طنز کوتاه
در مجلس نماینده گان
از 1015 نماینده ، 25 نفر در جلسه حضور نداشتند .
رییس، خطاب به حاضران گفت :
"اجازه بدهید تا امروز در بارهء
بهبود وضع تعلیم و تربیه و انکشاف علوم در کشور تصمیم بگیریم و ... "
رییس هنوز گپ خود را تمام نکرده بود که پُس پُس وغُم غُم و سرو صدا هایی
از میان سالون بلند شده رفت. در همین دقایق نا گهان از کدام طرف ، یک لِنگ
بوت زنانهء نمره 45 و یک قوطی نسوار و یک چیزکی دیگر که معلوم نه شد چه
بود ، به شدت بطرف هیأت رییسه پرتاب گردید.
رییس در حالی که نمیفهمید چه گپ شده و چرا همین که از تعلیم و تربیه و انکشاف علوم نام برد، با این عکس العمل شدید مواجه شد ، به گپ خود ادامه داد و گفت : " نماینده گان محترم ! شما یکبار اجازه بدهید که گپم را خلاص کنم ، اجازه بدهید ؛ امروز می خواهیم در بارهء بهبود تعلیم و تربیه و انکشاف علوم ... "
همین که رییس کلمه های " تعلیم و تربیه و علوم " را تکرار کرد ، این بار
3 لاشتک جراب زنانه ، 2 واسکت انتحاری و 11 واسکت غیر انتحاری، 18 بند
تنبان و 12 تنبان بدون بند ، 4 لنگی و 2 چپن و 3 کلاه و 2 پاکت مواد
مخدر، 1 چوکی و 3 جوره جراب مردانه و 1 لِنگ جراب زنانه و 3 کلوش و 26
کرتی و 11 بتو ، 6 تنبان کوتاه مردانه و 2 سلتراج زنانه و 18 چپلک
مردانه و 2 دستکول زنانه و 45 قوطی نسوار ، 6 دانه کارد گردن بری و 14
سرمه دانی و 2 عینک نمره دار و 74 مسواک و 2 برس دندان و 1 چادری مردانه
با 1 سینه بند مردانه به سوی هیأت رییسه پرتاب گردید.
رییس ، در حالی که او هم از اثر اصابت اشیای پرتاب شده ، زده و زخمی شده بود ، به مشکل کلهء خود را از زیر انبار اشیأ بیرون کشید و خود را به مایکروفون نزدیک کرد و با صدای لرزان گفت :
" شوشوشوشو..... ما ما ما ما ..... خو خو خو خو ..... یکککککککک .....
باااااااررر ..... مه مه مه مه.... مره .... اج اج اج اج .....
جاجاجاجا ..... زه زه زه زه ...... ب ب ب ب ..... ت ت ت تین .....
اج ... !
این بار هم از نسوار گرفته تا سلتراج ، همه را بعنوان احتجاج و تنفر نسبت
به تعلیم و تربیه و علوم، به سوی هیأت رییسه پرتاب کردند.
چندین تن از هیأت رییسه به شول رییس که زخمی شده بودند ، همه به کوما رفتند و آنها را به شفاخانه انتقال دادند . چندین نماینده از تعصب زیاد به بهبود تعلیم و تربیه ، از بس همه چیز خود را پرتاب کرده بودند ، بیخی لچ و برهنه به نظر می رسیدند . از بس که اوضاع خراب شده بود، یکتن از اعضای هیأت رییسه که کمتر آسیب دیده بود و هنوز می توانست گپ بزند ، مجبور شد جلسه را ملغی اعلام کند .
نماینده گان، با ملغی شدن جلسه ، در حالی که احساس آرامش میکردند ، به احتجاج خاتمه دادند و سالون را ترک گفتند.
همین که سالون خالی شد ،مؤظفین به پاک کاری و جمع آوری پرداختند . در بین
اشیای پرتاب شده همه چیز دیده میشد به جز : پاسپورت تابعیت کشور خارجی ،
تکت طیاره ، بکسک پول ، کاغذ ، قلم و ماشین ریش !
پاسپورت خارجی و بکسک پول و تکت طیاره که حاجت به توضیح ندارد ، اما کاغذ
و قلم و ماشین ریش تراشی به خاطری دیده نمیشد که هیچکس آنها را با خود
نداشت یا اصلاً نمیشناخت . شاید آنها را کسانی می شناختند که در جلسه
حاضر نبودند...
پایان ، سال 2008