نقش سازمان ملل متحد در قرن بيست و يكم
(1) سده جديد، چالشهاي تازه
1- آغاز هزاره جديد موقعيتي براي جشن و تفكر است.
2- در شب سال نو هنگامي كه زنگ ساعت نيمه شب نواخته شد، در هر منطقه، زماني بعد از
منطقه ديگر، از كيريباتي (Kiribati) و فيجي گرفته به سمت باختر،
پيرامون ارض بسوي ساموا (Samoa) دنيا جشن
گرفت، نه تنها مردمي كه تصور ميرود هزاره برايشان مفهوم خاصي در بر دارد بلكه
مردمان با فرهنگهاي مختلف در آن شركت كردند. ديوار بزرگ چين و اهرام مصر، همانند
ميدان مانجر (Manger) در بيتاللحم و ميدان
سنت پيتر در رم روشن شده بود و ميدرخشيد، توكيو، جاكارتا و دهلي نو، در برگزاري
جشنهاي هزاره، به سيدني، مسكو، پاريس، نيويورك، ريودوژانيرو و صدها شهر ديگر
پيوستند. از اسپيزبرگن (Spits Bergen) در نروژ
گرفته تا جزيره روبن (Ruben) در جنوب آفريقا،
در چهرةهاي كودكان نور شمع منعكس بود. طي 24 ساعت، خانواده بشري، با نمايش
بيسابقهاي از تنوع غني، وحدت خويش را جشن گرفت.
3- اجلاس هزاره فرصتي براي تفكر در اختيار قرار ميدهد. مجمع عمومي اين گردهمايي
سران كشورها و دولتها را برگزار ميكند تا درباره نقش ملل متحد در سده بيست و يكم
بحث نمايد. مناسبت و موضوع هر دو ايجاب ميكند كه از سر عنوانهاي خبري امروزي گامي
پيشر برداشته، درباره وضع جهان و چالشهايي كه براي اين سازمان ايجاد كرده، ديد و
نقطه نظراتي وسيعتر و دراز مدتتر اتخاذ كنيم.
4- نكات زيادي ميتوان ذكر كرد كه بايد براي آن سپاسگزار باشيم. امروزه اغلب مردم
انتظار دارند كه بيش از والدينشان و خيلي بيشتر از اجداد دورترشان زندگي كنند. آنها
بهتر تغذيه ميكنند، از سلامتي بهتري برخوردارند، تحصيلات بهتري ميكنند، و
رويهمرفته با امكانات اقتصادي مساعدتري روبر هستند.
5- همچنين موارد بسياري وجود دارد، كه تاسفانگيز است و بايد تصحيح شود. قرني كه به
تازگي پايان يافت توسط مخاصمات بيرحمانه مكرراً زشت و بد نما شد. فقر طاقت فرسا و
نابرابري چشمگير بين كشورها و در داخل آنها، حتي با وجود ثروت بيسابقه همچنان
ادامه درد. بيماريهاي كهنه ونو پيشرفتهائي را كه با رنج و سختي بدست آمده به خنثي
ماندن تهديد مينمايد. خدمات جانبخش طبيعت كه بقاي نوع بشر بدان بستگي دارد، توسط
فعاليتهاي روزمره خود ما بطور جدي تباه شده است.
6- زماني كه رهبران جهان در كنفرانس هزاره دهم آينده، مردم از آنها ميخواهند تا
چالشهاي عمده را مشخص و پيشاپيش براساس آن اقدام كنند.
7- ملل متحد فقط در صورتي ميتواند در كمك با مقابله با آن چالشها موفق شود كه همگي
احساس كنيم رسالتي جديد درباره اقدام مشتركمان داريم. لازم است به خاطر بياوريم كه
سازمان ملل چرا و براي چه كسي وجود دارد. همچنين بايد از خود بپرسيم كه رهبران جهان
از چه نوع سازمان ملل در حرف و در عمل آمادگي پشتيباني دارند. پاسخهاي روشني لازم
است تا فعاليتهاي سازمان در دهههاي آينده تقويت شود و تمركز يابد. اين همان
پاسخهايي است كه اجلاس هزاره بايد در اختيار ما قرار دهد.
8- البته فلسفه وجودي سازمان ملل متحد خدمت به دولتهاي عضو است. سازمان تنها ركن در
نوع خود با عضويت جهاني و گستره جامع بوده و تعداد زيادي از اقدامات بشري را در بر
ميگيرد. اين جنبهها و نكات سازمان را به يك مجمع منحصر به فرد و سودمند براي
تبادل اطلاعات، انجام مذاكره، تدوين معيارها و طرح انتظارات و نيز هماهنگي رفتار
دولتها و نقش آفرينان ديگر و پيگيري برنامههاي اقدام مشترك تبديل نموده است. ما
بايد تضمين كنيم كه ملل متحد اين وظايف را تا آنجا كه ممكن است به نحوي موثر و
كارآنجام دهد.
9- ولي سازمان ملل متحد صرفاً يك ابزار و وسيله نيست. همانطوري كه منشور آن به
روشني بيان ميكند، هدف سازمان ملل ايجاد و ابداع اصول جديد در روابط بينالمللي و
نيز برقراري تفاوت كيفي در اقدام روزمره آن ميباشد. اولين ماده منشور ما را تعريف
ميكند: حل و فصل اختلافات به شيوههايي مسالمت آميز، ابتكار راهحلهاي مشترك براي
مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و بشردوستانه، و بطور كلي ترويج رفتار مطابق با
اصول عدالت و حقوق بينالملل. به ديگر سخن، گزشته از هر گونه وظايف عملي كه از
سازمان ملل متحدخواسته شده، منظور آشكار و پذيرفته شدهاي نيز دارد، كه عبارت است
از ايجاد تحول در روابط بين كشورها، و روشي كه به وسيله آن امور جهان اداره ميشود.
10- اين تمام قضيه نيست، زيرا هر چند ملل متحد سازمان دولتها است ولي منشور بنام ما
مردمان دنيا نوشته شده است. منشور حيثيت و ارزش شخص انسان، احترام نسبت به حقوق بشر
و حقوق برابر براي مرد و زن، و تعهد نسبت به پيشرفت اجتماعي كه با معيارهاي
بهترزندگي اندازهگيري ميشود، تا آسودگي خيال در برابر فراهم بودن نيازها و آسودگي
در مورد فراهم بودن امنيت را به يكسان برقرار كند مورد تاكيد قرار ميدهد. بنابراين
در نهايت ملل متحد براي نيازها و اميدهاي مردم در تمامي نقاط جهان وجود دارد و بايد
در خدمت آن باشد.
11- ملل متحد طي 45 سال اول وجود خود در چنگال جنگ سرد بسر برد، و از انجام پارهاي
از رسالتهاي محوري آن جلوگيري بعمل آمد، ولي وظايف مهم ديگري در سايه آن مخاصمات
كشف كرد. طي ده سال گذشته، ملل متحد مواجه با ستيزههائي بوده كه از تغييرات پر سر
و صداي عصر جديد ناشي شده. در بسياري از موارد اقدامات خوبي بعمل آورده و در امور
ديگر كوتاهي كرده است. اكنون اجلاس هزاره فرصت منحصر به فردي به رهبران جهان ميدهد
تا ملل متحد را در قرن بيستم و يكم متحول و آن را قادر سازند تفاوت واقعي و قابل
سنجشي در زندگي مردم ايجاد نمايد.
12- اينجانب با كمال احترام گزارش حاصر را به دولتهاي عو تقديم ميكنم تا كار آنها
را در تهيه مقدمات براي اجلاس تسهيل نموده و موجب برانگيختن مشاورات بعدي آنها در
اجلاس گردد. گزارش حار بعضي از چالشهاي فوري را كه مردم دنيا با آن روبرو هستند و
در حوزه ملل متحد قرار ميگيرد مشخص مينمايد، موضوعاتي را كه بايد بدان اولويت
داده شود جهت بررسي كشورهاي عضو پيشنهاد ميكند، و چند اقدام فوري كه ميتوان در
خود اجلاس بعمل آورد را پيشنهاد مينمايد تا روحيه مردم را تقويت و زندگي شان را
بهبود بخشد.
13- كليه اين پيشنهادها در زمينه جهاني شدن، كه دنيا را در هنگام ورودمان به قرن
بيست و يكم متحول ميسازد، مطرح شده است. در عصر جديد، اقدامات مردم دائماً – هر
چند بطور ناخواسته – در زندگي سايرين كه در نقاط دور زندگي ميكنند تاثير ميگذارد.
جهاني شدن فرصتهاي زيادي بدست ميدهد، ولي در حال حاضر منافعش به صورت بسيار
نابرابر توزيع شده، در حالي كه هزينهاش توسط تمامي مردمان تقبل و پرداخت ميشود.
14- بنابراين چالش محوري كه امروزه با آن مواجه هستيم اين است كه تضمين كنيم جهاني
شدن به يك نيروي مثبت براي تمامي مردم جهان تبدل گردد، به جاي آنكه ميلياردها نفر
از آنها را در بلاتكليفي باقي گذارد. جهاني شدن فراگير بايد بر نيروي توانمند بازار
بنا شود، ولي نيروي بازار به تنهايي نميتواند آن را بدست آورد. اين امر مستلزم
كوشش دامنهدارتري است براي ايجاد آيندهاي مشترك بر مبناي بشريت مشتركمان با تمامي
تنوع و گوناگوني آن.
15- اين امر به نوبه خود مستلزم آن است كه دوباره بينديشيم چگونه فعاليتها و مصالح
مشترك خود را اداره كنيم، زيرا بسياري از چالشهايي كه امروزه فرا روي ما قرار دارد
خارج از توانايي بسياري از كشورها است كه به تنهايي با آن مقابله نمايند. در سطح
ملي بايد بهتر حكومت كنيم و در سطح بينالمللي بايد ياد بگيريم چگونه با يكديگر
بهتر حكومت نماييم. دولتهاي موثر براي هر دو وظيفه ضروري است، و ظرفيت آنها براي هر
دو نياز بايد تقويت گردد. ما نيز بايد نهادهاي بينالمللي را، كه از طريق آن دولتها
بهتر ميتوانند حكومت كنند، با واقعيات عصر جديد تطبيق دهيم و نيز بايد ائتلافهايي
از تغييرات غالباً با شركايي وراي حدود و ثغور دستگاه اداري، تشكيل دهيم.
16- هيچ تغييري در نحوه انديشه و عمل ما نميتواند حياتيتر از مورد زير باشد: بايد
مردم را در مركز هر آنچه انجام ميدهيم قرار دهيم. هيچ ندايي با شكوهتر و هيچ
مسئولتي بزرگتر از آن نيست كه مردان و زنان و كودكان شهرها و روستاهاي سرتاسر دنيا
را قادر سازيم تا زندگي خود را بهبود بخشند. تنها در هنگامي كه اين امر اتفاق
ميافتد پي ميبريم كه جهاني شدن واقعاً فراگير شده، و به همگان اجازه داده در
فرصتهاي آن سهيم باشند.
17- ولي بايد چيزي بيشتر از صرفاً صحبت درباره آينده خود انجام دهيم. بايد آن را
بسازم و از هم اكنون اجازه دهيد اجلاس هزاره با توافق درباره ديد مشتركمان، تعهد
دولتهاي عضو نسبت به ملل متحد خودشان را مجدداً به نمايش گذارد. اجازه دهيد رهبران
جهان به مجرد آن كه به كشورهاي خود بازگشتند براساس آن عمل نمايند وبدان وسيله تعهد
خود را به اثبات برسانند.
(2) جهاني شدن و حكومت
18- در سالهاي اوليه تاسيس ملل متحد، اتمام كار به موقع مجمع عمومي با دقت قابل
پيشبيني بود و جلسه پاياني آن با آخرين سفر دريايي كشتي كوين مري در آن سال تنظيم
ميشد. آشكارا آن دنيا با جهان امروز بسيار متفاوت بود.
19- در حقيقت، زماني كه سازمان ملل متحد تاسيس شد، دوسوم اعضاي فعلي به عنوان كشور
مستقل وجود نداشتند، و مردم آن هنوز تحت حكومت استعماري زندگي ميكردند. كل جمعيت
كرده زمين كمتر از 5/2 ميليارد نفر بود، در حالي كه جمعيت امروز 6 ميليارد نفر است.
موانع تجارتي بسيار بالا، جريان بازرگاني اندك و كنترل بر سرمايه شديد بود. اغلب
شركتهاي بزرگ در داخل كشور واحدي عمل كرده و فقط براي بازار خانگي خود توليد
ميكردند. هزينه مكالمات تلفني به آن طرف اقيانسها براي يك فرد معمولي باز دارنده و
شاق بود، و استفاده از آن براي مقاصد تجارتي به اوضاع و احوال استثنايي محدود
ميگشت. ميزان توليد فولاد به عنوان معيار ارزشمندي براي قدرت اقتصاد ملي تلقي
ميشد. اولين رايانه دنيا بتازگي ساخته شده بود، كه اطاق بزرگي را اشغال ميكرد و
داراي 18000 لوله الكترونيكي و نيم ميليون اتصال بود، و براي هر وظيفه جديد سيم كشي
آن ميبايست تغيير ميكرد. اكولوژي يا بوم شناسي موضوعي بود كه در قالب علم
زيستشناسي مورد مطالعه قرار ميگرفت و به
cyberspace حتي در داستانهاي
علمي – تخيلي اشارهاي نشده بود.
20- ميدانيم اوضاع تا چه اندازه تغيير كرده است. از سال 1950 صادرات جهان حتي پس
از تطبيق يافتن با تورم، ده برابر شده است و دائماً با سرعتي بيش از توليد ناخالص
داخلي دنيا رشد ميكند. سرمايهگذاري خارجي با آهنگي سريع تر افزايش يافته، ميزان
فروش يوسط شركتهاي چند متيتي از صادرات جهان تجاوز كرده و معاملات بين شعب شركتها
بخش رو به افزايش ي از تجارت جهاني را تشكيل ميدهد، جريان ارز خارجي تا ميزان 5/1
تريليون دلار در روز صعود كرده، در حالي كه در سال1973 كه نرخ ثابت ارز خارجي سقوط
كرد رقم فوق 15 ميليارد دلار بود. يك مورد از ادغام مخابراتي فرا مليتي منجر به
ايجاد شركتي شد كه ارزشس بازاري آن فراتر از توليد ناخالص داخلي تقريباً نيمي از
اعضاي ملل متحد است. هر چند كه از لحاظ ارزش، شركت فوق فقط در مقام چهارم قرار
دارد. امروز هياتهاي نمايندگي مجمع عمومي كه بايد با فوريت گرد هم آيند ميتوانند
اقيانوس اطلس را در كمتر از چهار ساعت طي كنند، و اگر بخواهند ميتوانند در طول
راه از طريق اينترنت يا مكالمه تلفني به امور رسيدگي نمايند.
21- اين است دنياي جهاني شده – يك زمينه جديد و ارتباط نو بين نقش آفرينان اقتصادي
و فعاليتهاي سرتاسر دنيا. در نتيجه از بين بردن روز افزون موانع تجارت جريان
سرمايه، توام با پيشرفت اساسي فنآوري و كاهش دائمي هزينه حمل و نقل و ارتباطات و
كامپيوتر، جهاني شدن امكانپذير شده است. منطق كامل آن سخت و تغيير ناپذير و نيروي
محركه آن غير قابل مقاومت است – منافع پديده جهاني شدن را به آساني ميتوان دريافت:
رشد سريعتر اقتصادي، معيارهاي بالاي زندگي، نوآوري شتابان و انتشار فنآوري و
مهارتهاي مديريت و فرصتهاي جديد اقتصادي هم براي افراد و هم كشورها.
22- پس چرا جهاني شدن جريان معكوسي را ايجاد كرده، كه وقايع مربوط به اجلاسيه
سازمان تجارت جهاني در وامبر گذشته در سياتل (Seattle)
آخرين و پر سر و صداترين تجليات آن ميباشد؟
23- تعداد اندكي از افراد، گروهها و حكومتها با جهاني شدن به اين صورت مخالفند.
ايشان با اختلافات و عدم سنخيت آن اعتراض دارند. اول اينكه منافع و فرصتهاي جهاني
شدن در شمار نسبتاً معدودي از كشورها متممركز شده و به طور نابرابري بين آنها گسترش
يافته است. دوم آنكه در دهههاي اخير در بين اقدامات موفق، به منظور تدوين قواعد
محكم و قابل اجرا، كه بسط بازارهاي جهاني را تسهيل كند، عدم تعادل بروز كرده، در
حالي كه اهداف اجتماعي كه اعتبار آن به همان اندازه است، مانند استانداردهاي
كارگري، محيط زيست، حقوق بشر يا تقليل فقر مورد حمايت كمتري قرار گرفته است.
24- به طور كليتر بايد گفت كه براي بسياري از مردم پديده جهاني شدن به مفهوم
آسيبپذيري بيشتر در مقابل نيروهاي نا آشنا و غير قابل پيشبيني بوده، كه ميتواند
موجب ناپايداري اقتصادي و اختلال اجتماعي، گاهي با سرعت برقآسا گردد. بحران مالي
سالهاي 1997 و 1998 در آسيا يعتي پنجمين بحران پولي و مالي جدي بينالمللي طي فقط
دو دهه، چنين نيرويي بود. نگراني رو به افزايشي وجود دارد كه تماميت فرهنگها و
حاكميت كشورها ممكن است با خطر مواجه شود. حتي در قدرتمندترين كشورها مردم از خود
ميپرسند چه كسي در راس كارها قرار دارد، و نگران شغل خود هستند و از اين بيم دراند
كه در جريان سريع جهاني شدن، صدايشان بگوش كسي نرسد.
25- در وراي اين ابزار نگرانيهاي گوناگون يك پيام واحد نهفته است. يعني جهاني شدن
بايد مفهومي وسيعتر از صرفاً ليجاد بازارهاي بزرگتر داشته باشد. حوزه اقتصادي را
نميتوان از بافت پيچيدهتر زندگي اجتماعي و ساسي جدا نموده، و آن را در مسير خود
رها كرد. يك اقتصاد جهانيبراي بقا و شكوفا شدن بايد بنيان محكمتري در ارزشهاي
مشترك و رويههاي نهادي داشته و بايد مقاصد اجتماعي دامنهدار تر و جامعتر را به
پيش ببرد.
الف – چالش در سال 1945
26- رهبران جهان كه در آخرين روزهاي جنگ دوم جهاني جهت ايجاد يك نظم پايدار
بينالمللي گرد هم آمدند، عقايد فوق را مدنظر داشتند. آنها خوب ميدانستند چگونه در
يك دوره قبل، جهاني شدن اقتصاد، در هنگامي كه از بعضي لحاظ مانند زمان ما از نقطه
نظر اقتصادي وابسته به يكديگر بود، پيوسته رو به ضعف گذارد و با ضربه ناشي از سال
1914 كاملاً از هم پاشيد. آن عصر جهاني به ساختار سياسي امپرياليزم متكي بود، و
مردمان و سرزمينهاي تابعه را از حق خودمختاري محروم ميساخت.
27- علاوه بر اين قدرتهاي عمده وسائل كافي براي تعديل سياسي بينالمللي و تحولات
مسالمتآميز در دست نداشتند. مثلاً اين قدرتها جهت تثبيت تعادل قدرت خود در اروپا
به تجزيه قاره آفريقا متوسل شدند. در زمينه اقتصادي، بهترين كاري كه ميتوانستند
براي دستيابي به ثبات مالي بينالمللي انجام دهند. اين بود كه سطوح فعاليت داخلي
اقتصادي را در گرو تغييرات در تراز پرداختهاي خارجي خود قرار دهند، و در هنگام
كسري از سياستهاي انقباضي و در هنگام مازاد از سياستهاي انبساطي استفاده نمايند.
زماني كه اين آزادي انتخاب به مردم عادي گسترش يافت رويه فوق ديگر قابل نگهداري و
دوام نبود، و دولتها تديجاً و در بادي امر از روي بيميلي، شروع كردند به نيازهاي
مردم براي شغل و قيمتهاي ثابت واكنش نشان دهند.
28- ولي از بحران 20 ساله بين دو جنگ، معماران جهان پس از 1945 درك كردند كه پشت
كردن كشورها به وابستگي اقتصادي به يكديگر تا چه اندازه مهلك و زيانآور است.
مليگرائي اقتصادي بيبندوبار و سياست فقير كردن همسايگان در دهه 30 تقريباً در
تمام نقاط دنيا ريشه دوانيد، و در بعضي كشورها به انتقامجويي سياسي،
توتاليتاريانيزم (حكومت انحضاري يك گروه يا حزب) نظاميگري و در كشورهاي ديگر به
انزواطلبي تبديل گشت. از همان آغاز به جامعه ملل لطمه وارد آمد و در مواجهه با اين
نيروها اميدي برجا نماند.
29- بنابراين اسلاف ما راه شفافيت و همكاري را برگزيدند، و سازمان ملل متحد،
نهادهاي برتونوودز (Bretton Woods) ، موافقتنامه عمومي
درباره تعرفه و تجارت (كه بعداً سازمان تجارت جهاني نام گرفت) و سازمانهاي متعدد
ديگر را تاسيس كردند كه وظايفشان موثرتر كردن نظام (اقتصاد جهاني) بود. بعضي از
كشورها از استعمارزدايي حمايت كردند، هرچند مبارزه براي استقلال كه سازمان ملل با
افتخار آن را ترويج كرد، سالها ادامه داشت و طي آن شمار زيادي از مردم جان خود را
از دست دادند. در كشورهاي صنعتي، با ايجاد شبكههاي تاميني اجتماعي و ارائه كمك
تعديلي براي گروهها و صنايعي كه در وضع نامساعد بودند، حمايت داخلي نسبت به بازار
آزاد جلب شد. ما هنوزاز آن ميراث سود ميبريم.
30- ولي نكته بسيار مهم همين جاست: در حالي كه نظام چند جانبه پس از جنگ زمينه بروز
و شكوفايي جهاني شدن را فراهم ساخت، جهاني شدن به نوبه خود طرحهاي خويش را تدريجاً
قديمي و غير قابل استفاده ساخت. به زبان ساده، نهادهاي پس از جنگ ما براي يك دنياي
بين ملي ساخت شده بودند، در حالي كه ما اكنون در يك دنياي جهاني زندگي ميكنيم.
پاسخگويي موثر به اين تغيير، چالش نهادي و محوري رهبران جهان امروز است. اجلاس
هزاره ميتواند در اين زمينه ارائه طريق كند.
ب – چالش امروز
31- تغيير ماهيت تهديدات نسبت به صلح و امنيت كه مردم دنياي امروز با آن روبرو
هستند نشان ميدهد تا چه اندازه ما از يك دنياي صرفاً بينالمللي نقل مكان
كردهايم. پيش فرض مواد منشور آن بود كه تهاجم خارجي، يعني حمله يك كشور عليه كشور
ديگر جديترين تهديد است، ولي در دهههاي اخير تعداد خيلي بيشتري از مردم در جنگهاي
داخلي، پاكسازي قومي و كشتار دسجمعي افراد يا نژاد خاص و با سلاحهائي كه در بازار
جهاني اسلحه در دسترس همه است، كشته شدهاند. فنآوريهاي كشتار دستجمعي در دنياي
زيرزميني مبتني بر بازار غير قانوني جريان دارد، و تروريزم بر حكومتهاي با ثبات
سايه افكنده است. ما هنوز نهادهاي خود را با اين واقعيات نو تطبيق ندادهايم.
32- اين امر تا اندازه زيادي در زمينه اقتصادي نيز صادق است. در اين مورد ترتيبات
نهادي پس از جنگ بر روي دنيايي بنا شد كه از اقتصادهاي ملي جداگانه كه به معاملات
خارجي در نواحي نزديك ميپرداخت، تشكيل شده بود. جهاني شدن تمامي اين انتظارات را
نقض ميكند. بنابر اين شگفتاور نيست كه رژيم تجارتي تحت چنين فشاري است – بنحو
فزايندهاي با موضوعات نسبتاً داخلي سرو كار دارد نه موانع مرزي، همچنين تعجبآور
نيست كه براي يك معماري جديد مالي مصرانه دعوت بعمل آيد.
33- جهاني شدن توانائي كشورهاي صنعتي را در مورد كاهش تاثيرات نامساعد داخلي ناشي
از باز كردن بيشتر بازار، محدود ميكند. كشورهاي در حال توسعه از همان آغاز هيچگاه
از اين امتياز برخوردار نبودند. در نتيجه مردم در هر يك از اين كشورها احساس
ميكنند كه بيدفاع شدهاند، و در وضع ناامني بسر ميبرند.
34- جهاني شدن همچنين آسيبپذيريهايي نسبت به تهديدات قديمي ايجاد ميكند.
شبكههاي جنايي با استفاده از پيشرفتهترين فنآوريها مواد مخدره، تسليحات، فلزات
و سنگهايي گرانبها، حتي انسانها را به طور غير قانوني نقل و انتقال ميدهند. در
واقع اين عناصر جامعه غير مدني مجموعههاي عظيم فعاليتهاي غير قانوني است.
35- بيماري ها در طول هزاران سال در تاريخ تحول ايجاد كرده و تزسط بازرگانان،
مهاجمين و ناقلين طبيعي گسترش يافته است. ولي موج اخير انتقال و شيوع بيماريها در
سطح جهاني، مخصوصاً ايدز با چنان سرعت و دامنهاي انجام گرفته كه تنها ميتوانست در
نتيجه مرزهاي باز و تحرك بيسابقه امكانپذير گردد.
36- ابعاد كاملاًً جديد جهاني شدن نيز ظاهر شده است. درحالي كه طي دهههاي اخير
آلودگي فرامرزي در دستور كار بينالمللي قرار داشته، زماني كه تاثير انباشته و
متراكم صنعتي شدن روي تغييرات اقليمي جهاني درك شد، دنيا وارد يك زمينه كاملاً
جديدي گرديد ( و واقعاً در آن محصور گشت) كه در آن اصلاحات نهادي متعارف چندان
كارساز نيستند.
37- انقلاب در ارتباطات جهاني انتظارات جديدي را موجب شده، مبني بر اينكه رنج
انسانها تخفيف خواهد يافت و حقوق اساسي مردم احقاق خواهد شد. نه دولتها و نه
نهادهاي بينالمللي هنوز به مفهوم كامل اين انتظارات يا چگونگي برخورد با آنها پي
نبردهاند.
38- انقلاب در ارتباطات به طرق ديگري نيز احساس ميشود. اينترنت سريعترين رشد
ابزار ارتباطي را در تاريخ تمدن داشته و ممكن است سريعترين وسيله اشاعه هرگونه
اطلاعات باشد. تقارب و همراهي فناوري اطلاعاتي و اينترنت و تجارت الكترونيكي (E-commerce)
ممكن است به اندازه انقلاب صنعتي تحول برانگيز شود، و ممكن است صحنه اقتصاد جهاني
را همچنان تغيير دهد و ساختارهاي سازماني را متحول سازد. آنها طريقه انجام كار و
طرز تفكر مردم را دگرگون و گذر سريع از موانع موجود بر سر راه توسعه را امكانپذير
خواهند ساخت، همانطور كه پيشروان تاسيس شركتهاي بازرگاني از بنگلور (Banglore)
گرفته تا گوادالاجارا (Guadalajara) و
سائوپولو(Sao Poulo) شهادت ميدهند، و نيز
دامنه اين فرصتها ميتواند ه نحو وسيعي گسترش يابد.
39- شايد مهمترين نكته اين باشد كه اين فناوريها ممكن است مردم را كه تحت شرايط
ديگر و در نتيجه بعد مسافت، فرهنگ و طبقهبندي اقتصادي دچار تفرقه ميشدند، قادر
سازد كه مستقيماً با يكديگر در ارتباط قرار گيرند، كه خود بالقوه تفاهم بهتري ايجاد
ميكند، مبني براينكه ما مردمان چه كساني هستيم. ولي هيچ كدام از اين امكانات براي
اشخاصي كه به فنآوري دسترسي ندارد، موجود نيست، كه خود يا به دليل فقدان زير ساخت
يا سرمايه لازم است، يا بدان سبب كه محيطهاي تنظيم كننده مانع اين كار ميشود.
40- بنابراين چالش روشن است. ار قرار است به نويدهاي جهاني شدن دست يابيم و در عين
حال آثار سوء آن را مهار كنيم بايد ياد بگيريم چگونه حكومت كنيم و نيز ياد بگيريم
چگونه با يكديگر بهتر حكومت نماييم. بنابر اين نه صرفاً از لحاظ نمادين بلكه از
نقطه نظر عملي نيز، اجلاس هزاره در زمان بسيار جالبي برگزار ميشود.
ج- با يكديگر بهتر حكومت كردن
41- منظور از حكومت زماني كه به يك وضع بينالمللي ميشود چيست؟ اگر مقصود اين است
كه انتقال از يك دنياي ينالمللي به يك دنياي يكپارچه را با موفقيت اداره كنيم،
مشخصات مطلوب حكومت كدام است؟
42- به عقيده بعضي اشخاص اصطلاح فوق هنوز تصوير يك دولت جهاني و يك دستگاه متمركز
ديوان سالار كه حقوق مردم و دولتها را لگدمال ميكند در نظر مجسم ميسازد، ولي اين
امر به اين اندازه نامطلوب نيست. امروز دولتهاي ضعيف يكي از موانع عمده حكومت
موثر، چه در سطح ملي و چه در سطح بينالمللي هستند. از نقطه نظر مصالح مردم اين
كشورها و بخاطر اهداف مشتركمان، ما بايد ظرفيت اين دولتها را بالا ببريم تا بهتر
حكومت كنند، نه آنكه آنها را باز هم تضعيف نماييم. علاوه بر اين خود نظريه تمركز
سلسله مراتب، در دنياي سياسي بسيار پويا و شبكهوار، نابهنگام و بيمورد است، و
بقاياي طرز تفكر قرن نوزدهم است.
43- به همان دليل، دولتها بايد درباره نقش دوگانه خود در دنياي فراگير و يكپارچه،
آگاهي بيشتري پيدا كنند. علاوه بر مسئوليتهاي جداگانةاي كه هر دولت در مقابل جامعه
خود دارد، دولتها به روي هم حافظ زندگي مشترك ما در اين كره ارض هستند، يعني
زندگياي كه شهروندان كليه كشورها در آن مشتركند. عليرغم هيجان و غوغاي نهادينهاي
كه غالباً با موضوع جهاني شدن ربط داده ميشود، هيچ واحد ديگري كه بتواند با دولت
رقابت كند يا جانشين آن شود وجود ندارد. بنابراين اگر قرار است جهاني شدن را با
موفقيت اداره كنيم، پيش ازهمه چيز دولتها بايد طبق روشي كه با نقش دوگانه آنها
سازگار باشد عمل نمايند.
44- اين امر به نوبه خود بدان مفهم است كه ساختارهاي تصميمگيري كه از طريق آن
حكومت در سطح بينالمللي اعمال ميشود بايد واقعيات زمان ما را به طور كلي منعكس
نمايد. شوراي امنيت سازمان ملل يك مورد روشن است. تركيب شوراي امنيت كه بر مبناي
توزيع قدرت و جبههگيري 1945 است، نماينده كامل تنوع يا نيازهاي دنياي جامع و
فراگير ما نيست. اين امر در موراد مهم اقتصادي نيز صادق است: كليه كشورها
مصرفكنندگان آثار جهاني شدن هستند، و كليه آنها بايد نفوذ بيشتري در خود روند
داشته باشند.
45- نقش منحصر به فرد ملل متحد در عصر جهاني جديد، از عضويت جهان شمول و گستره آن،
و نيز از ارزشهاي مشترك مندرج در منشور، ناشي ميشود. وظيفه ما اين است كه تضمين
كنيم جهاني شدن مناعي در بر دارد، نه فقط براي بعضي بلكه براي همگان، اينكه صلح و
امنيت دوام مييابد، نه فقط براي معدودي بلكه براي تعداد زيادي؛ اينكه فرصت وجود
دارد نه صرفاً براي مردم برخوردار از امتياز بلكه براي انسانهاي همه نقاط دنيا.
مضافاً، لازم است سازمان ملل اختلافات بين كشورها را از حاظ قدرت، فرهنگ، وسعت و
منافع آنها رفع كند، و به عنوان مكاني عمل نمايد كه در آن اهداف مشترك بشريت تنظيم
و به پيش برده شود. بيش از هر وقت، يك نظم بينالمللي حقوقي محكم و قوي همراه با
اصول و رويههاي چند جاننبگي لازم است تا قواعد اساسي يك تمدن جهاني در حال ظهور را
تعريف كند، كه در آن جايي براي تنوع و تكثر غني موجود در جهان جهت اظهار نظر كامل
وجود داشته باشد.
