طنز

نوشته : نازک مزاج

با جلالتمآب

 نازک مزاج

 

خوانندۀ قدرمند !

اخیرآ خبر نگار ما مصاحبه ای اختصاصی ای را با جلالتمآب رئیس جمهور در رابطه به قضایای کشور انجام داده است که ذیلآ بخدمت شما تقدیم مینمائیم .

...................................................................................................

نوت !

هرگاه این مصاحبه برای خوانندگان عزیز خسته کننده باشد، میتوانند در لابلای مطالعۀ این مصاحبه تفریح نموده ، سری به یوتیوب بزنند و سخنرانی عالمانۀ شهزاده مصطفی ظاهر رئیس (ادارۀ ملی حفاظت از محیط ... ) را که اخیرآ در تالار مشرانو جرگه ایراد فرموده اند و همچنان تسبیح انداختن های ایشان را مشاهده نمایند .

زیست بخاطر (از محیط زیست) حذف شده که ما درافغانستان ماشاالله محیط به حد کافی داریم ، اما از زیست خبری نیست .

قابل یاد آوریست که قبل از رفتن به یوتیوب و مشاهدۀ سخنرانی شهزاده ، لطفآ برای پاک نمودن اشکها و فین کردن بینی ، یک درجن دستمال بینی را فراموش نکنید که بسیار ضروری است .

(اداره)

...................................................................................................

واینک مصاحبه :

خبرنگار: جلالتمآب ریس جمهور ! ازینکه حاضر شدید باما گفت و گو یی را انجام بدهید، از شما ممنونیم . نخست از شما میخواهم که خود را به زبان خودتان به خواننده های عزیزما معرفی کنید !

جلالتمآب:

 

My Name is Kar.

Karzai.

I am the president of U.S.A.

eeee …. I mean United Stateof Afghanist…

 

خبرنگار: با معذرت ، بهتر خواهد بود هرگاه جلالتمآب شما به زبان های ملی خود مان که ماشاالله یک خروار هستندو حتی قریب است که مثل جنگ قدرت خداینخواسته جنگ زبانها نیز جان هزاران نفر را بگیرد، صحبت نمایید .

جلالتمآب: این یکتعداد رسانه هستندکه جنگ زبانها ره براه انداخته . همین حالی قریب بود که خودتان جنگ فارسی و انگلیسی را دَر بتین .نظام و حکومت ما هرگز خواهان زبان به زبان شدن با کسی نیست . هر کس به هر زبانی که خواسته باشد، میتواند سخن بگوید و شعر بسراید ، هیچ ممانعتی وجود ندارد . بنده شخصآ مخالف هیچ زبان و لسانی نیستم ، چنانچه چند ماه قبل ملاقات رسمی ای با خادم حرمین شریفین داشتم. وقتی که صحبت های ایشان تمام شد ، من به آواز بلند گفتم(آمیــــــــــــــن) .

مترجم ازمن پرسید که چرا آمین گفتید ، گفتم که خُب ،حتمآ خادم حرمین شریفین به زبان عربی دعای خیر برای افغانستان نمودند و من هم آمین گفتم .

مترجم گفت که نخیر . اعلیحضرت دعای خیر نه ، بلکه ارشاد فرمودند که حکومت افغانستان از نالایق ترین حکومت های جهان است که مایۀ شرم برای مردم افغانستان شده است .

خبرنگار: جلالتمآبا ! میخواهم که درموردخودتان هم چیزی بیان نمائید ؟

جلالتمآب:ازطرف بنده خاطر تان جمع باشد . من بلکل خوب هستم و از نظر سن در منطقه یگانه رئیس جمهوری هستم که هنوزهم به دندان چارمغز میشکنانم . تیزتیز رفتن هایم را جلالتمآب پاکستانی هم ندارد .

خبرنگار: وضعیت امنیتی کشور را چگونه ارزیابی می نمائید ؟

جلالتمآب : متأسفانه وضعیت امنیتی در کشور نه تنها خوب نیست، بلکه حتی رو به خرابی هم میباشد . چند هفته پیش قریب بود که رئیس امنیت ملی را شهید کنند . ولی الحمدلله که وی به این مقام نرسید . اما چه فایده از او رقم زنده گی . مسکین از کمر پایان شاله شاله اس .تخته به پشت افتیده . وقتیکه جلالتمآب اوباما به پرسانش رفت ، از جای خود بلند شده نتوانست وجلالتمآب اوباما مجبور شد که به خاطر بغل کشی ده سر رئیس صاحب دراز بکشه . بغل کشی جلالتمآب سبب شد که کوک های رئیس صاحب خطا بخورد .

