فرهنگ زيست باهمی و پذيرفتن حقيقت همديگر

 

نوشتهً گل آقا عمرزی

 

بهتر است صحبت را از اينجا آغاز کنيم که عدهً از دوستان و برادران ما را عقيده براين است که هرچه ايشان فرمودند بايد آنرا پذيرفت. جای شک و ترديد وجود ندارد ، به شرط اينکه دراين حرف ها منافع ملت و جامعه نهفته باشد،همگان با آن با عقيدت خاص يار و مددگار خواهند بود. ولی بهتر خواهد بود که با غور و تعمق تمام مطالب بدون تبعيض مورد جر و بحث قرار گيرد تا آينده اش پر ثمر باشد وهمه چيز را در يک پروسه بايد مطالعه کرد.

همگان ميدانند ، هر نهضت و جنبش که پا بعرصهً وجود ميگذارد دارای يک طرز تفکر و فلسفهً خاص خود ميباشد لذا نهضت ملی و پيشرفته در جامعهً ما که خواست عام و خاص جامعهً افغانی است بايد برپايهً فلسفه علمی و منطقی استوار باشد و اين طرز تفکر بايد آنقدر عام فهم و قابل درک باشد که برای مردم و جامعهً ما قابل هضم باشد. دراين صورت است که مردم جامعه اين گونه عمل نيک و مثبت را حمايت مينمايند.

جای شک نيست که ما به همه تعهداتی که در برابر انسان زحمتکش سيارهً خود سپرده ايم وفادار بوده در وضع موجود و آينده از مقام اول برخوردار بوده و از هرگونه عقده مندی پاک و منزه ميباشد.

حقيقت را بايد پذيرفت و نبايد نسبت به آن بی اعتبار شويم، زيرا پذيرفتن هرحقيقت و سرتسليم فرود آوردن به آن يکی از خصوصيات قوی مردان دلير است. هرگاه خواسته باشيم راه روندهً پل پای مردان دلير در کوچه های مخروبهً شمال و جنوب ، از شرق تا غرب کشور خود باشيم به فرهنگ زيست باهمی معتقد بوده و به حقيقت يکديگر خود تن در دهيم. مسلما اشخاص و افراديکه با مغز قوی و قضاوت عالمانه بدون کهنه گرايی به مبارزه و تعهدات خودنسبت به جامعهً خود و جهان وفادار اند به حق  که اين چنين انسانها را بايد احترام کرد و چون مرد همرزم دليرمردانش بايد ستود.

اگر به دقت کامل نظر اندازی کنيم علما و فلاسفهً که نظريات و عقايد شان برای مردم قابل احترام و پذيرش است، مردم جوامع بشری موجود هيچيک ازين علمای گذشته را نديده اند ولی مردم گرويدهً حرفهای ، افکار و نظريات آنها اند نه گرويده خود آنها.

علت آن اينست که آنها در يک مقطع زمانی تاريخ  تبض جامعه و خواست زمان را تحليل و درک نموده بودند و مطابق به خواست زمان شعار های حال و آيندهً خود را تهيه و ترتيب نمودند و توده های مليونی جامعهً خود و ساير جوامع بشری را بطرف آرمان های انسانی تشويق و سوق دادند. لذا شعار زمان ووضع کنونی جامعهً ما برعلاوهً وحدت و همبستگی مسئلهً زيست با همی و قبول حقيقت همديگر است. هر آنکه در وضع موجود با اين اصول و بنياد ها انعطاف وسرتسليم فرود نمی آورد در جملهً انسانهای ياغی از نهضت شمرده شده جای پای در نهضت جامعهً ما نخواهد داشت.

زيرا همگان ميدانند که عمل خلاف خواست تاريخ و زمان برای چنين اشخاص چه چيز به ارمغان خواهد آورد. زيرا قول معروف است که ميگويد : با همه چيز بازی با ريش بابه هم بازی . لذا با هر چه برخورد غير مسدولانه، آيا با حکم تاريخ و خواست زمان هم برخورد غيرمسئولانه شده ميتولند؟

امروز نسبت به ديروز در همه سطوح تغييرات قابل ملاحظهً بوجود آمده ، در ساحهً علم و تخنيک ، در ساحهً روابط و امکانات  تبادلهً کتب توسط وسايل مدرن امکانات مطالعهً فردی و دست يازيدن به منافع علمی وغيره وغيره ميسر گرديده است.

اين همه از جملهً مطالبی است که سطح فکری روشنفکران را بالا برده است. تاجائيکه مروبط به وطن ماست جامعهً افغانی نيز تا اندازهً ازين خصوصيت برخوردار است. لذا هرکه هرچه بفرمايد آنرا فورا قبول نميکند بلکه آنرا مورد تحليل و تجزيه قرار داده بعدا ابراز نظر ميکند و اين شيوهً خوب برخورد در مقابل همه پديده ها است. بناء اين همه موشگافی ها را نيز به صفت يک حق بايد پذيرفت و از آن نبايد رنجيده خاطر شد.

