اعلامیه کمیته فرهنگی افغانهای اوکراین
بســـم الله الـرحـمـن الـرحـیـم
هموطنان عزیز!
اخیراً دادگاه عالی افغانستان طی حکمی بدون حجت شرعی و قانونی آقای لطیف پدرام را به الحاد متهم نمود که جداً اسباب نگرانی مارا فراهم آورده است.
کمیته فرهنگی افغانهای اوکراین ضمن محکوم نمودن این حکم لجن مالنده فرمایشی و خوارج صفتانه اذعان میدارد که شوینیزم قبیلوی با استبداد دینی و اختلات نفوذ استخبارات پاکستان و استعمار پیرمتحداً محاکم عالی افغانستان موسوم به « ستره محکمه» را به « ستره ساطوره » علیه اقوام غیر پشتون مبدل نموده و از آن بحیث ابزار سرکوب روشنفکران حریت اندیش، مستقل و وطنپرستان افغانستان که خواهان دموکراسی، ثبات، عدالت و استقلال ملی اند، استفاده میکند.
بعد از شکست رژیم طالبانی، چندمین بار است که صدای تکفیر روشنفکران دگر اندیش در افغانستان به صدا در میآید. چنانچه آقای سیاف که خودرا در مسند فقه وهابیت جهت اندازه گیری و تفتیش عقاید همه قرار داده، چندی قبل علیه آقای مبارز چنگال و دندان نشان داد و بار دیگر با پخش شبنامه که رنگ دینی و بوی تعصب قومی داشت، آقای پدرام را تکفیر و تهدید نموده بود. اما این بار حکم تکفیر به گونه فتوای ملا عمر را رسماً محکمه عالی افغانستان علیه لطیف پدرام شخصیت متدین و فرهنگی کشور صادر میکند.
آری!
گفته شود که آقای پدرام نامزد ریاست جمهوری بحیث رقیب قدرتمند حامد کرزی مطرح است. وی یگانه کاندیدای ریاست جمهوری است که بسیار جسورانه و وطندوستانه طور شفاف برنامه، استراتژی اصول فکری و خطوط اساسی آینده اش را طی محافل با شکوه و وسیع در مرکز و ولایات مهم و پر نفوس کشور اعلام نمود و توانست تا از یک سو حمایت گسترده مردمی را کسب کند و از سوی دیگر جامعه را پویا، بیدار و متحرک ساخت که یقیناً اسباب دلهره گی و تشویش آقای کرزی، تیم افغان ملت و خلیلزاد را فراهم آورد و آنها متوسل به استفاده از این « ستره ساطوره» شدند. گرچه عصیان و عصبانیت این گروه، گواه ناکامی شان است.که این تکفیر بی حجت فرمایشی و طوطئه گرانه در آستانه انتخابات به نحو غیر دموکراتیک و نا مشروع جهت خارج ساختن رقیب قدرتمند از صحنه بوده و از سوی دیگر ارتکاب سلب آرای عامه و اهانت عظیم یک اکثریت سکنه مردم کشور محسوب میگردد که جداً قابل پیگرد و تعقیب داد رسان محاکم بین المللی کمیسیون موظف ملل متحد در امر انتخابات افغانستان و باز جویی سازمان جهانی حقوق بشر میباشد.
مضاف بر آن آقای لطیف پدرام در سال های جنگ بر ضد تهاجم ارتش سرخ سهم فعال داشته، درست در آن وقتی که ملا شینواری و ملا سیاف در کمپ « ببو» پشاور لمیده و درس وهابیت فروشی و تفرقه افگنی را از سعودی ها در بدل دینار و درهم فرا میگرفتند.
بار دیگر این شخصیت فرهیخته فرهنگی در جهاد ضد طالبان و تهاجم پاکستانی ها در صف مقاومت گران ملی برای پاسداری از استقلال ملی، عز و شرافت کشور قرار گرفت. در حالیکه کرزی مطابق مقاله ( گنده گیهای جنگ) از آقای میچل خاسودوفسکی، پروفیسور کانادایی که گفته:
« حامد کرزی از سالهای دهه هشتاد بدینطرف، یک کارمند پوشیده سازمان جاسوسی آمریکا بود. کرزی در سازماندهی انتقال پول به طالبان از سال 1994 یعنی زمانیکه آمریکاییها از طریق پاکستانیها بخصوص آی اس آی ، بقدرت رسیدن طالبان را پشتیبانی میکردند، مصروف بود. موصوف علاوه نموده که کرزی از مزدوران معاش خور شرکت بزرگ نفتی آمریکایی یونیکال بود و از نیمه سالهای نود بمثابه دلال و مشاور یونیکال با طالبان داخل مذاکره بود».
همچنان در آن زمان تیم افغان ملت بحیث ترجمان و ایدیلوگهای طالبی تجاوز پاکستان را بیشرمانه در وجود پروژه مرسیریزم طالبانی توجیه مینمودند.
