معرفی کتاب نوای انسان

 

 

کتاب ( نوای انسان ) يک اثر مفيد و ارزشمند است که در 9 فصل و 298 صفحه در مطبعهً دانش شهر پشاور به تيراژ 1000 جلد به همت و کوشش جناب عزيزمحمد آماج و مرحوم حاجی دوست محمدخان در سال 2007 ميلادی برابر با 1386 خورشيدی به زيور طبع آزاسته گرديده و به پيشگاه ادب دوستان عرضه شده است.

بايد ياد آور شد که محترم عزيزآماج که از تعليم يافتگان و خدمتگزاران صديق اين مرز وبوم اند خوشبختانه حيات دارند ، هنوز سرحال استند و مصروف کارهای فرهنگی در کشور هالند ميباشند. و اما جناب حاجی صاحب دوست محمدخان در ميان مانيستند و در 29 ماه قوس 1379 خورشيدی چهره در نقاب خاک کشيد و در آغوش وطن مالوف و محبوب ما خفته اند. با هر دو شخصيت بعدا آشنا ميشويد.

 

معرفی فصول نه گانهً کتاب

 

درفصل اول آن مطالب گهر باری از قرآن کريم ، از اشعار حضرات ، مولانای بلخ ، سعدی ، بيدل ، حافظ شيرازی ، اقبال لاهوری ، شيخ عطار ، ناصر خسرو ، خواجه عبدالله انصار ، حکيم عمر خيام ، رحمن بابا ، گل پاچا الفت و شعرای ديگر در وصف انسان جمع بندی گرديده است که مطالعه و رعايت آن ارشادات ، در امور روزمره ، باعث رستگاری و فلاح انسان ميگردد.

فصل دوم : حاوی احاديث نبوی ، سخنان حضرت علی و محل ظهور پيامبر اسلام و ديگر مسايل ضروری و سودمند است که به خوانندگان نکات مهم و حياتی را القا ميکند.

در فصل سوم  ، کتابهای آسمانی ، پيامبران مشهور ، فرشتگان برگزيده ، شخصيت های تاريخی ، حرمين شريفين ، داستان بنای مسجد بيت المقدس ، آئين بودا ، اسکندرمقدونی ، سقراط ، ارسطو ، افلاطون ، مانی ، زردشت و اوستا ، قيام های مردم خراسان به رهبری ابومسلم خراسانی عليه سلطه ای اعراب ، ظهور صفاريان ، جنبش روشانيان ، اولين شعر پشتو ، نخستين شعر دری فارسی و اصطلاحات معمول در زبان دری فارسی به معرفی گرفته شده است که دانستن آنها برای هر فرد لازمی و ضروری شمرده ميشود.

فصل چهارم و پنجم : بازهم حاوی تعريف نکته ها و گفتار بزرگان به ترتيب الفبا  ميباشد.

درقصل ششم ، دانستنيهای مفيدی تحت سی ماده به نگارش گرفته شده است که از عشق سرشارمولفان به سعادت نوع انسان حکايه ميکند.

فصل هفتم ، شگوفه های رنگارنگ نام دارد و احتوا کنندهً 59 مساله ميباشد و هر مساله بصورت درست تشريح گرديده و به معلومات خواننده می افزايد.

درفصل هشتم ، تعريف رباعی و نمونهً برخی از رباعيات حضرت مولانای بلخ ، ابن سينای بلخی ، عمر خيام ، شيخ ابوالسعيد ابوالخير ، حافظ شيرازی ، خواجه عبدالله انصاری هيروی ، سعدی ، عطار ، پوهاند الفت ، اکادميسين دستگير پنجشيری ، استاد خليل الله خليلی ، دوبيتی های داکتر شمع ريز و دوبيتی های سرشار شمالی را پيشکش خوانندگان نموده اند که مطالعه هر بيت آن به انسان شور مستی ميیخشد و به او اين پيام را ميرساند که اگر از زشتی ها و بدی ها و بدانديشی ها پرهيزکرده و دست و دامن را پاکيزه نگهدارد و مهر و محبت و دوستی با انسان و انسانيت را در قلبش جايگزين سازد و مورد استفاده قرار دهد ، مرتبه اش از ملائک هم بالا ميرود .

درفصل نهم عکس های مشاهير جهان و کشور محبوب ما افغانستان ، نمونهً خط هيروکليفی ، ميخی ، اوستايی و عربی ، برخی از نمونه های خطاطی و نقاشی هنرمند چيره دست کشور محترم عزيزالدين پوپلزايی و منابع و سرچشمه ها بچاپ رسيده است.