46- حكومت بهتر يعتي مشاركت بيشتر توام با جوابگويي. بنابراين قلمرو عمومي
بينالمللي، منجمله ملل متحد، بايد براي نقش آفرينان بسياري كه سهمي اساسي در اداره
راه به سوي جهاني شدن دارند ضروري است، بيتشر باز شود. بسته به موضوعات در دست
اقدام اين نقش آفرينان مكن است سازمانهاي جامعه مدني، بخش خصوصي، اعضاء
پارلمانها، مقامات محلي، انجمنهاي علمي، نهادهاي آموزشي و بسياري ديگر را در
برگيرد.
47- شركتهاي جهاني در اين گستره عظيم موضع مهمي را اشغال ميكنند. آنها بيش از همه
يك فضاي واحد اقتصادي كه ما در آن زندگي ميكنيم را ايجاد كردهاند، تصميماتشان
حاوي مضامين و تاثيراتي براي امكانات اقتصادي مردم حتي ملتهاي سراسر جهان ميباشد.
حقوق آنها براي انجام عمليات جهاني، در نتيجه موافقتنامههاي بينالمللي و
سياستهاي ملي به ميزان فراواني بسط يافته، ولي اين حقوق بايد توام با مستوليت
بيشتر باشد، يعني با نظريه و رويه شهروندي جهاني. نشانههاي شهروني خوب ممكن است به
اوضاع و احوال بستگي داشته باشد، ولي نشان دهنده يك جنبه مشترك است: يعني تمايل
شركتها، در هرجا كه ممكن و مناسب باشد، براي تعقيب رويههاي خوب بر طبق تعريف جامعه
و گستردهتر، در عوض بهرهگيري از نظامهاي مقرراتي ضعيف يا مواضع نابرابر كشورهاي
ميزبان.
48- مفهوم جهان بيش از پيش يكپارچه همچنين نيازمند درجات جديدي از سياستهاي مرتبط و
وابسته به هم است ضمن اينكه شكافها و فواصل بايد پر شود. لازم است ساختار مالي
بينالمللي و نيز رژيم تجارت چند جانبه تقويت شود. بايد بين سياستهاي اقتصاد كلان،
بازرگاني، كمك مالي و زيست محيطي سازگاري بيشتري حاصل گردد تا تمامي آنها هدف مشترك
ما مبني بر بسط منافع جهاني شدن را مورد پشتيباني قرار دهند. جلوگيري از مخاصمات،
ايجاد صلح بعد از نزاع، كمكهاي بشردوستانه و سياستهاي توسعه بايد به نحو موثرتري
در يكديگر ادغام شوند. به طور خلاصه بايد گفت كه با قطعات ناقص و ناسازگار خط مشي،
بينهايت مشكل است بتوان انتقال به سوي دنياي فراگير و يكپارچه را به نحو
موفقيتآميزي هدايت كرد.
49- ترتيبات نهادي رسمي ممكن است غالباً فاقد دامنه، سرعت و ظرفيت اطلاعاتي باشند
كه بتوانند همگام با دستور كار جهاني كه سريعاً در حال تغيير است پيش روند.
بنابراين تجهيز مهارتها و منابع نقشافرينان متنوع جهاني، ممكن است به نحو
فزايندهاي مستلزم ايجاد شبكههاي جهاني موقتي و غير مستحكم خط مشي باشد كه از حدود
ملي، نهادي و نظاماتي انضباطي فراتر رود. ملل متحد در موقعيت مناسبي است كه
ميتواند اين قبيل ائتلافات براي تغيير غير رسمي را در حوزههاي مسئوليت ما پرورش
دهد. بسياري از شبكهها ميتوانند مجازي باشند كه بدين وسيله ميتواند بر
محدوديتهاي معمولي كه توسط بعد مسافت و زمان تحميل ميشود فائق آيد. نقش اساسي كه
ساختارهاي رسمي حكومت همچنان بايد ايفا كنند معياري و اصولي است، يعني تعريف اهداف،
تدوين معيارها و نظارت بر رعايت آن.
50- از نقطه نظر ملل متحد، موفقيت در رويارويي با چالشهاي جهاني شدن در نهايت به
معناي رفع نيازهاي مردم است. منشور به نام آنها نوشته شده، و تحقق آرزوهايشان
همچنان ديد و آرمان براي قرن بيست و يكم است.
د – نگرانيهاي مردم
51- ولي ما مردم چه كساني هستيم؟ نگرانيهاي ما چيست؟
52- بگذاريد براي لحظهاي تصور كنيم كه دنيا وافعاً يك ((دهكده جهاني)) است، و
كنايهاي كه غالباً براي نمايش وارستگي عمومي به يكديگر به كار ميرود را جدي
بگيريم. تصور كنيد كه اين دهكده 1000 نفر سكنه با كليه مشخصات نژاد انساني امروزه
كه دقيقاً به همان نسبت توزيع شده دارد. اين دنيا به چه شكل خواهد بود؟ به نظر ما
چالشهاي عمده آن كدام است؟
53- 150 نفر از ساكنين در ناحي ثروتمندنشين دهكده و 780 نفر در محلههاي فقيرتر
زندگي ميكنند حدود 70 نفر در ناحيهاي به سر ميبرند كه در حال انتقال است. درآمد
متوسط هر نفر 6000 دلار در سال است و تعداد خانوادههاي با درآمد متوسط بيشتر از
گذشته است. ولي 200 نفر 86 درصد از كل ثروت را در اختيار دارند، در حالي كه نيمي از
روستانشينان با مبلغي كمتر از دو دلار در روز به سختي امرار معاش ميكنند.
54- تعداد مردان اندكي بيشتر از زنان است، ولي زنان اكثريت افرادي را تشكيل ميدهند
كه در فقر بسر ميبرند. ميزان باسوادي بزرگترها روبه افزايش است. با اين حال
حدود220 نفر از روستاييان ( كه دو سوم آنها زن هستند) بيسوادند. سه چهارم از 390
نفر كمتر از 20 ساله، در نواحي فقيرنشين زندگي ميكنند و بسياري از آنها دنبال كار
ميروند كه وجود ندارد. كمتر از 600 نفر صاحب كامپيوتر و فقط 24 نفر به اينترنت
دسترسي دارند. بيش از نيمي از مردم هرگز خود تلفن نكرده يا تلفني دريافت
نداشتهاند.
55 – اميد به زندگي در ناحيه ثروتمند نشين حدود 78 سال، در نواحي فقيرنشين 64 و در
فقيرترين ناحيه فقط 52 سال است. هر كدام نسبت به نسل قبل بهبودي يافته، ولي چرا
فقرا تا اين حد عقبماندهاند؟ علت اين وضع آن است كه در ناحيه آنها بيماريهاي
واگير و سوء تغذيه خيلي بوده، و علاوه بر اين به آب سالم، بهداشت، مراقبت بهداشتي،
مسكن كافي، تعليم و تربيت و اشتغال دسترسي ندارند.
56 – هيچ راه قابل پيشبيني براي حفظ صلح در دهكده وجود ندارد. بعضي از نواحي
نسبتاً امن بوده در حالي كه نواحي ديگر داراي خشونت سازمان يافته است. در سالهاي
اخير دهكده دچار فزايندهاي از بلاياي مربوط به آب و هوا شده، منجمله طوفانهاي غير
منتظره و شديد و نوسانهاي ناگهاني از سيل به خشكسالي، در حالي كه درجه حرارت متوسط
به نحو محسوسي بالا رفته است. شواهد و مدارك روزافزوني نشان ميدهد كه بين اين دو
روند رابطهاي وجود دارد، و اينكه گرمي با نوع مقدار سوخت كه مردم و بنگاههاي
تجارتي مصرف ميكنند ارتباط دارد. گازهاي متصاعد شده كربني كه علت عمده گرم شدن است
طي 50 سال اخير چهار برابر شده است. ميزان آب دهكده شديداً در حال نزول است، و به
علت فرسايش خاك در نواحي اطراف و مجاور وسيله امرار معاش يك ششم ساكنين به خطر
افتاده است.
57 – چند نفر بين ما به اين فكر نيفتاده كه تا چه مدت اين دهكده ميتواند به اين
وضع ادامه دهد بدون آنكه اقدامي به عمل آورده و اطمينان حاصل كند كه كليه ساكنين آن
ميتوانند بدون ترس از گرسنگي، فارغ از خشونت، آشاميدن آب سالم، تنفس در هواي پاك و
اطلاع از اينكه كودكانشان شانس واقعي در زندگي خواهند داشت، زندگي كنند؟
58 – اين سوالي است كه ما بايد در دنياي شش ميليارد نفري خود با آن روبرو شويم. در
حقيقت ، سوالاتي از اين قبيل توسط شركت كنندگان جامعه مدني در جلساتي كه توسط
كميسيونهاي منطقهاي سازمان ملل متحد براي تهيه مقدمات اجلاس هزاره، در
آديسآبابا، بيروت، ژنو، توكيو و سانتياگو برگزار گرديد، مطرح شد.
59 – پاييز گذشته طي بزرگترين برسي عقايد عمومي كه تا به حال انجام گرفته، يعني از
57000 بزرگسال در 60 كشور، گسترده در تمام شش قاره، احساست مشابهي ابراز شد (به قاب
اول نگاه كنيد )
60 – نكته جالب آنكه، محوريت و اهميت حقوق بشر در انتظارات مردم از نقش آينده
سازمان ملل متحد، هم در جلسات و هم در برسي مورد تاكيد قرار گرفت. اظهار نظر مبني
بر اين بود كه شيوه فعلي عملكردمخصوصاً توسط دولتها رضايتبخش نيست.61 – پاسخ
دهندگان در بررسي هزاره نظرات قاطعي درباره محيط زيست ابراز داشتند. حدود دوسوم
آنان در سطح جهان گفتند كه دولتهايشان اقدام كافي جهت حفظ محيط زيست به عمل
نياوردهاند. فقط در 5 كشور از 660 كشور بود كه اكثريت مردم از اقدامات دولت در اين
زمينه ابراز رضايت كردند. مردم در كشورهاي در حال توسعه بيش از همه انتقاد
ميكردند.
62 – هم جلسات و هم بررسي يك ارزيابي كلي به سازمان ملل متحد داد. در نمونه برداري
از افكار عمومي، دولتها با مقايسه با ملل متحد حتي نمره كمتري گرفتند. در اغلب
كشورها، اكثريت مردم اظهار داشتند كه انتخابات آنها آزاد و عادلانه بوده، ولي دوسوم
پاسخ دهندگان احساس ميكردند كه با اين حال كشورشان با اراده مردم اداره نميشود.
بسياري از شهروندان حتي قديميترين دموكراسيها ابراز عدم رضايت عميق ميكردند.
63 – اشتباه نكنيم. اجازه دهيد اشتباه رخ ندهد. ما موارد موفقيت آميز را نيز بيان
ميكنيم و روندهاي مثبت را گزارش ميدهيم، و من به هر دو جنبه طي اين گزارش خواهم
پرداخت.
براي مثال كنفرانسهاي جهاني سازمان ملل طي دهه 90 بنيان محكمي از اهداف و
برنامههاي اقدام بنا نهاد- در موارد محيط زيست و توسعه، حقوق بشر، زنان، كودكان،
توسعه اجتماعي، جمعيت، اسكان بشر، و امنيت غذايي در سطح ملي، تجديد ساختار اقتصادي
و اصلاحات سياسي بيش از همه زمانها رايج شده است.
64 – ولي مردم دنيا به ما ميگويندكه با توجه به ميزان چالشهايي كه رو در روي ما
قرار داردموفقيتهاي گذشته ما كافي نبوده است. بايد بيشتر و بهتر كار كنيم.
65 – چالشهايي را كه ذيلاً مورد تاكيد قرار ميدهم تمام قضيه نيست. من به مواردي
كه از لحاظ كاربردي ( استراتژي ) اولويت دارد توجه كردهام، مواردي كه به عقيده من
در آن ميتوانيم و بايد تفاوت واقعي ايجاد كنيم تا به مردم كمك شود زندگي خود را
بهتر اداره كنند. چالشها در سه رده كلي متمركز شده است. دو فقره از اين چالشها
اهداف بنيادين ملل متحد است كه هنوز بدان دست نيافتهايم: آسودگي خيال در مورد
فراهم بودن نيازها و آسودگي خيال از برقراري امنيت. موقعي كه منشور نوشته شد، هيچكس
تصور نميكردكه سومين چالش يعني گذاردن يك آينده پايدار زيستمحيطي در اختيار
نسلهاي بعدي، به عنوان ترسناكترين چالش تلقي خواهد كرد.
قاب اول
صداي مردم: بزرگترين افكار عمومي دنيا
در سال 1999 ، گالوپ اينترنشنال يك بررسي هزاره از 57000 بزرگسال در 60 گشور را
تقبل كرد و به انجام رساند.
آنچه در زندگي بيشترين اهميت را دارد.
مردم در تمام نقاط دنيا براي سلامتي و زندگي سعادتمندانه خانوادگي بيش از چيزهاي
ديگر ارزش قائل شدند. در مواردي كه فعاليت اقتصادي ضعيف بود روي شغل تاكيد كردند.
در مواردي كه مخاصمات اتفاق افتاده بود، مردم تمايل شديد نشان ميدادند كه بدون جنگ
زندگي كنند. در موارد شيوع فساد، مردم آن را محكوم ميكردند.
حقوق بشر
پاسخ دهندگان از ميزان احترام نسبت به حقوق بشر، به طور وسيع اظهار عدم رضايت
ميكردند.
در يك منطقه كمتر از يك نفر از ده شهروند اعتقاد داشتند كه به حقوق بشر كاملاً
احترام گذاشته ميشود، در حالي كه يك سوم از آنها معتقد بودند كه اصلاً رعايت
نميشود.
تبعيض توسط يك نژاد و جنس از جمله نگرانيهاي عمومي بود.
محيط زيست
دو سوم از كل پاسخدهندگان اظهار داشتند كه ميزان اقدام دولتشان براي اصلاح مسائل
زيستمحيطي بسيار اندك بوده است.
پاسخ دهندگان كشورهاي روبه رشد از جمله اشخاصي بودند كه بيش از ديگران از اقدام
دولت خود در اين زمينه انتقاد ميكردند.
سازمان ملل متحد
از بررسي چنين بر ميآيد كه به عقيده اغلب مردم سرتاسر دنيا، حمايت از حقوق بشر
مهمترين وظيفه ملل متحد است. هر چه پاسخدهندگان جوانتر بودند اهميتي كه براي اين
هدف قائل ميشدند بيشتر بود.
حفظ صلح توسط سازمان ملل متحد و تامين كمك بشردوستانه نيز مورد تاكيد قرار گرفت.
رويهمرفته، كمتر از نيمي از مصاحبه شوندگان عقيده داشتند كه طرز عمل ملل متحد
رضايتبخش است، ولي اكثريت جوانان نظر مساعد ابراز ميداشتند.
دموكراسي
در اغلب كشورها اكثريت مردم اظهار ميداشتند كه انتخاناتشان آزاد و عادلانه بوده
است.
با وجود اين دو سوم كليه پاسخدهندگان ابراز عقيده كردند كه كشورشان با اراده مردم
اداره نميشود. اين عقيده حتي در قديميترين دموكراسيهاي جهان نيز ابراز ميشد.
(3) آسودگي خيال در مورد فراهم بودن نيازها
66- طي نيم قرن گذشته دنيا به منافع بيسابقه اقتصادي دست يافته است، كشورهايي كه
فقط يك نسل پيش براي مبارزه با توسعه نيافتگي تلاش ميكردند اكنون به مراكز نيرومند
پر سر و صداي فعاليت اقتصاد جهاني و رفاه داخلي تبديل شدهاند. فقط طي دو دهه، 15
كشور كه مجموع جمعيتشان از 6/1 ميليارد نفر تجاوز ميكند، نسبت شهروندان خود را در
فقر مفرط زندگي ميكنند را به نصف كاهش دادند. آسيا از بحران مالي سالهاي 1997 و
1998 به نحو شگفتانگيزي رهايي يافته و بدين ترتيب قدرت دوام اقتصاد خود را نشان
داده است، هر چند كه بينوايان آسيا هنوز آنچه كه از دست دادهاند باز پس
نگرفتهاند.
67- از جمله موارد موفق توسعه انساني از دهه 60 تاكنون ميتوان به نكات زير اشاره
كرد: افزايش اميد به زندگي (طول عمر) در كشورهاي رو به رشد از 46 به 64 سال، نصف
شدن ميزان مرگ و مير كودكان؛ افزايش تعداد كودگاني كه در دبستانها ثبت نام كردهاند
به ميزان 80 درصد؛ دو برابر شدن ميزان دسترسي به آب آشاميدني و خدمات بهداشتي
اساسي.
68- در حالي كه تعداد بيشتري از ما از سطح زندگي بهتري نسبت به گذشته برخورداريم،
بسياري از مردم هنوز در فقر شديد باقي ماندهاند. نيمي از جمعيت دنيا هنوز مجبورند
با مبلغي كمتر از دو دلار در روز بسر برند. تقريباً 2/1 ميليارد نفر (500 ميليون در
جنوب آسيا و 300 ميليون در آفريقا) با كمتر از يك دلار درآمد در روز دست و پنجه نرم
ميكنند (رجوع كنيد به نمودار 1؛ براي ساير موارد مربوط به فقر رجوع كنيد به
نمودار2)، مردمي كه در آفريقا، جنوب صحرا زندگي ميكنند به همان اندازه 20 سال پيش
فقيرند. اين چنين محروميت، بينوايي، ياس، فقدان آزادي اساسي را به دنبال دارد كه
به نوبه خود به فقر تداوم ميبخشد. از كل جمعيت كارگري 3ميليارد نفري دنيا 140
ميليون نفر كاملاً بيكارند و يك چهارم تا يك سوم بطور پاره وقت و يا با دستمزدي
كمتر از آنچه كه استحقاق دارند كار ميكنند.
69- ادامه نابرابري درآمد طي دهه گذشته نيز ناراحت كننده است. در سطح جهان يكي
ميليارد نفري كه در كشورهاي توسعه يافته زندگي ميكنند 60 درصد از درآمد دنيا را
بدست ميآورند، در حالي كه 5/3 ميليارد نفر در كشورهاي كم درآمد كمتر از 20 درصد
كسب ميكنند. بعضي كشورها نابرابري فزاينده داخلي را تجربه كردهاند، منجمله
كشورهايي كه در حال انتقال از كمونيزم هستند. در دنياي در حال توسعه، شكاف و تفاوت
درآمد در آمريكاي لاتين محسوستر از ساير نقاط، و بعد از آن جنوب صحرا در آفريقا
است.
70- فقر مفرط اهانت به كل بشريت است كه مسائل ديگر را نيز وخيمتر ميكند. مثلاً
كشورهاي فقير (بخصوص كشورهائي كه بين جوامع قومي و مذهبي آن نابرابري حاد وجود
دارد)، احتمالاً بيشتر از كشورهاي غني درگير مخاصمات ميشوند. اغلب اين جنگها
داخلي هستند، ولي تقريباً هميشه مسائلي براي همسايگان ايجاد ميكنند، يا اعطاي
كمكهاي بشر دوستانه را الزامي مينمايند.
71- علاوه بر اين كشورهاي فقير غالباً ظرفيت و منابع براي اجراي سياستهايي كه از
لحاظ زيست محيطي صحيح باشد را ندارند. اين امر تاثير منفي در حفظ و پايداري وضع
نامطلوب معيشتي آنها داشته و آثار فقر آنها را تشديد مينمايد.
72- اگر مساعي خود را مضاعف و هم آهنگ نكنيم، فقر و نابرابري باز هم وخيمتر خواهد
شد. جمعيت جهان اخيراً به مرز 6 ميليارد نفر رسيد و يك ميليارد آخر فقط طي 12 سال
افزايش يافت. كه كوتاهترين مدت در طول تاريخ بوده است. انتظار ميرود تا سال 2025،
تعداد 2 ميليارد نفر ديگر هم افزايش يابد، كه تقريباً تمامي آن در كشورهاي رو به
رشد، و اكثراً در فقيرترين كشورها خواهد بود. ، بايد از هم اكنون اقدام كنيم.
پيشبيني جمعيت جهان 2050 – 1950 (ميليارد نفر)
73- من از جامعه بينالمللي در بالاترين سطح دعوت ميكنم (روساي دولتها و حكومتها در
اجلاس هزاره) كه سياستي را تصويب كنند كه در نتيجه آن تا سال 2015 نسبت مردمي كه در
فقر مفرط زندگي ميكنند نصف شود و بدين ترتيب بيش از يك ميليارد نفر را از آن وضع
نجات دهند. همچنين تاكيد ميكنم كه براي رسيدن به اين هدف تا قبل از آن تاريخ در
تمامي مناطق و كشورها از هيچگونه كوششي دريغ بهعمل نيايد.
74- تاريخ درباره رهبران سياسي كشورهاي رو به رشد بر مبناي آنچه جهت از بين بردن
فقر مفرط مردم خود انجام دادهاند قضاوت خواهد كرد – يعني براساس اينكه به مردم خود
امكان دادهاند تا سوار قطار اقتصاد جهاني متحول كننده شوند، و اطمينان حاصل كنند
كه همگي، اگر صندلي راحتي ندارند، لااقل جاي ايستادن داشته باشند. به همان ترتيب
تاريخ درباره بقيه، بر مبناي آنچه جهت كمك به مردم فقير دنيا انجام دادهايم تا به
طور منظم سوار آن قطار شوند، قضاوت خواهند كرد.
75- درباره آنچه بايد انجامپذيرد تا به اين هدف عالي برسيم اتفاق فزايندهاي وجود
دارد. ميتوان به اين هدف رسيد. ميل دارم توجه اجلاس را به موارد خاص جلب كنم.
الف- دستيابي به رشد پايدار
76- تنها اميد ما براي كاهش فقر به ميزان معنادار اين است كه به افزايش درآمد
پايدار و جامع دست يابيم. جنوب آسيا، و از آن بيشتر جنوب صحرا در آفريقا ميبايست
بهره قابل توجهي بدست آورند.
77- آخرين ارقام مربوط به فقر نشان دهنده اين چالش است، و حاكي از اين وضع است كه
تعداد كل مردمي كه با يك دلار در روز امرار معاش ميكنند كاهش يافته است. يكي بررسي
دقيقتر آشكار ميسازد كه اين امر تقريباً به طور كامل ناشي از يشرفت در شرق آسيا
مخصوصاً چين است، جايي كه تقليل فقر با ميزان بالاي رشد رابطه نزديك دارد. در واقع
مطالعات اخير يك رابطه تقريباً كامل بين رشد و كاهش فقر در كشورهاي فقير را نشان
ميدهد، مبني بر اينكه افزايش يك درصدي در توليد ناخالص داخلي موجب افزايش مشابهي
در درآمد 20 درصد از فقيرترين افراد جمعيت ميگردد. فقط در جوامع با حادترين
نابرابريها رشدب ه فقرا سودي نميرساند.
78- بنابر اين بعضي از اجزاء مهم موفقيت چيست،
79- يكي از اجزاء، دسترسي فزاينده به فرصتهاي جهاني شدن است. كشورهايي كه به رشد
بالاست يافتهاند آنهايي هستند كه در ادغام و يكپارچگي در اقتصاد جهاني و جلب
سرمايهگذاري خارجي موفق بودهاند. طي 25 سال گذشته رشد سالانه آسيا و آمريكاي
لاتين به ترتيب 7 و 5 درصد بوده است. كشورهايي كه از جهاني شدن كنار ماندهاند
بدترين وضع را داشتهاند، و مشتمل بر قسمتهاي عظيمي از جنوب صحرا در آفريقا هستند.
80- بعضي اشخاص از آن بيم دارند كه جهاني شدن نابرابري را تشديد كند. رابطه بين اين
دو پيچيده است. بجز اقتصادهاي در حال انتقال، افزايش اخير در اختلافات درآمد تا
اندازه زيادي ناشي از تحولات در فنآوري بوده، كه بيشتر به نفع كارگران ماهر است.
همانطور كه بر منابع اقتصادي ناشي از آموزش و مهارت افزوده ميشود، نابرابري درآمد
اشخاصي كه بدان دست يافته و آنهايي كه بدان دست نيافتهاند افزايش مييابد. اين وضع
هم در داخل كشورها و هم بين آنها صادق است. جهاني شدن ممكن است اين اختلافات را
تشديد كند ولي موجب بروز آنها نميشود. رقابت بيتشر جهاني نيز ممكن است كسب درآمد
در كشورهايي كه دستمزد آنان نسبتاً بالاست را محدود سازد، ولي تا اين تاريخ اين اثر
عمدتاً در كشورهاي صنعتي احساس شده است.
81- يك منبع عمده ديگر نابرابري در درآمد در داخل كشورها، تبعيض در دستمزد حقوق
مالكيت و دسترسي به تعليم و تربيت بين مردان و زنان است. در اين مورد جهاني شدن
ممكن است آثار مثبتي داشته باشد.
82- در كشورهاي در حال توسعه، نيروي كارگري شاغل در توليد جهاني، نوعاً شامل تعداد
زيادي زن است، خواه در نساجي، الكترونيك، دادهپردازي يا توليد قطعات رايانهها. در
بسيار از موارد اين زنان تحت شرايط و براي دستمزد وحشتناكي كار ميكنند كه ما بايد
بكوشيم در آن بهبودي بخشيم. ولي صرف اشتغال آنها منافع مهمي در بردارد.
83- اين فرصتهاي جديد شغلي به زنان امكان ميدهد دامنه حق انتخاب موجود را بسط
دهند، مثلاً ميتوانند ازدواج را به تاخير بيندازند، و در نتيجه نرخ باروري غالباً
كاهش مييابد. آنها و فرزندانشان به تغذيه و مراقبت پزشكي و تعليم و تربيت بيشتر و
بهتر دسترسي پيدا ميكنند. به موازات افزايش نرخ بقا و ادامه زندگي كودكانشان، نرخ
باروري باز هم كاهش خواهد يافت. افزايش در نرخ اشتغال و درآمد زنان نيز ممكن است به
تغييراتي در ارزش اجتماعي دختران منجر گردد، بدين معني كه والدين و جامه به طور كلي
تمايل بيشتري پيدا ميكنند كه دسترسي و امكانات بيشتري جهت تعليم و تربيت، مراقبت
پزشكي و تغذيه براي دختران فراهم آورند.
84 – اكنون اين امر به نحو وسيعي پذيرفته شده كه موفقيت اقتصادي تا اندازه زيادي به
كيفيت حكومت يك كشور نستگي دارد. جكومت مطلوب شانمل اجراي قانون نهادهاي موثر
دولتي، شفافيت و جوابگويي در اداره امور عمومي، احترام نسبت به حقوق بشر و مشاركت
كليه شهروندان در تصميمات موثر در زندگي آنان است. با وجودي كه در مناسبترين شدوه
انجام اين امور ممكن است بحثهايي وجود داشته باشد، ولي در اهميت اين اصول اختلاف
نظري وجود ندارد.
85 – هزينههاي عمومي و سيستم مالياتي عادلانه و شفاف جزء كليدي ديگر است. در آمد
كشور بايد عاقلانه به مصرف برسد تا به فقرا كمك كرده و سرمايهگذاري صحيح در
زيربناي فيزيكي و اجتماعي براي همگان به عمل آيد. در مقابل مقررات شديد و سخت مانع
از عمليات اقتصادي شده و رشد را كند ميسازد.
86 – رويههاي بخصوصي با مفهوم مشخص وجود ندارد كه موجب استقرار يك حكومت مطلوب،
شوند. اگر در يك كشوري كه از لحاظ منابع غني است و در يك منطقه فقير جهان واقع شده،
ديكتاتورهاي نظامي يكي پس از ديگري سر كار آيند، و مثلاً تا مبلغ 27 ميليارد دلار
از وجوه عمومي را منحرف سازند، به عمليات اقتصادي و فقرا به يك اندازه لطمه وارد
خواهد آمد. مسئولين اين قبيل سوء استفادهها و بانكهاي بينالمللي كه در اثر اين
بحران حريصانه وجوه خود را به مناطق امن منتقل ميكنند بايد جوابگو باشند.
87- - انواع ديگر فساد كه به صورت نهادينه درآمده خيلي كمتر افراطي بوده، ولي ممكن
است انگيزههاي اقتصادي را منحرف، رشد اقتصادي را محدود و به حمايت كمتري از فقرا
منجر شود.
88– مخاصمات مسلحانه بيش از هر چيز ديگري براي نيل به اهداف دستيابي به رشد و
مبارزه با فقرزيانبار است. اين بايد براي همه ما به نحوي غير قابل توصيف دردناك
باشد كه ببينيم جنگي بين دو كشور از فقيرترين كشورهاي آفريقا مدت سه سال ادامه
دارد، و در نتيجه آن 55000 نفر جان خود را از دست دادهاند و قحطي 8 ميليون نفر از
ساكنين يكي از اين كشورها را تهديد ميكند. منازعات داخلي در ساير نقاط آفريقا حتي
مدت طولانيتري ادامه داشته و جان و وسيله امرار معاش ميليونها آفريقايي را نابود
كرده است.
89 – رشد پايدار و دامنه دار نيز مستلزم سرمايهگزاري در بهداشت و آموزش و ساير
سياستهاي اجتماعي است. همايشهاي سازمان ملل در دهه 90 به طور مفصل به اين موضوعات
پرداخت من توصيه ميكنم هم در بهداشت و هم در آموزش ابتكاراتي در نظر گرفته شود.
90 – مردم تحصيلكرده و سالمتر قدرت آنرا دارند كه انتخاب بهتري به عمل آورده و
كاملتر زندگي كنندو اين امر آنها را مولدتر و اقتصادشان را رقابتيتر مينمايد.
همچنين كليه شواهد حاكي از آن است كه تعميم و تسري فرصتهايي برابر به زنان و
دختران آثار متعددي بر تمامي خانوادهها و حتي جوامع دارد. به عنوان مكملي بر
برنامههاي اجتماعي جهان شمول، ناهار در مدارس و ساير ابتكارات هدفمند براي فقيران
داراي مقاصد اقتصادي و اجتماعي است.
91 – بلاخره اينكه سطوح و انواع مناسب حمايت از ناحيه جامعه جهاني ( خصوصي و عمومي
) براي<![endif]>دستيابي
به اهداف توسعه لازم است . من به اين بعد چالش بطور جداگانهاي خواهم پرداخت.
92 – بطور خلاصه، تجربه بعضي از واقعيات اساسي را مورد تاييد قرار ميدهد: براي
تقليل فقر و نابرابري درآمد، رشد شرط لازم است ولي كافي نيست. مطمئنترين راه نيل
به رشد اين است كه ما به نحو موفقيتآميزي به اقتصاد جهاني دست يابيم. ولي اين امر
بايد همراه با سياستهاي اجتماعي موثر باشد: پيشرفت در تعليم و تربيت همگان، بهداشت
براي همه و برابري بين مرد و زن. موفقيت به بنيان محكم حكومت بستگي دارد، و نيز
مستلزم حمايت خارجي است.
ب – ايجاد فرصت براي جوانان
93 – امروزه بيش از يك ميليارد نفر بين سنين 15 تا 24 سالگي هستند، و در واقع سن
حدود 40 درصد از جمعيت دنيا كمتر از 20 سال است. بسياري از اين جوانان تاكنون خود
بچه دارند يا در شرف بچهدار شدن هستند. اكثر جهش حاصله از افزايش نسل جوان ( حدود
98 درصد ) در جهان درحال توسعه رخ خواهد داد.
94 – مسائل جمعيتي سرنوشت نيست، بلكه چالشي دشوار است، نه صرفاً به خاطر تعداد مردم
بلكه بيشتر به علت فقر و محروميتي كه در آن زندگي ميكنند، مگر اينكه ما از
هماكنون اقدام قاطعي به عمل آوريم. اگر من يك آرزو براي هزاره جديد داشته باشم،
اين است كه اين چالش را به عنوان فرصتي براي همه تلقي كنيم، و نه يك بخت آزمايي كه
در آن اكثراً بازندهايم.
