مسئولين کمپاين انتخاباتی جناب محقق مطالب ذيل راجهت نشر فرستاده اند. ما ضمن تشکر از ايشان ، اميدواريم ساير کانديدای کرسی رياست جمهوری نيز خلاصه سوانح وخط مشی خود را برای ما بفرستند.
١ – نگاهي به وضع کنوني کشور
٢ – تسريع روند صلح و امنيت
٣ – دموکراسي و نظم مبتني بر آراي مردم
٤ – اصلاحات و باز سازي
٥ - ديدگاه ها
4. عدالت اجتماعي
5. حقوق بشر
6. زنان
7. جوانان
8. کاريابي
9. مبارزه با مواد مخدر و اعتياد
10. مبارزه با فرهنگ جنگ و خشونت
11. مبارزه دربرابر تروريزم
٢) رسانه هاي گروهي
٣) فرهنگ مردم
٤) باستان شناسي و موزيم ها
٥) هنر و هنرمندان
٦) هنر مردمي
٧) توريزم (سياحت)
١) احياء اقتصادي
٢) کشاورزي و آبياري
٣) معادن، صنايع نفت و گاز
٤) برق رساني و مواصلات
٥) ترانسپورت و انتقالات
٦) بازرگاني و صنايع
٧) بخش خصوصي اقتصاد و سرمايه گذاريها
٨) صنعتگري و پيشه وري
٩) خصوصي سازي
١٠) سياست مالياتي
١١) سرمايه گذاري هاي زيربنايي
١٢) حفظ محيط زيست
· اصلاحات اداري
· مسئوليت حسابي
· غيرمتمرکز و اداره محلي
ه) قضا و عدالت
و) سياست خارجي
بسم الله الرحمن الرحيم
پيشگفتار
من پس از مشوره ها و رأي زني ها با حلقات متعدد سياسی، دوستان، موسپيدان، نمايندگان مردم و شخصيتهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي همفکر و همکار خويش مبتني بر مادة 62 قانون اساسي افغانستان به اين نتيجه رسيدم که خويشتن را به حيث يک کانديد مستقل براي احراز مقام رئيس جمهوري کانديد نمايم. انگيزة من براي اين امر، انجام خدمت صادقانه و دلسوزانه به مردم رنجديدة کشور و بويژه براي آناني است که بيشتر رنج و محنت ديده اند و نياز به کمک، همکاري و دستگيري دارند.
اکثريت مردم افغانستان در طي سالهاي اخير و بويژه در زير سلطة طالبان بدبختيها ديده و مزة تلخ شکنجه، استبداد، بيدادگري، جنگ و خشونت را چشيده اند و بطور کلي پيکر جامعة ما هزاران زخم برداشته است که بايد التيام يابند.
درطي سالهاي مقاومت بر ضد حاکميت طالبان، من شخصاً قريباً يک دهه در جبهات حضور داشتم و رهبري بخشي از نيروهاي مسلح مقاومت را عهده دار بودم وعلي الخصوص در سه سال اخير مقاومت که طالبان ادعا مينمود که 95 در صد افغانستان را در کنترول دارند، بعنوان وزير امور داخله دولت اسلامي افغانستان سازماندهي مقاومت را در بخشهائي از شمال چون بلخاب و دره صوف و باميان و ديگر مناطق مرکزي کشور را برعهده داشتم.
من درجريان آن سالها و ماههاي دشوار درجبهات نبرد و مقاومت که ضرورت آن زمان بود بعنوان يک مدافع سرسخت استقلال و تماميت ارضي کشور در کنار ديگر جبهات مقاومت مردمي شرکت داشتم. اکنون که شرايط نويني در کشور پديد آمده است و جامعه بسوي بازسازي و دموکراسي به پيش مي رود، در مطابقت با خواست زمان و ضرورتهاي زندگي مدني من درنظر دارم که با کانديداتوري خويش در مبارزه و رقابت مسالمت آميز و مبتني بر مباني دموکراسي براي کسب کرسي رياست جمهوري، منشأ خدمتي براي مردم ستمديده افغانستان شوم.
من که دريک خانواده متوسط زراعت پيشة هزاره، در يکي از کوهستانات شمال افغانستان متولد و بزرگ شده ام با خصوصيات زندگي مردم فقير و درماندة افغانستان آشنائي دارم و تجارب در عرصه هاي زندگي اجتماعي به من آموخته است که چگونه همراه با همکاران و همفکران خويش در خدمت مردم باشم و از منافع و مواضع اقشار و لايه هاي محروم و فقير جامعه و اقوام مظلوم و رنجديده کشور دفاع نمايم. البته خدماتي را که براي کشور و مردم عرضه خواهم کرد، فراگير و فراقومي بدون درنظرداشت امتياز طلبيها و تبعيض پسنديها و صرف نظر از تعلقات قومي، منطقوي، لسانی، جنسی و مذهبي خواهد بود.
بمنظور افادة روشن ايده ها و انديشه هاي خويش که از آرمانها و خواستهاي برحق مردم ناشي مي شود، مفردات برنامة عمل خويش را که در صورت پيروزي براي کرسي رياست جمهوري در عمل تحقق خواهد يافت، در اين اعلاميه ارائيه مي نمايم. اين برنامة عمل براصول جانبداري قاطع از دموکراسي، آزادي، امنيت سراسري، تأمين عدالت اجتماعي و حقوق بشر، ايجاد جامعة مدني و اسلامي، محو کامل کشت و ترافيک موادمخدر و ايجاد جامعة مرفه مبتني و متکي مي باشد.
1) نگاهي به وضع کنوني کشور:
افغانستان کنوني کشوري است که از زير آوار و فروريخته هاي سقف و ديوار آن که از لحاظ فزيکي و معنوي به خاک نشسته بود، برخاسته است. در اين کشور بيش از دو دهه جنگ و مداخلات خارجي وجود داشته و اين جنگ خانمانسوز تمام بنيادهاي اقتصادي، علمي و فرهنگي ما را خراب کرد.گرچه اين جنگها را نمي توان بطور عام مورد ترديد قرار داد، زيرا بدون شک بخش بزرگ آن که دفاع از استقلال کشور در برابر دو تجاوز خارجي است، حماسه هاي جاويدان مردم کشور ماست که بايد با اوراق زرين آنرا ثبت تاريخ نمود و بخش ديگر آن متاسفانه مايه سرافگندگي است که مبارزان پيروز راه آزادي بدون مراجعه به شيوة معقول ايجاد حکومت که همانا مراجعه به آراء مردم است به جنگ و خشونت متوسل شدند و بدين ترتيب عمق خرابيها و فاجعه دو برابر گرديد.
در تحت امارت طالبان، اقدامات ناروائي بنام دين مقدس اسلام و شريعت اسلامي انجام شد که با اصول اين دين مردمي و مبتني بر عدالت اجتماعي منافات داشت. طالبان سياستهاي مشابه نسل کشي و تصفيه نژادي را بويژه در شمالي، شمال و مناطق مرکزي افغانستان آغاز نموده و تاحدودي انجام داده بودند. سياستهاي زن و فرهنگ ستيزانه آنان برضد زن يعني مادر و نقش سازنده و مقام والاي انساني وي در خانواده و جامعه اکنون مشهور عالم گرديده است که مايه شرمساري آنان است. بٌعد ضديت آنان بافرهنگ مردم از روي نابود کردن آثار گرانبهاي فرهنگي کشور و بويژه تنديسه هاي بودا درباميان که از زمرة ميراثهاي فرهنگي گرانبهاي کشور و جهان شمرده مي شدند، قياس شده مي تواند.
با برانداختن نظام طالبان، صفحه نويني درتاريخ کشور گشوده شد و کنفرانس تاريخي بن و موافقات آن و سپس لويه جرگه اضطراري راه را براي ايجاد حکومت مؤقت و سپس انتقالي هموار ساخت. هدف اساسي اداره مؤقت و دولت انتقالي را برپايه موافقات بن و فيصله هاي لويه جرگه ايجاد حکومتي متشکل از نمايندگان کليه اقوام باهم برادر، تأمين صلح و امنيت و بازسازي اجتماعي و اقتصادي کشور تشکيل مي کرد.
براساس موافقات بن، شماري از نمايندگان اقوام عمده کشور در سيتم ادارة دولتي شامل گرديدند و دو لويه جرگه با راه يافتن برخي از نمايندگان انتخابي از سوي مردم داير گرديد و قانون اساسي جديد افغانستان اخيراً به تصويب رسيد که از اقدامات اساسي درخور يادآوري اند. پول جديد به دوران افتاد و اصلاحات معين در سيستم گمرکي بوجود آمد که حايز اهميت اند. وضع کنوني رسانه هاي گروهي، انتشار روزنامه ها، جرايد و مجلات جديد در کابل و ولايات نموداري از آزادي نسبي بيان و مطبوعات هستند که دستآوردهاي مهمي براي مردم کشور شمرده مي شوند. توجه به بهداشت عمومي مردم و جلب شمار زيادي از شاگردان به مکاتب ابتدائيه و گشايش مجدد مؤسسات تحصيلات عالي از جهات مثبت کار اند و بدينگونه پيشرفتهاي قابل توجهي در برخي از عرصه هاي يادشده در فوق حاصل گرديد؛ ولي به خواسته ها و انتظارات مردم تاحدود زيادي پاسخ قابل قبول ارائه شده نتوانست.
طي دوسال گذشته کمکهاي بالنسبه بزرگي از سوي جامعه بين المللي برپايه تصاميم کنفرانس توکيو بنام مردم افغانستان اعطا گرديد، ولي بازسازي و نوسازي اقتصادي که در رأس تمام مسايل قرار دارد، سرعت لازم را کسب نکرد و نتايج مشهودي به بار نياورد. در نتيجه بيکاري، بي روزگاري، فقر و عقب ماندگي همچنان دامنگير مردم باقي ماند. مبالغ هنگفتي از اين کمکها به هدر رفت و مبالغ بزرگ ديگري بدون هماهنگي لازم با وزارتخانه های مربوط و ادارات دولتي به مصرف رسيد که امکانات براي حسابدهي و حسابگيري لازم و مسئولانه در دسترس نيست.
مسأله کندي سياست بازسازي و توسعه اقتصادي به اهميت و حيثت مقامات رهبري دولت لطمه وارد کرده است؛ زيرا در نتيجه کارهاي بازسازي که دربارة آن خيليها سخن گفته مي شود، در زندگي مادي مردم تغير در جهت بهبودی به مشاهده نمي رسد ويا تأثيرات آن آنقدرها اندک است که از نظرها دورمانده است. اگر چه سطح تورم پولي از برکت عرضه مبالغ بزرگ اسعار سخت(Hard Currency) به بازار از مدرک کمکها و امدادهاي خارجي و انجام معاملات پولي در بخشهائي از کشور به اسعار و پولهاي رايج کشورهاي همسايه تقريباً ثابت باقي مانده است، ولي قيمتها و بويژه کرايه منازل بگونة روزافزون ارتقا مي يابند و درنتيجه اين امر بسود گروهي از صرافان و دست اندرکاران امور پولي و بانکي و وارد کنندگان اموال و صاحبان ملکيتها مي انجامد. در تحت چنين شرايطي زندگي اقشار کم درآمد و خانواده هاي فقير ويا بادرآمد ثابت اعم از کارمندان و کارگران بخشهاي گوناگون اقتصاد ملي و خدماتي بيش از پيش وخيم مي گردد.
سرمايه گذاريهاي داخلي و خارجي در عرصه هاي توليد اموال ضروري مورد نياز مردم کند است و فساد اداري و تبارگرائي در اداره چون بيماري مزمني در سيستم اجرائي، قضائي و امنيتي در کشور رخنه نموده و روز تاروز توسعه مي يابد.
سيستم آموزش و پرورش و بهداشت و در مجموع معارف و مطبوعات، فرهنگ و هنر، خدمات اجتماعي و مؤسسات مدني دُچار کمبودها و کاستي هاي فراوان اند که نياز به بازنگري و اصلاحات جدي دارند.
ازکشت و قاچاق مواد مخدر نه تنها کاسته نمي شود، بلکه در توليد آن بگونه روزافزون افزايش بعمل مي آيد. براي جامعه ما، مايه شرمساري است که افغانستان در رديف کشورهاي توليد کننده مواد مخدر در مقام نخست قرار دارد. تمام تدابير و اقداماتي که تاکنون براي جلوگيري از کشت، توليد و قاچاق مواد مخدر اتخاذ گرديده است بي نتيجه باقي مانده اند و مافياي مواد مخدر بگونه روز افزون نيرومند تر مي گردند و به خطر جدی برای امنيت کشور مبدل مي شوند.
پروسه صلح و امنيت در کشور و بويژه در ولايات جنوب غربي، جنوبي و شرقي به دشواريهاي زيادي مواجه است و کار زيادي مي طلبد تا صلح و امنيت پايدار در سرتاسر افغانستان تأمين شود.
آنچه در فوق در رابطه به جهات مثبت و نواقص کار تذکار بعمل آمد، صرف اشاراتي اند که نمايانگر اوضاع کنوني کشور است. لازم است که به منظور اصلاح و بهبود اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصادي در کشور برپايه يک برنامه کارا و واقعبينانه تدابير و اقدامات قاطع اتخاذ گردد. در هسته اين برنامه مطالب ذيل قرار دارد:
تأمين صلح و امنيت دوامدار؛ تحقق اصلاحات و بازسازي؛ پيشرفت اجتماعي و توسعه متوازن اقتصادي؛ بهبود زندگي مردم؛ تطبيق دموکراسي و عدالت اجتماعي؛ گذار به جامعه قانونگرا و مدني؛ رعايت حقوق بشري مردم برپايه منشور ملل متحد و اعلاميه جهاني حقوق بشر؛ تأمين حقوق ملي و شهروندي مردم و برابري زنان با مردان در عمل؛ برانداختن فرهنگ تشدد و خشونت؛ ريشه کن کردن بيدادگري، فقر و بيکاري، بيسوادي و بيماري؛ جلوگيري از کشت، توليد، قاچاق و استعمال مواد مخدر.
بنابرآن، اصول و موازين زيرين بعنوان پيشنهادهاي واقعنگرانه و نهادين در جهت ساختار يک جامعه معاصر و در مطابقت با منافع حياتي مردم کشور ارائه مي گردد:
2) تسريع روند صلح و امنيت:
در هرگونه شرايطي و براي هرکشوري مسأله صلح و امنيت کليدي و اساسي است. ولي در شرايط موجود افغانستان اين امر از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد. زيرا از يکسو صرف در شرايط صلح و امنيت تحقق اصلاحات اجتماعي، بازسازي و پيشرفت اقتصادي که خيليها مورد نياز جامعه کنوني افغانستان است، امکان پذير مي گردد و از سوي ديگر اين ضرورت مهم در بخشهاي مهمي از کشور در معرض خطرات گوناگون قرار گرفته است. تأمين صلح و امنيت تنها وابسته به افزايش شمار نفرات در ارتش و پوليس و مجموعه قواي امنيتي نمي باشد، بلکه جلب اذهان و قلوب مردم بخاطر تحقق آن، هسته اساسي را در اين امر تشکيل مي دهد. بنابرآن، بخاطر تسريع روند صلح و امنيت در کشور تدابير آتي مي تواند بکار گرفته شود:
· حل مسايل قومی و ميان گروهي ازطريق اتخاذ سياستهاي معقول عادلانه توأم با بردباري و شکيبائي، مدارا و تفاهم.
· جلب اعتماد و رضايت مردم از سوي حاکميت که در نتيجه برخوردهاي قوم گرايانه سالهاي اخير خدشه دار گرديده است.
· فراهم آوري زمينه ها براي مشارکت نمايندگان واقعي مردم در حاکميت و اداره و تقسيم عادلانه قدرت دولتي در سطوح مرکزي و ملي.
· جلب داوطلبانه توده هاي مردم در روند صلح بخاطر تأمين امنيت پايدار درکشور.
· تقويت ارتش و پوليس ملي سراسري بخاطر تسريع روند صلح در کشور.
· همکاري ارتش و پوليس ملي با نيروهاي بين المللي کمک به امنيت (آيساف) و توسعه عرصه فعاليت آنها در مراکز عمدة کشور.
· تسريع عمليه خلع سلاح و ملکي سازي و فراگير ساختن آن.
· اقدام بموقع و قاطع براي جلوگيري از برخوردهاي ميان گروهي و تشدد و خشونت ميان فرماندهان و گروه هاي مسلح پيشين.
· فراهم آوري کار و امکانات معيشتي براي افراد و گروه هاي مسلح که سلاح بر زمين مي گذارند.
· ايجاد و تقويت نهادهای دموکراتيک در جهت تسريع روند متکی شدن بخود و نهادينه کردن مردم سالاری در نظام اداری/دولتی کشور.
· تبليغ مسأله حياتي صلح و امنيت پايدار و عادلانه درکشور که چون آب و هوا براي مردم بخاطر تسريع روند بازسازي و تحقق اصلاحات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي به اشتراک خود ايشان ضرورت است.
3) دموکراسي و تحقق نظم مردمي:
در دورانهاي مختلف از سرزمين افغانستان مبارزان راه دموکراسي و عدالت اجتماعي، مشروطه طلبان و آزاديخواهان با وقوف، رجال و شخصيتهاي اجتماعي و مذهبي نامدار، روشنگران و رزمندگان برجسته ملي و سياسي برخاسته اند. آنان از آزادي، ارزشهاي معنوي و مذهبي و نواميس ملي مردم در شرايط خيليها دشوار مبارزه دفاع نموده اند و چه بسا که جانهاي شيرين خويش را دراين راه قربان کرده اند. چنين مبارزات و نهضتها خواه بگونه مستقلانه و انفرادي و خواه بگونه گروهي و جمعي انجام گرفته است. نيروهاي آزادي طلب ملي، مذهبي و ترقيخواه ملهم از انديشه هاي نوين سياسي مبتني بر ترقيخواهي و آزاديخواهي، صلحگرائي و انسان گرائي مواريث گرانبهائي را براي نسلهاي کنوني افغانستان بجا گذاشته اند که در مبارزهبراي تحقق دموکراسي و نهادينه کردن مردم سالاری درکشور فرا راه ما قرار دارد.
در دموکراسي هاي معاصر، نظام سياسي و دولت از سوي مردم تعيين مي گردد و قدرت عالي از سوي نمايندگان انتخابي مردم اعمال مي شود. دولتمداران نه تنها اجراکنندگان قوانين و فيصله هاي ارگانهاي حاکمه انتخابي اند، بلکه بايد آنها را توأم با قضاوت درست و تشخيص دقيق بسود مردم در مطابقت با نيازها و خواسته هاي ايشان در عمل تحقق بخشند. بنابرآن، عناصر متشکله دموکراسي مي تواند مفردات زيرين را احتواء نمايد:
· دفاع از قانون اساسي بويژه حقوق و آزاديهاي مندرج درآن.
· انتخابي بودن روساي همه ارگانهاي قدرت و اداره دولتي.
· حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نوبتي براي تمام شهروندان جهت احراز کرسيهاي پارلمان و حکومت.
· حق تشکيل احزاب سياسي که در انتخابات باهم رقابت نمايند و نيز حق کانديد شدن افراد مستقل براي احراز کرسيهاي دولتي.
· انتخابات آزاد براي تشکيل قوه مقننه.
· تشکيل حکومت که مسئول و پاسخگو در برابر قوه مقننه باشد و افکار عامه را درنظر گيرد.
· کثرت گرائي سياسي بمعني تقسيم قدرت در دولت ميان بخشها و اقوام در سطوح کشوري و محلي بگونه ايکه يک گروه کنترول بر تمام فيصله ها را نداشته باشد و کثرت گرائي بمعني تعدد احزاب و جريانات سياسي و انديشه اي.
· حمايت از حق تعيين سرنوشت مردم افغانستان بدون مداخلات خارجي.
· استقرار يک نظام مردمي مبتني بر تعهد به مباني دموکراسي.
· رد انديشه انحصار گرائي که تمام قدرت در چند دست محدود گردد يا توجيه حاکميت سياسي فرا حقوقي.
· رعايت حق افراد که در تصميم گيريها بگونه اي مشارکت داشته باشند.
· رعايت حقوق و آزاديهاي اساسي شهروندان و قبل ازهمه آزادي گفتار و نوشتار، آزادي عقيده و وجدان.
· برابري همه مردم در برابر قانون و فراهم آوري زمينه هاي عيني براي چنين برابري.
· احترام به کرامت و حيثيت انساني و منع انواع شکنجه.
· گسترش حقوق سياسي، حقوق فردي، حقوق اجتماعي و حقوق اقتصادي مردم.
· مشارکت مردم در پروسه هاي سياسي و اجتماعي کشور و بهره مند شدن ايشان از حقوق شهروندي و حقوق ملي.
· برابري حقوق زنان با مردان.
· تأمين مصئونيت قانوني و امنيت براي همه مردم و جلوگيري از اعمال ظلم واستبداد اجتماعي، تشدد و خشونت در برابر آنان.
· تکيه بر مبارزة مسالمت آميز و سازمان بخشي مبارزه قانوني در برابر زورگوئي و توسل به قهر و سلاح براي رسيدن به قدرت.
· مخالفت با گرايشهاي نژادپرستانه، برتري جوئي ملي و تبارگرائي.
·
4) ديـدگـاههـا:
ديد ما براي آينده افغانستان که به کشوري پيشرفته، داراي مقام مورد احترام در جامعه جهاني و در ميان همسايگان خويش مبدل گردد، خوشبينانه است. ولي خوشبيني تنها کافي نيست، بايستي براي نيل به چنين امري بر پايه يک برنامه قابل قبول و عملي تلاشهاي پيگيري را سازمان بخشيد و جامعه اي ويا شرايطي را که در آن همه مردم با روح اعتماد و همکاري باهمديگر کار و زيست نمايند، بوجود آورد. بخاطر دست يافتن به اين آرمان يعني ساختمان افغانستان به عنوان يک کشور آزاد، مستقل، واحد، مرفه و متکي به خود نبايد به هيچگونه تبعيضي بر پايه جنس، سن، مذهب، عقيده، انديشه سياسي، مشخصات قومی، طبقاتي و فزيکي زباني و منطقوي راه داد. صرف دراينصورت عدالت و برابري حقوقي تاحدي مي تواند تأمين گردد و هريک از افراد کشور خويشتن را در امر ساختمان کشور واحد شريک بداند.
ديدگاههاي ما براي دستيابي به پيشرفت اجتماعي و اقتصادي، شگوفائي فرهنگ و هنر و ايجاد نظام اداري خدمتگذار به مردم افغانستان به قرار ذيل فورمولبندي مي گردد:
أ) درعرصه اجتماعي و مسايل انساني:
برگرداندن افغانستان به جايگاه شايسته آن مستلزم اقدامات جدي و گسترده در زمينه هاي توسعه و اصلاحات اجتماعي افزون بر بازسازي و پيشرفت اقتصادي است. به اين منظور بايد همة مردم از آزاديهاي مدني، انساني و شهروندي برخوردار گردند، در عمل اثرات رعايت حقوق بشر را احساس نمايند، زنان واقعاًًً از برابري حقوقي و احترام لازم در جامعه و خانواده بهره مند گردند، دموکراسي و عدالت اجتماعي، حاکميت قانون و نظم اجتماعي در کشور تحقق يابد. در يک جامعه مدني و دموکرات نبايد انسان برانسان و گروهي و قومي بر ديگري آقائي کند. براي اين مقصد بايد ستم و استبداد، ظلم و بيدادگري، نابرابري و تبعيض، تشدد و خشونت از جامعه ما ريشه کن گردد. براي از ميان برداشتن همه اي اين ناهنجاريها بايد سطح خودآگاهي اجتماعي مردم ارتقا يابد و اين امر به ايجاد سيستم مؤثر و تجربه شده آموزش و پرورش، بهداشت و امحاي بيسوادي و احترام به شخصيت و حقوق انساني افراد جامعه مربوط مي گردد. بخاطر انجام اصلاحات اجتماعي در کشور به کمک خداوند و مردم صلح دوست افغانستان موازين و مفردات زيرين را عرضه مي نمايد که در راه تحقق آنها بايد تلاشهاي مستمري را سازماندهي نمود:
1) جايگاه دين مقدس اسلام در جامعه افغانستان:
دين مقدس اسلام، دين اکثريت قاطع مردم افغانستان است. مردم ما بيش از هزار سال بدينسو، از آوانيکه به مفهوم اسلام يعني تسليم و ايمان به خداوند يکتا پي برده اند، پيوسته در زندگي اجتماعي خويش از اصول اين دين مقدس پيروي کرده اند. درواقع فرهنگ مردم ما با تمدن و شعاير اسلامي درآميخته است. در حاليکه من اصول و موازين اسلامي را راهنماي عمل خويش قرار مي دهم، به اين عقيده ام که اسلام با دموکراسي، حقوق بشر و زندگي مدني منافات ندارد و بنابرآن عزم استوار دارم که:
· مردم را به خدا پرستي و راستکاري ترغيب نمايم وخود و همفکرانم را برطبق شعاير اسلامي از فريب و خدعه در زندگي اجتماعي و در سياست برحذر دارم.
· به ارزشهاي فرهنگي و تمدن بشري متکي بر اصل گفتگوي تمدنها احترام بگذارم. اصل تفاهم و تحمل عقايد ديگران، همکاري و همسوئي با نيروها و جريانهاي ديموکراسي خواه ومردمي و ملي را بپذيرم و اعتقاد خود به شوراها را در سطوح مختلف متکي بر اين آيت قراني: وامرهم شوری بين هم ابراز بدارم.
· از اصول اعلاميه جهاني حقوق بشر پشتيباني بعمل آورده و جايگاه بلند زنان را در خانواده و جامعه بر طبق موازين عملي در صدر اسلام، به رسميت بشناسم و بخاطر برابري حقوقي آنان با مردان مبارزه نمايم.
· روشنگري، انصاف، عدالت و خردگرائي را متکي بر روحيه اصول دين اسلام ترويج نمايم و در مقابله با بيعدالتي و تظلم و در مبارزه برضد ظلم و نابرابري ملي و اجتماعي برخيزم.
· در چهارچوب نظام سياسي مبتني براصول دموکراسي از جايگاه و نقش دين اسلام پشتيباني نموده و متعهد به دموکراسي، آزادي، حقوق ملي و شهروندي مردم از رعايت عدالت اجتماعي که در دين اسلام از اهميت بزرگي برخوردار است، حمايت نمايم.
· هرگونه تبعيض از لحاظ مذهبي را در چهارچوب دين مقدس اسلام ناروا دانسته و دربرابر بدانديشيها در اين ارتباط مبارزه نموده و استفادة ناروا از دين مقدس اسلام آن را بخاطر منافع تنگنظرانه سياسي ممنوع قرار دهم.
· از شعاير مذهبي و اجراي امور براساس مذاهب دوگانه حنفي و جعفري مندرج در قانون اساسي دفاع نمايم.
· آزادي انجام مناسک مذهبي پيروان اديان و مذاهب ديگر را برسميت شناخته وحقوق شان را رعايت نمايم.
2) آموزش و پرورش:
بدون ترديد، بيسوادي يکي از عوامل مهمي است که رشد شخصيت انساني و امکانات مشارکت مردم را براي ايجاد يک جامعه مرفه محدود مي سازد. برعکس، تجارب جهاني نشاندهنده آنست که صرف بموازات رشد علوم و تکنالوژي پيشرف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در هرجامعه اي ميسر است و آموزش و پرورش پلکاني است که ارتقا به مراحل مختلف دانش بشري و پيشرفت فني را امکان پذير مي سازد.
بادرک اينکه آگاهی عمومی خود وسيله ايست برای وقايه، وقايه از امراض، وقايه از مواجه نشدن به خطر و امثال آن، لهذا ضروری است تا ايجاد آگاهی عامه جزء نصاب تعليمی مکاتب ما شود، که در آنصورت آگاهی از مسايل صحی، بهداشتی، تحفظ محيط زيست، مسايل اجتماعی، دموکراسی، مشارکت عادلانة مردم و امثال اين نيازها جزء برنامة آموزشی معارف ما گردد.