بهر صورت اگه خواسته باشید که از وضع امینتی کشور اطلاعات بیشتری حاصل نمائید، حاجت به پرسان کردن ازمن نیس . یکدفعه در یوتیوب بروید وفیلمهای جنگ افغانستانه ببینید .خدا و راستی یک زدن زدن اس که قُوت از سر آدم می پره . وقتیکه اینجانب زدن و خوردنه ده یوتیوب دیدم، درین فکر افتادم که وقتیکه در یوتیوب ایطور حال اس ، در خود اصل جای چی حال است . ای خو خیر ، بعد از سال 2014 حال ما در چی حال است . دعاکنین که خدا سال 2014 را نیاره.

خلاصه وضعیت امنیتی طوری اس که خواب از چشمهایم رفته . حالا خود فکر کنید وقتیکه خواب از چشمهای رئیس جمهور رفته باشد ، چپراسی های مکتب امیر دوست محمدخان ده چی حال خات بودند . مقصدم از همی مکتب امیر دوست محمد خان است که در پیشروی باغ وحش دهمزنگ قرار دارد . مه تعجب میکنم که کدام بد ذوق امر کرده که یک مکتب در روبروی باغ وحش باشد . هر دفعه که شیر در باغ وحش یک غُر می زند ، شاگرد ها در صنف سه دفعه چیغ می زنند . ای خو خیر ، جالب اینست که . . .

خبرنگار : . . . بامعذرت از موضوع خارج نشویم . اخیرآ دولت ده ها تن از مخالفین رابه نشانه حسن نیت جهت آماده گی مذاکرات صلح میان دولت و مخالفین از زندانها رها کرد .ولی کوچکترین تغییری در سیاست مخالفین در قبال صلح و مذاکره با دولت بوجود نیامده است . البته رهایی مخالفین از زندانها بگو مگوهایی را درمحافل سیاسی کشور بوجود آورده که نگرانی هایی عمیقی را به همراه دارد . بنابرین آیا گفته میتوانید که رهایی مخالفین از زندان تا چه حد میتواند در آمدن صلح در کشور نقشی را ایفا نماید ؟

جلالتمآب:: مه سوال تانه نفامیدم . . . شما گپه از گلونم گرفتین . مه هنوز هم ده چُرت امیر دوست محمد خان و باغ وحش هستم . اگه همی سوال تانه تکرار کنید ، چه بهتر .

خبرنگار: منظورم اینست که شما درین اواخر ده ها تن از مخالفین دولت را از زندان رها کردید. آیا رهایی آنها در آمدن صلح کمکی خواهد کرد ؟

جلالتمآب:ما فکر میکردیم که با رهایی مخالفین آنها به صلح تشویق میشوند ، اما متآسفانه آنها به جنگ تشویق شدند . وقتی که دولت، مخالفین را از زندان رها کرد، داکتر عبدالله عبدالله به مه گفت که شما دیوانه هستید . من برایش گفتم که ناتو هم میگه که مه دیوانه هستم، اما باور خودم نمیشه . مه ضرب زُبانی ره تا یک ده ده ، یادی یاد دارم.

خبرنگار: بالاخره چه وقت ملت ما شاهد صلح را به آغوش خواهد کشید ؟

جلالتمآب:شما عجیب سؤالی را مطرح میکنید . مه چی رقم ده ای وطن صلح بیارم . کاشکی مشکل افغانستان تنها در موجودیت مخالفین مسلح خلاصه میشد . درآنصورت ما فقط یک مشکل میداشتیم . ما دهها مشکل دیگری داریم که خطرناکتر از جنگ علیه مخالفین است .فعلآ اختلافات مذهبی به یک جنجال کلان در منطقه تبدیل شده که در وطن ما هم کم کم سرایت کرده .

همی حالی اگه یک شیعه بفهمدکه شما سُنی هستین، حد اقل پنج شش دانه تابلیت ضد فشار را، ولو که تاریخ تیر شده هم باشد، میخوره که خداینخواسته حمله قلبی پیش نیاید . و اگر یک سُنی بفهمد که شما شیعه هستید، اتومات چار طرف خوده میپالدکه اگر کدام نیم خشتی یا کدام تخته سنگه پیدا کند که خوده غازی یا شهید بسازد . مسئلۀ قوم و زبان را بلکل در جایش بگذارین که جگر خونی های خاص خوده داره.