 

پيشگفتار :

آقای عزيز آماج در پيشگفتار خود چنين ابراز عقيده ميکند :

 زندگی و حيات ، اين دًر گرانبها و متاعی بی همتا را نميتوان در هيچ بازاری دريافت و خريد نمود. بنابر اهميت و ارزش اين وديعهً بزرگ که برای هر کس آغاز و انجامی دارد و بزرگترين قدرتمندان ، امپراطوران و زورمندان در دورانهای مختلف زمان نتوانسته اند از انجام آن خود را مصئون نگهدارند.

لذا به منظور کاربرد درست اين نعمت بزرگ و رفع مسئوليت انسانی و ادا کردن دين مردمی بايد زندگی را در راه خدمت به انسان ، سعادت انسان و نيرومند شدن انسان سپری کرد.

بلی ! آنانی که رمز خلقت خويش را درک کرده اند و از صفات و مشخصات خوب انسانی آگاهی خاصل نموده اند ، هميشه و هرآن برحکم وجدان و درک درست حقيقت ، حيات و استعداد خود را برای سعادت بشر و خدمت به انسان با تحمل و تقبل رنجهای بيکران و پذيرش درد های فراوان ، مردانه و صبورانه و آگاهانه صرف کرده اند. در پيچ و خم زندگی و ناملايمات روزگار هيچگاه به اين و يا آن قدرتی مغرور و از روند انسانيت  ، سرپرافتخار خود را خم نکرده اند. رنج بردند ، اما ديگران را از رنج نجات دادند. سوختند اما نگذاشتند که ديگران را بسوزانند ، مردند اما نگذاشتند که ديگران کشته شوند ، روزنه های ظلمت را بستند و دروازه های نور و روشنی را کشودند ، طبيعت سرکش را مهار ساختند و خود را بيدار ، هوشيار و نيرومند گردانيدند.

مرحوم حاجی صاحب دوست محمد خان هم يکی از زمره کسانی بودند که سرسپردگان راه انسانيت ، دانشمندان پاک طينت ، فداکاران و قهرمانان  راه آزادی  و نيرومندی بشريت را دوست داشتند و در آثار علمی و هنری گرانبهای آنها ، ياداشتهای مفيد و سودمندی تهيه ينمودند و در قروغ آن به اطفال ، نوجوانان ، جوانان و کهنسالان ميهن ، راه ها و شيوه های زندگی شرافتمند و احترام و خدمت  به زنان و مقام والای آنرا تبليغ و ترويج ميکردند.

آقای آماج آنچه را که دراين کتاب گرد آورده اند ، نتيجهً زحمات شباروزی ، چندين سالهً مرحوم حاجی دوست محمد خان ميدانند و می افزايند که يک بخش بزرگ ان در اثر وضع نا مناسب کشور و مهاجراتهای تحميلی از بين رفته است واز قسمت باقيماندهً آن مطالبی را گلچين کرده و اينک با سوانح مرحومی به پيشگاه خوانندگان تقديم نموده است.

جناب آماج با تواضع و فروتنی که خاصهً تربيت ذاتی اوست ميگويد که " بايد وضاحت داد که اين کتاب يک کتاب تحقيقی و پژوهشی نيست و هم با نورمها و ستندردهای علمی سازگاری کامل ندارد. لذا از دانشمندان خبير و فرزندان نبيل کشور احترامانه تقاضا دارم که با بزرگی خردمندانهً شان در مورد نواقص و کاستيهای اين کتاب مراعفو و آنرا فقط به حيث آشنايی با طرز تفکر و زندگی يک انسان آزموده ووطن پرست تلقی فرمايند."

 

سوانح مختصر مرحوم حاجی صاحب دوست محمدخان !

مرحومی در سال 1299 خورشيدی درگذر خيابان ، قلب پر تپش شهر زيبای کابل در يک فاميل روشنفکر بدنيا آمده ، تعليمات متداول وقت را برهنمايی پدر مرحوم شان کلانتر سلطان محمد  ، در مدارس خصوصی فراگرفت و درسال 1307 شامل مکتب حبيبيه گرديد و تا صنف هشتم در آن ليسه درس خوانده است.

وی در سال 1316 خورشيدی شامل ليسهً تجارت شده بعد از اخذ شهادتنامه در سال 1322 در افغانستان بانک شامل وظيفه گرديده و جمعا مدت 36 سال در پوست های مختلف ايفای خدمت نموده است که ميتوان از آنها حسب ذيل نام برد.

بحيث موسس شعبات بانکهای ولايات فارياب و غزنی ، مديرعمومی بانک ولايت کندز ، مديرعمومی محاسبه ، مديرعمومی بيمه و مديرعمومی تفتيش در مرکز آن بانک در کابل.