با درنظرداشت اهميت اين مسأله مبارزه برضد بيسوادي و کار در جهت رشد و گسترش آموزش و پرورش را وظيفه مقدس خود مي دانم و به اين باورم که صرف از اين طريق افراد تحصيل کرده و معتقد به تمدن انساني در جامعه افزايش مي يابند و بدينوسيله سنگپايه بناي عظيم ساختمان يک جامعه درخور انساني براي همه مردم گذاشته مي شود. به اين منظور موازين زيرين جهت انجام وظيفه براي رشد آموزش و پرورش در کشور پيش بيني مي گردد:
سواد آموزي:
· بيسوادي از لحاظ اجتماعي بيماري خطرناکي است که سرتاپاي جامعه ما را فراگرفته است و ضرورت جدي به معالجه دارد. مبارزه با بيسوادي، بويژه در اوضاع و احوال کنوني کشور که بيش از دو دهه کامل نسلي از مردم درگير جنگها بودند و بيسواد باقي مانده اند، جهاد شمرده مي شود.
· وزارت معارف در هماهمنگی و همکاری نزديک با شخصيتها؛ کادرهای مجرب و مؤسسات غيردولتی که تاکنون پروگرامهای مؤثر آموزشی بيسوادی را تدوين نموده اند، بايد برنامه کوتاه مدت و دراز مدتی را براي امحاي کامل بيسوادي در کشور طرح نموده و بمرحله اجرا بگذارند.
· کميسيون عالي مبارزه با بيسوادي در سطح دولتي متشکل از نمايندگان (معين هاي) وزارتخانه هاي ذيربط و جلب شماري از شخصيتهاي علمي و فرهنگي، نمايندگان سازمانهاي اجتماعي و مؤسسات غيردولتی فعال در بخش سوادآموزی و تعليم و تربيه تشکيل گردد. اين کميسيون بايد از تدوين تطبيق پلانهاي مطروحه نظارت نمايد و فعاليتهاي گوناگون و پراگنده را جهت مبارزه با بيسوادي هماهنگ سازمان بخشد.
· کورسهاي سوادآموزي براي کلانسالان اعم از مردان و زنان بايد در تحت اداره و رهبري وزارت معارف با همکاری مؤسسات غيردولتی و سازمانهای اجتماعی در سرتاسر کشور، از شهرها تا قصبات و دهات، تأسيس گردد.
· براي امحاي بيسوادي بايد کليه نيروها و شخصيتهاي آگاه ملي، اجتماعي و فرهنگي بسيج گردند.
· افراد تحصيلکرده بگونه عام و جوانان بگونه خاص بايد تشويق شوند تا سازمانهاي داوطلب را بخاطر مبارزه برضد بيسوادي ايجاد نمايند.
· سازمانهاي خيريه و غيردولتي بايد درکار مبارزه با بيسوادي جلب گردند.
· از مساجد و اماکن متبرکه مذهبي براي سواد آموزي استفاده مؤثر و معقول بعمل آيد.
· برنامه هاي سمعي و بصري براي سواد آموزي طرح و ازطريق نشرات راديوئي و تلويزيوني پخش گردد.
تعليم و تربيت قبل از مکتب:
· شبکه اي از کودکستانها و شيرخوارگاه هاي محل زيست درسراسر کشور و به درجه اول درشهرها تأسيس گردد.
· به تأسيس کودکستانها و شيرخوارگاه هاي محل کار به درجه اول در مؤسساتيکه شمار بيشتر زنان کار مينمايند- مؤسسات دولتي و خصوصي، ادارات دولتي، فابريکات، مکاتب و ساير محلات تجمع و کار زنان- توجه مبذول گردد.
· زنان بيوه، بي سرپرست و نان آور خانواده ها به کار جلب گردند و از کودکان ايشان در شيرخوارگاه ها و کودکستانها نگهداري و مراقبت بعمل آيد.
· اتاقهاي بازي براي کودکان خوردسال ايجاد گردد که مادران ايشان نيز حضور داشته باشند.
· کتابهاي مصور مخصوص اطفال تدارک گردد تا کودکان از آوان طفوليت به کتابخواني عادت نمايند.
· وسايل رسامي، کاردستي و بازيچه ها براي کودکان تدارک گردد.
· برنامه هاي مخصوص براي تربيت و تغذيه درست کودکان و مادران تهيه گردد و از طريق رسانه هاي گروهي پخش شود.
· کودکستانهاي ويژه براي کودکان معيوب ايجادگردد.
· جشنواره هاي مخصوص اطفال برگذار گردد و از اول ماه جون روز جهاني کودک تجليل بعمل آيد و از کودکان با استعداد تقدير شود.
· براي تأسيس مؤسسات قبل از مکتب، تأمين غذا بخصوص شير، ويتامينها و ادويه براي کودکان شامل آنها، وقايه و تداوي آنان کمکهاي صندوق حمايه کودکان (يونيسف)، سازمان صحي جهاني و سازمانهاي اجتماعي و غير دولتي جلب گردد.
· در مؤسسات تربيه معلم و در کورسهاي کوتاه مدت اختصاصي، آموزگاران زن بخاطر کار درکودکستانها و شيرخوارگاه ها آموزش ببينند.
· پرورشگاهاي ويژه براي مراقبت از کودکان يتيم و بي سرپرست در شهرهاي مختلف ايجاد گردد.
· از حقوق کودکان برپايه ميثاق حقوق کودکان مصوب مجمع عمومي سازمان ملل متحد دفاع بعمل آيد.
مکاتب ابتدائيه (از صنف اول تا ششم):
· کودکان آينده ما اند و آموزش ابتدائي سنگ پايه تحصيلات بالاتر و عالي شمرده مي شود و بايستي اجباري، همگاني و رايگان باشد و همه کودکان اعم از دختران و پسران درکليه مناطق و گوشه و کنار کشور به آن دسترسي داشته باشند.
· مکاتب بايد در تمام نواحي شهري و روستاها براي تمام کودکان ايجاد گردد و آنان بعنوان شاگردان پذيرفته شوند.
· دولت بايد افزون بر استفاده از امکانات و منابع خود، همکاري سازمانهاي خيريه و اجتماعي و فرهنگي غيردولتي داخلي و خارجي را براي تأسيس مکاتب ابتدائي و تدارک وسايل درسي و تجهيزات لازم براي مکاتب جلب نمايد.
· از مساجد نيز براي مقاصد تدريسي تا هنگام تأسيس مکاتب رسمي کافي استفاده بعمل آيد.
· مقامات دولتي محلي مؤظف گردند که در امر تأسيس و اداره مکاتب ابتدائي کمک نمايند.
· نمايندگان انتخابي مردم در لويه جرگه ها و درشوراي ملي و شوراهاي محلي از ولايات تا قريه ها در امر ترويج تدريس در مکاتب ابتدائي بويژه در حوزه هاي انتخابي خويش همکاري نمايند.
· کميته اي متشکل از والدين تحصيل يافته در هرمکتب بوجود آيد تا با مقامات محلي معارف همکاري نمايند و از کيفيت تدريس بازرسي کنند.
· تدريس دورة ابتدايی به لسان مادری شاگرد بايست باشد و زبانهای ملی به ترتيب نزديکی و شباهت های فراگيری يکی پی ديگری به تدريس گرفته شود.
· نصاب تعليمي سالم، مفيد و عملي که در برگيرنده و انعکاس دهنده فرهنگ و تاريخ واقعي کشور باشد، طرح و تصويب گردد.
· اداره تأليف کتب درسي بايد محتويات و کيفيت کتابهاي درسي را پس از هر پنجسال با مشوره متخصصان هر بخش مورد بازبيني قرار بدهند و بهبود بخشند.
· کتابهاي درسي بايد بدسترس تمام شاگردان در تمام مکاتب قرار گيرد.
· آموزش زبان انگليسي در مکاتب ابدائيه انتخابي و در مکاتب متوسطه و ثانوي اجباري باشد
مکاتب متوسطه و ثانوي:
· اين بخش آموزش را بايد آموزگاران ورزيده بعهده بگيرند و وسايل و تجهيزات لازم و کافي، کامپيوتر و تسهيلات ممکن ديگر به دسترس دانش آموزان قرار گيرد.
· برنامه هاي آموزشي کامپيوتري که از اهميت اساسي روز افزون برخوردار مي گردد، براي مکاتب ثانوي بايد طرح و تمرين شود.
· تسهيلات انترنتي تا حد امکان براي دانش آموزان اين بخشها تأمين گردد.
· کيفيت تدريس در مؤسسات آموزش حرفه اي و مسلکي بايد ارتقا يابد.
· مراکز آموزش حرفه اي بخاطر تربيت جوانان و زنان که حرفه هاي معين را فرا بگيرند، بايد در شهرها و قصبات ايجاد گردد.
· شبکه اي از کتابخانه ها در مکاتب متوسطه و ثانوي با جلب همکاري مردم و سازمانهاي اجتماعي تأسيس شود.
· صندوق ويژه اي براي کمک به خانواده هائيکه فرزندان ايشان درمکاتب متوسطه و ثانوي آموزش مي بينند، بوجود آيد.
· کميسيونهاي دايمي رسيدگي به امور آموزش در چهارچوب وزارت معارف متشکل از متخصصان آموزش و پرورش، روشنفکران و خبرگان تأسيس گردد. به اين کميسيونها صلاحيت داده شود تا موازيني را براي بهبود کيفيت آموزش و ارتقاي سطح تعليمي درمکاتب متوسطه و ثانوي توصيه نمايند.
دانشگاه ها و مؤسسات تحصيلات عالي:
· برنامه اي متکي بر نيازهاي علمي و نصاب تعليمي دقيق مبتني بر دانش و فن در برابري با معيارهاي بين المللي، طرح گردد که داراي خصلت تطبيقي در دانشگاه ها و مؤسسات تحصيلات عالي درکشور باشد.
· دانشگاههاي جديد و مؤسسات تحصيلات عالي و مسلکي برپايه پلان و مقرره ها با ملاحظه نيازهاي در حال افزايش جمعيت کشور تأسيس گردد.
· کميسيون اعطاي امدادها تحت نظارت وزارت تحصيلات عالي و مسلکي تشکيل گردد تا دانشگاهها را براساس نيازهاي آنها بادرنظرداشت عدالت، برابري و انصاف تمويل و دانشجويان را کمک نمايد.
· موازين ويژه اي براي کمک به رشد علمي کارهاي پژوهشي و مطالعات تحقيقي طرح گردد.
· از بانک جهاني و سازمان ملل متحد تقاضا بعمل آيد تا سرپرستي"برنامه هاي آموزش از راه دور(Distance Learning Program)گيرند. چنين برنامه ها نه تنها از ضياع وقت جلوگيري مي نمايد، بلکه صرفه جوئي در مصارف را نيز براي آموزش خوب بجاي آنکه در خارج کشور انجام گيرد، به همراه خواهد داشت.
· بخاطر بهبود شرايط زندگي دانشجويان و استادان از قبيل ليليه ها، انتقالات، بورسهاي تحصيلي و غيره توجه ويژه اي مبذول گردد.
· پذيريش شاگردان صرف براساس معيار صلاحيت و شايستگی هم در مؤسسات عالی تحصيلی و در هم در کادرهای آموزشی آنها.
3) بهداشت:
اين يک حقيقت عام شناخته شده است که صحت خوب در کنار آموزش خوب براي هر ملت نيرومند و سالم يک ضرورت است، ولي درکشور ما، با تأسف بنابر فقر عمومي، تغذيه ناکافي و سوء تغذي، عدم آگاهي، کمبود آب آشاميدني صحي در شهرها و روستاها، نبود حفظ الصحه و عدم دسترسي به وسايل لازم بهداشتي موجب شيوع بيماريها و وخامت وضع صحي بيماران مي گردد. به اين عقيده ام که اين وظيفه اساسي هر دولتي است تا تدابيري اتخاذ نمايد که مردم ازلحاظ جسمي و رواني وقايه گردند. بخاطر انجام خدمات بهداشتي بهتر براي مردم، موازين زيرين را پيشبيني مي نمايم:
· تأسيس شبکه اي از مراکز صحي براي مردم که در شهرها، قصبات و روستاها بسر مي برند.
· بکار انداختن کلينيک هاي متحرک(سيار) صحي براي کمک به مردم فقير در روستاها.
· تأکيد بر طب وقايوي از طريق دادن آگاهي به مردم، آموزش طبي و اجراي کارهائي بخاطر حفظ الصحه و معافيت دهي عمومي در برابر امراض معمول واگير.
· تهيه آب آشاميدني صحي براي مردم در شهرها و دهات.
· تخصيص حداقل دو درصد از مجموع بودجه دولتي براي امور بهداشتي.
· دعوت از متخصصان طبي افغاني از خارج که بمنظور انجام خدمات بهداشتي براي هموطنان خويش به وطن باز گردند.
· تأسيس حداقل يک شفاخانه مجهز با ظرفيت حداقل پنجاه بستر در مرکز هر ولايت.
· تأسيس يک مرکز حمايه طفل و مادر در شهرها و قصبات پُر جمعيت تا از کودکان و مادران مراقبت بعمل آيد و فيصدي مرگ و مير ميان کودکان و مادران کاهش يابد.
· پذيرش شاگردان در مؤسسات عالي طبي صرف براساس شايستگي.
· بهبود شرايط بيمارستانها، مؤسسات عالي طبي، مکاتب نرسنگ و مراکز پژوهشهاي طبي.
· توجه به بهبود سيستم اداره تا بيروکراسي در موسسات بهداشتي و طبي به حداقل برسد.
· تشويق براي توليد ضروري ترين و اساسي ترين اقلام ادويه بجاي توريد آنها بمنظور کاهش قيمت ادويه.
· تشويق سرمايه گذاران داخلي و خارجي براي تأسيس فابريکات دواسازي در افغانستان.
· تشويق بخش خصوصي اقتصاد، سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي خيريه براي انجام خدمات بهداشتي و طبي براي مردم.
· طرح برنامه هاي کاري در سطح دولتي با جلب همکاري سازمانهاي غير دولتي و فرهنگي – اجتماعي بخاطر امحاي شيوع يافته ترين و خطرناک ترين بيماري ها درکشور.
4) عدالت اجتماعي:
نظام دولتي– اجتماعي در کشور بايد بگونه اي تشکيل گردد که با همه مردم عادلانه برخورد شود و هرگاه نظام برپايه منافع بخشهائي از مردم ايجاد شده باشد يا بدينگونه عمل شود و آنگاه وانمود گردد که در مطابقت با منافع همه مردم است، اين غير عادلانه خواهد بود و عدالت اجتماعي پايمال مي گردد. معتقدم که با تحقق مفردات زيرين عدالت اجتماعي در کشور مي تواند تأمين گردد:
· با تمام افراد و گروهها در جامعه بايستي عادلانه و بدون تعصب، پيشداوري و بدون ملاحظه تفاوتهاي نژادي، جنس يا عامل ديگري که موجب تبعيض و بيعدالتي گردد، برخورد صورت گيرد.
· با کليه افراد جامعه اعم از زن و مرد، پير و جوان و دارا و نادار بايد در تحت حاکميت قانون برخورد يکسان صورت گيرد.
· همه افراد بايد امکانات دسترسي به منابع، دارائيهاي عامه و امکانات و خدمات را بدون تحميل محدوديتهاي اجباري بر ايشان، داشته باشند.
· بايد حکومت، احزاب سياسي، سازمانهاي اجتماعي و فرهنگي، شخصيتهاي ملي و مترقي و جامعه بين المللي تلاشهاي لازم را بعمل آورند تا نابرابريهاي اجتماعي، استثمار، تبعيض و بي عدالتي از افغانستان ريشه کن گردد.
· بايد برابري حقوقي، آزاديها و خود اراديت ملي برپايه حق تعيين سرنوشت ايشان براي همه اقوام افغانستان تأمين گردد. مشارکت آزادانه و يکسان همه اقوام کشور در اداره دولتي مرکزي و محلي تضمين شود.
· بايد از حقوق فرهنگي، ملي و مذهبي کليه اقوام و گروه هاي اتنيکي کشور دفاع بعمل آيد و تبليغات و تحريکات تبعيض آميز و انجام عمل تبعيصي، نفرت و خصومت ملي، مذهبي و نژادي در برابر آنان، ممنوع اعلام گردد.
· بايد نهضتهاي اجتماعي و حرکت بسوي جامعه مدني مورد حمايت قرار گيرند و از ارزشهاي معنوي و ايجابات جامعه مدني حراست بعمل آيد.
· بايد برنامه هائي براي حمايت از طبقات فقير جامعه و کارمندان وضع گردد که شامل تأمين معاش و دستمزد عادلانه براي تمام اقشار، کارمندان و کارگران و يکسان براي زنان و مردان، تأمين حق کار، استراحت، تقاعد و ايجاد بيمه هاي بيکاري و تأمينات اجتماعي در عرصه هاي صحي، آموزش و پرورش، مسکن، بازنشستگي و تقاعد باشد.
· بايد عدالت اجتماعي بعنوان يک عمليه و هدف در جامعه تحقق يابد و شرکت مساويانه تمام گروه ها در زندگي سياسي، اجتماعي و فرهنگي درکشور تضمين گردد.
· بايد تدابيري اتخاذ گردد که منابع مادي در ميان مردم منصفانه و براساس نقش هر فرد در توليد و زندگي اجتماعي واقتصادي کشور توزيع گردد.
· جو سياسي اي بايد در کشور ايجاد گرددکه افراد جامعه از لحاظ فزيکي و رواني احساس امنيت و مصئونيت نمايند.
· مقرراتي که بگونه مستقيم يا غير مستقيم داراي ماهيت تبعيض آميز باشند بايد از ميان برداشته شود و در برابر عمل و روان برتري جوئي قومی، نژادي، قومي و مذهبي مبارزه صورت گيرد.
· حقوق معيوبين، معلولين، بازماندگان قربانيان جنگ، آوارگان و بيجاشدگان و بازنشستگان بايد تأمين گردد و ايشان جايگاه شايسته خويش را در جامعه احراز نمايند و از بي خانماني و آوارگي نجات يابند.
· برنامه هاي ويژه اي براي بازگشت شرافتمندانه و داوطلبانه پناهندگان از خارج کشور طرح و تطبيق گردد و از حقوق آنان بشمول تأمين ايشان از لحاظ مسکن و کاريابي حمايت گردد.
· بايد بموازات کار بازسازي متوازن شهرها و مناطق براي حل مسأله سرپناه، اقدامات مقتضي بعمل آيد، محلات جديد مسکوني و منازل رهايشي ارزان قيمت براي بيخانه ها اعمار گردد.
5) حقوق بشر:
حقوق بشر عبارت از حقوق و آزادي هائي است که هر انسان بايد از آنها برخوردار باشند. غالب اين حقوق و آزاديها درقانون اساسي افغانستان درج و ثبت گرديده اند؛ ولي مسأله مهم تطبيق آنها در عمل است که براي آن مبارزه صورت گيرد، زيرا هرآن امکانات نقض آنها متصور است و زورمندان در دولت و خارج آن به سهولت به رعايت آنها تن در نمي دهند.
اينجانب برپايه مفردات زيرين خود را متعهد به مبارزه در راه تحقق حقوق بشر در کشور مي دانم:
· از اعلاميه جهاني حقوق بشر مصوب مجمع عمومي سازمان ملل متحد که هدف آن ترويج و تشويق احترام به حقوق بشر و آزاديهاي اساسي بشري است پشتيباني مي نمايم. اعلاميه: حقوق شخصي، مدني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي انسان ها را اعلام مي دارد و اين حقوق صرف با شناخت و تشخيص حقوق و آزاديهاي ديگران و صرف در اثر مقتضيات اخلاقي، نظم عامه و رفاه عمومي مردم محدود شده مي تواند.
· دفاع از حقوق بشري که عمده ترين آنها حق زندگي، حق آزادي و امنيت انسان، حق آزادي از بازداشتهاي خود سرانه، حق محاکمه عادلانه، حق بيگناه شناخته شدن تا ثبوت گناهکار بودن.
· رعايت آزاديهاي فردي مانند آزادي از مداخله به مصئونيت منزل و مخابرات، آزادي مسافرت و اقامت، آزادي پناه جوئي و پذيرش مليت و آزادي داشتن ملکيت.
· احترام[a1] به آزاديهاي اساسي انساني مانند آزادي انديشه ، مذهب، عقيده و بيان، آزادي مطبوعات و رسانه هاي گروهي اعم از رورزنامه ها، کتابها، نشرات موقوت و غيرموقوت، راديو و تلويزيون که فارغ از کنترول و سانسور دولتي باشند.
· پشتيباني از حق و آزادي اجتماعات مسالمت آميز و شرکت درحاکميت. حق داشتن امنيت اجتماعي، کار، استراحت و معيارهاي زندگي مناسب از لحاظ صحي و رفاه مادي، آموزش و شرکت در زندگي اجتماعي.
· حمايت از حقوق مدني و آزاديهاي مدني افراد که دربرگيرنده مناسبات ميان دولت و شهروند مي باشد (مندرج فصل دوم قانون اساسي) و شهروند انتظار دارد که اين آزاديها عادلانه تحقق يابد.
· دفاع از حق زندگي، حق آزادي از بردگي و کاربردگي درعمل برغم اينکه پوشيده و غيررسمي باشد، حق آزادي از شکنجه، حق حمايت از زندگي خصوصي و خانوادگي و حق آزادي از تبعيض.
· احترام به توافقات بين المللي و قوانين بين المللي در باره حقوق بشر و الحاق به ميثاق هاي بين المللي در اين رابطه.
· پشتيباني از تصاميم سازمانهاي دفاع از حقوق بشر بويژه در رابطه به افغانستان مانند کميسارياي حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان عفو بين الملل، سازمان نظارت بر حقوق بشر و سازمانهاي مربوط ديگر.
· حمايت از کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، بررسيها، ارزيابيها و فيصله هاي آن.
6) زنـان:
زنان اکثريت خاموش، ولي ستون فقرات جامعه ما اند. ايشان نه تنها يکي از ستونهاي عمده اقتصاد ملي، بلکه پايه استوار اقتصاد خانوادگي و خدمات آموزشي و بهداشتي هستند. آنان بدون اينکه از امکانات برابر با مردان برخوردار باشند، يزرگترين نيروي کار نامرئي هستند که در برابرکار ايشان دستمزد پرداخت نمي گردد.
زنان قربانيان جنايات جنگ اند در حاليکه به کدام گروه قومي، زباني ويا جناح سياسي و حزبي مخالف همديگر تعلق ندارند. زنان در يک دهه اخير در جامعه تجريد شدند و حتي شخصيت اجتماعي آنان در دوران حاکميت طالبان انکار گرديد. در آن دوران تاريک نه تنها زنان از لحاظ رواني و فزيکي به سختي شکنجه گرديدند، بلکه از تمام فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي بازداشته شدند و در چهار ديوار خانه چون زندانيها محصور ماندند. نبود نظم و قانون، خشونت را بر ضد زنان بيشتر کرد و آنان را در نتيجه مضمحل ساخت.
از حقوق برابر زنان با مردان حمايت مي نمايم و به اين باورم که بدون شرکت فعال آنان در امور اجتماعي و ملي و در پروسه صلح و بازسازي، ساختمان يک جامعه مرفه امکان پذير نيست. باين جهت در نظر مي گيرم که:
· آموزش براي زنان و دختران بيش از همه تشويق گردد، زيرا فيصدي بيسوادي در ميان آنان بسيار بالا است. لهذا شبکه اي از مکاتب بايد براي اناث ايجاد شود تا فيصدي بيسوادي درميان آنان کاهش يابد. در اين مبارزه حکومت مي تواند از سازمانهاي غير دولتي و جامعه بين المللي کمک مطالبه نمايد.
· زنان تشويق گردند تا امکانات بالقوه روشنگرانه خويش را بکار گيرند و در عرصه هاي مختلف زندگي همپا با مردان شرکت ورزند.
· وزارت امور زنان فعاليتهاي برنامه ريزي شده اي را در زمينه هاي قانون گذاري، اداري، اجرائي و اجتماعي بسود زنان تشديد بخشد و اين اقدامات از سوي حکومت مورد پشتيباني قرارگيرد.
· از هرگونه تبعيض در برابر زنان در عمل احتراز بعمل آيد.
· حد اقل 30 درصد کرسيها در لويه جرگه و در شوراي ملي براي زنان اختصاص داده شود و تمام احزاب سياسي مکلف شوند که شمار کانديداهاي خويش را از ميان زنان در انتخابات افزايش بخشند.
· محيطي سالم براي زنان بوجود آيد تا ايشان در روند سياسي بدون هراس شرکت ورزند.
· شوراي زنان مشتمل بر شماري از زنان تحصيلکرده تأسيس گردد تا از حقوق زنان دفاع نمايد. اين شورا بايد بخاطر بررسي طرح قوانين داراي نقش مشورتي باشد که بر وضع زنان تأثير وارد مي کنند. شورا همچنان از تطبيق قوانين و موازيني که منافع زنان را باز تاب مي دهد، نظارت نمايد.
· مراکز آموزشهاي مسلکي براي زنان در سرتاسر کشور تأسيس گردد تا آنان افزون برآموزش، حرفه ها و هنرهاي مختلف را نيز فرا بگيرند و سپس در پروسه بازسازي اجتماعي و اقتصادي درکشور نقش مؤثر ايفاء نمايند.
· زنان با استعداد تشويق گردند که گام به پيش بگذارند و در پُستهاي اداري و اجرائي مهم گماشته شوند.
· براي کمک به بيوه ها، زنان متأثر از جنگ و معيوب، کم درامد و سرپرست خانواده ها اقدامات خاص از قبيل اعطاي قرضه هاي امتيازي و کوپون به ايشان، اتخاذ گردد.
· تسهيلات لازم و شرايط قابل قبول براي زنان در تمام محل هاي کار بوجود آيد و مراقبت کنندگان مؤظف، نگرانيهاي زنان را درمسايل مربوط به محل کار بررسي نمايند.
· مراکز کمک رساني براي حل مسايل و موانع در برابر زنان تأسيس گردد. همچنان اين مراکز بايد براي ارتقاي سطح آگاهي زنان در رابطه به مسايل اجتماعي، حقوقي و بهداشتي ناشي از خشونت عليه زنان و بخاطر کاهش خشونت کار نمايند.
· عرضه يا نمايش مواد و مطالب منافي عفت و غير اخلاقي که خشونت عليه زنان و کودکان را تداعي مينمايد، ممنوع قرار داده شود.
· هر شخصي که مرتکب تعرض به حيثيت زنان و دختران شده باشد، در ارتش و پوليس ملي استخدام نگردد.
· زنان در نيروي پوليس استخدام گردند و در دفاتر پوليس و در نقاط کنترولي به امور زنان رسيدگي نمايند.
· ارگانهای پوليس خاص زنان بايست در شهرها تشکيل گردد، تا مشکلات زنان را جدای از ارگانهای پوليس مردان به بررسی بگيرند.
· مقرراتي بايد وضع گردد تا زنان در معرض تهديد جنسي و اشکال ديگر خشونت قرار نگيرند.
· برای ارتقاء سطح آگاهی زنان بخصوص در دهات دور افتاده تعليمات غير رسمی ايجاد گردد، تا هم زنان، اطفال خردسال(دختر و پسر) از آن مستفيد گردند و نظام آموزشی ما همگانی گردد.
· هيچ بهانه بخاطر تشديد فشار بر زنان مورد استفاده قرار نگيرد.
· در صورت جدائي يا طلاق، کودکان نبايد از مراقبت و مهر مادري محروم گردند.
· روح انقلابي اسلام بايد بيش از پيش تبليغ گردد که به زنان حق مي دهد تا در تمام عرصه هاي زندگي شرکت ورزند.
· هشتم مارچ روز جهاني زن بايد با راه اندازي مراسم ويژه همه ساله تجليل گردد و از اين روز براي ارتقاي سطح آگاهي و مطالباتي زنان و دفاع از حقوق ايشان استفاده مطلوب بعمل آيد.
7) جوانان:
رهبري آينده جامعه ما به جوانان تعلق دارد و آنان بايد بعنوان افراد با دانش، متمدن، آگاه و متعهد به وحدت و تماميت کشور ما افغانستان پرورش يابند. جوانان بايد به سنن، رسوم و عنعنات ملي رعايت نمايند و نسبت به ديگران داراي برخورد و روان توأم با تساهل و بُردباري باشند. هدف ما اينست که جوانان ما از لحاظ فزيکي، ذهني و رواني خوب و سالم رشد نمايند. بنابرآن خيليها مهم و لازم است که:
· امکانات وسيع جهت مصروفيتهاي سالم ورزشي، فرهنگي و هنري و فعاليتهاي مردمي در درون و بيرون مکتب براي جوانان، افزون بر آموزش و پرورش از طريق مکاتب و مدارس، فراهم گردد.