95 – جوانان منبع خلاقيت، انرژي، ابتكار، پويايي و تجديد اجتماعي هستند، زود فرا
ميگيرند و خود را سريعاً تطبيق ميدهند. اگر به آنها امكان رفتن به مدرسه و
كاريابي داده شود، خواهند توانست سهم عظيمي در توسعه اقتصادي و رشد اجتماعي ايفا
نمايند.
96 – اگر در دادن اين فرصتها به آنها كوتاهي كنيم، در بهترين حالت در اتلاف
نابخشودني امكانات انساني شريك خواهيم بود، و در بدترين حالت در ايجاد
نابسامانيهاي جوانان بدون اميد سهيم خواهيم شد كه عبارتند از : از دست دادن روحيه
و يك زندگي اجتماعي كه از لحاظ اجتماعي غير مولد، بلقوه مخرب ميباشد و نيز خود
افراد، جوامع آنها و حتي دموكراسيهاي شكننده.
تعليم و تربيت
97- تعليم و تربيت كليه اقتصاد جديد جهاني است، از دبستان گرفته تا آموزش در طول
عمر، تعليم و تربيت در توسعه، پيشرفت اجتماعي و آزادي انساني نقش محوري ايفا
ميكند.
98- طي نيم قرن گذشته سطوح آموزشي در كشورهاي در حال توسعه به نحو چشمگيري بالا
رفته است. در واقع كاهش سريع فقر در شرق آسيا تا اندازه زيادي مرهون سرمايهگذاري
در تعليم و تربيت است. ولي هنوز راه درازي در پيش داريم. در حالي كه اكثريت كودگان
جهان در مدرسه تحصيل ميكنند بيش از 130 ميليون كودك در سنين دبستان در كشورهاي در
حال توسعه به مدرسه نميروند، كه بيش از نيمي از آنها در بنگلادش، پاكستان، نيجريه
و اتيوپي زندگي ميكنند.
99- علاوه بر اين براي آنكه خانوادههايي كه در فقر زندگي ميكنند قادر به ادامه
حيات باشند، 250 ميليون كودك 14 ساله و كمتر، كه دانشآموز هستند يا اصلاً مدرسه
نميروند در حال حاضر كار ميكنند، و غالباً تحت شرايط خطرناك و ناسلم هستند. آنها
در مغازههاي شهري، در مزارع يا به عنون مستخدمين خانگي رنج ميكشند. در خيابانهاي
شهرها آدامس ميفروشند يا كفش مردم را واكس ميزنند، از بدنههاي خطر ناك معادن به
سختي پايين ميروند، شمار زيادي از آنها اجير شده يا براي خدمات جنسي به فروش
ميرسند. اكنون كه دولتهاي عضو، كنوانسيون سازمان جهاني كار درباره بدترين انواع
كار كودك را به تصويب رساندهاند، بايد آن را به طور كامل به مورد اجرا بگذارند.
100- تامين تعليم و تربيت ابتدايي براي 130 ميليون كودك در كشورهاي در حال توسعه كه
اكنون از آن برخوردار نيستند، حدوداً مبلغ 7 ميليارد دلار در سال و براي مدت 10 سال
به هزينه آموزش خواهد افزود. علاوه بر اين ساختمان لازم است. مدارس بايد قابل
دسترسي بوده، معلمين واجد شرايط داشته باشد، و وسايل مفيد مانند كتب درسي و لوازم
در اختيار فقيران قرار دهد.
101- حدود 60 درصد از كودكان محروم از تحصيل دختر هستند. ثبت نام دختران در مناطق
روستايي همچنان به نحو وحشتناكي پايين است. فريب دختران نه تنها يك مسئله تبعيض
جنسي است، بلكه بخشي از اقتصاد بد و سياست اجتماعي نامطلوب نيز هست. تجربه به كرات
نشانداده كه سرمايهگذاري در تعليم و تربيت دختران مستقيماً و سريعاً به تغذيه بهتر
براي كل خانواده، مراقبت پزشكي بهتر، كاهش باروري، تقليل فقر و عمل اقتصادي بهتر
تبديل خواهد شد. در واقع رهبران جهان در همايشهاي ملل متحد تصديق كردهاند كه بدون
توجه فوري و مداوم به تعليم و تربيت دختران نميتوان بر فقر فائق شد.
102- با اين حال تفاوت بين تعداد پسران و دختران مدرسه در 47 كشور حتي در سطح
دبستان هنوز زياد است. در بعضي موارد اقدام در جهت افزايش تعداد كل ثبت نام كنندگان
موجب افزايش اين اختلاف شده است.
103- خانوادههايي كه در فقر بسر ميبرند، با انتخاب شاق و طاقت فرسا مواجه ميشوند
تحصيل در مدرسه غالباً گران است، دختران منبع سنتي خدمات رايگان خانگي ميباشند، و
والدين مطمئن نيستند كه يك دختر تحصيل كرده به اندازه يك پسر تحصيلكرده براي
خانواده مفيد واقع شود. براي آنكه خانوادهها بر اختلاف بين اولويتهاي خانواده و
اولويتهاي كل جامعه فائق آيند، به حمايت جوامع محلي و دولتهاي خود با پشتيباني كل
جهان نياز دارند. ايجاد فرصتهاي اشتغال براي زنان تاثير مشابهي دارد.
104- دسترسي عمومي و جهاني به تحصيلات ابتدايي و متوسط امري حياتي است و فقط با از
بين بردن تفاوت بين دختران و پسران ميتوان بدان دست يافت. يونيسف با كمك ساير
شركاي ملل متحد به ابتكاري دست زده كه هر دو سطوح ابتدايي و متوسط را در بر
ميگيرد. موفقيت آن به راهكار و برنامهاي ملي و حمايت مالي بين المللي بستگي دارد.
من از تمام دولتها درخواست ميكنم كه براي توفيق اين امر با ما همكاري نمايند، و
پيشنهاد ميكنم گام ديگري برداريم.
105- من از اجلاس هزاره درخواست ميكنم كه اهداف مبتني بر كاستن از اختلاف جنسيتي
موجود در تحصيلات ابتدايي و متوسط تا قبل از سال 2005 را مورد تاييد قرار دهند، و
اطمينان حاصل نمايند كه تا قبل از 2015 كليه كودكان تحصيلات ابتدايي را بطور كامل
به پايان برسانند.
اشتغال
106- تعليم و تربيت اولين قدم است. ايجاد فرصتهاي اشتغال گام بعدي است.
107- دنيا مواجه با چالش عمده بياري جوانان است، و با جهش تعداد جوانان در آينده
وضع احتمالاً وخيمتر خواهد شد. طبق برآورد سازمان جهاني كار 60 ميليون جوان جوياي
كارند ولي پيدا نميكنند كه 80 درصد آنها در كشورهاي روبه رشد يا اقتصادهاي در حال
انتقال هستند. احتمال بيكار بودن جوانان 15 تا 24 ساله دو برابر احتمال بيكاري
بزرگسالان است و در پارهاي از كشورهاي در حال توسعه اين نسبت بالاتر است. كارگران
جوان احتمالاً آخرين نفراتي هستند كه استخدام و اولين نفراتي هستند كه اخراج
ميشوند و كمتر مورد حمايت قانون قرار ميگيرند.
108- بيكاري جوانان ميتواند مخرب باشد، و دولتها به طرق مختلف كوشيدهاند با آن
مقابله نمايند. ولي سياستهايي كه براي جوانان تدوين شده منجمله استخدام ترجيحي، تا
حدود زيادي ناموفق وده، به اين دليل ساده كه از لحاظ اقتصادي ناپايدار است.
109- در اينجا مشكل تقاضاي كلي غير كافي مطرح است. اقتصادهاي كم رشد نميتواند
فرصتهاي اشتغال به ميزان كافي جهت استخدام جوانان خود ايجاد نمايد. اين عدم موفقيت
به نوبه خود رشد را كاهش و فقر را تداوم ميبخشد. تاكنون هيچكس راه حل ساده و
آشكاري براي اين دور كه به خودي خود تداوم دارد پيدا نكرده است.
110- من همراه با روساي بانك جهاني و سازمان جهاني كار يك شبكه خط مشي در سطح بالا
درباره اشتغال جوانان تشكيل ميدهم، و براي اين كار از سازندهترين رهبران صنايع
خصوصي، جامعه مدني و سياست اقتصادي استفاده ميكنم كه روندهاي قابل تصور در مورد
اين چالش دشوار را مورد بررسي قرار دهند.
111- من از اين شبكه خط مشي درخواست خواهم كرد يك سري توصيههايي پيشنهاد كند كه
بتوانيم آن را ظرف يك سال به رهبران جهان منتقل نماييم. منابع احتمالي راه حل شامل
اينترنت و بخش غير رسمي ميباشد، مخصوصاً سهمي كه موسسات كوچك ميتوانند در ايجاد
اشتغال ايفا نمايند.
ج- ترويج بهداشت و مبارزه با ايدز.
112- در دهههاي اخير، نوآوري پزشكي، پيشرفت در مراقبتهاي پايهاي بهداشت و
سياستهاي توانمند اجتماعي افزايش چشمگيري در طول عمر و كاهش قابل ملاحظهاي در مرگ
و مير كودكان به دنبال داشته است. بهداشت بهتر، به نوبه خود، موجب رشد اقتصادي شده
و در همين حال فقر و نابرابري درآمد را تقليل ميدهد. در واقع سرمايهگذاري در
مراقبت پزشكي مخصوصاً براي مستمندان كه جهت امرار معاش عمدتاً متكي به كار خود
هستند، مفيد است.
113 – همه مناطق به يك سطح پيشرفت دست نيافتهاند. شرق آسيا بهترين وضع و جنوب صحرا
در آفريقا بدترين وضع را داشتهاند.
يكي از دلايل اساسي كه مستمندان همچنان فقير ميمانند اين است كه به مراقبتهاي
پزشكي دسترسي ندارند. در اكثر كشورهاي كم درآمد هزينه بهداشت براي هر شخص كمتر از
مبلغ 10 دلار است. در آفريقا بار سنگين بيماري نه تنها خانوادهها را ملزم ميسازد
كه از منابع ناچيز خود زياده از حد استفاده كنند، بلكه آنها در يك دام باروري بالا،
مرگ و مير و فقر زياد گرفتار ميكند.
114 – در سالهاي اخير در پارهاي از اقتصادهاي در حال انتقال، اميد به زندگي شديداً
سقوط كرده، كه خود كاهش هزينه مراقبت پزشكي و تحليل و سايش كلي خدمات اجتماعي را
منعكس مينمايد.
115 – با وجودي كه بيش از مبلغ 56 ميليون دلار در سال براي تحقيقات پزشكي به مصرف
ميرسد، ولي كمتر از ده درصد آن براي مسائل بهداشتي به كار ميرود يعني مسايلي كه
بر 90 درصد از مردم جهان تاثير ميگذارد. ذاتالريه، اسهال، سل و مالاريا، كه همگي
موجب نگراني كشورهاي در حال توسعه است، كمتر از يك درصد تحقيقات بهداشتي در سطح
جهان را به خود اختصاص ميدهند.
116 – نتايج تكان دهنده است. تنها مالاريا هر دقيقه در هر روز جان دو نفر كه،
اكثراً كودكان كمتر از پنج سال و زنان باردار هستند را ميگيرد. شايسته است از
مبارزه كنترل مالاريا، كه توسط سازمان بهداشت جهاني رهبري ميشود حمايت كامل بعمل
آوريم، زيرا منظور آن مهار و پيشگيري اين بيماري مهلك است.
117 – بطور كلي، دسترسي دامنهدار به دارو و واكسنهاي اساسي و نيز شيوههاي آسان و
مقرون به صرفهاي از قبيل تورهاي اطراف رختخواب ( پشهبند ) كه روي آن حشرهكش
پاشيده شده، ميتواند نرخهاي بالاي مرگ و مير و ناتواني مردم فقير سرتاسر جهان را
تا ميزان زيادي كاهش دهد.
118 – برسي تمام چالشهاي خارج از محدوده اين گزارش است. ميل ذارم به يك بحران
بهداشتي كه تهديدي بر عليه يك نسل همچنين عليه موفقيت توسعه انساني است، و سريعاً
دارد به يك بحران اجتماعي در مقياس جهاني تبديل ميشود اشاره كنم، يعني گسترش ايدز.
119 – از اوايل دهه 70 حدود 50 ميليون نفر دچار عفونت
HIV
شدهاند، كه 16 ميليون نفر آنها مردهاند.تنها در سال 1999 ، تعداد 6/5 ميليون نفر
به ويروس ايدز HIV آلوده شدند، كه بيش از نيمي
از آنان كمتر از 25 سال داشتند. اين بيماري به شدت به جوانان حمله ميكند. و بدترين
اثر آن در كشورهاي فقير متمركز شده و مجال وحشتناكي براي بسط و سرايت دارد.
120 – از 36 ميليون نفر در سرتاسر جهان كه اكنون با ويروس ايد زندگي ميكنند، بيش
از 23 ميليون نفر در آفريقا، جنوب صحرا هستند. در ساحل عاج در هر روز مدرسه يك معلم
از بيماري ايدز ميميرد. بطور متوسط يك كودك كه امروزه در بوتسوانا (
BOTSWANA ) متولد ميشود، 41 سال اميد به زندگي دارد،
در حالي كه بدون ادز طول عمرش 70 سال ميبود. در شهرهاي آفريقاي جنوبي كه تحت
شديدترين تاثير قرار گرفتهاند، 40 درصد از زنان باردار حامل ويروس ايدز هستند.
121 – در همان منطقه يك نفر از ده كودك تا كنون مادر خود را در اثر ابتلاي به ايدز
از دست داده است. تخمين زده ميشود كه تا سال 2010 در آفريقا در جنوب صحرا به علت
ايدز چهل ميليون يتيم وجود داشته باشد اين كودكان با مقايسه با هم سن و سالان خود،
با احتمال بسيار كمتري به تحصيل ادامه خواهند داد، با احتمال خيلي بيشتري به سوء
تغذيه شديد دچار خواهند شد. درد آور آنكه اين ديگر امري غير عادي نيست كه مشاهده
كنيم يتيمان كمتر از 15 سال رئيس خانوار باشند.
122 – پيش بينيهاي دولت زيمباوه حاكي از آن است كه ايدز 60 درصد از بودجه بهداشت
مردم را به خود اختصاص خواهد داد و حتي اين مبلغ كافي نخواهد بود. ايدز تلفات زيادي
به صفوف افراد ماهر و تحصيل كرده در سنين پر ثمر آنان وارد ميآورد، كه اين امر
تاثيرات حزنآوري براي هر كشور مبتلا در تمامي منطقه دارد.
123 – اين بيماري علاوه بر آفريقا در ساير مناطق نيز شايع شده، و گسترش يافته است.
بين سالهاي 1996 و 1997 ، آلودگي جديد ويروس ايدز به ميزان 70 درصد افزايش يافته،
تخمين زده مي شود كه تعداد مبتلايان به اين ويروس در هندوستان بيشتر از هر كشور
ديگر باشد. بطور خلاصه بايد گفت كه اين بحران جهاني شده است.
124 – بر اساس موافقتنامهاي كه در سال 1999 در اجلاس ويژه مجمع عمومي درباره جمعيت
و توسعه حاصل شد، پيشنهاد ميكنم يك استرتژي جهت مهار و تقليل ايدز با توجه مخصوص
به زنان و مردان جوان بين سنين 15 و 24 سال اجرا شود و از آنهايي كه به اين بيماري
مبتلا شدهاند مراقبت بهتري به عمل آيد.
125 – حمايت فعالانه دولتها امري حيلتي است. برنامههاي وسيع پيشگيري در چند كشور
در حال توسعه منجمله سنگال، تايلند و اوگاندا تا اندازهاي موفقيت آميز بوده است.
ولي اين اقدامات نادر بوده و براي آنان وجوه كافي به مصرف نرسيده است. در بسياري از
كشورها، يك توطئه رسمي سكوت درباره ايدز مردم را از اطلاعاتي كه ميتوانست موجب
نجات جانشان شود محروم ساخته است. ما بايد به جوانان اين امكان را بدهيم كه به
اطلاعات و يك محيط حمايتي اجتماعي كه موجب كاهش آسيب پذيريشان نسبت به اين عفونت
ميگردد، جان خود را نجات دهند.
126 – به عنوان قدم بعدي، خدمات اساسي و فنآوريهاي پيشگيري منجمله كاندومهاي (
condom ) مردانه و زنانه بايد تامين و به
آسلني در دسترس قرار گيرد. جلوگيري از انتقال از مادران به كودكان مخصوصاً اهميت
دارد، و ميتواند هر ساله از نيم ميليون عفونت در نوزادان جلوگيري بعمل آورد. شواهد
حاكي از آن است كه دارويي به نام نواريپين (nevAripine
) هم موثر و هم نسبتاً ارزان است. يك واحد 4 دلاري ( همراه با هزينه آزمايش و
مشاوره داوطلبانه ) ممكن است تقريباً به همان اندازه موثر باشد كه رژيمهاي پيچيده
تر و بسيار گرانتر. اگر چنين است بايد در دسترس عموم قرار گيرد.
127 – رهبران جهان بايد اقدام كنند تا جزانان و كودكان خود را از بيماري زودرس و
قابل اجتناب و مرگ و مير ناشي از ويروس ايدز نجات دهند. برنامه ايدز ملل متحد (
un aids ) با دولتها و ساير شركاء در تدوين و
اجراي برنامههاي اقدام ملي همكاري خواهند كرد. من تاكيد ميكنم كه هر كشوري كه به
طور جدي تحت تاثير قرار گرفته ظرف يك سال از اجلاس يك برنامه اقدام ملي داشته باشد،
علاوه بر اين:
128 – توصيه ميكنم اجلاس به عنوان هدف صريح خود تصويب نمايد كه تا سال 2005 ،
ميزان عفونت ناشي لز ويروس ايدز در اشخاص 15 تا 24 سال در كشورهايي كه به شديدترين
وضعي دچار آن شدهاند، و تا سال 2010 در كل جهان به ميزان 25 درصد كاهش يابد.
129 – براي مثال به اين منظور توصيه ميكنم كه دولتها اهداف صريح جهت پيشگيري مقرر
نمايند تا سال 2005 حداقل 95 درصد از زنان و مردان جوان بايد به اطلاعات،آموزش و
خدماتي كه براي حفظ خود در مقابل آلودگي ويروس ايدز نياز دارند دسترسي پيدا كنند.
130 – بالاخره، دنيا شديداً نيازمند واكسن عليه ويروس ايدز است. از مبلغ 2 ميليارد
دلاري كه تا كنون براي تحقيقات درباره درمان ايدز به مصرف رسيده، فقط 250 ميليون
دلار آن صرف توليد واكسن شده كه معدودي از آن براي كشورهاي فقير بالقوه مفيد
ميباشد، جايي كه 95 درصد از عفونت ناشي از ويروس ايدز اتفاق ميافتد.
131 – بنابراين من از كشورهاي توسعه يافته دعوت ميكنم با صنايع داروسازي و ساير
شركا همكاري كنند تا يك واكسن موثر و نسبتاً ارزان عليه ايدز توليد نمايند.
132 – چالشهاي علمي و نيازهاي مالي و همآور است، ولي معتقدم كه مشاركت مبتكرانه
خصوصي و عمومي با حمايت سيستمهاي انگيزه عمومي ميتواند موجب افزايش سرمايهكذاري
كه بينهايت لازم است گردد. اتحاد جهاني واكسن و مصونسازي به عنوان الگويي از آنچه
چنين مشاركتي ميتواند بدست آورد عمل ميكند. ( رجوع كنيد به قاب 2 )
133 – در پايان ما بايد تضمين كنيم كه سيستمهاي مراقبت و حمايت براي 36 ميليون نفر
مبتلا به ايدز بهبود يابد. حتي درمانهاي نسبتاً ارزان و مراقبت بهتر ميتواند به
مبتلايان به ايدز امكان دهد مدت طولانيتر بنحو شرافتمندانهتر و مولدتري زندگي
كنند. علاوه بر اين دولتها، صنعت داروسازي و نهادهاي بينالمللي با همكاري يكديگر
بايد داروهاي مربوط به ويروس ايدز را به نحو وسيعي در دسترس كشورهاي رو به رشد قرار
دهند.
قاب 2
اتحاد جهاني براي واكسن و مصونسازي
در آغاز هزاره جديد يك چهارم از كودكان دنيا، كه اكثراً در كشورهاي فقير زندگي
ميكنند، همچنان در مقابل شش بيماري عمده محافظت نميشوند يعني فلج، ديفتري، سياه
سرفه، سرخك، كزاز و سل. احتمال اينكه اين كودكان از اين بيماريها هلاك شوند ده
برابر احتمال مرگ كودكاني است كه توسط واكسن محافطت شدهاند.
اتحاديه جهاني براي واكسن و مصون سازي در 1999 تشكيل شده و هدفش تضمين اين امر است
كه كليه كودكات جهان عليه بيماريهايي كه توسط واكسن قابل پيشگيري هستندمحافظت
شوند.
اتحاديه فوق ائتلاف سازندهاي است از دولتهاي ملي، بانكهاي توسعه، رهبران
بازرگاني، بنياذهاي انسان دوستانه، سازمان بهداشت جهاني، گروه بانك جهاني و يونيسف.
اهداف استراتژيك آن شامل موارد زير است:
بهبودي دسترسي به خدمات پايدار و مصون سازي.
تسريع تحقيق و توسعه واكسنهاي جديد براي بيماريهايي كه مخصوصاً در كشورهاي در حال
توسعه شيوع دارند، مانند ايدز، مالاريا، سل و اسهال.
گسترش استفاده از كليه واكسنهاي موجود كه مقرون به صرفه هستند.
تبديل مصونسازي به يك هسته مركزي در طرحريزي و ارزيابي اقدامات بينالمللي براي
توسعه.
در ژانويه 2000 ، اتحاديه فوق صندوق جهاني براي واكسنهاي كودكان را در مجمع
اقتصادي جهان در داوس (
Davos ) تشكيل داد. صندوق مزبور كه از
كمك 750 ميليون دلاري بنياد Melinda &
Bill Gates برخوردار است، جهت گسترش واكسنهاي موجود،
و تقويت زيربناي لازم براي تحويل واكسن در فقيرترين كشورها، منابع تامين مي نمايد.
صندوق مزبور از انجام تحقيقات براي توليد واكسنهاي جديد نيز حمايت بعمل ميآورد.
اتحاديه جهاني براي واكسن و مصون سازي نمونهاي لست كه ارزش همكاري بخش خصوصي و
عمومي در يافتن راهحلهاي جهاني براي مسائل جهاني را نمودار ميكند.
د- بهبود وضع حلبي آبادها
134 – طي نسل آينده، جمعيت شهري جهان دو برابر خواهد شد و از 5/2 ميليارد به 5
ميليارد نفر خواهد رسيد. تقريباً تمام افزايش در كشورهاي در حال توسعه خواهد بود.
غالباً شهرها به عنوان مهد تمدن، و منابع تجديد حيات فرهنگي و اقتصادي توصيف
ميشوند، ولي در مورد تقريباً يك سوم جمعيت شهرنشين جهان در حال توسعه كه در فقر
مفرط زندگي ميكنند، وضع به هيچ وجه چنين نيست. اغلب اين فقيران شهري چارهاي جز
سكونت در خانههاي كثيف و ناسالم يا حلبي آبادها را ندارند. با وجودي كه سن جمعيت
در شهرها، همانند كشورها، بطور متوسط بالا ميرود، ولي حد متوسط سن ساكنين حلبي
آبادها جوانتر ميشود.
135 – حلبي آبادها با اسامي مختلف ناميده ميشود، مانند كپرنشيني و غيره، ولي معناي
آن در تمام نقاط دنيا يكي است: شرايط زندگي نكبت بار كه فاقد خدمات شهري مانند آب،
بهداشت، جمعآوري زباله و فاضلاب هستند. مدرسه يا كلينيك در نزديكيهاي آن وجود
ندارد، جايي براي ملاقات و پرداختن به امور اجتماعي، و نيز محوطه امني براي بازي
كودكان موجود نيست. ساكنين حلبي آبادها در شرايط ناامني زندگي و كار ميكنند، و در
معرض بيماري، جنايت و خطرات زيست محيطي هستند.
136 – كمبود منابع تنها بخشي از علت به وجود آمدن حلبي آبادها و مساكن كثيف است.
علل ديگر عبارتند از عملكرد ناقص و ضعيف بازار براي مستغلات و زمين، نظام مالي غير
مسئول، سياستهاي شكست خورده، فساد و فقدان اساسي اراده سياسي. ولي اين شهركها در
داخل شهرها، سرچشمه انرژي و ابتكار هستند كه ميتوانند جهت بهبود امور رفاهي براي
ساكنين آن و كل جامعه تجهيز شوند.
137 – بانك جهاني و سازمان ملل متحد دست به دست هم داده تا با تشكيل اتحاديه جهاني
شهرها و شركاي آنها در امر توسعه، با اين چالش مقابله نمايد. در دسامبر 1999 يك
برنامه اقدام آرمانگرايانه موسوم به شهرهاي بدون محلههاي فقير نشين و كثيف با
حمايت نلسون ماندلا معرفي شد. هدف آن اين است كه تا قبل از سال 2020 در زندگي 100
ميليون نفر ساكنين حلبيآبادها بهبودي ايجاد كند ( جنبههاي كليدي اين برنامه در
جدول ارائه داده شده ) اين اقدام مستلزم آن است كه رهبران جهان خود را به
بهبود شرايط زندگي فقيران شهر نشين متعهد سازند و جامعه توسعه بينالمللي بدان توجه
نمايد.
138 – من از ابتكار شهرهاي بدون محلههاي فقير نشين و كثيف قوياً پشتيباني كرده و
از كليه كشورهاي عضو درخواست ميكنم آن را تاييد و بر اساس آن عمل نمايند.
ه – در نظر داشتن آفريقا
139 – در هيچ نقطه دنيا به اندازه آفريقا، جنوب صحرا لزوم تعهد جهاني نسبت به كاهش
فقر بيشتر احساس نميشود، زيرا هيچ منطقه دنيا رنج انساني را بيشتر تحمل نميكند.
آخرين برآوردهاي بعمل آمده حاكي است كه جنوب صحرا در آفريقا بيشترين نسبت مردمي را
دارد كه با كمتر از يك دلار در روز زندگي مينمايند. رشد متوسط درآمد سرانه 5/1 و
8/0 و 2/1% به ترتيب براي دهههاي 60 ، 70 و 80 بوده است. در دهه 90 اين منطقه كمتر
از كشورهاي با درآمد كم يا متوسط رشد كرده است.
140- امروزه درآمد سرانه فقط 500 دلار در سال است. جريان سرمايه خصوصي به آفريقا
فقط قسمت ناچيزي از جريان جهاني است، و در مورد بعضي كشورها فرار سرمايه چندين
برابر توليد ناخالص داخلي است. كل بدهي خارجي غالباً از مجموع توليد ناخالص ملي
فراتر ميرود، و غير عادي نيست كه الزامات بازپرداخت بدهي از 25 درصد درآمد صادرات
تجاوز كند. معكوس ساختن اين روندها چالش عظيمي براي سياستگزاران داخلي و بينالمللي
بوده، و شدت بحران ايدز در آفريقا مشكلات اين وظيفه را چندين برابر كرده است.
141- صنايع استخراجي بر اقتصاد منطقه تسلط دارد، و منابع با سرعت وحشتناكي رو به
تحليل ميرود. نيازهاي زيربنايي، مخصوصاً در مورد توليد نيرو و مخابرات وسيع است.
مصرف سرانه نيروي برق كمترين ميزان در دنياست. آفريقا 14 خط تلفن براي 1000 نفر
دارد و كمتر از نيمي اي يك درصد كل آفريقاييها از اينترنت استفاده مينمايند. فقط
17 درصد از سطح جادهها سنگ فرش و تسطيح شده است. اين فهرست را ميتوان همچنان
ادامه داد.
142- ولي سال گذشته و قبل از سيلهاي مخرب اخير رشد توليد ناخالص داخلي در موزامبيك
بالاترين حد در جهان بود. البته قيمتهاي بالاي اجناس عامل مهمي بوده، ولي مزامبيك،
كه گرفتار فقر مفرط و تا چند سال قبل در چنگال يك جنگ داخلي ظاهراً سركش اسير بود،
در نتيجه مساعي خود گامهاي بلندي به جلو برداشته اشت. بوتسوانا، كه در فهرست فوق
مقام دوم را داشت، و نيز چند كشور ديگر منطقه مدتي است كه از فعاليت مناسب اقتصادي
و حكومت مطلوب برخوردارند. موانع در ساير نقاط دقيقاً كدام است؟
143- از لحاظ اقتصادي به بهرهوري در آفريقا لطمه وارد آمده زير دولت كنترل شديدي
بر رژيمهاي اقتصادي اعمال و آن را خوب اداره نميكند. اين وضع به موانع زياد
تجارتي و انجام خدمات عمومي ضعيتف منجر ميشود و به معناي شيوع فساد نيز هست.
شركتهاي بخش خصوصي قادر نيستند در سطح بينالمللي رقابت نمايند زيرا به فنآوري و
اطلاعات مناسب دسترسي ندارند.
144- بخش كشاورزي آفريقا هنوز انقلاب سبز را تجربه نكرده است. برعكس ساير مناطق
دنيا، محصول كالاهاي غذايي اساسي اين منطقه به نحو قابل توجهي افزايش نيافته است.
بارش متغير، خاك بسيار فرسوده، بيماري و حشرات نيز مزيد بر علت شدهاند. فنآوريهاي
كشاورزي كه در ساير مناطق اقليمي و زيست محيطي ايجاد شده به اين منطقه بخوبي راه
نيافته است. مواد مصرفي مانند كود شيميايي غالباً توسط انحصارات دولتي كنترل شده و
به قيمتهاي رقابتي در دسترس كشاورزان قرار نميگيرد، مثلاً در اوايل دهه 90
قيمتهاي كود شيميايي تخميناً دو تا چهار برابر قيمت در آسيا بود. زير نباي نامطلوب
نقل و انتقال كالا را محدود ميكند، بدين سبب هزينه حمل و نقل همچنان بسيار بالاست.
145- بخش كشاورزي آفريقا قادر نيست به طور مستمر منبع غذايي ارزان قيمت براي
جمعيتهاي شهري توليد نمايد. در واقع قسمت اعظم مواد غذايي جنوب صحرا وارداتي است.
مراكز شهري آن در مقايسه با معيارهاي بينالمللي كوچك بوده، و سرمايه انساني لازم
براي توسعه صنعتي را تامين ننموده است.
برنامه اقدام شهرهاي بدون محلههاي فقير نشين و كثيف
2020-2006
2001
2000
اقدامات
* اجراي 50 برنامه در سطح ملي با بهبودي وضع حلبيآبادها – كه عنصر
محورياستراتژيهاي توسعه شهري در اغلب كشورها است.
* 100 ميليون نفر ساكن حلبيآبادهاي با خدمت اساسي.
* توقف تشكيل حلبيآباد
* 20 برنامه در گسترده شهري و يا در گستره ملي در پنج منطقه به جريان درآيد كه
زندگي 5 ميليون فقيران شهر نشين
را تغيير ميدهد
تقويت تعهدات سياسي و مالي جهاني نسبت به ارتقاء وضع حلبيآبادها و افزايش ظرفيت
حمايت از اقدامات با معيار وسيع
180 ميليون دلار
111 ميليون دلار
4 ميليون دلار
حمايت از اعطاي كمك
100 ميليون دلار
35 ميليون
5/3 ميليون
افزايش بودجه شهري
47500 ميليون دلار
2300 ميليون
200 ميليون
ارتقاء سرمايهگذاري
146- من از كارشناسان برجسته دنيا دعوت ميكنم تا درباره موانع بهرهوري پايين
كشاورزي در آفريقا بينديشند. من از بنيادهاي انسان دوستانه ( كه موجب انجام تحقيقات
خوب و عملي درباره كشاورزي شدهاند) تقاضا ميكنم كه با اين چالش حياتي مقابله
نمايند.
147- در بسياري از كشورهاي آفريقايي موانع سياسي سر راه پيشرفت اقتصادي وجود دارد.
من در آوريل 1998 طي گزارشي به شوراي امنيت متعرض اين موضوعات شدم، خلاصه كلام اين
است كه در رقابت سياسي نگرش “برنده همه چيز را تصاحب ميكند“، و نيز كنترل ثروت و
منابع جامعه و قدرت نگهداري و امتيازات مقام حاكم است و در بسياري از موراد با
تجاوزات وحشتناك نسبت به حقوق اساسي و آمادگي توسل بزور جهت رفع اختلافات و حفظ
قدرت توام است.
