فرید سیا وو ش
بحث آزاد
سکولاریزاسیون
Sécularisation
جدایی دین و دولت
رهایی مدرنیته است و انسان، به گفتهء ا و، ا ز صغارت به بلوغ و خودگردانی (اتونومی) نمیرسد، مگر آنکه با سر خود بیاندیشد و خود قوا نین اند یشیدن و معیارهای اخلاقی خویشتن را وضع کند، درست به همان نحو که شکل گیری یک جامعهء دموکراتیک زمانی امکا ن پذیر میشود که افراد جامعه وضع کنندهء قوانین آن باشند.
من منکر دیالکتیک بودن واقعیات نیستم. برعکس نقد و گفتگو و مطالعه را برای بهتر و درست تر اندیشیدن مفید و لازم میدانم. باور دارم تبین ، تجزیه و تحلیل و فورموله کردن واقعیات اگر اصلآ قابل فورموله کردن باشد در نهایت به عهده خود فرد است.
مهم نیست که چه کسی و چه وقتی و با چه نامی چه نظریه ای را مطرح کرده است. مهم اینست که ما بتوانیم بدون پیش زمینه های جهت دار ذهنی به قوه ادراک خودما ، باور داشته باشیم. خود نظر بدهیم و در تضارب آرا، هنگامی که به چالش نقد کشیده میشود بتوانیم از آن دفاع نماییم و در موردش بحث سازنده کنیم و متوجه صحت وسقمش شویم تا بار دیگر نظر کاملتر و دقیقتر ارایه بداریم.
دراین شب وروز ها سکولاریسم - سکولاریزاسیون(جدایی دین و دو لت) موضوع بحث های داغ میان طرفدارن و مخالفان آن را تشکیل میدهد. هستند کسانی که ازسکولاریسم شناختی غیر واقعی دارند. یعنی شناخت شان از سکولاریسم، دین زدایی است . آیا واقعآ چنین است!؟
سکولاریسم اساسآ از واژه لاتین سکولوم که بمعنی عصر است گرفته شده. تفسیر سکولار از دین یعنی منطبق کردن دین با عنصر عصر و زمان یعنی عرف زمانه میباشد. اما آنچه از این تفکر استنتاج میشود سکولاریزاسیون است که همان جدایی نهاد دین از نهاد دولت میباشد.
در رابطه با جدایی دین و دولت سه موضوع باید روشن شوند:
د و- موضوع دین
سه- موضوع سکولاریسم
موضوع سیاست، چگونگی بر خورد با تشکیلات اداره جامعه، شکل اداره جامعه و سمت و سوی جامعه است . حوزه سیاست، رفاه جامعه را جستجو می کند. در حالیکه موضوع دین، ارشاد و اصلاح مومنین و تربیت معنوی مومنان میباشد.
نوید سیا ست بهروزی و رستگاری در این دنیا، و نوید دین رستگاری در آن دنیا یا آخرت است.
وظیفه کنونی اندیشمندان، راه گشایان و طرفداران جامعه سکولار در کشور ما، این نیست که منادی و پیشکسوت اصلاحات در اندیشه و سازمان های دینی و مذهبی افغانستان باشند، انجام چنین امری، کار و وظیفه علما ، متفکران و روحانیون نواندیش دینی- مذهبی کشور ماست.
موضوع امروز و فردای سکولاریسم در وطن ما یافتن جایگاه روحانیون دریک جامعه سکولار است.
یا این جایگاه عرصه سیاست است و یا هسته ها و مراکز دینی برای ارشاد مسلمانان. ا ینکه در آ ن مراکز و هسته های دینی روحانیون چه عقاید فقهی و اصول شرعی را به مسلمانان آ موزش میدهند
موضوعی است که ارتباطی به سکولاریسم وشهروندی گری ندارد.