· تسهيلات ورزشي معاصر براي جوانان در هر مکتب تدارک گردد.
· جوانان فارغ التحصيل از مکاتب ثانوي يا عالي با تربيت علمي مجهز گردند و ايشان خويشتن را بگونه بهتري براي زندگي حرفه اي تطابق بدهند.
· شرايط خوب از لحاظ سکالرشپها، ليليه ها و استراحتگاهها براي دانشجويان فراهم گردد.
· جوانان تشويق گردند تا در کليه فعاليت هائيکه بگونه مستقيم يا غير مستقيم برآينده کشور مؤثراست، سهم بگيرند.
· برنامه هاي کمک به اشتغال براي فارغان و جوانان بيکار طرح گردد.
· جوانان تحصيلکرده نقش کليدي را در امر تشکل سازمانهاي اجتماعي و آموزشي ايفاء نمايند و از طريق اين سازمانها مبارزه فعال براي امحاي بيسوادي در ميان جوانان سازمان يابد.
· مراکز تربيت حرفه اي مسلکي در رشته هاي آموزش زبان، کامپيوترو رشته هاي ديگر برپايه قايل شدن حق تقدم به جوانان تأسيس گردد تا ايشان به اعضاي مفيد جامعه آينده مبدل گردند.
· دروازه ها براي فراگيري دانش نوين و اطلاعات فني بر روي جوانان روستا نشين و زنان باز گردد.
· در تمام مناطق عمده کشور، "برنامه خود اشتغالی جوانان" بايد براي جوانان ميان سنين 35-18 طرح گردد و حکومت با اعطاي امدادها به اين برنامه کمک برساند. از اينطريق مي تواند امکانات کاريابي براي جوانان بيکار فراهم گردد.
· قدر مسلم است که تعداد قابل ملاحظه ی از جوانان ما اعم از دختر و پسر نسبت مشکلات و معاذيری از فراگيری تعليم و تربيت بدور مانده اند، جذب تعدادی از اينها که علاقه دارند، تحصيلات شانرا به پايه اکمال برسانند، جزء مسئوليتهای وزارت معارف و سازمانهای غير دولتی و بخش خصوصی که دست اندرکار امور تعليمی است، بوده و اين نهادهای تعليمی مؤظف اند پروگرامهای مشخصی برای تکميل تحصيلات اينعده فراهم نمايند.
8) کاريابي:
ايجاد اشتغال و مصئونيت شغل بايد يکي از اولويتهاي حکومت باشد تا اقتصاد توسعه يابد و دورنماي زندگي براي مردم روشن گردد. در کشور ما، بيکاري بويژه در ميان هزاران تن از مجاهدين سابق، به شدت احساس مي گردد. بنابرآن، اقدامات فوري بايد اتخاذ گردد تا چنين مسأله عاجل از طريق برنامه ريزيهاي کوتاه مدت و دراز مدت حل گردد. مادرنظر مي گيريم که:
· برنامه انکشافي فوري و گسترده بايد بخاطر ايجاد مشاغل کافي با کاربرد بهترين صلاحيتهاي مديريت اقتصادي طرح گردد.
· در بخشهاي خدماتي و صنعتي بايد امکانات اضافي کاريابي ايجاد گردد.
· زنان بايد در بازار کاريابي دسترسي مساويانه با مردان و امکانات براي دستيابي به مشاغل مورد نظر خويش داشته باشند.
· دستمزد مساوي بايد در برابر کار مساوي با تضمينات حقوقي و حق انتخاب ميان کار تمام روز يا قسمي براي زنان و مردان، پرداخت گردد.
· زنان بايد بادرنظرداشت مسئوليتهاي خانوادگي خويش به کارهائي دسترسي داشته باشند که آشتي ميان کار با زندگي خانوادگي را ممکن بسازد.
· تبعيض در محل کار در رابطه به معلولين برپايه قانون بايد رفع گردد.
· براي ايجاد ظرفيتها در صنايع و بويژه در صنايع کوچک و روستائي بمنظور رفع مشکل بيکاري از کمکهاي خارجي بايد استفاده بعمل آيد.
· براي جوانان مراکز تربيه حرفه اي بايد ايجاد گردد تا ايشان بتوانند بر پاهاي خويش بايستنند.
· قرضه ها با شرايط سهل بايد بخاطر تأسيس مؤسسات کوچک اقتصادي براي جوانان اعطا گردد.
· شکستن بيملاحظه مؤسسات بخش عامه به اجزاي کوچک که منجر به بيکاري مي شود، متوقف گردد.
· سرشماري کامل، دقيق و اساسي درکشور بمنظور فراهم آوري امکانات اشتغال بايد برنامه ريزي گردد تا پا به پاي افزايش جمعيت از بيکاري بيشتر در اين کشور جنگ زده ما جلوگيري بعمل آيد.
· امکانات جديد کاريابي بايد از طريق معرفي تکنالوژي جديد در کشاورزي ايجاد گردد.
· توسعه اقتصادي، بويزه صنعتي ساختن و ايجاد زمينه هاي کاريابي بايد به شهرهاي عمده افغانستان محدود نگردد. کشور بايد به مناطق اقتصادي تقسيم شود و مسأله پيشرفت اقتصادي درتمام بخشهاي کشور بگونه برابر ترويج گردد.
· حکومت بايد تکنالوژي کامپيوتري و اطلاعاتي را بعنوان يک صنعت مسلط در قرن بيست و يکم ترويج نمايد و اين عنصر اولي در اقتصاد براي ايجاد زمينه هاي کاريابي و اشتغال شمرده مي شود.
· همکاري مؤسسات خارجي بايد براي احداث صنايع در کشور جلب گردد و هدف آن ايجاد امکانات وسيع براي کار و اشتغال باشد.
· دروازه ها بايد بر روي مؤسسات، با هدف ايجاد اشتغال مفيد، باز گذاشته شود.
· بخشهاي خصوصي و عامه اقتصاد بايد براي سرمايه گذاريها در عرصه هاي زيربنائي به مقياس وسيع و ايجاد زمينه هاي اشتغال جلب گردد.
· در اشتغال بايد اصل شايستگي رعايت شود و امکانات براي همه افراد بدون ملاحظه تفاوتها از لحاظ نژاد، جنس، عقيده يا وضع فزيکي مبتني بر عدالت و برابري فراهم گردد.
9) مبارزه با مواد مخدر و اعتياد:
به قرار گزارشهاي چند روز اخير نيز کشت ترياک و توليد مواد مخدر درافغانستان برغم تلاشهاي دولت و جامعه بين المللي و بويژه سازمان ملل متحد، هنوز هم قوس صعودي مي پيمايد. با تأسف افغانستان در توليد ترياک يا خشخاش در جهان مقام اول را احراز کرده است و هيروئين حاصله از آن بازارهاي اروپا را مشبوع ساخته است. بلاي اعتياد به مواد مخدر بگونه روزافزون دامنگير مردم بيچاره و فقير ما مي شود و در کشورهاي همسايه نيز سطح اعتياد روز تا روز بالا مي رود. براي جلوگيري از چنين وضع فاجعه بار، قبل از آنکه اين امر به معضله کاملاً لاينحل مبدل گردد، بايد اقدامات جدي اتخاذ گردد. بنابرآن، پيشنهاد مي گردد که:
· از کمکهاي امدادي خارجي که از سوي سازمان ملل متحد و برخي کشورها، بويژه ازسوي ايالات متحده امريکا و بريتانيا بمنظور جلوگيري از کشت خشخاش اعطا مي گردد استفاده مؤثر بعمل آيد.
· امدادهاي مالي به دهقانان صرف در صورتي تاديه گردد که عملاً از کشت ترياک دست برداشته باشند. يعني اين امدادها نوعي جايزه يا جبران خساره باشد؛ نه اينکه قبل از کشت تاديه شود تا براساس تجارب قبلي هم کمک دريافت نمايند و هم به کشت خشخاش ادامه بدهند.
· آنانيکه به کشت خشخاش مي پردازند جرايم بزرگ مالي تا صد درصد قيمت ترياک کشت شده را بپردازند.
· کشتزارهاي ترياک در هرجائيکه بملاحظه برسد از زمين و هوا تخريب گردد.
· به دهقانان در ولايات غير مساعد براي کشت ترياک از مدرک امدادهاي بين المللي که بنام مردم افغانستان اعطا مي گردد، کمک صورت گيرد تا عدالت نسبي تأمين گردد.
· کارخانه هاي توليد هيروئين در هرجائي ازکشور که برپا گرديده يا برپا مي گردد فوراً تخريب شود.
· آنانيکه به کشت و قاچاق مواد مخدر مبادرت مي ورزند، مورد تعقيب عدلي قرار گيرند.
· ادارات محلي هر ولسوالي و هر ولايت مؤظف گردند که از کشت، توليد، ترافيک و قاچاق مواد مخدر جلوگيري بعمل آورند. بعنوان يکي از معيارهاي پذيرفته شده، ارگانهاي محلي در رابطه به مواد مخدر تقدير يا مجازات گردند.
· از نفوذ مافياي مواد مخدر در ارگانهاي اداري دولتي و امنيتي بايد جداً جلوگيري بعمل آيد..
· بخاطر پيگيري از کشت، توليد و قاچاق مواد مخدر کميسيون عالي در سطح دولت مرکزي و در هريک از ولايات و ولسواليها ايجاد گردد که در رابطه به اين امر حياتي پاسخگو باشند.
10) مبارزه در برابر خشونت و تروريزم:
تروريزم پديده منفور و خطرناکي است که متأسفانه در افغانستان ريشه هاي محکم داشت و هنوز صلح و امنيت را درکشور تهديد مي کند. تروريزم بکاربردن خشونت يا تهديد به خشونت براي نيل به اهداف سياسي است که نه تنها در برابر قربانيان خود، بلکه دربرابر گروه هاي بزرگتر مردم در يک دايره وسيعتر و غالباً درخارج از مرزهاي ملي انجام مي گيرد. اين اصطلاح غالباً بر گروه بنديهاي غير دولتي يا واحدهاي غيرمنظم و مخفيکار اطلاق مي گردد. بعضاً اصطلاح تروريزم دولتي نيز بکار گرفته مي شود و منظور از آن اقدام به خشونت عليه اتباع خود مي باشد. در افغانستان هردو نوع تروريزم در دوران حاکميت طالبان اعمال مي گرديد.
اعمال تروريستي که از سوي طالبان و اجيران خارجي درافغانستان صورت مي گرفت، در نيمه دوم سالهاي ١٩٩٠ در برخي از مناطق کشور با مقاومت نيروهاي جبهه متحد مواجه مي گرديد. ولي به تعقيب حملات تروريستي يازدهم سپتمبر ٢٠٠١ در ايالات متحده امريکا ائتلاف وسيعي در برابر تروريزم بوجود آمد و درپي آن درماه اکتوبر همانسال حملات هوائي و راکتي نيرومند و متکاثف امريکا در برابر طالبان و القاعده در افغانستان آغاز گرديد. رژيم طالبان با همکاري نيروهاي جبهه متحد برانداخته شد. ولي تاکنون تروريزم و اعمال تروريستي در افغانستان و بگونه مشخص در مناطقي از جنوب غرب و جنوب شرق ريشه کن نگرديده است. بنابرآن، لازم است که:
· تلاش پيگير و خستگي ناپذير براي برانداختن فعاليتهاي تروريستي و جلوگيري از نفوذ تروريستها به داخل افغانستان بعمل آيد.
· نيروهاي مسلح و امنيتي داخلي و خارجي به مناطقي که بيشتر در معرض فعاليتهاي تروريستي قرار دارد، اعزام شود.
· به مردم مستمراً آگاهي داده شود که اجازه ندهند تا تروريستها در مناطق مسکوني ايشان خود را پنهان نمايند.
· ادارات محلي مؤظف گردند که از نفوذ و فعاليتهاي تروريستها در مناطق تحت اداره خويش جلوگيري بعمل آورند و در باره به مقامات دولتي پاسخگو باشند.
· در برابر فرهنگ ترور و تروريزم تبليغات مستمر درميان مردم از طريق رسانه هاي جمعي انجام گيرد.
· از انجام هرگونه عمل تشدد آميز و خشونت در برابر مردم جلوگيري بعمل آيد.
ب) در عرصه فرهنگ و هنر:
فرهنگ بعنوان عقايد، روشها و کليه شيوه هاي زندگي بخشهاي معيني از مردم در يک زمان معين است و شامل سنن، عنعنات، رواجها، هنرها و کارهاي ايجادگرانه مردم نيز مي شود. برپايه فرهنگ است که انسانها برتري خويش را بعنوان اشرف مخلوقات ثابت مي سازد و فرهنگ از نسلي به نسلي باقي مي ماند و تداوم مي يابد. بدينقرار هريک از اقوام داراي فرهنگ خويش اند و در افغانستان کثيرالمله ما فرهنگهاي گوناگون قومی وجود دارد که از مجموعه آنها فرهنگ پرغناي سراسري کشوري تبلور مي يابد. بنابرآن، لازم است که اقدامات زيرين درعرصه فرهنگ و هنر اتخاذ گردد:
· رشد و گسترش فرهنگهاي گوناگون قومی، بويژه تقويت جهات مثبت و مفيد و گزينش و پذيرش آنها در فرهنگ مجموعي ملي.
· تکامل معيارها و ارزشهاي والاي فرهنگي مردم.
· ترويج سنن و رسوم پسنديده مردم و مبارزه در برابر فرهنگ منفي مبتني بر انسان ستيزي و خشونت گرائي.
· ترويج فرهنگ صلح و نوع دوستي و همزيستي.
· تشويق مردم به انجام ابتکارات هنري و کارهاي ايجادگرانه و ابداعي.
· دفاع از دستآوردهاي علمي و فرهنگي کشور.
· تعميم آموزش همگاني و ترويج دانش و تکنالوژي معاصر.
· مبارزه در برابر مفاسد اخلاقي.
· مبارزه براي ارتقاي سطح آگاهي سراسري ملي.
· رشد و غناي زبانهاي ملي و ادبيات پيشرو و اشاعه بهترين آفريده هاي فرهنگي و هنري.
· فراهم آوري زمينه هاي تشويقي براي تأسيس انجمنها و کانون هاي فرهنگي.
· احياء و توسعه کتابخانه هاي عامه و ساير مراکز علمي و فرهنگي در ولايات و ولسواليها.
· بازسازي و مواظبت از اماکن مقدسه و تاريخي.
· آشناساختن مردم به تمدن ها و فرهنگ هاي جهاني.
· ايجاد زمينه ها براي بازگشت فرهنگيان و هنرمندان، متخصصان و دانشمندان به کشور و استفاده مؤثر از آفريده هاي فرهنگي و هنري، تخصص و دانش آنان.
بمنظور مشخص ساختن وظايف در رابطه به رشد و گسترش عرصه هاي گوناگون فرهنگي و هنري بخشهاي ذيل مورد توجه قرار مي گيرد:
1) آزادي مطبوعات، اطلاعات و رسانه هاي جمعي:
يکي از ارکان عمده و اساسي دموکراسي آزادي مطبوعات و اطلاعات است. آزادي مطبوعات عبارت از معافيت اطلاعاتي وسايل اطلاعات جمعي اعم از روزنامه ها، کتابها، جرايد و مجلات، راديو تلويزيون و ديگر رسانه هاي گروهي ژورنالستيک و مخابراتي خارج از کنترول و سانسور حکومت است. آزادي مطبوعات و آزادي بيان رابطه محکم و ناگسستني باهم دارند. بخش اطلاعات در جهان امروزي جايگاه مهمي احراز نموده است. در يک نظام دموکراتيک غالباً مؤسسات اطلاعاتي و خبر رساني خارج از حيطه صلاحيت دولتها و حکومتها بگونه مستقل تشکيل مي شوند و فعاليت مي نمايند. بنابرآن، لازم است که:
· تدابيري بايد اتخاذ گردد تا سطح خدمات اطلاعاتي درکشور از طريق تدارک تجهيزات و پرورش پرسونل حرفه اي و با استفاده از کامپيوتر و تکنالوژي اطلاعاتي معاصر، بهبود و ارتقا يابد.
· تجاويزي بايد بعمل آيد تا شبکه هاي جمع آوري و پخش اخبار، عمليه اخذ و انتقال مفکوره ها، مصاحبه ها، تبصره ها، اطلاعات و پيام ها بگونه مستقل تأسيس گردند. به تسلط مؤسسه هاي دولتي در اين زمينه بايد پايان داده شود.
· خبرنگاران و روزنامه نگاران بايستي مورد پشتيباني و حمايت قرار گيرند تا در پوششهاي خبري خويش آزادانه عمل نمايند و تحت قيد و بند سانسور دولتي و خود سانسوري قرار نگيرند.
· وسايل اطلاعات جمعي بعنوان ابزار نيرومند براي انتقال و پخش اطلاعات، بايد خارج از نظارت حکومت عمل نمايند تا با استفاده از اين آزادي بتوانند حکومت را نيز برپايه حقايق، بگونه بيطرفانه و سالم بمنظور اصلاح و بهبود کارها، مورد انتقاد قرار بدهند.
· بايد درنظر گرفت که رسانه هاي گروهي هدف خويش خدمت به آزاديهاي فردي و جمعي و خدمت به دموکراسي را قرار بدهند. اين رسانه ها نبايد تابع مواردي چون انگيزه هاي تجارتي، مادي و مالي ويا محرکات سياسي، زباني، نژادي و قومي قرار بگيرند و با استفاده منفي از آزادي بيان آزادي فردي، شخصيت و مصئونيت افراد را لطمه زنند.
· به رقابت در عرصه اطلاعاتي و رسانه ها بخاطر ترويج دموکراسي و ارائه ارزشهاي دموکراتيک و تنوع وسيعاً ميدان داده شود و از انحصار وسايل اطلاعات جمعي در يک يا چند دست محدود جلوگيري بعمل آيد.
· کميسيون مستقل بررسي کار رسانه های جمعی بايد ايجاد گردد تا از يکسو به رسانه هاي جمعي و کار آنها کمک برساند و از سوي ديگر از انحصارگريها و تعرض به آزاديهاي فردي و جمعي، محرميت مسايل شخصي و مصئونيت افراد از جانب رسانه ها، جلوگيري بعمل آورد.
· براي چاپ کتب با توليد کتلوي بايد اجازه توريد مطابع مجهز با تکنالوژي معاصر باتحصيلات لازمه گمرکی صادر گردد و ورود مواد طباعتي هم به قيمتهاي رقابتي با تحصيلات لازمه گمرکی تشويق گردد.
· از تکنالوژي کامپيوتري و تکنيکهاي جديد براي چاپ کتب استفاده بعمل آيد.
· دولت بايد فرهنگ کتاب خواني را در ميان مردم از طريق رسانه ها ودر مکاتب و دانشگاه ها تشويق و ترويج نمايد.
· تلويزيون و راديو که نقش روزافزون نيرومند اطلاع رساني جمعي را ايفاء مي نمايند، بايستي در دستهاي مطمئن از لحاظ برنامه هاي نشراتي قرار بگيرند که معيارهاي دموکراسي و عدالت اجتماعي، حرکت بسوي جامعه مدني، قانونيت و اخلاقيات اجتماعي و بيطرفي رعايت گردد.
· براي اخذ برنامه هاي مفيد تلويزيوني که حايز اهميت عمده فرهنگي است و رويدادهاي ملي و بين المللي را بگونه تصويري ارائه مي نمايد، بايستي تسهيلات لازم از طريق اقمار و کيبل و به طرق ديگر فراهم گردد.
· روزنامه نگاري که يکي از حرفه هاي خيلي مهم اجتماعي و فرهنگي جهان معاصراست و با سياست سروکار دارد بايستي از آزادي و استقلاليت لازم برخوردار گردد.
· نامه نگاران، ويرايشکاران و سردبيران روزنامه ها و جرايد ومجلات موقوت که بطور کلي مطالب علمي و فرهنگي، اجتماعي و سياسي را مورد تحليل و ارزيابي قرار مي دهند، بايد در رابطه به پخش اخبار و تبصره ها در باره اخبار و پديده هاي روز، اصل بيطرفي را رعايت نمايند. نشرات موقوت اختصاصي و غيرموقوت نيز نبايد براساس انگيزه هاي تجارتي محض عمل نمايند.
· تسهيلات لازم بايد براي ژورناليزم معاصر در کشور فراهم گردد تا اطلاعات نه تنها از طريق سنتي روزنامه ها و جرايد و مجلات، بلکه به اشکال ديگر از طريق راديو، تلويزيون، فلمهاي خبري و مستند و از طريق دسترسي به انترنت، ويبسايتها و وبلاگهاي کامپيوتري نيز پخش گردد.
2) فرهنگ و هنر مردمي:
فولکلور يا فرهنگ مردمي اصطلاح عمومي براي معتقدات، سنن و معرفت هر فرهنگ است و غالباً از يک نسل به نسل ديگري حفظ و انتقال ميگردد و در اذهان و خاطره هاي مردم شکل ميگيرد. درافغانستان کثيرالمله ما که حايز فرهنگهاي گوناگون ملي است، فولکلور غني و ماندگار وجود دارد. بمنظور بررسي، نگهداري و انتقال فرهنگهاي مردمي به نسلهاي بعدي بايد اقدامات زيرين را مرعي داشت:
· عنعنات و خصوصيات فرهنگ واقعي و مثبت مردمي بعنوان مواريث پرغناي گذشته هاي ما بررسي و ثبت گردد. بايد اجازه نداد که فولکلور مردم بميرد.
· فرهنگ مردمي را که بخشي از دانستني هاي انساني و منبع مهم معلومات درباره تاريخ زندگي ما اند، بايد در شهرها و روستا ها تکامل بخشيد، ترويج کرد و عام ساخت.
· ادبيات فولکلوريک را که از فرهنگ مردم ما نمايندگي مي نمايد، بايد گرامي داشت و به جوانان آموخت.
· هنرهاي مردمي و بويژه موسيقي و آهنگهاي فولکلوريک را که درکشور ما جايگاه مهم درميان مردم دارد و از سينه به سينه تاکنون انتقال يافته است از گوشه و کنار کشور بايد جمع آوري و ثبت نمود.
· انديشه ها، معتقدات، عنعنات و سنن پسنديده مردمي را بايد جمع بندي نمود و به نشر سپرد.
· روايات و حکايات، ضرب المثل ها و فکاهي هاي مردمي را بايد بخاطر خوشيها و پرورش ذوق مردم جمع بندي کرد و تعميم بخشيد.
· درجنب وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان بايد اداره اي باصلاحيت تأسيس گردد که وظيفه جمع آوري، نگهداري و ثبت فرهنگ ها و هنرهاي مردمي را بعهده بگيرد. اين اداره بايد وظايفي چون جستجو و پيداکردن منابع و مآخذ فولکلور، نوشتن و ريکاردکردن آنها، تحقيق و پژوهش درباره آنها را سازمان بدهد و آرشيف هاي فولکلوريک را بعنوان مواريث فرهنگي مردم افغانستان بوجود آورد.
· تشکيل انجمنها و کانونهاي فولکلوريک درشهرها و روستاها بايد تشويق گردد.
3) باستان شناسي و موزيم ها:
افغانستان در طول تاريخ خويش يکي از مراکز مهم و تقاطع فرهنگها و تمدنهاي بشري بوده است. بايمناسبت آثار عتيقه که گوياي سابقه انساني، نشانه ها و بقاياي تاريخي، شواهد و مدارک و وسايل و ابزار در رابطه به شيوه هاي زندگي و کار پيشينه هاي ما اند، در گوشه و کنار کشور فراوان وجو دارد. بنابرآن، توجه به کاوش و حفظ آثار باستاني يکي از وظايف مهم اجتماعي و فرهنگي ما است و به اين منظور پيشنهاد ميگردد که:
· حفريات و کاوشهاي فني از سوي باستان شناسان در سرتاسر کشور بار ديگر از سرگرفته شود. تيم هاي باستان شناسان آشنا و وارد از کشورهاي دوست باينمنظور دعوت و جلب گردند.
· بخاطر جلوگيري از حفريات غير فني بوسيله باندهاي استفاده جو و جنايتکار تدابير شديد امنيتي اتخاذ گردد. بايد از قاچاق آثار گرانبهاي باستاني کشور جداً جلوگيري بعمل آيد.
· ساحه هاي باستان شناسي که در آنجاها علايمي بجا مانده از گذشتگان، آثاري از تمدن هاي قديمه، بقايايي از بناهاي يادگاري، آبدات تاريخي و آثار عتيقه بمشاهده رسيده است، با همکاري سازمان علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسکو) شناسائي، تشخيص و قرنطين گردد.
· شعبات باستان شناسي در جنب دانشکده هاي تاريخ در دانشگاه ها و درجنب وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان تأسيس گردد تا افزون بر انجام کارهاي پژوهشي در رابطه به بازمانده ها و گذشته هاي انساني، ميراثهاي فرهنگي و تمدن بشري درافغانستان، مسايل مربوط به حفريات و کاوشهاي آثار باستاني را نيز مراقبت نمايند.
· تنديسه هاي منحصر به فرد باميان که نه تنها ميراث عظيم فرهنگي افغانستان بلکه يکي از ميراثهاي فرهنگي جهاني بودند و از سوي فرهنگ ستيزان طالب تخريب گرديده اند، بايد بازسازي گردند. براي پيگيري اين امر بايد کميته ملي درباميان تأسيس گردد. اين کميته بايد تاريخ مجسمه هاي بزرگ را تدوين نمايد، پارک و بناي يادگاري آنرا احداث کند و همکاري يونسکو و دولتهاي معين را برطبق تعهدات اولي آنها بخاطر تجديد ساختمان هيکل هاي بودا جلب نمايد.
· آثاري که در اثر حفريات و کاوشها بدست ميآيند پس از ثبت و نام نويسي، بررسي و مطالعه، تشخيص و ارزيابي تاريخي به موزيم ها حفظ گردند و از هرگونه دستبرد احتمالي پيشگيري بعمل آيد.
· آثار باقي مانده موزيمها بايد جمع آوري، ثبت و حفظ گردند. بخاطر حفاظت و به نمايش گذاشتن آثار تاريخي، هنري و علمي جايگاه هاي مناسب از لحاظ تأثيرات آب و هوا، روشني و عوامل ديگر انتخاب گردد. آثار بايد دقيقاً تنظيم شوند و از تخريب آنها جلوگيري بعمل آيد.
· براي بازگرداندن آثار به سرقت رفته تلاشهاي پيگير بعمل آيد و براي اينمنظور کمک کشورهاي دوست، يونسکو و کميته هاي بين المللي موزيمها جلب گردد.
· موزيمهاي جديد اختصاصي مانند موزيم تاريخ انساني و تاريخ طبيعي، موزيم ساينس، موزيم هنرهاي زيبا و غيره بايد تأسيس گردد. آرشيف ملي و گالري ملي بازسازي شود. موزيمها در دانشگاه ها بوجود آيد.
· کميته ملي براي نظارت برحفظ آثار عتيقه تاريخي ايجاد گردد. اين کميته تماسهاي متداوم با يونسکو و کميته هاي بين المللي موزيمها تأمين نمايد.
· براي موزيمها متخصصان فني در شعبات باستانشناسي و تاريخ دانشگاه ها پرورش يابند؛ زيرا کار در موزيمها از لحاظ بين لمللي حرفه مهم شناخته شده است.
· موزيمها بايد به عنوان مؤسسات غير انتفاعي فعاليت نمايند و آنها ازسوي دولت تمويل شوند. صندوق کمک به موزيمها ايجاد گردد و امدادها، اعانه ها و حق العضويت هاي اعضاء دايمي يا افتخاري از داخل و خارج کشور درآن جمع گردد.
4) هنر و هنرمندان:
هنر به مثابه نخستين مظهر فرهنگ شناخته ميشود و ميل دروني انسان را براي تعبيير برخي از جهات زندگي نمايان ميسازد. هنرمند مهارتهاي انساني خويش را دروجود نقاشي، رسامي، مجسمه سازي، مهندسي و هنرهاي تزئيني ارائه مينمايد. همچنان اعتقادات دروني مذهبي هنرمند نيز درمواردي دروجود نقاشيها، منبت کاريها و غيره انعکاس مي يابد.