148- در آن گزارش به اين نتيجه رسيدم كه فقط آفريقاييها ميتواند اين دور باطل را
بشكنند و از آن رهايي يابند. خرسندم كه بسياري از آفريقاييها چنين كاري را كردند و
حكمراناني كه عليه مردم خود مرتكب جنايت شده بودند به نحو فزايندهاي پاسخگو تلقي
ميشوند، با اين حال نكته غير قابل توضيح و در ك آن است كه حتي امروز فقط تعداد
اندكي از دولتهاي آفريقايي، در سياستهاي ملي اقتصادي و اجتماعي، به اندازه لازم
خود را نسبت به تقليل فقر متعهد ساختهاند.
149- ما اين امكان را داريم كه جريان را برعكس كنيم، جريانات مثبتي در آفريقا موجود
است، و جامعه جهاني علاقه فزايندهاي براي كمك به آن كشورهاي آفريقايي كه دستخوش
پريشاني و غم و اندوه هستند، نشان داده است.
و- ساخت پلهاي ارتباطي ديجيتالي
150- جهان به مراحل اوليه از يك انقلاب فنآوري ديگر وارد شده است. اين وضع را
ميتوان در رشتههاي پزشكي و داروسازي و بيوتكنولوژي مشاهده كرد. اين مرزهاي نو هم
اميدبخش وهم ترسناك است. بهداشت بهتر و امنيت غذايي بيشتر در دسترس ما است، ولي ضمن
استفاده از فرصتهايي كه بيوتكنولوژي در اختيار ما قرار ميدهد، نبايد از ريسكهاي
موجود غافل باشيم. مخصوصاً بايد اطمينان حاصل نمايييم كه اطلاعاتي كه پژوهشگران در
نتيجه كشف رمز ژنتيك بدست ميآورند، آزادانه در دسترس همه قرا رگيرد. كليه رموز
ژنتيكي مربوط به زندگي انساني به كل بشريت تعلق دارد.
151- ميل دارم به يك تغيير وضع فنآوري كه تاكنون زندگي اجتماعي و اقتصادي را
دگرگون ساخته، يعني انقلاب ديجيتال تاكيد كنم. در صنايع مخابرات و اطلاعات تغييرات
اساسي با سرعت، فوقالعاده به وقوع ميپيوندد.
152- 38 سال طول كشيد تا 50 ميليون نفر راديو در دسترس داشته باشند، و در مورد
تلويزيون مدت مزبور 13 سال بود. همان تعداد مردم تنها در مدت 4 سال از اينترنت
توانستند استفاده كنند. در سال 1993 فقط 50 صفحه (Home page) در
Web جهاني وجود داشت، در حالي كه امروز بيش از
50 ميليون صفحه وجود دارد. در سال 1998 تنها 143 ميليون نفر به اينترنت روي آورده و
از آن استفاده كردند، ولي در سال 2001 تعداد استفاده كنندگان تا 700 ميليون نفر
افزايش خواهد يافت. در 1996 بازار تجارت الكترونيك مبلغ 6/2 ميليارد دلار بود، و
انتظار ميرود در سال 2002 به 300 ميليارد دلار برسد و تاكنون موارد استفاده از
اينترنت خيلي بيشتر از هر وسيله ارتباطي ديگر كه قبلاً اختراع شده بود، است.
153- در حال حاضر هنوز يك اختلاف فاحش ديجيتالي در دنيا وجود دارد. شماررايانههاي
ايلات متحده امريك بيشتر از مجموع بقيه در دنياست. تعداد تلفنها در توكيو به اندازه
تعداد آن در كل آفريقا است.
154- اين فاصله ديجيتالي را ميتوان پركرد و پر نيز خواهد شد. تاكنون شهر بنگلور (Bangalore)
در هند به يك مركز پوياي نوآوري تبديل شده و داراي بيش از 300 شركت با فنآوري
بالاست، تنها صادرات نرمافزاري هند امسال متجاوز از مبلغ 4 ميليارد دلار خواهد
بود، كه 9 درصد مجموع صادرات هند است و پيشبيني ميشود كه تا سال 2008 به مبلغ 50
ميليارد دلار خواهد رسيد (رجوع كنيد به قاب 3)
155- رشد اقتصادي كاستاريكا در 1999 به 3/8 درصد رسيد، كه بالاترين رقم در آمريكاي
لاتين است. رشد مزبور ناشي از صادرات محصولات microchip
است، كه اكنون 38 درصد كل صادرات را تشكيل ميدهد. ميتوانم نمونههاي ديگري از
كشورهاي در حال توسعه ذكر كنم كه از فرصتي كه اين انقلاب و تحول ايجاد كرده استفاده
كردهاند. اين امر امكانات زيادي براي رشد و توسعه اقتصادي بالقوه براي كليه كشورها
فراهم ميكند.
156- براي آنكه كاملاً درك كنيم چگونه انقلاب ديجيتالي موجب رشد و توسعه اقتصادي
ميشود، بايستي به چند جنبه اساسي آن توجه كنيم. اول آنكه اين تحول يك بخش جديد
اقتصادي ايجاد كرده كه قبلاً وجود نداشت. چون كشورهاي پيشگام در اين زمينه بخش
عمدهتري از اقتصاد خود را صرف آن ميكنند، فضاي ارزشمندي براي ديگران باز ميشود،
و اين وضع در اقتصاد دنيا ادامه مييابد. اين در واقع همان طريقهاي است كه
اقتصادهاي در حال پيدايش از ابتدا ظهور پيدا كردند در حاليكه ساير بخشها كنار
گذاشته شدند. جهاني شدن اين تغييرات را تسهيل مينمايد.
157 – ثانياً سرمايهاي كه بيش از هر چيز ديگر در انقلاب ديجيتال اهميت دارد، به
طور فزايندهاي سرمايه معنوي است. هزينه سخت افزار به نرم افزار بعنوان لبه برنده
اين صنعت، كمك ميكند كه بتوان بر آنچه مانع اصلي توسعه بوده، يعني كمبود پول و
سرمايه، فائق آمد. همچنين فرصت بهتري به كشورهاي فقير ميدهد تا از بعضي مراحل
طولاني و دردناك در روند توسعه عبور نمايند. روشن اسن كه سرمايه معنوي لازم به طور
همگاني وجود ندارد، ولي در جهان در حال توسعه و در اقتصاد انتقالي بيشتر از سرمايه
مالي، قابل دستيابي است.
158 – ثالثاً انقلاب ديجيتالي، علاوه بر آنكه يك بخش جديد اقتصادي ايجاد ميكند،
وسيلهاي براي تحول و افزايش بسياري از فعاليتهاي ديگر هست. مثلاً جزيره موريس از
اينترنت براي تعيين موضع صنعت نساجي خود در سطح جهان استفاده ميكند. برنامه تجارت
آونكتاد ( UNCTAD ) به شركتكنندگان امكان
ميدهد به طور مستقيم از طريق رايانه به معامله محصولات بپردازند. دولت مالي (
Mali ) اينترانتي تاسيس كرده تا خدمات موثر
اداري ارائه دهد. فرصتهاي متعدد ديگري نيز از جمله پزشكي از راه دور و ياد گيري از
راه دور، بانكداري توام با اعتبارات خرد، كنترل پيشبينيهاي هوا شناسي قبل از كاشت
و بدست آوردن قيمت محصولات كشاورزي قبل از برداشت، در اختيار داشتن بزرگترين
كتابخانه جهان در دستان خود، و غيره وجود دارد. بطور خلاصه، بخش فنآوري اطلاعاتي
ميتواند، اگر نه تمامي، لااقل بسياري از ساير بخشهاي اقتصادي و اجتماعي را متحول
159 – بالاخره، محصول اصلي اين بخش، يعني اطلاعات، مشخصاتي دارد كه ساير بخشها
ندارند. فولادي كه براي احداث ساختمان آن نكار ميرود يا چكمهاي كه كارگران سازنده
آن به پا ميكنند، نميتواند توسط هيچكس ديگر مصرف شود. اطلاعات مقوله متفاوتي است.
نه تنها براي مصارف گوناگون و توسط استفاده كنندگان متعدد به كار ميرود، بلكه هر
چه بيشتر به كار رود به ارزش آن افزوده ميشود. اين سخن در مورد شبكههايي كه منابع
مختلف اطلاعات را با يكديگر پيوند ميدهند نيز صادق است. ما در دنياي سياستگزاري
بايد بفهميم چگونه اقتصاد اطلاعات با اقتصاد كالاهاي مختلف و كمياب متفاوت است، و
از آن جهت پيشبرد اهداف خط مشي خود استفاده نماييم.
160 – اين حرف بدان معني نيست كه انتقال براي كشورهاي در حال توسعه، مخصوصاً
كشورهاي فقير آسان است. نبود مابع و مهارت، عدم تكافوي زيربناي اساسي، بيسوادي و
زبان همگي از جمله مشكلات است، و البته در مورد جنبه خصوصي و محتوايي نيز
نگرانيهايي وجود دارد. براي بسياري از اين مسائل راه حلهاي فني در دسترس قرار خواهد
گرفت، از جمله بيسيم، و حتي برنامههاي ساده و خودكار براي ترجمه كه به ما امكان
خواهد داد از موانع زباني عبور و ارتباط برقرار كنيم و به تجارت الكترونيك (
comemrce – E ) بپردازيم.
161 – در مورد آينده نزديك بايد گفت كه الگوي مصرف انفرادي جهت استفاده از فنآوري
اطلاعاتي كه در كشورهاي صنعتي شايع است، براي كشورهاي در حال توسعه خيلي گران تمام
ميشود. ولي اين محدوديت را ميتوان رفع كرد. مراكز عمومي از راه دور در نقاط مختلف
از پرو گرفته تا قزاقستان، نصب شدهاند. مثلاً در مصر برنامه عمران ملل متحد كمك
كرده تا مراكز دسترسي جوامع به فنآوري تاسيس شده و خدمات اينترنت و فاكس به نواحي
فقي و روستايي آورده شود. با كمك سازمانهاي جامعه مدني و بخش خصوصي اين برنامههاي
آزمايشي را ميتوان توسعه داد و به دورافتادهترين گوشههاي دنيا منتقل كرد.
162 – ولي در بسياري از كشورهاي در حال توسعه هيچ راه حل سادهاي براي رفع موانع
نهادي وجود ندارد، كه از همه مهمتر وجود محيطهاي نهادي و نيز هزينههاي
سرسامآوري است كه توسط مقامات ملي تحميل ميشود.
163 – من دولتهاي عضو را تشويق ميكنم كه سياست و ترتيبات در اين زمينه را مورد
بررسي قرار داده و اطمينان حاصل نمايند كه مردم خود را از فرصتهاي پديد آمده توسط
انقلاب ديجيتالي محروم نكنند.
164 – به عنوان نمادي ملموس درباره اينكه چگونه ميتوان روي فاصله موجود ناشي از
انقلاب ديجيتالي پل ساخت، خرسندم برقراري يك شبكه داخلي جديد بهداشتي براي كشورهاي
در حال توسعه را اعلام نمايم.
165 – اين شبكه 10000 عرصه ( Sites ) را كه به
طور مستقم قابل دسترسي است ( line – on ) در
بيمارستانها، كلينيكها و تسهيلات بهداشت عمومي سرتاسر جهان در حال توسعه راه
اندازي ميكند. هدف آن اين است كه اطلاعات بهنگام بهداشتي و پزشكي كه براي كشورهاي
خاص يا گروهي از ممالك آماده شده را در دسترس قرار دهد. تجهيزات و اينترنت، بيسيم
در صورت لزوم، توسط كنسرسيومي تحت سرپرستي بنياد web med
، با همكاري ساير بنياد ها و شركتها تامين خواهد شد. آموزش و ظرفيت سازي در
كشورهاي در حال توسعه جزء لاينفك اين طرح است. سازمان جهاني بهداشت از طرف ملل متحد
سرپرستي اين ابتكار را به عهده دارد، شركاي خارجي منجمله بنياد ملل متحد نيز در اين
اقدام سهيم هستند.
166 – من دومين ابتكار در زمينه ايجاد پل ديجيتالي، كه برقراري خدمات فنآوري
اطلاعاتي ملل متحد است، را نيز اعلام ميدارمؤ و پيشنهاد ميكنم UNITeS
ناميده شود.
167 – اين كنسرسيومي خواهد بود مركب از هيئتهاي داوطلب فنآوري سطح بالا، منجمله
هيئتهاي كانادايي و هيئتهاي آمريكايي، كه داوطلبان ملل متحد به ايجاد هماهنگي بين
آنها كمك خواهند كرد.
UNITeS به گروههايي از كشورهاي در حال توسعه
در استفاده و فرصتهاي موجود در فنآوري اطلاعاتي آموزش خواهد داد، و ايجاد
هيئتهاي ديجيتال را در شمال و جنوب تشويق خواهد نمود؛ در حال حاضر مشغول بررسي
منابع خارجي جهت تامين اعتبار به منظور پشتيباني از UNITeS
هستيم.
قاب 3
هيژ كشور در حال توسعهاي بيشتر از هند از انقلاب ديجيتالي سود نبرده، و انتظار
ميرود كه صنعت نرمافزار اين كشور تا سال 2008 هشت برابر شده و به مبلغ 85 ميليارد
دلار برسد. صنعت فوق مقدار معتنابهي اشتغال و ثروت و گروه جديدي از دستاندركاران و
مبتكران فنآوري پيشرفته ايجاد كرده است. ارزش يك شركت هندي، موسوم به
Infosys
Technologies از مارس 1999 كه نامش در فهرست بورس
Nasdaq ايالات متحده ذكر شد، ده برابر گرديده
است. انقلاب نرمافزار در هند با سرمايهگذاري خارجي و به كمك اقتصاد آزاد و ايجاد
مراكز و ايستگاههاي نرمافزاري با حمايت دولت تسريع گرديده است. هند همچنين تعداد
زيادي متخصصان نرمافزار دارد كه در گوشه و كنار دنيا در حركتاند.
شركتهاي هندي در طراحي خروجهايي كه با محيط (web
) سازگار باشند مقام برجسته اي در دنيا كسب كردهاند، و با ساخت سيستمهاي مخابراتي
خود و ارائه محصولات نرمافزار در سرتاسر دنيا، توانستند با موفقيت از كنار كندي
كار ناشي از ديوانسالاري شيوههاي قديمي رد شده و اين موانع را پشت سر گذارند.
دسترسي به اينترنت در هند سريعاً در حال افزايش است، و چنين برآورد ميشود كه تا
2001 شش ميليون نفر در هند از اينترنت استفاده خواهند كرد، كه اين امر با كمك
مقررات زدايي در بخشهاي مخابرات و فنآوري اطلاعات صورت ميگيرد.
معهذا هند، مانند بسياري از ساير كشورها، با چالش “ اختلاف ديجيتالي“ مواجه
ميباشد. هنوز هم فاصله زيادي در داخل اين كشور بين آنهايي كه جزيي از انقلاب
اينترنت هستند و اشخاصي كه از آن دور ماندهاند وجود دارد. در آستانه پنجاهمين
سالگرد تشكيل جمهوري هند، رئيس جمهور آن كشور هشدار داد كه كشورش داري “ يكي از
بزرگترين ذخاير پرسنل فني و در عين حال بيشترين بيسواد در دنيا، بيشترين تعداد
افراد كه زير خط فقر زندگي ميكنند و بيشترين تعداد كودكاني است كه از سوء تغذيه
رنج ميبرند.“
موفقيت هند در دستيابي به انقلاب اطلاعات مستقيماً با موفقيت اين كشور در پرورش
تعداد زيادي فارغالتحصيل متبحر در رشتههاي فني و علمي ارتباط دارد. شبكههاي
اطلاعاتي كه اين فارغالتحصيلان احداث ميكنند بالقوه ميتواند منابع تعليم و تربيت
را به مردمي كه در وضع چندان مساعدي قرار ندارند
گسترش دهد.
ز – نمايش همبستگي جهاني
168 – ايجاد يك بازار جامع جهاني يكي از چالشهاي محوري اينترنت در قرن بيست و يكم
است. چنانچه فقرا از فرصتهاي امرار معاش محروم شوند همه ما فقير خواهيم شد. و در
قدرت ماست كه اين فرصت را به همگان تعميم دهيم.
169 – كشورهاي غني با باز كردن بازارهاي خود به ميزان بيشتر، با بخشودگي بيشتر و
سريعتر بدهي ها و نيز اعطاي كمك براي توسعه به ميزان قابل توجهتر با اهداف
دقيقتر ميتوانند نقش اساسي ايفا نمايند.
دسترسي به تجارت
170 – عليرغم گذشته دهههاي آزادسازي، سيستم تجارت جهاني زير بار تعرفهها و
سهميهها باقي مانده است. اغلب كشورهاي صنعتي هنوز از بازارهاي خود در مقابل
محصولات كشاورزي و تمتمي آنها از بازارهاي خويش در مقابل منسوجات محافظت ميكنند،
يعني دو بخشي كه در آن كشورهاي در حال توسعه داراي مزيت نسبي شناخته شده ميباشند.
علاوه بر اين كمكهاي كشاورزي در كشورهاي صنعتي قيمتهاي جهاني را پايين ميآورد،
كه اين امر لطمه بيشتري به كشاورزان كشورهاي فقير وارد ميآورد.
171 – همه بهاي سنگيني بابت اين رويهها ميپردازند. هزينه تقريبي كه بابت هر شغل
در كشورهاي صنعتي “ صرفه جويي “ ميشود، بسته به نوع صنعت از 000/30 تا 000/ 200
دلار است. زيانهاي جهاني اقتصادي ناشي از حمايت كشاورزي ممكن است به مبلغ 150
ميليارد دلار در سال برسد، كه 20 ميليارد دلار آن بابت صادرات از دست رفته كشورهاي
در حال توسعه است. كشورهاي در حال توسعه همچنين با سياستهاي حمايتي خود در كشاورزي
و ساير موارد، خسارت هنگفتي به خود وارد ميآورند.
172 – رهبران سياسي به جاي آنكه بكوشند صنايع در حال سقوط را سرپا نگهدارند، كه
هميشه دراز مدت به شكست ميانجامد، بايد مهارتها را از طريق تعليم و تربيت و آموزش
بالا برند و كمك تعديلي تامين نمايند.
173 – دهمين اجلاسيه كنفرانس ملل متحد درباره تجارت و توسعه كه اخيراً در بانكوك
برگزار گرديد لزوم دسترسي بهتر به بازار محصولات كشاورزي و صنعتي كه از كشورهاي
كمتر توسعه يافته صادر ميشود را مورد تاكيد قرار داد. اين امر مخصوصاً براي جنوب
صحرا در آفريقا مفيد است.
174 – من از كشورهاي صنعتي قوياً درخواست ميكنم كه در مورد صادرات كشورهاي كمتر
توسعه يافته، معافيت از مايات و سهميه را مورد بررسي قرار دهند، و حاضر باشند در
سومين كنفرانس ملل متحد درباره كشورهاي كمتر توسعه يافته كه در مارس 2001 برگزار
ميگردد تعهد خود را به امضاء رسانند.
175 – يك موضوع مرتبط با تجارت در سالهاي اخير بروز كرده است. به تمايل عدهاي
اشاره ميكنم كه آزاد سازي تجارت را به تامين پارهاي معيارها در زمينه مسائل
كارگري، محيط زيست و حقوق بشر از كشورهاي در حال توسعه مشروط ميكنند. در اين امر
بايد دقت زياد به عمل آيد تا به بهانه گيري براي اتخاذ سياست حمايتي تبديل نشود.
176 – من راهحل متفاوتي پيشنهاد ميكنم. اول اينكه، در بسياري از اين موارد
موافقتنامههايي درباره ارزشهاي جهاني و معيارهاي مشترك وجود دارد، كه ثمره
كنفرانسهاي متعدد و مذاكرات طولاني است. آنچه اكنون مورد لزوم ميباشد اين است كه
كشورها به تهدات خود عمل نمايند و كارگزاريهاي ذيربط ملل متحد منابع و حمايت در
اختيار داشته باشند تا به آنها كمك نمايند. اگر اين سخن بدان مني باشد كه مثلاً
دنيا بايد يك سازمان جهاني و زيست محيطي قويتري داشته باشد، يا اينكه سازمان جهاني
كار بايد تقويت شود، در آن صورت بگذاريد اين امكانات را مورد بررسي قرار دهيم.
177 – ثانياً شركتهاي جهاني بايد يك نقش رهبري ايفا نمايند. اين شركتها با صرف
هزينه اندك، اگر اصولاً برايشان هزينهاي در بر داشته باشد، ميتوانند در محدوده
شركت خود، در هر جا كه به عمليات ميپردازند رويههاي خوبي اعمال نمايند. اين حركت
يك اثر نمايشي مفيدي در سرتاسر جهان خواهد داشت. به همين علت از جامعه بازرگاني
دعوت كردم كه در يك “ پيمان جهاني “ به من بپيوندند و در رويههاي شركت خود يك سري
ارزشهاي محوري در سه زمينه اعمال نمايند، يعني معيارهاي كارگري، حقوق بشر و محيط
زيست ( رجوع به قاب 4 ). اين ابتكار مورد تاييد طيف وسيعي در انجمنهاي بازرگاني،
گروههاي كارگري و سازمانهاي غير دولتي قرار گرفته است و اميدوارم به زودي اولين
رهبران بازرگاني را كه به ما ميپيوندند تا پيمان جهاني را به يك واقعيت روزمره
تبديل نمايند را اعلام كنم.
تخفيف بدهيها
178 – سطح بالاي بدهي خارجي به منزله بار سنگيني بر رشد اقتصادي در بسياري از
كشورهاي فقير ميباشد. الزامات پرداخت بدهي از طريق ارز با پشتوانه قوي مانع ميشود
كه آنها بتوانند در تعليم و تربيت و مراقبت پزشكي سرمايه گذاري كافي بعمل آورند و
در قبال بلاياي طبيعي و ساير موارد اضطراري بنحو موثري واكنش نشان دهند. بنابراين
تخفيف بدهيها براي كشورهاي فقير كه شديداً مقروضند بايد جزو لاينفك سطح جامعه
جهاني در مورد توسعه باشد.
قاب 4
پيمان جهاني: چهاچوبي براي همكاري بين سازمان ملل و بخش خصوصي
پيمان جهاني كه در اوايل 1999 توسط دبير كل اعلام گرديد، يك تعهد و اقدام مشترك
سازمان جهاني كار، برنامه محيط زيست ملل متحد كميسارياي عالي امور پناهندگان ملل
متحد است.
اين پيمان خواستار آن است كه شركتها به ترويج معيارهاي عادلانه كارگري، احترام نسبت
به حقوق بشر و حفظ محيط زيست بپردازند. از شركتها درخواست شده كه تعهدات خود را
نسبت به اصول كلي اين سه زمينه به صورت رويههاي مشخص مديريتي درآورند. پيمان جهاني
مبتني بر اين عقيده است كه وارد كردن ارزشهاي جهان شمول در بافت بازارهاي جهاني و
رويههاي شركتي به پيشبرد اهداف گسترده اجتماعي كمك كرده در عين حال بازار آزاد
فراهم ميآورد.
به منظور پيگيري اين دستور كار آرمانگرايانه، تيم مربوط به پيمان در سازمان ملل
متحد يك (
web site ) ايجاد كرده كه اطلاعاتي درباره پيمان در
اختيار ميگذارد، و دسترسي به بانكهاي اطلاعاتي سازمان ملل مستقر در كشورها را
فراهم ميكند و “ بهترين رويه“ هاي شركت را در زمينههاي حقوق بشر، معيارهاي كارگري
و حفظ محيط زيست را توصيف مينمايد، و گفتگو درباره برنامههاي حمايتي و مشاركت را
ترويج ميكند و ميتوان با اين آدرس بدان دسترسي پيدا كرد.
Unglobalcompact.org :/http
موسسات زير از پيمان جهاني فعالانه حمايت ميكنند:
انجمنهاي تجارت جهاني، اطاق بينالمللي بازرگاني، سازمان بينالمللي كارفرمايان،
شوراي جهاني تجارت درباره توسعه پايدار و مجمع رهبران بازركاني كه به نام وليعهد
انگلستان نامگذاري شده است.
ساير انجمنهاي جهاني كه به اين امر پيوستهاند يا در شرف پيوستن ميباشند شامل
موسسات زير هستند:
انجمن بينالمللي صنعت كود شيميايي، فدراسيزن بينالمللي مهندسين مشاور، فدراسيون
جهاني صنعت كالاهاي ورزشي، موسسه بينالمللي آهن و فولاد، انجمن حفظ محيط زيست،
صنعت بينالمللي نفت، انجمن حفط محيط زيست و شوراي بينالمللي انجمنهاي شيميايي.
كنفدراسيون بينالمللي اتحاديههاي آزاد كارگري.
سازمانهاي غير دولتي موضوعگرا كه به امور زيست، حقوق بشر و توسعه ميپردازند.
179 – زمان بندي مكرر بدهيهاي دوجانبه اين كشورها موجب كاهش قابل ملاحظهاي در كل
ديون آنها نشده است. بنابراين در سال 1996 ، جامعه بينالمللي اعطا كنندگان به
ابتكاري دست زد تا بدهي اين كشورها را تا سطح قابل تحملي تقليل دهد. كه اصطلاحاً
اقدام HIPC
ناميده ميشود. در مدت سه سالي كه اقدام فوق به تصويب رسيده، فقط چهار كشور واقعاً
واجد شرايط شناختهشدهاند. نه كشور ديگر به آن حد نزديك ميشوند، در حالي كه پنج
كشور ديگر مشغمل مذاكرات مقدماتي هستند، ولي پيشرفت كند بودهاست.
180 – پيشنهاد گسترش برنامه HIPC ( كه اجلاس
هشت كشور بزرگ صنعتي8 G) در ژوئن 1999 در كلن
Cologne باآن موافقت كرد و در سپتامبر مورد
تاييد نهادهاي مالي بينالمللي قرار گرفت ) مقرر داشته كه بدهيها به نحو عميقتر،
سريعتر و وسيعتر تخفيف يابد. ولي اين موضوع هنوز اجرا نشده است. موانع ديگر نيز
وجود دارد. مثلاً هنوز ساز و كاري براي تجديد ساختار به مقياس وسيع در مورد مبالغي
بسياري از وام گيرندگان خصوصي در بخش بانكداري و شركتها در كشورهاي در حال توسعه به
وامدهندگان خارجي بدهكارند، وجود ندارد.
181 – من از كشورهاي ياري رسان و نهادهاي مالي بينالمللي درخواست ميكنم كه موضوع
حذف كليه بدهيها رسمي كشورهاي فقيري كه بدهي سنگين دارند از دفاتر خود، در مقابل
تعهد اين كشورها مبني بر كاهش فقر، را مورد بررسي قرار دهند.
182 – دولتها در طرح ريزي اين قبيل برنامههاي ملي تقليل فقر تشويق ميشوند با
جامعه مدني از نزديك مشورت نمايند.
183 – من گامي فراتر نهاده، پيشنهاد ميكنم كه در آينده روش كاملاً جديدي براي حل
مسئله بدهي اتخاذ كنيم. اجزاي اصلي چنين روشي ميتواند شامل لغو فوري بدهي كشورهايي
باشد كه دچار مخاصمات عمده يا بلاياي طبيعي شدهاند، تعداد كشورهاي برنامه
HIPC را ميتوان بسط و به آنها امكان داد تا تنها بر
مبناي فقر احراز شرايط كنند، بازپرداخت بدهي را تا حداكثر درصدي از درآمد ارز خارجي
ثابت نگاه دارند، يك روند داوري در مورد بدهي ميتوان برقرار ساخت يا بين منافع
طلبكاران و بدهكاران مستقل تعادل ايجاد شود و نظم بيشتري در روابط آنها ايجاد گردد.
184 – فراتر از همه اجازه دهيد به صراحت و روشني اذعان كنيم كه بدون يك برنامه
متقاعد كننده درمورد تخفيف بدهيها، در آغاز هزاره جديد، هدف ما مبني بر به نصف
رسانيدن فقر جهاني تا قبل از سال 2015 فقط يك رويا خواهد بود.
كمك به توسعه به طور رسمي
185 – كمك به توسعه، كه سومين ستون حمايت توسط جامعه بينالمللي است، طي چند دهه
گذشته منظماً رو به كاهش رفته است. نشانههايي در دست است مبني بر اينكه از شدت اين
افول كاسته شده، ولي عليرغم افزايشهاي اخير به وسيله پنج كشور، هيچ نيروي محركه
صعودي هنوز به چشم نميخورد ( رجوع كنيد به نمودار 5 ). درست است كه جريان
سرمايهگذاري خصوصي به نحو قابل ملاحظهاي افزايش يافته، ولي بسياري از كشورهاي
فقير هنوز به طور كامل مجهز نيستند تا اين سرمايهگذاري را جذب نمايند.
186 – جريان اعانه مازاد بر اين بايد براي پشتيباني از اولويتهايي كه توضيح دادم
بسيج شود: يعني برنامههايي كه رشد را تشويق و به فقيران كمك ميكند. اعانه همچنين
بايد فرصتهاي سرمايهگذاري داخلي و خارجي را ترويج نمايد. مثلاً شايد بتوان مقداري
از ريسك خصوصي در كشورهاي فقيير راجنران نمايد. بخش خصوصي نيز ميتواند در تامين
كمك قبل از سرمايهگذاري مفيد واقع شود، نظير مورد مشاركت بين كنفرانس تجارت و
توسعه ملل متحد، انكتاد (
UNCTAD ) و اطاق بينالمللي بازرگاني در
مورد ايجاد راهنماي سرمايهگذاري براي كشورهاي كمتر توسعه يافته ( رجوع كنيد به قاب
5 ).
قاب 5
جلب سرمايهگذاري به كشورهاي بسيار فقير: ابتكاري بين سازمان ملل متحد و بخش خصوصي.
سرمايهگذاري مستقيم خارجي نقش مهمي در رشد اقتصادي كشورهاي در حال توسعه ايفا
ميكند. اكثر اين سرمادهگذاريها به طرف دنياي صنعتي ميرود، ولي سهم فزايندهاي،
حدود يك چهارم كل،اكنون به سوي كشورهاي در حال توسعه رهسپار ميشود. طي ده سال
گذشته جريان سرمايه خصوصي، در مقايسه با كمك رسمي براي توسعه، منبع خيلي مهمتر
اعتبار توسعه براي بسياري از كشورهاي در حال توسعه گرديده است.
ولي سرمايهگذاري مستقيم خارجي به كليه قسمتهاي جهان در حال توسعه به طور مساوي
جريان نمييابد. آسيا بيست برابر جنوب صحرا در آفريقا سرمايهگذاري خارجي دريافت
ميكند. در صورتي كه نياز صحرا به اين سرمايهگذاري خيلي بيشتر است.
چرا فقيرترين و نيازمندترين كشورها كمترين ميزان سرمايهگذاري خصوصي دريافت
ميكنند؟ دلايل پيچيدهاي براي اين امر وجود دارد. اجرا و استفاده اندك از سرمايه و
بازار كار، حكومت ضعيف و هزينه بالاي حمل و نقل قسمتي از مسئله است. ولي حتي موقعي
كه كشورهاي در حال توسعه تعهد نمايند اصلاحات لازم براي مقابله با اين مسئله را
انجام دهند باز هم سرمايهگذاري مستقيم كه سخت بدان نيازمندند را دريافت
نمينمايند.
غالباً چالش كليدي عبارت است از دادن اطلاع به سرمايه گذاران خارجي مبني بر اينكه
اصلاحات لازم انجام پذيرفته و فرصتهاي سرمايهگذاري وجود دارد. انجام اين عمل
دقيقاً هدف عمده ابتكار مشتركي ميباشد، كه كنفرانس سازمان ملل درباره تجارت و
توسعه (
UNCTAD ) و اطاق بينالمللي بازرگاني ( ICC
) تقبل نمودهاند.
اين ابتكار شامل يك سري راهنماهاي سرمايهگذاري، تشريح فرصتهاي سرمايهگذاري و
شرايط در كشورهاي بسيار فقير و ترويج گفت و گو بين دولتها و سرمايهگذاران احتمالي
است. هدف اصلي كمك به تقويت ظرفيت فقيرترين كشورها در جذب سرمايهگذاري است.
