ليست قطعنامه هاى سازمان ملل كه توسط ايالات متحده بين 1972 تا سال 2000 وتوشد
*آمريكا ظرف دو دهه اخير با قطعنامه هايى در دفاع از حقوق زنان،
آموزش، كار، بهداشت، تغذيه سالم، توسعه ملى به عنوان حقوق بشر،
جلوگيرى از جنگ هسته اي، ممنوعيت سلاح هاى شيميايى و بيولوژيك، بى طرفى
رسانه ها، محيط زيست و توسعه، ايجاد دادگاه جنايى بين المللى.... تا
محكوميت كشتار مردم بى دفاع فلسطين مخالفت كرده است
 
روسيه دو بار از حق وتو استفاده كرد)
سال قطعنامه هايى كه وتو شد
(1972) محكوميت اسرائيل براى كشتار مردم در سوريه و لبنان در حمله هوايى
(1973) تاييد حق فلسطين و درخواست از اسرائيل براى خروج از مناطق اشغالى
(1976) محكوميت اسرائيل براى حمله به شهروندان لبنانى
(1976) محكوميت اسرائيل براى اسكان دهى در مناطق اشغالى
(1976) فراخوان خودمختارى براى فلسطينى ها
(1976) تاكيد بر حق فلسطينى ها
(1978) اصرار به اعضاى انجمن (ايالات متحده، شوري، انگلستان، فرانسه، چين) براى تاييد حق سازمان ملل در تامين صلح و امنيت بين المللى
(1978)انتقاد از شرايط زندگى فاسطينى ها
(1978) محكوميت اسرائيل به خاطر نقض حقوق بشر در مناطق اشغالى
(1978) فراخوان ازكشورهاى توسعه يافته براى افزايش كميت وكيفيت كشورهاى توسعه نيافته
(1979) فراخوان براى پايان دادن به همكارى نظامى و هسته اى بارژيم آپارتايددر آفريقاى جنوبى
(1979) تقويت تحريم تسليحاتى آفريقاى جنوبى
(1979) اهدا كمك به مردم تحت ستم آقريقاى جنوبى و جنبش رهايى بخش آنها
(1979) مذاكره براى خلع سلاح و توقف مسابقه در تسليحات هسته اى
(1979) فراخوان بازگشت همه ساكنان اخراج شده توسط اسرائيل
(1979) تقاضا از اسرائيل براى پايان دادن به نقض حقوق بشر
(1979) درخواست گزارش از وضع زندگى فلسطينى ها در مناطق اشغالى
(1979) اهدا كمك به مردم فلسطين
(1979) حق حاكميت بر منابع ملى در مناطق عربى اشغال شده
(1979) حمايت از صادرات كشورهاى در حال توسعه
(1979) فراخوان راههاى آلترناتيو در دورن سيستم سازمان ملل براى تامين حقوق بشر و آزادى هاى اساسى
(1979) مقابله با دخالت در امور داخلى و خارجى دولت ها
(1979) در دفاع از كنفرانس زنان سازمان ملل
(1979) شركت دادن زنان فلسطينى در كنفرانس سازمان ملل
(1979) دفاع از حقوق كشورهاى در حال توسعه در مذاكرات تجارى چند مليتى ها
(1979) فراخوان از اسرائيل براى اجازه بازگشت به مردم بى خانمان شده
(1980) محكوميت سياست اسرائيل در رابطه با سطح زندگى مردم فلسطين
(1980) محكوميت اسرائيل به خاطر نقض حقوق بشر در مناطق اشغالى _ سه قطعنامه
(1980) تاييد حق خودمختارى مردم فلسطين
(1980) كمك به مردم محروم آفريقاى جنوبى و جنبش آزادى بخش ملى آنها
(1980) اقدامات براى ايجاد يك نظم اقتصادى بين المللى جديد به منظور بهبود رشد كشورهاى توسعه نيافته
(1980) طرح برنامه عمل براى نيمه دوم، دهه زن سازمان ملل
(1980) بيانيه عدم استفاده از سلاح هاى اتمى عليه دولت هاى فاقد سلاح اتمى
(1980) تاكيد بر اين كه توسعه ملل و اشخاص از جمله حقوق بشر است
(1980) فراخوان منع آزمايش هاى اتمى
(1980) فراخوان براى صدور بيانيه ارائه استقلال به كشورها و مردم تحت استعمار
(1981) بهبود جنبش تعاونى در كشورهاى در حال توسعه
(1981) تاكيد بر حق هر دولت در انتخاب سيستم اقتصادى و اجتماعى خود بر اساس خواست مردم، بدون دخالت خارجى از هر نوع آن
(1981) محكوميت فعاليت خارجى براساس منافع اقتصادى شان در مناطق تحت استعمار
(1981) فراخوان قطع آزمايش سلاح هاى اتمى
(1981) فراخوان اتخاذ اقداماتى براى جلوگيرى از جنگ هسته اي، توقف مسابقه تسليحاتى و پيشبرد خلع سلاح
(1981) تشويق مذاكرات براى ممنوعيت سلاح هاى شيميايى و بيولوژيك
(1981) اعلام اين كه آموزش، كار، بهداشت، تغذيه سالم، توسعه ملى و غيره از جمله حقوق بشر است.
(1981) محكوميت آفريقاى جنوبى براى حمله به دولت هاى همسايه، محكوميت آپارتايد و اقداماتى براى تقويت تحريم ، 7 قطعنامه
(1981) محكوميت اقدام به كودتا در شيلى توسط آفريقاى جنوبى
(1981) محكوميت رفتار اسرائيل با فلسطينى ها و نقض حقوق بشر توسط آن و بمباران عراق _ 18 قطعنامه
(1982) تجاوز اسرائيل به لبنان _ شش قطعنامه (83 _ 1982)
