اکادمسین دستگیر پنجشیری اخیرا نظریات خویش را پیرامون طرح های ارائه شده از جانب کروه های مختلف روشنفکران افغانی در بارة مسایل افغانستان ارائه و غرض نشر بدسترس ما قرار داده اند که اینک جهت استفاده و اگاهی هموطنان عزیز به نشر میرسد.

*************

تاقلــــــة آرزوی تســــــخیر شود            نسلی زمبارزان ما پیر شود

گــرما نرسیدیم به آن قلهء ســبز             نسلی دگری رسد ولی میر شود

سلام های گرم

بیاران موافق و مخالف گذشته

بویژه بطرفداران « نهضت فراگیر سیاسی » و « کمیسیون تفاهم» .

نظریات شخصی جناب کشتمند صدراعظم جمهوری دیموکراتیک افغانستان ، طرح های طرفداران « ضرورت پایه گذاری نهضت فراگیر سیاسی »  وسند سازمان ویا « کمیسیون تفاهم » را ، با علاقه ی عاری از تعصبات خشک فرکسیونی ح د خ ا مطالعه کردم.

دیدگاه ها ، اندیشه ها ، تحلیل های سیاسی ، نتیجه گیری ها ، مواضع و اهداف دیموکراتیک ملی و میهنی طراحان این اسناد ، بطور کلی از توازن ـ و تناسب نوین قوا بمقیاس ملی و بین المللی ، اوضاع پیچیده ی افغانستان و منطقه ، بویژه از فروپاشی اتحاد شوروی و اقمار دور و نزدیک آن ، از قطب بندی های سوسیال دموکراسی اروپا و سرمایه سالاری جهان غرب ، اوضاع روسیه و چین ، امنیت آسیا ، از دگرگونی های کشورهای آسیای میانه ،  ایران ، پاکستان و خاور میانه عربی ، از خطر بنیاد گرایی اسلامی و تروریزم و از گذار جهان از فضا و جو خطرناک جنگ سرد ، بسوی همکاری ، همگرایی ، تشنج زدایی و بطور عمده بسوی اتحاد های نوین جهانی برضد القاعده ، تروریزم جهانی و برضد جنبش طالبان و بنیادگرایی اسلامی ، درون مایه ، پایه و شناخت واقعبینانه دارد.

ـ خطوط اساسی فکری این نظریات و طرح ها میتواند و باید در جریان مباحثات آزادانه ، گفتگوها و مبادله نظریات ، غنای بیشتر یابد.

ـ در اهداف سیاسی ، بعد از دو نظر اول و دوم بلا فاصله باید ، در باره ی حق حاکمیت ملی ، تاسیس شورای ملی وقوه ی قضائیه مستقل این پیشنهاد های قانونی و دیموکراتیک با همه شفافیت و صراحت مطرح گردد.

ـ در جمهوری افغانستان حاکمیت ملی به مردم تعلق میگیرد . این حاکمیت توسط انتخابات آزاد ، سری ، مستقیم ، عمومی، عادلانه و تاسیس شورای ملی تعمیل میشود.

ـ شورای ملی عالیترین مقام قانونگذاری در کشور است.

برای تشکیل این مجلس و اشتراک در تنظیم حیات ملی طبق قانون اساسی ، قانون انتخابات و ارزش های اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ، مبارزه ی مسالمت آمیز میشود.

ـ برای تامین استقلال قوهء قضائیه ی غیر تنظیمی و غیر حزبی مجاهدت قانونی آغاز میگردد.

ـ طرفداران اصول دیموکراسی و استقلال قوه قضائیه به این باورند که : تنظیم امور قضایی و محاکماتی باید بر مبنای قانون اساسی ، احکام دین مبن اسلام ، اصول دیموکراسی و ارزش ها اعلامیه جهانی حقوق بشر صورت بگیرد.

ـ طرفداران دیموکراسی ، در افغانستان نوین ، بخاطر تشکیل جبهه ی متحد ملی ، میهنی و دیموکراتیک مبارزه ی صادقانه میکند.

در جبهه ی متحد ملی ، نمایندگان همه سازمان ها ، احزاب ملی ، میهنی ، دیموکراتیک جنبش های ملی ، کانون های فرهنگی و سازمانهای اجتماعی ، متنفذین روش بین  مذهبی ، ملی ، محلی و شخصیت های اجتماعی و فرهنگی اشتراک فعال میورزند.

جبهه ی متحد ملی میتواند و باید زمینة شرکت آگاهانه و داوطلبانه ی همه ی زنان و مردان مبارز و طرفداران دیموکراسی ، اتحاد ملی ، نوسازی ، بازسازی ، صلح و امنیت افغانستان نوین را مهیا نماید.

ـ در جبهه ی  متحد ملی ، اعضای جمعی و انفرادی حق عضویت و فعالیت آزادانه داشته باشند.

ـ تصامیم رهبری جبهه ی ملی براساس موازین و اصول دیموکراسی به اکثریت آرا اتخاذ میگردد.

در عرصه ی فرهنگی این فقره افزوده شود :

ـ بمقصد جلوگیری از دستبرد میراث های فرهنگی و معنوی مردم افغانستان با حفریات و کاوش های خودسرانه و چپاول گرانه اداره های محلی برخورد قاطع و قانونی صورت گیرد. در عرصه  ی اقتصاد ملی نیز باید بخاطر تقویت همه بخش های اقتصاد ملی ، ( بخش خصوصی ، کوپراتیفی ، مختلط و بخش دولتی) حمایت صورت بگیرد.