28 شركت كه نامشان زبانزد همگان است، از اين مشاركت حمايت به عمل ميآورند و به طرح
UNCTAD و ICC
كمك ميكنند. چين، فنلاند، فرانسه، هند و نروژ نيز حمايت به عمل ميآورند.
طرح UNCTAD و ICC
يكي از پروژههاي متعدد همكاري خصوصي و عمومي ميباشد كه اكنون در سازمان ملل متحد
دنبال ميشود. با توجه به اينكه جريان اعانه در دهه 90 رو به كاهش گذارده، اين نوع
همكاري به وسيله مهمي براي كمك به روند توسعه در كشورهاي فقير تبديل گرديده است.
187 – اگر قرار باشد برنامه كمكهاي خارجي بهترين نتيجه را بدهد در آن صورت بار
اداري آن بر كشورهايي كه قرار است مورد كمك واقع شوند، بايد به نحو چشمگيري كاهش
يابد، و اين كشورها بايد سهم مهمي در طرح ريزي آن داشته باشند. چهار چوب كمك به
توسعه گام مهم و موفقي ( و نيز تغييراتي كه توسط ساير كارگزاريها منجمله بانك جهاني
به عمل آمده ) در اين مسير است ( رجوع كنيد به قاب 6 ) ولي برنامههاي دوجانبه بايد
خيلي بهتر با يكديگر هماهنگ شوند.
188 – در نتيجه جهاني شدن، تعهد دنيا نسبت به فقيران اندك اندك به جشم ميخورد و
اين نه تنها يك الزام اخلاقي است، بلكه منفعت مشترك نيز منسوب ميشود. هر كشور هنوز
بايد به مسئوليت اساسي براي برنامههاي رشد اقتصادي و تقليل فقر خود گردن نهد. ولي
رهايي از بلاي فقر مفرط چالشي بر عهده همه ماست، و نبايد از مقابله با آن سر باز
زنيم.
قاب 6
همكاري براي توسعه: چهار چوب ملل متحد براي توسعه
طي دهه گذشته همكاري براي توسعه به نحو چشمگيري تغيير كرده است، و روي موضوعات حقوق
بشر، توسعه انساني و مسائل زيست محيطي تاييد خيلي بيشتري به عمل ميآيد. تقاضا براي
كمك افزايش يافته ولي منابع براي پاسخگويي به آن تقاضاها كاهش پيدا كرده است.
از ملل متحد به نحو فزايندهاي خواسته ميشود كه با منابع و امكانات كمتر كار بيشتر
انجام دهند. اين امر به نحو خود مستلزم همكاري بيشتر بين كارگزاريهاي ما و مشاركت
زيادتر با نقشآفرينان در جامعه مدني و بخش خصوصي بوده است. همانطور كه كارگزاريهاي
مربوط به توسعه و سازمانهاي غير دولتي افزايش يافته، لزوم هماهنكي بهتر به همان
نسبت نيز زياد شده است.
براي آنكه همكاري، انسجام و تاثير بيشتر در كار سازمان در سطح مملكتي ايجاد گردد،
چهار چوب كمك ملل متحد براي توسعه (
UNDAF ) به عنوان
قسمتي از برنامه اصلاحات دبير كل در سال 1997 تاسيس شد. UNDAF
يك چهار چوب مشترك با ديد مشترك بوده و بر اساس ارزيابي مشترك مملكتي پايه گذاري
شده است.
UNDAF خواستار بهبودي هماهنگي و اجتناب در
دوباره كاري اقدامات بين كارگزاريهاي ملل متحد، حكومتهاي ملي و ساير شركاي حامي
اولويتهاي كشور است. اين چهار چوب اكنون در 74 كشور سرتاسر دنيا اجرا ميشود، كه هر
كدام تحت رهبري هماهنگ كننده مقيم ميباشد، چهار چوب فوق قسمتي از روند كليتر در
نظام ملل متحد است كه از طريق آن به موضوعاتي از قبيل توسعه به نحو جامعتري
پرداخته ميشود.
UNDAF همچنين نشان دهنده تغيير در برنامهريزي
توسعه و اجرا از اداره مركزي به سطح مملكتي ميباشد. براي مثال در هند،
UNDAF همكاري بين ملل متحد و دولت را در مقابله با
چالش دوگانه جنسيت و عدم تمركز تسهيل نمود. در روماني، UNDAF
به تدوين اولين استراتژي ملي درباره فقر كمك كردكه به نوبه خود قادر ساخت منابع
بيشتري از ساير اعانه دهندگان دريافت دارد.
موفقيتهاي UNDAF در طول عمر كوتاه آن بخوبي
نشان ميدهد كه كارگزاريهايي كه مشتركاً عمل ميكنند نسبت به زماني كه به تنهايي
كار كنند ميتوانند به موفقيتهاي بيشتر دست يابند.
( 4 ) آسودگي خيال از برقراري امنيت
189 – اكنون 55 سال است كه جنگي بين قدرتهاي عمده جهان بروز نكرده، و اين
طولانيترين مدت در كل تاريخ نظام نوين دولتهاست. در منطقه اروپا كه تا اكنون شامل
اتحاديه اروپا است ( جايي كه در آن جنگهاي به شيوه نوين آغاز شده) يك جامعه امنيتي
پديد آمده است، يعني گروهي از دولتها كه وجه مشخصه آنها انتظارات معقول است مبني بر
اين كه ميتوان مشاجرات را با شيوههاي صلح آميز حل كرد.
190- علاوه بر اين تقريباً پنج دهه جنگ سرد، كه در نتيجه وحشت از عدم برقراري تعادل
هستهاي كه ميتوانست همگي ما را سريعاً نابود كند ادامه پيدا كرد، سپري شد. بعضي
ناظران از اين واقعيت اظهار تاسف نموده و ادعا ميكنند كه وضع دو قطبي پايدار و
قابل پيشبيني بوده و به حفظ صلح كمك ميكرد. ولي اين امر در جهان در حال توسعه
صادق نبود: در آنجا جنگ سرد مصادف با دورهاي از وقوع جنگهاي مسلحانه متعدد بود، كه
آتش آن توسط طرفين در دنياي دو قطبي شعله ور ميشد. موقعي كه جنگ سرد پايان يافت،
منبع حمايت سياسي و مادي خارجي ديگر وجود نداشت.
191 – بعد از آنكه ملل متحد از جنگ سرد آزاد شد امكان يافت نقش مهمتري ايفا نمايد.
تعداد موافقتنامههاي صلح كه در اين دهه به مذاكره گذاشته شد و به امضاء رسيد سه
برابر موافقتنامههاي مجموعه سه دهه قبل بود.
192 – مدت زماني كه كثرت وقوع جنگ بين كشورها رو به كاهش گذارده است. . جهاني شدن
اقتصاد منافع تسخير ارضي را تا ميزان زيادي از بين برده، و در همين حال خرابي ناشي
از جنگ نوين هزينه آن را افزايش داده است. ان حقيقت كه تعداد دموكراسيها از سال
1990 تقريباً دو برابر شده، خود به همان اندازه اهميت دارد، زيرا دولتهاي دموكراتيك
كه استقرار يافتهاند به دلايل مختلف به ندرت با يكديگر به شيوههاي نظامي
ميجنگند.
193 – از دهه 1990 جنگها عمدتاً داخلي و وحشيانه بوده و جان بيش از 5 ميليون نفر
را گرفته است. اين جنگها بيش از آنكه به مرزها تجاوز كرده باشد به انسانها متعرض
شدهاست. كنوانسيونهاي بشر دوستانه بارها نقض شده، غير نظاميان و كمكرسانان به
اهداف استراتژيك تبديل شدهاند و كودكان مجبور شدهاند كه دست به قتل بزنند. جنگهاي
فوق كه غالباً از جاه طلبي سياسي يا طمع ناشي ميشوند بر سر اختلافات قومي و مذهبي
شعله ور شده، و توسط منافع اقتصادي خارجي ادامه يافته و به وسيله يك بازار خيلي
فعال عمدتاً غير قانوني اسلحه تغذيه شده است.
194 – به دنبال اين مخاصمات، درك جديدي درباره مفهوم امنيت در حال تكوين است. زماني
امنيت به معناي دفاع از سرزمين در مقابل حملات خارجي تلقي ميشد ولي الزامات امروزي
حمايت از جوامع و افراد در مقابل خشونت داخلي را نيز در بر ميگيرد.
195 – تداوم خطراتي كه سلاحهاي كشتار دستجمعي مخصوصاً اسلحه هستهاي براي بشريت
ايجاد كرده
لزوم اتخاذ يك رويه انسانيتر نسبت به امنيت را تقويت ميكند، دامنه و اهداف اين
قبيل سلاحها، در صورتي كه مورد استفاده قرار گيرند، از نامشان پيداست.
196 – همانطور كه به آينده مينگريم ميتوانيم خطر واقعي را يعني از بين رفتن
منابع، مخصوصاً كميابي آب شيرين، و نيز اشكال نابودي زيست محيطي كه ممكن است
تنشهاي اجتماعي و سياسي را به صورت غير قابل پيشبيني ولي بالقوه خطرناك افزايش
دهد، مشاهده كنيم.
197 – بطور خلاصه، اين چالشهاي جديد امنيتي ايجاب ميكند كه بطور سازنده بينديشيم و
روشهاي سنتي خود را تطبيق دهيم تا نيازهاي زمانمان را بهتر رفع نمايد. ولي يك
نظريه كه گذشت زمان اعتبار آن را به اثبات رسانده بيش از هر زمان ديگر محكم ايستاده
است، يعني همه چيز با پيشگيري شروع ميشود.
الف – پيشگيري از مخاصمات مرگبار
198 – موافقت تقريباً جهان شمول وجود دارد مبني بر اينكه پيشگيري نسبت به درماتن
ترجيح دارد و اينكه راهكارهاي پيشگيري بايد متعرض علل اصلي مخاصمات شوند نه اينكه
فقط متعرض عوارض خشونت بار آن گردند. هر چند كه اجماع نظر با اقدامات عملي تطبيق
نميكند. براي رهبران سياسي مشكل است كه سياستهاي پيشگيرانه در خارج را به مردم
خود بقبولانند، زيرا هزينهها قابل لمس و فوري است، در حالي كه براي رهبران مشكل
است كه منافع آن را ( يك واقعه نامطلوب و حزن انگيز آينده كه اتفاق نميافتد )
توضيح دهند به طوريكه مردم آن را درك كنند. بنابراين، بيش و مهمتر از همه چيز،
پيشگيري به منزله چالشي براي رهبران سياسي است.
199 – اگر قرار باشد كه ما در جلوگيري از مخاصمات مرگبار به موفقيت دست يابيم، بايد
علل آن را بخوبي درك كنيم. همه جنگها شبيه به هم نيستند، بنابراين هيچ راهكار
واحدي در همه جا موثر نيست. چه تفاوتي در جنگهايي كه از اوايل دهه 90 مردم درگير
آن شدند وجود دارد؟
200 – چند جنگ عمده در دهه گذشته جنگهاي جانشين بعد از كمونيست بوده كه در آن
رهبران سنگدل از ابتداييتري اشكال ملي گرايي قومي و اختلافات مذهبي سوء استفاده
كردند، تا قدرت خود را حفظ كنند يا بدان برسند. بعضي از اين مخاصمات همراه با
رهبران آن تا كنون به كتابهاي تاريخ پيوستهاند، اكثر جنگهاي امروزي جنگ بين
فقيران است. چرا وضع بدين گونه است؟
201 – كشورهاي فقير منابع اقتصادي و سياسي كمتري براي اداره جنگ در اختيار دارند، و
فاقد آن توانايي و ظرفيت هستند كه مثلاً منابع مالي عمده به گروههاي اقليت يا مناطق
منتقل نمايند و از آن بيم درارند كه دستگاه حكومتي به قدري شكننده باشد كه نتوانند
با انتقال و جانشيني مواحه شوند. هر دو مورد فوق از ابزار معمولي در كشورهاي غنيتر
است.
202 – اين سخن بدان معني است كه هر اقدامي كه در بخش قبلي توضيح دادم ( هرگاه مربوط
به تقليل فقر و نيل به رشد اقتصادي دامنهدار ) قدمي به طرف پيشگيري از جنگ است.
بنابراين كليه آنهايي كه به امور توسعه و پيشگيري از مخاصمات اشتغال دارند، مشتمل
بر ملل متحد، نهادهاي برتون وودز
Bretton Woods ،
دولتها و سازمانهاي جامعه مدني بايد به نحو منسجمتري با اين چالشها برخورد كنند.
203 – ما ميتوانيم اقدامات بيشتري انجام دهيم. در بسياري از كشورهاي فقير در حال
جنگ، شرايط فقر با اختلافات وسيع قومي و مذهبي توام گشته است. تقريباً هميشه، حقوق
گروههاي زير دست به اندازه كافي مورد احترام قرار نمي گيرند، نهادهاي حكومت به
اندازه كافي جامع و فراگير نيستند، و منابع جامعه بيشتر به جناحهاي مسلط اختصاص
مييابد تا به ساير جناحها.
204 – راه حل روشن است، هر چند كه در عمل مشكل ميباشد: ترويج حقوق بشر، حمايت از
حقوق اقليتها و تدوين و ايجاد ترتيبات سياسي كه در آن كليه گروهها و نماينده داشته
باشند. زخمهايي كه در مدت طولاني به وجود آمده يك شبه ترميم نميشود، و هنگامي كه
زخمهاي تازه ايجاد ميشود نميتوان به گفتگو و اعتماد سازي پرداخت. هيچ علاج سريع
يا راه ميانبري در كار نيست. هر گروه بايد متقاعد شود كه دولت به همه مردم تعلق
دارد.
205 – بعضي از مخاصمات مسلحانه ازطمع ناشي ميشود، نه از شكايت و تظلم. در حالي كه
جنگ براي جامعه به طور كلي گران تمام ميشود ولي، براي بعضي از اشخاص منافعي در بر
دارد. در چنين مواردي غالباً كنترل بر منابع طبيعي مطرح ميشود، مواد مخدر غالباً
در كار است، آتش جنگ توسط همسايگان فرصت طلب نيز تيزتر ميشود و بازيگران بخش خصوصي
در توطئه دست دارند. سودهاي نامشروع بدست ميآورند، به تطهير پول كمك ميكنند، و به
طور دائم اسلحه به منازق جنگي ميفرستند.
206 – بهترين راهكار پيشگيري در اين زمينه شفافيت است. “ يعني نام بردن و شرمسار
كردن “ نقش آفرينان جامعه مدني نقش مهمي در اين مورد دارند، ولي دولتها و شوراي
امنيت نيز بايد به مسئوليت خود عمل نمايند. قنول مسئوليت بيشتر اجتماعي از ناحيه
شركتهاي جهاني منجمله بانكها نيز امري ضروري است.
207 – بلاخره راهكمارهاي موفقيت آميز پيشگيري ايجاب ميكند كه اطمينان حاصل
ميكنيم مخاصمات از سر گرفته نميشود، و اينكه براي ايجاد صلح بعد از جنگ حمايت
لازم به عمل ميآيد. متاسفم كه بايد بگويم كه در اغلب رسالتهايمان از اين ميزان
حمايت برخوردار نيستيم.
208 – در حالي كه پيشگيري جنبه اصلي اقداماتمان جهت ترويج امنيت انساني را تشكيل مي
دهد بايد متوجه باشيم كه حتي بهترين راهكارهاي پيشگيري و بازدارنده ميتواند شكست
بخورد. بنابراين اقدامات ديگر ممكن است ضروري باشد. يكي از اقدامات اين است كه تعهد
خود را نسبت به حمايت از مردم آسيب پذير تقويت نماييم.
ب – حمايت از مردم آسيب پذير
209 – عليرغم وجود كنوانسيونهاي بيشمار بينالمللي كه هدف آن حمايت از آسيب
پذيران است اما، وحشيگري نسبت به غير نظاميان مخصوصاً زنان و كودكان در نبردهاي
مسلحانه همچنان ادامه دارد. زنان خصوصاً در مقابل خشونت و استثمار جنسي آسيب پذير
ميشوند، در جالي كه كودكان به طعمه آساني براي كار اجباري تبديل شده و غالباً
مجبور ميشوند خود جنگ كنند. جمعيت غير نظامي و زير ساختارها غالباً به پوششي براي
عمليات براي جنبش شورشيان، هدف انتقام جويي و قربانيان وحشيگريهاي آشفته تبديل
ميشوند كه معمولاً به دنبال فروپاشي اقتدار دولتي به وقوع ميپيوندد، در حالات
افراطي افراد بيگناه غالباً به اهداف اصلي مرتكبين پاكسازي قومي و كشتار دستجمعي
تبديل مي شوند.
210 – كنوانسيونهاي بينالمللي بطور سنتي از حكومتها انتظار دارند تا از غير
نظاميان خود حمايت به عمل آورند، ولي امروزه چنين انتظاري به چند طريق مورد تهديد
قرار گرفته است. اول اينكه دولتها گاهي مرتكبين اصلي اعمال خشونتآميز عليه آن
شهرونداني هستند كه قوانين بشر دوستانه، حمايت از آنها را الزامي كرده است. دوم
اينكه مبارزين غير دولتي، مخصوصاً در كشورهاي از هم پاشيده، يا از قوانين بشر
دوستانه غافلند يا بيزار. سوم كنوانسيونهاي بينالمللي به اندازه كافي به نيازهاي
خاص گروههاي آسيب پذير، مانند افرادي كه در كشور خود آواره شدهاند، يا زنان و
كودكان در اوضاع اظطراري پيچيده، توجه نميكنند.
211 – جهت تقويت حمايت، بايد محوريت قوانين بينالمللي بشر دوستانه و حقوق بش را
مورد تاكيد قرار دهيم. باين بكوشيم كه به فرهنگ مصونيت از مكافات خاتمه دهيم، به
همين علت تاسيس دادگاه بينالمللي جنايي تا اين اندازه اهميت پيدا ميكند. بايد
راهكارهاي جديدي براي برآورد نيازهاي در حال تغيير در نظر بگيريم.
212 – روشهاي جديد در اين زمينه ميتواند شامل تاسيس ساز و كاري براي كنترل اين
امر باشد، مبني بر اينكه كليه طرفها مقررات موجود قوانين بشر دوستانه بينالمللي را
رعايت كنند. معيارهاي قويتر بينالمللي لازم است تا حمايت از كسانيكه به امور بشر
دوستانه ميپردازند را تامين نمايد. بايد به كنوانسيون بينالمللي حاكم بر اقدامات
شركتهاي خصوصي امنيتي توجه مبذول گردد، زير مشاهده ميشود كه اين شركتها به نحو
فزايندهاي درگير جنگهاي داخلي هستند.
213 – از فنآوري اطلاعاتي ميتوان جهت كاهش رنج و فشار ناشي از موارد اظطراري كه
براي اشخاص درگير پيش ميآيد استفاده بيشتري به عمل آورد، يك مثال راجع به اين
موضوع، برنامهاي است موسوم به ارتباط با كودك (
child connect
) كه كمك ميكند كودكان و والدين را كه در نتيجه جنگ و بلاياي طبيعي از يكديگر جدا
شدهانددوباره با هم پيوند داده شوند. ( رجوع كنيد به قاب 7 )
214 – ميتوان درباره يك موضوع مطمئن بود: بدون حمايت از آسيبپديران، اقدامات ما
براي صلح هم شكننده خواهد بود و هم واهي.
ج – توجه به معضل مداخله
215 – در سخنراني كه در سپتامبر سال گذشته در مجمع عمومي ايراد كردم، از كشورهاي
عضو خواستم با يكديگر متحد شوند تا سياستهاي موثري براي پايان دادن به قتل عام
سازمان يافته و تجاوزات فاحش نسبت به حقوق بشر اتخاد كنند. هر چند تاكيد كردم كه
مداخله شامل طيف وسيعي از واكنشها از ديپلماسي تا اقدام مسلحانه خواهد بود، ولي
مورد اخير متعاقباً بحثهاي زيادي را برانگيخت.
216 – بعضي منتقدين نگران بودند كه نظريه “ مداخله بشر دوستانه “ ميتاند به عنوان
پوششي جهت مداخله بي دليل در امور داخلي كشورهاي مستقل بكار رود. ديگران احساس مي
كردند كه ممكن است عمداً جنبشهاي تجزيهطلبانه را تشويق كند تا دولتها را تحريك به
ارتكاب تجاوزات فاحش نسبت به حقوق بشر نمايد تا موجب تحريك مداخله خارجي و كمك به
هدف آنها گردد. بعضي ديگر خاطر نشان ميساختند كه در رويه مداخله، سازگاري زيادي
وجود ندارد، به دليل مشكلات و هزينههاي مربوط به آن و منافع قابل ملاحظه ملي—به جز
اينكه كشورهاي ضعيف محتملاً خيلي بيشتر از كشورهاي قوي در معرض آن قرار خواهندگرفت.
217 – من به قوت و اعتبار و اهميت اين مباحث واقفم، و نيز ميپذيرم كه اصول حاكميت
و عدم مداخله، حمايت حياتي در اختيار كشورهاي كوچك و ضعيف قرار ميدهند ولي اين
سوال را براي منتقدان مطرح ميكنم: اگر مداخله بشر دوستانه در واقع تهاجم غير قابل
قبولي به حاكميت تلقي شود، در آن صورت چگونه بايد در مقابل وقايع رواندا (
Rwanda
) يا سربرنيسا ( Srebrenica ) يعني نقض فاحش
حقوق بشر كه به تمامي قواعد اخلاقي بشريت مشترك ما صدمه ميزند، واكنش نشان داد؟
218 – ما در اينجا با يك معضل روبرو هستيم، اغلب مردم موافقند كه هم دفاع از بشريت
و هم دفاع از حاكميت بايد مورد حمايت واقع شود. ولي متاسفانه نميگويند زماني كه
اين دو در حال تنازع باشند كدام اصل تسلط و ارجحيت دارد.
219 – دخالت بشر دوستانه يك موضوع حساس است، و ملازم با مشكلات سياسي بوده و جواب
سادهاي در بر ندارد. ولي قطعاً هيچ اصل حقوقي، و حتي حاكميت، نميتواند سپر جنايات
عليه بشريت باشد. در مواردي كه چنين جناياتي اتفاق ميافتد و اقدامات صلح جويانه
براي پايان دادن به آن به اتمام رسيده باشد، شوراي امنيت وظيفه اخلاقي دارد كه از
طرف حژجامعه جهاني اقدام نمايد. اين حقيقت كه ما نميتوانيم از مردم در تمام نقاط
دنيا حمايت كنيم دليل اين نيست كه در جايي كه ميتوانيم، اقدام به عمل نياوريم.
مداخله مسلحانه بايد هميشه آخرين حربه باشد، ولي در مواجهه با كشتار دستجمعي راهي
است كه نميتوان از آن صرف نظر كرد.
د – تقويت عمليات حفظ صلح
220 – با خاتمه جنگ سرد و حالت رخوتي كه در شوراي امنيت ايجاد كرده بود، دهه 90
تبديل به دوران فعاليت سازمان ملل متحد گرديد. تعداد عمليات حفظ صلح كه در اين دهه
انجام گرفت بيش از مجموعه عمليات چهار دهه قبل از آن بود، و ما روشهاي جديدي براي
ايجاد صلح بعد از وقوع جنگ ابدداع كرده، و جلوگيري از جنگ را مورد تاكيد مجدد قرار
داديم.
221 – در حالي كه حفظ صلح به طريق سنتي عمدتاً بر كنترل آتش بس متمركز بوده، ولي
عمليات پيچيده صلح امروزي متفاوت است. هدف آن در واقع كمك به طرفهاي درگير در جنگ
ميباشد تا به جاي مخاصمه منافع خود را از طريق مجاري سياسي دنبال نمايند. بدين
منظور سازمان ملل متحد كمك ميكند تا نهادهاي سياسي تقويت و پايگاه و اساس آن بسط
يابد. ما با دولتها و سازمانهاي غير دولتي و گروههاي شهروندان محلي همكاري ميكنيم
تا كمك و امداد اضطراري تامين، و جنگجويان سلبق را خلع سلاح و آنها را در جامعه
ادغام نماييم، مين روبي كنيم، انتخابات را سازماندهي و به انجام برسانيم و رويههاي
توسعه پايدار را ترويج نماييم.
قاب 7
ارتباط با كودك: استفاده از انقلاب اطلاعات جهت يافتن كودكان گمشده.
در جنگها و بلاياي طبيعي كودكان غالباً از والدينشان دور ميافتند، و پيوند دادن
آنها با يكديگر چالش فوري براي دستگاههاي امداد ميباشد. طرح كميته نجات بينالمللي
“ ارتباط با كودك “ براي حل اين مسئله ابداع شد. پروژه مزبور از يك پايگاه اطلاعاتي
استفاده ميكند كه براي كليه دستگاههايي كه در زمينه پيوند دادن كودكان گمشده با
والدينشان فعاليت ميكنند باز است اين آژانسها ميتوانند اطلاعات و عكسهاي كودكان
تنها و نيز درخواستهاي والدين براي انجام جستجو را تسليم نمايند. روشهاي جستجو كه
زماني ماهها وقت ميگرفت اكنون ظرف چند دقيقه تكميل ميشود، كه اين امر هم كودكان و
هم والدين را از دردسر بسيار رهايي ميبخشد.
براي آنكه “ ارتباط با كودك “ امكانات بالقوه خود را تحقق بخشد، كليه آژانسهاي
رديابي در يك منطقه بايد بتوانند اطلاعات به گمشدگان و پيدا شدگان را بطور منظم
تسليم و بررسي نمايند. البته آسانترين راه براي انجام اين كار، از طرق اينترنت است
ولي در مكانهايي كه اينترنت زير بناي ارتباطي محكم دارد جنگهاي مسلحانه بندرت
اتفاق مي افتد.
در كوزوو، كميته نجات بينالمللي يك شبكه مشترك ماهواره / بيسيم اينترنت در
پريستينا (
Pristina ) تاسيس كرد ( WWW.IPKO.ORG
). كليه آژانسهاي سازمان ملل، سازمان امنيت و همكاري در اروپا، چند نمايندگي ملي و
اكثريت سازمانهاي غير دولتي به صورت 24 ساعته از طريق شبكه اينترنت به آدرس فوق
متصل هستند.
چون هزينه حاشيه اي اين فنآوري پايين است، لذا اين طرح همچنين قادر است اينترنت را
بطور رايگان در دسترس دانشگاهها، بيمارستانها، كتابخانهها، مدارس، رسانههاي محلي
و سازمانهاي غير دولتي قرار دهد. بنابراين نه تنها سازمانهاي بينالمللي ارتباطات
خوب برقرار كرده و صرفه جويي ميكنند بلكه از جامعه مدني كوزوو نيز حمايت كرده و يك
زير بناي دراز مدت اينترنت در كوزوو ايجاد مينمايند. پروژه مزبور به يك سازمان غير
دواتي محلي و مستقل واگذار شده كه تا كنون كاملاً خود كفا گرديده است.
اين پروژه ميتواند يك الگوي تشكيلات اضطراري بشر دوستانه در آينده باشد. سازمانهاي
بينالمللي با ايجاد يك زير بناي مشترك اينترنت، از ارتباطات قابل اعتمادتر با
هزينه خيلي كمتر سود خواهند برد، و نيز خواهند توانست از دسترسي مشترك به پايگاههاي
اطلاعاتي و ساير موارد مصرف اينترنت جهت ارتقاء كارآيي خود استفاده نمايند.
222 – كمك بينالمللي براي پيشرفت اقتصاد يك مكمل ضروري براي اين عمل است. اگر مردم
هيچگونه بهبودي واقعي در شرايط زندگي خود مشاهده نكنند، بزودي از نهادهاي نوبنياد و
حتي از خود روند صلح قطع اميد خواهند كرد. ايجاد صلح پس از جنگ كمك ميكند از
ناديده انگاشتن موافقتنامههاي بيشمار صلح جلوگيري به عمل آيد و بنيادهايي براي
صلح پايدار بنا نهاده شود.
223 – ما ميتوانيم ادعا كنيم كه طي دهه گذشته در عمليات صلح به پيشرفتهاي مهمي
نايل شديم كه اولين مورد آن در ناميبيا ( Namibia
) در اواخردهه 80 بود. و موزامبيك، السالوادور، جمهوري آفريقاي مركزي، اسلووني
شرقي، جمهوري مقدونيه يوگسلاوي سابق و تا حدي كامبوج را نيز در بر ميگرفت. همچنين
با شكستهاي دردناكي مواجه شديم، از همه مهمتر رواندا و نيز سقوط سربرنيسا (Srebrenica
) و ساير مناطق امن بوسني. علل نتعدد اين شكستها، منجمله شكستهايي كه قابل انتساب
به دبير خانه ملل متحد است، بطور مشروح در دو گزارشي كه سال گذشته ارائه دادم با
صراحت مورد بحث قرار گرفت.
224 – فقط كشورهاي عضو ميتوانند ضعف ساختاري عمليات صلح سازمان ملل متحد را برطرف
نمايند. سيستم شروع عمليات ما گاهي با يك تشكيلات داوطلبانه آتش نشاني مقايسه شده،
كه يك توصيف سخاوتمندانه اي است. در زمان بروز آتش، سيستم فعلي تقريباً بطور كامل
ببژر ترتيبات موقتي آخرين لحظه متكي است كه در مورد تامين پرسنل غير نظامي و بيشتر
از آن نظامي قطعاً به تاخيراتي منجر ميگردد.
225 – با وجودي كه ما درباره ترتيبات احتياطي نظامي با كشورهاي عضو به تفاهم
رسيدهايم ولي دسترس بودن قواي تعيين شده غير قابل پيشبيني است، و تعداد كمي از
آنها در امادگي كامل بسر ميبرند. مدوديت منابع مانع ميشود كه حتي بتوانيم سريعاً
ادارات مركزي نمايندگي را تجهيز نماييم.
226 – از جنبه غير نظامي، در كوزوو و تيمور شرقي جداً متوجه شديم كه استخدام پرسنل
واجد شرايط براي انجام كار تا چه اندازه مشكل است. افسران پليس، يا قاضي، اشخاصي
براي اداره نهادهاي اصلاحي را چگونه سريع پيدا كنيم؟ در اينجا فقط بر احتياجات
نيروي انتظامي توجه كردهايم. در اين مورد نيز يك روش منظمتري لازم است.
227 – براي آنكه موضوع خود را روشنتر سازيم، و اينكه چگونه ميتوانيم اميدوار
باشيم در عمليات صلح سازمان ملل پيشرفت نماييم، به هياتي عالي رتبه ماموريت دادم كه
كليه جنبههاي عمليات صلح، از مسائل نظري گرفته تا تداركاتي را مورد بررسي قرار
دهند. هيات مزبور راههايي براي پيشروي كه از لحاظ سياسي قابل قبول و از نظر عملياتي
معنيدار باشد را پيشنهاد خواهد كرد.
228 – انتظار دارم كه گزارش هيات به موقع تكميل شود تا اجلاس هزاره را قادر سازد
توصيه هاي آن را مورد بررسي قرار دهد.
ه – اهداف تحريمها
229 – در دهه 90 بيش از هر زمان ديگر قبل از آن، سازمان ملل از شيوه تحريم استفاده
كرد. تحريم، اصلي صحيح از مقررات امنيت گروهي در منشور است. ابزار مهمي در اختيار
شوراي امنيت ميگذارد تا تصميمات خود را اجرا كند، و شامل طيفي از ممحكوميت لفظي
صرف گرفته تا تزسل به نيروي مسلحانه است، و نيز تحريم اسلحه، وضع تضييقات تجارتي و
مالي، قطع روابط هوايي و دريايي و انزواي سياسي را در بر ميگيرد.
230 – تحريمها سابقه نامناسبي در ترغيب به رعايت قطعنامه هاي شوراي امنيت ايجاد
كردهاند. در بعضي از موارد كوشش بسيار اندكي در كنترل و اجراي آن به عمل آمده، يا
اصلاً كوششي نشده است. در بسياري از موارد كشورهاي همسايه، كه از تضمين رعايت
تحريمها زيان فذاوان مي بينند، مورد حمايت بقيه جامعه جهاني قرار نگرفتهاند و در
نتيجه اجازه دادهاندكه تحريمها كارآيي خود را از دست بدهند.