(1982) محكوميت تيراندازى به 11 مسلمان در مسجدى در اورشليم بوسيله يك سرباز اسرائيل
(1982) درخواست از اسرائيل براى عقب نشينى از ارتفاعات جولان اشغال شده در سال 1967
(1982) محكوميت آپارتايد و درخواست قطع كمك هاى اقتصادى به آفريقاى جنوبى (40 قطعنامه)
(1982) درخواست ايجاد يك منشور جهانى براى دفاع از محيط زيست
(1982) تدارك يك كنفرانس سازمان ملل براى تشويق دولت ها براى احترام به حق مالكيت دولت ها، آرشيوها و قروض
(1982) ممنوعيت آزمايش هاى هسته اى و مذاكره براى قضاى آزاد از نيروى هسته اى 3 قطعنامه
(1982) حمايت از يك نظام ارتباطى و اطلاعاتى جديد
(1982) ممنوعيت سلاح هاى شيميايى و ميكروبى
(1982) توسعه حقوق بين الملل
(1982) حفاظت در مقابل توليد محصولات مضر براى سلامت و محيط زيست
(1982) اعلام اين كه آموزش، كار، بداشت، تغذيه صحيح، توسعه ملى جزو حقوق بشر هستند
(1982) توسعه منابع انرژى كشورهاى در حال توسعه
(1983) قطعنامه هايى درباره آپارتايد،سلاحهاى هسته اي،اقتصادوحقوق بين الملل(15 قطعنامه)
(1984)محكوم كردن حمايت از آفريقاى جنوبى در سياستش نسبت به نامى بيا و ساير سياست هاى آن
(1984) اقدام بين المللى براى از بين بردن آپارتايد
(1984) محكوميت اسرائيل براى اشغال و حمله به جنوب لبنان
(1984) قطعنامه هايى در رابطه با آپارتايد، سلاح هاى هسته اى اقتصاد و حقوق بين الملل (18 قطعنامه)
(1985) محكوم كردن اسرائيل براى اشغال و حمله به جنوب لبنان
(1985) محكوم كردن اسرائيل براى استفاده از زور در مناطق اشغالى
(1985) قطعنامه هايى در باره همكاري، حقوق بشر، تجارت و توسعه (3 قطعنامه)
(1985) اتخاذ تدابير در مقابل فعاليت هاى نازيستي، فاشيستى و نئوفاشيستى
(1986) فراخواندن همه دولت ها از جمله ايالات متحده براى رعايت قوانين بين الملل
(1986) اعمال تحريم اقتصادى و نظامى در مورد آفريقاى جنوبى
(1986) محكوميت اسرائيل براى اقداماتش عليه شهروندان غيرنظامى لبنان
(1986) فراخواندن اسرائيل براى احترام به اماكن مقدسه مسلمين
(1986) محكوم كردن اسرائيل براى ربودن يك هواپيماى ليبى
(1986) قطعنامه هايى در باره همكاري، امنيت، حقوق بشر، تجارت، نقض بى طرفى رسانه ها، محيط زيست و توسعه (8 قطعنامه)
(1987) فراخوان به اسرائيل براى رعايت كنواسيون ژنو در برخورد به فلسطينى ها
(1987) فراخوان به اسرائيل براى متوقف كردن احراج فلسطينى ها
(1987) محكوميت اسرائيل براى عملياتش در لبنان (2 قطعنامه)
(1987) همكارى بين سازمان ملل و اتحاديه دولت هاى عرب
(1987) فراخوان براى پذيرش دادگاه بين المللى عدالت در رابطه با فعاليت هاى نظامى و شبه نظامى عليه نيكاراگوا و فراخوان براى پايان دادن به تحريم تجارى نيكاراگوا (2 قطعنامه)
(1987) تدابيرى براى جلوگيرى از تروريسم بين المللي، بررسى علل اقتصادى و سياسى تروريسم، برپايى يك كنفرانس براى تعريف تروريسم و تمايز آن از مبارزه مردم براى آزادى ملى
(1987) قطعنامه هايى درارتباط با ژورناليسم، بدهى هاى بين المللى و تجارت. (3 قطعنامه)
(1987) مقابله با توليد سلاح در فضا
(1987) مقابله با گسترش سلاح هاى جديد كشتار جمعى
(1987) مخالفت با آزمايشات هسته اى 2 قطعنامه
(1987) طرح هايى براى ايجاد يك "منطقه صلح" آتلانتيك جنوبى
(1988) محكوميت عمليات اسرائيل عليه فلسطينى هادرمناطق اشغالى_5 قطعنامه (1989و 1988)
(1989) محكوم كردن تجاوز آمريكا به پاناما
(1989) محكوم كردن نيروهاى آمريكا به خاطر مصادره سفارت نيكاراگوا در پاناما
(1989) محكوميت حمايت آمريكا از كنتراها در نيكاراگوا
(1989) محروميت تحريم غيرقانونى نيكاراگوا توسط آمريكا
(1989) مخالفت با تصاحب زمين با زور
(1989) فراخوان براى صدور قطعنامه درباره روابط اعراب واسرائيل مبتنى برقطعنامه هاى قبلى سازمان ملل
(1990) اعزام ناظران شوراى امنيت سازمان ملل به مناطق اشغالى
(1995) تاييدآن كه سرزمين هاى بخش شرقى اورشليم كه اسرائيل تصاحب كرده قلمرواشغالى است
(1997) فراخوان اسرائيل براى توقف خانه سازى در شرق اورشليم و ساير مناطق اشغالى
(1999) فراخوان به آمريكا براى پايان دادن به تحريم تجارى كوبا_8 قطعنامه(1999_ 1992)
(2001) اعزام ناظران غيرنظامى به ساحل غربى و نوار غزه
(2001) ايجاد دادگاه جنايى بين المللى
(2002 ) تجديد ماموريت نيروى حافظ صلح در بوسنى

