توریالی رزاقیار

 

چهل کشور در یک کشور !

در افغانستان همچنان آتش جنگ شعله ور است. روزانه خون ده ها شهروند بیدفاع کشور ریختانده میشود.دولت و حامیان چندین کشوری آن برای پایان بخشیدن به جنگ ، اعاده صلح عادلانه و پایا و تامین نیاز مندی های اساسی مردم ناتوان شده اند. چالش ها و دشواری های تازه و بیشتری هر روز وارد میدان میشوند. مردم افغانستان با عدم اعتماد به انکشاف اوضاع می نگرند. از بر اندازی " امارت اسلامی افغانستان " ، استقرار نظام کنونی و حضور نیرو های چندین کشوری در افغانستان که یک دهه را در بر میگیرد تا هنوز گره های اصلی از مشکلات امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی نه تنها باز نگردیده بلکه در بسا از موارد و ابعاد گره های دیگری بر آن ها افزود شده است .در حال حاضر سراپای نظام و جامعه در بحران عمیق و چند بعدی فرو رفته است. نظام و مخا لفین سیاسی آن برای دریافت راه حل و مهار بحران هر نوع ابتکار عمل را از دست داده اند. مخالفین مسلح نظام که ظاهرا به گروه های طالبان ، بخشی از حزب اسلامی و بقایای القاعده خلاصه میشوند با رد هرگونه راه حل سیاسی قضایا ، شعار جنگ تا پیروزی را تکرار میکنند. نیرو های ایتلاف مستقر در افغانستان که متعلق به بیشتر از چهل کشور جهان میباشند با عدم توجه به ارزش ها و باور های عقیدتی و سنتی مردم افغانستان ، عدم درک نبض جامعه، طفره روی از هماهنگی با دولت افغانستان ، محدود کردن جنگ با تروریزم در جغرافیای افغانستان و پیش گرفتن سیاست های چندگانه مقطعی گاه متضاد باهم ، خود به عامل مهمی در پیچیده کردن بیشتر اوضاع سیاسی – نظامی در افغانستان و منطقه مبدل شده اند. مزید بر موارد بالا ، دولت و حامیان چندین کشوری آن تا کنون از مهار فساد اداری ، جلوگیری از حیف و میل دارایی های عامه و ایجاد یک سیستم کار آمد اقتصادی و تجارتی نیز عاجز مانده اند که رسوایی کابل بانک ، نیرومند شدن بیشتر مافیای تیل و زمین و بیرون شدن ملیارد ها دالر از کشور، میتواند نمونه های انکار ناپذیر آن باشد. وضعیت اجتماعی و فرهنگی نیز در افغانستان به دلیل عملکرد های ضعیف و گاه ناشیانه مسوولین ذیربط دچار اختلال و بن بست شده است چنانکه پس از یک دهه هنوز نظام درگیر جنگ " مصطلحات ملی " ، تصادم های فرهنگی و مذهبی و بلند رفتن گراف فقر عمومی در کشور میباشد. قانون گریزی ، مصلحت اندیشی ، زورگویی ، عدم تحمل ، سلطه گرایی ، عقده گشایی ، افتراق و خشونت امراض ساری دیگری اند که در بستر جامعه ، دستگاه دولت و مجالس دوگانه شورای ملی در حال گسترش میباشند توگویی که همه برای حل مسایل ذات البینی ، محلی ، سمتی ، زبانی ، مذهبی ، قومی و کشوری تنها راه خشونت ، تقابل و دوری از همدیگر را گزیده اند ، چنانکه " یکی را گر درودی گرم بر لب " باشد " به گوش دیگران دشنام " می آید .