بمب ها
*همکاری بمب هايی هوشمند و طالبان های وحشی در ويرانی آثار باستانی



به جای دو مجسمه ای که طالبان در افغانستان منفجر کردند ورسانه های ارتباط جمعی در مورد آنها جنجال به راه انداختند، بمب های هوشمند آمريکايی اکنون آثار تمدنی کهن را ويران ميکند بی آنکه همان رسانه ها حتی خبرش را به گوش مردم برسانند. هرچند اهميت ويرانی ها تا حدی است که پرفسور نيکلاس پست گيت از کالج ترينيتي، کمبريج از شدت عصبانيت و در اعتراض به اين ويرانگری و" بربريت" استعفاء داده است.
در گاردين دوم آوريل مقاله ای تحت عنوان "پايان تمدن" اطلاعاتی از ابعاد ويرانی به دست ميدهد.. مقاله کوتاه شده است:


پايان تمدن. فياچرا گيبونز
برگردان: زهره سحرخيز
برگرفته شده از سايت روشنگری

 
در موزه ها و دانشگاه های سراسر جهان دانش پژوهان و کارشناسنان نگران بر پاشدن قيامتی ديگرند، قيامتی که نه مردم عراق بلکه تاريخ و آثار بجا مانده از تاريخ آنها را هدف گرفته است.عراق بطور ويژه قلب سبز مزوپتاميا است، سرزمين " هلال برکت خيز" (اصطلاح شرق شناس آمريکايی جيمز هنری بريستد برای اين منطقه- توضيح مترجم) بين رودهای دجله و فرات، که گهواره تمدن ، سرزمين نينوا، بابليون ، نمرودو اوروک، نخستين شهر جهان است.در اينجا بود که سومريها 5000 سال پيش نوشتن را اختراع کردند، اينجا بود که حماسه گيلگمش – مدلی برای ماجرای نوح و سيل – يک هزاره و نيم پيش از هومر به خط ميخی نوشته شد. اينجا سرزمين "عهد عتيق"، برج های بابل و اور است، جايی که ابراهيم، پدر سه دين تک خدايي، زاده شد.
اگرتنها يک ليست رسمی يونسکو را که هزار منطقه باستانشناسی را ثبت کرده است در نظر بگيريم،عراق يک ميراث عظيم باستان شناسی جهان است. و براين ميراث تنها در چند روز گذشته 740 موشک کروز توماهوک،8000 بمب هوشمند و تعداد بيشماری بمب احمق ريخته شده است.اولين عمليات جنگی حمله به يک موزه در تکريت زادگاه صدام بود. برای رژيمی که تشنه مهمات تبليغاتی است اين سند بربريت انگليسی ها و آمريکايی ها بود. نيروهای ائتلاف ترجيح دادند آنرا حمله سمبوليک به يکی از مظاهر کيش شخصيت صدام بنامند.
موزه موصل در يک شهر شمالی که مرکز قديمی ترين کليسای جهان است، نيز مظهر کيش شخصيت يک خونخوار ديگر است، سناکريب يک حاکم آسوری هفت قرن قبل از ميلاد مسيح. اين موزه نيز مورد اصابت قرار گرفت.
موزه موصل مرکز گرد آوری با اهميت ترين يافته های زمان دور و بر نينوا و نمرود است، از قبيل گاو بالدار غول آسا با سرهای انسانی که بازديد کنندگان موزه بريتانيا را ميرماند و هزارها ظرف سفالی با خط ميخی که هنوز اسرار آن کشف نشده است. خانم مدير موزه که مثل بسياری ديگر از اهالی موصل مسيحی است، تمام سال گذشته وقت خود را صرف کشيدن حفاظ های پلاستيکی ضد انفجار روی پنجره ها و خارج کردن گران بهاترين نفايس موزه کرده است. بعضی قطعات عظيم تر از آن بود که بتوان آنها را انتقال داد.
ولی بيش از هر چيزصدماتی که دور از چشم دور بين ها مى تواند وارد آيد، مورخان و باستان شناسان را نگران کرده است..