مرحومی آدم وظيفه شناس ووطن دوست بود و در تمام دوره های ماموريت با کمال صداقت و راستی اجرای وظيفه نموده و با زيردستان و همکاران و آمران روابط نيک و صميمانه داشته و ازينرو مورد احترام همه بوده است. ايشان مشکلات و نيازمندی های ماموران پائين رتبه را درک ميکرد و حتی المقدور در رفع آن مساعی بخرچ ميداد و با شهامت اخلاقی از حقوق شان نزد رهبری بانک دفاع می نموده است. با اين ارتباط از طرف جناب اقای آماج پيرامون سجايای نيک  و اوصاف اين مرد فرشته خصال در طی 17 صفحه مطالب جالب و دلچسپی بيان شده که ميتواند رهنمای خوبی برای ديگر انسانها به ويژه آنهايی که در دواير دولتی کارمينمايند ، باشند.

سرانجام اين مرد شريف چنانکه در بالا هم تذکر رفت بتاريخ 29 قوس 1379 خورشيدی مطابق سال 2000 ميلادی در شب 23 ماه رمضان المبارک در افغان کالونی شهر پشاور داعی اجل را لبيک گفته و به دنيای جاودانی ميشتابد. و فرزندان شان ميت او را به کشور آبايی شان افغانستان منتقل ميسازند و روز پنجشنبه اول ماه جدی 1379 بعد از ادای نماز جنازه در مسجد پل خشتی در شهدای صالحين بخاک سپرده ميشود.

جناب شان به زبانهای پشتو و دری کاملا مسلط بودند و از زبانهای خارجی به زبان انگليسی روان صحبت مينمودند و عربی را ميدانستند.

هشت پسر و چهار دختر دارد که همه تحصيل کرده و انسانهای نيکوکار و مفيد جامعه بوده و در امور زندگی پيرو انديشه های پدر بزرگوارشان ميباشند و در کشورهای مختلف جهان با غرور و سربلندی زندگی ميکنند.

دريکی از صفحات اين اثر ، جناب سيد اسدالله ستومان که از شخصيت های تحصيل کرده و دانشمند کشور و مرد عرصهً فرهنگ و شعر نيز استند و در پوست های مختلف خدمات ارزنده را ايفا کرده اند در رثای حاجی صاحب دوست محمد شعر سروده اند که ذيلا تقديم ميشود. اين شعر به دختر والاگهر حاجی صاحب ( محبوبه جان ) خانم محترم آماج اهدا شده است :

 

دررثای جناب محترم حاجی دوست محمدخان

پدروالاگهر محبوبه جان

 

ازمرگ حاجی دوست محــــمد خبر شدم            زندوه گــــــريه کردم و خونين جگر شدم

بنشـــــــــــــــسته برعزای خردمند اوريا            آگاه از وفات عزيز دگــــــــــــــــــر شدم

چندان گرفت را گلــــــــــــــويم طنين غم           از غصــــــــه بين که نالهً دل بی اثر شدم

محـــــــبوبه جان عزيزمن و نورچشم من          دلسـوخته بودم ازغم و دل سوخته تر شدم

آمد دمی سـوی من و بگريست زار ، زار          با گريه گفت " خان آغا جان بی پدر شدم "

مرگ پدر برای پســــــــــــر ارث ميرسد          من هم کنون مــــــــــــورت ارث پدر شدم

آنقدر ناله های عزيزان گـــــــــــــــداختم           بسمل زآه اجمل و اشـــــــــــــک لمر شدم

محبوبه جان من که خــــــدايت اجر دهاد           غمگين زفوت حاجی پرهيز گـــــــر شدم

محبوبه جان به تو عــــزيزجان همسرت           همــــــــــــــدردی و تسليت ابراز گر شدم

منت خـــــــــدای را که مرا نصرتی بداد           تا غم شـــــــــريک مرگ پدر با پسر شدم

با عرض التجا و خشوع و خضوع بيش            خواهان مغــــــــــــفرت زرب دادگر شدم

او رابهشت و بهر شمــــا صبر و تسليت            از بارگه رب جلــــــــــيل خواستگر شدم

گشتم رها هميشه " ستومان " من از خودی

آگاه تا زفلــــــــــــــــــــسفه خير و شر شدم

 

 

آقای ستومان تبصرهً نيز بدين مضمون دارند :

 

 

 شادروان ديپلوم انجنيرنورمحمداوريا برادر يکی از دامادان حاجی صاحب دوست محمدخان بود.