231 – در زماني كه تحريمهاي قوي و جامع اقتصادي عليه رژيمهاي مستبد اعمال گردد،
مسئله متفاوتي بروز ميكند. در اينجا معمولاً مردم صدمه ميبينند، نه نخبگان سياسي
كه رفتارشان علت اوليه برقراري تحريم بود. در واقع آنهايي كه در راس قدرتند از اين
تحريمها سود ميبرند زيرا ميتوانند فعاليت بازار سياه را كنترل نمايند، و نيز
ميتوانند از آن به عنوان بهانهاي براي حذف منابع داخلي مخالفان سياسي سوء استفاده
نمايند.
232 – چون نشان داده شده كه تحريم يك ابزار كند و ضد توليدي است، لذا تعدادي از
دولتها و سازمانهاي بيشمار جامعه مدني و نخبگان سراسر دنيا راههايي را مورد بررسي
قرار دادهاند كه با تعيين بهتر اهداف بتوان تحريمها را موثرتر نمود. سوئيس يك
اقدام براي طرحريزي ابزار تحريم مالي هدفمند را رهبري كرده، كه شامل تهيه پيشنويس
قانونگزاري نمونه ملي كه براي اجراي آن لازم است نيز ميباشد، و آلمان از اقدامي
حمايت ميكند مبني بر اينكه چگونه ميتوان تحريمهاي اسلحه و ساير انواع تحريمهاي
هدفمند را كاراتر ساخت. بريتانيا و كانادا نيز در بحث اينكه چگونه ميتوان تحريمها
را كاراتر ساخت شركت كردهاند.
233 – اين اقدامات اكنون به اندازه كافي پيشرفت كرده و شايسته است كشورهاي عضو آن
را مورد بررسي جدي قرار دهند. من مخصوصاً از شوراي امنيت دعوت ميكنم كه در موقع
طرح و اجراي تحريم آن را مورد بررسي جدي قرار دهد.
و – تداوم كاهش اسلحه
234 – دوران پس از جنگ سرد تواماً شاهد پيشرفتن و شكست در زمينه خلع سلاح بوده است.
از لحاظ جنبه مثبت كنوانسيون اتاوا كه مينهاي زميني را منع ميكند و نيز كنوانسيون
سلاحهاي شيميايي هر دو به مورد اجرا گذارده شده است. معاهده جامع منع آزامايشهاي
هستهاي منعقد گرديده، ضمانتهاي هستهاي تقويت شده و مناطق عاري از تسليحات هستهاي
اكنون كليه نيمكرده جنوبي را در بر ميگيرد. از سال 1982 تاكنون تعداد سلاحهاي
هستهاي تقريباً نصف شده و بين سالهاي 1990 و 1998 هزينههاي نظامي جهان حدود 20
درصد كاهش يافته است
235- چشمانداز باقيمانده چندان دلگرم كننده نيست. پيشرفت اندكي در محدود كردن
تكثير سلاحهاي سبك بدست آمده است. به علت برنامههاي پنهاني تسليحات هستهاي،
آزمايشهاي هستهاي در جنوب آسيا، و عدم تمايل كشورهاي كليدي در تصويب معاهده جامع
منع آزمايشهاي هستهاي، به شيوه اعمال عدم تكثير هستهاي ضربه وارد آمده است.
236- پيشرفت در بيوتكنولوژي تهديد بالقوه تسليحات بيولوژيكي را افزايش ميهد، و در
عين حال مذاكرات درباره تاييد نظام براي اعمال كنوانسيون تسليحات بيولوژيكي خيل
طولاني شده است. مدت سه سال پياپي، كنفرانس خلع سلاح در ژنو به مذاكره نپرداخته
زيرا اعضاء آن نتوانستهاند درباره اولويتهاي خلع سلاح موافقت نمايند.
237- در اينجا نميتوانم تمامي طيف كنترل تسليحات را مرور كنم. به جاي آن روي دو
گونه سلاح كه موجب نگراني خاص است متمركز ميشوم: يعني سلاحهاي سبك و كوچك، زيرا
در حال حاضر در اغلب جنگها بيشترين تعداد افراد را ميكشد؛ و نيز تسليحات هستهاي،
به علت تداوم وهم برانگيز آن در كشتار جمعي.
سلاحهاي سبك
238- تعداد تلفات ناشي از سلاحهاي سبك در مقايسه با تلفات ناشي از ساير انواع
اسلحه زياد است، و در اغلب سالها از تلفات ناشي از بمبهاي اتمي، كه هيروشيما و
ناكازاكي را ويران ساخت، بيشتر است. سلاحهاي سبك از نظر كشتاري كه موجب ميشوند در
واقع ميتوانند به عنوان “ سلاحهاي كشتار جمعي“ توصيف شوند. معهذا هنوز هيچ نظام
جهاني براي عدم تكثير كه گسترش آن را محدود سازد، به آن صورت كه در مورد سلاحهاي
شيميايي، بيولوژيكي و هستهاي وجود دارد، در دست نيست.
239- تكثير سلاحهاي سبك صرفاً يك موضوع امنيتي نيست، بلكه يك امر حقوق بشري و
توسعهاي نيز هست. تكثير سلاحهاي سبك مخاصمات مسلحانه را تداوم بخشيده و تشديد
مينمايد، محافظان صلح و كاركنان اقدامات بشر دوستانه را به مخاطره مياندازد،
احترام نسبت به قوانين بينالمللي بشر دوستانه را تضعيف ميكند، دولتهاي قانوني ولي
ضعيف را تهديد كرده، و به نفع تروريستها و مرتكبين جنايات سازمان يافته تمام
ميشود.
240- بسياري از مازاد سلاحهاي سبك جنگ سرد از خطرناكترين مناطق جنگي دنيا سر
درآوردهاند، و هر قدر كه تعداد اين سلاحها افزايش يابد، قيمت آن پايين ميآيد. در
نتيجه حتي فقيرترين كشورها توانستهاند بدان دسترسي پيدا كنند. مثلاً در ازاسط دهه
90 در بعضي از كشورهاي آفريقا، بهاي تفنگهاي مرگبار برابر بهاي يك مرغ يا يك كيسه
ذرت بود. مشكل است بتوان تلفات ناشي از اين سلاحها را تقليل داد زيرا تعداد زيادي
از آن در دست مردم است، كه گاه تا 500 ميليون قبضه برآورد شده است.
241 – به طور تخميني 50 تا 60 درصد از تجارت جهاني سلاحهاي سبك قانوني است. ولي
سلاحهايي كه به طور قانوني صادر شدهاند اغلب از بازارهاي غير قانوني سر در
ميآورند. كار كنترل بر تكثير به نحو موثر سختتر از حد لازم شده است؛ و علت آن
رفتار غير مسئولانه بعضي از كشورها، و ناتواني بعضي ديگر، توام با پرده اسرار آميزي
كه بر روي تجارت اسلحه كشيده شده، است. اگر قرار باشد، در اين زمينه پيشرفت كنيم
بايد كشورهاي عضو اقدام كنند تا شفافيت در مورد انتقال اسلحه را افزايش دهند. من
همچنين از آنها ميخواهم از اقدامات خلع سلاح منطقهاي حمايت نمايند، مانند مهلت
قانوني در واردات و صادرات و ساخت سلاح هاي سبك در غرب آفريقا.
242 – حتي اگر نقل و انتقال سلاحها از بين برود، باز هم اين مسئله مطرح و باقي است
كه ميليونها سلاح سبك غير قانوني كه در مناطق جنگزده دنيا در حال گردش است، كماكان
باقي ميمانند.
243 – چون اغلب كشورهاي فقير كه در معرض مخاصمات هستند ظرفيت شناسايي و ضبط
سلاحهاي غير قانوني را ندارند، لذا يك راه اميدوار كنندهتر ممكن است استفاده از
انگيزههاي بازار باشد. برنامههاي يكسره بازار خريد (
buyback ) ممكن است
موجب تشويق واردات اسلحه از كشوزهاي همسايه گردد، ولي طرحهاي پرداخت غير نقدي در
كشورهاي آلباني، السالوادور، موزامبيك و پاناما كارساز بوده است. افراد ممكن است
در مقابل اسلحه، ابزاري مانند چرخ خياطي، دوچرخه، خيش و مصالح ساختماني دريافت
كنند؛ و مدارس جديد، خدمات بهداشتي و تعميرات جادهاي براي كل جامعه تامين شده است.
244 – نه تنها دولتها بلكه بخش خصوصي نيز ميتواند و بايد براي اين قبيل برنامهها
تامين اعتبار كند. اين امر مخصوصاً كمك و سهم مناسبي است براي شركتهاي عمده
بينالمللي كه در مناطق جنگزده حضور دارند.
245 – كنتل بر تكثير سلاحهاي غير قانوني اولن گام لازم به سوي عدم تكثير سلاحهاي
سبك است. اين سلاحها بايد تحت كنترل كشورها قرار گيرند، و كشورها بايد جوابگوي نقل
و انتقال آنها باشند. سازمان ملل متحد در سال 2001 كنفرانسي درباره تجارت غير
قانوني سلاحهاي سبك برگزار ميكند، و اميدوارم سازمانهاي جامعه مدني به منظور شركت
فعال در آن دعوت شوند.
246 – من از دولتهاي عضو مصرانه درخواست ميكنم كه از اين كنفرانس به منظور شروع
اقدامات جدي، كه از نقل و انتقال سلاحهاي سبك جلوگيري كند، سود جويند.
247 – ابراز نگرانيهاي اخير درباره تكثير اسلحه يبك نشانه خوبي است مبني بر اينكه
مردم به اهميت موضوع پي بردهاند، ولي تنها حرف، از كشتار فعلي مردم بيگناه
جلوگيري نميكند. گفتگو مهم است، ولي ما بايد گفتارهاي نگران كننده را با اقدامات
عملي و ملموس توام سازيم.
سلاحهاي هستهاي
248 – اكن.ن اجازه دهيد به سلاحهاي هستهاي بپردازيم. موقعي كه تعادل هستهاي بين
دو قطب قدرت به تاريخ پيوست، به نظر ميرسيد كه نگراني درباره سلاحهاي هستهاي
ديگر از ضمير مردم رخت بر بسته است. ولي در حدود 35000 سلاح هستهاي در
زرادخانههاي قدرتهاي هستهاي باقي مانده و هزاران عدد از آنها با آماده باش سريع
مهيا ميشود. هر گونه منطقي كه موجب وجود اين سلاحها بوده اكنون مدتي است كه رو به
تضعيف گذارده است. محدوديتهاي اخلاقي، سياسي و حقوقي در استفاده عملي بيشتر از
آنها، كاربرد استراتژيك اين سلاحها را باز هم تضعيف كرده، ولي در عين حال خطر وقوع
جنگ يا تكثير ناخواسته آنها را تقليل نداده است.
249 – اين واقعيت كه كشورهاي دارنده سلاحهاي هستهاي همچنان اصرار ميورزند كه
سلاحهاي در دست آنها موجب افزايش امنيت ميشود، در حالي كه سلاحهاي در دست ديگران
تهديدي براي صلح است، به هدف عدم تكثير كمك نميكند.
250 – اگر ما به طرف خلع سلاح دائماًً پيشرفت ميكرديم، وضع كمتر خطرناك ميبود.
ولي واقعيت بر عكس اين است. نه تنها مذاكرات تقليل سلاحهاي استراتژيكي متوقف شده،
بلكه درباره هزاران سلاح هستهاي به اصطلاح تاكتيكي موجود، يا سلاحهاي قدرتهاي
هستهاي، بجز فدراسيون روسيه و ايالات متحده آمريكا، هيچگونه مذاكرهاي انجام
نميگيرد.
251 – علاوه بر اين پيشرفتي كه تاكنون درباره تقليل تعداد سلاحهاي هستهاي حاصل
شده به مخاطره خواهد افتاد، مگر آنكه برنامههايي براي تجهيز دفاع موشكي با موافقت
تمام طرفهاي ذيربط تدوين گردد. اعتماد سازي لازم است تا كشورها اطمينان حاصل كنند
كه قدرت بازدارنده هستهاي آنها از بين نخواهد رفت.
252 – از همه مهمتر، تعهد سياسي در بالاترين سطح مبني بر كاهش خطراتي كه هم از
سلاحهاي هستهاي موجود و هم از تكثير بيشتر بروز ميكند بايد مجدداً مورد تاييد
قرار گيرد.
253 – براي كمك در بذل توجه به خطراتي كه با آن مواجهيم و فرصتهايي كه براي كاستن
از آن داريم، پيشنهاد ميكنم كه تشكيل يك كنفرانس مهم بينالمللي كه به شناسايي
راههاي حذف خطرات هستهاي كمك كند، مورد بررسي قرار گيرد. ( 5 ) برقراري آيندهاي
پايدار
254 – بنيانگزاران ملل متحد، ئبنا به تعبير منشور، كوشيدند پيشرفت اجتماعي و
معيارهاي بهتر زندگي در آزادي بيشتر را ترويج كنند، از همه مهمتر آسودگي خيال در
مورد فراهم بودن نيازها و آسودگي خيال از برقراري امنيت است ولي در سال 1945 آنها
پيشبيني ضرورتي كه امروز با آن مواجه هستيم يعني مورد سوم را نميكردند و اين
آسودگي خيال نسلهاي آينده جهت حفظ زندگي خود در كره ارض است. ما از تامين اين امر
كوتاهي كردهايم، بر عكس ميراث آينده كودكان خود را، براي اقدامات ناپايدار زيست
محيطي كنوني، به يغما بردهايم.
255 – محيط زيست طبيعي خدمات اساسي را به رايگان براي ما انجام ميدهد كه بدون آن
نوع ما نميتوانست ادامه حيات دهد. لايه اوزون از تابش اشعه ماوراء بنفش كه به
انسان و حيوان و گياه لطمه ميزند جلوگيري ميكند. اكوسيستم، هوايي را كه تنفس
ميكنيم و آبي را كه ميآشاميم تصفيه ميكند، و فضولات را به منابع تبديل كرده و
ميزان كربن موجود در محيط را كه در غير آن صورت به گرم شدن جهان كمك ميكرد، تقليل
ميدهد. تنوع زيستي منبع فراواني از داروها و محصولات غذايي را تامين ميكند و
همچنين موجب تنوع ژنتيكي ميشود كه خود آسيب پذيري در مقابل آفات و بيماريها را
تقليل ميدهد. ولي ما از توانايي محيط زيست براي ادامه تامين اين خدمات حيات بخش
براي انسان ميكاهيم و در بعضي موارد آن را از بين ميبريم.
256 – طي يكصد سال گذشته، محيط زيست طبيعي فشارهاي ناشي از چهار برابر شدن جمعيت
انسان و هيجده برابر شدن رشد محصولات اقتصادي جهان را متحمل شده است. با توجه به
اينكه پيشبيني ميشود كه تا سال 2050 جمعيت جهان از ميزان 6 ميليارد نفر در حال
حاضر به 9 ميليارد نفر برسد، لطمه غير قابل جبراني كه به محيط زيست وارد خواهد شد
كاملاً آشكار ميشود. يكي از دو شغل در سطح جهان، در كشاورزي، جنگلداري و
ماهيگيري، مستقيماً متكي به برقراري و دوام اكوسيستم است. نكته مهمتر آنكه سلامتي
كره زمين و خود ما نيز بدان بستگي دارد.
257 – پايداري زيست محيطي چالشي براي همگان است. در كشورهاي غني محصولات فرعي صنعتي
و كشاورزي، خاك و راههاي آبي را مسموم ميكند. در كشورهاي در حال توسعه، انهدام
جنگل در سطح وسيع، رويههاي زيانبار كشاورزي و شهرنشيني كنترل نشده علل عمده ويراني
محيط زيست هستند. گمان ميرود كه تصاعد دي اكسيد كربن علت عمده تغييرآب و هواي جهان
باشد، و احتراق سوختهاي فسيلي منبع اصلي آن است. يك پنجم جمعيت جهانكه در كشورهاي
صنعتي زندگي ميكنند 60 درصد از كل انرژي دنيا را به مصرف ميرسانند، ولي سهم جهان
در حال توسعه نيز سريعاً در حال افزايش است.
258 – هدف ما بايد رفع نيازهاي اقتصادي حاضر باشد بدون آنكه بر توانايي كره ارض در
تامين نيازهاي نسلهاي آينده لطمه وارد آيد.
259 – از سال 1972، زماني كه سازمان ملل متحد اولين كنفرانس جهاني درباره موضوعات
محيط زيست را تشكيل داد، پيشرفتهايي حاصل شده است. اين كنفرانس باعث تاسيس
وزارتخانههاي محيط زيست در سرتاسر دنيا گرديد، برنامه محيط زيست سازمان ملل را
برقرار ساخت، و به افزايش وسيع در تعداد سازمانهاي جامعه مدني كه مباحث زيست محيطي
را ترويج ميكند منجر شد.
260 – بيست سال بعد، كنفرانس سازمان ملل درباره محيط زيست و توسعه، اساسي براي
موافقتنامههايي درباره تغيير آب و هوا، جنگل و تنوع حيات بنا نهاد، و يك چهار چوب
خط مشي به تصويب رسانيد كه قصد آن دستيابي به هدف توسعه پايدار در كشورهاي غني و
فقير به طور يكسان بود.
261 - شايد موفقترين موافقتنامه بينالمللي زيست محيطي تاكنون پروتكل مونترال
باشد، كه در آن كشورها لزوم اين امر را پذيرفتند، كه استفاده از مواد نابود كننده
اوزون تدريجاً كاهش يابد ( رجوع كنيد به قاب 8 ).
262 – معهذا ما بايد با يك واقعيت غير قابل اجتناب روبرو شويم. اينكه چالشهاي
پايدار بر كفايت و توانايي واكنشهاي ما تفوق دارد، و بيشتر از آن است. با بعضي
استثناها كه بايد بر آنها ارج گذاشته شود، واكنشهاي ما خيلي اندك، خيلي كم و خيلي
دير به وقوع ميپيوندد.
263 – هدف اين بخش اين است كه اين واقعيت را با قيد فوريت به اجلاس هزاره منتقل
كند. اين واقعيت كه در مدت 18 ماهي كه طي آن مجمع عمومي بحث ميكرد تا چه موضوعاتي
را در دستور كار اجلاس بگنجاند، موضوعات زيست محيطي هيچگاه به طور جدي مورد بحث
قرار نگرفت، خود روشن ميسازد كه به اين چالشهاي فوقالعاده جدي براي كل بشريت چه
اولويت ناچيزي داده شده است. اگر قرار باشد يك زمين قابل زندگي به فرزندان خود و
نيز به بچههاي آنها اعطا كنيم، بالاترين سطح رهبري ضروري است.
264 – پيگيري بعد از كنفرانس درباره محيط زيست و توسعه پس از ده سال، در 2002
برگزار خواهد شد. اميد من اين است كه رهبران جهان از مدت باقيمانده جهت پرداختن
مجدد به بحث پايداري استفاده كنند، و قبل از آن زمينه را براي تصويب اقدامات ملموس
و معني دار فراهم نمايد.
قاب 8
حفظ لايه اوزون: يك داستان موفق زيستمحيطي
در اوايل دهه 70 مدارك و شواهد بدست آمده نشان ميداد كه كربنهاي كلروفلوردار (
Chlorofluocarbons ) به لايه اوزون در
stratosphere ( طبقه بالايي جو كه 11 كيلومتر بالاتر
از زمين قرار دارد) آسيب ميرساند و ميزان تابش اشعه ماوراء بنفش كه به سطح كره
زمين ميرسد را افزايش ميدهد. چون لايه اوزون انسان، حيوان و گياه را در مقابل
آثار زيانبار تابش ماوراء بنفش حفظ ميكند لذا افزايش مداوم كربنهاي كلروفلوردار و
ساير مواد از بين برنده اوزون يك خطر بالقوه عمده است. ولي يك دهه و نيم كوشش سخت و
فزاينده لازم بود تا جهت حل اين مسئله موافقت بدست آيد.
پروتكل 1987 مونترال درباره موادي كه لايه اوزون را نابود ميكنند، يك نقطه عطف
بينالمللي درباره موافقتنامههاي زيستمحيطي بوده و به موفقيت چشمگيري دست يافت.
تا سال 1996، توليد موادي كه لايه اوزون را تا بيشترين ميزان از بين ميبرد بجز در
مورد مصارف مهم، در كشورهاي پيشرفته حذف شد، و تا سال 2010 در كشورهاي در حال توسعه
تدريجاً از بين خواهد رفت. بدون اين پروتكل، ميزان مواد نابود كننده اوزون پنج
برابر مقدار امروزي ميبود، و ميزان تابش سطحي اشعه ماوراء بنفش در ارتفاع مياني در
نيمكره شمالي دو برابر ميشد. بر اساس برآوردهاي فعلي انتظار ميرود كه تا سال 2050
غلظت لايه اوزون به ميزان قبل از 1980 برسد. قبل از اين پروتكل، مذاكرات بين دولتها
به تنهايي نتوانست حمايت كافي براي اقدامات دامنهدار لازم را بسيج كند. ولي
تبليغات زياد سازمانهاي جامعه مدني، ارائه مدارك علمي همه جانبه، و كشف يك حفره
بزرگ لايه اوزون در بالاي قطب جنوب، سرانجام اتفاق نظر لازم را براي موافقتنامه
فراهم نمود.
الف – مواجهه با تغييرات اقليمي
265 – طي تنها نيم قرن انتشار كربن چهار برابر شده، و بعلت آن جو زمين به ميزان
فزايندهاي رو به گرما ميرود ( رجوع كنيد به نمودار 10 ). از دهه 60 زماني كه
اندازهگيري منظم شروع شد، گرمترين مدت 14 ساله طي دو دهه گذشته اتفاق افتاده، و
تابستان 1998 داغترين تابستان . زمستان 2000-1999 گرمترين زمستان ثبت شده بوده
است. پيشبيني ميشود متوسط درجه حرارت به ميزان 2/1 تا 5/3 درجه سانتيگراد ( 2 تا
6 فارنهايت باز هم بالاتر خواهد رفت، و يخچال و كوه يخ را ذوب كرده، سطح آب دريا را
بالا خواهد برد و صدها ميليون ساكنين سواحل را تهديد كرده و زمينهاي كم ارتفاع را
به كلي زير آب خواهد برد.
266 – نشانههاي اين آينده از هم اكنون به چشم ميخورد. همانطوري كه روند گرم شدن
شتاب ميگيرد، الگوهاي هوا سيالتر و افراطيتر ميشود، و شدت بلاياي مربوط به هوا
افزايش مييابد. هزينه بلاياي طبيعي تنها در 1998 از هزينه كل بلاياي طبيعي دهه 80
تجاوز كرده است ( رجوع كنيد به نمودار 11 ). دهها هزار نفر كه اكثراً مردم فقير
بودند، سال گذشته كشته شدند، و حدود 25 ميليون نفر “ پناهندگان زيستمحيطي “ از
خانه و كاشانه خود رانده شدند. رويههاي ناپايدار زيستمحيطي و اين حقيقت كه تعداد
روز افزوني از مردم چارهاي جز زندگي در مناطق آسيب پذير، مانند دشتهاي سيل گير،
دامنههاي ناپايدار و ساختمانهاي ناامن ندارند آسيبهاي ناشي از اين بلايا را
تشديد كرده است.
267 – كاهش تديد گرم شدن هوا در سطح جهان، بش از هر چيز مستلزم آن است كه كربن
كمتر متصاعد شود. احتراق سوخت فسيل كه هنوز 75 درصد انرژي دنيا را تامين ميكند
منشا اين انتشار است. افزايش سريع تعداد اتومبيلها در سطح جهان خطر انتشار كربن را
افزايش ميدهد. لزوم ترويج كارايي انرژي و اتكاي بيشتر بر منابع تجديدپذير كاملاً
آشكار است.
نمودار 11 – زيانهاي اقتصادي ناشي از بلاياي طبيعي مربوط به هوا در سطح جهان
1998-1960 ( ميليارد دلار آمريكا 1997 )
268 – توسعه بيشتر باطري سوخت، توربين باد، فنآوري
photovoltaic
و توليد همزمان ( cogeneration ) ) به اين امر
كمك خواهد كرد. در كشورهاي در حال توسعه مخصوصاً در مناطق روستايي كه به شبكه انرژي
متصل نيستند، هزينه باتري خورشيدي كه سريعاً رو به كاهش است و نيروي باد بالقوه
ميتواند انرژي با هزينه معقول در اختيار فقيران قرار دهد، و از اين طريق بهرهوري
كشاورزي را نيز افزايش داده و درآمد ايجاد نمايد.
269 – تثبيت ميزان دياكسيد كربن در جو تا حدي كه ممكن و امن تلقي شود مستلزم تقليل
كلي ميزان انتشار “ گازهاي گلخانهاي “ به ميزان 60 درصد يا بيشتر است، كه موجب گرم
شدن هوا در سطح جهان ميشود. تاكنون جامعه بينالمللي اراده سياسي براي انجام اين
تغييرات لازم را پيدا نكرده است.
270 – اجراي پروتكل كيوتو ( Kyoto ) با توجه
به اينكه كشورهاي صنعتي را متعهد ميكند انتشار اين گازها را ت حد قابل تاييدي
محدود كرده، طي دوره زماني 2012- 2008 به طور متوسط آن را 5 درصد به كمتر از ميزان
1990 برسانند، خود پيشرفت مهم و معناداري خواهد بود. پروتكل مزبور با تشخيص
ريشههاي اقتصادي مسئله تغيير آب و هوا، ميكوشد بخش خصوصي را در يافتن راه حل
دخالت دهد. پروتكل اين كار را با استفاده از سازوكار بازار انجام ميدهد، كه انگيزه
براي كاهش انتشار را تامين و جريان سرمايهگذاري و فنآوري به كشورهاي در حال توسعه
را كه موجب دستيابي آنها به الگوهاي پايدار صنعتي شدن ميشود، تشويق مينمايد. (
رجوع كنيد به قاب 9 )
قاب 9
استفاده از انگيزههاي اقتصادي جهت تقليل گرم شدن هوا و ترويج سرمايهگذاري در
كشورهاي در حال توسعه.
مقابله با چالش تغيير آب و هوا مهمترين وظيفه در سده بيست و يكم است. اين امر
مستلزم كاهش كلي در انتشار گازهاي به اصطلاح گلخانهاي است كه موجب گرمي هوا در سطح
جهان ميشود. اگر قرار باشد كه اهداف تقليل گازهاي گلخانهاي به نجو مذكور در
پروتكل 1997 كيوتو تحقق يابد، اين امر به نوبه خود مستلزم فنآوريهاي كاراتر در
انرژي، حمل و نقل و صنايع خواهد بود. به جند طريق ميتوان به اين كاهش دست يافت.
يكي از مبتكرانه ترين راهها، يعني مكانيزم توسعه پاك (
CDM
) منافعي براي كشورهاي در حال توسعه و صنعتي در بر دارد.
CDM به كشورهاي صنعتي امكان ميدهد كه در
مقابل سرمايهگذاري مناسب و دوستانه براي آن و هوا در كشورهاي در حال توسعه، در
مواردي كه انتشار گازهاي گلخانهاي را با مقايسه با قبل كاهش دهد، اعتبارات انتشار
كسب نمايد. اعتبارات انتشار براي هدف تقليل منظور ميشود كه كشورهاي صنعتي بايد
بدان دست يابند.
امكان تحصيل اعتبار انتشار و پخش انگيزههايي است براي كشورهاي غني تا به
سرمايهگذاري توام با صرفه جويي انرژي در كشورهاي در حال توسعه بپردازند. اين
واقعيت كه صرفه جويي در انتشار بايد تاييد و گواهي شود انگيزهاي براي ايجاد يك
صنعت خدمات جديد كه به اين وضع اختصاص دارد، تامين مينمايد.
سرمايهگذاري مناسب براي اقليم به ايجاد پايداري در كشورهاي رو به رشد كمك ميكند.
CDM و ساير ساز و كارهاي كيوتو خواستار آن است
كه براي دخالت بخش خصوصي در وظيفه مهم تقليل گرماي هواي جهان از انگيزه استفاده
نمايد. اين امر با روحيه زمان بسيار همآهنگ است.
271 – هر چند ااولين دوره از اهداف كيوتو نشان دهنده فقط يك گام به سوي آنچه براي
تقليل گرماي هواي جهان لازم است ميباشد، ولي دستيابي بدان موجب تقليل فاحش در نرخ
جاري افزايش گازهاي گلخانها در كشورهاي صنعتي خواهد شد ( رجوع كنيد به نمودار 12
). ضروري است اقدام عاجل به عمل آيد. بدون كسب موفقيت، انگيزه چنداني براي دور بعدي
محدود ساختن پخش گازها كه بايد به دنبال آيد، و در آن كشورهاي در حال توسعه بايد
تدريجاً وارد شوند، وجود نخواهد داشت.
272 – من از اجلاس هزاره ميخواهم كه از تصويب و اجراي پروتكل كيوتو حمايت نمايند،
و خصوصاً از كشورهايي كه تصويب اين پروتكل توسط آنها مورد نياز است درخواست ميكنم
كه به موقع اقدام لازم بعمل آورند تا پروتكل تا سال 2002 به موقع اجرا گذاشته شود و
اين امر مبناي جشن و شادباش مناسبي براي دستيابي به اهداف مورد نظر، از استگهلم در
1972 و ريو در سال 1992 گردد.
273 – در چند مورد ديگر چالشهاي جدي وجود دارد كه هنوز براي آن پاسخهاي كافي
نداريم.
ب – رويارويي با بحران آب
274 – بين سالهاي 1900 تا 1995، مصرف آب شيرين و خالص شش برابر شده، كه بيش از
دوبرابر نرخ رشد جمعيت است. حدود يك سوم از جمعيت جهان اكنون در كشورهايي زندگي
ميكنند كه دچار“ كمبود آب“ هستند، يعني مصرف 10 درصد بيش از عرضه است. اگر روند
فعلي ادامه يابد، تا سال 2025 از هر سه نفر، دو نفر از ساكنين زمين در چنين شرايطي
بسر خواهند برد.
275 – آب سطحالارضي مصرف حدود يك سوم از جمعيت دنيا را تامين ميكند. اين
بهرهبرداري غير قابل دوام، ولي ناپيدا از منابع آب شيرين مخصوصاً موجب نگراني است.
مصرف آب سطحي به مقاديري بيش از آنچه طبيعت بتواند تجديد كند، در شبه جزيره
عربستان، چين، هند، مكزيك، شوروي سابق و ايالات متحده رايج است. در بعضي موارد
جداول آب يك يا سه متر در سال پايين ميرود. در دنيايي كه 30 تا 40 درصد از مواد
غذايي در زمينهاي تحت آبياري توليد ميشود، اين امر يك موضوع بحراني براي امنيت
غذايي است.
276 – اكنون بر سر آب براي آبياري و توليد نيرو در نعضي مناطق جهان، رقابت ملي سخت
وجود دارد، كه به موازات افزايش جمعيت احتمالاً وخيمتر خواهد شد. امروزه خاور
ميانه و شمال آفريقا بطور جدي دچار كمبود آب هستند، و جنوب صحرا در آفريقا كه جمعيت
آن طي نيم قرن آينده دو يا حتي سه برابر خواهد شد، همان وضع مناطق فوق را خواهند
داشت.
277- صرف كمبود آب شيرين تنها مسئله نيست. كود شيميايي و آلودگي شيميايي كيفيت آب و
بهداشت عمومي را تهديد ميكند. بعلت آلودگي يا ايجاد تغييرات در زيستگاهها بيش از
يك پنجم ماهيهاي آب شيرين هماكنون آسيبپذير يا در معرض خطرند.
278 – جديترين چالش فوري اين واقعيت است كه بيش از يك ميليارد نفر به آب آشاميدني
سالم دسترسي ندارند، و نيمي از ابناء بشر فاقد بهداشت كافي هستند. در بسياري از
كشورهاي در حال توسعه، رودخانههاي پايين شهرها چندان تميزتر از فاضلاب باز نيست،
كه اين امر تاثير فاجعه بار بر سلامتي مردم دارد.
نمودار 12 – تاثير پيشبيني شده پروتكل كيوتو بر پخش گازهاي گلخانهاي ( گيگاتن-
كربن )
279 – لآب ناسالم و بهداشت ناكافي باعث تقريباً 80 درصد بيماريها در جهان در حال
توسعه است كه موجب مرگ ساليانه 5 ميليون نفر، يعني 10 برابر تعداد متوسط مقتولين
جنگها در سال ميشود. بيش از نيمي از قربانيان كودكان هستند. هيچ اقدام ديگري بيش
از تامين آب سالم و بهداشت كافي موجب كاهش بيماري و نجات جان انسانها در جهان در
حال توسعه نميشود.