پرفسور پست گيت مى گويد"در دشت مسطح جنوبی آثار باستانی تنها چيزهايی هستند که از سطح زمين بلندترند،آنها تنها پناهگاه ممکن، و بنابراين مواضع نظامی کليدی محسوب ميشوند. بعضی از آنها 30 متر بلندی دارند و کيلومترها کشيده شده اند. با دستگاه های مدرن يک دهکده 6000 ساله را ميتوان در عرض يک يا دو روز تماما به يک تل خاک تدافعی تبديل کرد، واستحکامات باستانی که مکرر در نزاع های کهن بکار گرفته ميشدند، ميتوانند آسيب های غير قابل تعمير ببينند."
بولدوزرهای آمريکايی خرابه های تل الحم را در جنوب اور در جنگ قبلی خليج ويران کردند. يک اسکادران از ب - 52 ها چه که نميتوانند بکنند؟استحکامات باستانی از هوا به آسانی با تاسيسات نظامی اشتباه گرفته ميشوند، و بنابراين هدف خوبی هستند برای کوبيدن. ولی فقط ضربات مستقيم نيست که ويرانی ببار ميآورد. در 1991 ارک بزرگ تيسفون که هنوز هم بزرگترين ارک آجری بدون ستون جهان است بوسيله امواج بمباران های فرشی آمريکا ترک برداشت.
عراقی ها خودشان البته برای بازيافت استحکامات دفاعی کهن زبر دستند. شواهد نشان ميدهد که در جنگ قبلی تانک ها دور مراکز باستانی پارک کرده بودند. آمريکا يی ها برای نشانه گرفتن پايگاه هوايی عراق که در سايه زيگورات اور قرار دارد با سرعت عمل ميکنند. باتوجه به اينکه بادولتی سرو کار داريم که از طرفداران کتاب مقدس- بنيادگرايان مسيحی يا صهيونيست - پر شده است، درک خشم آنها نسبت به اين امر که عراقی ها از شهر ابراهيم به عنوان سپر استفاده مى کنند دشوار نيست. ولی وقتی که نيروی هوايی سلطنتی برای نخستين بار ظرفيت تمدن برای بمباران شهروندان از هوا را به نمايش گذاشت، بنظر ميرسد تعداد قليلی در پنتاگون تشخيص دادند که پايگاه هوايی اور در زمان استعمار توسط انگليسی ها ساخته شد.
جان کورتيس ، مدير بخش آثار باستانی خاور نزديک موزه بريتانيا، بهار گذشته از اور ديدن کردو هيچ ترديدی برای او باقی نماند که آمريکاييها زيگورات- يک پيراميد شيب دار بزرگ را آخرين باری که از کنار آن عبور مى کردند زير آتشبار سنگين مسلسل ها گرفتند. او ميگويد نميدانم اين يک حادثه بود يا نه. به گفته او تعداد زيادی از آنچه که او با تلخی آنهارا"بايونت آرکئولوژی" مى نامد نيز احتمالا بوسيله سربازان آمريکايی در حال گذار هدف قرار گرفتند.
پست گيت مى گويد "اين استدلال که مهم نيست که آثار باستانی زير ضربه قرار ميگيرند، زيرا عراقی ها از آنها به مثابه سپر انسانی استفاده مى کنند، بی معناست. شما، برای مثال در موصل يک توپ را هر جا بگذاريد، کنار آثار باستانی خواهد بود. اين طبيعت اين کشور است، ولی اين امر هدف نظامی قرار دادن موصل را توجيه نمى کند."
