حرفی چند با آقای «خـــــــــــرم » وزیر اطلاعات وفرهنگ !

 

 شهسوار.( سمنگانی)

 

آقای خرم ابتدا میخواهم چند سؤالی را حضور شما مطرح نمایم. بعد می بینیم صحبت به کجاها میرسد.

1--  جناب عالی  گاهی از محلۀ « گذ ر گاه » کابل گذ ر کرده اند ؟

2-- گاهی اتفاق ا فتاده است که جناب وزیر در مسجد « عید گاه » کابل ویا« نماز گا ه» های دیگر نماز برپا کرده باشند ؟

3-- آیا امکان دارد که شما به حیث یک باشندۀ افغانستان حتی برای چند دقیقه ای (البته در گذشته)   در یکی از « ایستاد گاه» های سرویس در شهر کابل منتظر بس های شهری نبوده باشید ؟

4-- از شما میپرسم که مرکز ولایت آشوبزدۀ هلمند در جنوب کشور مان چه نام دادرد ؟

 یک نقل درینمورد برایتان مییدهم وآن اینکه ترجمه آن به زبان شیرین پښتو ( لښـــکـــر تون ) میشود.

گرچه میدانم که شما از گذر « خوابگاه» درکابل، تنگی « باجگاه » در مدخل اندراب درشمال کشور ، از محلۀ « گازر گاه » در ولایت باستانی هرات و از « شکارگاه» کله گوش که در ولایت زیبای لغمان درشرق کشورموقعیت دارد، « اطلا عات ؟» چندانی ندارید. زیرا این امر مستلزم داشتن معلومات ابتدایی در مورد تاریخ ، جغرافیه وفرهنگ کشور است. ولی از شما که وزیر اطلاعات وفرهنگ کشور ما هستید میخواهم بپرسم که :

5--  امیر حبیب الله پدر شاه امان الله در کجا به قتل رسید ؟

6-- خواجه عبد الله انصاری (رح) چکاره بود، درکجا متولد و  مقبرۀ اوشان درکجا است؟

همچنان نیک میدانم که کلماتی چون« پرورشگاه» ، « تفریحگاه » و « زایشگاه» را جناب شما هم از لحاظ  « فرهنگی؟ » نمی پسندید وهم شاید آنهارا مثل دیگر کلمات ازین قبیل  « وارداتی» به حساب آورید.

 ولی باعرض پوزش،  از شما میپرسم که :

7-- آیا جناب شما خود را پسر واقعی « قبله گاه » خود میدانید یا نه ؟

جناب محترم وزیر صاحب !

گرچه مثبت یا منفی بودن پاسخ های شما به پرسشهای بالای بنده ، به این حقیقت که پسوند « -- گاه » در زبان ما ( فارسی - دری ) برای ساختن  ترکیب های که معنی « جای و محل ، و وقت وزمان » یک شی، یک عمل ، یک پدیده و... را افاده میکند ؛  نه تنها در  گذشته ها بکار گرفته شده بلکه هم اکنون نیز میتوانند مورد استفاده قرار گیرند ،  خلل وارد نمیکند ؛ با آنهم  من این سؤالات را برای تفهیم بیشتر ویا بهتر بگویم « خُـــــرم فهم ساختن » جناب وزیر مطرح کردم.

چه شما جناب وزیر ودیگر همرکابان شما بخواهید یا نخواهید، از این گونه « -- گاه » ها عملاٌ در پهنۀ کشورعزیز  ما وجود داشته و مورد استعمال همه ای مردم ما قرارداشته ، قرار دارند وخواهند داشت. 

چنانچه شما را حالی ساختم این «-- گاه » ها در پایتخت ، شمال ، غرب ، شرق وجنوب کشور ما درهمه جا، به حیث نامهای زنده موجود بوده وبه هیچوجه « وارداتی» نیستند.

واما در مورد واژۀ « دانش» که معلوم میشود جناب وزیر با آن میانه ای ندارند چه باید کرد؟  این واژه  در سراپای زبان وادبیات ما چون در شهوار میدرخشد. من نمیخواهم درینجا روی آن بحث نمایم.

جناب وزیر آیا شما  در طول  عمر خود ،غیر از علمای دینی آنهم به جزأ از علمای هوادار حزب خودتان حزب اسلامی ( حکمتیار) ؛ هیچگاهی با « دانشمندان» عرصه های دیگر علم و« دانش» دید ووادید و یا نشست وبر خواستی نداشته اید؟

آیا جناب شان توجه نکرده اند که یکی از همکاران شان درکابینۀ موجود تخلص « دانش» را برای خود برگزیده است. چرا تاکنون اعتراض نکرده  اید که تخلص  وزیر محترم عدلیه افغانستان « وارداتی» است.

   اگر« دانش» واژۀ وارداتی نیست که نیست ، اگر پسوند « -- گاه» وارداتی نیست که نیست ؛ پس یکجا ساختن « دانش + گاه ، کده » و « دانش + جو»  به مانند « دانش + مند» ؛ برای افادۀ محل فراگیری دانش ( دانشگاه ، دانشکده)، جویندۀ دانش ( دانشجو) به مانند صاحب دانش ( دانشمند) نیز نه میتوانند وارداتی باشند. بلکه کاملاً بومی وبر خواسته اززبان مردم ما در حال حاضر و در درازنای تاریخ این دیار است.