280 – كنفرانس وزيران مجمع آب جهاني، كه در مارس 2000 تشكيل جلسه داد، يك سري اهداف
واقع بينانه و دست يافتني را توصيه نمود. من از اجلاس هزاره درخواست ميكنم اين
اهداف را تاييد و در سالهاي آينده بدان بيفزايند.
281 – من مخصوصاً از اجلاس درخواست ميكنم كه به عنوان هدف خود اين امر را به تصويب
برسانند كه تا سال 2015 تعداد افرادي كه به منابع كافي آب سالم و نسبتاً ارزان
دسترسي دائمي ندارند تا نصف كاهش يابد.
282 – براي توقف بهرهبرداري نا به جا از منابع آب، ما به راهكارهاي مديريت آب در
سطوح ملي و محلي نياز داريم. اين راهكارها را بايد شامل ساختار قيمتگزاري باشد كه
هم انصاف و هم كارآيي را ترويج نمايد. ما در كشاورزي به يك “ انقلاب آبي “ نياز
داريم كه به امر افزايش بهرهوري در ازاء واحد آب
(“ خرمن بيشتر در مقابل هر قطره“ ) و نيز به آبخيز داري و مديريت بهتر دشتهاي سيل
خيز توجه نمايد. ولي بدون تبليغات جهت آگاهي و بسيج عامه، و فهماندن حدود و علل
بحرانهاي جاري و آينده آب، هيچ يك از اين وقايع اتفاق نخواهد افتاد.
ج – دفاع از خاك
283 - اصولاً دليلي وجود ندارد كه چرا كره زمين نتواند جمعيتي خيلي بيش از ميزان
فعلي را تامين نمايد. ولي در واقع توزيع خاك خوب و شرايط مساعد رشد با توزيع جمعيت
تطبيق نميكند. تخريب فزاينده زمين مسئله را تشديد مينمايد. حدود دو ميليارد هكتار
زمين ( يعني مساحتي برابر مجموع آمريكا و كانادا ) تحت تاثير فرسايش خاك كه انسان
موجب آن شده قرار گرفته است، كه اين وضع وسيله معيشت يك ميليون نفر را به مخاطره
انداخته است. مقصرين عمدخ عبارتند از افزايش نمك ناشي از آبياري، فرسايش خاك نعلت
چراي زياد از حد جنگلزدايي و انهدام تنوع زيستي. از لحاظ درآمد از دست رفته،
تخمين زده ميشود كه هزينه مستقيم به بيش از 40 ميليارد دلار در سال بالغ گردد.
284 – هر سال 20 ميليون هكتار زمين كشاورزي اضافي تخريب و غير قابل كشت يا مورد
هجوم شهرها قرار ميگيرد. ولي طي 30 سال آينده انتظار ميرود كه تقاضا براي غذا در
كشورهاي روبه رشد دو برابر شود. زمين جديد را ميتوان تحت كشت قرار داد و اين كار
عملي خواهد شد، ولي بسياري از اين زمينها حاشيهاي بوده و بنا بر اين در معرض
تخريب، حتي به ميزان خيلي بيشتر، خواهد بود.
285 – افزايش بهرهوري كشاورزي كه با انواع جديد گياه با بازده بالا و 9 برابر شدن
مصرف كود شيميايي عملي شده، از سناريوي مرگبار قحطي جهاني كه در دهه 70 پيشبيني
ميشد جلوگيري كرده، ولي غالباً به بهاي زياد تخريب محيط زيست انجام گرفته است. نرخ
افزايش بهرهوري كشاورزي جهاني طي دهه 90 به نحو چشمگيري كاهش يافت، و جنوب صحرا در
آفريقا هيچگاه از منافع آن بهرهمند نشد. نبود يك سيستم مطمئن مالكيت زمين نيز يك
مانع جدي بر سر راه بهبود بهرهوري كشاورزي و مديريت خاك است.
286 – ضمناً انتظار ميرود تا ازاسط قرن جمعيت جهان به ميزان بيش از 3 ميليارد نفر
افزايش يابد، كه بيشترين رشد در كشورهايي خواهد بود كه بيشترين تعداد مردم گرسنه و
پست ترين زمين كشاورزي را در خود جاي داده اند.
287 – بنابراين دنيا با تهديد واقعي نسبت به امنيت غذايي جهاني مواجه است.
گياهشناسان در حال حاضر نميتوانند منافع حاصله از بازدهي گياهان را كه در دهه هاي
اخير بدان دست يافته بودند تكرار نمايند، تخريب زمين رو به افزايش بوده، بازدهي از
استفاده از كود شيميايي در بسياري از موارد رو به كاهش است و محدوديتهاي جدي درباره
بسط و توسعه آبياري 288 – پيشرفتهايي در بيوتكنولوژي ممكن است به كشورهاي در حال
توسعه كمك نمايد تا انواع محصولاتي را كه در مقابل خشكسالي، نمك و حشرات مقاومند
توليد نمايد. ولي تاثير بيوتكنولوژي بر محيط زيست بايد كاملاً ارزيابي و به بسياري
از سؤالات، مخصوصاً پرسشهاي مربوط به ايمني حياتي، پاسخ داده شود.
289 – من قصد دارم كه يك شبكه خط مشي جهاني در سطح عالي تشكيل دهم كه به اين
موضوعات و ساير موضوعات بحثانگيز مربوط به خطرات و فرصتهاي مربوط به استفاده بيشتر
از بيوتكنولوژي و مهندسي زيستي بپردازد.
290 – البته همه كشورها مجبور نيستند تمامي غذاي خود را توليد كنند. كمبود عرضه را
ميتوان از طريق واردات از كشورهايي كه مازاد مواد غذايي دارند جبران كرد، كه رويه
متداولي است: ولي گذشته از كمك اضطراري اين يك راه حل براي جبران كمبود غذا فقط در
صورتي ميباشد كه كشورها و مردم نيازمند به غذا قدرت خريد آن را داشته باشند. طبق
گفته سازمان خواروبار كشاورزي ملل متحد، حد اقل 82 كشور فاقد اين منابع هستند.
د – حفط جنگلها، ماهيگيري و تنوع زيستي
291 – جمعيت رو به افزايش و رشد اقتصادي، همچنان تقاضاي جهاني ظاهراً سيري ناپذير
براي محصولات جنگلي را بالا ميبرد. بين سالهاي 1990 و 1995، 65 ميليون هكتار جنگل
در جهان در حال توسعه از بين رفت، كه علل آن استفاده بيرويه، تبديل به زمين
كشاورزي، بيماري و آتش سوزي بود. تقاضاي بالا براي چوب در كشورهاي صنعتي يك عامل
عمده براي انهدام بود.
292 – معهذا، لازم نيست كه تقاضاي رو به افزايش الزاماً موجب انهدام بيشتر جنگلها
شود. ميتوان در توليد كاغذ و محصولات چوبي كارآيي عمده بدست آورد، استفاده بيشتر
از بازيافت ميتواند مواد را حفظ كند، و نشر الكترونيكي ميتواند موجب صرفه جويي
كاغذ شود. احياي جنگلها ميتواند نياز براي چوب را مرتفع و به جذب كربن از جو كمك
نمايد، و بدين ترتيب از گرم شدن هواي جهان جلوگيري كند، و نير مهار سيل را افزايش
داده، و كمك به جلوگيري از فرسليش خاك نمايد.
293 – لزوم دوام تنوع زيستي يك مورد مربوط به حفظ و بقا است كه كمتر از سواحل
آلوده، جنگلهاي سوخته و كويرهاي در حال گسترش به چشم ميآيد ولي به همان اندازه و
شايد بيشتر اهميت دارد. حفظ تنوع زيستي در كشاورزي براي امنيت دراز مدت غذايي ضروري
است، زيرا گياهان وحشي منابع ژنتيكي هستند كه مقاومت در مقابل بيماري، خشكسالي و
ايجاد شورهزارها را افزايش ميدهند.
294 – تنوع زيستي نتها براي كشاورزي اهميت ندارد. گياهان طبي بهداشت اوليه براي بيش
از سه ميليارد نفر را تامين ميكند و شامل يك صنعت جهاني چند ميليارد دلاري در سال
ميگردد. ولي همانطوري كه آگاهي علمي و تجارتي نسبت به ارزش گياهان طبي افزايش
مييابد، اين قبيل گياهان مورد تهديد روزافزون قرار ميگيرند. طبق يك بررسي كه
اخيراً درباره 250000 نوع نباتات به عمل آمده يك نوع از هشتاد نوع در معرض انقراض
مي باشد.بقاي حدود 25 درصد از پستانداران و 11 درصد از انواع پرندگان نيز تهديد
ميشود. مادامي كه جنگلزدايي، تخريب زمين و آن و كشت محصول واحد ادامه يابد، تهديد
نسبت به تنوع زيستي نيز افزايش مييابد.
295 – ماهيگيري در اقيانوسها، عليرغم موافقتنامههاي متعدد براي تنظيم اين امر
همچنان بيش از حد انجام مي شود. طي نيم قرن گدشته صيد ماهي تقريباً تا پنج برابر
افزايش يافته، ولي تقريباً 70 درصد از ماهي اقيانوسها يا كاملاً مورد بهرهبرداري
قرار گرفته يا زياد از حد صيد شدهاند. رويههاي ماهيگيري نامنظم و بر اساس“ برنده
همه چيز را ميبرد “ و با استفاده از كشتيهاي به اصطلاح كارخانه، كه اغلب دولت به
آنها قوياً كمك ميكند، موجب بهرهبرداري زياد از حد از ماهيهاي اقيانوس شده، و
وسيله امرار معاش جوامع كوچك ماهيگيران مخصوصاً در دنياي در حال توسعه را از بين
ميبرد، آبها يساحلي را ميتوان در مقابل ناوگانهاي نامنطم ماهيگيري خارجي محافظت
كرد، ولي با انواع ديگر تهديد مواجه هستند. در بشياري از مناطق محوطههاي پرورش
وماهي و مكانهاي مراقبت، توسط تخريب فزاينده جزاير مرجاني مورد تهديد قرار
ميگيرند. در حال حاضر به علت فعاليتهاي انساني بيش از نيمي از جزاير مرجاني در
معرض مخاطره قرار گرفته است.
296 – سقوط و انهدام بسياري از محلهاي ماهيگيري كه زماني ارزشمند بودند خود دليل
قانع كنندهاي است، مبني بر اينكه يك رژيم پايدارتر و عادلانهتر براي اداره
اقيانوسها مورد لزوم است. اهميت حفظ و نگهداري به نحو روزافزوني درك مي شود، ولي
تنها زماني ميتواند شكوفا شود كه دولتها و صنعت ماهيگيري با همكاري يكديگر از آن
حمايت بعمل آورند.
ه – ساخت و تشكيل يك اخلاق جديد رهبري جهان
297 – بحرانهاي بومشناشي ( اكولوژيكي ) كه با آن مواجه هستيم علل متعدد دارد، از
جمله فقرو غفلت و طمع و مهمتر از همه ناتواني حكومت. اين بحرانها راه حلهاي آسان
و يكنواخت ندارند. 298 – علاوه بر اين دلايلي وجود دارد كه انتظار داشته باشيم كه
شگفتيهاي نامطبوع اكولوژيكي جلوي روي ماست. شايسته است خاطرنشان شود كه نه گرم شدن
هواتي جهان و نه تباهي اوزون در دستور كار محيط زيست انساني در 1972 در استكهلم
قرار نداشت. در سال 1972 هيچكس پيشبيني نميكرد كه از 1960 تا 1990 هزينه بلاياي
طبيعي 900 درصد افزايش خواهد يافت.
299 – درست است كه پيشرفتهاي فنآوري كه امروز غير قابل تصورند ممكن است بعضي از
چالشهاي زيستمحيطي پيش روي ما را مرتفع سازدو شايد اين امر اتفاق افتد، و ما قطعاً
انگيزههايي جهت زقوع آن فراهم آوريم. ولي احمقانه است كه روي آن حساب كنيم و
همچنين به وضع عادي خود ادامه دهيم.
300 – بنابراين مسئلهاي كه باقي ميماند اين است كه اولويتهاي ما كدام است. من
چهار مورد را توصيه ميكنم.
301 – اول، اقدامات زيادي در تعليم و تربيت عموم مورد لزوم است. درك واقعي درباره
چالشهايي كه با آن روبرو هستيم به نحو خطرناكي كم است. چون هر روز تعداد بيشتري از
ما در شهرها و دور از طبيعت زندگي ميكنيم، لذا لزوم آگاهي بيشتر افزايش مييابد.
مصرف كنندگان در همه جا بايد درك كنند كه انتخابشان غالباً عواقب زيست محيطي دارد.
302 – تا اين تاريخ قسمتي اعظم بار ارتقاء آگاهي بر دوش سازمانهاي مدني بوده است.
سازمانهاي غير دولتي با انرژي، تعهد ولي منابع اندك خود تقريباً در همه نقاط از
موضوعات زيستمحيطي در مباحث عمومي طرفداري كردهاند. مدارس، دانشگاهها نقش مهمي در
ارتقاء آگاهي عمومي دارند، و خود دولتها بايد سهم و كمك خود را افزايش دهند.
303 – ثانياً، موضوع مباحث زيستمحيطي بتيد دزر روند سياستگزاري تغيير كند. دولتها
نوعاً به محيطزيست به عنوان يك طبقه مجزا و منزوي برخورد كرده و آن را به يك
وزارتخانه نسبتاً درجه دوم واگذار مينمايند. اين وضع مانع عمدهاي در دستيابي به
توسعه پايدار است. به جاي آن، محيطزيست بايد در سياست اصلي بهتر ادغام گردد.
مطمئنترين راه جهت نيل به اين هدف عبارت است از تغيير سيستم حسابداري ملي به طوري
كه سود و هزينه زيستمحيطي را منعكس كند، يا به سوي حسابداري “ سبز “ پيش رود.
304 – امروزه، موقعي كه كارخانه ها كالايي توليد كرده ولي در انجام اين كار
آلايندههايي به رودخانهها و هوا وارد مي كنند، حسابداري ملي ارزش آن كالا را
اندارهگيري ميكند. ولي هزينه تحميل شده توسط آلايندهها مشخص نميشود. در دراز
مدت اين هزينهها تعيين نميگردد و ممكن است از منافع كوتاه مدت اندازهگيري شده
تجاوز كند. تنها در زماني كه سياستهاي اقتصادي حسابداري كاملتري را منعكس كند مي
تواند پايدار بودن توسعه را تضمين نمايد.
305 – نظام حسابداري همه جانبه زيست محيطي و اقتصادي كه در 1993 توسط سازمان ملل
ابداع شد،پاسخي براي اين چالش است. اين امر حسابهاي منابع طبيعي و جريان آلودگي را
به حسابهاي ملي سنتي ميافزايد. اين اطلاعات اضافي دولتها را قادر ميِسازد كه
سياستهاي اقتصادي را به نحو موثرتري تنظيم و كنترل نمايند، مقررات زيست محيطي و
استراتژي مديريت منابع موثرتري وضع كنند، و از ماليات و كمكها به نحو كاراتري
استفاده نمايند.
306 – با وجودي كه اين سيستم حسابداري سبز هنوز در حال تكوين است، ولي تا كنون توسط
دولتهاي ملي به كار رفته است. دولت فيليپين در 1995 شروع به استفاده از آن نمود.
حدود 20 كشور ديگر از شمال و جنوب بعضي از عناصر آن را بكار مي برند. من دولتها را
ترغيب ميكنم كه اين سيستم حسابداري سبز را با دقت مورد بررسي قرار داده و طرقي را
كه به آن وسيله ميتوان آن را در حسابداري ملي خود بگنجانند مشخص سازند.
307 – ثالثاً، فقط دولتها ميتوانند مقررات زيستمحيطي وضع و اجرا نمايند، و
انگيزههاي مساعد براي محيط زيست ايجاد كنند تا بازار بدان پاسخ دهد. براي آنكه
مثالي ذكر شود، دولتها هر سال صدها ميليارد دلار به فعاليتهايي كه براي محيط زيست
مضر است كمك ميكنند، و مي توانند با قطع اين كمك بازار را وادارند به محيط زيست
كمك نمايد. راه ديگر عبارت است از استفاده بيشتر از “ ماليات سبز “ بر مبناي اين
اصل كه “ آلوده كننده “ بايد ماليات بپردازد.
308 – ايجاد انگيزههاي تازه نيز ظهور و ايجاد صنايع كاملاً جديد را كه به دستيابي
به كارآيي بيشتر انرژي
و ساير رويههاي مساعد براي محيط زيست اختصاص دارند، تشويق ميكند. مثلاً موفقيت
پروتكل مونترال موجب گرديد كه بازار وسيعي براي يخچال و تهويه كه از لحاظ اوزن امن
هستند ايجاد گردد. هيچ چيز احمقانه تر از آن نيست كه نقش بينهايت مثبتي را كه بخش
خصوصي ميتواند در ترويج تغييرات زيست محيطي ايفا نمايد، ناديده بگيريم.
309 – سرانجام، غير ممكن است بتوان خط مشي زيست محيطي كارآيي به كار برد مگر آنكه
بر اطلاعات درست علمي متكي باشد. با وجودي كه اطلاعات در بسياري از موارد
پيشرفتهاي مهمي بدست آمدهٍ، ولي دانش ما همچنان ناقص است. مخصوصاً يك ارزيابي جامع
و جهاني درباره اكوسيستمهاي عمده هيچگاه بعمل نيامده است. ارزيابي اكوسيستم هزاره،
كه يك كوشش مشترك بينالمللي جهت طرح سلامتي كره ما ميباشد، پاسخي نسبت به اين
نياز ميباشد. اين اقدام حمايت بسياري از دولتها و نيز
UNEP
( برنامه محيط زيست ملل متحد )، UNDP ( برنامه
عمران ملل متحد ) FAO ( سازمان خواروبار و
كشاورزي ) و يونسكو ( سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد ) را جلب كرده است. (
رجوع كنيد به قاب 10 )
310 – من از كشورهاي عضو درخواست ميكنم كه حمايت مالي لازم را براي ارزيابي
اكوسيستم هزاره بعمل آورده و فعالانه درباره آن اقدام نمايند.
311 – مردم مناطق مختلف دنيا با مسائل مختلف زيست محيطي روبرو هستند كه راهحلهاي
مختلفي را ايجاب ميكند. ولي مردمان كره كوچك ما ردباره وضع دشوار خود حداقل در يك
نظر شريكند: آنها از دولتهاي خود ميخواهندٍ كه اقدامات بيشتري جهت حفظ محيط زيست
بعمل آورند، اين تقاضا را براي خود و بيشتر از آن براي فرزندانشان و نيز براي آينده
كره زمين مطرح ميكنند. با توجه به مخاطراتي كه بشريت با آن مواجه است آغاز سده
جديد مناسبترين فرصت است تا خود ( مردمان و نيز حكومتها ) را نسبت به اخلاق جديد
حفط و نگهداري و رهبري متعهد كنيم.
قاب 10
چرا به يك ارزيابي هزاره اكوسيستم نياز داريم
طي سه دهه گذشته آگاهي فزايندهاي يافتهايم مبتني بر اينكه اكوسيستم طبيعي كه
زندگي بشر بدان بستگي دارد مورد تهديد قرار گرفته است. ولي هنوز اطلاعات مفصلي
درباره ميزان و دامنه خسارت يا علل آن در دست نداريم. در واقع در بعضي موارد مثلاً
دادههاي مربوط به كيفيت آب شيرين، اطلاعات ما كمتر از بيست سال پيش ميباشد.
خط مشي زيس محيطي بايد مبتني بر اطلاعات علمي قابل اعتماد باشد. جهت تضمين اينكه
اين اطلاعات در دسترس سياستگزاران قرار گيرد، به يك ارزيابي واقعاً جامع جهاني از
شرايط پنج اكوسيستم عمده نياز داريم: جنگلها، سيستم آب شيرين، علفزارها، نواحي
ساحلي و اكوسيستم كشاورزي.
ارزيابي اكوسيستم هزاره پيشنهادي دقيقاً به دنبال چنين ارزيابي ميباشد. اين
ارزيابي كه به انتكار مؤسسات مختلف از جمله مؤسسه منابع جهاني، بانك جهاني، برنامه
عمران ملل متحد و برنامه محيط زيست ملل متحد ميباشد، از منابع موجود اطلاعات
استفاده و آن را بهم پيوند ميدهد، و جهت پر كردن شكافهاي اطلاعاتي موجود پژوهشهاي
جديدي را ترويج مينمايد.
ارزيابي اكوسيستم هزاره منافع مهمي براي دستاندركاران متعدد در بر دارد. اطلاعات
مورد نياز طرفهاي كنوانسيونهاي اكوسيستم بينالمللي را جهت ارزيابي پيشرفت براي
نيل به اهداف كنوانسيون، در دسترس آنها قرار ميدهد. دولتهاي ملي به اطلاعاتي كه به
موجب كنوانسيونهاي بينالمللي، براي رفع نياطزهاي گزارشدهي لازم است دست خواهند
يافت. ارزيابي فوق ظرفيت سياستهاي جامع مديريت اكوسيستم را تقويت نموده و موجب
خواهد شد كه ملل رو به رشد به مجموعه اطلاعات جهاني دسترسي بهتري پيدا كنند. بخش
خصوصي از آن سود خواهد برد چون قادر خواهد شد پيشبينيهاي آگاهانهتري بعمل آورد،
و نيز اطلاعاتي كه سازمانهاي جامعه مدني بدان نياز دارند تا شركتها و دول را براي
انجام تعهدات زيست محيطي خود مسؤل و جوابگو نمايد برايشان تامين خواهد بود.
ارزيابي اكوسيستم هزاره نمونه بارزي از نوع همكاري علمي و سياسي بينالمللي است كه
براي پيشبرد هدف توسعه پايدار لازم است.
( 6 ) نوسازي ملل متحد
312 – سازمان ملل به تنهايي نميتواند با هيچ يك از چالشهاي مشروحه فوق مقابله
نمايد. اين چالشها بر كل جامعه تاثير گذارده، و از همه ما طلب ميكند كه نقش خود
را ايفا كنيم. ولي بدون يك سازمان نيرومند و كارا مقابله با اين چالشها براي مردم
بسيار مشكلتر خواهد بود.
313 – اينكه آيا مردم دنيا چنين سازماني را در خدمت خود دارند، اكنون مانند گذشته،
نهايتاً بستگي به تعهد دولتهايشان نسبت بدان دارد. اكنون مانند گذشته دولتهاي عضو
بنيان و ستونهاي اصلي ملل متحدند.
314 – همانطور كه خود را براي اجلاس هزاره آماده ميكنيم، بايد مقاصد بنياني خود را
مورد تاكيد مجدد قرار دهيم. و بايد بينديشيم چگونه سازمان ملل را تقويت كنيم تا
بتواند در عصر جديد به حكومتها و مردم خدمات بهتر ارائه دهد.
315 – امروزه، امور جهاني ديگر محدوده انحصاري وزيران امور خارجه نيست. تعداد
بيشماري نقشآفرينان متنوع و بسيار متنفذ غير دولتي به تصميم گيران ملي پيوستهاند
تا اشكال جديدي از حكومت جهاني بوجود آورند. هر قدر مسائل پيش روي ما پيچيدهتر
باشد، خواه مذاكره درباره منع مينهاي زميني، محدود كردن نشر ( گازها ) كه موجب گرم
شدن دنيا ميشود، يا تاسيس يك دادگاه بينالمللي جنايي، با احتمال بيشتري مشاهده
خواهيم كرد كه سازمانهاي غير دولتي، مؤسسات بخش خصوصي و آژانسهاي چند جانبه، با
حكومتهاي مستقل همكاري خواهند كرد تا راهحلهايي مبتني بر اتفاق نظر بيابند.
316 – معتقدم دو راهبرد ضروري است تا در سالهاي آينده امكانات بالقوه سازمان خود را
تحقق و فعليت بخشيم.
317 – اولاً، در حالي كه منابع ما به عنوان سازمان بسيار محدود است، ولي منابع
جوامعي كه بدان خدمت ميكنيم خيلي بيشتر است. بايد بكوشيم نقش ساير نقشآفرينان
صحنه جهاني را غصب نكنيم، بلكه به كاتاليزر و عامل مؤثرتري جهت تغييرات و ايجاد
هماهنگي بين آنها تبديل شويم. حياتي ترين نقش ما ترغيب اقدامات دستجمعي در سطح جهان
است.
318 – دوم اينكه، سازمان ملل، مانند ساير مؤسسات دنياي امروز، بايد از امكانات عصر
اطلاعات بهرهبرداري كامل بعمل آورد. انقلاب ديجيتالي موج بيسابقهاي از تغييرات
فنآوري به راه انداخته است. چنانچه انقلاب فوق به نحو مسؤلانهاي مورد استفاده
قرار گيرد، ميتواند شانس ما را در چيره شدن در فقر و مقابله بهتر با ساير اهداف
اولويتدار بهبود بخشد. براي آنكه اين امر اتفاق افتد، ما در سازمان ملل بايد با
اشتياق بيشتر از گذشته از فنآوريهاي نو استقبال نماييم.
الف – تشخيص نقاط قوت
319 – بيش از نيم قرن پيش، در دوران آشفته بعد از جنگ جهاني، زماني كه سازمان ملل
تاسيس شد، منعكس كننده بيشترين اميد بشريت براي يك جامعه جهاني عادلانه و صلح آميز
بود. هنوز آن رويا وجود دارد. ما تنها نهاد جهاني با مشروعيت و اختياراتي كه از
عضويت همگاني نشات گرفته، و وظيفهاي كه شامل گسترش توسعه، امنيت و حقوق بشر و
همچنين محيط زيس است، باقي ماندهايم. از اين نقطه نظر، سازمان ملل در امور جهاني
منحصر به فرد است.
320 – ما سازماني بدون قدرت مستقل نظلمي هستيم، و منابع نسبتاً قليلي در زمينه
اقتصادي داريم. با اين حال نفوذ و تاثير ما بر جهان خيلي بيشتر از حدي است كه
بسياري از مردم فكر ميكنند، غالباً بيشتر از آن است كه خود ما درك ميكنيم. اين
نفوذ نه ناشي از اعمال قدرت، بلكه ناشي از نيرويي است كه ما نماينده آنيم و همچنين
نقش ما در كمك به ايجاد و حفظ معيارهاي جهاني، و توانايي ما در جلب توجه و اقدام، و
نيز اعتماد همه جانبهاي كه در مورد انجام اقدامات عملي براي بهبود زندگي مردم به
ما ميشود.
321 – به اهميت اصول و معيارها كمتر از آنچه بايد و شايد بها داده شده است، ولي طي
دههها از زماني كه سازمان ملل متحد تاسيس شده، پديرش رو به گسترش معيارهاي جديد
زندگي ميليونها نفر را عميقاً تحت تاثير قرار داده است. جنگ زماني يك وسيله معمول
در دست حكومت بود ولي اكنون در سطح جهاني منع شده و جز در اوضاع و احوال خيلي خاص
به وقوع نميپيوندد. زماني دموكراسي توسط رژيمهاي استبدادي با نقابهاي گوناگون به
مبارزه طلبيده ميشد، ولي اكنون در بسياري از نقاط دنيا رايج است و مطلوب ترين نوع
حكومت تلقي ميشود. حمايت از حقوق اساسي بشر كه رماني تنها در قلمرو حكومتهاي مستقل
قرار داشت، اكنون يك علاقه عمومي شده و از دولتها و مرزها فراتر ميرود.
322 – طي دهه 90 كنفرانس ملل متحد گاهي توام با اختلاف عقيده بود، ولي يك نقش محوري
در ايجاد اتفاق نظر اصولي و حصول راه حلهاي عملي در بسياري از موضوعات روز ايفا
كرد. در هيچ جاي ديگر براي كل جامعه جهاني ممكن نبود پاسخهايي در ارتباط با چالش
نوظهور جهاني شدن بيابد كه درباره آن همگي يا تقريباً همه بتوانند توافق كنند. در
واقع تلاش شده تا گزارش حاضر بر اساس آن پاسخها بنا شود.
323 – اخيراً شاهد افزايش بسيج بينالمللي راجع به موضوع واحد بودهايم كه منظور آن
تقويت معيارها و رژيمهاي حقوقي بوده است، و براي مثال به كنوانسيون منع استفاده از
مينهاي زميني و موافقتنامه سال گذشته درباره تخفيف بيشتر بدهي كشورهاي فقير بسيار
مقروض، منجر شده است. اين تلاشها كه غالباً با هماهنگي سازمان ملل انجام گرفته
آگاهي جامعه بينالمللي را بالا برده يا عوض كرده و نيز رفتار حكومتها را درباره
بسياري از موضوعات جهاني تغيير داده است.
324 – سازمان ملل متحد نقش مهم ولي غالباً بي سر و صدا در ايجاد و حفظ قواعد جهاني
ايفا ميكند كه بدون آن جوامع مدرن نميتوانند انجام وظيفه نمايند. مثلاً سازمان
بهداشت جهاني معيار كيفيت براي صنعت داروسازي در سرتاسر دنيا تدوين مينمايد. اداره
هواشناسي جهاني اطلاعات هوا از كشورهاي دنيا را جمعآوري ميكند و دوباره توزيع
مينمايد، كه به نوبه خود پيشبيني هواي جهاني را بهبود ميبخشد. سازمان جهاني
مالكيت معنوي از علامات تجاري و پروانههاي ثبت اختراع در خارج از كشور مبنا حمايت
بعمل ميآورد. حق شركتهاي هوايي تجارتي براي پرواز بر فراز مرزها ناشي از
موافقتنامههايي است كه توسط سازمان بينالمللي هواپيمايي كشوري مورد مذاكره قرار
گرفته است. كميسيون آمار ملل متحد كمك ميكند يكنواختي در معيارهاي حسابداري تضمين
گردد.
325 – در واقع غير ممكن است بتوان تصور كرد كه دنياي جهاني شده ما بدون اصول و
رويههايي باشد كه آن را تحكيم ميبخشد. يك اقتصاد جهاني باز كه جانشين سوداگري
شود، كاهش تدريجي در اهميت اتحاديههاي نظامي رقابتي توام با شوراي امنيتي كه بيش
از اين بتواند تصميم گيري كند؛ يك مجمع عمومي يا اجتماع بزرگ كشورها و سازمانهاي
جامعه مدني كه به نگرانيهاي مشترك بشريت توجه كند، هر چند نشانههايي جزيي و زمان
بر باشند، علائمي ضروري در عمل براي نظامي چند جانبه هستند.
326 – از نظرگاه طولاني مدت، بسط حكومت قانون، بنياد بخش عمده پيشرفت اجتماعي است
كه در هزاره گذشته بدست آمده است. البته اين امر مخصوصاً در سطح بينالمللي پروژه
ناتمامي است و كوشش ما براي تعميق آن ادامه دارد. چنانچه كشورها معاهدات و
كنوانسيونهاي بينالمللي را امضاء و تصويب كنند، حمايت از حكومت قانون افزايش
خواهد يافت. بعضي بنا به دلايل مهم از انجام اين كار خودداري مينمايند، ولي تعداد
خيلي بيشتري صرفاً فاقد مهارت و منابع مهم براي انجام اين كار هستند، مخصوصاً زماني
كه براي تاييد اسناد بينالمللي قوانين ملي لازم باشد.
327 – بنابراين من از كليه واحدهاي ذيربط ملل متحد درخواست ميكنم كمك فني لازم
بنمايند تا هر كشور ذيعلاقه امكان يابد در نظم رو به ظهور حقوقي جهاني كاملاً شركت
كند.
328 – ما در اجلاس هزاره براي رؤساي كشورها و حكومتها تسهيلات ويژه فراهم خواهيم
آورد تا امضاي خود را به معاهدات و كنوانسيونهايي كه دبير كل امانت دار آن است
اضافه نمايند.
329 – همانطوري كه معيارهاي جهاني تكامل مييابد، نهادها نيز تكامل مييابند مثلاً
در سالهاي اخير شاهد تاسيس دادگاههاي موقتي در رواندا و يوگسلاوي سابق بوديم، كه در
پاسخ به نگرانيهاي فزاينده جامعه جهاني در مورد نقض حقوق بشر و تصميم به پايان دادن
به “ فرهنگ مصونيت “ است.