ـ از همکاری های اقتصادی و مساعدت های مالی بی قید و شرط سیاسی دولت ها ، بانک ها ، سازمان های خیریه بین المللی و سازمانهای غیردولتی بمقصد رفع ویرانی های جنگ واعمار مجدد کشور پشتیبانی جدی شود.

ـ از رشد شتابان صنایع ملی ، صنایع دستی ، پیشه وری و انکشاف صادرات بویژه صادرات قالین ، قره قل ، میوه های خشک وتازه حمایت صورت گیرد.

ـ به توسعه ی وسایل ترانسپورتی ، احیای شبکه های برق ، مخابرات و مواصلات توجه جدی مبذول گردد.

ـ بار سنگین مالیات غیرمستقیم از دوش مردم فقیر کشور برداشته شود. مالیات مستقیم افزایش یابد و از اموال لوکس و تجملی مالیات مترقی اخذ شود.

ـ به حفظ و پاگیزگی محیط زیست و پاک کردن ماین های منفلق ناشده توجه فوری بعمل اید.

ـ از منابع و ثروت های سرشار طبیعی بویژه از جنگلات و معادن احجار کریمه براساس تجارب نوین علمی و آخرین دستاورد های تخنیک معاصر ، استفاده و بهره برداری  اقتصادی و صرفه جویانه صورت بگیرد.

ـ در عرصة اجتماعی برای رفاه مادی و معنوی بازماندگان شهیدان ، قربانیان جنگ ، یتیمان ، بیوه زنان ، خانواده های بی سرپرست تسهیلات عاجل و قانونی فراهم شود.

ـ علیه فساد اداری ، بیروکراسی ، فحشا ، میگساری ، رشوه ستانی ، احتکار ، اختلاس ، آدم ربایی ، گروگان گیری ، طیاره ربایی ، رهزنی ، رهبندی ، باجگیری ، تروریزم ، قاچاق مواد مخدر مصادره و غصب جایداد های اشخاص، غارت دارایی های عامه و سایر جرایم و منکرات مبارزه قانونی و قاطع صورت گیرد.

ـ  برضد نقض خشن حقوق و آزادی های دیموکراتیک مردم و تعرض بر امنیت شخصی افراد باید مبارزه و مقاومت عادلانه و مسالمت آمیز آغاز گردد و علیه نقض کنندگان حقوق و آزادی ها افشاگری آغاز گردد.

ـ در عرصه مناسبات ملیت ها، اقوام ، قبایل و اقلیت های ملی و مذهبی و حل مسئله ملی باید گفت که : نباید واقعیت های تلخ و تاریخ کشوراز نظر دور نگهه داشته شود.

ـ حقیقت اینست که در دل و دامان وطن محبوب ما بیش از بیست گروه ملی و قومی با احساس درد ها رنج ها و افتخارات مشترک کار ، زندگی  و مبارزه میکنند.

ـ اتحاد برادرانه دوستی و همبستگی آنان ثروت سرشار همه ی مردم آزادی دوست وطن واحد ما می باشد .

ـ اما شاهان ، سلاطین و امیران بویژه در دوران تسلط ننگین استبداد استعماری ، گرایش های ناسالم خصومت ملی ، استثنا طلبی ملی ، عظمت طلبی ملی و تبعیض های زبانی ، مذهبی و محلی را برانگیخته براتحاد ملی مردمان کشور ما ضربات پاشان کننده وارد آورده مانع تامین تساوی حقوق سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ملیت ها ، و اقوام برادر ساکن وطن واحد ما شده اند. باید علیه این میراث های شوم دوران استعمار، مقاومت عادلانه و دیمورکراتیک و مسالمت آمیز تشدید یابد.

ـ به حل عادلانه مساله ملی و ایجاد نظم عادلانه در مناسبات ملی توجه مقامات حاکمه معطوف گردد، از جمله :

ـ در تشکیلات ملکی و اداری دوران استبداد استعماری براساس تعداد نفوس ویژگی های تاریخی ، فرهنگی ، به سنن پسندیده ی ملی ، درجه رشد اقتصادی اجتماعی  کشور ، تجدید نظر اساسی بعمل آید.

ـ به اقلیت های ملی و مذهبی ، در اداره ی محلی در چارچوب افغانستان واحد ، صلاحیت ها و اختیارات وسیعتر اداری و حقوقی داده شود.

ـ علیه امتیازات غیر قانونی و ناروای محلی ، قومی ، لسانی ، مذهبی و نابرابری حقوقی وظلم ملی و اجتماعی باید تدابیر قانونی اسلامی و موازین حقوقی و قانونی طرح ، تدوین ، تصویب و تطبیق گردد و حکومت قانون استحکام یابد. از جمله : به تمام افغانان باید تذکره تابعیت ( شناسنامه ) توزیع شود.

ـ همه ی افغانان خلع سلاح و از افتخار خدمت ذیر بیرق و دفاع از استقلال ملی ، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی بدون هرگونه تبعیض و امتیازی برخوردار شوند.

ـ برای حل دیموکراتیک زبان های رسمی دولت به آراء مستقیم افغانان مراجعه صورت بگیرد.