**********************************************************************************************************

در باره اعلاميه جهانى حقوق بشر

 

تمام افراد بشر آزاد زاده مى ‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابر اند. همگى داراى عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه‌اى برادرانه رفتار كنند.

 

آنچه در بالا آمده است، ماده ى ? اعلاميه ى جهانى حقوق بشر است. اين اعلاميه در ?? دسامبر ???? به تصويب مجمع عمومى سازمان ملل متحد رسيده است. به همين خاطر ?? دسامبر روز حقوق بشر نام گرفته و هرسال يادآور اين رويداد فرخنده است.

 

در ديباچه ى اعلاميه ى جهانى حقوق بشر تصريح شده است كه اين اعلاميه پاسخى است به موضوع “ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر”، امرى كه “به اقدامات وحشيانه‌اى انجاميده كه وجدان بشر را برآشفته‌اند“. در اينجا نويسندگان اعلاميه در درجه ى نخست فاجعه ى جنگ جهانى دوم را در نظر داشته‌اند. ديگر دليلهايى كه در ديباچه آورده شده‌اند تا ضرورت منشور حقوق بشر را مستدل سازند، تأثيرهاى هنجارگذار اين حقوق براى برپايى جامعه‌اى نيك ‌سامان و نظم عادلانه و انسانى جهانى است. تجربه اعصار و قرون در اين هنجارگذارى متبلور گشته است. بشريت نشان مى ‌دهد كه پى برده است اگر بخواهد سعادتمند باشد و اگر بنابر آن شود كه انسانها در نيك‌سامانى اخلاقى فردى و جمعى زندگى كنند، همگان بايد پاسدار آزادى و كرامت يكديگر باشند و بويژه دولتها بايد به حقوق بايسته ى شهروندان ارج و احترام بگذارند.

 

— هر فردى حق زندگى، آزادى و امنيت شخصى دارد.

— هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتارى ظالمانه، ضد انسانى يا تحقيرآميز قرار گيرد.

— هركس حق دارد كه شخصيت حقوقى‌اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

— همه در برابر قانون مساوى هستند و حق دارند بى‌هيچ تبعيضى از حمايت يكسان قانون برخوردار باشند.

— هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد كرد.

— نبايد در زندگى خصوصى، امور خانوادگى، اقامتگاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله‌هاى خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسى حمله شود.

— هر شخصى حق دارد از آزادى انديشه، وجدان و دين بهره‌مند شود.

— هر فردى حق آزادى عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است كه كسى از داشتن عقايد خود بيم و نگرانى نداشته باشد.

— هر شخصى حق دارد از آزادى تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن‌هاى مسالمت بهره ‌مند گردد.