و دیگر اینکه گیرم که مذاکراتی صورت بگیرد که در نتیجۀ آن صلح در افغانستان استقرار پیدا کند . سوال اینست که آیا در پارلمان هم صلح را آورده میتوانیم ؟

خبرنگار : ... والله صایب ، نی صایب .

جلالتمآب : خلاص . اینه خوب اس که خودتان اقرار میکنین . از برای خدا همی چند روز پیش دو عضو پارلمان لالی حمیدزی از قندهار و فرهاد مجیدی از هرات باستان، در بین کلپ پهلوانی ...

 خبرنگار : ... کلپ پهلوانی ؟

جلالتمآب :

نی نی ... مقصدم پارلمان اس ... مه نام پارلمان را کلپ پهلوانی ماندیم .

خلاصه دربین کلپ پ ... مِمیبخشین دربین تالار ، این دو عضو پارلمان یکی دیگر خوده پَرت و پوست کردند . پَرت به سویه پشک کردند و پوست به رقم کیله . لالی حمیدزی تا دیروز هیچ چیزه قُرت کرده نمی توانست . فرهاد مجیدی قاقورتک لالی حمیدزی را بحدی پِچِق کده بود که قاقورتک بیخی قات شده بود . از قاقورتک برای لالی حمیدزی صرف (قورتک ) باقی مانده . وقتیکه لالی حمیدزی گپ میزنه ، آدم خیال میکند که کدام تکسی هارن میکند و آدم فورآ از سرک در پیاده رو خیز میزند . و اگر روی پُندیدۀ فرهاد مجیدی را کدام خانم کاری و باری ببیند، خیال می کند که یک خمیردان خمیر درحال ترش کردن است . فلهذا بسم الله گفته فورآ ده ذغاله کردن شروع می کند .

ولی جالب اینست که اعضای پارلمان درهمو حال هم که هرکدام چادر و دامن و نکتایی و لُنگی یکدیگر خود را کش میکردند و هرکدام کوشش داشت که حریف خوده لُچ کند ، اما با آنهم طرح بودجه سال آینده را رد کردند .

خبرنگار : چند روز قبل یکتعداد از اعضای مجلس سنا ، مفقود شدن 2500 قبضه سلاح و 50 عراده موتر پولیس در ولایت نورستان را فاش کردند که واقعآیک رسوایی بزرگ برای وزارت ...

جلالتمآب : ... ای رسوایی بزرگ نی ، بلکه یک مبالغۀ بزرگ است . راپور مؤثقی که درین رابطه به ما رسیده از گم شدن 2500 قبضه سلاح نه، بلکه از گم شدن صرف 2499 قبضه سلاح و 51 عراده موتر تذکر به عمل آمده .

دولت به مجرد دریافت این راپور ، فورآ و بدون ضیاع وقت ، اعلان مفقودی سلاح ها و وسایل نقلیه را از طریق رادیو افغانستان ازین قرار نشر کرد :

 

اعلان اعلان اعلان

 

به تعداد 2499 قبضه سلاح فیرناشده و گیریس بند و 51 عراده موتر های پیک اپ دو سیته اما دیزل تمام در مربوطات ولایت نورستان در اثر خلل دماغ وزیر داخله و بی خوابی مأمورین امنیتی مفقود گردیده است . یابنده لطفآ به مدیریت عمومی دایاگ اطلاع داده و مبلغ 500 افغانی جایزه بگیرد . اگراموال گمشده را کسی یافته و بعد فروخته باشد، درآنصورت اموال گمشده از اعتبار ساقط میباشد و هیچ جایزه ای ندارد .

دوساعت بعد از نشر اعلان مفقودی ، طالبها اعلان کردند که ما به این تعداد سلاح و عراده جات را در نورستان به غنیمت گرفته ایم ، اما این قصۀ دو سال پیش است . این گپه که اعضای کابینه شنیدند، یکی طرف دیگه خود سَیل های بسیار معنی دار کردند.

سفیر امریکا که ایستاده بود، نشست و آرنجهایش را سر زانو قرار داد و هر دو دستش رابه هم گِرِه زد و در حالیکه بسیار ناراحت بود، اما بسیار به آرامی گفت : دابله خوشحالی .

گپ بین ما و شما باشد، بنا به گفته طالبها، آنها همرای همی سلاحها نورستانه سه دفعه فتح کده بودند .

خبرنگار : متأسفانه ما تابه حال هم نیروی هوایی نداریم و سال 2014 نیزدر پیشروست . آیا فکر می کنید که تا قبل از خروج نظامیان ناتو و امریکا از افغانستان، ما صاحب نیروی هوایی شویم ؟

جلالتمآب : مه هم ده همی چُرت استم . جالب اینست که ما نیروی هوایی نداریم، اما قوماندانی های هوای... (سبحن الله) ... در هر ولایت .

اگر امریکا و غرب طیاره های نظامی در اختیار ما قرار بدهند، انشاالله که ای مشکل حل میشود . شما شاهد هستید که امریکا صدها فروند طیاره های بی پیلوت دارد و ما هم ده ها پیلوت بی طیاره . به مجرد که امریکا و غرب طیاره های جنگی در اختیار ما قرار بدهند ، پیلوتها ره جلو طیاره ها می شانیم و مشکل حل است .

خبرنگار : . . . . . . . . . . . . . . . . ؟؟؟

جلالتمآب : . . . . . . . . مصاحبه خلاص شد یا چطو گپ اس ؟ . . . . . .

خبرنگار : ما تنها مشکل امنیتی نداریم ، در ساحه های اقتصادی، صحی، تعلیم و تربیه وغیره ، با مشکلات فراوانی روبرو هستیم . در این رابطه دولت چه اقداماتی را انجام داده است .

جلالتمآب : درست است که ما مشکلات اقتصادی داریم، ولیکن دولت هم دست زیر الاشه نه نشسته، بلکه کارهایی درین راستا صورت گرفته ، مثلآ ما فعلآ در تولیدات قروت ، گندنه، ترۀ تُخمی و برنج لُک به خود کفایی رسیده ایم .

درحال حاضر تغاره های قروت سایی و کالاشویی ما در منطقه کم نظیر هستند . شاید خنده کنین که رئیس جمهور چه میگه ، ولی مه به تغارۀ خود افتخار میکنم .

اما متآسفانه که هنوز هم حدود 30 فیصد نسوار را وارد میکنیم که در مقایسه با نسوار وطنی ، هیچ کیف نمی کنی .

خبرنگار : نسوار که چیزی خوبی نیست . هم دندانها را خراب میکند و هم دهن بوی ....

جلالتمآب : ... کی میگه ؟ اینه اول خودم چهل سال که میندازم ، قَسَم اس که اگه کس تابحال فهمیده باشد . صرف در شورای وزیران، بعضی از وزیرصاحبان در اثنای بغل کشی دستمالک خوده ده پیش بینی خود میگیرد .

خبرنگار : ولی با قروت و تغاره و نسوار نمیتوان اقتصاد کشور ومردم را بهبود بخشید ...

جلالتمآب : ... قبول ، من هم منکر این مسئله نیستم . ولی ما امروز در افغانستان فابریکه های زیادی داریم که برای مردم زمینۀ کار را مهیا و وضع اقتصادی آنها را خوب ساخته . مثلآ ما فابریکۀ قلم پنسل داریم ، اما یک مشکل داره که پاک نمیشه . پنسل پاکه هر قدر که ده کتابچه بسایی ، کتابچه سُوان میشه ، مگر پاک نمیشه .

همچنان ما فابریکه سویچ برق در کشور خود داریم . اما همینقدر است که وقتیکه شما سویچ برقه میزنید ، آب ازکمود تشناب همسایه جاری میشه .

به همین ترتیب ما در کشور خود فابریکۀ دوا سازی هم داریم، ولی جالب اینست که دوا را شما میخورید، اما فشار از خُسُر تان پایان میآید. یکی از وزرا بسیار مریض بود ،گفتم چرا پیش داکتر نمیروید، گفت ، خسرم مرا قسم داده که بچیم ! هرقدر که دِلِت میخواهد ، پیش داکتر برو ، ولی به لحاظ خدا دوا نخوری . بخاطریکه دوا را تو میخوری ، اما فشار از مه ده صفر تقرب کرده .

خبرنگار : مممممه ممممی ...

جلالتمآب : ... اجازه بتین ... اجازه ... برعلاوه ما فابریکۀ کاغذ تشناب هم داریم . اما برای استفاده از کاغذ تشناب وطنی اول باید که کاغذ را در آب جوش تر کنیم که تا صبح خــــوب نرم شود، اگه نی سومنات را نشان میته . از نظر درشتی، ریگمال در مقایسه با کاغذ تشناب وطنی مثل ( پَر قُو ) است .