ـ یکی از مسایل تاریخی مهمی که زمینه ها ، عوامل و اسباب تشنج منطقه و تیرگی  افغا نستان ومناسبات افغانستان و پاکستان را فرهم ساخته است و منطقه ی ما را بیکی از گرگاه های حاد بین المللی مبدل کرده است ، همانا مسئله پشتونخواه و بلوچستان میباشد.

ـ این مسئله در دوران جنگ سرد بحیث یک مسئله مرکزی در خط مشی حکومت های افغانستان ، در لویه جرگه ، در شورای ملی ، درمجامع بین المللی ، در مطبوعات و جراید آزاد ، در اصول مرامی و برنامه های عمل احزاب و سازمانهای ملی ، دیموکراتیک  و ترقیخواه ، در نشرات رادیو وسیاست خارجی حکومت های افغانستان اهمیت حیاتی کسب کرده بود.

درسال 1993 صد سال تمام ، از قرارداد استعماری خط « دیورند» سپری شد. مگر محافل حاکمه ی پاکستان با مشتعل ساختن جنگ ، بین تنظیم ها تشدید تشنج بین منطقه و مقدم برهمه با بسیج وصدور طالبان و مداخله و دخالت ناهنجار در قلمرو افغانستان این مسئله ی بسیار حساس ملی را بازهم پیچیده و پیچیده تر کردند. در روشنی این واقعیتهای تلخ تاریخی ، شناخت اوضاع متشنج منطقه و تناسب و تعادل نوین قوا در عرصه ی بین المللی چنین پیش بینی میشود کرد که : در افغانستان و کشور های همسایه و منطقه ی ما در آینده نه چندان دور صلح و ثبات استقرار خواهد یافت .

ـ پیمان منع انتشار سلاح های هسته ئی توسط پاکستان و هندوستان امضا خواهد شد  به مسابقات تسلیحاتی نیازی نخواهد بود جنگ های غیر عادلانه تروریزم و جهاد در کشمیر ، پشتونخواه ، بلوچستان ، پاکستان و منطقه مهار خواهد شد، دیوار های بلند بی اعتمادی فرو خواهند ریخت.

ـ سیاست صلح همکاری متقابله جای سیاست جنگ تشنج و بی ثباتی را خواهد گرفت.

ـ همه مسایل مورد اختلاف و منازعات منطقه ای را ه حل دیموکراتیک و عادلانه و صلح آمیز خود را خواهد یافت.

ـ کشت و قاچاق تریاک و بازار خرید و فروش مواد مخدره، جنگ افزار های مرگبار و تروریزم بین المللی ، رونق کنونی خود را از دست خواهد داد و به بنیاد گرایان افراطی و کمربند سبز دوران جنگ سرد دیگر ضرورتی احساس نخواهد شد.

و صفوف خوش باور و ساده دل  آنان نیزسرانجام از چنگال این تاجران خون و طفیلیان تاریخ نجات خواهند یافت. و ملل و مردمان افغانستان و پاکستان و تمامی کشور های عضو « ایکو » در مسیر واحد رشد اقتصادی ـ اجتماعی و مناسبات همزیستی صلح آمیز قرار خواهند گرفت و در فضای بی غبار صلح و دوستی ، تفاهم ، همکاری حسن اعتماد و احترام متقابل کار و زندگی خواهند کرد.

ـ از آنجا که تجدید نظر اساسی بر تشکیلات و تقسیمات ملکی افغانستان دوران سلطهء استبداد استعماری و قبیله سالاری ـ توسعه ی اقتصاد و تجارت خارجی کشور ـ توزیع تذکره تابعیت ( شناسنامه ) ـ تدوین و تصویب قانون مکلفیت عسکری و خدمت زیر بیرق.

ـ قانون حمل سلاح و خلع سلاح عمومی ، اسکان کوچیان ، ستر سرحدات ـ سرشماری دقیق نفوس ـ حل مسئله زبان های رسمی دولت ـ باعادی شدن مناسبات سیاسی ، تجارتی و اقتصادی افغانستان و پاکستان بدرجات متفاوتی منوط و مربوط میباشد.

بنابرین باید به اساس منشور ملل متحد احترام به تعهدات و موازین قبول شده ی بین المللی  ، اصول همزیستی مسالمت آمیز ، اصل تساوی حقوق ملل و مردمان ، عدم استعمال قوه برای حل منازعات بین المللی و عدم مداخله در امور کشور ها از ارا ده ی آزاد خلق های پشتونخواه و بلوچستان در زمینة حق سرنوشت ایشان پشتیبانی صورت بگیردو به این وسیله امکانات حل فصل صلح آمیز مسایل مورد علاقه افغانستان و پاکستان ، تامین مناسبات سیاسی و توسعه ی همکاری های متقابل اقتصادی تجارتی و فرهنگی میان ملل و مردمان منطقه ی پر آشوب آسیا فراهم و مساعد گردد.

ـ در اصول سیاست خارجی این فقره ها در زمان کنونی  بسیار ضروری و حایز اهمیت بین اللملی میباشد که :

ـ طرفداران « نهضت » از جنبش جهانی صلح ، امنیت بین المللی و از خلع سلاح عام و تام و تحت نظارت کامل بین المللی حمایت میکند.

ـ در زمینه انسداد قاچاق مواد مخدر با کشور های و سازمانهای مماثل بین المللی همکاری می نماید.

