علومی ها
اکبر اختری
« خانه علوم و چشمه علوم » نخستين قاضی
القضات دولت متمرکز افغانستان و فرزند يکی از سربراوردگان قبيله بارکزايی و اسلاف
دو برادر جنرال عبدالحق علومی و جنرال
نورالحق علومی ميباشند.
بنابران همانوگنه که محترم نورالحق علومی
رهبر حزب متحد ملی در يک مصاحبه راديوی بی بی سی با رشادت و شهامت افغانی گفته اند
: « واقعا ايشان افغانيت و اسلاميت » را از نياکان خود به ارث برده اند. به
واقعيت مشروعيت اسلامی خود را در تاريخ افغانستان کیب نموده و اکثر قضات ستره محکمه
در گذشته و کنونی دولت انتقالی اسلامی افغانستان خوشه چين دانش و تجارب قضايی و
تجارب قضايی و اصول محاکماتی « خان علوم » و نخستين قاضی القضات دولت مرکزی
افغانستان می باشند.
از خان علوم چهار پسر باقی ماند که يکی آن
ملا سعدالين خان قاضی القضات دورهً سراجيه و يک سال در عهد امانيه انجام وظيفه کرد
و اکثريت کتب علوم دينی آن عصر که از طرف دولت افغانستان به چاپ رسيده بود ازنظر
او گذشته و در عين حال مشاور شرعی شخص پادشاه نيز بوده است. علاوه برآن در جمع
بندی و تصحيح مطالب سراج التواريخ سهم فعال و چشمگير داشته است.
چنانچه در ديباچه ان کتاب از وی ياد آوری
شده است. به گفته مرحوم علامه حبيبی ، خان علوم سعدالدين خان در سال 1307 هجری
قمری کتاب « ازلت الشين فی حق الوالدين » خود را نوشت.
قاضی سعدالدين خان « خان علوم » در سال اول
سلطنت اعليحضرت امان الله خان غازی نيز سمت قاضی القصاتی داشت و سرانجام بتاريخ 4
ميزان 1298 شمسی در شيوه کی کابل پدورد حيات گفت و اعليحضرت امان الله خان در
تشييع جنازه آن مرحوم شخصا شرکت جست.
قاضی سعدالدين خان به دو زبان دری و عربی
بنام و تخلض « طالع » شعر می سرود
از قاضی سعدالدين خان يازده پسر به جامانده
که يکی از آنها بنام مرحوم عبدالکريم خان نائب الحکومه بوده است . چون برادر بزرگش در زمان اعليحضرت
امان الله خان به شهادت رسيده بود ، او بزرگ برادران و مورد احترام همه اعضای
فاميل بود. تحصيلات مکتب حکام را داشت و در زمان اعليحضرت امان الله خان حاکم
کوهدامن و دولت آباد مزار بود ....
يکی از اخلاف اين خانواده مرحوم عبدالعظيم خان به جوانمردی و مهمانوازی و
سخاوت و داشتن صلهً رحم بر مستمندان شهرت داشت و به عظيم جان معروف بود. ايشان پدر
عبدالحق علومی و نورالحق علومی بودند.
با اين ارتباط خواستم در مورد خانواده علومی که از جمله شخصيت های وطنپرست و ملی می
باشند کمی روشنی بياندازم.
جنرال عبدالحق علومی بتاريخ 19 حمل 1319 ش
در کابل متولد شده و يکسال و پنج ماه بعد تر از او برادر ديگرش نورالحق علومی
بتاريخ 20 اسد 1320 ش در شهر کابل به دنيا آمد. هر دو برادر يکجا شامل مکتب
ابتدائيه ليسه نجات ( ليسه امانی ) گرديدند و بعد از صنف چهارم از آنجا به ليسهً
حبيبيه تبديل و به دروس خويش ادامه داده اند و با هم يکجا تحصيلات نظامی را در
پوهنتون حربی به پايان رسانيدند. بعدها عبدالحق علومی در قطعات فرقه هفت و هشت
مرکز و مدت مديدی را در اسمار کنرها اجرای وظيفه کرد. در سال 1967 تا 1969 برای
تحصيل برای تحصيلات عالی به اتحاد شوروی
سابق اعزام گرديد. آخرين وظيفه اش درگارد جمهوری داود خان بحيث آمر کشف بود.