330 – من قوياً از كليه كشورها ميخواهم كه اساسنامه رم براي ديوان كيفري
بينالمللي را امضاء كنند و به تصويب برسانند، تا پيشرفتهايي كه در مورد محاكمه
مرتكبين جنايت عليه بشريت حاصل شده را تحكيم كنند و بسط دهند.
331 – سازمان ملل متحد نيز بايد زمان در حال تغيير تطبيق دهد. يك مورد مهمي كه
قبلاً بدان اشاره كردهام اصلاح شوراي امنيت است. شورا بايد بطور موثر كار كند ولي
بايد از مشروعيت مطمئن بهرهمند باشد. اين دو معيار محدودهاي را كه در آن بايد
راهحلي پيدا كرد مشخص و تعريف مينمايد. من از كشورهاي عضو درخواست ميكنم بيدرنگ
با اين چالش مقابله نمايند.
332 – همچنين لازم است كه كار سنجيده خود را به شكلي قابل انعطاف نماييم كه يتواند
از كمكهاي جامعه مدني استفاده كامل بعمل آورد. تاكنون سازمانهاي جامه مدني كمك
مهمي به تنظيم و دفاع از معيارهاي جهاني بعمل آوردهاند ( در مورد تعداد سازمانهاي
غير دولتي رجوع كنيد به نمودار 13 ). روشن است كه مردم دنيا و سازمان ملل متحد از
گشودن درهاي بيشتر اين سازمان به روي اين منبع حياتي توان و تخصص سود فراوان خواهند
برد همانطوري كه از پيوندهاي نزديكتر نهادي و همكاري عملي با پارلمانهاي ملي
متنفع شديم.
333 – بنابراين من از مجمع عمومي درخواست ميكنم راههاي بهبود اين روابط را مورد
بررسي قرار دهد.به عنوان گام اول از يك گروه كارشناسي، منجمله نماينده سازمانهاي
جامعه مدني خواسته شود مطالعهاي راجع به “ بهترين رويه “ ابتكاري بعمل آورد
درباره اينكه چگونه اين سازمانها به كار سازمان ملل در كليه جنبههاي آن كمك كند.
چنين مطالعاتي ميتواند پايهاي براي تصويب راههاي جديدي باشد براي آنكه جامعه مدني
را به طور كاملتر در مساعي مشترك خود دخالت دهيم.
334 – چنانكه در چندين مورد در اين گزارش خاطر نشان ساختم، مشاركت با بخش خصوصي و
بنيادها در موفقيتهاي اخير ما بي نهايت مهم بوده است.
ب - ايجاد شبكه براي تحول
335 – امروزه سرعت تحولات غالباً بيشتر از آن است كه نهادهاي ملي و بينالمللي
بتوانند خود را با آن تطبيق دهند. تعداد زيادي از موضوعات در آن واحد در حال تغيير
است كه هيچ سازماني به تنهايي نميتواند همه آنها را رد يابي و دنبال نمايد،
مخصوصاً با توجه با اينكه تغييرات فوق معمولاً از مرزهاي سنتي بين موضوعات دانشگاهي
و زمينههاي حرفهاي گذر ميكند.
336 – بخشي از راه حل را ميتوان در ظهور “ شبكههاي خط مشي جهاني “ يافت. اين
شبكهها، يا ائتلاف براي تغيير، نهادهاي بينالمللي،سازمانهاي جامعه مدني و بخش
خصوصي و دولتهاي ملي را براي دستيابي به هدف مشترك دور هم جمع ميكند.
337- گاهي سازمانهاي بينالمللي نقش رهبري دارند، مثلاً سازمان بهداشت جهاني در
مورد مبارزه با مالاريا يا دفتر اينجانب در مورد پيمان جهاني با بخش خصوصي.
338- در ساير موارد چند دولت ملي و سازمان غير دولتي نيروي محركه هستند، همانطوري
كه در مورد مبارزه با عدم كاربرد مينهاي زميني اتفاق افتاد. در اتحاديه جهاني براي
واكسينه كردن و مصون سازي، بخش خصوصي و بينادهاي بشر دوستانه نقش آفرينان عمده
بودند. در هر حال اين ائتلافهاي آزاد و سازنده با نشان دادن اينكه حكومت جهاني يك
بازي بدون نتيجه نيست به عبارت “ ما مردمان“ معني ميبخشد. كليه شركاي اين شبكه
شاهد افزايش نفوذ خود هستند.
339- دولتهاي مخصوصاً از پيوستن به شبكههاي جهاني خط مشي سود ميبرند، زيرا آنچه
را كه نميتوانستند بطوري يك جانبه بدست آوردند مشتركاً ميتوانند كسب كنند.
340- هر چند شبكههاي خط مشي چهاني ميتوانند اشكال مختلف بخود گيرند، ولي چند وجه
مشترك نيز دارند. آنها مبتني بر سلسله مراتب نبوده و صداي جامعه مدني را منعكس
ميسازند، و نيز به تدوين خط مشي جهاني، طرح مباحث، و بالابردن آگاهي عموم كمك
ميكنند. آنها اطلاعات توليد و منتشر مينمايند و از اينترنت استفاده وسيع بعمل
ميآورند، و نيز حصول اتفاق نظر و مذاكره براي موافقت درباره معيارهاي جهاني، و نيز
ايجاد انواع جديد ساز و كار براي اجرا و كنترل موافقتها را آسانتر مينمايند.
نمودار 13 – تعداد سازمانهاي غير دولتي بينالمللي ( رقم به هزار )
341 – درگير بودن ما در شبكه هاي خط مشي جهاني وسيع ولي عمدتاً بدون برنامه بوده
است. ما به يك روش متمركز و منظم نياز داريم. لازم است تعيين كنيم چگونه ميتوانيم
به بهتري وسيله به دولتها، جامعه مدني و بخش خصوصي كمك كنيم تا با همكاري يكديگر
تضمين شود كه شبكههاي خط مشي موفق به نيل اهداف آنها و اهداف ما گردد.
ج – برقراري ارتباط ديجيتالي
342 – قبلاً در اين گزارشاهميت شايان پر كردن اختلاف ديجيتالي جهاني را مورد بحث
قرار دادم. در اينجا ميخواهم بگويم چگونه انقلاب اطلاعاتي ميتواند و بايد به خود
ملل متحد استفاده برساند.
343 – ده سال پيش كسب اطلاعات از ( ياد دادن اطلاعات به ) جهان در حال توسعه پر
هزينه و وقت گير بود. ولي امروزه شبكه جهاني اينترنت وضع را تغيير داده است. ما
ميتوانيم روزنامههاي چهار گوشه جهان راظرف چند ثانيه پس از انتشار بخوانيم، و نيز
ميتوانيم اطلاعات واحدهاي دولت ملي، نهادهاي مهم تحقيقات جهاني و سازمانهاي غير
دولتي كليدي را با همان سرعت پيدا كرده و منتقل نماييم.
344 – اين كل قضيه نيست. ارتباط فزاينده جهاني نيز بدان معني است كه هر سال خزانه
وسيع الكترونيكي كه در
web site سازمان ملل موجود است بدون هيچ
هزينهاي در دسترس ميليونها نفر قرار ميگيرد.
Web site ما محبوبيت فوقالعادهاي دارد، و
سال گذشته بيش از100 ميليون بار به آن مراجعه شده است.
345 – اينترنت همچنين به ما امكان داده است كه همايشهاي الكترونيكي جهاني برگزار
كنيم كه نه تنها در هزينه هواپيما و هتل و هزينههاي همايش صرفه جويي ميشود، بلكه
ميتواند از 10000 شركت كننده با همان هزينه 10 نقر پذيرايي نمايد. در دبيرخانه
ميتوانيم “ جلسات “ الكترونيكي را جايگزين جلسات رودررو كنيم و بدان وسيله استفاده
مؤثرتري از وقت كارمندان بعمل آوريم. اين امر به نحو فزاينده رويهاي شده است براي
سازمانهاي مدرن كه از انقلاب اطلاعاتي استقبال كردهاند.
346 – بالاخره انقلاب اطلاعات اين امكان را دارد كه كارآيي عمليات ميداني ما را به
نحو چشمگيري بهبود بخشد. ارتباط بيسيم حتي در بدترين شرايط، منجمله بلاياي طبيعي و
موارد اضطراري كار ميكند.
347 – خرسندم يك برنامه جديد جهت واكنش در مقابل بلايا را اعلام دارم، كه تلفنهاي
موبايل و ماهوارهاي و نيز ارتباط مايكروويو ( microwave
) براي كارمندان بخش كمكهاي بشر دوستانه را تامين و حفظ ميكند.
348 – اين ابتكار تحت رهبري كمپاني اريكسون Ericsson،
با مشاركت واحدهاي سازمان ملل و كميته بينالمللي صليب سرخ انجام خواهد گرفت. (
رجوع كنيد به قاب 11 )
قاب 11
اولين در صحنه: ارتباطات با عمليات امدادي در بلايا
افزايش چشمگير دامنه و شدت بلاياي طبيعي طي سه دهه گذشته، سازمانهاي امداد در بلايا
را با تقاضاهاي روزافزون مواجه ساخته است. جهت رفع اين تقاضاها، عمليات امداد بلايا
بزرگتر و پيچيدهتر شده و نقشآفرينان بيشتري را در بر گرفته است. اين امر به نوبه
خود تقاضا براي ارتباط مؤثر را افزايش داده است.
سيستمهاي ارتباطي محلي غلباً در بلايا به نحو وسيعي خسارت ميبينند. متاسفانه
سيستمهاي ارتباطي كه توسط آژانسها و سازمانهاي غير دولتي مختلف بكار ميرود از لحاظ
كيفيت بسيار متفاوت بوده و دچار مسئله تطبيق هستند. لزوم بهبودي شديداً تشخيص داده
ميشود، ولي براي بسياري از آژانسها و سازمانهاي غير دولتي تحصيل سيستمهاي موثرتر
بسيار پرهزينه است.
جهت مقابله با اين چالش شركت اريكسون يك برنامه واكنش در مقابل بلايا را آغاز كرده
كه از جمله ساير ابتكارها، تلفن موبايل و ماهوارهاي در اختيار كاركنان امداد بشر
دوستانه گذاشته و حفظ ميكند. اين شركت اتصالات مايكروويو را نصب ميكند و ساير
اقدامات جهت بهبود شبكه ارتباطي موجود را بعمل ميآورد، يا در صورتي كه وجود نداشته
باشد آن را ايجاد مينمايد. برنامه واكنش در مقابل بلايا متكي بر پشتيباني ادارات
اريكسن در بيش از 140 كشور جهان است، و توجه آن به تهيه مقدمات براي مواجهه با
بلايا و نيز واكنش در مقابل آن معطوف است. اين عمل سخاوتمندانه در شهروندي جهاني و
همكاري بين بخشهاي خصوصي و عمومي، به كارگزاريهاي سازمان ملل و شركاي آن فايده
بسيار خواهد رساند، و در امر تامين خدمات براي قربانيان بلايا بهبود خواهد بخشيد.
349 – برنامهريزي و عمليات تداركاتي و منزقي در شرايط اضطراري پيچيده با استفاده
بهتر از فنآوري موجود نيز سود ببرد. مثلاً در كوزوو كميته نجات بينالمللي يك شبكه
اينترنتي ماهوارهاي بيسيم مشترك در پريستينا
pristina
برقرار نمود. تمامي كارگزاريهاي ملل متحد، سازمان امنيت و همكاري اروپا، چند هيات
ملي و اكثر سازمانهاي غير دولتي به طور 24 ساعته به شبكه متصلند.
350 – با همه اينها تاكنون سازمان ملل از امكانات انقلاب اطلاعاتي استفاده چنداني
نبرده است. ما با مشكل فرهنگ مقاومت در مقابل تغيير، زير بناي ناكافي فنآوري
اطلاعاتي، نبود كارآموزي و از همه مهمتر با عدم درك منافع فراواني كه فنآوري
اطلاعاتي، در صورت استفاده سازنده از آن در بر دارد مواجه هستيم. ما بايد توانايي
فنآوري اطلاعاتي داخلي خود را بهنگام كرده آن را ارتقاء دهيم. امكانات وسيعي براي
كل نطام سازمان ملل متحد وجود دارد تا خود را بهتر هماهنگ ساخته و اطلاعات و حقايق
مورد علاقه مردم دنيا را در اختيارشان قرار دهد.
351 – من با همكاري ساير اعضاء خانواده ملل متحد اين اهداف را با علاقه و شدت زياد
دنبال خواهم كرد. همچنين براي تجديد زير ساخت و ظرفيت فنآوري اطلاعاتي ملل متحد از
صنعت تكنولوژي اطلاعات درخواست كمك مينمايم.
د – پيشبرد انقلاب آرام
352 – اگر قرار بود جامعه جهاني فردا سازمان ملل متحد جديدي تاسيس كند ساختار آن با
آنچه اكنون داريم متفاوت ميبود. در سال 2000، ساختار سازمان ما دههها وظيفه و
ماموريت كه كشورهاي عضو به ما محول كردهاند، و در بعضي موارد ميراث عدم توافق عميق
سياسي را منعكس مينمايد. در عين حالي كه ردباره تبديل سازمان ملل متحد به يك
سازمان جديدتر و قابل انعطافتر اتفاق نظر وجود دارد، ولي درباره آنچه ميتوانيم
انجام دهيم محدوديتهاي جدي همچنان ادامه خواهد داشت، مگر اينكه كشورهاي عضو مايل
باشند اصلاح ساختاري واقعي را مورد بررسي قرار دهند.
353 – هنگامي كه حدود مسؤليتها و اميدهايي كه به ما بسته شده را در مقابل منابعمان
بسنجيم، با يك واقعيت هشدار دهنده روبرو خواهيم شد. بودجه مربوط به وظايف اصلي ما -
- فعاليتهاي دبيرخانه در نيويورك، ژنو، نايروبي، وين و پنج كميسيون منطقهاي - -
فقط 25/1 ميليارد دلار در سال است. اين رقم حدود 4 درصد بودجه سالانه شهر نيويورك،
و حدود يك ميليارد دلار كمتر از هزينه سالانه اداره آتش نشاني توكيو است. منابع ما
با وظايف جهاني ما بهيچوجه قابل قياس نيست.
354 – همگان از مشكلات ما در مواجهه با بودجههاي راكد و عدم پرداخت بدهيها مطلع
هستند. آنچه كمتر درك شده اين است كه كشورهاي عضو با افزودن وظايف جديد بدون اضافه
كردن منابع، به سازمان فشار تحميل ميكنند. ما ميتوانيم با منابع كمتر كار
سنگينتر انجام دهيم، ولي اين كار تا حد معيني ممكن است. دير يا زود بر كار ما
تاثير منفي خواهد گذارد.
355 – محدوديتها تنها مربوط به امور مالي نيست. در بسياري از موارد ما نميتوانيم
وظيفه خود را انجام دهيم، زيرا عدم توافق بين كشورهاي عضو از حصول اتفاق نظر كه
براي اقدام مؤثر لازم است جلوگيري ميكند. اين وضع شايد در مورد عمليات صلح خيلي
مشهود باشد، ولي در ساير موارد نيز اثر ميگذارد. علاوه بر اين طرز نظارت ناخوانده
و بينهايت مفصل كه كشورهاي عضو بر فعاليتهاي برنامه ما اعمال ميكنند، برايمان خيلي
مشكل ميسازد كه كارآيي و تاثير گذاري خود را به حد اكثر برسانيم.
356 – “ انقلاب آرام “ كه در 1997 آغاز كرديم بر اين مبنا طراحي شده بود كه سازمان
ملل را به يك سازمان كوچكتر و مؤثرتر تبديل نمايد. از آن زمان تا كنون ما رويههاي
مديريتي خود را منظم و يكنواخت كرده، و منابع را از اداره به كار توسه انتقال
دادهايم، يك مديريت به سبك كابينه ابداع و هماهنگي بين اعضاي خانواده ملل متحد را
كه دور از هم هستند بهبود بخشيدهايم.
357 – جهت كاهش تعصب نسبت به عدم كارآيي نهادي كه كار ما را مبتلا نموده، و تسهيل
در تجهيز استراتژيك منابع، مهلت يا “ مقررات زماني “ در مورد ابتكاراتي كه شامل
تجديد ساختار سازماني يا تعهدات مالي عمده باشد پيشنهاد نمودم. مجمع عمومي هنوز اين
پيشنهاد را نپذيرفته؛ من از مجمع درخواست ميكنم اين كار را انجام دهد.
358 – علاوه بر اين يك سازمان ملل مردم گراتر بايد هم از لحاظ استخدام كارمندان و
هم تخصيص منابع سازماني بيشتر مبتني بر نتايج باشد. ما در جهت سيستم بودجه بندي
مبتني بر نتايج، كه نه بر دادهها و فرايندها بلكه بر حاصل كار متمركز باشد به كندي
پيشرفت ميكنيم. زماني كه اين سيستم به طور كامل به اجرا گذارده شود موجب ترويج
كارآيي و قابليت انعطاف خواهد شد، و در عين حال شفافيت و جوابگويي ديرخانه نسبت به
كشورهاي عضو را افزليش خواهد داد. در اينجا نيز حمايت مجمع عمومي لازم است.
359 – به عنوان جمع بندي بايد گفت كه سازمان ملل قرن بيست و يكم همچنان به وسيله
اصول بنيادين آن راهنمايي و اداره شود. بايد همچنان سازماني كه خود را وقف منافع
كشورهاي عضو و مردمانش كرده، باقي بماند. اهداف ما تغيير نخواهد كرد: صلحؤ سعادت،
عدالت اجتماعي و آينده پايدار. ولي وسايلي كه براي نيل بدان اهداف بكار ميبريم
بايد مطابق چالشهاي عصر جديد باشد.
360 – در آينده، سازمان ملل بايد به نحو روزافزوني به عنوان عامل و واسطه براي
اقدام دسته جمعي، هم در بين كشورهاي عضو و هم بين آنها مجموعه فعالي از نقش آفرينان
جديد غير دولتي عمل كند. ما بايد همچنان مكاني باشيم كه در آن معيارهاي جديد رفتار
بينالمللي بعد از مباحثات تهيه ميشوند، و اتفاق نظر كلي درباره آنها بدست ميآيد.
ما بايد قدرت فنآوري را جهت بهبود اقبال و وضع كشورهاي در حال توسعه در خدمت
بگيريم. سرانجام، خود ما به عنوان سازمان بايد كاراتر و تاثير گذارتر باشيم و در
دسترس مردم دنيا قرار گيريم. اگر در انجام اين كار شكست بخوريم، بايد جديتر منتقد
خود باشيم.
361 – فقط از اين راههاست كه يك امين جهاني براي كليه مردم دنيا خواهيم شد.
( 7 ) قابل توجه اجلاس سران
362 – مقاصد و اصول سازمان ملل به روشني در منشور و اعلاميه جهاني حقوق بشر تشريح
شده است. تاثير و ظرفيت آن براي الهام بخشيدن بهيچوجه كمتر نشده، بلكه بيشتر شده
است، زيرا مردم به صورتهاي جديد به يكديگر پيوند خوردهاند و لزوم مسؤليت مشترك در
سطح جهاني بيشتر احساس ميشود. به اعتقاد من ارزشهاي زير كه روحيه منشور را منعكس
ميكند بين كليه ملل مشترك است، و براي عصري مه وارد آن ميشويم اهميت شايان دارد.
آزادي – مردان و زنان حق دارند كه زندگي خود را اداره كرده و كودكان خود را با
شرافت، و رها از گرسنگي و بيچارگي و بدون ترس از خشونت يا مخالفت بزرگ كنند. بهتري
راه تضمين حقوق آنها دولت منتخب بر اساس اراده مردم است.
عدالت و همبستگي – هيچ فرد يا ملتي را نبايد از فرصت بهرهمندي از جهاني شدن محروم
كرد. مخاطرات جاني را بايد به نحوي اداره كرد كه هزينه و بارشان به نحو عادلانه
تقسيم شود. آنهايي كه رنج ميكشند يا از حد اقل منافع بهرهمند ميشوند حق دريافت
كمك از اشخاصي را دارند كه بيشترين استفاده را ميبرند.
بردباري – انسانها با وجود تنوع عقايد، فرهنگها و زبانها بايد به يكديگر احترام
بگذارند. از تفاوتهاي بين جوامع يا درون آنها نبايد بيم داشت يا آنها را سركوب كرد،
بلكه بايد آنها را محترم شمرد. اختلاف بين و داخل ملل را بايد به طرق مسالمتآميز
حل و فصل كرد، مگر در مواردي كه منشور توسل به زور را تجويز كرده باشد.
احترام به طبيعت – در برخورد با موجودات زنده و منابع طبيعي بايد احتياط به كار
برد. فقط بدين وسيله ميتوان ثروتهاي بي حد و حصري را كه از طبيعت به ارث بردهايم
حفظ و به بازماندگان خود منتقل كنيم.
مسؤليت مشترك – حكومتها بايد با يكديگر اقدام كنند تا طبق منشور صلح و انيت
بينالمللي را حفظ نمايند. اداره مخاطرات و تهديداتي كه بر تمامي مردم دنيا تاثير
ميگذارد بايد به نحو چند جانبه مورد بررسي قرار گيرد.
363 – در اعمال اين ارزشها به سده جديد، اولويتهاي ما بايد روشن باشد.
364 – در اولين مرحله ما نبايد از هيچ كوششي فروگذاري كنيم كه مردان و زنان خود را
از فقر منفور و غير انساني كه در حال حاضر گريبانگير بيش از يك ميليارد نفر است،
برهانيم. بنابراين اجازه دهيد تصميم بگيريم اقدامات زير را بعمل آوريم:
- قبل از آنكه سده جديد 15 ساله شود، نسبت مردم دنيا را ( در حال حاضر 22% ) كه
درآمدشان كمتر از روزي يك دلار است به نصف تقليل دهيم.
- تا همان تاريخ، نسبت مردمي را ( در حال حاضر 20 % ) كه به آب آشاميدني سالم
دسترسي ندارند يا از عهده هزينه آن بر نميآيند، به نصف برسانيم.
- تا همان تاريخ، كليه كودكان، پسر و دختر، در همه نقاط، يتوانند دوره دبستان را به
اتمام برسانند، و پسران و دختران به تمام سطوح آموزشي به طور مساوي دسترسي داشته
باشند.
- كه تا آن تاريخ، از شيوع ايدز جلوگيري و شروع به معكوس كردن گسترش آن نموده
باشيم.
- كه تا سال 2020، بهبودي چشمگيري در زندگي حداقل 100 ميليون ساكنين حلبي آبادها در
سرتاسر جهان ايجاد كنيم.
- راهكارهايي تدوين كنيم كه به جوانان همه نقاط امكان دهد شغل آبرمندي پيدا كنند.
- تضمين كنيم كه منافع فنآوري نو، مخصوصاً فنآوري اطلاعات در دسترس همه قرار
گيرد.
- كه از حالا به بعد هر دولت ملي خود را نسبت به خط مشيها و برنامههاي ملي كه
مخصوصاً در جهت كاهش فقر ميباشد متعهد سازد، و اين كار را با مشورت با جامعه مدني
تدوين و اجرا نمايد.
در سطح بينالمللي كشورهاي خوشبختتر وطيفه همبستگي با كشورهاي ديگر را دارند.
بنابراين اجازه دهيد آنها تصميم بگيرند كه:
- به كالاهاي توليد شده در كشورهاي فقير اجازه ورود آزادانه به بازار خود بدهند، و
به عنوان اولين قدم، آماده باشند در مارس 2001 در سومين همايش سازمان ملل درباره
كشورهاي كمتر توسعه يافته، سياستي را اتخاذ نمايند كه به موجب آن صادرات كشورهاي
كمتر توسعه يافته با معافيت از عوارض و سهميه بندي وارد شود و در دسترس قرار گيرد.
- يوغ و بند بدهي را كه در حال حاضر بسياري از فقيرترين كشورها را در فقر محصور
كرده بردارند، و به عنوان اولين قدم بسط و گسترش برنامه رهايي از بدهي براي كشورهاي
فقير سخت مقروض، كه سال گذشته مورد موافقت قرار گرفت، را بي درنگ اجرا نمايند و
حاضر باشند كليه بدهيهاي رسمي كشورهاي فقير كه زير بار سنگين بدهي هستند را لغو
كنند، و در مقابل آن كشورها تعهد قابل اثبات مبني بر كاهش فقر بنمايند.
- اعطاي كمك سخاوتمندانهتر به منظور توسعه به ويژه به كشورهايي كه منابع خود را
واقعاً براي تقليل فقر بكار ميبرند.
- همكاري با صنعت دارو سازي و ساير شركاء براي توليد واكسن مؤثر عليه ايدز با قيمت
معقول، گذاردن داروهاي مربوط به ايدز در دسترس عموم مردم كشورهاي در حال توسعه.
در سطوح ملي و بينالمللي سرمايهگذاري خصوصي نقش بسيار ضروري دارد كه ايفا نمايد.
بنابراين اجازه دهيد تصميم بگيريم كه:
- توسعه مشاركت قوي با بخش خصوصي براي مبارزه با فقر در كليه جنبههاي آن به وقوع
بپيوندد.
فقر مفرط در جنوب صحرا در آفريقا با مقايسه با مناطق ديگر روي بخش عمدهتري ار مردم
تاثير ميگذارد. اين وضع در نتيجه وقوع جنگ با پيشآمد بيشتر و همچنين ايدز و
بيماريهاي ديگر تشديد ميشود. بنابراين بگذاريد تصميم بگيريم كه:
در كليه اقدامات خود توجه خاص به نيازهاي آفريقا مبذول داريم، و از تلاشهاي
آفريقاييان جهت حل مسايل آن قاره حمايت كامل بعمل آوريم.
من از طرف خود چهار ابتكار جديد را در اين چزارش اعلام كردهام:
- يك شبكه داخلي بهداشتي، اطلاعات پزشكي بهنگام در اختيار بيمارستان و كلينيكهاي
كشورهاي در حال توسعه قرار دهد.
- يك سرويس فنآوري اطلاعاتي ملل متحد (
UNITeS ) به
گروههايي از كشورهاي در حال توسعه در مورد استفاده و فرصتهاي فنآوري اطلاعاتي
آموزش بدهد.
- اقدام به پاسخ در مورد بلايا “ اولين در صحنه “ كه با مناطقي كه تحت تاثير بلاياي
طبيعي و اوضاع اضطراري قرار گرفتهاند بدون وقفه ارتباط برقرار مينمايد.
- يك شبكه خط مشي جهاني كه روشهاي جديد با دوام را در مورد اشتغال جوانان مورد
بررسي قرار ميدهد.
365 – در مرحله دوم ما بايد از هيچ كوششي فروگذار نكنيم تا مردان و زنان همنوع خود
را از بلاي جنگ
( همانطور كه منشور ما را موظف ميدارد )، مخصوصاً از خشونت ناشي از منازعات داخلي
و ترس از اسلحههايي كه منجر به كشتار گروهي ميشوند و عمدتاً دو منبع ايجاد وحشت
در عصر حاضر تلقي ميگردند، برهانيم. بنابراين اجازه بدهيد تصميم بگيريم كه:
- احترام نسبت به قانون، در امور ملي و بينالمللي، مخصوصاً مقررات توافق شده
معاهدات در مورد كنترل سلاحها و قوانين بينالمللي بشر دوستانه و حقوق بشر را
تقويت كنيم. من از كليه دولتهايي كه اين اقدام را انجام ندادهاند دعوت ميكنم كه
كنوانسيونها، و ميثاقها و معاهداتي را كه هسته مركزي قوانين بينالمللي هستند را
به امضاء رسانده و تصويب نمايند.
- مؤثر تر ساختن سازمان ملل در انجام وظيفه خود در حفظ صلح و امنيت، مخصوصاً از
طريق تقويت توانايي ملل متحد در انجام عمليات صلح.
- تصويب اقداماتي براي آنكه تحريمهاي اقتصادي كه به تصويب شوراي امنيت رسيده به
جمعيتهاي بيكناه كمتر صدمه برساند و در مجازات حاكمان خاطي مؤثرتر باشد.
- اقدام فعالانه جهت مهار قاچاق غير قانوني سلاحهاي سبك، مخصوصاً از طريق ايجاد
شفافيت بيشتر در نقل و انتقال اسلحه.
- حمايت از اقدامات مربوط به خلع سلاح منطقهاي، مانند مهلت قانوني در واردات،
صادرات يا توليد سلاحهاي سبك در غرب آفريقا.
- بسط برنامههاي “ اسلحه در مقابل كالا “ خصوصاً در وضعيت بعد از اتمام منازعات كه
در آلباني، السالوادور، موزامبيك و پاناما نتيجه بخش بوده، به ساير نواحي.
- بررسي امكان برگزاري يك همايش بزرگ بينالمللي به منظور تعيين راههاي از بين بردن
خطرات هستهاي.
366 – در مرحله سوم ما بايد از هيچ كوششي فروگذاري نكنيم تا مردان و زنان و همنوعان
خود و از همه بيشتر فرزندان و نوههاي خود را از خطر زيستن در كرهاي برهانيم كه در
نتيجه فعاليتهاي انساني به نحو بازگشت ناپذيري آلوده شده و منابعش ديگر نيازهاي
آنها را مرتفع نميسازد. با توجه به خطرات عظيمي كه بشريت با آن مواجه است، اجازه
دهيد تصميم بگيريم كه:
- يك سري اخلاقيات جديد حفظ و راهنمايي را به تصويب برسانيم، و به عنوان اولين گام:
- پذيرش و تصويب پروتكل كيوتو، بطوري كه تا سال 2002 به مورد اجرا گذارده شود و
تضمين نيل به اهداف آن، به عنوان قدمي به سوي كاهش نشر گازهاي گلخانهاي.
- بررسي جدي و منظور داشتن سيستم “ حسابداري سبز “ سازمان ملل به عنوان جزيي از
حسابداري ملي.
- تامين حمايت مالي از ارزيابي هزاره و اقدامات فعالانه در آن
367 – بالاخره ما بايد از هيچ كوششي فروگذاري نكنيم تا سازمان ملل را به ابزار
مؤثرتري در دست مردم دنيا تبديل نماييم تا سه اولويت را دنبال نمايند. نبرد عليه
فقر، جهل و بيماري، نبرد عليه خشونت و ترور، و نبرد عليه تخريب و انهدام خانه همه
ما. بنابراين اجازه دهيد تصميم بگيريم كه:
- شوراي امنيت را اصلاح كنيم، كه همه يتوانند مسؤليتهاي خود را به نحو مؤثرتري
انجام دهد، و هم از نظر كل مردم دنيا مشروعيت بيشتري بدست آورد.
- تضمين كنيم كه منابع لازم به سازمان جهت انجام وظايفش داده شود.
- تضمين كنيم كه دبيرخانه بهترين فايده را از آن منابع در جهت مصالح كل كشورهاي عضو
ببرد، از طريق اجازه دادن به آن تا بهترين روش مديريتي و فنآوري موجود را تصويب و
مساعي خود را روي آن وظايفي متمركز كند كه اولويتهاي جاري كشورهاي عضو را منعكس
مينمايد.
- به سازمانهاي غير دولتي و ساير نقشآفرينان غير حكومتي فرصت كامل بدهيم تا نقش
ضروري خود را در كار و وظايف سازمان ايفا نمايند.
368 - معتقدم اين اولويتها روشن است، و اينكه كليه اين امور قابل حصول است، اگر
اراده كنيم آن را بدست آوريم. براي بسياري از اين اولويتها راهكارهايي ابداع و در
اين گزارش به طور خلاصه ذكر گرديده است در مورد ساير اوليتها لازم است كه از فكر و
نيرو و بودجههاي پژوهشي خود براي جستجوي راهحلهاي قابل اعمال استفاده كنيم.
369 - هيچ كشور و سازماني به تنهايي نميتواند كليه اين مسايل را حل كند. و نيز هيچ
كشوري نبايد تصور كند كه اگر دولت و شهروندان آن از صميم قلب دست به اقدام نزنند،
ساير كشورهاي مسايلش را حل خواهند كرد. براي آنكه قرن بيست و يكم امنتر و عادلانه
تر از قرن بيستم شود، مستلزم آن است كه كليه كشورها و افراد اقدامات قاطعانهاي
بعمل آورند. يك سازمان ملل احيا شده در الهام بخشي و هماهنگي اين اقدامات نقش حياتي
و عالي ايفا خواهد كرد.
www.polpiran.com