هنر درافغانستان و بويژه هنرهاي تزئيني داراي سوابق طولاني و درخشان است. ولي در طي سالهاي اخير بنا بر ادامه جنگ داخلي و بويژه درتحت تسلط طالبان، هنر به شدت لطمه ديد وهنرمندان آواره شدند. بخاطر احياء جامعه هنري و رشد و گسترش هنر درکشور بايد اقدامات اساسي زيرين اتخاذ گردد:
· تأسيس و توسعه نهادهاي آموزشي دررشته هاي تياتر، موسيقي، سينما، نقاشي، هيکل تراشي، خطاطي و ساير هنرهاي زيبا.
· پرورش استعدادهاي هنري درميان جوانان.
· ايجاد دانشکده هاي هنرها در تمام دانشگاه هاي کشور.
· حمايت از هنر تياتر بعنوان يکي از اساسي ترين و کهن ترين رشته هنري درکشور. بازسازي تياترهاي تخريب شده و ساختمان تياترهاي جديد. حمايت از درامه نويسان، بازيگران و هنر پيشه هاي تياتر اعم از مردان و زنان.
· توسعه هنر سينما و سينماگري معاصر بعنوان يکي از مؤثرترين و پسنديده ترين رشته هنري. حمايت از سينماگران، فلم سازان، فلمنامه نويسان، کارگردانان و هنرپيشه هاي سينما اعم از مردان و زنان.
· رشد و تکامل هنر اصيل موسيقي افغاني، حمايت از موسيقي دانان، آهنگسازان، تصنيف سازان و آوازخوانان مرد و زن.
· فعال ساختن مجدد مکتب موزيک درکابل و ايجاد مکاتب ديگر از اين قبيل در ولايات کشور.
· مطالعه و تکامل آلات موسيقي اصيل افغاني و معرفي آنها در داخل و خارج کشور.
· رشد و گسترش عرصه هاي هنري شعر سرائي و ادبيات داستاني و حمايت از شاعران و داستان نويسان.
· رشد و توسعه هنر مهندسي معاصر، هنرهاي تجسمي و هنرهاي بديعي.
· توسعه هنرهاي اصيل نقاشي، رسامي و هيکل تراشي و حمايت از نقاشان و مجسمه سازان وصنائع حجاري
· تشويق هنرمندان بخاطر آفرينشهاي هنري و حمايت از کارهاي ايجادگرانه آنان.
· گسترش عرصه آموزش هنرهاي زيبا و زيباشناسي. احياء هنرهاي ظريف حکاکي، منبت کاري، کنده کاري، قلم زني، کاشي سازي، زرگري، چيني سازي، شيشه گري، سفالي، زردوزي، ابريشم کاري، خامک دوزي، قالين بافي و هنرهاي ظريف ديگر که از قرنها بدينسو درافغانستان مروج بوده اند.
· تشويق هنر خطاطي و خوش نويسي که درافغانستان قدامت تاريخي دارد و يکي از ميراثهاي مهم هنري مردم ما شمرده ميشود. دستيابي و حفظ آثار قلمي و تشويق به نوشتن چنين آثار بوسيله خطاطان و خوش نويسان.
· احياء هنرهاي اسلامي که در هنرهاي تزئيني مهندسي تبلور يافته و از گذشته ها بدينسو در مساجد و مدارس، در آبدات و مقبره ها، درمينارها، منبرها، محرابها، گنبدها، ايوانها، طاقها و ساختمانهاي ديگر بکار گرفته ميشدند.
· تشويق به تأسيس اتحاديه ها و انجمنهاي هنرمندان و کانونها و خانه هاي فرهنگ و فرهنگ دوستان.
· ايجاد زمينه هاي مساعد براي بازگشت فرهنگيان و هنرمندان اعم از شاعران، نويسندگان، نقاشان، مهندسان، موسيقي دانان، نوازندگان، آهنگسازان، تصنيف آفرينان، آوازخوانان، فلمسازان، فلمنامه نويسان، درامه نويسان و هنرپيشه هاي سينما و تياتر و متخصصان ديگر رشته هاي گوناگون فرهنگ و هنر.به وطن.
پ) اصلاحات اقتصادي و بازسازي:
افغانستان ازلحاظ اقتصادي کشوري خيليها عقب مانده، محاط به خشکه و متکي بر کشاورزي و دامپروري است. تأسيسات زيربنائي ساخته شده ميان سالهاي ١٩٦٠ – ١٩٩٠، درسالهاي جنگ و بي ثباتي سياسي غالباً يا ازبين رفته و يا تخريب گرديده اند. در دهه ١٩٩٠ که جنگ داخلي سرتاپاي کشور را فراگرفته بود، اقتصاد پس از سياست و نظاميگري مورد توجه اندک قرار ميگرفت. درسالهاي متذکره بنابر کمبود نيروي کار و سرمايه، فرار متخصصين و اخلال جدي در تجارت و ترانسپورت و خسارات ناشي از جنگ، اقتصاد کشور به بحران مزمن مواجه گرديد، توليد ملي تا آخرين سطوح تنزل کرد و درامر بازسازي هيچ اقدامي صورت نگرفت.
برغم سرازيرشدن ملياردها دالر امداد هاي مالي طي دوسال اخير ازسوي کشورهاي گوناگون جهان، تغيير درساختار اجتماعي ـ اقتصادي و در زندگي مردم رخ نداده است. اکثريت مردم همچنان ازعدم تغذيه کافي، نبود لباس و سرپناه و عدم مراقبتهاي بهداشتي و درماني رنج ميبرند. کمکهاي بشري و غير توليدي بين المللي که چندين مليارد دالر برآورد ميگردد، صرف يک بخش نيازمنديهاي روزمره مردم را برآورده ساخته ميتواند. منبع عمده درآمد از اقتصاد غير قانوني متکي بر توليد و قاچاق مواد مخدر است. صرف برخي از دهقانان و زمينداران دربخشهائي از کشور با کشت ترياک از درامدهاي غير قانوني بالنسبه بزرگ برخوردار اند و دربخشهاي ديگر کشور اکثريت بافقر کشنده روبرواند.
ساختار يک دولت جديد درافغانستان و بويژه اينکه آرزوي مردم مبني بردموکراسي و عدالت اجتماعي برآورده گردد، نيازمند انجام کارهاي بزرگ براي احياء و بازسازي اقتصادي است. ولي منابع مالي داخلي براي چنين امري خيليها محدود است و بايستي از کمکهاي سخاوتمندانه جامعه بين المللي که بشکل امدادهاي مالي، کمکهاي تخنيکي، مشوره ها و ايجاد ظرفيتها انجام ميگيرد، استفاده مؤثر بعمل آيد. براي اين امر ضرورت است تا زمينه ها براي ايجاد يک اداره کارا و باصلاحيت با رهبريت سالم بوجود آيد و اين مسأله اي است که بارها ازسوي سازمان ملل متحد نيز تأکيد گرديده است.
١) احياء اقتصادي و سرمايه گذاريهاي زيربنائي:
وظيفه مبرم و خيليها بزرگ، درحال حاضر احياء مجدد اقتصاد ازهم پاشيده و عقب مانده افغانستان است. چنين امري بدرجه اول ايجاد هرچه سريعتر زيربناهاي اقتصادي با سرمايه گذاريهاي بزرگ ميباشد. اين امر دراوضاع و احوال کنوني ميسر است، زيرا امدادها و کمکهاي مادي و مالي چشمگيري ازسوي جامعه بين المللي اعطا ميگردد. بموازات آن بايد تلاش نمود تا امکانات براي توليد داخلي و افزايش سريع و گسترده آن دريک زمان بالنسبه کوتاه فراهم گردد.
درمورد کاربرد امدادهاي بزرگ مالي از منابع خارجي بايد اين حقيقت را درنظرگرفت که بنام مردم افغانستان چنين کمکها انجام ميگيرد و بايد بسود همه مردم ازآن استفاده بعمل آورد و نه براي ثروتمند ساختن اشخاص يا گروه هاي معيني از افراد. منابع بزرگ سرمايوي خارجي به شکل امدادهاي مالي، کمکهاي تخنيکي و مشوره ها بايستي درعرصه هاي زيربنائي از سوي دولت سرمايه گذاري گردد. ايجاد ظرفيتهاي بزرگ زيربنائي تنهابا سرمايه گذاريهاي خصوصي بسيار مشکل است. دولت با سرمايه گذاريهاي خود و ايجاد زيربناها درواقع شالوده اقتصاد را براي سرمايه گذاريهاي خصوصي ازسوي متشبثين داخلي و سرمايه گذاران خارجي نيز، ميتواند پي ريزي نمايد.
همانگونه که گفته شد، علاقمندي بخش خصوصي اقتصاد برپايه زيربناهاي ايجاد شده بايستي براي سرمايه گذاريها درمؤسسات کوچک و متوسط اقتصادي جلب گردد و سرمايه گذاريهاي خصوصي خارجي نيز درعرصه هاي توليدي وسيعاً تشويق گردد. با انباشت و تراکم سرمايه هاي داخلي درآينده، امکانات سرمايه گذاريهاي بزرگتر در مؤسسات توليدي امکان پذير ميگردد. ولي حايز اهميت جدي است که با سرمايه گذاران کمک شود تا در پروزه هاي سريع الثمر، منفعت آور و بويژه توليدي سرمايه گذاري نمايند و نه اينکه بگونه عنعنوي بخش اعظم سرمايه هاي خصوصي در امور خدماتي و بويژه بازرگاني و ترابري بکار گرفته شود. بنابرآن پيشبيني ميگردد که:
· زمان آن فرارسيده است تا ازکاربرد کمکهاي خارجي درامور محض بشري مانند تهيه مواد غذائي و کمکهاي عاجل و غير توليدي به سرمايه گذاريها براي کارهاي اساسي و زيربنائي گذار نمود. کافي است درنظرگيريم که از جمله ٧/١ مليارد کمکهاي جامعه بين المللي درسال ٢٠٠٠ بيش از نصف آن درامور بشري و امور اداري حکومت به مصرف رسيده است.
· کمکها و امدادها که سرمايه هاي بزرگ و قابل دسترسي اند در آن بخشهائي از امور زيربنائي سرمايه گذاري شوند که بگونه مستقيم يا غير مستقيم به توسعه توليد کمک گردد.
· برنامه هاي مهم دولت انتقالي که در شش کتگوري بقرار ديل پيش بيني گرديدهبود:
- کمک به همبستگي ملي و استخدام سراسري
- بهبود وضع صحت عامه و بازسازي معارف
- بهبود ترانسپورت و اعمار سرکها
- کمک به ايجاد منابع آب
- ايجاد زيربناي شهرها
- ايجاد زيربنائي حکومت
§ برنامه هاي متذکره فوق گرچه واقعبينانه و بر اثر احتياجات واقعي مردم پي ريزي شده بود ولي بعضيهاي ديگر فاقد دورنماهاي لازم براي ايجاد پايه هاي استوار براي اقتصاد پويا و مؤلد به نظر ميرسند. درمورد هريک از پيشنهادات متذکره در ذيل اشاراتي بعمل ميآيد:
- اختصاص دادن يک مبلغ معين پول (٢٠٠٠٠ دالر) براي هرقريه درواقع توزيع پول به دستهاي متعدد است که بخش بيشتر آن احتمالاً از سوي برخي از کارمندان و زورمندان و براي مصارف اداري و تجملات حيف و ميل خواهد شد و بخش ديگر درامور غير ضروري و غير توليدي به مصرف خواهد رسيد. بجاي آن، بهتر خواهد بود که دستگاه هاي ساختماني براي اعمار سربندها و نهرها، پلچکها و سرکهاي محلي، توليد انرژي و تقويت دامداري، تشويق صنايع دستي و پيشه وري و ارتقاي سطح توليد زراعتي و درمجموع براي ايجاد ظرفيتهاي کاري و توليدي بگونه متمرکز درهرجائيکه بيشتر نياز باشد، بويژه درمناطق عقب مانده و زير کنترول جدي بکار گرفته شود. معلوم نيست که آيا اختصاص ٢٠ هزار دالر براي هرقريه موجب همبستگي ملي شده مينواند يا خير؟ درصورتيکه اولاً بايد حدود و ثغور هرقريه و وسعت آن معلوم بوده و معلومات جديد درباره بدست باشد و در امر اختصاص پول معيارهاي انصاف و عدالت درنظر گرفته شود و پول متذکره با دستهاي مطمئن به درستي به مصرف برسد، کارهائي انجام خواهد شد؛ درغيرآن نگراني وجود دارد که اين امر اعتماد و همبستگي ملي را لطمه زند.
- بهبود وضع بهداشت و معارف پيشنهاد خوب است، درصورتي که بيمارستانها، کلينيکها و مراکز صحي و مکاتب و مؤسسات تعليمي درسرتاسر کشور، درشهرها و روستاها ايجاد و کادرهاي مسلکي برطبق نياز پرورش يابد.
- بهبود وضع ترانسپورت و اعمار جاده ها ضرورت فوري و جدي است. زيرا درسالهاي اخير تقريباً تمام شاهراه هاي اساسي تخريب گرديده اند و غالب مؤسسات ترانسپورتي دولتي و مختلط و خصوصي از فعاليت بازمانده اند. پيوستن به شاهراه آسيائي که از ٣١ کشور آسيائي و اروپائي مي گذرد، اقدامي بجا است. زيرا افزون بر ايجاد سهولتها در ترانسپورت بين المللي و کمک به صادرات و واردات افغانستان، درعين زمان ضرورتهاي ترانسپورت داخلي را نيز برآورده ميسازد. بدينطريق آرزومندي مردم براي اتصال کابل – هرات از کوتاه ترين راه مستقيم يعني ازطريق هزاره جات برآورده ميگردد. هرگاه اين شاهراه از کابل تا باميان وهرات از دوطريق وصل گردد بهتر خواهد بود. يکي از راه دره غوربند و کوتل شبر تا باميان ويکاولنگ و ديگري از راه بهسود و حاجيگک تا باميان ونيزاز مسير بهسود،پنجاب،غوروهرات. دراينصورت، افزون بر اتصال مراکز مهم کشور در داخل وخارج از کشور،زمينه ها براي امکانات بهره برداري از معدن بزرگ حاجيگک و منابع ديگر، بوجود ميآيد.اتصال سرک شبرغان از طريق فارياب به هرات و نيز ازتباط سرک پخته از تخار تا بدخشان. اتصال سرک جبل السراج،پنجشير الي بدحشان و ازآن طريق به کشور همسايه جمهوري تاجيکستان و نيز پخته سازي سرک جنوبي از مسير گرديز،خوست و بندر غلام جان شاهرک هاي حياتي و اقتصادي کشور را بهم وصل و زمينه رشد يکسان و متوازن اقتصادي را فراهم ميسازد.
- بهبود صورت استفاده از منابع آب يکي از اقدامات اساسي زيربنائي شمرده ميشود، ولي درصورتيکه منابع کافي مالي، مادي و تخنيکي براي آن اختصاص داده شود. زيرا غالب نهرها، جويها، کاريزها، بندها و سربندها درطي سالهاي اخير تخريب گرديده و يا ظرفيتهاي آنها به حداقل رسيده است. درشرايط افغانستان که کشاورزي عمدتاً به آب وابستگي دارد، مطالعه و بهبود وضع آبياري بي ارتباط به زراعت ازلحاظ اقتصادي باصرفه نخواهد بود. بايد به موازات کار درعرصه هاي بهبود شبکه هاي آبياري، به رشد و توسعه زراعت و ايجاد زيربناهاي لازم براي آن پرداخت که درپيشنهادات دولت دراين زمينه توجه لازم مبذول نگرديده است.
- هرگاه پيشنهادات براي ايجاد زيربناها براي بازسازي شهرها شامل اقدامات اساسي براي تدارک آب آشاميدني کافي و صحي و حل مسأله فاضل آب و کانالازيسيون، تأمين حفظ الصحه شهري و سرسبزي شهرها باشد خوب، درغير آن بهره گيري از شرايط مساعد محيط زيست براي شهريان ميسر نخواهد شد. پلانهاي انکشاف شهري بشمول شهر کابل از گذشته ها باقي مانده است. ميتوان برپايه اصلاح آنها بادرنظرداشت شرايط جديد، از لحاظ مصارف و زمان صرفه جوئي بعمل آورد.
- پيشنهاد ششمين و آخرين دولت درامور زيربنائي ايجاد نهادهاي زيربنائي حکومت است. ولي معلوم نيست که چگونه کارهاي زيربنائي براي حکومت کردن لازم باشد. هرگاه منظور اعمار ساختمانها براي ادارات دولتي و خريداري موبل و تجهيزات، موترها و وسايل تجملي باشد، نميتوان آنرا کارهاي زيربنائي ناميد که از مدرک امدادها و کمکهاي خارجي تمويل گردد.
- درپيشنهادات ششگانه دولت، اقدامات ضروري در زمينه هاي مسايل عمده اي چون صنعتي ساختن کشور و سرمايه گذاريها براي ايجاد زيريناي صنعتي و توسعه توليد داخلي اشاره اي بعمل نيامده است؛ از انکشاف منابع طبيعي، معادن و جنگلات و صورت استفاده از آنها؛ از استخراج و بهره برداري از گاز و نفت که بخشهاي بزرگ توليدي و صنعتي زيربنائي کشور اند، تذکاري صورت نگرفته است و در زمينه هاي عمده اي چون توليد انرژي و توسعه منابع انرژي، برق رساني و تدارک مواد سوخت و انرژتيک براي صنايع و اهالي کشور توجهي مبذول نگرديده است.
· احياء اقتصادي عمده ترين وظيفه ايست که درقبال دولت و مردم افغانستان قرار دارد؛ ولي منظور احياء اقتصاد قانوني کشور است. زيرا هم اکنون اقتصاد غير قانوني درکشور موجود و درحال انکشاف است که عمده ترين بخش آن تجارت مواد مخدر ميباشد.
· بخاطر احياء، رشد و توسعه اقتصاد بايد چهارچوب سياست اقتصادي کشور پي ريزي گردد که مبتني بر نيازهاي اجتماعي و اقتصادي مبرم باشد و عواقب ناشي از جنگ طولاني و ويرانيهارا از ميان بردارد. در مرکز اين سياست و فعاليتهاي اقتصادي بايد غلبه بر فقر و عقب ماندگي و سعادت و رفاه انسان جامعه ما و مجموعه شهروندان مد نظر باشد.
· درچهارچوب سياست اقتصادي کشور بگونه مشخص مطالب عمده زيرين بايستي درنظر گرفته شود:
- ايجاد نظام مالياتي مترقي و عادلانه که درامدهاي داخلي را بدون تحميل فشار برمردم عادي، افزايش بخشد.
- ايجاد بنيادها و نهاد هاي متناسب براي انجام خدمات اجتماعي و اقتصادي بسود مردم و ايجاد تسهيلات براي آنان.
- اتخاذ سياستهاي درست پولي و گمرکي، بانکداري و بيمه هاي مالي که از تورم بدون افزايش سريع قيمتها جلوگيري نمايد و زمينه هاي رشد و توسعه اقتصادي را فراهم آورد.
- درک ضرورت و اهميت احصائيه هاو ايجاد زمينه ها براي آمارگيريهاي واقعي و غيرجانبدارانه براي اقتصاد کشور و رشد و پيشرفت آن.
- احياي مجدد پروژه هاي صنعتي، زراعتي، خدماتي و ساختماني که مساعي و مصارف کمتر ايجاب مينمايند و غالباً زمينه هاي معيني را براي احداث پروژه هاي جديد فراهم ميآورند.
- اتخاذ سياستهاي درست و عملي براي رشد تجارت، ترانزيت، انتقالات و تبادله کالاها.
- حفظ انحصار دولتي بر منابع طبيعي، معادن و جنگلات درکشور.
- ايجاد پيش زمينه ها براي استفاده مؤثر از منابع آب درکشور و رشد کشاورزي و دامپروري.
- اتخاذ تدابير عملي براي انکشاف همآهنگ و متوازن اقتصادي همه مناطق و محلات کشور و مبارزه براي رفع عقب ماندگي ملي و منطقوي.
- استفاده از کمکها، امدادها و قرضه هاي خارجي براي بازسازي و عمران کشور بگونه متوازن و بويژه درمناطقي که عقب مانده باقي مانده اند و بيش از همه نياز به رشد دارند.
- گسترش ترقي علمي – تخنيکي و رشد نظام اقتصاد بازار با سمتگيريهاي اجتماعي و تحقق عدالت اجتماعي.
- حفظ تعادل و همآهنگي درمسايل مربوط به رشد اقتصاد و گسترش رقابت ميان بخشهاي مختلف اقتصاد ملي.
- قبول سبسايدي هاي لازم براي عرضه کالاهاي اساسي مورد نياز اقشار کم درامد کشور، توسعه سيستم کوپون، افزايش دستمزدهاي کارگران و کارمندان و حقوق بازنشستگان.
· احياء اقتصادي بدون سرمايه گذاريهاي بزرگ و زيربنائي امکان پذير نيست. براي اينمنظور منابع داخلي خيليها محدود و ناچيز و حتي هيچ است. بنابرآن، راه ديگري وجود ندارد بجز اينکه به امدادها و کمکهاي خارجي چشم دوخت. ولي اين امر بمعني آن نيست که هميشه چشم براه اين کمکها بود و لازم است که منابع داخلي بسرعت انکشاف داده شود.
· بخاطر استفاده مؤثر ار منابع خارجي پولي و مالي بايستي برنامه هاي جامع و مؤثر با دورنماهاي وسيع طرح گردد. اين برنامه بايد حاوي استراتژي تکاملي و فراگير باشد وحدود سهمگيري و فعاليتهاي ارگانهاي حکومت مرکزي، ادارات محلي و منطقوي و جامعه بين المللي بويژه سازمان ملل متحد و سازمانهاي غيردولتي داخلي و خارجي را تعيين نمايد و ميان بخشهاي دولتي و خصوصي اقتصاد همکاري و همآهنگي ايجادنمايد.
٢) کشاورزي و آبياري:
افغانستان يک کشور زراعتي است و ٨٥ درصد جمعيت کشور به کار دهقاني اشتغال دارند. بدينطريق بخش قابل ملاحظه نيروي کار بگونه خود استخدام بکار کشاورزي مي پردازند. اراضي زراعتي يا قابل کشت درحدود ١٢ درصد ساحه کشور را تشکيل ميکند و درحال حاضر نيمي از آن، درحدود ٦ درصد اراضي تحت کشت قرار ميگيرد.
نباتات عمده که درافغانستان ميرويند عبارتند از: گندم، جواري، جو، برنج، پنبه، نيشکر، باقلا باب، سبزيجات و ميوه جات و خسته باب. درميان حيوانات اهلي گوسفند و بز وبويژه گوسفند قره قل ازاهميت بزرگ اقتصادي برخوردار است. محصولات زراعتي و حيواني، موادخام صنايع ناتوان کشور و صنايع دستي و پيشه وري و امتعه صادراتي را تشکيل ميدهند. محصول عمده کشاورزي درافغانستان پيوسته گندم بوده است و اکنون کشت خشخاش از لحاظ سطح درآمد آن چندين بار بيشتر گرديده است. درسال پار کشت و توليد غيرقانوني ترياک به ٣٦٠٠ تن رسيده بود که بيش از ٧٥ درصد مجموع ترياک جهاني را تشکيل ميکرد. هيروئين حاصله از آن، ٩٠ درصد بازارهاي غيرقانوني اروپائي را احتوا کرده بود.
زراعت درافغانستان بطور کلي به آب وابستگي دارد و صرف بخش کوچکي از توليدات زراعتي از کشتزارهاي للمي بدست ميآيد. بنابرآن، آب بمثابه يک ماده حياتي بايد براي کشاورزي افغانستان تأمين گردد. اين امر تاحدودي بوضع اقليمي کشور تعلق ميگيرد و تاحدودي ديگر به کار براي دسترسي به منابع آبي. بمنظور رشد و انکشاف زراعت و آبياري که لازمه همديگراند، ايجاب مي نمايد تا اقدامات زيرين مرعي الاجرا قرار بگيرد:
· انکشاف و بهبود کشاورزي و بهبود شبکه هاي آبياري ازلحاظ سرمايه گذاريها براي احياء اقتصادي و کارهاي زيربنائي دراين عرصه، بايد مقام نخست را حايز گردند.
· مسأله مالکيت برزمين براساس اسناد دست داشته دهقانان حل و فصل گردد. اراضي عامه و زمينهاي دهقانان را که زمينداران و صاحبان قدرت غصب کرده اند، به ايشان بازگردانده شود.
· بخاطر افزايش ساحه کشت، زمينهاي خاره و ترک شده به دهقانان محل واگذار گردد.
· بانک انکشاف زراعتي و مراجع کمک کننده خارجي ازطريق بانک متذکره، قرضه ها با شرايط سهل براي دهقانان جهت تهيه تخميانه، کودهاي کيمياوي، وسايل و تجهيزات کشاورزي، ادويه ضدآفات زراعتي و نيازمنديهاي عاجل ديگر ايشان را بدسترس بگذارد.
· دولت انواع تخمهاي بذري را براي مناطق سرد سير و گرم سير تدارک ببيند.
· ماشين آلات زراعتي بشمول تراکتورها و کامباينها براي فارمهاي زراعتي و براي دهقانان با اعطاي قرضه هاي سهل تأمين گردد.
· تلاش پيگير بعمل آيد که کشت خشخاش جاي کشاورزي عنعنوي را اشغال نه نمايد و توليد مواد عمده زراعتي را صدمه نزند.
· توزيع آب براي زراعت عادلانه انجام شود و از زورگوئي دراين زمينه جلوگيري بعمل آيد. براي اينمنظور لازم است که مديريت مؤثر براي توزيع و صورت استفاده از آب درولايات و محلات ايجاد گردد.
· شبکه هاي آبياري تخريب شده و ازکار بازمانده احياء و بازسازي گردد.
· نهرها و کاريزها با جلب همکاري دهقانان محلات پاک کاري گردد و از ضياع آب جلوگيري بعمل آيد.
· براي انکشاف دامپروري که شديداً طي سالهاي اخير کاهش يافته است، اقدامات مقتضي بعمل آيد.
· براي تغذيه حيوانات و دام ها درمحلات بود و باش تدابير مؤثر اتخاذ شود و از کوچاندن رمه هاي حيواني و بويژه گوسفند و بز و پايمال کردن مزارع يا تبديل کشتزارها به چراگاه ها، جلوگيري بعمل آيد.
٣) معادن و صنعت نفت و گاز:
افغانستان از لحاظ معادن و ثروتهاي زيرزميني ازغناي قابل توجهي برخوردار است. طي سالهاي پيشين، معادن کشور مطالعه و سروي و نقشه هاي مربوط تهيه گرديده است. از گذشته ها استخراج ذغال سنگ، نمک، سنگهاي قيمتي و بويژه لاجورد درافغانستان معمول بوده است. معدن بزرگ مس عينک در لوگر و معدن بزرگ سنگ آهن در حاجيگک هزاره جات و معدن ذغال سنگ دره صوف داراي ذخاير بزرگ و ذيقيمت اند. کارهاي مقدماتي براي استخراج و غني سازي مس عينک درسالهاي قبل بمقياس بزرگي آغاز شده بود که متوقف گرديد؛ معدن آهن حاجيگک مطالعه و سروي گرديده است و معدن ذغال سنگ دره صوف که داراي ذخاير و کيفيت بلند ميباشد آماده بهره برداري گرديده بود.
ذخاير گاز طبيعي و نفت خام درشمال افغانستان از اهميت ويژه اقتصادي برخوردار است. از گاز طبيعي براي مصارف داخلي و صدور بخارج کشور ودرآمدهاي ناشي از آن درسالهاي قبل استفاده بعمل ميآمد و پلانهاي مربوط به بهره برداري بيشتر ازگاز و نفت بشمول احداث پالايشگاه نفتي درولايات سرپل و جوزجان آماده شده بود. درطي سالهاي اخير درعرصه معادن مانند عرصه هاي ديگر و مجموعه فعاليتهاي اقتصادي رکود کامل مستولي گرديد و بسياري از تأسيسات آنها تخريب گرديد يا ازکار بازماند. بمنظور احياء مجدد معادن و بهره برداري از گاز طبيعي تدابير مقتضي اتخاذ گردد که ميتواند از اينقرار باشد:
· ازسرگيري مطالعات و سروي معادن و ذخاير زيرزميني.
· استخراج و بهره برداري از معادن ذغال سنگ کرکر و اشپشته درولايت بغلان، دره صوف درولايت سمنگان و از سبزک درولايت هرات بعنوان مواد سوخت براي صنايع و توليد انرژي و براي مصارف مردم به محروقات.
