پيام
نهضت تفاهم
افغانها در اروپا
مالمو ـ سويدن
8 جون 2003
مردم کشورما لحظات سرنوشت سازی را می
گذراند. عده يی از شخصيت ها ، صاحبنظران حلقات و سازمانهای سياسی ، اجتماعی و
فرهنگی افغانی ، بادرک حساسيت و اهميت وضع موجود افغانستان و تحول آن در جهت تامين
صلح ، امنيت و ايجاد نظام دولتی مبتنی بر اصول و معيار های دموکراسی ، مساعی و
تلاشهای وطندوستانه يی را براه انداخته اند که ما آنرا نه تنها مژده يی مسرت آفرين
برای مردم مصيبت ديده افغانستان ميدانيم ، بلکه آنرا آغاز نيکو برای هرچه بيشتر
بهم نزديک شدن رشته های از هم متلاشی شده نهضت روشنفکری درکشور می شماريم که طی
ساليان متمادی بالاثر عوامل و مظاهر نامناسب ، قسما يا جبرا از هم گسسته ويا دور
نگهداشته شده اند.
چنانکه اظهار نظرها و برنامه های مطروحهء
سازمانها و نهاد های متذکره برمی آيد ، اصل تامين صلح و امنيت سرتاسری ، بازسازی
کشور و ايجاد نظام سياسی مبتنی براصول و معيارهای دموکراسی درخطوط اساسی برنامه
های آنها قرار دارد که اين خود نه تنها نمود مسير مطالبات و اهداف اساسی قشرآگاه و
چيزفهم جامعه افغانی بسوی يک خط مشی مشترک برای آينده کشور است ، بلکه بيان اين
واقعيت نيز است که ديگر قشر ويا اقشار آگاه جامعه ما ، صرف برای « صاف کردن ميدان
» با سره کردن و ناسره کردن ، آنچه گذشته ، خود را محصور نساخته می خواهد با مطرح
کردن « راه بيرون رفت افغان شمول از مصائب » عملا در تاسيس نظام سياسی که بر رنج
ها و آلام مردم ما نقطه پايان گذاشته و دستيابی آنها را به مزايای جامعه مدنی
تضمين کند ، اثبات موثريت نمايد.
ولی چنانکه به ملاحظه می رسد ، باوجود تغيير
شرايط و متبارز شدن اهميت جدی و حياتی ، اتحاد نيروهای طرفدار صلح و دموکراسی در
افغانستان هنوز هم ، چندگانگی ها و حتی اختلاف درميان اين نيرو ها وجود دارد و اين
اختلاف نظرها پيش از اينکه اساسی از تفاوت تاکتيک ها و روش های گونه گون سياسی
داشته باشد، بيشتر بنيادی از ناباوری دارد.
به عقيدهء ما تا هنوزکار مشخص ، لازم و قانع
کننده برای رفع همه سوء تفاهمات ويا
مخاصمت های که جريانات گذشته خواسته و ناخواسته بردوش مردم ما و منجمله نيروها
وسازمانهای سياسی که نيز برخی از مردم اند ، تحميل نموده بود انجام نيافته است ،
زيرا اتحاد و انشقاق دو اصل متضادی اند که می تواند حدود و ثغور آن از يک جانب با
تامين اتحاد « وحدت ملی » قدرت عمل مردم يک سرزمين را به دفاع از حاکميت ملی تامين
و ارادهء آنها را در وجود ايجاد نظام سياسی مبتنی بر ارادهء اکثريت تضمين نمايد ،
و عکس آن انشقاق نه تنها يک عامل بازدارنده در زمينه های متذکره است ، بلکه وسيله
موثر نفوذ اجانب و اجرای برنامه های آنها برای اسير کردن مردم يک کشور محسوب می
گردد.
تاريخ معاصر کشور ما شاهد آنست که برای
تخريش وحدت ملی مردم افغانستان تلاشهای گسترده يی از جانب دشمنان مردم افغانستان
به راه انداخته شد و اين اغراض وقتی به سطح يک فاجعه ء ملی برای مردم افغانستان
پروبال بازکرد که جای فرهنگ تفاهم و تفکر سالم را فرهنگ تفنگ سالاری گرفت.