افزون بر آن آقای پدرام در ماده اول سرلوح خط مشی خود چنین آورده است:
« سرزمین ما در ازنای بیش از 1400 سال، یک کشور اسلامی بوده، اسلام دین و باور اکثریت مطلق مردم افغانستان، بخش مهم و جدایی نا پذیر فرهنگ ملی ما است. میراث معنوی و سترگی که در روشنایی تفاهیم رهایی بخش اسلام در گذار سده ها بوجود آمده، بحیث فرآورد ارزشناک تاریخی کشور ما شمرده میشود. دین مبین اسلام در مبارزه با استعمار و استبداد، جهاد و مقاومت، استقلال و آزادی، وحدت و یکپارچگی مردم ما همیشه نقش اساسی و قاطع داشته است».
این خود تبیین از اعتقادات و پابندی صادقانه موصوف به دین مقدس اسلام بوده که دین شناسانه باب معرفتی تازه و عمیق در مسیر درک درست قرائت دینی گشوده همچنان موصوف بر آن خرافه های دین ستیزانه رفتار متحجر طالبانی خط بطلان کشیده که بزور دلار و پوند سرلنگ با کشتن روح دین و خلع دین وارد کارزار گردانیده شده بودند.
لذا بوضاحت میبینیم که چند نفر مرتزقه دین و مزدورانی مثل ملا عمر، ملا شینواری و ملا سیاف به این جامعیت از اسلام درک درست و دلسوزانه ندارند. برعکس هرکدام از این منافقین و سوداگران ( دین به دنیا فروش)، از دین خشن ترین سوء استفاده ها نمودند و به جهان مدرنیته دین مقدس اسلام را خشن و وارونه جلوه دادند و بالاثر جنایات آنها فورمول رایج «تروریزم و اسلام»، مترادف به هم و یک معنی و مفهوم تبلیغ و تلقین میگردد. نزد این تحریف گران حقیقت و تقدیس گران خشونت، دین مساوی است با تکلیف و تقلید، تکفیر و تزویر و تازیانه، لعنت و خشونت، محرومیت و عبوسیت، استبداد، جرح و قتل، رجم و تفرقه و .................
هرگاه دلسوزانه و حسابگرانه به مسئله ور اندازی شود، به این نتیجه میرسیم که ملا سیاف، ملا شینواری، ملا عمر، گلبدین و غیره چلی بچه هایی که جنایات بیشماری را در حق اسلام و مسلمانان کشور ما مرتکب شده اند، بحیث ملحد واقعی سزاوار رجم و سنگسار اند.
وطنداران عزیز!
این نحله دیریست که ناکامانه میکوشد تا سیطره انحصاری خود را بر فرهنگ دینی کشور ما تحمیل و تحکیم کنند. در برابر این افراد قدرت طلب، متظاهر، بد سابقه، مداح، متلونند و محاط به منافقین، سکوت یک اشتباه بزرگ و نا بخشودنی است. این دسته جزء از آفات جامعه دینی ما بوده که با شیوه خوارجی علیه روشنفکران و شخصیت های ملی به بهتان و تهمت متوصل میشوند. هرچه زودتر در خلع و محاکمه این جنایت کاران جنگی باید اقدام شود. برعلاوه طبق قوانین مدنی و مطابق عرف و نورم های بین المللی و مطابق فیصله های کنفرانس بن که یکی از مواد اصلی آن این بود که قوه قضائیه مستقل و بیطرف تشکیل میگردید. که با تاسف بنا بر بی توجهی وطنداران و معاملات سری دشمنان این قوه (ترازوی عدالت) بدست افراد طالبی و سیافی و تحت رهبری مستقیم استخبارات پاکستان قرار گرفته و قوه قضائیه کشور عمداً از استقلالیت محروم شده و بمثابه ابزار سرکوب مبدل گردیده است.لذا صد ها مجرم شناخته شده، قاتلین ملت و رهزنان بی مجازات مانده و بی گناهان قربانی میشوند.
تمام بی باوریها و تفرقه افگنی ها از این کانال معلوم الحال توسط اعمال اجنبی تحقق مییابد و نقش«مستر کمیل» انگلیسی را این گروه ایفا میدارند. تاریخ گواه است که انگلیسها در کنار امیر عبدالرحمن خان مستر کمیل را پوستین اسلام پوشانید و اورا بنام مولوی شیر محمد خان ملقب و جهت تفرقه اندازی و تعصب ورزی ها نصب کرد.
محتملاً در آنوقت انگلیس از جنس ملاهای سست عقیدت، کسی را سراغ نداشت و مستر کمیل را فرستاد. اما اکنون صد ها از همچو ملاهای مرتزقه دینی را در اختیار دارند.
در اخیر حکم فرمایشی محاکمه عالی را شدیداً محکوم و تقبیح مینماییم و از تمام وطنداران خود احترامانه دعوت بعمل میآوریم تا طی اعتصابات و تظاهرات گسترده، صدای اعتراض خودرا به آدرس سازمانهای محترم جهانی حقوق بشر، ملل متحد و نهادهای حکمی و حقوقی برآرند و کلیه مساعی جمیله به کار گرفته شود تا (ترازوی عدالت) از دست ملاهای سیافی و طالبی و افراد نفوذی استخبارات پاکستان کشیده شود و موافق قوانین مدنی و فیصله های کنفرانس بن در مسند محاکم عالی علمای راستین بیطرف و وطندوست قرار بگیرند.
در
خاتمه باید گفته شود که بازهم اگر هسته حسادت جنون آمیز در این درامه دخیل بوده
باشد، میگوییم« و
من شر حاسداً اذا حسد».