· آغاز مجدد کار در معدن مس عينک لوگر.
· ادامه مطالعات درمعدن حاجيگک درهزاره جات و اتخاذ آمادگيها براي بهره برداري از آن.
· احياء تأسيسات نفت و گاز درشمال افغانستان، استخراج و استفاده از چاه هاي گاز طبيعي و تأسيسات توليدي و انتقالات آن ازسوي دولت بعنوان ثروت عامه.
· جلوگيري از استخراج غير فني از معادن کشور و بويژه معادن سنگهاي قيمتي ازقبيل لاجورد در بدخشان و زمرد درپنجشير.
٤) برق رساني و مواصلات:
مقدار استفاده از انرژي و بخصوص برق يکي از معيارهاي عمده پيشرفت درجهان کنوني است و افغانستان دراوضاع و احوال موجود از اينلحاظ در موضع پائيني قرار دارد. درکشورما تخميناً نيمي از انرژي که بمصرف ميرسد ازچوب سوخت بدست ميآيد و نيمي ديگري از گاز، نفت و برق.
برق از چند دستگاه برق آبي که بالاي درياي کابل، پلخمري، ارغنداب و هلمند احداث گرديده اند، حاصل ميگردد. دستگاه هاي مؤلد برق حرارتي درکابل و ولايات عمده وجود دارد که تأ مين مواد سوخت آنها غالباً گران و دشوار است. اخيراً يکبارديگر جريان برق براي برخي از مناطق شمال کشور بر روي خطوط انتقالي که از گذشته ها بجا مانده است از تاجيکستان و ازبکستان آغاز گرديده است. دربرخي از ولايات مانند ولايت باميان اصلاً برق وجود ندارد.
تأمين برق يکي از نيازمنديهاي عاجل عرصه هاي گوناگون صنايع و خانواده ها است و لازم است که اقدامات عملي و تأخير ناپذير بخاطر رشد و توسعه اين عرصه اتخاذ گردد. بنابرآن، پيشبيني ميگردد که:
· برنامه هاي کوتاه مدت و درازمدت، عاجل و دورنمائي براي برق رساني درنقاط مختلف کشور، طرح و تطبيق گردد.
· مطالعات براي احداث دستگاه هاي بزرگ برق آبي با ايجاد سدها بر روي دريا هاي عمده کشور برپايه تحقيقات و مطالعات قبلي از سرگرفته شود.
· امکانات براي ايجاد دستگاه هاي کوچک برق آبي درنقاط مختلف کشور و بويژه درمناطق کوهستاني مورد مطالعه قرار گيرد.
· درولاياتيکه برق وجود ندارد و يا کار براي بهبود آن جدي تلقي گردد، دستگاه هاي برق حرارتي نصب شود.
· از امدادها و کمکهاي مادي و مالي جامعه بين المللي براي احداث دستگاه هاي برق آبي و حرارتي استفاده مؤثر بعمل آيد.
· ازبرق وارده از کشورهاي همسايه شمالي استفاده حد اکثر مرثر بعمل آيد و عرصه هاي برق رساني از اينطريق توسعه يابد.
· شبکه هاي انتقال و توزيع برق که تخريب يا کهنه گرديده اند، بازسازي شوند و بخاطر توسعه و تمديد اين شبکه ها اقدامات لازم بعمل آيد.
مواصلات:
سستم مخابرات طي سالهاي اخير بکلي فلج گرديده بود.گرچه طي مدت اداره موقت ودولت انتقالي در اين عرصه گام هاي مفيد برداشته شد و چندين شرکتهاي خصوصي مخابراتي با همکاري دولت آغاز به فعاليت نمود ولي در اين عرصه تنها اتکاء به بخش خصوصي کافي نبوده بايد اقدامات مقتضي در زمينه بعمل آيد و مفردات آنرا ميتوان بدينگونه برشمرد:
· شناخت عرصه مواصلات و مخابرات بعنوان يک امر عام المنفعه و ضرورت پرداختن به اين امر ازسوي دولت بسود مردم و عدم واگذاري اين عرصه بطور کامل براي بخش خصوصي؛ درحاليکه جلب گسترده سرمايه گذاريهاي خصوصي درشرايط رقابتي لازم پنداشته ميشود.
· ترميم و تمديد خطوط تلفون درشهرکابل و شهرهاي ديگر افغانستان.
· ايجاد شبکه هاي مجهز تلفون درشهرها و نواحي مختلف آن.
· تمديد خطوط تلفون ميان مرکز و ولايات و ميان ولايات و ولسواليها و ايجاد تسهيلات براي دسترسي مردم به آنها.
· ايجاد زمينه ها براي استفاده وسيع و ارزان از تلفونهاي همراه.
· ترويج فاکس در دفاتر، ادارات و مؤسسات و خانواده ها توأم با تمديد خطوط تلفوني.
· تشويق به ايجاد امکانات براي استفاده ازکامپيوتر بمقياس گسترده براي دسترسي به انترنت بموازات گسترش خطوط تلفوني.
· تأکيد جدي برعدم تعرض به محرميت مخابرات اعم از تلفون، فاکس، پوست عادي و پوست الکترونيکي (اي ميل).
· ايجاد امکانات براي نامه رساني سريع و سالم.
· آمادگي براي معرفي و ترويج سريع تکنالوژي جديد اطلاعاتي و مخابراتي درافغانستان.
٥) ترانسپورت و انتقالات:
بازسازي افغانستان يک امر مبرم است، ولي بدون بهبود سريع وضع ترانسپورت و انتقالات اين امر ناممکن به نظر ميآيد. بازسازي جاده هاي موتر رو و پلهاي عمده ميتوان نقش بزرگ و تعيين کننده براي رساندن کمکها به نقاط مختلف کشور ايفاء نمايد. همچنان بازسازي ميدانهاي هوائي ميتواند امکانات سريع انتقالات را درداخل و خارج کشور فراهم آورد. درحال حاضر، شاهراه هاي عمده دروضع خيليها خراب قرار دارند و سرکهاي فرعي در وضع بدتر اند. طي سالهاي طولاني جنگ داخلي هيچگونه مراقبت و مواظبتي از آنها صورت نگرفته است. وسايل ترانسپورتي نيز کهنه، پراگنده و محدود است. بنابرآن، حجم انتقالات دراين سالها به پائين ترين سطوح تنزل نمود و متدرجاً گونه اي از اقتصاد طبيعي جاگزين اقتصاد درحال توسعه گرديد. بمقصد برون رفت از اين وضع دشوار لازم است که:
· حق تقدم براي بازسازي شاهراه هاي عمده قايل گردد و شاهراه آسيائي که از مرکز افغانستان ميگذرد، احداث شود. غالب شاهراه ها داراي بنياد اساسي و زيرساختي اند و ضرورت به انجام کارهاي بنيادي ندارند. بنابرآن ميتوان به سرعت بيشتر و با مصرف کمتر به بازسازي آنها پرداخت.
· ترميم و امتداد سرکهاي فرعي ميان ولايات، ولسواليها و روستاها اجزائي از ضرورتهاي فوري و دايمي اند که برطبق برنامه هاي کوتاه مدت و دراز مدت انجام گيرد.
· ترميم و توسعه ميدانهاي هوائي که غالباً داراي ساختهاي زيربنائي اند و احداث ميدانهاي جديد درکشور کوهستاني ما بعنوان ضرورتهاي مبرم جامعه ازلحاظ اقتصادي و اجتماعي، مورد پذيرش قرار گيرد.
· برنامه درازمدت احداث خط آهن کابل ـ غزني از دوطريق لوگر و ميدان با امکانات وصل با معدن مس عينک و معدن آهن حاجيگک و خط غزني ـ هرات با امکانات وصل با سپين بولدک و چمن، اسلام قلعه و تورغندي مورد بررسيها و ارزيابيهاي مجدد قرار گيرد.
· بنادر تورخم، سپين بولدک، اسلام قلعه، تورغندي، آقنه، کلفت، حيرتان و شيرخان ترميم و بازسازي گردند.
· مؤسسات ترانسپورتي دولتي درکابل، قندهار، هرات، تورغندي، پلخمري، مزارشريف و حيرتان بازنگري و بازگشائي گردند.
· مؤسسات ترانسپورتي مختلط با اسهام داخلي و خارجي ( افغانستان و کشورهاي همسايه) اعم از دولتي و خصوصي با ملاحظه نمونه افسوتر، تأسيس گردد.
· رشد و توسعه ترانسپورت خصوصي با اعطاي امتيازات به آنها، تأمين گردد.
٦) بازرگاني و صنايع:
بازرگاني
کهن ترين عرصه فعاليت اقتصادي، بازرگاني است؛ ولي بخش کوچکي از اقتصاد افغانستان را ( به استثناي تجارت غبرقانوني مواد مخدر) دربر ميگيرد. برغم اينکه آمار دقيق و قابل اعتماد درطي سالهاي اخير در دست نيست، ولي براساس برخي از منابع خارجي، حجم واردات افغانستان درسال ١٩٩١ بالغ بر ٢/١٨٨ مليون دالر و واردات آن ٤/٦١٦ مليون دالر ميگرديد؛ درحاليکه درسالهاي اخير دهه نود، صادرات ٨٠ مليون دالر و واردات ١٥٠ مليون دالر تخمين ميشد (البته بدون تجارت مواد مخدر).
تجارت درافغانستان بگونه عنعنوي بدست بازرگانان و تاجران خصوصي انجام ميگردد و دولت نيز در تجارت خارجي سهم دارد. تجارت افغانستان باکشورهاي همسايه و بويژه با پاکستان و ايران، با چين و جاپان و برخي کشورهاي ديگر جنوب شرق آسيا و اخيراً با امريکا و برخي ازکشورهاي اروپائي و کشورهائي مانند روسيه، هند، امارات متحده عربي، ازبکستان و تاجيکستان انجام ميگيرد. تجارت سرحدي و قاچاقي با پاکستان افزون بر طرق رسمي، حجم قابل ملاحظه بازرگاني را ميان دوکشور تشکيل ميدهد. بنابر ناتواني صنايع داخلي و کمبود منابع و توليد داخلي، تجارت نقش مهمي در زندگي مردم کشور ازلحاظ تأمين کالاهاي وارداتي و صدور فرآورده هاي کشاورزي و دامپروري ايفاء مينمايد. بنابرآن، لازم است که تدابير زيرين مرعي الاجرا قرار گيرد:
· بررسي امکانات صدور گاز طبيعي افغانستان به بازارهای بين المللی
· قايل شدن حق تقدم به توريد مواد ضروري مورد نياز عامه مردم و ماشين آلات.
· اتخاذ تدابير مقتضي براي جلوگيري از صعود قيمتهاي اموال وارداتي و ايجاد زمينه ها براي تجارت رقابتي و صدور جوازنامه هاي تجارتي.
· توريد مواد سوخت نفتي و گاز مايع براي اقتصاد کشور و براي استفاده مردم بمنظور جلوگيري از قطع جنگلات.
· تشويق صادرات امتعه عنعنوي صادراتي کشور مانند پشم، پنبه، قره قل، قالين، گليم، محصولات ديگر حيواني، ساخته هاي صنايع دستي، ميوه جات تازه و خشک و نباتات طبي.
صنايع:
صنايع درافغانستان ناتوان و محدود است و صرف ١٦ درصد جمعيت کشور درسالهاي پيشين درسکتور صنايع اشتغال داشتند. صنايع توليدي کشور مشتمل برشمار محدودي از مؤسسات صنعتي سنگين و شمار بيشتر صنايع سبک و متوسط بود. ولي درسالهاي جنگ زيانهاي بزرگي برسکتور صنايع کشور وارد گرديد و غالب مؤسسات صنعتي تخريب شدند و يا ازکار بازماندند. بمنظور احياء و بازسازي صنايع و رشد و توسعه بعدي اين سکتور مهم اقتصاد ملي کشور، ميتوان تدابير آتي را مورد عمل قرار داد:
· ترتيب فهرستي از مؤسسات صنعتي ازکار بازمانده و تخريب شده؛ مطالعه امکانات بازسازي و از سرگيري توليدات آنها.
· کمک به تهيه وسايل، ماشين آلات و تجهيزات مؤسسات صنعتي زيان ديده و ويران شده.
· اعطاي قرضه هاي درازمدت براي مؤسسات صنعتي باشرايط سهل و يا امدادها بگونه تقاوي که تحت کنترول صرف بخاطر احياء مؤسسات متذکره بکار گرفته شود.
· تشويق متشبثين داخلي و سرمايه گذاران خارجي براي سرمايه گذاريها درعرصه هاي صنعتي و توليدي.
· سوق منابع مادي و مالي ازمدرک امدادها و کمکهاي خارجي درعرصه هاي توليدي براي ايجاد مؤسسات صنعتي وارتقاي سطح اشتغال مفيد.
· احداث صنايع بزرگ با سرمايه گذاريهاي دولتي ازمدرک امدادها و کمکهاي خارجي.
· ايجاد زيربناها براي احداث مؤسسات توليدي صنعتي ازقبيل برق رساني، آب رساني، کانالازيسيون، سرک سازي، ساختمان ذخيره گاه ها و پارکهاي صنعتي.
· کمک به سرمايه گذاران داخلي و خارجي براي تأسيس مؤسسات صنعتي که بادرنظرداشت معقوليتهاي اقتصادي: کارآمد، سريع الثمر و با بازده اقتصادي دربرابر سرمايه و کار باشند.
· پشتيباني از صنايع داخلي با ايجاد تسهيلات ممکن براي بهبود کيفيت و افزايش توليد، بازار يابي و کاريابي و ارتقاي قدرت رقابتي توليدات آنها دربرابر امتعه وارداتي و جاگزيني تدريجي اموال مشابه خارجي با توليدات داخلي.
٧) بخش خصوصي اقتصاد و سرمايه گذاريها:
بخش خصوصي از گذشته ها باينسو نقش قابل ملاحظه اي دراقتصاد کشور ايفاء کرده است. سهم اين بخش درعرصه هاي خدماتي چون بازرگاني، ترانسپورت و ساختمان که بازده سريع دارند، بيشتر بملاحظه ميرسد. زراعت در دست بخش خصوصي است. درصنايع نيز بخش خصوصي اقتصاد جايگاه مهم دارد. ولي درسالهاي جنگ، اين بخش اقتصاد، مانند بخش عامه زيانهاي فراواني را متحمل گرديده است. تجارت و ترانسپورت درمجموع به اخلال مواجه گرديده و متشبثين خصوصي با ازدست دادن امتعه تجارتي و وسايل ترانسپورتي خيليها زيان ديده اند. ساختمانها و مؤسسات صنعتي خصوصي ويران گرديده ويا از کار بازمانده اند. بنابرآن، ضرورت است که تدابير آتي براي جلب بخش خصوصي دراقتصاد کشور اتخاذ گردد:
· حمايت قانوني از بخش خصوصي اقتصاد و ملکيتهاي خصوصي با ايجاد زمينه ها براي سرمايه گذاريها ازسوي متشبثين خصوصي.
· تشويق سرمايه گذاريهاي خصوصي خارجي براي احداث مؤ سسات صنعتي و توليدي درافغانستان.
· ايجاد زيربناهاي لازم ازسوي دولت براي سرمايه گذاريها و تشبثات خصوصي.
٨) صنعتگري و پيشه وري:
صنعتگري و پيشه وري ريشه هاي عميق در زندگي اجتماعي و اقتصادي کشور دارند و طيف وسيعي از ساخته هاي دستان ماهر انسانهاي کارفهم و کارگر را دربر ميگيرند. روزگاري که اقتصاد طبيعي حکمفرما بود، فرآورده هاي صنعتگران و پيشه وران نيازمنديهاي مردم را به کالاهاي صنعتي برآورده ميساخت. ازميان صنايع دستي که تاکنون زنده مانده است، صنعت قالين بافي و گليم بافي است. ولي درسالهاي جنگ نه تنها قالين بافي بلکه مجموعه صنايع دستي به شدت صدمه ديد. بمنظور احياء صنايع دستي کشور اقدامات لازم زيرين ميتواند اتخاذ گردد:
· احياء صنعت قالين بافي و گليم بافي بعنوان يک ضرورت عاجل، بهبود کيفيت و افزايش کميت قالينهاي توليدي کشور.
· تشويق به بازگشت قالين بافان افغاني ازپاکستان و ترکيه و کشورهاي ديگر.
· تبليغ براي معرفي قالينهاي افغاني و جلوگيري از تقلب و سوء استفاده ازشهرت قالينهاي افغاني دربازارهاي جهاني.
· کمک به قالينبافان و گليم بافان کشور با اعطاي قرضه هاي مساعد براي بهبود کيفيت توليد و تهيه موادخام و بويژه پشم و رنگ.
· کمک به اصلاح کارگاه هاي قالين بافي از حالت افتاده به ايستاده براي سهولت کار و سلامتي قالين بافان و افزايش بازده کار.
· کمک به بازاريابي براي قالين ها و گليم هاي توليدي و ديگر محصولات صنايع دستي کشور.
· دستگيري از صنعتگران و پيشه وران کشور که ايشان درعين زمان ادامه دهندگان راه گذشتگان و محافظين ميراثهاي فرهنگي مردمي کشور نيز هستند.
· کمک به پيشه وران و صنعتگران کشور از لحاظ تهيه مواد خام، اصلاح دستگاه ها و کارگاه هاي توليدي و بهبود کيفيت محصولات صنايع دستي کشور.
٩) خصوصي سازي:
سياست خصوصي سازي درسالهاي اخير درکشورهائي مورد بحث بوده است که بخش اعظم مؤسسات توليدي و خدماتي بدست دولتها متمرکز بوده اند. درافغانستان هم شماري از مؤسسات عمده توليدي متعلق به دولت بوده چون معادن و صنايع نفت و گاز و بهره برداري از آنها، کودکيمياوي و سمنت سازي و مؤسسات عام المنفعه چون سيلوها، آسييابها و فابريکات نان پزي و غيره که جزء دارائيهاي دولت و منابع عمده درآمدهاي دولتي اند، هرگاه ضرورت باشد ميتوان برخي از صنايع ياد شده و بانکها و شرکتهاي بيمه را که دولت قادر به اداره اقتصادي آنها نيست، براساس شرايط داوطلبي به بخش خصوصي واگذار کرد و درآمد هاي آنها را صرف درامور انکشافي و بازسازي زيربناهاي اقتصادي بمصرف رساند.
١٠) سياست مالياتي:
ماليات درافغانستان وضع نابساماني دارد و از مدرک ماليات درامدهاي اندک بدست دولت ميرسد. درآمدهاي گمرکي اگرچه قابل توجه است، ولي از نوع ماليات غبرمستقيم است که درآخرين تحليل آنرا مردم يعني عمدتاً مصرف کندگان يا ادارات دولتي با خريداريهاي خود، مي پردازند. اکنون زمان آن فرارسيده است که سياست مالياتي دولت طرح و مورد تطبيق قرار گيرد. دراين سياست بايستي اتکاء اساسي برماليات مستقيم صورت گيرد و به ماليات برعايدات، ماليات ارضي، ماليات برجايدادها و ماليات ديگر از همينگونه رجحان داده شود.
١١) حفظ محيط زيست:
احياء اقتصادي بدون ملاحظه منابع طبيعي مورد بحث قرار گرفته نميتواند. هرگاه اقدامات اساسي بويژه در روستاها براي بهبود کشاورزي، دامپروري و آبياري انجام نگيرد و غذا و مواد سوخت کافي دراختيار مردم قرار داده نشود، از طبيعت و منابع انرژي صرف براي زنده ماندن استفاده نادرست بعمل خواهد آمد. همچنان حين بهره برداري ازوسايل پيشرفته تخنيکي و مصرف فرآورده هاي صنعتي هرگاه توجهات لازم صورت نگيرد، امکانات متأثرساختن محيط زيست متصور است. لازم پنداشته ميشود که مسايل مربوط به توسعه اقتصادي درارتباط به محيط زيست مورد ارزيابي قرار گيرد و سطح آگاهي مردم نسبت به محيط زيست و روابط متقابل ميان زندگي انسانها با طبيعت، با نباتات و جنگلات ارتقاء يابد. بنابرآن لازم است که:
· درارتباط به مسأله محيط زيست استراتژي حفظ جنگلات طرح و تطبيق گردد که هدف آن شناخت مهمترين و عاجل ترين وظيفه يعني جلوگيري ازقطع جنگلات بحيث مواد سوخت و فروش به آنطرف سرحد باشد.
· احياء جنگلات بخصوص درمناطق سرحدي جنوبي و شرقي کشور و درختان پسته در ولايت بادغيس و برخي ولايات ديگر از اهم وظايف اند که بايد انجام گيرند.
· بايد درنظر گرفت که حين انجام کارهاي بازسازي اقتصادي و احداث صنايع، محيط زيست و بويژه آبهاي درياها، آبهاي روزميني و زير زميني آلوده نگردند.
· تاهنگاميکه مسأله کانالازيسيون و فاضل آب درشهرها حل نگردد، نميتوان از حفظ محيط زيست و حفظ الصحه حرفي درميان آورد.
· دولت بايد شکار و کشتار حيوانات وحشي و پرندگان کمياب را ممنوع قرار بدهد و از استفاده و صدور پوست و اجزاي ديگر بدن آنها جداً جلوگيري بعمل آورد.
١٢) صنعت توريزم:
سياحت با مسأله تأمين امنيت دوامدار درکشور ارتباط مستقيم دارد. ازآنجا که طي سالهاي جنگ، امنيت وجود نداشت، سياحت نيز ازميان رفته بود. درحال حاضر، تأمين امنيت مبرم ترين وظيفه نه تنها براي احياء اقتصادي و بازسازي کشور است، بلکه موجب رونق توريزم نيز ميگردد که يکي از منابع پردرامد را تشکيل خواهد داد. بنابرآن لازم پنداشته ميشود که:
· صلح و امنيت را با تسخير قلوب و اذهان مردم، با مدارا و تساهل دربرابر دوستان و با قاطعيت و جديت دربرابر دشمنان، به کشور بازگرداند.
· با استفاده از اين واقعيت که افغانستان پس از طالبان مشهور عالم گرديده است، علاقمندي جهانيان را بسوي آن بيش از پيش جلب نمود و اجازه نداد که اين علاقمندي به سردي گرايد.
· زيبائي طبيعي کشور با کوه هاي سربفلک کشيده و قله ها و صخره هاي عظيم آنها پوشيده ازبرف و دره هاي سرسبز، راه ها و گذرگاه هاي دشوار گذار و پستيها و بلنديهاي آن، آثار و آبدات تاريخي، روستاها و شهرهاي قديمي، سنن و عنعنات و شيوه هاي زندگي بخصوص مردم ما براي جلب سياحان و جهانگردان وسيعاً تبليغ گردد.
· پيکره هاي بودا درباميان با جلب کمکهاي سازمان علمي و فرهنگي ملل متحد و شماري از کشورهاي علاقمند مانند جاپان، چين، کورياي شمالي و کشورهاي ديگر بازسازي گردد. بايد اجازه داده نشود که مبلغ ٣٠ مليون دالري را که يونسکو براي بازسازي بوداها اختصاص داده است، درامور ديگر به مصرف برسد و به بهانه هاي گوناگون از بازسازي آنها سرباز زده شود. احياء تنديسه هاي بودا نه تنها براي مردم باميان ازاهميت فوق العاده برخوردار است، بلکه چنين کاري سيلي از سياحان و جهانگردان را بسوي افغانستان سرازير خواهد ساخت و همچنان عظمت يکي از ميراثهاي تاريخي مشترک تمام مردم کشور ما و يکي از ميراثهاي عظيم فرهنگي جهان زنده خواهد شد.
· براي پذيرائي ازجهانگردان تسهيلات لازم زندگي، استراحت، مسافرت و معيشت درنقاط مختلف کشور فراهم گردد.
· تأسيس مؤسسات تورستيک براي معرفي کشور و جلب سياحان دربخش خصوصي تشويق گردد.
· کادرهاي حرفه يي درعرصه صنعت توريزم براي معرفي نقاط تورستيک، جلب و پذيرائي از جهانگردان، سازماندهي ابتکارات و خدمات و ايجاد تسهيلات تورستيک در داخل و خارج کشور، پرورش يابند.
ت) اداراه دولت واصلاحات اداري:
دولت يک سازمان سياسي است که دريک ساحه معين داراي صلاحيت، حاکميت و قدرت عالي است و آنرا توسط اداره مربوط اعمال مي نمايد. دولت درافغانستان بموجب قانون اساسي مرکزي است و مکلف است که از طريق اداره متناسب نظم و قانونيت را درکشور حاکم بسازد. اين اداره شامل تمام وزارتخانه ها، ادارات و مؤسسات نظم عامه است. بنابرآن اداره دولت بايد کارا و پويا باشد تا قادر به انجام وظايف خطير خويش گردد که برخي از جهات عمده اين وظايف ذيلاً برشمرده ميشود:
· دولت و اداره دولتي بايد از تحقق آزادي و عدالت درجامعه و از حقوق مدني و شهروندي مردم و از هرشهروند خويش حمايت نمايد. اين حمايت بايد براساس قانون مساويانه باشد و هرشهروندي به امکانات برابر براي استفاده از اين حمايت قانوني دسترسي داشته باشد.
· ازلحاظ داخلي، دولت سياست هائي را دنبال نمايد که مردم بگونه فردي و جمعي به اتکاء قانون، حويشتن را مصئون احساس نمايند.
· دولت و اداره آن بايد شرايطي را بوجود آورند که آزادي افراد تضمين گردد و از تعرض مصئون باشند. ولي از توازن ميان آزاديهاي فردي و حق عدم نقض آزاديهاي ديگران بوسيله ديگران درجامعه، دفاع نمايند.
· دولت همه وظايف خويش را بشايستگي بسر رساند که ازلحاظ قانوني به آن محول گرديده است.
· ازطريق نهادهاي دموکراتيک، دولت امنيت مردم را تضمين و تحقق قانونيت را نظارت نمايد؛ صلح و امنيت را درکشور تأمين کند.
· آزاديهاي دموکراتيک فردي و جمعي مردم ـ اعم از آزادي بيان، عقيده، انديشه و آزادي تجمعات و تشکلات اجتماعي را بهيجوجه بعنوان هيچ بهانه اي محدود نسازد.
· دولت و اداره دولتي عنعنات و فرهنگهاي ملي مردم را احترام بگذارد و براي رشد اين فرهنگها تدابير اتخاذ نمايد.
· از سيستم چند حزبي، آزادي تشکل و فعالت احزاب و کثرت گرائي سياسي و فرهنگي و ترويج آن درجامعه پشتيباني نمايد.
· درفعاليتهاي خويش معيارهاي دموکراتيک را رعايت نمايد؛ اراده و منافع مردم را ازلحاظ سياسي و اقتصادي درنظر گيرد.
· آزادي فعاليتهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي مردم و رسانه هاي گروهي را پشتيباني و رعايت نمايد.
· مسايل مربوط با انتخابات آزاد و دموکراتيک و همگاني را سازمان بخشد.
· سيستم تأمينات اجتماعي بشمول بيمه هاي اجتماعي و حقوق بازنشستگي را براي افراد و گروه هاي نيازمند و از لحاظ قانوني مستحق بوجود آورد.
· احياء اقتصادي و بازسازي کشور را رهبري نمايد؛ استفاده از امدادها و کمکهاي خارجي و سرمايه گذاريهاي داخلي و خارجي را سازمان دهد؛ عوايد و مصارف دولت را متوازن سازد و در رابطه به مسايل مالي پاسخگو و حسابده باشد.
· مسايل مربوط به بازرگاني، ترانسپورت، صنايع، زراعت، بهداشت، حفظ الصحه محيطي، وقايه مردم دربرابر بيماريها، آموزش و پرورش، کاريابي، خانه سازي، امور شهرداري و ساير خدمات اجتماعي را حل و فصل نمايد.
· اداره از لحاظ ساختاري و عملکرد به ارگاني مبدل گردد که خدمتگذار مردم و از اينطريق دولت خود بعنوان نماينده مردم شناخته شود.
· در اداره دولت بايد فساد مالي و اداري، سوء استفاده از دارائيهاي عامه، رشوه و اختلاس ريشه کن گردد.
· اداره دولت در ولايات، محلات و مناطق بايد برعهده ارگانهاي انتخابي مردم قرار بگيرد تا اصل دموکراتيک نمايندگي مردم درحاکميت دولتي و عدالت اجتماعي تأمين گردد.