ـ در جنبشس بین المللی علیه تروریزم و بنیاد گرایی بخاطر تامین صلح و ثبات در افغانستان و امنیت منطقه و جهان ، توسعه ی اقتصادی و گسترش اصول دموکراسی در کشور اشتراک فعال می ورزند.

**

درباره ی اتحاد وحدت مجدد نیروهای « تفاهم »

یک هفته پیش از انتقال ناموزون و نا منظم انتقال قدرت و آغاز جنگ های غیر عادلانه بین تنظیم های ساخت پاکستان ، داکتر نجیب الله قربانی پالیسی تک روانه سیاست نیش و نوش و بازی های « ظریفانه (!) »  واوپراتیفی خود و مهمان ناخوانده نمایندگی ملل متحد در کابل شد. متحدینی را که در دوران « سیاست مصالحه ملی » از آنجا و اینجا برای خود دست و پا کرده بود به تمامی منقطب گردید ، درهم شکست و به گوشه گوشه ی وطن منطقه و جهان با دشواری های فراوان پاشان و پراگنده شد.  تعدادی از آنان براساس روابط کوتاه نظرانه ی محلی و ملی به آلت و اجرای مقاصد سیاسی ـ نظامی این یا آن تنظیم ، این یا آن جنگ سالار قرار گرفت.

 رهبران بخشی از ین نیروهای سازمان یافته در چهار ثور 1371 بدون ملاحظات سازمانی ، سیاسی و موضعگیری های گوناگون و حتی آشتی نا پذیر قبلی خود در یک نشست اضطراری موفق به اتخاذ تصمیم و انتشار سندی بنام « اعلامیه ی وحدت » شدند. این نشست قبل از ظهر 4 ثور در منزلم واقع در مکروریان دایر گردیده بود در آن نشست هشت عضو با صلاحیت گروه های سیاسی سازمان یافته ی قبلی اشتراک داشتند.

به موجب این تصمیم جمعی و « اعلامیه ی وحدت » که از سوی هشت تن از رهبران با صلاحیت اتخاذ شده بود. باید صفوف کادر ها و رهبران آلت اجرای مقاصد سیاسی ـ نظامی تنظیم های بنیاد گرای ساخت پشاور نمیشد. بی طرفی فعال و قضاوت آزاد را برای خود حفظ میکرد. علیه تند روی ، کند روی بنیاد گرایی و ارتجاع سیاه ، مبارزه بی سرو صدا و تبلیغات افشا گرانه میشد ومواضع میانه روان و شاخه های معتدل و غیر وابسته ، بدون تعصب قومی قبیلوی محلی و مذهبی در مقابل نیرو های سکون پرست و خشک اندیش تقویت می یافت. مگر اکثریت این رهبران به قول و قرار و تعهدات کتبی و شفاهی خود وفادار ی و پابندی نشان داده نتوانستند. گروهی به تشکیل « غورزنگ صلح » پرداخت ، حلقه ای « ملی یوالی » را ساخت. بخشی زیر پرچم«  جنبش ملی ـ اسلامی » به زندگی خود ادامه داد. شاخه ای به حزب « وحدت اسلامی » مزاری شهید پناهنده شد. مشتی ناچیزی تا سقوط چار آسیاب توسط طالبان به سود حزب اسلامی حکمتیار جنگید و شهر کابل را راکت باران کرد. قبیله ای آب به آسیاب جنبش ظلمت طلبانه ی طالبان ریخت و با « عباء » ، « قباء» ، « قطیفه » ، « عصا» ، « عمامه » ، « دستار » ، وبا شمایل « نورانی » ، ملایی و طالبی در خدمت نظامی گران پاکستان قرار گرفت و به شکل یک طاعون ضد آزادی ملی ، ترقی ، دیموکراسی و مردم سالاری و ضد گسترش فرهنگ ملی ـ اسلامی و تساوی حقوق ملل و مردمان ساکن وطن واحد ما افغانستان ظهور کرد ودر عمل به آلت اجرای مقاصد سیاه ترین مزدوران استعمار ، ارتجاع سیاه و تروریزم بین المللی قرار گرفت و به این ترتیب پروسه ی پراگندگی سازمانی ، سیاسی رهبری و زوال نیروهای سازمان یافته دوران انتشار « اعلامیه ی وحدت » آهنگ شتابنده یافت .

اما با افتخار میتوان گفت که تعداد پرشماری از« عیاران» و سربازان گم نام ثابت قدم و ظلمت شکن که گرایش و توانایی مهاجرت از وطن را نداشتند و گریز از میدان مقاومت ملی و آزادی بخش را ، به زیان استقلال ملی تمامیت ارضی و حاکمیت مردم کشور ارزیابی میکردند ، سرنوشت خود را با سرنوشت صاحبان اصلی افغانستان در هرات بزرگ در قندهار بزرگ ، در کرانه های آمو ، در قلب افغانستان و جنگل های جنوب و شرق افغانستان ، در کابل بزرگ و در میان کوهستانیان هندوکش بیدار و در بدخشان  و در گوشه گوشه ی وطن گره زده ، با وفاداری به تعهدات وحدت طلبانه ی میهن پرستانه و با الهام از سنن نبرد های عادلانه ضد استعماری افغانان آزادی دوست ، در نهضت ملی میهنی ـ و آزادی کشور فعالانه اشتراک کردند. در جبهه و عقب جبهه ، شانه به شانه ی تمامی آزادی خواهان و پاسداران صدیق وطن ، حمله های برق آسا وجنون آمیز سازمانهای تروریستی عرب و جنبش طالبان را به عقب راندند و خرافه ی کرامات و افسانه های شکست ناپذیری میراث خوران استعمار را چون پدران ، نیاکان و اسلاف قهرمان خویش باطل کردند.