بلی مردمی که سده ها در يک « پل و پلوان » با داشتن روحيه برادری و برابری
زرع می کردند و با پندار « حق خدا و حق همسايه » در غم و شادی دوستان و برادران
هموطن خويش ، خود را شريک ميدانستند و بدون منسوب ساختن خويش به اين يا آن قوم ،
برادر وار در کنار هم می زيستند و با مراجعه به يک اصل پسنديدهء ملی که هنگام بروز
اختلافات روی يک مساله ، براساس « فرهنگ تفاهم » جرگه ها را تشکيل می دادند و بعد
در تحقق تصاميم آن خود را بدان متعهد ميدانستند چی شد که يکباره درمقابل هم قرار
بگيرند و تحت نام « مقابله يا دفاع ! » از اين ويا آن قوم ، دست آوردهای مشترک
فرهنگی و تاريخی خود را به نابودی بکشانند.
پاسخ واضح است ، زمانی که جای « فرهنگ تفاهم
» را « فرهنگ تفنگ » بگيرد ، مبرهن است که گروهای سلاح به دست برای حفظ پوتنسيال
جنگی و یربازگيری در ميان اين ويا آن قوم جبهه می گيرند و به کمک دشمنان « وحدت
ملی » افغانها با گرم داشتن تنور اختلافات ميان آنها نان مطابق به ميل خود را در
آن می پزند.
ازآنرو اختلاف ميان اقوام افغانستان به سطحی که عملکرد نظامی وسياسی گروههای سلاح
بدست و بعضا سياسی تبارز يافت ، اختلافاتی بود، ايجاد شده از جانب دشمنان آرامش
مردم افغانستان ، نه اختلافاتی زاده سرشت اجتماعی و اتنيکی جامعه افغانی ، بناء در
مقطع کنونی پالايش آن سنن پسنديده يی که توانسته است مردم ما را درلحظات دشوار
کنارهم قرار دهد ، اهميت جدی کسب می کند و آن رو آوردن به « فرهنگ تفاهم » وآرايش
وپيرايش آن به مقتضيات کنونی اصول و معيار های جامعهء مدنی است.
مبرهن است که نقش آگاهان سياسی و علاقمندان
اشتراک درحيات سياسی کشور درباوری اين فرهنگ و استفاده موثر از آن برای کوتاه و
کوتاه تر ساختن فاصله ميان نيروهای سياسی افغانی نهايت جدی و قابل محاسبه است.
البته مرام از تاکيد روی اتحاد عمل در جنبش
سياسی کشور اين نيست که همه سازمانها ، نيروها و شخصيت های سياسی کشور هرگونه دگر
انديشی را کنار گذاشته تحت يک برنامه واحد فکری برای ساختن افغانستان آينده دست به
کار شوند. قصد آنست که درچنين روندی، اصل تفاهم با اصول آزاد انديشی که مبنی بر
پذيرش واقعيت وجود ديگران و اصول پذيرش دگرانيشی دارد ، انطباق يابد.
بادرنظرداشت آنچه گفته آمد و باور به
توانايی مردم ما درزمينهء حل مشکلات ذات البينی از طريق « تفاهم » يکسال قبل ،
تعدادی از روشنفکران و صاحبنظران آگاه وطن ، به ادامهء تلاشهای دراز مدت با توجه
به ضرورت سهم گيری فعال در حل پروبلم های موجود درکشور و راه يابی بسوی تامين
زمينه های مساعد صلح و دموکراسی در افغانستان دريک نشست وسيع و بی سابقه روشنفکران
افغانی مقيم اروپا درشهر کلن جمهوری فدرال آلمان گردهم آمدند. درنتيجه بخاطر
انسجام امور ، کميسيون سرتاسری تفاهم و انسجام اروپايی ايجاد گرديد. کميسيون تفاهم
و انسجام اروپايی موظف بود تا در جهت توسعه و گسترش پروسه تفاهم ميان نيرو های
طرفدار صلح و دموکراسی و جستجوی زمينه ء اتحاد اين نيروها سعی و تلاش نمايد. اينک
بعد از گذشت نه ماه جلسه نمايندگان منتخب پروسه تفاهم افغانها مقيم اروپا و جمهوری
های سابق اتحادشوروی دومين نشست وسيع سرتاسری خود را در شهر مالمو سويدن داير تا
کار های انجام شدهء خود را به ارزيابی گرفته و دورنمای فعاليت های پروسه تفاهم را
معين سازد.