علومی در کودتای هفتم ثور اشتراک نداشت و
ازينرو بعد از هفت ثور به تقاعد سوق داده شد. پس از تحول 6 جدی 1358 بارديگر
دروزارت دفاع مقرر شد. در سالهای 1360 ـ 1361 ش طور خدمتی به زون قندهار اعزام شد
، مدتی معاون آن زون و سپس بحيث آمر زون ايفای وظيفه نمود. در اواخر سال 1362 بحيث
مسئول شعبه عدل ودفاع کميته مرکزی ح.د.خ.ا مقرر و تا دولت نجيب الله دراين سمت
باقی ماند. در سرطان 1369 ، پس از لغو شعبه عدل و دفاع کميته مرکزی ، بحيث منشی
شورای عالی دفاع وطن و منشی جلسات قرارگاه سرقوماندانی قوای مسلح اجرای وظيفه
نمود. درعين زمان وی اسناد و مدارک دوره کارکردگی شعبه عدل و دفاع کميته مرکزی ،
فيصله ها و مصوبات سرقوماندانی اعلی قوای مسلح را تدوين و به آرشيف کميته مرکزی حزب
وطن تحويل نمود. وی اين کار را با علاقمندی ذايد الوصفی انجام داد زيرا اين را
يکی از وظايف ايمانی ووجدانی خود می پنداشت تا تمام اسناد لازم می بايد در آرشيف
حزبی جمع آوری گردد تا اين اسناد و مدارک
برای مورخين و نسلهای آينده مورد استفاده قرار گيرد. با دريغ و درد فراوان که
پس از اشغال کابل توسط مجاهدين همه اين اسناد به آتش کشيده شد.
نگارنده که با جنرال عبدالحق علومی شناخت
نزديک دارد و در ارتباط به مسايل جبهه ملی پدروطن چند سفر کاری با ايشان به شمال
داشته است ، از قدرت و توانايی وی در حل اختلافات قومی ، آشتی ملی و مصالحه ملی
متعجب و مبهوت می شدم.
مرحوم عبدالحق علومی در جلسات اوليه اقوام
مختلف منطقه شيرين تگاب ، ولسوالی دولت اباد ميمنه ، برای حل منازعات قومی اشتراک
داشتند که با حل اين اختلافات ، مردمان اين مناطق را به وحدت و همبستگی ، مفاهمه و
دوستی دعوتی کرد که از طرف مردم آن ديار به گرمی استقبال ميشدند. ايشان در هر جلسهً
قومی بدون سلاح و بادی گارد اشتراک می ورزيدند وبدون ترس و هراس بين طرفداران و
مخالفان دولت آزادانه گشت و گذار
مينمودند. به جرئت می توانم بگويم که دستش بخون مردم الوده نبوده ، از مقام و موقف
حزبی و دولتی سوء استفاده ننموده و هميشه خدمت بمردم درصدر خواسته ها و مرام وی
قرار داشته است. وی مرد بی تعصب و بی تکبر بود ، با همه اقوام برادر افغان برخورد
همسان داشت ، تمام مردمان کشور را به چشم برادر و برابر می ديد و با تمام مراجعين
و همکاران با چهره بشاش ، مهربانی و صميميت که از تربيه ذاتی و خانوادگی او منشا ميگرفت
، برخورد ميکرد. سيمای مردانه و باوقار داشت. او به عنعنات پسنديده ملی ، رسوم و
آداب قومی ، محلی و مذهبی مردم احترام می گذاشت و سعی ميکرد خدمتگار صادق و
راستکار برای همه مردم کشور باشد. از جنگ و خشونت و دسايس بيگانگان رنج می برد و
جدا آرزو داشت هرچه زود تر صلح و امنيت در کشورش بازگردد تا مردم در پناه صلح و
امنيت به کار و بار زندگی خويش برسند.
حتی در آن روزگارانی که مجاهدين بر شهر کابل
مسلط شده بودند ، واو هيچ منصب و مقامی دولتی نداشت ، به داد مظلومان و مصيبت
رسيدگان می رسيدند ، از کمک و مشورهً خويش دريغ نمی ورزيدند ف بامراجعين حزبی و
غير حزبی رسيدگی و رهنمايی می نمودند.