· اداره دولت بايد حقوق بشر و ميثاقهاي بين المللي را محترم بشمارد.
ث) تمرکز زدائي و اداره محلي:
درجهان امروزي توجه اساسي به اصل تمرکز زدائي مبذول ميگردد. درکشورهاي متمدن کنوني اعم از نظامهاي فدرال يا مرکزي سيتم شوراها و ارگانهاي انتخابي محلي مورد قبول عامه قرار گفته و درعمل تطبيق ميگردد. اين چنين شيوه را همه نيروها بدون در نظرداشت ايدئولوژي وطرز ديد خاص حمايت مينمايند و سعي درآنست که هرنيروئي درارگانهاي متذکره و درانتخابات محلي نيز اکثريت حاصل نمايند و نه اينکه آنها را لغو و حذف کنند.
درقانون اساسي افغانستان که تأکيد بر حاکميت مرکزي بعمل آمده است، شوراهاي محلي از ولايت تا قريه، صرف ماهيت و صلاحيت مشورتي دارند. ولي باوجود آن، ميتوان شوراهاي متذکره را به ارگانهاي باصلاحيت مبدل نمود. بايد بدون ملاحظه اکثريت مشورتي اين شوراها مقامات اجرائي، اداري و قضائي گماشته نشوند و اين مقامات هم دربرابر دولت مرکزي و هم دربرابر شوراهاي مشورتي محلي از اجراآت و فعاليتهاي خويش پاسخگو باشند. درغير آن بوجود نمادين اين شوراها ضرورتي نخواهد بود و اصلاً حق حاکميت که به ملت و مردم تعلق دارد، ناديده انگاشته خواهد شد.
تعويض بخشي از قدرت درولايات و محلات به شوراهاي مشورتي انتخابي ازيکسو کار اداره دولتي را سهل ميسازد و از سوي ديگر شرکت مردم را دراداره دولت تاحدودي تأمين مينمايد. درصورتيکه اداره محلي دربرابر مردم محل بگونه اي و تاحدودي پاسخگو باشد، امکانات کار بهتر بسود مردم امکانپذير ميشود و همچنان از گسترش جهات منفي چون خشونت طلبي و توليد مواد مخدر ممکن است تاحدود زيادي جلوگيري بعمل آيد. زيرا مردم محل ازطريق شوراهاي خويش دراداره محل شرکت ميورزند و درقبال مسايل مهم احساس مسئوليت مينمايند.
ج) قضاء وعدالت :
نظام داوري و دادگستري درافغانستان بايد براساس قانون اساسي از بنياد تغيير نمايد و طرح جديدي براي آن ريخته شود که برپايه هاي دادستاني و داوري مبتني بر عدالت و بررسي نيازهاي دادخواهانه مردم استوار باشد. عدالت به اين مفهوم که قوانين و برداشت از آنها عادلانه باشد و با هر شهروندي بدون ملاحظه تعلقات وي به لحاظ نژاد، قوم، زبان و جنس براساس قوانين، برخورد عادلانه صورت گيرد. عدالت بايد بسود همه مردم اعمال گردد که با تطبيق قوانين بوسيله دادستانيها (حارنواليها) و در دادگاه ها تأمين ميگردد.
نظام قضائي درکشور بايد درعمل مستقل تأسيس گردد و از انحصار عنعنوي قضات جانبدار دورانهاي جنگ،خشونت و تعصب خارج گردد. همچنان اين نظام بايد بگونه اي بازسازي شود که واقعيتهاي بازتاب يافته درقانون اساسي افغانستان را در رابطه به فقه حنفي و فقه جعفري درمواردي که لازم به مراجعه بدانها باشد، درنطر گيرد.
درنظام قضائي بايد اراده و مشارکت مردم تاحد لازم و ممکن منعکس گردد. باينمنظور لازم است که شوراهاي ولايات و محلات بگونه اي در رابطه به تشکل و فعاليت دادستانيها (حارنواليها) و دادگاه ها (محاکم) مشارکت داشته باشند. از جمله ميتوان درنظر گرفت که موازيني بوجود آيد تا براي بررسي مسايل عمده و برخي از جرايم هيأتهاي منصفه مؤقت تشکيل گردد و اعضاي شوراها، بزرگان محل و شخصيتهاي اجتماعي معروف به خيرخواهي و انصاف، درآنها عضويت حاصل نمايند.
مسأله الغاي حکم اعدام برپايه استدلالهاي جانبداران لغو حکم مرگ و تفسير از اصول دين مبين اسلام مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد.
چ) سياست خارجي:
درافغانستان درطول تاريخ سياست خارجي از مداخلات از برون متأثر بوده است. براي اتخاذ سياست خارجي مستقل ملاحظات زيرين را ميتوان درنظر گرفت:
· اتخاذ سياستي که امکانات دفاع از منافع و مصالح علياي کشور فراهم گردد.
· درپيش گرفتن سياست خارجي مبتني بر بيطرفي مثبت.
· حفظ و تحکيم استقلال ملي، تماميت ارضي و حاکميت ملي.
· جلوگيري از مداخله درامور داخلي افغانستان.
· عدم مداخله درامور کشورهاي همسايه از سوي افغانستان.
· ايجاد شرايط براي استقرار اوضاع و صلح پايدار درکشور.
· اتخاذ سياستي مبتني بر قضاوت آزاد درقضايا با رعايت عدالت و انصاف بملاحظه ضرورتهاي جهان کنوني نه براساس انديشه هاي شکل گرفته در دوران جنگ سرد و جانبداريهاي يک قطبي.
· مبارزه عليه تروريزم بين المللي.
· جلب کمکهاي بدون قيد و شرط مالي خارجي.
· ايجاد مناسبات دوستانه با کشورهاي همسايه، اسلامي و تمام کشورهاي جهان برپايه همکاريهاي دو جانبه و چند جانبه متقابلاً مفيد.
· پشتيباني از حل معضلات و منازعات منطقوي از طريق مذاکره.
· ابراز مخالفت براي حل قضاياي بين المللي از طريق توسل به زور و خشونت.
· سهمگيري در سازمان کنفرانس کشورهاي اسلامي و پيمانهاي اقتصادي منطقوي که با استقلال و منافع افغانستان در تناقض نباشد.
· حمايت از منشور سازمان ملل متحد، اعلاميه جهاني حقوق بشر و سازمانهاي دفاع از حقوق بشر، ميثاقهاي جهاني و ساير موازين شناخته شده بين المللي.
· سهمگيري در مساعي جمعي جامعه بين المللي براي حفظ و استحکام صلح جهاني.
[a1]کدام کلمه بهتر است بکار برده شود، احترام ويا رعايت؟
This is the campaign manifesto of Haji Mohammed Muhaqqeq, independent candidate for the presidential election of 1383(2004) of the Islamic Republic of Afghanistan.
National Unity Convention
Preface:
1- A look at the present situation of the country
2- Speeding the peace and security process
3- Democracy and a system based on people votes
4- Reforms and reconstruction
5- Viewpoints
A. Social and Human Issues
(1)- The position of Islam in Afghanistan
(2)- Education
(3)- Health
(4)- Social Justice
(5)- Human Rights
(6)- Women
(7)- Youth
(8)- Employment
(9)- Fighting Drugs and Drug Addiction
(10)- Fighting the Culture of War Violence
(11)- Fighting Terrorism
B. Culture and Art
(1) - Freedom of Press
(2) - Public Media
(3) – People Culture
(4) – Archeology and Museums
(5) – Art and Artists
(6) – People Arts
(7) – Tourism
C. Economic Reform and Reconstruction
(1) - Economic Recovery
(2) - Agriculture And Irrigation
(3) - Mines and Oil and Gas Industry
(4) - Electricity and Communication
(5) - Transportation and Relocation
(6) - Trade and Industry
(7) - Private Sector and Investment
(8) - Artisan And
(9) - Privatization
(10) - Taxation Policy
(11) - Infrastructure Investment
(12) - Environmental Protection
D. Administration
1) Administrative Reforms
2) Accountability
3) Decentralization and Local Administration
E. Justice and Jurisprudence
F. Foreign Policy
In the Name of God, the Compassionate, the Merciful
Preface:
After discussions and consultations with several political circles, friends, elders, and representatives of people and political, social, cultural and religious personalities, likeminded people and my colleagues and in accordance with item 62 of the constitution of Afghanistan, I came to the conclusion to be an independent candidate in the presidential election.
The motive for my candidacy is offering of an honest and compassionate service to the oppressed people especially those who have suffered more and are in need of help, assistance and cooperation.
The majority of the people in Afghanistan during the recent years and especially under the rule of Taliban have seen miseries and felt the bitter taste of torture, oppression, suppression, war and violence. As a whole the society has had wounds that need to be healed.
During the years of resistance against the Taliban rule, I was in the fronts and had the leadership of part of the armed resistance forces against the Taliban and especially during the last three years that they claimed to control 95% of the country. As the interior minister, I had the responsibility to organize the resistance forces in Balkhab, Dar-e-Suf, Bamiyan and other areas of central Afghanistan.
During those months and years of hardship in the war and resistance fronts that were the needs of the time, I took part with other popular resistance fronts in defense of independence and the territorial integrity of the county. Under the new circumstances that the country and the society are going towards reconstruction and democracy and in accordance with the needs and requirements of time and of the civil life, I have decided to be a candidate. I want to take part in the peaceful competition, based on a democratic foundation, to be of service to the oppressed people of Afghanistan.
Since I was born and raised in a Hazara middle class farming family in one of the mountainous regions of northern Afghanistan, I am familiar with the poor and destitute people of the country. The experiences in various aspect of social life have taught me how, together with colleagues and likeminded people, to be of service to people and defend the interests and position of poor and oppressed people in different levels. Of course, my services would be all-inclusive and would go beyond the ethnic, regional, linguistic, religious and gender differences and would be free of discriminations and favoritism.
The specifics of my action plan which are based on my ideas and thinking will be explained in this statement. These ideas stem from the rightful wants and wishes of the people and in the event of my success would be put into practice. In principle, this statement of action is based on a decisive support of democracy, freedom, universal security; providing social justice and human rights; creation of civil and Islamic society; total elimination of production and trafficking of drugs and creation of a welfare society.
1- A Glance at the Present Situation of the Country:
At present, Afghanistan is a country that is coming out of the rubble of an entity that was physically and emotionally grounded. The country was mired in two decades of war and foreign interference that destroyed all the economic, scientific and cultural infrastructures of society. We cannot refute fighting in general because no doubt a large portion of war was in defense of the independence of the country against the two foreign invasions. The eternal valiance of our people in the war of independence should be written in golden characters and archived. The other portion is, unfortunately, the source of embarrassment for us because the valiant warriors of freedom without opting for an appropriate system of government based on the will of people, resorted to violence and war that the deepened devastation of the country.
Under the Emirate of the Taliban, inappropriate actions under the banner of Islam and Shariat were carried out that were in stark contrast to this popular religion and social justice. The Taliban started and to a large extent carried out policies similar to genocide and ethnic cleansing especially in north of Kabul and in northern and central parts of the country. Their misogynist and anti-culture policies against women or mothers and their constructive role and high status in the family and society are now so famous that their notoriety around the world has become their source of shame. The extent of their antagonism to culture is evident from the destruction of the cultural heritage of the country especially the two giant Bhuddas of Bamiyan that were considered treasures of the country and the world.
With the demise of the Taliban, a new chapter is opened in the history of the country. The historical Bonn conference and the subsequent agreements and the emergency Loya Jirga paved the way for the creation of the interim and later transitional government of Afghanistan. The main objective of the two governments and the resolutions of the emergency Loya Jirga was the creation of a government made up of the representatives of all the brotherly tribes, establishment of peace and security and economic and social reconstruction of the country.
Based on the Bonn agreements, a number of the representatives of the main tribes of the country were included in the government. The two Loya Jirgas were convened by some of the elected representatives of the people and the constitution of the country was approved which are some of the basic actions worth mentioning in this stage. The new currency started to circulate and certain reforms in the customs tariffs are important steps. The situation of the press, publication of newspapers, news magazines in Kabul and provinces are signs of relative freedom of expression and press in the country that are considered important achievements for the people. Attention to public health, opening of schools for students and reopening of institute of higher learning are the positive aspects of works that are being done. These are some of the considerable achievements in the aforementioned fields. However, the demands and expectations of the people to a large extent have not been given satisfactory responses.
During the last two years, relatively large amount of assistance from the international community based on the decisions made in Tokyo conference were provided in the name of the people of Afghanistan. But economic reconstruction and construction that are issues of top priority did not get the required speed and no tangible results came out of them. As a result, unemployment, economic hardship, destitution and underdevelopment are still facing the people. A considerable amount of these aids are wasted and large sums of funds are spent without the coordination of the related ministries and institutions and there is no accountability or responsible auditing of the funds available.
The slow pace of the reconstruction and economic progress have damaged the importance and prestige of the leadership of the country because the reconstruction works that are so much talked about, have had no change in the material life of the people. The progress or the effects are so small and negligible that have not caught the eye. Although, thanks to the supply of hard currency from foreign assistance and aid and also the monetary dealings in some parts of the country in foreign currency, the inflation has been constant. However, the prices especially the rents are rising almost daily and as a result only a few people who are involved in the real estate, financial and banking and import business are thriving. Under these conditions, people with low income, poor families and individuals with a fixed income such as officials of the government or workers in public and private sectors are being hurt.
Foreign and domestic investments in the production of necessary and needed products are slow in coming and corruption and nepotism are like chronic diseases in the executive, judicial and security sectors of the country and are continually expanding.
Training and public health system and as a whole education, press, culture and art, social services and civil institutions have enormous short comings that need review and serious reforms.
Drug cultivation and trafficking are not only not decreasing, but the production is constantly rising. It is embarrassing for us that our country is the top producer of opium in the world. All the measures and steps that are taken so far in prevention of cultivation, production and trafficking of the drugs are without any positive results and the drug Mafia are becoming increasingly powerful pose a serious danger for the security of the country.
The peace and security process in the country especially in the southwestern, southern and eastern parts of the country are facing enormous difficulties and a lot of efforts are needed to establish enduring peace and security in the entire country.
What was mentioned above in relation to the positive aspects and shortcomings in the work, were only indications of the present condition of the country. For the purpose of reform and improvement of the political, social and economic situation in the country, it is necessary that decisive measures and actions are taken on a working and realistic program. The following constitute the core of this program:
Providing enduring peace and security; application of reforms and reconstruction, economic progress and a balanced economic expansion; improvement of the lives of the people; establishment of democracy and social justice; moving towards a lawful and civil society; respect of the human rights of the people based on the UN Charter and the Geneva Convention; providing the national and citizen rights of the people and equal rights of men and women in practice; removing the culture of violence and force; stemming out suppression, poverty and unemployment and illiteracy and sickness; and preventing the cultivation, production, trafficking and use of drugs.
Therefore, the following principles are presented as the realistic and institutional suggestions in the formation of a contemporary society in accordance with the vital interests of the people of the country:
2- Speeding up the Process of peace and Security:
In every country and under any circumstances, peace and security are key and basic issues. However, in the present situation of Afghanistan, these issue are of particular importance because on the one hand only in a peaceful and secure environment social reforms, reconstruction and economic progress can take place and on the other, this vital need is facing different dangers in important sectors of the country. Providing peace and security cannot just depend on the increase in the number of troops and police or a collection of security forces. Rather, it depends on gaining the hearts and minds of the people for its realization, constitute the core of this issue. Therefore, for speeding the process of peace and security in the country, the following measures can be taken into consideration:
· Resolving the tribal and ethnic as well as inter-grouping issues with appropriate and just policies with tolerance, compassion, understanding and forbearance.
· Securing the confidence and satisfaction of the people by the authorities that have been damaged by recent ethnographic nepotism.
· Providing the situation for the participation of the real representatives of the people in the governance and administration and a just distribution of the governing power on central and national levels.
· Drawing the voluntary participation of the people in the peace process for in order to obtain the continuing security in the country.
· Reinforcing the national army and police to speed up the peace in the country.
· Cooperation of the national army and police with the ISAF and expansion of their activities in the main centers of the country.
· Speeding the process of demobilization and disarmament and its expansion.
· Prompt and decisive actions to prevent inter- grouping clashes and violence and fighting among commanders and former armed groups.
· Providing employment and prospects of earning a living for the individuals and groups that lay down their arms.
· Creation and support of democratic institutions in order to speed up the process of self reliance and institutionalizing people’s rule in the administrative and governing systems of the country.
· Publicizing the crucial issue of enduring and just peace and security in the country that are as vital as air and water for the people for the sake of speeding the reconstruction and realizing the social, cultural and economic reform with the people’s participation in the country.
3- Democracy and a System Based on People Votes :
During the ages there have arisen champions of democracy and social justice; advocates of constitutional democracy and wise liberal; personalities and people of high social and religious standings, teachers and national and political campaigners of high stature in Afghanistan. They have defended freedom, spiritual and religious values that are sacred to people in very hard circumstances and often times have sacrificed their lives in this noble cause. These struggles and movements have been carried out either individually or collectively. Freedom loving national, religious or progressive forces subscribing to modern political theories based on progress, freedom, peaceful and humanistic principles have left valuable legacies for the present generation of Afghanistan in the struggle for the realization of democracy and institutionalizing the rule of the people.
In modern democracies, the people choose the political system and the state and the supreme power is exercised by the elected representatives of the people. The politicians are not only the enforcers of the laws and resolutions of the elected ruling organs but also should combine them with the needs and wants of the people in their interest. Therefore, the constituent parts of democracy could possibly include the following:
· Defense of the constitution especially the rights and freedoms embedded in it.
· Elective nature of the heads of all power and administrative organs of the country.
· The right of all citizens to elect and be elected for in occupying parliamentary and government seats.
· The right of people to form political parties which can compete in the elections and also the right of being an independent candidate for occupying public seats.
· Free election for the legislature.
· Formation of government that would be responsible and accountable in front of the legislature and would take the public opinion into consideration.
· Political pluralism in the form of power sharing in the government among sections and tribes in all levels-local and national-in a way that one group would not have control over all decisions and pluralism in a way that there would be a multitude of parties and movements of various ideologies.
· Support of the right of self-determination of the people of Afghanistan without foreign interference.
· Establishment of a popular system based on commitment to the fundamentals of democracy.
· Refusal of a monopolistic view of the concentration of power in the hands of a few people or the political governance beyond law.
· Respect for the right of individuals to have part in the decision making.
· Respect for the basic rights and freedoms of citizens and above all the freedom of speech and writing and freedom of conscience and belief.
· Equality of all people before the law and preparing the objective ground for such equality.
· Respect for human dignity and integrity and banning of all forms of torture.
· Expansion of political, individual, social and economic rights of the people.
· Participation of people in the political and social processes in the country and enjoying the national and citizen rights.
· Equality of rights of women and men.
· Providing political immunity and security for all the people and prevention of actions of social oppression and violence against them.
· Emphasis on peaceful struggle and organizing legal struggle against forceful expression of will and resorting to violence and arm struggle for reaching power.
· Opposition to racist, national superiority and ethnocentric tendencies.
4- Viewpoints:
We have an optimistic view of the future of Afghanistan being an advanced country, holding its respectful place among its neighbors and world community. However, optimism alone is not enough, for reaching that place one should work on an acceptable and practical program, consistently organize efforts, and create a society or the circumstances for the people so that they would all work together with a spirit of confidence. For reaching this goal, that is, the construction of Afghanistan as a free, independent and self reliant country, we should not at all allow to have discrimination based on gender, age, religion, ideology, political thinking, tribal and ethnic characteristics, class, physical, linguistic and regional bases. Only in this way, there could be some justice and equal rights can be provided and each citizen can consider himself/herself a participant in the construction of the united country.
Our views for reaching the social and economic progress, flourishing of culture and art and the creation of an administration system that would be of service to the people of Afghanistan and could be formulated as follows:
A- Social and Human Issues:
Restoring Afghanistan to its appropriate position in addition to reconstruction and economic progress requires serious and extensive steps in social development and reforms. For this purpose everybody should be able to enjoy civic, human and citizen freedoms; they should feel the effects of human rights respect in action; women should really enjoy equal rights with men and necessary respect in family and society; and democracy and social justice, the rule of law and social order should prevail in the country. In a democratic society, one individual or tribe should not serve as the master(s) of others. Therefore, oppression and tyranny, suppression and injustice, inequality and discrimination and violence and intimidation should be rooted out from our society. For elimination of all these vices, the level of social awareness of the people should be raised and this requires an effective and experienced system of education and healthcare and elimination of illiteracy, respect for dignity and rights of individuals in society. For carrying out a social reform in the country with the help of God and the peace loving people of Afghanistan, the following provisions and items are presented and for their realization continuing efforts will be made:
(1)- The position of the Sacred Religion of Islam in Afghan Society:
Islam is the faith of the overwhelming majority of the people of Afghanistan. Our people since a thousand years ago, from the time they perceived the meaning of Islam, surrendering to God, they have steadfastly followed the principles of this sacred religion. In fact, our culture has intermingled with the Islamic teachings. While I take the Islamic principles and norms as my guidelines in action, I am of the belief that Islam is not at odds with democracy, human rights and civic life and, therefore, I am of the firm belief that we should:
- Encourage people to follow God and honesty and I and my colleagues according to Islamic principles avoid deceit and deception in social life as well as in politics.
- Respect cultural values and human civilization based on dialogues between civilizations. Accept the principle of understanding and tolerance of others beliefs, cooperation and coordination with democratic, popular and national forces and movements and express my belief in councils at different levels based on this verse from the Churn: In your affairs, consult with each other.
- Recognize the universal human rights principles and the high position of women in the family and society according to the practical norms of the forerunners of Islam and fight for their equal rights with men.
- Promote awareness, justice, fairness and wisdom based on the spirit of Islamic teachings and stand against injustice, oppression and struggle against tyranny, and social and national inequality.
- Support the role of Islam in the framework of a political system based on democratic principles and in commitment to democracy, freedom, national and citizen rights of the people, and follow the social justice that is so important in Islam.
- Reject any kind of religious discrimination in the framework of Islam and oppose any ill intentions in this regard and forbid the use of Islam in a narrow-minded way for political gains.
- Defend the religious principles and carry out the affairs of the country based on the two sects of Hanafi and Jaafari in Islam that is enshrined in the constitution.
- Recognize the religious rituals of the followers of other religions and sects and respect their rights.
(2) – Education:
Without a doubt, illiteracy is one of important elements that limits the growth in personality and the prospects of people taking part in the creation of a prosperous society. On the other hand, the experience of others have shown that only on the basis of scientific and technological progress can there be progress in social, economic and cultural arenas of a society and education is the ladder to reaching different levels of knowledge and technical advancement.
With the understanding that the general social awareness is the means by which one can prevent diseases, dangers, etc. Therefore, it is necessary that the social awareness be included in the educational curricula so that awareness of the health, public health, and environmental protection, social issues, democracy, fair and just participation of the people and the likes are part the educational programs.
Having this under consideration, I consider struggle against illiteracy and work towards extending education part of my sacred duty. I believe that only in this way can we increase the number of the educated people and those who believe in human civilization in the society and thus the foundation of a huge social structure can be laid that would of human value to everybody. Therefore, for the purpose of educational progress in the country, the following provisions can be suggested:
· From the social standpoint, illiteracy is a dangerous disease that has afflicted our society and there a serious need to remedy the situation. Fight against illiteracy especially in the present situation that during two decades of civil war a whole generation was in involved in the fighting is in itself a holy war.
· The ministry of education in close cooperation and coordination with personalities, qualified cadres and the NGOs that have prepared effective educational programs should devise short and long-term programs for the elimination of illiteracy in the country and execute them.
· A high commission against illiteracy should be formed in the country made up of deputy ministers of the concerned ministries; representatives of social organizations, scientific and cultural personalities and NGOs active in the educational fields should be formed. This commission should observe the formation and implementation of plans and should coordinate and organize scattered activities in connection with education.
· Adult education courses should be established under the guidance of ministry of education in cooperation NGO’s and social organizations all over the country from cities to towns and villages.
· For the elimination of illiteracy, all forces and informed social, national and cultural personalities should be taking part.
· Educated people in general and youth in particular should be encouraged to establish voluntary organizations to fight against illiteracy.
· Humanitarian and non-governmental organizations should be encouraged to take part in the fight against illiteracy.
· Mosques and other sacred places should be effectively used for educational purposes.
· Audio and video programs should be made and broadcast in radio and television, respectively.
Pre-School Education:
· A network of kindergartens and childcare centers should be established in the country, especially in the cities.
· Consideration should be made to the establishment of kindergartens and childcare facilities first in the areas where there are a large number of women such as governmental and private offices, organizations, factories and schools and other places where women gather.
· Widows and other women who are the bread earners should be drawn to work and their children should be cared for in the kindergartens and childcare centers.
· Playgrounds and recreational centers for children should be established so that their mothers can attend.
· Children’s books should be published so that children are exposed from an early age to books.
· Painting and drawing facilities as well toys should be provided for children.
· Special programs should be designed for education and feeding of children and their mothers and should be broadcast.
· Special kindergartens should be established for handicapped children.
· Festivities special to children should be held and the first of June as the international day of children should be celebrated and gifted children should be encouraged.
· For the establishment of pre-school facilities providing food especially milk, vitamins and medicines prevention and treatment of children assistance from UNICEF, WHO and social and NGOs should be sought.
· Women teachers and educators should be recruited and trained in the teacher training centers for work in the kindergartens and childcare centers.
· Special childcare facilities should be established to care for orphans and children with no guardians in different cities.
· Children rights as promulgated in the UN the General Assembly resolution should be defended.
Elementary School (First to Sixth Grades)
· Children are our future and their elementary education will be the cornerstone of their learning and it should be universal, compulsory and free and should be accessible to children of both sexes in all the country.
· Schools should be established in all the cities and rural communities for enrollment of children.
· The state in addition to its own resources should be draw the cooperation of humanitarian and social and cultural NGOs both foreign and domestic to establish elementary schools and provide the necessary education and supplies for schools.
· Mosques should be used for educational purposes until the time the schools are established.
· Local governmental officials should be instructed to help in the establishment and control of the schools.
· Elected representatives of the people in the Loya Jirgas as well as parliament and local councils from the provinces to the village level should help in promotion of education in elementary schools especially in their constituencies.
· A committee made up of educated parents in every school should cooperate with the educational authorities and oversee the quality of education.
· Elementary education should be in the children’s mother language and the national languages in the order of their closeness and similarity of their learning should be introduced.
· Proper, healthy and practical educational curricula should be devised to cover the culture and history of the country.
· The publication department should review the content and quality of the textbooks every five years and in consultation with experts from every section should revise and improve them.
· Education of English should be elective in elementary and compulsory in intermediate and high schools.
Intermediate Schools:
· Experienced teachers should teach this section and the necessary and sufficient equipments such as computers and facilities should be provided for the students.
· Computer teaching programs that are increasingly important should be provided for the intermediate schools.
· As far as possible Internet facilities should be made available for students.
· The quality of education should be enhanced in professional schools.
· Centers of professional training should be established in cities and towns to train youth and women.
· A network of libraries should be established in intermediate schools with the help of people and social organizations.
· A special fund should be established to help the families whose children are studying in intermediate schools.
· Permanent commissions made up of educational specialists; intellectuals and elite should be formed in the framework of ministry of education to oversee the educational issues. These commissions should be given the authorities to set up standards for improvement of education and increasing the level of education in intermediate schools.
Universities and Institutes of Higher Learning:
· A program should be designed based on the scientific and curricula requirements to increase the level of education and profession to the international standards that would have the applicable properties in the universities and institute of higher learning.
· New universities and institutes of higher learning should be established based on plans and regulations with respect to the increasing needs of the population growth in the country.
· A commission should be formed under the guidance of ministry of higher learning to provide fund for the universities and students based on their needs and also on justice, equality and fairness.
· Special standards should be set to help improve the academic achievements in the fields of research and studies.
· Requests should be made to the World Bank and the United Nations to oversee the teaching programs provided via satellites. This type of program not only prevents waste of time but also saves a lot of expenses that would otherwise incur to get a decent education outside the country.
· Special attention should be focused to improve the living standards of students and teachers and on issues such as dormitories, transportation, scholarships, etc
· Students’ enrollment should be based solely on academic performance and on qualification in the institutes of higher learning and also in teaching positions.