او مى گويد دليل ديگری هم وجود دارد که قرار دادن مسلسل ها در کنار موزه ها توسط عراقی ها را توجيه مى کند.پس از جنگ گذشته در خليج وقتی بخش های بزرگی از کشور عليه صدام برخاستند، چند موزه مهم و آثار باستانی در جريان غوغا غارت شد. حدود 4000 قطعه نفيس ناپديد و تعداد بيشتری ويران شد. بيشتر قطعات به سرقت رفته از مسير آشنای اسرائيل ، سوئيس، و سرانجام لندن عبور کردند، بسياری از قطعات نفيس آشوری را برای حمل و نقل راحت تر خرد کردند، واينها سرانجام از بازارهای هنری و يا اطاق های پشتی دلالان سر برآوردند. دولت عراق که ديگر شبه دولت بود ناتوان از باز پس گرفتن آنها از کانال های رسمی تلاش کرد برخی از آنها را از کلکسيونرهای غربی بخرد. پست گيت مى گويد من نمی خواهم در دفاع از صدام استدلال کنم، ولی هر دولت مسئولی موظف است ميراث فرهنگی کشور را حفاظت کند.
صدام عليرغم قصابی ها، شکنجه ها، و سرکوب برای آثار باستانشناسی خوب بود.او البته دلايل خودش راداشت. مثل همه ديکتاتودهای ديگر او تولد مجدد ملت و تکرار گذشته باشکوه را وعده ميداد،و خود را با نبوکدنصر که باغهای معلق بابل را ساخت مقايسه مى کرد. او حتی ديوار کهنه شهر را با آجرهايی که نام خودش در کنار نام نبوکد نصر روی آن کنده کاری شده بود، باز سازی کرد. لازم نيست يک متخصص باشيد تا بفهميد اين کارجنايت عليه باستان شناسی و زيبايی شناسی است. و بعد قصر رياست جمهوری است که صدام خود در منطقه ساخت.
ولی صدام حفظ ميراث عراق را يک وظيفه ميهنی ميدانست، اگرچه شيوه های او سبعانه بود. پنج سال پيش ده مرد که در نزديکی موصل سريک گاو بالدارآشوری را قطع کرده بودند، در خسرو آباد اعدام شدند.پريشانی عراقی ها را وقتی که غارت و قاچاق صورت گرفت از اينجا ميتوان دريافت.
از 12 روز پيش که تلفن ها قطع شده است، از موزه بغداد چيزی نشنيده ايم. ای- ميل ها بی پاسخ مى مانند. گفته ميشود وزارت فرهنگ بمباران شده است. موزه نزديک مرکز تلفن و تلويزيون در منطقه صلاحيه قرار دارد. خندق هايی در خارج آن کنده شده بود.
در موزه بريتانيا کورتيس نگران يک چيز است .اول دوستانش در بغداد که چند نفر آنها اخيرا برای دوره های آموزشی در لندن به سر برده بودند.وقتی او سال گذشته از بغداد بازديد ميکرد، دنی جرج يکی ازبرجسته ترين باستان شناسان عراق مشغول بسته بندی قطعات کوچکتر در صندوق های حفاظ بود. او چند ماه گذشته را صرف آن کرده است که پيکره های کنده کاری شده، مقبره هاو تنديس هايی را که نميتوان انتقال داد با کيسه های شنی بپوشاند. جرج که يک مسيحی آشوری است در سالهای اخير با يک بيلچه و ابزار نيمه اتوماتيک شهر امه را حفاری ميکرد. اين تنها راه دور نگه داشتن دزدان بود که با کاميون، ماشين های حفاری و ای کی 47مى آمدند.
جرج و دوستانش آن موقع از امکان استفاده ازانبارهای بانک و سنگرهای زير زمينی در صورت وخيم تر شدن اوضاع صحبت مى کردند. ولی وقتی آمريکايی ها در مورد بمب های ضد سنگرهای زير زمينی لاف ميزدند، کورتيس نگران شد. سنگرهای زير زمينی در لحظه کنونی در عراق جای امنی نيستند. او همچنين نگران است که بر سر تنديس های نفيس آشوری و کنده کاری های موجود در نينوا و نمرود چه خواهد آمد اگر کردها بخواهند منطقه را سنگر به سنگر بگيرند.



بالا

بعدی * صفحه دری * بازگشت