ـ با تسخیر کابل توسط طالبان و عقب نشینی و مظفرانه ی آمر مسعود به پایگاه مستحکم پنجشیر، برخورد وحشیانه طالبان با نجیب الله ، سرکوب خونین کوهستانیان هندوکش و مردم تاکستانهای کوهدامن ، تنگ شدن عرصه ی زندگی برمن و دو فرزند جوانم که تازه بعد از دو سال و اندی اسارت از زندان شبرغان آزاد شده بودند در اواخر اکتوبر 1996 ، از راه پشاور و سپس ترکمنستان  مهاجرت اجباری را در پیش گرفتم. در پشاور ظهور و زوال ح د خ ا  و تاریخ قیام های مسلحانه و مبارزات ضد استعماری سازمان یافته و خود بخودی افغانان آزادی دوست را نوشته ، یکجا با طرح « برنامه ی عمل » نیرو های نو ظهور و رشد یابنده ی درون مرزی به طبع رسانیدم . این کتاب در داخل و در خارج بدون اجازه و با اجازه مولف تا اکنون چندین بار چاپ و نایاب شده است. خلاصه طرح این برنامه عمل که بنام « برنامه عمل افغانستان نوین » انتشار یافته  و در داخل و خارج در دسترس طرفداران افغانستان نوین قرار گرفته است با طرح های « نهضت فراگیر سیاسی » و سند « کمیسیون تفاهم » خیلی همگونی سیاسی و نزدیکی دارد.

به باورم این اسناد میتوانند نیروهای سازمان یافته و پراگنده درون مرزی و بیرون مرزی کشور را به آهنگ پر شنتاب ، در یک جریان اوج گیرنده و گسترش یابنده ی نوین توحید بخشند و به نیاز های زندگی مادی و معنوی همه طبقات ، اقشاروملیت ها ، اقوام و به خواست های عادلانه و دیموکراتیک و انسانی اقلیت های ملی و مذهبی جامعه ما پاسخ های روشن و مثبت بدهند. چونکه بازتاب روشن از واقعیت های زندگی مردم ما وزمان ما میباشند.

ـ نمیتوانم این واقعیت های تلخ را نیز پنهان کنم که در گرماگرم « کنفرانس بن » و « لویه جرگه ی » بهار سال 1381 خورشیدی ، گردانندگان نامه ی « محبت » و رهبران « مجتمع صلح » طراحان « حزب دموکراتیک » وارثان نا همگون و پراگنده داکتر نجیب الله ، بخشی از هواداران جنبش ملی ـ اسلامی ، رهبران « غورزنگ ملی » ، « ملی یوالی » وغیره و غیره در داخل و خارج ، ضمن طرح ها ، برنامه ها ، اعلامیه ، قطعنامه ها در مطبوعات و مصاحبه های رادیویی خود غالبا به فکر خام و ذکر احیای نظام متمرکز شاهی در افغانستان بوده اند.

من به این باورم : نیروهائیکه عمل میکنند در جریان کار و عمل ، اشتباهات خورد یا بزرگ ، اشتباهات جبران ناپذیر ، یا جبران پذیر از آنان سر میزند. و این اشتباهات بوسیله انتقاد اصولی و سازنده ، اعتراف به اشتباهات و اجتناب از اشتباهات تصحییح میشود اما کسانیکه اشتباهات را تکرار میکنند ، باید در سلامت عقل و تفرکر سیاسی آنان شک کرد.

ـ رهبران انتخابی نسل جوان ما نبابید اشتباهات رهبران دوران جنگ سرد را پرده پوشی و ار نظر نسل های رشد یابنده ی امروز و فردای ما ، پنهان کنند. مثل توده هاست که : از ریزه بلا خیزه » ( خیزد )، بار ها دیده ، شنیده و تجربه شده است که یک اشتباه کوچک انگیزه ی بلا های بزرگ گردیده است. با هزاران هزار اندوه باید یاد کرد که : اگر شعار دیکتاتوری پرولتاریا در کشور نیمه فیودالی افغانستان به آن قوت ، شدت و هیاهیوی سیاسی به پیش کشیده نمیشد.

ـ اگر آواز مخالفان و دیگر اندیشان در نطفه خاموش نمی گردید. اگر بر آزادی بیان ، قلم ، عقاید ، احزاب ، مطبوعات و رسانه های گروهی و اصول دموکراسی و بر حقوق وآزادی های دموکراتیک مردم ، تعرض عریان صورت نمیگرفت. اکر طبقه ی متوسط جامعه ، پیشه وران ، سرمایه داران ملی ، کارشناسان رشته های گوناگون علمی و فنی و کارمندان جبهه ی فرهنگ و هنر و روشنفکران ملکی و نظامی ، سرکوب خونین نمی شدند. اگر مرکزیت بر پایه های محکم دموکراسی استوار میبود.

ـ اگر منافع ملی و رشد مستقل جامعه قربان«  سویتیزم » و« انتترناسیونالیزم » نمی شد.

ـ اگراز صدور انقلاب و حضور و نفوذ قشون شوروی خلاف اصول بلند پایه مبارزه ی اجتماعی دفاع به عمل نمی آمد و خون رهبران حزبی یکی بعد دیگر به زمین نمیریخت.