غیر ازی خوشبختانه ما فابریکۀ دیگ بخار هم داریم . اما اینکه گاوهای ما به گاو نمی مانند و گوشت شان نمی شاره، گناه دیگ ما نیس . قصابهای ما ره خدا انصاف بته گاو هایی را ذبح میکنند که از نظر سن ، قابل دست بوسی و احترام میباشند . اکثریت گاوهای پیر ، فقط دو دقیقه پیش ازآنکه داعی اجل را لبیک گفته و مُردار شوند ، ذبح میشوند .

یکی از دوستها قسم یاد کرد وگفت : (دیگ بخار ما شارید ، مگر گوشت گاو ما خَم هم نخورد) .

از نظر کیفیت و طعم نسبت به گوشت این گاو ها ، (کَلَوش) های روسی هم مزه دار هستند، هم صحی و هم هاضمه خوب دارند .

(کَلَوش یکنوع کفش روسی است که هرگاه کسی پوشیده باشد و شما آنراببینید، اگر در سر جنازه هم باشید، خداینخواسته از خنده گرده کفک میشوید . ) (اداره)

 

 

خبرنگار : متأسفانه وضعیت صحی هم در افغانستان بسیار نگران کننده است و ...

جلالتمآب : ... الحمدلله که ما در قسمت وضعیت صحی دست آورد هایی داریم . مثلآ ما واکسین ضد فلج را در سطح کُل افغانستان تطبیق کرده ایم ولی یک مشکل تخنیکی پیش آمده که برعلاوۀ اینکه اطفال فلج نمی شوند ، نمو هم نمی کنند . همچنان واکسین ضد ملاریا هم تطبیق شده که نتیجۀ آن جالبتر از واکسین فلج است و آن اینکه عوض اطفال خود پشه ره ملاریا میگیرد . مثلآ اگر کسی را پشۀ ملاریامیگزد، نفر ده یک کُنج نشسته و پای خود را می خارد و بالاخره شب تب و صبح لرزه . اما اگر همین پشۀ ملاریا یک طفل واکسین شده را بگزد ، خود پشه در یک کنج نشسته و خوده میخارد و چند دقیقه بعد برای پشه دلبدی و استفراغ دست میدهد و بعدآ تب لرزه میگیرد . اما جالب اینست که نمی میرد . ای به اثبات رسیده .

ولیکن اگر یک طفل در اثر بمباردمان دوست های امریکایی شهید میشه ، این یک مسئلۀ کاملآ جداگانه ای است و (با تبسم) نمیشه که کسی را واکسین ضد بمب کنیم .

به شما معلوم است که مگس عامل میکروب و امراض گوناگون است .به همین خاطر شاروالی به تمام قصابی ها هدایت داده که دروازه های دکانهای خود را جالی بگیرند که جلو ورود مگس ها گرفته شود . قصابها دروازه را جالی گرفته اند ، اما گوشتهای خوده از کلکین کشال کرده اند که سر فی کیلو گوشت یک لَک مگس مصروف معیشت زنده گی هستند .

ما بخاطر مسئلۀ حفظ الصحه، در نظر داریم که در بسته های مواد خوراکه و حتی پاکتهای نسوار نیزتاریخ مصرف درج شود . بعد از سال 2014 میلادی فروش نسوار تاریخ تیر شده، رسمآ جرم است.

خبرنگار : بخاطر مسئلۀ حفظ الصحه بهتر است که به فکر کانالیزاسیون درشهرهای بزرگ شد و مشکل کمبود برق را مرفوع ساخت . ما در اکثر نقاط کشور برق نداریم، کانالیزاسیون وجود ندارد .

جلالتمآب :اینکه شما میگویید برق نداریم و کانالیزاسیون وجود ندارد ، من تعجب میکنم . الحمدلله ما در ارگ هم برق داریم و هم کانالیزاسیون .

خبرنگار: مشکلات باید به سطح کل کشور مطرح شود، نه به سطح ارگ ویا یک شهر . تا به کی این وضعیت ادامه داشته باشد ؟

جلالتمآب : خُب شما بگویید که مثلآ ما در دامنۀ کوه آسمایی چی رقم کانالیزاسیونه بیاریم . ماشاالله ده یک اتاق سه فامیل زنده گی میکنند . جای پَل ماندن نیست اما بازهم دو پایه ده یک موزه کده و شَلّه که بیا بیادر شب کتی ما باش که جای وافر داریم . وقتیکه در اتاق داخل شوی، جای را در جایش بگذار که حتی برای تنفس کردن آکسیجن وجود ندارد . بخاطر تشناب رفتن باید درلین ایستاد شوید . ایکه چه وقت نوبت میرسه ، پرسان نکنین .

اگر به کوچه ها و سیستم ساختمانها، عمیق نظر انداخته شود، انسان بیاد یک سامان بازی اطفال بنام جنجالک می افتد. جنجالک هم تا این حد جنجالی نیست . نقشه کشی ها طوری صورت گرفته که حتی کسانیکه در منطقه کلان شده اند هم هنگام برگشت از کار ، راه خانۀ خود را گم میکنند . وقتی یکنفر چهار بجه از دفتر رخصت میشه، تاکه پرسان کده به خانه می رسد ، سریال بِدایی هم تیر شده میباشد .

آیاجالب نیست که یکنفر از ترکاری فروش و سلمانی پرسان کنه که بیادر میبخشی مه خانۀ خوده گم کدیم، ندیدیش ؟ نشانی خانه همی که درنوک بام کناراب مایک کفتر کاسه دُمِ سرخ شیرازیی غُمبُر می زنه . و ترکاری فروش برایش بگویه: افسوس که کفتر خودت کاسه دم بود، اگه نی همسایۀ ما بودی.

کسانیکه در قسمتهای بالایی کوه آسمایی مسکن گزین اند، جهت ادای نماز نظر به کمبود آب اکثرآ به تیمم اکتفا میکنند .

اگر آدم از طیاره منطقه را ببیند ، سرچرخی برای آدم پیش میآید . به همین خاطر پرواز بالای کوه آسمایی بلکل ممنوع است . من دامنۀ کوه آسمایی را به گونه مثال بیان کردم ، در حالیکه اکثر نقاط شهر کابل درهمین وضعیت قرار دارند .

بنابرین هرکسیکه اطراف کوه آسمایی را به سیستم کانالیزاسیون مجهز ساخته بتواند، من شخصآ در ولی الله بودنش هیچ شک و تردیدی نخواهم داشت .

خبرنگار: شما گپ را به طرف دیگر میبرید .

جلالتمآب : نی مه نمی برم، خودش میره . شما از کانالیزاسیون یاد کردید، من هم نقشه را برایتان انداختم .

خبرنگار : متأسفانه سیستم تعلیمی در مکاتب ما نیز شدیدآ نگران کننده است ...

جلالتمآب : ... از هیچ کده خوب است . سابق همی هم نبود . حالا جوانان و نوجوانان ما به مکتب میروند و ماشاالله تعداد شاگردان مکاتب بسیار زیادشده که نظر به قلت جای، وزارت محترم معارف تصمیم گرفت که مکاتب سه وقته شوند . البته در مکاتب سه وقته شاگرد چیزی یاد نمیگیرد و حتی چیزهایی ره که از مادرخود هم یاد گرفته باشند هم از یادشان میرود . چون ساعات درسی بی نهایت کوتاه هستند . به همین منظور وزیر صاحب معارف امر کردند که درمکاتب حاضری گرفته نشود . تا که حاضری میگیرند ، تفریح میشه . یک خرابی دیگر اینست که تا شاگردها برای تفریح از صنف بیرون میشوند، تفریح خلاص می شود . تاکه پس در صنف ها داخل می شوند، زنگ ساعت چهارم نواخته میشود . اگر در همین اثنا یک شاگرد شوخی کند ، زنگ ساعت پنجم به صدا درمی آید و اگر معلم پرسان که چرا شوخی کردی و پیش ازانکه سیلی ای به روی شاگرد بنوازد، زنگ رخصتی نواخته میشود . تاکه در رخصتی شاگرهای دورۀ اول از مکتب خارج میشوند، زنگ ساعت دوم شاگردهای دورۀ دوم زده میشود و تاکه شاگردهای دوره دوم داخل صنف میشوند، زنگ تفریح زده میشه . تاکه شاگردها برای تفریح جُغو می زنند، تفریح خلاص میشود . تاکه کتابهای خوده از بکس بیرون می کَشند، زنگ ساعت پنجم زده میشود وتاکه کتابها را پس قات میکنند، ساعت ششم میشود . در ساعت ششم تاکه معلم به شاگرد بگوید که بخوان ، شاگرد خوانده نمیتانه، بخاطریکه رخصتی میشود . خلاصه ساعات درسی بحدی کوتاه است که اگر چپراسی بزودترین فرصت زنگ ساعت دوم را نزند ، همه چیز نزدش درهم و برهم میشود و در همین اثنا چپراسی گیچ شده و احتمال زیاد وجود دارد که وظیفه را ترک نموده و برای انتخابات پارلمانی خود را آماده کند .