عدهً از دوستان ديگر ما انتقادات سالم را برخود غير موجه دانسته و آنرا برخورد توهين آميزپنداشته،  از چنين شيوه خاطرش آزرده شده از زيست باهمی فرار نموده در کوچه تنگی های  افتراق زندگی ميکنند. انتقادات صريح و شديد که از قلب پاک يک دوست ما طنين انداز ميشود با جبين گشاده بايد آنرا پذيرفت و با آن با حوصله مندی برخورد کرد. چنين حوصله مندی ها ميتواند ما را به منزل مقصود برساند درغير آن همه حرفهای ما و عملکردهای ما خواب و خيال خواهد بود. بايد خاطر نشان ساخت که انعطاف پذير بودن ما را به اهداف نيک انسانی نزديک نموده ، خصومت و بدبينی ما را از اهداف ما دور ميسازد. ما آنقدر هم بخود حق ندهيم که هرچه ما در چنته و توبرهً خود داريم ديگران آنرا بدون چون و چرا به حقانيتش مهر تائيد بگذارند.

به عوض اينکه خود و حرفهای خود را بر ديگران تحميل نماييم ، کار اساسی ديگری را به حيث شعار روز مطرح نمائيم و آن اينکه موقف خويش را مشترکا قابل درک سازيم. هرگاه در سطح ملی و بين المللی موقف سياسی ما برای ديگران قابل درک نباشد بصورت تدريجی از صحنهً سياسی تجريد خواهيم شد. در آنصورت لميدن در گوشهً خلوت به نصيب ما افزوده خواهد شد.

هرگاه وضع موجود را مورد بررسی قرار دهيم بصورت دقيق ميتوان دريافت که ما از وضع کشور خود چقدر فاصله داريم. جای شک نيست که عدهً از حلقات مختلف روشنفکران در داخل کشور مصروف کار بسی حياتی ميباشند. چقدر خوب ميبود آنقدر از نيروهائيکه در داخل کشور قرار دارند صدای شان با نيروهای خارج کشور يکی می بود ولی به يقين کامل ميتوان گفت که روزی اين آرمان برآورده خواهد شد.

به يقين کامل که همهً ما از شکوه و شکايت دوستان داخل کشور آگاهی داريم لذا بايد از حرفهای غير مسئو لانه با تمام عقلانيت جلوگيری کرد و هيچگاه اجازه ندهيم که تبعيض جای فرهنگ زيست باهمی را بگيرد. برعلاوه هر گونه چالش که باعث کندی روند همبستگی نيروها شود از آن بايد جلوگيری کرد. هيچکس از لحاظ فهم و دانش نمی تواند ادعای کامل بودن نمايد ولی بهتر خواهد بود که در پهلوی همديگر خود باشيم تا نواقص يکديگر خويش را مرفوع سازيم. لذا از خود مداری ، خود مرکزی و اقتدا گرايی پرهيز نموده و راه را برای همگان بازگذاشت تا مجموعهً از نظريات بتواند در گذاشتن يک بنياد سالم ما را بطرف اهداف انسانی ما که آبادی وطن محبوب آرزوی ماست رهنمايی کنند. برعلاوه دست های که افغانها را بين هم بطرف بيگانگی سوق ميدهد جلوگيری گردد زيرا اين دوری و بيگانگی ها وطنپرستی و مردم دوستی ما را تحت سوال قرار داده وحدت نيروها را از هم می پاشد.

بصراحت بايد گفت که ملت افغانستان فرد فرد زخم دارد ، روحيهً بيگانگی و نفاق بر زخم مردم ما نمک پاشيدن است ، لذا مردم و جامعهً ما از ما فاصله ميگيرد. ما کاری را بايد انجام بدهيم که اعتماد مردم را کسب نماييم. زمانيکه درخطابه های خويش متکی به ارادهً مردم صحبت می کنيم به همه حرفهای خود بايد جامهً عمل پوشاند. حرفهای که از آن بوی سازگاری نه آيد و مايهً کشمکش شود حرف های غير مسئولانه بوده گفتنش جز تخريش چيز ديگری ببار نخواهد آورد.

اينگونه اعمال کار مردان ضعيف و استفاده جو ميباشد که به اصطلاح آب را خت کنند و ماهی بگيرند.

همگان ميدانند که ملت افغانستان وحدت ، همبستگی ووفاق ملی ميخواهند. عدهً که خود را روشنفکر و اهل خبره قلمداد ميکنند پس چرا خلاف ارادهً مردم صحبت نموده تيشه به پای خود و مردم می زنند.

بخاطر بايد داشت که هر نسل آثار نويسندگان و عمل اشخاص و افراد و گروهها را برپايهً فرهنگ خويش تحليل و بررسی می نمايد. مبادا روزی باشد که فرزندان ما به عملکردهای ما نفرين بفرستند و بگويند که گذشتگان شان چقدر پر عقده با قضايا برخورد کرده اند. لذا بخاطر جلوگيری ازين حادثهً ناگوار به همگان حق داده شود و آنچه که دموکراسی اش می نامند از آن مستفيد گردد و نبايد برخورد اشخاص و افراد با دموکراسی مسئله جنجال براگيز باشد.

 


بالا
 
بازگشت