(3) – Health
It is an established fact that good health coupled with good education is a necessity for a strong and healthy nation. However, in our country, unfortunately, due to general poverty, insufficient food and malnutrition, lack of awareness, shortage of healthy drinking water in cities and rural areas, lack of public health programs and lack of access to necessary health facilities have caused diseases and exacerbated the situation of the sick. I believe that it is the basic duty of every state to take preventive measures to ensure the physical as well as mental well being of the people. To provide the healthcare programs for the people, I suggest the following:
· Establishment of a network of health centers in cities, towns and rural areas.
· Providing mobile health clinics for poor people in rural areas.
· Emphasis on preventive medicine through giving awareness to people, educational programs, public health activities and general immunization against usual epidemics.
· Providing healthy drinking water in cities and rural areas.
· Allocation of at least two percent of the national budget for healthcare services.
· Inviting Afghan medical specialists from outside to perform services in the country.
· Establishment of at least one hospital with a minimum of 50 beds in the center of every province.
· Reducing the mortality rates of children and their mothers by establishing family clinics in every city and town.
· Enrollment of students in medical schools based on their academic standings.
· Improving the hospitals, medical and nursing schools and medical research centers.
· Reducing the bureaucracy in medical facilities to a minimum.
· Encouragement of production of the most basic and essential medicines inside the country instead of importing them to reduce costs.
· Encouragement of Afghan and foreign investors to establish factories for production of medicine.
· Encouragement of the private sector, NGOs and humanitarian organizations to provide health and medical services for the people.
· Devising programs in government level to attract NGOs and cultural and social organizations to help eradicate the prevalent and most dangerous diseases in the country.
(4) – Social Justice:
The state and social system in the country should be formed in such a way that everybody is treated fairly. When the system is based on the interest of some people or it functions in such a manner and then it is indicated that it functions for the benefit of all, this system is not just and the social justice is violated. I believe that with application of the following, social justice would be provided in the country:
· Everybody should be treated without bigotry, pre-judgment or racial, gender or any other form of discrimination that would cause social injustice.
· Every individual man or woman, young or old and poor or rich should be treated equally under the law.
· Everybody should have the same access to the resources, public properties, facilities and services without any limitations being imposed upon them.
· The government, political parties, social and cultural organizations, national and progressive personalities and the international community take the necessary steps to root out social inequality, exploitation, discrimination and social injustice from Afghanistan.
· Equal rights in the face of law, liberties and self government should be based on the right to self-determination by all the tribes in Afghanistan. Free and equal participation of all tribes in governing the central and local level should be guaranteed.
· Cultural, national and religious rights of all tribes and ethnic groups in the country should be defended and propaganda and discriminatory provocations, performing discriminatory acts, hateful or hostile acts of national, religious or racial nature should be avoided.
· Social organizations and movements towards a civil society should be protected and the spiritual values and needs of a civil society should be safeguarded.
· Programs should be devised for the protection of the poor and workers in society that would include providing fair and just salaries and wages for all employees and workers. They should treat women and men equally, giving the right to work, rest and retirement, and providing unemployment insurance and benefits such as healthcare, education, residence, retirement and pension.
· Social justice should be realized as a process and objective in society and the equal participation of all groups in the political, social and cultural lives of the country should be guaranteed.
· Measures should be taken so that the resources are distributed among the people fairly and in accordance with the role of every individual in the social and economic lives of the country.
· A political atmosphere should be created so that the individuals would feel physically and emotionally safe and secure.
· Regulations that directly or indirectly have discriminatory content should be eliminated and action and notion of tribal, ethnic and religious superiority should be challenged.
· The rights of the disabled, maimed, relatives of the victims of war, refugees, displaced people and the retirees should be provided and they should have their appropriate positions in the society and saved from homelessness.
· Special programs should be set up for the honorable and voluntary return of the refugees from outside and their rights including the right to work and residence should be protected.
· Parallel to work in reconstruction of the cities and regions, the problem of housing should be tackled and low cost residential units and houses should be built or the homeless.
(5) - Human Rights:
The human rights are the rights and freedoms that every human being should enjoy. A lot of these rights are enshrined in the constitution of Afghanistan, but the issue of enforcement of them in practice should be worked out because in every instance there is the possibility of their violations and the powerful people inside and outside of the government are not giving in easily to follow them.
Based on the following provisions, I would commit myself to fight for the human rights of the people in the country:
· I support the universal human rights declaration that is adopted by the general assembly of the United Nations whose aim is promotion and encouragement of respect for the rights of people. The declaration proclaims the personal, civil, political, economic, social and cultural rights of the people and these rights can only be limited by the recognition and distinction of the rights and freedoms of others and by the ethical requirements, social order and the general welfare of the people.
· Defense of the human rights that most important of them are the right to life, the right to freedom and security, the right to freedom from unwarranted arrests, the right to a fair trial and the right to being innocent until proven guilty.
· Respect the individual freedoms such as freedom from interference in our private life and communications, freedom of travel and residence, freedom of asylum and choice of nationality and freedom of owning property.
· Respect for basic freedoms such as the freedom of thought, religion, conscience, expression, press and mass media such as newspapers, books, periodicals, radio and television that should be free of government censorship.
· Support for the right and freedom of peaceful assembly and participation in the ruling, the right to have social security, work, rest, and proper standard of life from the point of view of health, social welfare, education and participation in social life.
· Support the civil rights and freedoms of individuals that would include the relation between the state and the citizen that is mentioned in the second chapter of the constitution and a citizen expects that these rights be enforced justly.
· Defend the right to life, the right to be free of slavery and slave labor however unofficial and covered up it may be, freedom from torture, the right to support a private and family life and the freedom from discrimination.
· Respect for the international treaties and laws about the human rights and appendices to the international conventions in this regard.
· Support the decisions of the human rights organizations especially in relation to Afghanistan such as the United Nations High Commissioner for Human Rights, Amnesty International, Human Rights Watch and the related organizations.
· Support the Independent Human Rights Commission of Afghanistan and its assessments, reviews and decisions.
(6)- Women:
Women are the silent majority, but the backbone of our society. They are not only a major pillar of our national economy but also the strong foundation of the family economy and the education and health services. Although they do not enjoy equal status as men, they are the biggest unseen workforces that do not receive any wages for their work.
Women are the victims of the crime of war even though they do not belong to any ethnic and linguistic groupings or any political faction or party opposing each other. Women were isolated in society during the last decade and were denied their social personality during the reign of the Taliban. During that dark period, women were not only tortured physically and emotionally, but they were also prevented from all economic and social activities and confined to their houses. Lack of law and order, increased the violence against women and as a result devastated their lives.
I support the equal rights of women to men and believe that without their active participation in social and national affairs and in the process of peace and reconstruction, the framework of a society cannot be built. Therefore, I would consider that:
· Education for women and girls should be encouraged more than anything else because the literacy rate among the women is very low. Therefore, a network of schools should be established for women so that the illiterate percentage among women will be lowered. In this struggle the government can ask for assistance from NGO’s and the international community.
· Women should be encouraged to use their potential for self-awareness and in every sector take part on an equal footing with men.
· The ministry of women affaires should intensify planned activities in legislative, administrative and executive sectors for women and the government should support these steps.
· Every type of discrimination should be avoided against women in action.
· At least 30% of the seats in the Loya Jirga and National assembly should be reserved for women and all political parties should encouraged to increase the number of their women candidates in the elections.
· A favorable environment should be created for women so that they can take part in the political process without any fear.
· A council made up of the educated women should be established to defend the rights of women. This council must have a consultative role in reviewing the laws that affect the situation of women. The council should also oversee the application of laws and standards that reflect the interest of women.
· Centers of professional education should be established throughout the country so that women in addition to education will learn professions and different arts as well and later in the process of economic and social reconstruction of the country will play effective roles.
· Talented women should be encouraged to come forward and they should be appointed to administrative and executive posts.
· Provision should be made to help widows, women who are affected by war, handicapped women and those who are heads of families with special loans and coupons.
· Necessary facilities and acceptable circumstances should be created for women in all workplaces and special observers should oversee the concerns of women regarding their work environment.
· Centers should be established to provide help for women issues and remove obstacles in their paths. Also these centers should work to increase the level of awareness of women in relation to social, legal and health issues emanating from violence against women and for the reduction of violence.
· Sale or show of unethical material that encourages violence against women and children should be prohibited.
· Any person convicted of offense against women and girls should not be hired in the army or police.
· Women should be employed in police and in police stations and in control posts should handle the women affairs.
· Special women police organs should be established in cities so that the problems of women can be handled separately from the men’s affairs.
· Regulations should be promulgated to protect women against sexual and other forms of violence.
· Unofficial education should be arranged to increase the awareness of women in rural isolated areas so that the women as well girls and boys would benefit from them and at the same time would make education universal.
· Pressure should be exerted on women under any pretext.
· In the event of separation or divorce, children should not be deprived of their mothers love and affection.
· The revolutionary spirit of Islam should be increasingly explained that gives women the right to take part in every aspect of life.
· March 8th the international women day should be celebrated with special events every year and this day should be used to enhance the level of awareness and demands and in defense of their rights.
(7)- Youth:
The future leadership of our society belongs to our youth and they should be raised as knowledgeable, civilized, aware and committed to unity and the territorial integrity of Afghanistan. Our youth should follow the traditions, customs and national heritage of the country and should be tolerant and indulgent in relation to others. The aim is that our youth should be raised in a good and healthy physical, mental and emotional standing. Therefore, it is very important that:
· Extensive possibilities should be provided for appropriate sport, culture, art and popular activities inside and outside of schools for our youth, aside from education in schools and Madrassas.
· Modern sport facilities should be provided for students in every school.
· Graduates of intermediate or high schools should be equipped with scientific training and they should prepare themselves in a better way for a professional life.
· Better conditions in regard to scholarships, dormitories and rest places should be provided for youth.
· Youth should be encouraged to take part in all activities that directly or indirectly affect the future of the country.
· Programs of assistance for involvement of graduates and unemployed youth should be devised.
· Educated youth should have the key role in the formation of social and educational organizations and with these organizations an active struggle should be initiated for the elimination of illiteracy among the youth.
· Centers of professional training in linguistic, computer and other fields of training should be established to give the youth the priority so that they become useful members of the future society.
· Opportunities should be created to the youth from rural and women to study modern sciences and get professional information.
· Programs of “youth self employment” should be devised in all parts of the country so that youth between the ages of 18-35 and the government would help in these programs by providing loans. In this way the prospects of employment for youth can be increased.
· It is certain that a considerable number of youth either girls or boys because of their problems and excuses are kept from receiving education. Attracting a number of these who have interest to complete their education is part of the responsibilities of ministry of education and NGOs and the private sector involved in educational affairs and these educational institutions are tasked to specific programs for completion of education in the future.
(8)- Employment:
Creating jobs and job security should be one of the priorities of the government to expand the economy and brighten the prospect for people’s lives. In our country, unemployment especially among the thousands of former Mujahedin is intensely felt. Therefore, immediate steps should be taken so that this urgent issue is resolved with short and long-term programming. We would take the following into consideration:
· Immediate and extensive developmental programs should be devised with the help of the best economic authorities for creating sufficient jobs and employment.
· Additional possibilities of employment should be sought in industrial and service sectors.
· Women should have equal opportunities with men in employment and the possibilities of their desired jobs.
· Women and men should get equal wages for the same jobs with the same legal guarantees and the choice of full time or part time jobs as men.
· Women should have access to jobs in relation to their family responsibilities so that the work outside and inside home would be harmonious.
· Discrimination in the workplace against handicapped or maimed person should be removed by legal basis.
· Effective use of foreign assistance should be made to create the capabilities of industry especially cottage industry in rural areas to resolve the unemployment problems.
· For youth, centers of professional training must be established so that they can stand on their own feet.
· Low interest loans should be given to youth for creating small industries.
· Careless breaking down of public institutions to small components that would cause unemployment should be stopped.
· Complete, careful and basic census should be taken in the country to program the possibilities of employment so that in tandem with population increase unemployment should be avoided in this war torn country.
· The possibilities of new jobs in the agriculture sector should be sought with the help of new technology.
· Economic development especially industrialization and creation of employment in major cities of Afghanistan should not be limited. The country should be divided into economic zones and the issue of economic progress in all sectors of the country should be promoted on equal basis.
· The government should promote the computer and information technology as the dominant industry of the 21st century and this is the primary factor in economy for the creation of employment possibilities in the country.
· For building industry in the country, cooperation of foreign institutions should be sought and the objective of it should be the creation of jobs.
· Institutions should be welcomed with the objective of creating jobs.
· Private and public sectors of the economy should be encouraged in investing in the infra-structural projects in an extensive way to create jobs.
· In employment the principle of qualification should be applied and the possibilities of employment should be made available for everybody regardless of differences in race, belief, gender or physical condition.
(9)- Fight Against Drugs and Drug Addiction:
Based on recent reports and despite the efforts of the international community especially the United Nations, cultivation and production of opium are still on the rise in Afghanistan. Unfortunately, Afghanistan is the biggest producer of opium in the world and the resulting heroin has flooded the streets of Europe. The nightmare of addiction is increasingly afflicting the poor and desperate people of our country as well. In neighboring countries also the level of addiction is rising daily. For resolving this catastrophic problem before it turns out into an unsolvable situation, serious steps should be taken. Therefore, the following are suggested:
· Foreign assistance provided by the United Nations and some countries especially the US and Great Britain for prevention of opium cultivation should be effectively used.
· Farmers should only be given help if they practically stop opium cultivation. In other words, these aids should not be used as a reward or reparation. The aids should not be given before planting season so that by experience they both receive aid and cultivate at the same time.
· Those farmers who cultivate opium should pay fines up to 100% of the value of the drugs.
· Poppy fields wherever they are should be destroyed from the air and ground.
· In areas that are not suitable for opium cultivation, farmers should receive international aid that is given in the name of Afghans so that a relative justice prevails.
· Opium processing laboratories should be destroyed wherever they are built.
· Those who produce and trade in opium should be prosecuted.
· Every local, district and provincial administration should be instructed to prevent cultivation, production and trafficking of opium. As an accepted rule the local organs should be rewarded or punished for their work of lack of in dealing with drug cultivation.
· Penetration of drug Mafia in the administrative and security organs of the government should be prevented.
· A special commission should be formed in the government and in provincial and district levels to follow up the cultivation, production and trafficking of drugs.
(10) – Fight Against Violence and Terrorism:
Terrorism is a dangerous and despicable phenomenon that unfortunately had strong roots in Afghanistan and still threatens the peace and security in the country. Terrorism is making use of violence or threat of violence for reaching political objectives not only against its victims but also of larger and bigger group of people in a wider circle mostly beyond the borders. Sometimes the expression of state terrorism is used. The objective here is the use of terror against its own people. In Afghanistan both types of terrorism were used during the reign of Taliban.
Terrorist activities that were carried by the Taliban and their foreign mercenaries were resisted during the second half of the 1990s in some corners of Afghanistan by the United Front. But after the terrorist attacks of September 11, 2001 in the US a large coalition was formed against terrorism and subsequently in October of the same year, intensive rocket and air attacks were carried out against the Taliban and Al Qaeda in Afghanistan. Taliban regime was toppled with the help of the United Front. But so far terrorism and terrorist activities in Afghanistan and in particular in the regions of southwest and southeastern parts of the country are not rooted out. Therefore, it is necessary to:
· Consistent and continuous efforts should be made to eliminate terrorist activities and to prevent terrorist infiltration into Afghanistan.
· Armed and security forces foreign or domestic should be mostly sent to the areas that are the targets of terrorist activities.
· People should be constantly made aware not to allow the terrorists to hide in their areas.
· Local administrations should be tasked to prevent infiltration of terrorists and their activities in areas under their control and should be accountable to the authorities on these activities.
· There should be constant exposure of the culture of terror and terrorism among the people by local media.
· Any kind of violent act against people should be avoided.
(B) – In the Field of Culture and Art:
Culture is a set of beliefs, trends and all patterns of living of a given part of people in a particular time and includes customs, traditions, folklore, arts and creative works of the people as well. It is on cultural basis that human beings prove their existence as the supreme creature and the culture of one generation is left for the next in a continuous fashion. Thus each tribe has a culture of its own and in a multi-ethnic Afghanistan there are various cultures that a collection of them makes the rich Afghan culture. Therefore, it is necessary that the following steps be taken in the fields of culture and art:
· Growth and promotion of various tribal cultures especially strengthening the positive and useful aspects of them and incorporating in the collective culture of the country.
· Perfecting the valuable norms and values of the people.
· Promotion of the appropriate customs and traditions of the people and opposing the negative culture of fighting and violence.
· Promoting the culture of peace, coexistence and love of human being.
· Encouraging people to take initiative and do creative works.
· Defending of the scientific and cultural achievements of the country.
· Making education universal and promoting modern science and technology.
· Fight against sedition and unethical behavior.
· Struggle to increase general national awareness.
· Promotion and enrichment of the national languages and the progressive literature and promoting the best cultural and artistic works.
· Creating a favorable environment for establishment of associations and cultural organizations.
· Reviving and extending public libraries and other scientific and cultural centers in provinces and districts.
· Restoration and maintenance of sacred and historical sites.
· Familiarizing people with world civilizations and cultures.
· Creating the ground for the return of artists, learned people, experts and scientists to the country and making effective use of their cultural, artistic creations and expertise and knowledge.
In order to specify the functions in relation to growth and expansion f various cultural and artistic fields, the following need to be taken into consideration:
(1)-Freedom of Press, Information and Public Media:
One of the main and basic pillars of democracy is the freedom of press and information. Freedom of press is the privilege that the media including newspapers, books, magazines and journals, radio and television and other journalistic and communication entities have to get and disseminate information without the government censorship. Freedom of press and freedom of speech have a strong and inseparable connection. The information section in today’s world has taken a very important position. In a democratic system, the institutions of information and news are mostly independent and function out of the domain of states and governments. Therefore, it is necessary so that:
· Measures must be taken to improve the level of information services in the country by providing equipment and training professionals and by use of computers and modern information technology.
· Efforts must be made to establish networks of gathering and broadcasting information and to create processes of gathering and disseminating ideas, interviews, commentaries, information and messages in an independent fashion. Domination of the institutions of state in this regard should be ended.
· Journalists and reporters should be supported so that they can act freely in their fields and are not bound to the state or self censorship.
· Mass media as strong tools for the dissemination of information should be out of the government watchful eyes. So that the media with the use of this freedom and based on fact will be able to criticize the government in an impartial and constructive manner for the purpose of reforming its work and activity.
· It should be pointed out that the mass media make service to freedoms of individual and society and a service to democracy their objectives. They should not be bound to business, material and financial or political, linguistic, racial and tribal incentives. They should not use the freedom of speech to damage the freedom of individual or the character and security of individuals.
· There should be extensive opportunities for competition in the fields of information and mass media to promote democracy and present the democratic values and there should not be a monopoly of mass media by one or a few individuals.
· An independent commission should be formed to on the one hand would help the mass media in their activities and on the other would prevent monopoly and interference in individual and collective freedoms, privacy and security of individuals by the mass media.
· For publication of books in large numbers import of well-equipped and modern publishing facilities and materials including computers and modern techniques should be allowed with favorable tariffs and with competitive prices.
· The state should promote the culture of reading among the people through mass media and in schools and universities.
· Radio and television that increasingly play the roles of providing information should be controlled by those who would respect the democratic criteria and social justice, movement towards a civil society, rule of law and social ethics and impartiality.
· For obtaining beneficial television programs that are culturally important and present the national and international events in video forms, necessary facilities through cable and satellite and other means should be sought.
· Journalists, editors and commentators of newspapers and magazines that in general analyze and comment on scientific, cultural, social and political issues should follow the principle of neutrality and impartiality in presenting the news and events of the day. Special periodicals and non-periodicals should not only act on commercial motives.
· Journalism that is one of very important social and cultural professions in the world that is involved with politics should have the necessary freedom and independence.
· Necessary facilities should be provided for the current journalism in the country so that information not only would be disseminated by traditional means such as newspapers, magazines and journals but also in other forms such as radio, television, video news briefs and documentaries and access to internet, websites and computer blocks.
(2) – Culture and Popular Art:
Folklore or popular culture is the general expression for the beliefs, customs and identity of each culture and generally is carried out from one generation to the next and are shaped in minds and memories of people. In a multi-ethnic Afghanistan that has several and various cultures, there is a rich and continuous folklore. For assessment, maintenance and transition of popular cultures to the future generations, the following steps would be taken:
· Real and positive popular customs and cultural characteristics as the rich legacies of our past should be assessed and recorded. The popular folklore should not let to die.
· The popular culture that is part of the human information and important source of knowledge about our history should be completed, promoted and made public in cities and rural area.
· Folkloric literature that represents the culture of our people should be cherished and taught to children.
· Popular arts and especially music and folkloric songs that have an important place among our people and so far have been carried in people’s memories should be gathered and recorded.
· Thoughts, beliefs, traditions and proper customs of people should be gathered and published.
· Popular tales, fables, proverbs and jokes should be documented and made public for people entertainment and promotion of their tastes and values.
· An authorized institution should be established beside the ministry of education and tasked with gathering, maintaining and recording popular cultures and arts. This institution should have the duty to organize research and find sources and references of folklore, their writings and recordings. This institution should also archive its findings as the heritage of the people of Afghanistan.
· Formation of folkloric associations and organizations in cities and towns.
(3)- Archeology and Museums:
Afghanistan throughout its history has been an important center and at the crossroad of human cultures and civilizations. Thus relics, signs, historical remains, evidences, tools and equipment that show the pattern of life and work of our ancestors are found abundantly all over the country. Therefore, attention to excavations and protection of historical relics are one of our important social and cultural duties and it’s suggested that:
· Professional excavation research by archeologists should be resumed all over the country. Teams of familiar and informed archeologists from friendly countries should be invited for this purpose.
· To prevent unprofessional excavations by criminal and profiteering gangs, strict security measures should be taken. Trafficking of valuable historical items should be strictly prevented.
· Archeological sites that have relics, remains of historical monuments, riches of the past civilizations and ruins of ancient buildings with the help of UNESCO should be recognized and safeguarded.
· Branches of archeology should be opened in connection with faculty of history in the universities and in ministry of culture so that aside from research work in relation to historical remains and cultural and human civilization in Afghanistan, issues of archeology and research should be overseen.
· Statues of Bhudda in Bamiyan that were not only the great cultural heritage of Afghanistan but also one of the historical riches of the world and were destroyed by the Taliban, in their animosity to culture, should be rebuilt. To follow up on this, a national committee should be formed in Bamiyan. This committee should prepare the history of the great statues, build a park and memorial building and in cooperation with UNESCO and certain states that had committed themselves to rebuilding of the statues should be contacted.
· Relics that are found as a result of the archeological excavations after recording, studying, registering and assessing should be kept in museums and protected from theft and misplacement.
· The remaining relics in the museums should be collected, documented and protected. For their displays special containers should be arranged to protect them from the elements and other environmental effects. The relics should be arranged diligently and protected from damage.
· For the return of the stolen relics consistent efforts should be made and the help of UNESCO and the international committee of the museums should be sought.
· Specialists for the museums should be trained in the department of history and archeology because from the international point of view work in museums has been considered one of the important professions.
· Museums should work as non-profit organizations and should be financed by the state. A special fund for museums should be set up for donations and help or membership dues from permanent or honorary members from inside and outside the country.
(4)- Art and Artists:
Art is considered as the first appearance of culture and represents the inner feeling of humans for the interpretation of some aspects of life. Artist shows his human talents through paintings, drawings, sculpturing, architecture and decorations. Also religious beliefs of the artist are reflected in paintings and miniature arts as well.
Art in Afghanistan especially decorative art goes back to a bright and long history. But in recent years due to continuing civil war and especially under the Taliban rule art was seriously damaged and the artists dispersed. To revive the artists’ society and extend and promote art in the country, the following steps would be taken:
· Establishment and expansion of institutions in the fields of theatre, music, cinema, paintings, sculpture, calligraphy and other fine arts.
· Encouraging the artistic talents in youth.
· Creating faculty of art in all the universities of the country.
· Protection of theatre as one of the most basic and oldest forms of art in the country; reconstruction of theatres that were destroyed or damaged and building new ones; and support for the playwrights, film makers, directors and actors of both genders.
· Promotion and improvement of the real Afghan music, protection of musicians, composers, directors and performers of both genders.
· Revival of music school in Kabul and the creation of the same type of schools in the provinces.
· Research and improvement of real Afghan musical instruments and their introduction inside and outside the country.
· Promotion and expansion of the artistic nature of poetry and novels and protection of poets and fiction writers.
· Promotion and expansion of modern architecture, painting, drawing, sculpturing, and protection of painters, sculptors and the carvers.
· Encouragement of artists for their artistic creations and protection of their creative works.
· Expanding the education of fine arts, revival of the fine arts of carving, embossment, calligraphy, tile works, goldsmith, china making, glass works, pottery, silk work, hand sewing, carpet weaving and other fine arts that have been common in Afghanistan for centuries.
· Encouragement of calligraphy and fine writing in Afghanistan that have historical roots and have been part of the rich heritage of our people and finding and keeping the calligraphic documents and encouraging calligraphers and fine writers.
· Revival of the Islamic arts in decorative architecture that from time immemorial have been prominent in mosques, Madrassas, monuments, mausoleums, minarets, pulpits, arches, domes, recesses and other buildings.
· Encouragement of formation of unions and associations of artists, foundations and cultural institutions.
· Preparing the ground for the return of artists, poets, writers, painters, architects, musicians, composers, singers, filmmakers, playwrights, and actors of stage and cinema and other specialist to the country.
(C)- Economic Reform and Reconstruction:
From the economic standpoint, Afghanistan is very backward, landlocked, and dependent on agriculture and animal husbandry. The economic infrastructure that was built between 1960-1990 is either destroyed or damaged during the years of war and instability. In the 1990’s that the country was engulfed in a civil war, the economy got little attention after politics and militarism. During these years due to lack of work force and capital; departure of specialists and serious disruption of trade and transportation; damages due to war; the economy faced a chronic crisis. Production decreased to a bare minimum and no step was taken in reconstruction of the country.
Despite the influx of billions of Dollar during the last two years from various countries of the world, there have been no changes in the social and economic structure and lives of the people. The majority of the people still suffer from food and clothes shortages and lack of shelter and medical care. Humanitarian and non –productive international aid that are estimated to billions of Dollars, can only meet one part of the daily needs of the people. The main source of income is from the production and trafficking of illegal drugs. Only some of the farmers and landowners in parts of the country that produce opium benefit from this lucrative trade. The people in the rest of the country face severe poverty.
The new government structure in the country and especially the one that would fulfill the wishes of people for democracy and social justice should take big steps for the revival and reconstruction of the economy. However, the financial sources inside the country is very limited for this task and, therefore, effective use should be made of the generous donations of the international community that come in the form of technical support, consultations, creation of capabilities and loans. For this purpose it is necessary to prepare the ground for the creation of a working and authoritative administration with an appropriate leadership. This is the issue that is repeatedly raised by the United Nations as well.
(1)- Economic Revival and Infrastructure Investment:
At the moment a very important and enormous task is the revival of the shattered and backward economy of Afghanistan. The issue in the first place is the establishment of economic infrastructure with large investments as soon as possible. This is possible at the present condition because there are significant aid and financial assistance coming from the international community. Parallel to that there should be efforts to increase the local production and speeding it in a relatively short time.
In the case of using large financial assistance from foreign sources, this fact should be kept in mind that these aids come in the name of the people of Afghanistan. They should be used for the benefit of all the people and should not be used for enrichment of certain individuals and groups. The great foreign capital sources in the form of financial assistance; technical help and consultations should be used be the government in rebuilding infrastructure. Creation of great infrastructure capabilities only with private investment is very difficult. By creating infrastructures, the state can prepare the ground for the private investment by local entrepreneurs as well as foreign investors.
As mentioned before, the interest of private sector of economy should be drawn to investment in small and medium economic endeavors and foreign private investment should largely be encouraged in the production sector as well. With greater local capital in the future, the prospect of greater investment in production sector will increase. But it is of utmost importance that the investors should be helped to invest in projects that give immediate results, are profitable and productive. So that unlike in the past their investment should not be in the service sector especially in trade and transportation. Therefore, it is anticipated that:
· The time has come to use the foreign aids from pure humanitarian efforts such as providing food and urgent assistance and non-productive to investing the basic tasks and infrastructure. Suffice it to say in 2000, from the $1.7 billion help from the international community, more than half was spent in humanitarian and administrative works of the government.
