گلشن نامه افغانستان

 

 

 

دوست گرانقدر و همکار قلمی سايت آريايی جناب محمديوسف پناه ، با ارسال يک تحفه با ارزش و دوست داشتنی ، تابستان سرد ما را گرم ورنگين ساخت. اين تحفهً تابستانی ، کتاب ماندگار ايشان است که دراين اواخر تحت نام « گلشن نامه افغانستان » با قطع و صحافت زيبا در368 صفحه درکشور آلمان به چاپ رسيده است.

اين مجموعهً شعری شامل سه بخش است :

 

ـ بخش اول شامل معلومات در مورد تمام ولايات کشور است. دراين بخش هر ولايت کشور بصورت مفصل در قالب اشعار نازنين معرفی گرديده است. بيشتر اين قسمت به کابل اختصاص داده شده است که در مورد کابل اين اشعار را می خوانيم :  ولايت کابل ، فصل و باب کابل ، مزارات کابل ، مردمان کابل ، چهار چتهً کابل و علی مردان کابل ، بلبلستان کابل ،  شاهان کابل ، حمام کابل ، نذرو خوراکه ها ، کابل خسرو نشين ،  کابلستان گلستان ، اصول کاکه ها ، غچی و باز و پهلوانان ، سرداران ملی ، کابليان ، راه و رسم شگونها ، هوسانه ، خرابات کابل ، روزنامه ها ، باغهای کابل ، جميعت و ساختار و ترکيب کابل ،  شهرداری ، احصائيهً معارف ، کوهساران کابل ، جنگلات ، معادن ، کابل جان ، کهسار کابل ، باغات کابل ، کابل زمين ، خيرخانه .

 

ـ بخش دوم شامل اين مطاب متنوع افغانستان است : لباس مردم  ، ترکيب شغلی مردم  ،  دوران پولی ، زراعت  ، عنعنات و روسم مردم ، حمل و نقل  ،پروژه های آبرسانی ، وضعيت سياسی ، وضعيت نظامی ،  پروژه های صنعتی ،  وضعيت فرهنگی ،  واردات و صادرات ، تجارت داخلی ، مذاهب ، وضعيت اجتماعی ،  صحت عامه ، مخابرات .

 

ـ بخش سوم را تاريخ افغانستان تشکيل ميدهد که در مورد شاهان افغانستان از دوره اميردوست محمد خان تا ظاهر شاه در پارچه های اشعار نغز و دلنشين تمام جريات اين دوره ها به تفصيل شرح داده است. سپس درمورد سردارمحمد داود ، کودتای ثور ، نورمحمدتره کی ، حفيظ الله امين ،ببرک کارمل ، داکتر نجيب الله ، رهبران جهادی ، صبغت الله مجددی ، برهان الدين ربانی ،  رسول سياف ، گلبدين حکمتيار ، دوستم ،  طالبان ، کرزی  و دراخيربحيث نتيجه گيری ازين وقايع تاريخی درکشور دو پارچه شعری تحت عنوان « شاه خوبان » و « تغييرات کيفی و بنيادی » سروده اند.

همچنين ، دراين کتاب عکس های بسيار جالب و ديدنی از مناظرطبيعی و تاريخی کشور ، شاهان ، اميران و حاکمان کشور ، پيشه وران و صنايع قديمی کشور گنجانيده شده است.

 

جناب پناه در مقدمهً اين کتاب نوشته است :

«  کتابی را که در دست داريد در هجرت در شهر زيبای بيلفد المان تحت عنوان ( گلشن نامهً افغانستان ) منظوم گردطده که به گفتهً ( شاستريان )  خاک اين خطهً زيبا را فرشته ها از جنت آورده و در گرشاسپ نامه بهام شهر پری خوانده شده و حافظ شيرازی شيرين کلام لسان الغيب اشعاری در مورد سروده و ظهيرالدين محمدشاه بابر جنتش خوانده و در موردش شعرها سروده و به قرار وصيت خودش جنازه اش را از هدوستان از دهلی به کابل منتقل و به باغ بابر به خاک سپردند که شعرش بالای مقبره اش چنن مضمون دارد :

اگر جنت در روی زمين است           همينست و همينست و همين است

درمورد جهانگردان و تاريخ نويسان و زايران چينی مباهاتی کرده اند که شما در کابل نامه آنرا مطالعه خواهيد نمود.

اين جنت ثانی افغانستان است ، اين خراسان زمين ، آريانا خطهً شيران ازاد و عقابان بلند پرواز از جيهون و اتک ، شمشاد و بابا ، تاجيک و پشتون ، هزاره و ازبيک و ساير اقوام برادر از لر و بر ، سنی و شيعه ف اسماعليه و برادران اهل هنود ساکن اين گلشن جاودان می باشند است.