مرحومی دررشتهً انجنيری ساختمانی دردانشگاه بارودای هندوستان ماستری داشت ، قبل از مهاجرت جبری به هالند بحيث رئيس دستگاه ساختمانی بنايی در وزارت فوايد عامه کار ميکرد. مرحومی در اثر بی احتياطی يک راننده هالندی در اثر تصادم با موتر به کوما رفت و در عين روز ديپلوم انجنيراوريا درهالند و حاجی صاحب دوست محمد در پاکستان جانهای شيرين شان را بحق سپردند. روح هر دوی شان شاد باد !

از خوانندگان محترم اين کتاب با کمال احترام تقاضا بعمل می آيد تا برای هر دوی شان که در عالم هجرت دور از وطن جانهای شيرين شانرا از دست داده اند از دربار خداوند طلب آمرزش نمايند.

سايت آريايی ،  مرگ نا بهنگام او را يک ضايعهً جبران ناپذير برای جامعه علمی ، فرهنگی به ويژه دست اندرکاران عرصهً ساختمانی افغانستان ميداند. ديپلوم انجنير اوريا اخلاق نيک ، تواضع ، بردباری ، شرافت ، عزت و تمام ملکات انسانی را در دبستان خانواده کسب کرده بود. وی از خدمت گزاران طراز اول وزارت فوايد عامه بحساب ميرفت. اگر حيات ميداشت و شرايط اجازه ميداد مصدر خدمات بزرگ تری برای وطنش ميگرديد. ولی او که هنوزهم نيروی کار و دانش را در خود داشت اجل مهلتش نداد و به دنيای جاودانی شتافت، فاميل ، همکاران و دوستان را در سوگ نشاند. وی متولد سال 1322 خورشيدی بود.

 

زندگينامه مختصر عزيزمحمد آماج

 

 

آقای عزيزمحمد آماج فرزند مرحوم فقيرمحمدخان در سال 1326 خورشيدی در قريه اوريا خيل ولسوالی پغمان مربوط ولايت کابل چشم به جهان گشوده بعد ازفراگيری تعليمات ابتدانيه درمکتب آنجا ، شامل مکتب متوسطه ابن سينا و سپس ليسهً دارالمعلمين کابل گرديد. وی پس از فراغت از دارالمعلمين ، شامل فاکولتهً ساينس شد و ليسانس خود را در رشتهً رياضی فزيک از آن کانون علمی بدست آورده است.

ماموريت ها : عضو علمی ديپارتمنت های فزيک و رياضی در مرکز ساينس وزارت تعليم و تربيه ، مدير عمومی سمعی و بصری ، رئيس استخدام ، رئيس اداری ، رئيس مرکز ساينس ، رئيس تعليمات عمومی وزارت تعليم و تربيه ، رئيس اداری وزارت پلان و يک دوره هم بحيث معاون اداری رياست تهيه مسکن وزارت فوايد عامه خدمت نموده است.

کار های فرهنگی در داخل افغانستان :

1 ـ تاليف کتاب تاريخچه مختصر تعليم و تربيه در افغانستان

2 ـ يکی از مولفين کتاب تاريخ تعليم و تربيه در افغانستان

3 ـ ترجمهً هندسهً صنف هشتم مکاتب از زبان دری به پشتو

4 ـ يکی از جملهً مولفين مضمون فزيک صنف ده مکاتب از زبان دری به زبان پشتو

5 ـ  نگارش 22 مقالهً معلوماتی و تحليلی که از راديو تلويزيون تعليمی پخش گرديده

6 ـ نگارش هفت مقاله در مجلهً عرفان

7 ـ نگارش 32 تجربهً تحقيقی بمنظور استفاده از مواد محلی در پرتيک فزيک

 

در کشور هالند

1 ـ نوشتن کتاب اول زبان دری برای اطفال وطن گم کردهً افغانستان

2 ـ نوشتن کتاب دوم زبان دری برای اطفال وطن در هالند

3 ـ نوشتن کتاب اول بزبان پشتو برای اطفال پناهنده وطن در خارج

4 ـ نوشتن کتاب دوم بزبان پشتو  جهت آموزش اطفال وطن در خارج

5 ـ انتشار کتاب ( نوای انسان) در 298 صفحه

6 ـ ضرب المثل های زبان دری ( زير کار است که عنقريب به نشر خواهد رسيد )

 

آقای عزيزآماج غيراز زبانهای پشتو و دری ، بزبانهای انگليسی و هالندی نيز مسلط هستند.

وی در سال 1992 به کشور هالند پناهنده شده و با فاميل شان يکجا دراين کشور زندگی ميکنند.

برای شان صحت خوب و عمر طولانی می خواهيم تا به آفرينش آثار فرهنگی بيش از پيش توفيق يابند.

 

 



بالا

بازگشت