دیکوتومی یا جدایی میان دو جهان، دو مد ینه، راه را به روی این ا یده میگشاید که Dichotomy
ِ امور این جهانی باید برپایهء قوانینی سامان یابد که سا خته دست انسان اند، به همان نحو که ادارهء امور جهان پس از مرگ تنها دراختیار پروردگار است. کل جنبش سکولاریزاسیون که سرآغاز و شرط وجودی مدرنیته است با همین تمایز نخستین شروع میشود.
سکولاریسم لازمه سکولاریزاسیون است و دخا لت عنصر مصلحت در تفسیر دین، گامیست در جهت سکولاریسم . مراد از مصلحت همان مصلحت زمانه است یا همان عرف زمانه و تفسیر دین بر اساس
تاثیر گذاریی عرف ( خرد جمعی ) بر دین است. بنابراین سکولاریسم خروج دین ا ز متن زندگی و واقعیت زندگی نیست بلکه ورود واقعیت زندگی در دین است. هستند کسانی با این باور که جامعه سکولار یعنی جامعه غیر دینی . این برداشت و باور دقیق نیست . باید دانست که جوامع سکولار جوامعی غیر دینی نیستند . همین امریکا که نمونه برجسته جامعه سکولار ونمونه کامل حکومت سکولاریزه است جامعه ای به شدت دینی است.منظور از شدت میزا ن پایبندی معنوی است نه دگماتیسم و بنیاد گرایی.
سکولاریسم تنها در گروی جدایی دین و دولت نیست، در پذیرش همزیستی اندیشه دینی و غیر دینی است. این تنها دولت سکولار نیست که باید از دخا لت روحا نیت در امان باشد بلکه دین و باور های مردم و انجام فرایض دین نیز باید از دخالت بیمورد دولت سکولار وسکولاریست ها در امان بماند. هدف نه تنها بر گرداندن ملا ها، آخوند ها ومولوی ها به مساجد،تکایا و مراکز تدریس دین باشد بلکه باید امنیت و آزادی اندیشه ایشان درآ ن محلات تضمین گردد.
با درک این واقعیت که میان دین و معرفت ما از دین تفاوت زیاد است. دین اسلام، مجموعه احکامیست که در قران الکریم و احادیث ثقه و متواتر حضرت پیامبر(ص) آمده است و کسی نمیتواند آنرا کم و یا زیاد کند، ولی معرفت دینی ، درک ما از دین است و این درک همیشه نسبی است و با گسترش مطالعه ما در دین نظر به زمان افزایش می یابد و اختلافات مسلمانان و تقسیم شان به گروه های فقهی و کلامی و مذاهب جداگانه ناشی از معرفت دینی ماست. در کشوری چون افغانستان که بیسوادی و جها لت در آن بشدت بیداد میکند ، یکی از الزامات اساسی تغیر وضعیت بنفع ترقی ، ا نکشاف و سکولاریزاسیون ارتقای مزید معرفت دینی دست اندرکاران امور دینی میباشد.
جامعه ما که به شدت آسیب دیده و مردم را نیز از چیز های نو وحشتناک ترسانیده اند ما حد اقل به چار چیز ضرورت داریم:
- شکیبایی
- روحانیون روشن بین و ترقیخواه
- جنبش اجتماعی
- رهبری سالم سیاسی
وطن ما سخت نیازمند علما و متفکرین دینی روشن بین است که بدون ترس از چماق تکفیر و زندیق وارتداد به بازنگری اندیشه هایی بنشینند که از ظهور شان قرنها میگذرد. تا بتوانند راه های تطبیق آ ن اندیشه ها را در شرایط امروزی و با نیازمندیهای امروزی جامعه ما بیابند.
این را باید صراحت بخشید که موضوع سکولاریسم، دین و مذهب زدایی نیست، بلکه گسترش نهاد ها و اندیشه های شهروندی است که دیمو کراسی یکی از بزرگترین سنگر های آن میباشد. روشنفکران سکولار و مذهبیون منتقد از خرافات حق دارندو باید به نقد واپسگرایی به پردازند.