 

آنچه خوانديد، بندهايى چند از اعلاميه ى جهانى حقوق بشر بود. تك ‌تك بندهاى اين اعلاميه پاسخ‌هايى هستند به تجربه‌هاى تلخ بشرى، چه در دوره‌هاى كهن و چه در عصر جديد. انسان‌دوستان همواره در همه ى اعصار كوشيده‌اند چاره‌هايى براى جلوگيرى از ستمگرى بيابند. همه ى فرهنگها دربرگيرنده ى مجموعه‌اى از هنجارها و توصيه‌هاى اخلاقى نيك ‌خواهانه‌اند. اما اين عصر جديد بود كه امكان آن را يافت كه پاسخى به دردهاى بشرى دهد كه در آن انسان به‌عنوان انسان مطرح باشد، يعنى از تبعيضى حركت نكند و به تبعيضى فرانخواند. انسان به ‌عنوان انسان مفهومى است كه در عصر جديد در افق انديشه مى ‌نشيند. پيشتر چه بسا با ستمگرى مقابله مى ‌شد اما ستم بر كسى كه عضو قبيله و طايفه و قوم خودى نبود يا همكيش نبود ستم دانسته نمى ‌شد. بر اين قرار اعلاميه ى حقوق بشر هم سند تكامل ديد اخلاقى انسان در عصر جديد است و هم عصاره كل نگرش اخلاقى بشر در همه زمانها.

 

امروزه مخالفت با مضمون اعلاميه ى جهانى به ندرت مخالفت صريح و آشكار است. ديگر سلطانى يا حاكمى يا صاحب‌منصبى پيدا نمى ‌شود كه بگويد “شكنجه مى ‌كنيم و به كسى حسابى پس نمى ‌دهيم.” نوع رايج مخالفت، توسل به نسبيت‌باورى فرهنگى است. مى ‌گويند كه “ما حقوق بشر خودمان را داريم چون فرهنگ ما از نوع ديگرى است و مذهبى داريم كه به ما توصيه‌هاى ديگرى كرده”. در مورد مشخص آزار جسمى مثلا مى‌گويند: “اين شلاقى كه به زندانى مى ‌زنيم شكنجه نام ندارد چون ما بدان تعزير مى ‌گوييم”. طبيعتا با اين توجيهات چيزى در ماهيت قضيه تغيير نمى‌كند. شكنجه شكنجه است و با عوض كردن نام آن نمى ‌توان پايمال كردن حقوق بشر را پنهان كرد. هم‌چنان كه با گفتن اين كه ما ديد خاص خود را نسبت به انسان داريم نمى ‌توان از زير قضاوت اخلاقى گريخت و تصور كرد اكنون ديگر با دست باز مى ‌توان هر حقى را پايمال كرد.

 

در برابر نسبيت‌باورى استدلال ساده‌اى وجود دارد. حاكم ستمگرى كه به بهانه ى ويژگى فرهنگى مخالف حقوق بشر جهانى است، سقوط مى ‌كند. مى ‌خواهند او را محاكمه كنند. در اين حال او ترجيح مى ‌دهد بر مبناى موازين اين اعلاميه با او رفتار كنند و سازمانهاى طرفدار حقوق بشر ناظرانى بفرستند براى اين كه پى ‌جوى حال وى باشند. بنابر اين زمانى هست كه مخالفان حقوق بشر نيز نسبيت ‌باورى را كنار مى‌گذارند و خواهان حقوق بشر مطلق مى ‌شوند. آن هم آن جايى كه مايلند با آنها انسانى رفتار شود. و راستى را كه اعلاميه جهانى حقوق بشر چيزى جز اين نيست: دعوت به انسانيت، دعوت به رفتار انسانى، در همه جا و در همه حال و در برابر هر كسى از هر جنسى و نژادى و فرهنگى و پايبند به هر اعتقادى.

 

براى مطالعه متن اعلاميه جهانى حقوق بشر و آشنايى با زمينه ى پيدايش آن كتاب بسيار خوبى به فارسى ترجمه شده كه “اعلاميه ى جهانى حقوق بشر و تاريخچه ى آن” نام دارد. كتاب به قلم گلن جانسون Glen Johnson است. كتاب را نشر نى در تهران در سال ???? منتشر كرده است. مترجم كتاب محمدجعفر پوينده است، كسى كه چهار سال پيش در چنين روزهايى به قتل رسيد. او را به قتل رساندند چون مترجم چنين كتابى بود و مروج انديشه ى حقوق بشر. قتل او يكى از حلقه‌هاى قتلهاى زنجيره‌اى است. اين زنجيره و زنجيره‌هاى مشابه آن را فقط پايبندى سياست و جامعه به حقوق بشر مى‌تواند قطع كند.



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت