کمباور کابلی

 

کرزی، تلویحا زبان فارسی را« بیگانه» خواند!

 

کرزی بی اختیار، بی هنر

تحفهء  تحمیلی بوش  پسر

 

 فرش سرخ افگند به راه اجنبی

زد اتن در بارگاه اجنبی!

 

« آی سف و امریکه »  را بالا نشاند

« ناتو » را  روی چشم ما نشاند

 

 یک دهه ، بیگانه را معبود کرد

الغرض خود را شریک سود کرد

 

خاک زد بر چشم ابنای وطن

خاک را حراج کرد،زیر چپن

 

ناگهان ، یکباره، با جنگ وگریز

گشت با« ارباب سابق» در ستیز

 

این زمان ، نطق حماسی میکند

ادعای آس وپاسی ، میکند !

 

میفروشد بیغم و بی دادرس

جای بلبل، زاغ، جای سبزه، خس !

 

این زمان با جاسوس های  ممتحن

گشته است با « خارجی» مشت و یخن

 

فحش و دشنام است از هر سو روان

 بر سر « خارج» چنان برگ خزان

 

هیات کابینه اش، جاسوس وار

کرد فارسی ستیزی، اختیار

 

لهجه های فارسی را « بیگانه» خواند

خویشتن را کد خدای خانه  خواند

 

فیل مردک ، یا د « دانشگاه » کرد

روز خود را بی ثمر، بیگاه کرد

 

خلق میگوید، « دبیرستان» خوش ست

هم «خیابان » و «نگارستان» خوش است

 

بیهقی را «خارجی» خواندن،  خریست

جنگ لهجه،  ژاژخواهی، سر سری است

 

« خارجی» نه لهجه  ء  شهر ری ، است

از همه کس « خارجی تر» کرزی است !

 

 


بالا
 
بازگشت