ـ اگر از قدرت دولتی عقب نشینی صورت نمی گرفت و زمام قوای مسلح دولت به جنگ سالاران و رهبران تنظیم های پشاوری داوطلبانه سپرده نمی شد ، اگر رهبران پیشین ،  پنج سال تمام در اروپا ناظر و شاهد بی تفاوت افراط کاری هایی مستبدانه ی طالبان ، سازمان های تبهکار ممالک عربی ، نظامی گران پاکستان به تماشا نمی نشستند و به امید غلبه ی بی چون و چرای طالبان سکوت اختیار نمی کردند

ـ اگر بخشی از ایشان استقرار دولت متمرکز طالبان را با همه ترکیب و ماهیت ارتجاعی ووابستگی آن به پاکستان و امارات عربی ، یک پدیده ی مثبت و گذرا ارزیابی نمی کردند و دنباله منطق عظمت طلبان ، افغان ملت ، پوهاند حسن کاکر ، متوکل و حکیم مجاهد نمی شدند. اگر در استانه ی « کنفرانس بن » و تدویر « لویه جرگه » به فکر و ذکر احیا وارایش نظام فرتوت سلطنتی نمی شدند و نظام متمرکز شاهی را بیهوده ، به سود استقلال ملی ، تمامیت ارضی ، رشد دموکراسی و نو سازی و بازسازی افغانستان ارزیابی نمی کردند. و پروسه ی تشکل اتحاد ووحدت نیروهای پراگنده ی کشور به گونه ی امروز ، توسط نمایندگان آگاه ، انتخابی و توانای آنان تسریع میگردید ، بدون ترس از اشتباه جامعه ی بلا کش ما به مرحله ی عالی تر تکامل اوج نوین میگرفت و عمر رنج های واقعاٌ بیکران مردم مصیبت کشیده ی ما کوتا و کوتاه تر میشد.

ـ خلاصه تا جائیکه مردم خردمند و آزادی دوست کشور ما از شاهان و امیران و « ازین مکتب و این ملا » شناخت تاریخی دارند ، تمرکز قدرت بدست شاه ، سلطنت طلبان و فدراسیون قبایل بطور قطع پایه های ملی و اجتماعی دولت را سست و متزلزل میکند.

ـ گرایش های ناسالم خصومت ملی ، عظمت طلبی ملی ، استثنی طلابی ملی ، خانواده پرستی ، قبیله پرستی ، سمت پرستی را بیش از پیش تقویت می بخشد ـ شانه های مردم فقیر و بینوای وطن ، زیر بار سنگین مصارف دربار« خاندان جلیل (!) سلطنتی و اشرافیت»  خمیده تر میشود.

باید دانست که درجریان قیام های مسلحانه ، جنگ های طولانی علیه نفوذ و حضور بیگانگان و در جریان کشمکش های خونین برای کسب و حفظ قدرت شناخت مردم ازادی دوست وطن از شاهان ، امیران ، رهبران احزاب سیاسی و تنظیم های چپ و راست ، جنگ سالاران ، غنیمت بگیران ، نیرو های سیاسی فرصت طلب ، سست پیمان ، متزلزل ، بازی های سیاسی ابر قدرت ها و دولت های همسایه بیش از زمان دیگر عمق « ژرفا » ووسعت « پهنا » یافته است.

مردم از بند رسته ی افغانستان نوین بویژه نسل جوان و فرزندان فرهیخته ی میهن در پشت هر شعار و لو خوش آیند و ماهرانه مطرح باشد منافع این یا آن طبقه و قشر اجتماعی و منافع این یا ان قوم ، قبیله و گروه ملی را ، بروشنی تشخیص میتوانند ، دیگر منتظران مقامات وزارت ها ، سفارت ها و تکنوکراتها و سیاست بازان کهنه کار و نو ، حق ندارند که توده های مردم وسمبول های مقاومت ملی و آزادی را ، اکثریت خاموش خطاب نمایند ـ در دلهای این اکثریت های خاموش و گنگ های قرون ، دریا های آتش سوزان در تلاطم و« شور صد قیامت » نهان است. این کوه های میان آتش ، راه بیرون رفت خود را یافته است ، آتش فشان خشم و خروش و مقاومت آزادی خواهانه ی مردم ، همانگونه که افراط کاران مستبد را در میدان های جنگ به زانو درآورد و زمینه صلح ثبات ، آزادی و شرایط لازم گشترش نهضت فراگیر دموکراسی و مردم سالاری را فراهم ساخت و در مبارزات پارلمانی ، قانونی و مسالمت آمیز و در انتخابات آزاد و عمومی نیز ، سمت حرکت تاریخ را تعیین خواهد کرد.

بنابرین به خرد جمعی و اراده ی آزاد پاسداران و صاحبان اصیل آب و خاک نباید بهای اندک قایل شد.

این مردم به « ظاهر » خاموش بهتر از هر طالب نیمچه ملا و سلطنت طلب و معامله گر سیاسی بخوبی میدانند که: شاهان و امیران افغانستان و بصورت مشخص : شاه شجاع ، امیر دوست محمد ، امیر عبد الرحمن ، محمد نادرخان و ملا عمر تاج و تخت و قدرت مطلقه و متمرکز را خلاف اراده ی آزاد مردم کشور وبه پشتیبانی مستقیم استعمار بریتانیا و میراث خوران کنونی آن در پاکستان تصرف کرده ، و غالبا به فرزندان و نبیره های خود میراث گذاشته اند.