جناب آقای ( خرم ) شما این تخلص را از کجا کرده اید ؟

  واژۀ « خرم » از واژگان ناب فارسی دری است که هم در افغانستان مورد استعمال دارد وهم در ایران و تاجکستان. البته انتخاب هر تخلص انگیزۀ خاص خود را دارد. بعضی ها نام پدر ویا پدر کلان خود رامیگدارند ویا صرفاً یک کلمه را مناسب حال خود میدانند. بعضی ها« خواستگاه » خود، نام جایی را که بدا ن منسوب اند به حیث تخلص انتخاب میکنند. بسیاری یک « ی» نسبتی را نیز درآن علاوه میکنند.

 من نمیدانم که انگیزۀ انتخاب شما چه باشد. ولی دومحل زیبا وشادابی را که درشمال کشور ما موقعیت دارند من بلد هستم که شما نمیتوانید به هیچوجه نسبتی بدانجا ها داشته باشید. یکی ازین دومحل  درۀ شاداب

 وا قعاً خرم ( خرم) درولایت سمنگان است ودیگری منطقۀ سرسبز ( خرم فزا) در ولایت سرپل. ازین دومحل کسانی هستند که (خرم ) ویا (خرمی) تخلص میکنند . شاید جاهای دیگری به این اسم درکشور وجود داشته باشند مثلی محلی در ولایت کاپیسا که بلد نیستم. شاید شما نسبتی به شخصی مثلاً (خرم خان) داشته باشید وهم صرفاً این یک انتخاب سلیقوی تان باشد ، که چندان به قیافۀ شما صدق نمیکند. بهر حال این حق هرکس است. حق شما نیز است که هر تخلصی را برای خود برگزینید.   

ولی هدف ازتذکرات بالا این است که این واژه به گفتۀ شما صرف « دری افغانستانی » نه بلکه بازهم به گفتۀ شما « فارسی ایرانی» نیز است. همه میدانند که چند شهر و محلات با ترکیب  های متفاوت به همین نام در ایران نیز وجود دارد؛ مانند خرم شهر ، خرم آباد، خرم دره وغیره. بسیار اشخاصی از جمله اشخاص سرشناس در کشور ایران نیز دارای تخلص های چون ( خرم) و (خرمی) اند. اگر باور ندارید یکبار همین تخلص خود وهم (خرمی) را در گوگل فارسی کلیک کنید که با چقدر (خرم) و(خرمی)  ایرانی معرفت حاصل مینمایید.

بناً آقای خرم، اگر قرار باشد که مروج بودن واژه های دانشکده ، دانشگاه ، دانشجو وغیره در ایران را دلیلی بر قدغن ساختن این واژه ها در افغانستان به حساب آریم ، در آنصورت تخلص جناب عالی نیز

 « وارداتی» باید به حساب آید. کما اینکه در وارداتی بودن شخص خودتان هیچگونه شک وشبهه ای وجود ندارد منتهی از آدرس دیگر که این نیز به همه معلوم است.

جناب آقای خرم !

اگردر کار زار فارسی ستیزی خود بر اضافات جعل شده در قانون اساسی مصوب لویه جرگه استناد میورزید ، این را باید بدانید که این اضافات جعلی نیز روزی گریبان جعلکاران تاریخ را خواهد گرفت.شما وگروه نا بکارتان هرگز موفق نخواهید شد برمردم دیکته نمایید که کدام کلمات نا مأ نوس را به زبان خود داخل وکدام کلمات ناب  را از آن حذف نمایند.

تازه آنچه را که شما « اصطلاحات و مصطلحات ملی» قلمداد میکنید نمیتواند صرف شامل کلمات رسماً وارد شده وجبری پشتو به زبان فارسی -  دری باشد بلکه شامل حال آن کلماتی رسمی ای که از دری به زبان پشتو بصورت طبیعی نه جبری وارد شده اند نیز میباشد. مانند «  جمهور رییس » و « پایتخت» که دربخش پشتوی تمام قوانین افغانستان مسجل شده است. ولی در مطبوعات شما به عوض آنها کلماتی چون

« ولسمشر» و « پلاز مینه» بکار گرفته میشود که هیچ عکس العملی را با ر نیاورده است. البته نه من ونه کسی دیگری اسرار ندارد که عکس العمل نشان داده شود. ما این حق گویندگان زبان پشتو را محترم میشماریم که بتوانند زبان خود را ازکلمات غیر پشتو از جمله کلمات فارسی دری « پاکسازی» نمایند.  در عین حال این حق را برای خود محفوظ میدانیم که چگونه به زبان خود حرف بزنیم وبه آن آثار بیافرینیم.

جناب آقای وزیر !

شما با شهکاری های تان، مارا مصمم ساختید که دیگر به هیچوجه در صحبت ونوشتا ر فارسی خود کلمات جبری و وارداتی چون پوهنتون ، پو هنځی ، ستره محکمه ، څا رنوال وغیره را هرگز بکار نگیریم. در غیر آن چنانچه میبینید من حتی به منطور استفادۀ درست این کلمات ، در کمپیوترخود فوند حروف پشتو را نیز ذخیره کرده بودم. ولی حالا دیگر بدرد نمیخورد.

 

با احتــــــــــــــرام

 

 

شهسوار ( سنگانی)

 

shahsawar617@hotmail.com

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت