چرا آقاي حامد كرزي براي تبليغات انتخاباتي وارد صحنه نميشود؟
در اين جاي شك نيست كه از لحاظ قانوني نامزدي آقاي حامد كرزي در انتخابات رياست جمهوري سال جاري بر اساس فقره سوم ماده يکصد و شصت و يکم و فقره اول ماده يكصد و شصتم قانون اساسي افغانستان فاقد مشروعيت قانوني ميباشد. اما آقاي كرزي، با كاربرد سياست زور و زر و تزوير با دالر خداداد امريكايي و پشتوانه نظامي هدفمندانه ايالات متحده امريكا و پكت ناتو و فتوا هاي ملا هاي سركاري، با خدعه و نيرنگ به علت عدم موجوديت يك مرجع قانوني مستقل ملي جهت بررسي قانونمندي نامزدي وي، توانسته خود را نامزد رياست جمهوري بسازد.
حال سوال عمده در مورد چگونگي روند تبليغات و مبارزات انتخاباتي آقاي كرزي و اشتراك مستقيم ايشان در مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري كشور است. چرا آقاي كرزي حاضر به سفرنمودن در نقاط مختلف كشور جهت گفتگو و بحث با مردم در باره برنامه هاي مبارزات انتخاباتي خويش نيست؟ چرا آقاي كرزي از رويارويي با مردم طرفه ميرود و با ايجاد يك تيم تبليغاتي براي پيشبرد امور تبليغاتش اكتفا كرده است؟ چرا آقاي كرزي از ملت فرار ميكند و به دامن بيگانگان پناه ميبرد؟ چرا آقاي كرزي از ملت افغان ترس دارد؟ آيا آقاي كرزي ريگ زير دندان دارد كه با ملت روياروي حضور بعمل نميآورد؟
همانگونه كه براي همه ملت افغان پرواضح است آقاي كرزي به خاطر وابستگي هايش بخصوص محاصره بودنش توسط باديگارد هاي امريكايي از رويارويي با عوام افغانستان درهراس است چون او ميداند كه ملت افغان از وابستگي و دستنشاندگي رئيس دولت كشور شان به بيگانگان نفرت عميق دارد. افغانها دوست ندارند كه رهبر كشور و دولت و حكومت شان خود فروخته و وابسته و دستنشانده و حتي دستپرورده بيگانگان باشند چون مردم ما بخوبي ميدانند كه همه بدبختي هاي جامعه و كشور ما همانا موجوديت حكومت ها و دولت ها و رهبران دستنشانده و وابسته و دستپرورده و خود فروحته به اجانب بوده و ميباشد. آقاي كرزي ميترسد كه با باديگارد هاي امريكايي در بين مردم بيگانه ستيز ما حضور به عمل آورد چون در صورت نمايان شدن با باديگارد هاي خارجي در بين اقشار مردم نه تنها برنده انتخابات نخواهد بود بل امنيت جانش هم بدون خونريزي امكان پذير نخواهد بود. از اين لحاظ آقاي كرزي با مشوره آقاي خليلزاد و تيم ياوران خارجي اش جهت اغواگري عوام افغانستان تحت نام مشغولت در امور دولتي با تشكيل يك تيم تبليغاتي اكتفا كرده است. اما آقاي كرزي هر روز با دعوت كردن دها تن از سران قومي و رجال منطقوي از نقاط مختلف كشور به پايتخت و با پرداخت دالر و وعده هاي چرب و عوامفريبانه كوشش ميكند كه راي آنها و زيردستان ناآگاهشان را به نفع خود بخرد. وزير سرحدات و وزير امور داخله افرادي اند كه با استفاده از امكانات دولتي ولسوال ها و سران قبايل را با پرداخت پول و پيشكش نمودن برنامه هاي غيرقابل اجرا به نفع كمپ كرزي اغوا ميكنند.
يكي ديگر از نيرنگ هاي آقاي كرزي استفاده از موجوديت آقاي زلمي خليلزاد در چگونگي روند پيشبرد امور تبليغات انتخاباتي اش ميباشد. آقاي خليلزاد مانند "جاروب تبليغاتي" تيم طرفدار آقاي كرزي سفر هاي را در اين موقعيت حساس مبارزات انتخاباتي به مناطق مختلف كشور مانند قندوز و پروان و ديگر ولايات شمالي كشور براه اندخته است. آقاي خليلزاد با وعده دادن تاسيس شركت هاي نوشانه سازي و سبزيجات پاككني و تربيه پوليس در پروان و افتتاح مكتب و شفاخانه هاي چند بستر و بي داكتر و ... در قندوز كوشش و سعي زيادي نموده است كه راي مردم شمال كشور را به نفع آقاي كرزي سكه زند. سوال است كه چرا سفير يك كشور بيگانه اجازه دارد در اين زمان حاد و حساس مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري كشور بطور غير مستقيم ولي آشكارا به نفع رئيس دولت انتقالي كه لاف عدم وابستگي به بيگانگان را شعار خود ساخته، وارد صحنه مبارزات انتخاباتي ميگردد؟ اگر سفير ايران ، ازبكستان، روسيه، تاجيكستان، چين، عربستان يا پاكستان با چنين حركت هاي به ولايات مختلف كشور سفر هاي كنند و در بين مردم ما به نفع يكي از كانديد هاي مخالف آقاي كرزي با دادن وعده و پيمان هاي مانند آقاي خليلزاد بپردازند آيا آقاي كرزي و دوستان و ياوران و مربيان امريكايي و انگليسي وي سكوت مرگبار را پيشه خواهند كرد و يا باز از طريق رسانه هاي خبري مانند راديو آزادي و بي بي سي شيون و واويلاي مكارانه خويش را جهت كر كردن گوش فلك سر خواهند داد و ديگران را متهم به وابستگي به اين و آن خواهد كرد و خود را فرشته صلح و ناجي آرمان ملي و ممثل اراده از دست رفته ملت افغان قلمداد خواهد نمود؟
آقاي كرزي كه بيش از دو و نيم سال را به صفت رئيس حكومت موقت اسلامي و رئيس دولت انتقالي اسلامي افغانستان اشغال شده ايفاي وظيفه كرده، به ملت افغانستان ثابت ساخته است كه شخص وي داراي شايستگي رهبري دولت چه كه يك ارگان غيردولتي را هم دارا نيست. پس چگونه او بخود اجازه اعطا كرده است كه نامزد مقام رياست جمهوري انتخابات سال جاري شود؟
آيا افغانستان واقعا كشوري بدون شخصيت سالم ملي است كه اشخاصي گمنام و بي كفايتي مانند آقاي كرزي، دارنده يك ماستراي درجه دو در امور سياسي و دارنده گذشته ناميمون سياسي و جاسوس ، رئيس دولتش گردد؟ آيا تقدير ملت افغان بر اين رفته كه بايد از زير باران بر زير ناودان پناه ببرد؟ آيا ملت قهرمانپرور افغان شايستگي داشتن انتخاب بين خوب و خوبتر و خوبترين را ندارد كه بايد هميشه از بين بد و بدتر و بدترين انتخاب زعامت نمايد؟
آقاي كرزي در طول زعامت تحميلي خويش نه تنها مصدر خدمتي به عوام مسلمان افغانستان نشده بل مانع بزرگ ايجاد "اعتماد ملي" و "وحدت ملي" در روند جريانات سه سال گذشته بشمار ميرود و در دوران زعامت ناميمون ايشان بيش از يازده هزار تبعه افغانستان جان خود را در اثر كشتار هاي جنايتكارانه حاميان خارجي ايشان از دست داده اند تا باشد كه سركار دولت انتقالي اسلامي شاهراه انتخابات قلابي رياست جمهوري را براي تاسيس و تشكيل و حيات ناميمون يك دولت مستبد و دستنشانده محفوظ نگهدارد.
آري! آقاي كرزي كه در پايان لويه جرگه تصنعي قانون اساسي جعل شده اش به استاد رباني گفت كه جهت مبارزه و جلب راي مردم به قندهار برود و او را در آن جا شكست دهد چرا خودش طبق وعده حاضر و قادر نيست تا به بدخشان سفر كند و بدون چنته هاي خارجي اش با جرأت و غيرت افغانيش همراه مردم ديدار كند و راي آنها را بدون خدعه و نيرنگ صاحب شود؟
همه ياد داريم كه طرفداران آقاي كرزي زعماي جهادي را تاريخزده خطاب ميكردند و حتي طرفداران دگرانديشاني از جهاد بريده هم رهبران خويش را چنين صدا ميكردند اما سوال اين است كه ناكامي آقاي كرزي در امور دولتي او را هم تاريخزده نساخته است و زمينه ظهور يك زعيم مردم سالار از بطن اين انتخابات مساعد نيست و يا اين كه ملت ما باز بايد به كفن كش سابق رضا شود؟
ملبورن - استراليا