· Aid and assistance that are great and accessible capital should be used in the infrastructure in such a way that directly or indirectly leads to expansion of production.
· Important programs of the transitional government were anticipated in the following six categories:
- Assistance in national solidarity and general employment.
- Improving the public health and reconstruction of education.
- Improving transportation and building of roads.
- Assistance in creation of water sources.
- Creation of city infrastructure.
- Creation of government infrastructure.
Although the above mentioned programs were realistic and based on real needs of the people, some other ones lack the needed vision for creating strong financial basis for a vital and creative economy. Following are brief comments about each one of the above suggestions:
- Allocation of a certain amount of money ($20,000) for each village in reality is giving money to a few people. Some powerful individuals and officials probably use a large portion of it on administrative works and perk expenses and the other portion on unnecessary and unproductive projects. Instead, it would be better to use the money for construction of small bridges, ditches, local roads, energy production and support of animal husbandry, cottage industry and increase of agricultural production and in general increasing the work and production capabilities in areas where there are great needs. It is unclear whether allocation of $20,000.00 could result in national solidarity or not. First the boundary of each village should be known and new information should be available. Secondly, the money should be distributed in a fair and just manner and used by reliable people on productive projects. Otherwise, there is a fear that this money would harm national solidarity.
- Improving the public health and education is a good suggestion provided that the hospitals, clinics, health centers, schools and educational institutions in cities and town all over the country and the needed professional cadres are trained.
- Improvement of transportation and building roads are immediate and serious needs. During recent years, all of basic highways are damaged and many of the private, public or mixed transport institutions have been left idle. Joining the international highway that crosses 31 Asian and European countries is an appropriate step because aside from facilitating international transportation and help in Afghan export and import, it provides for the domestic transportation as well. This road joining Kabul-Herat through the shortest route, that is, via Hazarajat would fulfill the hope of people. It would be better if this highway is joined from Kabul to Bamiyan and Herat in two ways. One way would be from Kabul-Ghorband-Shibar Pass-Bamiyan and Yakawlang and the other via Kabul-Behsud-Hajigak-Bamiyan, also from Kabul-Behsud-Panjab-Ghor-Herat. This way aside from joining the important centers inside and outside, prospects for extraction of Hajigak mine and other resources would be greatly enhanced. Joining the Sheberghan via Faryab to Heart; extending paved road from Takhar to Badakhshan; connecting Jabalussaraj –Panjshir to Badakhshan and from there to Tajikistan; and also paving the road from Gardiz-Khost and Bandar-e-Ghulam Jan would join the vital economic road networks of the country and prepare ground for a balanced economic progress in the country.
- Improvement of water utilization is one of the basic steps in building the infrastructure of the country, provided enough financial, material and technical resources are allocated to it. Many of the irrigation canals, ditches, springs, dams and water sources are damaged during the recent years or their capabilities are greatly reduced. In Afghanistan where agriculture basically depends on water, study and improvement of irrigation would be greatly beneficial to economic production. Parallel to work on the water resources, attention should be focused on the expansion and creation of required infrastructure for this sector that in suggestions put forward by the government enough attention is not paid to it.
- It would be desirable if the suggestion for creation of infrastructure in reconstruction of cities include basic steps for providing enough drinking water, sewage and canalization, providing public health and greenery in cities. Otherwise, people cannot benefit from a favorable environment for the city residents. Developmental plans for cities including Kabul are from the past. They could be reformed and improved based on new circumstances that would save time and expenses.
- The sixth and last proposal of the government is about infrastructure and creation of infrastructure foundations for government. But it is not clear what kinds of infrastructure works are necessary for governing. If the intention is the construction of government institutions and purchase of furniture and equipment, cars and luxurious items, we cannot call that infrastructure work that should be financed by foreign aid and assistance.
- In all the six proposals, there is no mention of any necessary steps in crucial issues such industrialization of the country and investment for creation of industrial infrastructure and expansion of domestic production. Nor there is any mention of development of natural resources, mines and forests and their use, extraction and exploitation of gas and gasoline that form a great part of the production and industrial infrastructure of the country. Nor any mention is made of the main issues of energy production and expansion of energy resources, providing electricity and fuel and energy for the industry and people. * * The revival of economy is the most important task for the government and people of Afghanistan. But the purpose is the revival of legal economy of the country because there is already an illegal economy and thriving of which the important part is the trafficking of drugs.
- For revival, growth and expansion of economy, there should be a framework of political economy in the country that would depend on the social and economic needs of the people and that would clear the outcome of long war and devastation. In the center of this policy and economic activity should be the fight against poverty and backwardness and work for the happiness and welfare of society and the citizens as a whole.
- In the framework of economic policy specifically, the following should be considered:
- Creation of a system of progressive and just taxation that would increase the internal revenue without putting pressure on ordinary people.
- Creation of foundations and institutions for social and economic services and establishment of facilities for the people.
- Promoting proper financial, customs, banking and insurance policies so that without fast increase of the prices would prevent inflation and at the same time prepare the ground for economic progress and expansion.
- Perception of the need for importance of statistics and preparing the ground for taking real and impartial census for the economy and its progress and expansion.
- Revival of industrial, agricultural, service and construction project that would take less expense and effort and usually contribute to certain conditions for the new projects.
- Taking proper and practical policies for the growth of trade, transit, transportation and exchange of goods.
- Keeping the government monopoly on the natural resources such as mines and forests.
- Creation of pre-requisites for the effective use of water resources and expansion of agriculture and animal husbandry.
- Taking practical measures for a coordinated and balanced economic development for all regions and areas of the country and taking steps for removal of national and regional backwardness.
- Use of the foreign assistance, aid and loans for the reconstruction and building of the country in a balanced way especially in those regions that have the greatest needs for improvement.
- Expansion of scientific and technical progress and the development of market economy with social regional tones and the enforcement of social justice.
- Keeping the balance and coordination in issues relating to economic progress and expansion of competition between different parts of the national economy.
- Acceptance of the required subsidies for offering the needed goods for low income people, expansion of coupon and increase of the wages of worker and the pension for the retirees.
· Economic revival is not possible without large investments in infrastructure. The domestic resources are very limited, negligible or non-existent. Therefore, making reliance on foreign aid and assistance a must. However, we should not always look to these helps and develop our domestic resources.
· For effective use of foreign financial and material resources there should be efficient and comprehensive programs with extensive outlooks. This program should have inclusive and complementary strategy and the limit of participation and activity of organs of the central government and local and regional administrations should be determined. It should also determine the participation of the United Nations and non-governmental domestic and foreign organizations and create the cooperation and coordination between public and private sectors.
(2) – Agriculture and Irrigation:
Afghanistan is an agricultural country with 85% of the population working in agricultural production. The arable land is about 12% of the total area of the country and about one half of this area is under cultivation.
The main crops in Afghanistan are: Wheat, corn, barley, rice, cotton, sugarcane, beans, vegetables, fruits and nuts. Among the domestic animals sheep and goat and especially Karakul sheep are of economic importance. The agricultural and animal products constitute the raw material for the weak industry, handicraft and export items. The main agricultural product in Afghanistan has always been wheat and now poppy production is several times greater in terms of its cash value. Last year, cultivation and production of opium reached 3,600 tons, which was more than 75% of the world opium. The resulting heroin has taken 90% of the European drug markets.
Agricultural in Afghanistan as a whole depends on irrigation and only a small portion of the agricultural production is coming from rain fed fields. Therefore, water is a lifeline of agriculture in Afghanistan. This in part depends on the climate of the country and up to a certain extent on the work on for accessibility of water resources. For the growth and development of agricultural and irrigation, it is necessary to take the following steps:
· From the standpoint of investment and revival of economy and infrastructure work, development and improvement of agriculture and irrigation take top priority.
· The question of land ownership should be resolved by the documents that the farmers carry. Public land and farmers’ land that are forcibly taken by landowners and powerful landlords should be given back to their original owners.
· For the purpose of the increase in cultivated land, uncultivated and abandoned land should be distributed to the local farmers.
· Agricultural development bank and foreign donors through the bank should provide loan with favorable conditions to the farmers for buying seeds, fertilizers, agricultural equipment, pesticides and their immediate needs.
· The government should provide different varieties of seeds for warm and cold climates regions.
· Agricultural equipment including tractors and combines for agricultural farms as well as for farmers should be provided with favorable loans.
· Consistent efforts should be made not to let poppy cultivation replace the traditional crops and should not damage the production of important items.
· Distribution of water should be made in a fair manner and blackmail or extortion in this respect should be prevented. For this purpose, it is necessary to manage the distribution and use of water in provinces and districts effectively.
· Irrigation networks that are damaged and unworkable should be revived and restored.
· Canals and ditches should be cleared with the help of farmers and waste of water should be prevented.
· For the development of animal production that has been reduced in recent years necessary steps should be taken.
· For feeding the cattle effective measures should be taken in their areas and taking them to pastures especially sheep and goat and turning agricultural land into pasture should be avoided.
(3)- Mines and the Gas and Petroleum Industry:
Afghanistan from the standpoint of mines and underground riches is considerably resourceful. During the past years, there have been studies and surveys and maps made of the mines in the country. Extractions of coal, salt, precious stones and especially Lapis has been common. The great copper mine in Anna, Logger province, the Hijack iron ore and the Dara-e-Suf coal mine have valuable and great capacities. There were some preliminary work carried out for the extraction of copper from Ainak mine, but it is suspended. The Hajigak mine is studied and surveyed and the Dara-e-suf mine with a high quality coal is ready for extraction.
Gas and crude petroleum reserve in the northern parts of the country is of special importance. The natural gas can be used for domestic consumption and export and the revenue from its sale and export were used in the past and plans for more use of gas and construction of oil refinery in the provinces of Sar-e-Pul and Jawzjan were ready to be implemented. During recent years, in the fields of mine extraction as with other fields and in general industrial activity in the country came to a standstill; a lot of the facilities either were destroyed or stopped working. For resuming the extraction process of natural gas, necessary steps need to be taken that could include the following:
· Resumption of studies and surveys of the underground reserves.
· Extraction of coal from Karkar and Ashapashta mines in Baghlan province, Dara-e-Suf in Samangan province and Sabzak in Herat for fuel in the industry and energy production as well as public fuel consumption.
· Resumption of work in Ainak copper mine.
· Continuation of study of Hajigak mine in Hazarajat and preparation for its extraction.
· Revival of gas and petroleum facilities in the north, extraction and use of the natural gas fields and construction of production and transport facilities by the state as the national resource.
· Prevention of the extraction of mines especially precious stones like Lapis in Badakhshan and Emeralds from Panjshir.
(4)- Electricity and Communication:
The level of energy consumption especially electricity is one of the criteria for development in today’s world and Afghanistan at this juncture ranks low in this regard. It is estimated that in Afghanistan one half of the energy used is coming from wood and the other half from electricity, gas and petroleum.
Electricity comes from several hydroelectric turbines that are built on Kabul, Pul-e-Khumri, Arghandab and Helmand rivers. There are electricity generators in Kabul and main provinces and the energy produced is quite expensive and difficult. Recently, electricity has been provided through the old grid that carries the energy from Tajikistan and Uzbekistan. In some provinces like Bamiyan, there is no electricity at all.
Providing electricity is one of the urgent needs in several regions of the north both in industry and public use. It is necessary to take practical steps without delay for the growth and expansion of this sector and for this purpose the following are considered:
· Short and long-term, urgent and continuous programs should be devised for providing electricity to different regions of the country.
· Studies should be carried out for construction of large hydroelectric dams over the main rivers of the country, based on previous research and studies.
· The possibility of installing small hydroelectric turbines in different parts especially in mountainous regions should be studied.
· In provinces with no electricity where there is a serious need for their improvement, electric generators should be installed.
· Effective use of international aid and assistance should be made in construction of hydroelectric dams and purchase of generators.
· Effective use of the imported electricity from northern neighbors should be made and supply of electricity should be expanded.
· The electricity grids that are destroyed and damaged should be reconstructed and for this purpose required steps should be taken.
Communication:
The communication system has been crippled in recent years. Although the interim and transitional governments have taken useful steps in this regard and several private communication companies have started to work, it is not enough to rely on private sector alone. The following steps could be taken in this regard:
· Recognition of the fact that communication is a public interest issue and the government should take steps for the benefit of people and should not rely solely on private sector. At the same time competitive bedding should be invited for the investment in this field.
· Reconstruction and repair of existing telephone lines in Kabul and other cities.
· Construction of well-equipped telephone networks in cities and regions of the country.
· Extension of telephone lines between the center and provinces and between provinces and districts making it accessible to the public.
· Providing cheap and extensive use of mobile phones.
· Promotion of use of fax machines in offices and homes together with the expansion of telephone lines.
· Encouragement of the use of computers for using the Internet in relation to telephone expansion.
· Serious emphasis on privacy in communication be it telephone, fax, ordinary or electronic mail and prevention of wire-tapping.
· Creation of possibilities for fast and proper post.
· Preparation for fast introduction and promotion of new communication and information technology in Afghanistan.
(5)- Moving and Transportation:
Reconstruction of Afghanistan is an important task, but without the fast improvement of transportation and movement it looks impossible. Reconstruction of main roads and bridges can play a great and decisive role in taking aid and help to different parts of the country. Also reconstruction of airports can make fast transportation in and out of the country possible. At the moment the main highways are in poor shape and the side roads are even poorer. During the long years of civil war no maintenance and repair were carried out. The transportation equipments are old, scattered and limited. Therefore, the volumes of transportation in recent years came to their lowest levels and eventually some type of natural economy replaced the developing one. For the purpose of moving out of this difficult situation, it is necessary that:
· There should be priority for the reconstruction of main highways and the Asian highway that traverses the central part of Afghanistan. Many of the highways have the basic bed and there is no need for the foundation works. Therefore, we can do the reconstruction in a faster and cheaper way.
· Repair and extension of the side roads between provinces, districts and rural areas are parts of the immediate and long term needs that should be done as part of the short and long-term programs.
· Repair and expansion of the airports that mainly have the basic foundations and construction of new airports in our mountainous country should be accepted as a basic social and economic necessity.
· Long term construction of rail road from Kabul to Ghazni via Logar and Maidan with the possibility of reaching the Ainak copper mine and the Hajigak mind and Ghazni-Herat line with the possibility of connection to Spinboldak and Chaman and Islam Qala and Torghondi should be studied and assessed.
· The border crossings at Torkham, Spinboldak, Islam Qala, Torghondi, Aaqna, Keleft, Hairatan, and Shairkhan should be repaired and reconstructed.
· Public transportation institutions should be opened in Kabul, Kandahar, Herat, Torghundi, Pul-e-Khumri, Mazar-e-Sharif and Hairatan should be reviewed and reopened.
· Joint transportation institutions of both public and private nature should be formed with the neighboring countries.
· Advantages should be provided to private transportation companies for their growth and improvement.
(6)- Trade and Industry:
Trade:
The oldest field of economic activity is trade, but it covers only a small portion of the Afghan economy except the illegal drug trade. Although there has been no statistics during the last few years, based on some foreign sources, the volume of export in 1991 was about $188.2 million and the import $616,4 million while during the last years of the 1990’s export was estimated to be $80 million and import $150 million, drug trade excluded.
Trade in Afghanistan is traditionally carried out by private businessmen. The government is also involved in trade. Afghan trade takes place between the neighboring countries of Uzbekistan, Tajikistan, China especially with Pakistan and Iran and also Japan and some southeast Asian and European countries, India UAE, and recently with the US. Smuggling and illegal trade with Pakistan through the border constitute a consider portion of the trade. Due to the inability of domestic industry, shortage of resources and domestic production trade has played a very important role in the lives of the people from the standpoint of providing foreign goods and export of agricultural and animal products. Therefore, it is necessary to take the following steps:
· Assessments of the possibility of natural gas export to international markets.
· Putting priority for the import of the products needed by the public and industry.
· Taking the necessary steps to prevent the rise of prices of import commodities and creating the ground for competitive trade by providing export licenses.
· Importing petroleum and liquid gas for people consumption in order to avoid the deforestation of the country.
· Encouragement of the export of traditional export items such as wool, cotton, Karakul, carpet, rug, animal products, handicrafts, fresh and dried fruits, and medicinal products.
Industry:
Industry is very weak and limited in Afghanistan and only 16% of the population in recent years have been involved in industrial sector. The industry constituted basically of some limited heavy industrial and some small and medium companies. But during the war years heavy damage was done in the country’s industry and many of the institutions were either destroyed or stopped. For revival and reconstruction and growth and later expansion of this important sector of the national economy, we can put the following measures into practice:
· Arrange a list of the industrial institutions that are damaged and destroyed and the study of their repair and reconstruction.
· Help in providing equipment, machinery and required parts of the damaged industry.
· Providing long term loans for industry with favorable conditions or help in the form of subsidy under control only for the revival of these industries.
· Encouragement of local entrepreneurs and foreign investors for investment in different parts of the industrial production.
· Focusing the aid and financial help of foreign donors in different sectors of industrial institutions and improving the level of employment.
· Construction of large industry with government investment from foreign aid and assistance.
· Creation of infrastructure for the construction of industrial production such as providing electricity, water, canalization, road building and building storage warehouses and industrial parks.
· Assisting local and foreign investors for the establishment of industrial institutions that would be economical: effective, efficient and with fast results in relation to work and investment.
· Protection of the domestic industry with creation of facilities for improving the quality and increase of production, market research, increase of the product competition with imported products and gradual replacement of the foreign with domestic products.
(7)- Private Sector of Economy and the Investments:
The private sector has played a significant part in the economy of the country. Its share in the fields of providing trade services; transport and construction that have quick result have been more noticeable. Agriculture is in the hand of private sector. In industry too, private sector has an important place. But during the war years, this sector as with public one received heavy damages. Trade and transportation in general faced obstacles and entrepreneurs suffered heavy losses by losing their trading goods and transportation vehicles. Private buildings and industrial institutions were destroyed or rendered useless. Therefore, it is necessary to take the following measures in the private sector of the economy:
· Encouragement of private foreign investments for establishment of industrial institutions in Afghanistan.
· Creation of the required infrastructure by the government for investments and private businesses.
(8)- Craftsmanship and Artisanship:
Craftsmanship and artisanship have very deep roots in our social and economic lives and constitute a wide range of products made by talented artisans and workers. During the days of natural economy, the products of craftsmen and artisans would provide for the industrial needs of the people. Among the variety of professions that have survived the time are carpet and rug weaving industries. But during the war years not only the carpet weaving but also handicrafts as a whole suffered damages. For revival of the handicraft industry we can take the following necessary measures:
· Revival of the carpet and rug industry as an urgent necessity, improvement of the quality and increase of the quantity.
· Encouragement of the return of Afghan carpet weavers from Pakistan, Turkey and other countries.
· Publicity about Afghan carpets and prevention of forgery and misuse of the reputation of Afghan carpets in the world market.
· Help the carpet and rug weavers of Afghanistan by providing favorable term loans for the improvement of the quality of carpets and providing raw material specially wool and color.
· Help in improvement of the carpet weaving looms and change it from horizontal to vertical position for ease of work and safeguard the health of workers and increase of production.
· Help in finding the market for the carpet and rug and other handicrafts.
· Help the artisans and craftsmen of the country who at the same time are the carriers of the traditions or guardians of the cultural heritage of the country.
· Help the artisans and craftsmen by providing raw material, reforming of the system of looms and improving the quality of the handicrafts.
(9)- Privatization:
The policy of privatization has been a matter of discussion in the countries that the majority of the production and services industries have been in the hands of the government. In Afghanistan also some of the main institutions of production were public like mines, petroleum and gas and their extraction; fertilizer and cement production and the mills, silos and large bread production factories that are the main capital earning institutions of the government. If deemed necessary some of these industries and banks and insurance companies that the government is incapable of their management could be privatized. They could be relinquished on competitive and betting offers to the private sector. The capital generated could be spent in developmental and reconstruction of infrastructure of the economy.
(10)- Taxation Policy:
Taxation in Afghanistan is in terrible state and the income from taxes is very little to the government. Customs and tariffs, although significant, are of indirect types so that in final analysis people or the consumers or government offices pay with their purchases. The time has come to devise a government taxation policy and put it into practice. In this policy emphasis should be put to direct taxation and priority should be given to income tax, property tax, land tax and others.
(11)- Protection of Environment:
Economic revival cannot be discussed without the consideration of the natural resources of the country. If basic steps especially in rural areas for the improvement of agriculture, animal husbandry and irrigation are taken the nature and the sources of energy could only be used for sustenance. Also when using advanced technical equipment and the industrial products if care is not taken, chances are we hurt the environment. It is deemed necessary that the issues regarding the economic growth in relation to environment are assessed and the level of awareness of the people about the environment, the correlation of human and nature’s plants and forests should be raised. Therefore, it is necessary to:
· In relation to the issue of environment strategy of keeping and maintaining the forests should be devised and implemented that its objective is recognition of the most important and most urgent task of prevention of cutting forest as fuel and transfer beyond border.
· Revival of the forests especially in border areas of southern and eastern part of the country, the pistachio trees in Badges and some other provinces are of the most important tasks that should be carried out.
· When work is carried out for economic reconstruction and construction of industry, care should be taken those rivers and underground and aboveground waters are not polluted.
· As long as the problem of canalization and sewage in the cities is not resolved, we cannot talk about public health and environmental protection.
· The state should stop the hunting and killing of the wild animals and rare birds and the export of skin and other animal parts should be prevented.
(12)- Tourism Industry:
Tourism is directly related to providing continuing security in the country. During the war years, there was no security and tourism had stopped. At the moment providing security is the most important task not only for the revival of the economy and the reconstruction of the country, but also brings about flourishing tourism as well that is one of the main sources of income for people. Therefore, it is necessary to:
· Peace and security could be returned to the country with winning the hearts and minds of the people, tolerance and patience with friends and seriousness and decisiveness against the enemies of the country.
· By using the notoriety of Afghanistan after the Taliban, the interest of the world can be increasingly drawn and should not be let to forget Afghanistan again.
· We should publicize the natural beauty with high mountain peaks covered with snow, green valleys, impassable roads and passes and meadows, relics and archeological sites, ancient cities and towns, traditions and culture of our people that are interesting to tourists.
· The statues of Bhudda in Bamiyan should be rebuilt with UNESCO and some interested countries such as Japan, China, South Korea, Taiwan and others. We should not allow the $30 million that UNESCO had earmarked for reconstruction of the statues be diverted and used elsewhere. The reconstruction of the statues of Bhudda is not only very important for the people of Bamiyan but also for attracting a flood of tourists and at the same time one of historical riches of the world could be restored and revived.
· For welcoming tourists, hotels, resting places, transportation and favorable living conditions should be built in different part of the country.
· Establishment of tourist institutions for introducing the country and attracting tourist should be encouraged in private sector.
· Professional cadres of personnel for introduction of the tourist sites, attracting tourists, organizing tours and providing services should be trained inside and outside the country.
D)- State Administration and Administrative Reforms:
State is the political institution with certain authority, sovereignty and supreme power in special domain and exercises them with the related administration. State in Afghanistan is based on the constitution and is obliged to enforce law and order through an appropriate administration. This administration includes all the ministries, institutions and offices of public order. Therefore, in order to carry out its duties, the administration of the state should be effective and informed. Some of the important aspects of these duties are mentioned here:
· State and the state administration should protect the civil and citizenship rights of the people. This protection by law should be applied equally and every citizen should have equal access to the protection of law.
· In domestic affairs, the state should follow policies that the people individually and collectively should feel secure under the law.
· State and its administration should create the conditions that individual freedom is guaranteed and protected from interference. But the state should also guard the balance between the individual’s freedom and the inviolable rights of others to freedom.
· State should fulfill all its duties that by law are assigned to it in an appropriate manner.
· State should guarantee the security and observe the enforcement of law through democratic institutions and provide peace and security in the country.
· Democratic freedom of people individually and collectively-freedom of expression, conscience, thought, association and social organizations should not be limited under any pretext.
· State and the state administration should respect the culture and tradition of the people and should take steps for their growth.
· State should support the multi-party system, the freedom of party establishment and activity, political and cultural pluralism and their promotion in society.
· It should follow democratic criteria in its activities and should, from political and economic standpoint, consider the will and interest of the people.
· Freedom of political, social and cultural activity of the people and the mass media should be protected and respected.
· State should organize the issues related to free, democratic and general elections.
· State should create the system of providing social protection including the insurance and pension for the individuals and groups of needy and deserving.
· State should lead the revival and reconstruction of the country; organize the use of foreign aid and assistance and foreign and domestic investment; balance the expenditure and the income of the country and in relation to financial matters should be accountable.
· State should resolve the issues related to commerce, transportation, industry, agriculture, health, environment, education, employment, shelter, municipality protection of people against diseases and other social services.
· The administration from the standpoint of performance and structure should be turned into an entity that would be the servant of the people and this way it would be known as the representative of the people.
· In the state administration corruption, misuse of funds, bribery and embezzlement should be rooted out.
· Administration of state in provinces, regions and districts should be done by the elected organs so that the principle of democratic representation would be followed and people would have a say in the state government and social justice would be provided.
· The state administration should respect human rights and the international conventions on human rights.
(E) – Decentralization and Local Administration:
In today’s world attention is basically focused on the principle of decentralization. In civilized countries both in federal and central, there are councils and elected local organs accepted and practiced by the people. This model is accepted by all forces regardless of ideology or any special point of view and efforts are directed towards gaining the majority in these organs and not to abolish or dissolve them.
In Afghanistan constitution that the emphasis is on a centralized administration, the councils from regions and provinces only have consultative nature and role. Despite this, we can turn those councils into authoritative organs. There should not be any appointment of administration, executive and legal without the consent of the majority of these councils and those authorities should be accountable to both the central government as well those councils. Otherwise, there would not be any need for the ceremonial existence of these councils and the principle that the authority rests with people and nation would be disregarded.
Giving some of the power to the consultative representative council in provinces and localities on the one hand will facilitate the work of the state administration and on the other hand would ensure the people’s participation in administration to a certain extent. When the local administration is accountable to the local people the possibility of doing useful work for the people increases and at the same time reduces the spread of negative aspects such as violence and production of poppies. In this way people would take part in administration through their councils and feel responsible in important issues.
(F)- Law and Justice:
The legal and jurisprudence system in Afghanistan should be fundamentally changed based on the constitution of the country and new plan should be devised that would be based on justice and consideration of the needs of the people for justice. Justice should be carried out in a way that laws and understanding of them would be just that would treat every citizen fairly without consideration of their race, tribe, language and gender on the basis of law. Justice should be carried out for the benefit of all people. This is done by enforcement of laws by the prosecutors in courts
The justice system in the country should be independent in practice and free of traditional monopoly of judges from the war years, violence and bigotry. Also this system should be reconstructed in a way that would reflect the realities stipulated in the constitution in relation to Hannafi and Jaafari sects and in cases where reference to them is required, it should be forthcoming.
In the justice system the will and participation of the people should reflect as far as necessary. Therefore, it is necessary that the councils in provinces and localities should be involved in the formation and the activities of prosecution offices and courts. In fact we can consider the creation of standards that in consideration of serious issues and certain crimes a jury made up of the members of the council, elders and people who are known for their impartiality and fairness would be included.
The issue of banning capital punishment based on the discussion of the cons and interpretation of Islamic principle should be considered.
(G)- Foreign Policy:
Throughout Afghanistan history, the foreign policy was affected by foreign interferences. For an independent foreign policy the following should be considered:
· Adoption of a policy that would make the defense of the interest of the country possible.
· Adoption of a foreign policy on the basis of positive neutrality.
· Protection and strengthening of the national independence, territorial integrity and sovereignty.
· Prevention of interference in the internal affairs of Afghanistan.
· Non-interference in the affairs of neighboring countries.
· Creating the circumstances for the stability and enduring peace in the country.
· Choosing a policy based on free judgment by following justice and fairness and in consideration of the needs of today’s world not on the views of the cold war era and backing of a unipolar system.
· Fight against international terrorism.
· Attracting foreign aid and assistance without condition.
· Establishing friendly relations with neighboring, Islamic and all countries in the world based on bilateral and multilateral cooperation beneficial to all sides.
· Support for the resolution of regional conflicts and problems based on negotiations.
· Opposing the resolution of international issues through arms and violence.
· Participation in the Organization of Islamic Conference and regional economic groupings that is not in violation of the interest and independence of Afghanistan.
· Support the United Nations charter, the international human rights declaration and the human rights organizations and other internationally recognized norms and standards.
· Participation in collective international efforts for strengthening the world peace.