آرزو داشتم سالهای قبل راجع به افغانستان وطن ابائيم و زادگاهم کابل از ارغوان خواجه صفا ف نيله چنار چهاردهی ف گلهای هميشه بهار نارنج و نرگس ننگرهار و لغمان و کنر ، سرو ناجوی پکتيا ، تاک و انگور  پروان و کاپيسا ، لاله های مزار ، شبوی قندهار و مرسل هرات و گلهای رنگ برنگ ساير ولايات وطن ، از آن بوستانها و گلستانها که سی و چهار ولايت و دوصد و پنجاه و سه ولسوالی و علاقداری را دربر ميگيرد مقداری از چشم ديده های خود از آن اسمان نيلگون پرستاره و صحرای پر از گلهای وحشی از شرق و غرب و شمال ف کوه و کهسار و ازمردم مردانه اين ديار و از کبک و آهوی مستانه اش چيزی بنويسم.

اين آرزو را با جناب پروفيسور دوکتور عبدلاحمد جاويد مرحوم در ميان گذاشتم و ايشان با خوشی ازاين امر استقبال نموده و به من رهنمود دادند که کابل را از روی 0 کابلنامه ) خودشان منظوم کنم و مقداری از ياداشتهای مرد مبارز وطن مرحوم غلام محمد غبار و از ياداشتهای استاد بزرگوار پروفيسور شهرستانی و کتاب (شناسنامه افغانستان ) نوشتهً فاضل دانشمند بصيراحمد دولت آبادی استفاده کنم و مقداری از ياداشتهای بصری و ذهنی خودم  و از اطلاعات جمعی برون مرزی معتبر جهان چون آلمان ، امرطکا ، کانادا ، راديوی بی بی سی  وبعضا از اهل خبره حاصل مطلب نمايم که عنوان نام ايشان درج اين گلشن نامهً افغانستان ميباشد و شما مطالعه خواهيد فرمود.

همچنان ، جاويد صاحب به عنوان شيزينی کلام اين بيت را به من تفويض کردند.

شعر يک طبع روان ميخواهد             نه بديع و نه بيان ميخواهد

که اين بين بعد از مرگ شان به قرار وصيت خو شان ضم فوتوی شان توسط خانم محترمه شان به من اهدا گرديد که در متن مطالعه خواهيد فرمود.

به يقين کمی و کمبودی بسياری دارد ف اميد که مرا با بزرگواری تان ببخشيد و اميدوار از اهل عرفان و معرف مخصوصا جوانان وطندوست ووطنپرور  که اميدوارم صلح بيايد و در شرايط صلح اين گلشن نامه را تکميل نمايند و روح و روان مرا آرامش ببخشند.

زيرا که از اثر جنگ سی ساله کاملا عيار از طرف ابرقدرتان جهانی و استعمارگر و يک مشت جيره خوار وطنفروش اين گلشن و اين گلستان به ويرانه تبديل شده است و نتوانستم طور دلخواه تکميل بنويسم.

اين جنگ تصادفی نيست ، بلکه برای بدست آوردن دروازه های شرق ميانه ، هند طلايی و حاصل نمودن ( ـيل و طلا ) دل آسيای ميانه و کانهای روی زمين و زير زمين احجار کريمه تا يورانيم را استعمارگرانی که زير سايهً بمب اتومی خوابند و آرزوی امپراطوری جهانی را  دارند ميخواهند بچاپند. با تاسف در طی سی سال اين گلشن را بواسطه توش و تفنگ و بمب و راکت به ويرانهً تبديل نموده و مردم ازاده و ستمکش آنرا به خاک و خون کشيده و مليونها نفر را مهاجر و کشته ، معلول و معيوب نمودند.

اميدوارم که دوستداران صلح و انسانيت در افغانستان و جهان اين ملت به خاک و خون کشيده را ازاين ورطهً بيم نجات دهند و بگذارند که سرنوشت خود شان را خودد تعيين کنند. که ميگويند : مرا به خير تو اميد نيست ف شر مرسان.

وبسا مطالب ديگری که در متن مطالعه خواهيد نمود. به نظر من در مورد اينهمه قتل و کشتار و غارت و نابسامانی رهبران مستعمره جوی جهانی و فقط و فقط نوکران اجير شده به سطح رهبری و يگان صدر و يکتعداد محدود کدر لشکری و کشوری ارشد و معتبر مسئوليت داشته و آنهم بروی اسناد معتبر و انکار ناپذير جوابده و قابل بازخواست و محاکمه ميباشند ، نه سايرين کارمندان دولتی و اعضای خورد رتبه احزاب راستی و چپی.

سايت آريايی خوانش اين اثر را به تمام خوانندگان سايت توصيه نموده و برای مولف  موفقيت های بيشتری را آرزو مينمايد.

 



بالا

بازگشت