که : هیچکسی ازین شاهان و امیران « کبیر (!) »  و صغیر مستبد و گوش به فرمان از طریق انتخابات آزاد و دموکراتیک عمومی و عادلانه به تاج و تخت سلطنت و امارت دست نیافته بوده است. که : هیاهوی تبلیغاتی ، گروهای پراگنده و سازمان یافته ی بیرون مرزی در آستانه ی « کنفرانس بن » و « تدویر لویه جرگه » عمدتا نه بخاطر شاه مخلوع و نیمه جان ، بل برای جلب توجه ، اعتماد و حمایت محافظه کاران بریتانیا ، حلقه های حاکم سرمایه سالاری جهان و در تحلیل نهایی به مقصد تمرکز قدرت به گروه های عظمت طلب نقب گذاری حق حاکمیت مردم و سنگ اندازی در مقابل نهضت فراگیر سیاسی در کشور بوده است : و عجب تر اینکه طرفداران استقرار رژیم شاهی ، خود همین شاه مخلوع را ، برهبری محمد داود و سپس دولت متمرکز داود را توسط قیام های مسلحانه ( 28 سال پیش ) واژگون ساخته اند.

نتیجه : در روشنی این حقایق تاریخی ، چنین نتایج منطقی میتوان گرفت که : دوران صدور انقلاب ، ضد انقلاب ، انحصار قدرت ، غصب قدرت از طریق نظامی ، فرماندهی شخصی ، گروهی ، سازمانی ، کیش شخصیت ، عامل نفوذ خارجی ، مداخله و دخالت ناروای بیگانگان و در دوران امر و نهی قدرت های تک حزبی و تک صدایی به نقطه ی پایان خود نزدیک میشود.

تحولات و تند پیچ های نوین تاریخ ، در افغانستان ، منطقه و جهان ما ، این ضرورت ها ، اهداف ووظایف شرافتمندانه را ، در برابر همه احزاب ، سازمانها ، گروه های نو بنیاد ملی ، دموکراتیک و نهضت های سیاسی و شخصیت های با نفوذ اجتماعی قرار میدهد که : به پراگندگی سازمانی سیاسی مقابله و رویارویی نظامی برای کسب و حفظ قدرت بیدرنگ خاتمه بخشند. زمینه ی اشتراک فعال توده ها را ، در حیات سیاسی ، اداری ، اقتصاد ملی و گسترش فرهنگ ، استقرار جمهوری پارلمانی ، تشکیل جبهه ی متحد ملی و ساختمان افغانستان نوین ، مستقل ، غیر منسلک ، متحد و صلح دوست مساعد نمایند.

**

آخرین آرزو ها و هدف های زندگی من

در ماه نومبر 2002 میلادی درست  هفتاد سال از عمر و حیات پرفرود وفرازم سپری گردید. از ده روز این زندگی یک روز آن در زندان های دوست و دشمن و از خود و بیگانه ، به گناه پرخاش علیه نابرابری ، حقوقی ، ظلم ملی و اجتماعی و بی عدالتی و یک روز آن در مهاجرت های اجباری و تبعید در شهر پشاور ، ترکمنستان مستقل و ایا لات متحده ی امریکا با احساس درد ها اضطرابات و هیجانات روانی گذشته است و میگذرد. درین مرحله ی حیات ، دیگر هیگونه قصد و تاب و توانی را ندارم که خار راه نسل جوان ، نسل ـ گرم و سرد دیده و جهان بین خود و نسل آگاه پخته جوش و سخت پیمان ، وطن مستعد به تکامل و « دیار نازنین » و قوی تر از مرگ خود شوم و به سازمان های سیاسی گذشته و نو ظهور در داخل و خارج کشور ، پیوند تشکیلاتی آشکار و نهان تامین کنم و تعهدی بسپارم. اما درین مرحله زندگی و دوره ی پیری آخرین والا ترین آرزو های سوزانم اینست که : در افغانستانی نوین ، آزاد، دموکراتیک ، غیر منسلک ، متعهد ، صلح جو ، مترقی ، آباد ، شاداب وواحد و در وطن فارغ از کشمش های خونین و رها از غم های غربت و قید و بند های ارتجاع و استبداد زندگی کنم و سرانجام در سینه و دل و دامان هندوکش بیدار به خاک سپرده شوم ، اما این آرزو های سرکوفته ی ملی اجتماعی من ، اسلاف و اخلاف ، و ملیون ها افغان مهاجر ، سرگردان ، وطن گم کرده هنگامی به شایستگی ، بایستگی و به شیوه ی برگشت ناپذیر و اوج یابنده تحقق مییابد و از قوه به فعل می آید که : تمامی نهضت های ملی ، میهنی ، دیموکراتیک ، احزاب ، سازمانها ، حلقه و گروهای سیاسی طرفدار دیموکراسی ، استقلال ملی ، ترقی ، عدالت اجتماعی و صلح در بیرون مرز ها ، با سازمانهای نو ظهور و حلقه های سازمان یافته ی درون مرزی از جمله ، با نیروهای مقاومت ملی و دیموکراتیک ضد ارتجاع و ضدتروریزم بین المللی پیوند های نوین فعال و زنده برقرار کنندو با شنیدن پندو پیام  تلخ تاریخ درس ها و تجارب سودمند روزگار ، طرح ها ، نظرات مشورتی ، تحلیل های سیاسی ، دیدگاه ها ـ اندیشه های خلاق و سازنده ، اسناد تفاهم ، هدف ها و خصوصیت اساسی مبارزه ی اجتماعی خود را که ارزش های شفاف تبلور یافته و فروغ هستی ، دانش ، خرد جمعی و تجربه ی کاری ، زندگی و مبارزه ی آگاهانه ی شعوری و داوطلبانه نسل های گذشته و امروزین ما می باشد با همه خوش بینی و اعتماد در دسترس همدیگر قرار دهند و نتایج ارزیابی ها را توسط نمایندگان  فرهیخته ، اگاه و با صلاحیت خویش توحید بخشند. آئین نامه و برنامه ی عمل یک نهضت دموکراتیک ملی  ، نوسازی ، بازسازی دوران صلح ، ترقی و ثبات افغانستان نوین را در نتیجه شور و مباحثات آزاد تدوین نمایند و یک نام متناسب به ترکیب اجتماعی و اهداف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی  و فرهنگی کنونی به آن جستجو کنند. این نام باید جلوه گاه آرزو های همه اقوام و ملیت ها و اقلیت های ملی و مذهبی و مردمان شهری و روستایی و دارای کشش و جاذبه باشد. با چنین تدابیر و تلاش های پر امید ، سنگ بنای مستکم کاخ با شکوه ازادی ، دیموکراسی ، ترقی ، صلح و عدالت اجتماعی و برابری حقوق ملل و مردمان کشو را با دستان پاک و قلوب گرم و عاری از کینه ، با سبک نو و در آینه ی نه چندان دور بنا نهند. آئیین نامه اصول مرامی « نام » و دیگر اسناد ضروری را تصویب و اعضای مقامات رهبری کننده را به شیوه ی دیموکراتیک و مخفی ، آزاد و مستقیم انتخاب نمایند. و با چنین حزبی دارای وجاهت ملی و مردمی با رهبران و کارد های شایسته ، با انرژی ، با کفایت ، جوان و آگاه بسوی مردم رنجدیده ی خود بروند ، با مردم کار و زندگی کنند. روان و نیاز های مردم خود را تشخیص نمایند ـ در غم و شادی مردم شرکت فعال نمایند .