وزارت جلیلۀ معارف به خاطر ذیقی وقت و جای، تصمیم گرفته است که در امتحانات سالانه از دو مضمون یک سوال بیاید .درسابق سوالهای امتحانات چهار جوابه میبودند، ولی حالا نظر به ذیقی وقت به یک جواب اکتفا شده و شاگر فقط باید در مقابل همان یک جواب چه غلط باشد و چه صحیح (چلیپا)زده و فورآ از طریق کلکین صنف بدون اینکه بداند در کدام طبقه است، خود را به بیرون قُلاچ کرده و از مکتب خارج شود. در غیر آن شاگرد بعدی از امتحان محروم می شود .

دیروز خانمی دریک مصاحبۀ تلویزیونی، باچشمهای مقبول اما پراشک میگفت که (مکتب سه وقته برای بچیم هیچ فایده نکرد . ما در سر چای صبح میباشیم که بچیم نیم پیاله چایه شُپ میکند و نیم دیگه را میماند و به مکتب میره . ماهنوز ده سر چای صبح میباشیم که پس از مکتب میایه و همو نیم پیاله گک چای باقیماندۀ خوده شُپ میکنه و باز میگه که چای داغ بود ، زبان مه سوختاند .

من جدی تصمیم گرفته ام که اگر درانتخابات ریاست جمهوری آینده، امیدی برای پیروزی ام نباشد ، بعد از ختم زعامت فعلی پس میروم . چرا که آیندۀ طفل مهم است .

خبرنگار : چند وقت پیش در رسانه ها از ایجاد کورسهای سوادآموزی از طریق موبایل خبرهایی به نشر رسید . آیا موفقیت آمیز بود و یاخیر ؟

جلالتمآب : اینکه کورسها سوادآموزی چقدر موفقیتی داشته، از موفقیت در مکاتب سه وقتۀ ما آنرا قیاس کرده میتوانید .

درکورس های سواد آموزی از طریق موبایل، بیسوادها موبایل ها را از باسواد ها گرفتند و رفتند. وقتی که به خاطر درس سواد آموزی به آنها زنگ میزنند ، از موبایل های بیسواد ها صدا می آید که شمارۀ ... خارج از ساحه است . تاکه بی سواد ها پس داخل ساحه میشوند، باسواد ها رخصت و از ساحۀ کورس خارج میشوند . فایدۀ اصلی را در گیرو دار بین بیسوادها و با سوادها شرکت های موبایل کرده . زنگ زدن از موبایل که رایگان نیست .

خبرنگار : شاید شرکتها وشبکه های مخابراتی هم مقصر باشند .

جلالتمآب : امکان دارد . به ارتباط گپ شما چند روز پیش موبایل بنده گم شد و من از موبایل دومی به شماره موبایل گمشدۀ خود زنگ زدم . صدا آمد که شمارۀ ... خارج از ساحه است . تعجب کردم که این ها از کجا می فهمند که بنده خارج از ساحه هستم . بالاخره بعد از سه ساعت خودم با خودم رخ شدم . الحمدلله خیر خیریتی بود، اما موبایل یافت نشد .

 

خبرنگار : جلالتمآبا !

شما به عنوان رئیس جمهور معمولآ روزانه چه کار هایی را انجام میدهید ؟

جلالتمآب : معمولآ برای بلند شدن از خواب هر کس به یک ساعت سرمیزی نیاز دارد، ولی من صبح ها با یک صدای مهیب انفجار بمب از خواب بیدار می شوم . بعد از صرف چای صبح ملاقات هایی با زعما و مهمانان کشور هایکه در افغانستان حضور نظامی دارند ، انجام میدهم .

بنده در اول ، وسط و آخر هر ملاقات از همکاریهای نظامی آنها در کشور قدردانی و امتنان مینمایم . بین ساعات 10 الی11 قبل از ظهر حملات انتحاری را محکوم می نمایم . قبل از نان چاشت به خانواده های آنعده از هموطنانیکه درحملات هوایی و بمباردمان ناتو به شهادت رسیده اند، تسلیت عرض مینمایم .

درسر نان چاشت خبر میرسد که پاکستانیها وایرانیها بندر های مرزی تورخم و اسلام قله را مسدود کردند . بعد از نان چاشت اما پیش از چای، حملات هوایی ناتو بر علیه غیر نظامیان را محکوم مینمایم.