ايشان در ماه رمضان 1371 شمسی يکجا با برادر
جوانترش عبدالرشيد علومی توسط عمال آی اس آی پاکستان ترور گرديدند. روان شان شاد و
ياد شان گرامی باد !
محترم نورالحق علومی از سال 1339 تا 1371
شمسی موظف به انجام وظايف نظامی شده است که 19 سال اول آنرا الی هفت ثور 1357 بحيث
استاد کورس عالی افسران جوان و بلند رتبه اردو مصروف بودند. از سال 1349 تا
1351 عازم ايالات متحده امريکا شده از نيمه دوم سال 1357 الی شش جدی 1358 در زندان
پلچرخی بوده اند. از ماه جدی 1358 الی 1360 رئيس ارکان قوماندانی قوای مرکز و بقيه
آنرا در سمت جنوب و جنوب غرب ( قندهار) سپری کرده و در سالهای 1365 ـ 66 شمسی غرض تحصيلات عالی به اتحادشوری فرستاده شد.
جنرال علومی يکی از شخصيت های ملی و مردمدار
کشور است . وی در هنگام تصدی امر زون جنوب و جنوب غرب ، اين وظيفه را به وجه احسن
انجام داده ، مردمان منطقه ، چه مخالف و چه موافق از برخورد و روش کار ايشان
رضائيت کامل داشتند. او شخصا در اکثر عمليات محاربوی برضد مخالفان اشتراک ورزيده و
بدون سلاح با يکی دو نفر از افرادش به داخل مواضع جنگی مجاهدين ميرفت و انان را به
ختم جنگ ، مصالحه و متارکه دعوت می نمود. وی با روحيهً کاملا وطنپرستانه ، مسايل و
مشکلات را با آنان درميان ميگذاشت و براساس گفت و گو و مصالحه ، مخالفان دولت را
قانع می ساخت تا از راکت پاگنی و بمباردمان مواضع نيروهای دولتی و غير دولتی خود داری
نمايند. علومی حتی با اسيران جنگی رامجاهدين برخورد صميمی و انساندوستانه داشت. وی
نه تنها اسيران جنگی مورد نوازش قرار ميداد ، بلکه با تمجيد از شهامت و شجاعت
ايشان ، با پرداخت سفريه ف انا را به آغوش فاميل های شان باز می گردانيد.
اين برخورد اصولی ،نورالحق علومی را به يکی از
محبوبترين رهبران دولتی در زون قندهار مبدل ساخت. علومی در بين مجاهدين و غير
مجاهدين محبوبيت گستردهً کسب نمود که باعث رشک داکتر نجيب الله گرديد ، و بدليلی
وی را به کابل فراخواند و به اتحاد شوروی فرستاد. با تبديلی علومی از آمريت زون
قندهار ، ناآرامی ها ، راکت پراگنی ها و حملات بر شهر قندهار مجددا آغاز يافت و
دولت خود را از کنترول اوضاع عاجز ديد ،بناچار علومی را از اتحادشوروی باز فراخواند. با مواصلت علومی به قندهار ،
هزاران نفر از شهريان ، مجاهدين و شهروندان عادی
قندهار به استقبال او رفتند و بر سر راهش گوسفندان را قربانی نمودند. جنرال
علومی پشتوانه قومی و مردمی داشت و دارد .
باورود مجدد علومی به قندهار وضعيت امنيتی بهتر گرديد. وی توانست
پيروزمندانه مشی مصالحه ملی را مورد تطبيق قرار دهد. با موسفيدان و متنفذين محلی علمومی توانست فعاليت های رزمی و
تشکيلات باندها را در زون قندهار نابود کند. وی دربسياری مسايل مشی صلح و آشتی با
نجيب الله ديدگاه های متفاوتی داشت.
با
اطمينان می توان گفت که وی می تواند با خاطر ارام در داخل کشور در امنيت عام و تام
زندگی کند ، کار های روزمره را به پيش ببرد ، حزب متحد ملی را رهبری نمايد و
بمبارزات مسالسمت اميز دست زند ،و بخاطر مردم ووطنش کار های بزرگی را انجام دهد