سوگمندانه امروزه جمعیت کثیری از شهروندان کشور به انتقاد کننده گان خشمگین بدون برنامه مبدل شده اند که این روحیه بالنوبه کشور را بیشتر از پیش تا عمق گرداب مواج و تند تقابل و تفرقه می کشاند. خوب ! میدانیم همه ء آنانی که با مداخله و تبانی اجانب در افغانستان بقدرت رسیده اند با سرنوشت و منافع افغانستان و مردم آن غیرمسولانه برخورد کرده اند و در پناه آن ، پیوسته منافع و ملحوظا ت سیاسی ، سمتی ، قومی ، زبانی و مذهبی خویش را بر منافع و مصالح میهن و مردم رجحان داده اند که همانا کلیه عقب مانی های فکری ، فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی امروزی ریشه در اعمال ، کردار و سیاست های حاکمان دیروز نیز دارد. اما شوربختانه امروز نیز این امر محقق شده است که در افغانستان و بیرون از آن زمانیکه پرسش استقلال ، وحدت یا وفاق ملی ،هویت و منفعت مردم و جامعه پیش می آید ما خود حاضر به مسوولیت پذیری و پاسخ گویی شفاف و واقعیت محور در برابر مردم و میهن نیستیم و عادت کرده ایم که با بار اندازی ها وملامت کردن ها ی ساخته و پرداخته ، خواسته و یا ناخواسته آب را به آسیاب دشمنان سرازیر کنیم. بگذاریم آنچه که از گذشته های دور و یا طی دهه های اخیر از نشانی رژیم ها ، احزاب ، تنظیم ها و سران دسته های مسلح قومی و گروهی در حق میهن و مردم کوردلانه صورت گرفته است ، بگونه ء علمی و مستند از سوی محققین ، مورخین و نهاد های مشروع حقیقت یاب به بررسی و قضاوت گرفته شود. برویم افغانستان را " در مسیر تاریخ " بمطالعه بگیریم و پاسخ همه پرسش ها را نخست از تاریخ واقعی سرزمین خویش دریابیم. بگذاریم تاریخ و عدالت در خصوص اعمال و کردار همه حاکمان مستبد دیروز و ناقضین امروزی حقوق بشر حکم جاری کند زیرا برخورد های ناشیانه ، ذهنی گرایانه و تعصب محور فردی ، قومی ، گروهی و مذهبی با این قضایا نه تنها راه حل سالم و کامل نیست بلکه در پیوند با عوامل برشمرده دیگر به وخامت بیشتر و بیشتر اوضاع سیاسی و نظامی در کشور منجرمیگردد. امروز ما مسوولیت داریم که برای نجات خود ، خانواده ، مردم و میهن و برپایی وفاق ملی ، عدالت بینا و صلح فراگیر در کشور به واقعیت های عینی جامعه تن دهیم ، تحجر ، برتری جویی و تعصب را کنار گذاریم. خوبی ها ، راست کاری ها ، سالم اندیشی ها و خیر خواهی ها را از زبان ها و ظاهر ها به قلب ها و کردار ها انتقال دهیم . به هوش آییم که بسیار دیر شده است .به عدالت گراییم که بسیار جفا شده است. از حرف به عمل گذار کنیم که هزاران گفته ء بلند بالا به یگ گام عملی صادقانه نمی ارزد. باید با اشتراک و حقوق برابر، افغانستان را به خانه مشترک همدیگر مبدل سازیم. باید متحدانه و مسوولانه برای آوردن صلح و قرار دادن افغانستان در شاهراه ترقی مجاهدت ورزیم. افغانستان و مردم ما بدون دوستان ، یاری رسانان و متحدان صلح دوست و ترقی پسند جهانی نمیتواند روی پای خود بایستد. باید در مطابقت با قانون اساسی کشور و قوانین جامعه ء جهانی ، با اهتراز از هرگونه ماجراجویی ها و یک جانبه نگری ها در صدد تامین و تحکیم مناسبات و روابط مقابلا مفید با جامعه جهانی بود. تجربه به وضوح نشان داد که مردم افغانستان در گذشته های دور و طی دهه های اخیر نسبت نداشتن دولت های نیرومند مستقل مردم محور ، قانون گرا و عدالت گستر قربانی های سنگینی را متقبل شده اند که برگذاری انتخا بات آزاد ، شفاف و عادلانه تحت نظارت سازمان ملل متحد و اشتراک آگاهانه مردم برای گزینش رییس جمهور آینده کشور برمبنای شایستگی و اهلیت میتواند پاسخگوی چالش ها و حلال مشکلات موجود در کشور باشد.

نویسنده : توریالی رزاقیار

 

2012/11/30 Torialay Razaqyar <razaqyarnt@gmail.com>

 

 


بالا
 
بازگشت