حین نوشیدن چای در حالیکه دندانهای خود را خلال میکنم، رهبران ناتو به من تلیفون میکنند و از شهادت غیرنظامیان توسط نیروهای شان اظهار تأسف می کنند و وعده میسپارند که در آینده این چنین حملات وحشیانه در تفاهم با وزارت دفاع ملی افغانستان صورت خواهد گرفت . اما باز ببینی، باز صبح ، باز بمبارد، باز شهید، باز تلیفون، باز افسوس .

بعداز نوشیدن چای به تهران و اسلام آباد تلیفونی صحبت میکنم و بخاطر اظهار نظر های غیر مسئولانۀ بعضی از سیاستمدار های بیسواد ما در قبال ایران و پاکستان ، از هردو کشور عذر خواهی نموده و تلیفونی خط بینی می کشم و از آنها مسرانه خواهش میکنم که بندر های تورخم و اسلام قلعه را باز نمایند و کامیونها مواد غذایی ، نفتی وغیره را اجازۀ عبور از سرحدات شان بطرف افغانستان بدهند بخاطریکه مردم بیچارۀ ما تباه میشود و برعلاوه زاری و گریه کنان خواهش میکنم که کامیونهای میوه جات صادراتی مارا اجازۀ ورود به کشورهای شان بدهند که میوۀ تازه زود شُفتُر میشه و این میوه ثمرۀ یکسال عرق ریزی دهقان بیچاره ای است که امیدش فقط بخدا و همین میوۀ باغ دیوارغلتیده اش میباشد .

بعد ازآن درحالیکه نوک بینی ام در اثر خط بینی سوزش میکند ، بزرگان یکی از ولایات کشور را بحضور می پذیرم و در مورد مشکلات شان با ایشان صحبت میکنم . تابحال هیچ بزرگی از هیچ ولایتی را ندیدم که بگوید ، الحمدلله جور و خوش وسیر هستیم .

برعلاوه هفتۀ دو بار پرسان زخمی های عالیرتبۀ دولتی و یکبار در فاتحۀ شهدای عایرتبۀ دولتی میروم و ماه یکبار هم سفر رسمی به خارج از کشور دارم .

خبرنگار : جلالتمآب رئیس جمهور!

علاوه براینکه انتقادهای زیادی از عملکردهای شما و دولت به عمل می آید، ولی شما در زعامت تان، موفقیت هایی نیز داشته اید که نمی شود از آن انکار کرد . لطف بفرمائیدو بگوئید که راز موفقیت شما در چیست ؟

جلالتمآب : سازش .

خبرنگار : چی ؟ سازش ؟

جلالتمآب : نی نی نی مممنظورم اینست که ما سازش نا پذیر هستیم . اگر بخاطر هرچیزی معامله و سازش کنیم ، بخاطر وطن ، آزادی ، مردم و دین خود با هیچ کشور جهان وبه هیچ صورت سازش نمیکنیم .

خبرنگار : جلالتمآب ! میخواهم چند سوال شخصی از شما نمایم .

جلالتمآب : بفرمایید .

خبرنگار : به کدام حیوان علاقه دارید؟

 جلالتمآب: به اسپ علاقۀ فراوان دارم .

خبرنگار : چه نوع لباس را دوست دارید ؟

جلالتمآب: درافغانستان چپن و قره قلی را دوست دارم .

خبرنگار : کدام غذا را زیاد دوست دارید؟

جلالتمآب: پیزا . اگر از رستورانت خودم باشد .

خبرنگار : در انسانهای همین عصر ، کی را خیلی دوست دارید ؟

جلالتمآب : من همه ای انسانها را دوست دارم ، ولی جورج بش ها (پدر و پسر) را خیلی دوست دارم.

خبرنگار : از کدام سیاستمدار افغانی بیزار هستید ؟

جلالتمآب: عبدالله عبدالله.

خبرنگار : اگر رئیس جمهور نباشید، چه شغلی برای تان خوش آیند خواهد بود ؟

جلالتمآب: هیچ چیز .

خبرنگار : در کرۀ زمین کجا را خیلی دوست دارید ؟

جلالتمآب: ایالات متحده را.

خبرنگار : برای چه چیز و یا چه کسی که در زنده گی تان از دست داده اید، افسوس میکنید ؟

جلالتمآب: (باخنده) برای موهایم .

خبرنگار : خوش آیندترین و شیرین ترین لحظه زنده گی، برای شما در کجا خواهد بود ؟

جلالتمآب: مره لب جوی بسیار خوشم میایه .

خبرنگار : از گفت و گوی تان ممنونم . موفق باشید .

جلالتمآب : ازشما هم تشکر میکنم . شما هم موفق باشید .

 

 

پایان

 

 


بالا
 
بازگشت