تفاهم اصلی است قابل درک برای همه ، ولی
استفاده از اساسات اين اصل درعرصهء سياسی ايجاب توضيحات بيشتر را می نمايد ، زيرا
در پناه اصل تفاهم در سطح پرابلم ها و مناقشات ذات البينی محلی ، جهت کنار آمدن ،
شريک ساختن سليقه های متفاوت برای رفع يک مشکل و اتخاذ تصميم ويا فيصله واحد برای
رسيدن بيک هدف ، شيوه ها و روش های عنعنوی وجود دارد ، مثل جرگه موسفيدان محل ،
جرگه های بزرگان يک ويا چند قوم ، ميانجيگری و پا درميانی شخصيت ها و افراد
خيرخواه جهت حل منازعات وغيره ، ولی اين شيوه ها و روشهای عنعنوی با همه موثريتی
که دارند درسطح سياسی نمی توانند وسيلهء يگانه چيره شدن برمعضلات و پروبلم های
انباشته شدهء سياسی و اجتماعی باشند، زيرا تفاهم در سطح سياسی از نظر موضوع ،
نيروهای سهم گيرنده ، هدف ووسعت عمل ، با تفاهم به شيوه های عنعنوی در سطح يک محل
فرق می کند. بناء اولا تفاهم در سطح سياسی
بخاطر به مباحثه ومشاجره گذاشتن مجموع طرز ديدها ، نظرات و مطالب
وپيشنهادات و همچنان مساعی برای شناسايی درک علل تفاوتهای سليقه يی و مرامی ميان
افراد و نيروهايی است که در يک مقطع ويا دريک مرحله برای نايل شدن به هدف واحد
فعاليت دارند، وثانيا ، جستجو ، مشخص ساختن تاکتيک ها، ستراتيژی های سياسی ،
اجتماعی و اقتصادی و طرق اجرای آن به خاطر اجرای اهدف قبلا توافق شده است.
درگام نخست تفاهم منحيث آغاز ايجاد روابط
فعال ، زنده و اقناعی ميان افراد و نيروهای دارای نظرات واحد ولی داشتن سليقه های
متفاوت در انتخاب شيوه های رسيدن به هدف های دور و نزديک و انکشاف تفاهم تا سطح
ايجاد سازمان واحد سياسی و همچنان تحکيم هرچه بيشتر وحدت سياسی مبرميت جدی دارد و
همزمان با اين مساعی درعرصه تفاهم ، بروفق اصول و اساسات معمول پذيرفته شدهء تفاهم
، ايجاد روابط متقابلا مفيد ، فعال و مطمئن با ساير نيروهای سياسی که طبق ساختار
اجتماعی جامعه و تفکر انديشه های متفاوت ويا حتی مخالف دارند ، اما تامين صلح و
ترقی اجتماعی را برای افغانستان امر ضروری و ارمانی می پندارند.
دراين سطح ، تفاهم ديگر يک شعار محض روی
برنامه نيروههای سياسی نه ، بلکه هدف است ، هدف بخاطر ازميان برداشتن فاصله ها ويا
کوتاه و کوتاه تر ساختن آن بخاطر ايجاد اتحادها و ائتلافهای سياسی می باشد.
واقعيت انکشاف سياسی درکشورهای که مشابه به
شرايط ما مرحله ويا مراحلی از جنگ داخلی گذشتانده اند نشان ميدهد تامين تفاهم حتی
درميان کسانيکه ساليان دراز درمقابل هم جنگيده اند، ممکن است.
ما معتقديم که اگردر سطح گروها و نيروهای
سياسی که ادعا می کنند درسمت و سو دادن جامعه اثر دارند، اگر تفاهم براساس اصول و
معيارفوق صورت گيرد، ديگر نزاعی در سطح مردمان محل که قبلا براساس اغراض دشمنان
وحدت ملی مردم افغانستان به اصطلاح « تفرقه بيانداز و حکومت کن » بوجود آمده بود ،
باقی نمی ماند و آنزمانست که زمينه برای سوق آرای عامه در ايجاد حاکميت ملی فراهم
آيد و مطمئنا با سهمگيری فعال فراگير همهء ( اقوام و گروپ های اتنيکی ) درايجاد
حکومت قانون ، دموکراسی تامين می شود و درپناه اين اصل است که ديگر پناهی به
عناصرخود غرض جهت جبهه گيری درميان اين قوم
و آن قوم باقی نمی ماند.
باتوجه به اين واقعيت ما بخاطر سهمگيری فعال
در روند کنونی درکشور مجدانه درتلاش ايم تا همگام با ساير نيروهای وطنخواه بر
بحران اعتماد ناشی از دوران فروپاشی فايق آمده روحيهء تفاهم ، انعطاف و تحمل
همديگر را به سود صلح ، دموکراسی و اعمار مجدد کشور به ويرانه مبدل شدهء ما را تعميق
و توسعه دهيم. پيروزی بدون شک مربوط به
درک و تلاش متقابل و هدفمند در همين سمت و سو خواهد بود.
و من الله التوفيق
نهضت تفاهم افغانها در اروپا