ـ به سنن دینی مذهبی و سنن پسندیده مردم از دل و جان احترام بگذارند. اعتماد توده های ملیونی کشو رخود را جلب کنند. در مبارزات پارلمانی آینده  کشور مناسب ترین ، شایسته ترین و مردم شناس ترین کاندید ها و نامزد های خود را معرفی بدارند. و با اشتراک فعال در حیات سیاسی جامعه ی  بلاکش خود ، نقش خدمت گذارانی خود را بسود ، گسترش نهضت دیموکراسی ، استقلال ملی ، ترقی اجتماعی ، تامین تساوی حقوق مردم در جمهوری افغانستان مستقل ، غیر وابسته ، متحد ، دیموکراتیک ، صلح دوست و نیرومند ایفا نمایند و با چنین تلاش های سازنده با هدف میهن پرستانه ، راه زندگی و مبارزه ی نسل های پرتوان و رشد یابنده ی امروز و فردای کشور را روشن و هموار کنند و سرانجام زمینه ی بازگشت آبرومندانه و با عزت تمامی هموطنان ، از جمله پیران و سالخوردگان خود را به اغوش وطن آتش دل و پر مهر شان فراهم سازند و آخرین شعار ها و پیش بینی های سرشار از امید و خوش بینی تاریخی من ، به وارثان شایسته و با استحقاق تمامی مبارزان قرن بیستم افغانستان. این سه سخن موزون و موجز است که :

مردان روز گار هم بسته گر شوند

پیکار اگر کنید

پیروز میشوئید

با عرض حرمت

بیست نومبر 2002

ایالت واشنگتن امریکا

اکامیسین دستگیر پنجشیری

 

خانه خورشید

وطــــــن گم کرده ام ، امـــا پر پرواز می جویم

چـراغ رهنما و همــــــــــــت شهــــباز می جویم

اگر سنگ فلاخــــن  کرد ، مارا طالــــب ظلمت

ظــــــــــهور بی  زوال مهر ظلمت تاز می جویم

به غربت گر فتادم همچو شمع روشن « یمگان»

طریق « مولوی » و « حافظ شیراز » می جویم

بدامان دیــــــــــارم چونکه « شیران خدا خفته »

زخاک هـــر مزارش شور هستی ساز می جویم

شهاب پرشتـــــــــــــــــابم در شب فردای آزادی

برغم رهزنان دهـــــــــر ، نیاز و راز ، میجویم

به هنگام خزان عمر دوری از « دیــار و یار »

بهار خانه ی خورشید(1) خود را باز می جویم

شمیـــــــــم خوش نمی آید زخون و آتش وحشی

نسیـــــــــــــم سرزمین مردم گلباز(2) می جویم

دستگیر پنجشیری

9 سپتمبر 2002

ایالت واشنگتن امریکا

 نوت : 1 خانه خورشید ، خراسان

2. گلبار گل پرور ، مردمی که با گل سروکار و سرگرمی داشته باشند.


بالا

بعدی * بازگشت * قبلی