غلام سخی ارزگانی
 

 

هزاره جات در محور تبعیض و بی توجهی حکام افغانستان

مرا دردیست اندر دل اگر گویم جهان سوزد

اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

چـراغ ظلم ظـــالم تا دمی محشر نمی سوزد   

اگــر شبـــی سوزد شـــب دیــگر نمی سوزد

خداوند لایزال و مهربان انسان ها را از جنس یک زن و یک مرد خلق فرموده و آنان را به فرقه فرقه، قبیله قبیله و دسته دسته تقسیم کرده تا از هم دیگر شناخته شود، نه اینکه یکی بر دیگری امتیاز و برتری داشته باشد. در این صورت، تبعیض میان فرقه های انسانی نه تنها در کلام وحی الهی و سنت نبوی مطلقآ منع گردیده؛ بلکه در قوانین مدنی و رسمی جهان معاصر نیز کاملآ مردود می باشد و از منظر اخلاقی تبعیض نیز یک صفت ضد انسانی و ضد مدنی می باشد.

پس از لحاظ دینی، یک انسان صرفآ با داشتن عالی ترین تقوا، پرهیزگاری، خدمت گذاری خداجویانه به بشریت و صاحب بزرگ ترین معراج معنویت نسبت به سایرین که دارای چنین صفات نیستند، تفکیک گردیده و امتیاز دارد و بس. هم چنین از نگاه اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد، میثاق های حقوق بین المللی، قانون اساسی افغانستان، قانون منع خشونت علیه زنان، قوانین اساسی تمام کشورهای جهان، لوایح و مقررات نهادهای حقوق جامعه مدنی؛ بازهم هرگونه تبعیض، خشونت، شکنجه، ظلم، نقض کرامت انسانی، حق تلفی، قتل و نظایر این ها در بین انسان های روی زمین کاملآ منع قرار داده شده اند.

اینکه در افغانستان قبیلوی، همه اقوام و مردمان این سرزمین اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان این حیطه باستانی ما در طی قرون متأخیر انواع از بی حرمتی ها، بی عدالتی ها، بی رحمی ها، غصب دارایی ها، بی سرنوشتی ها، مظلومیت ها، کله منارها و کشتارهای دسته جمعی را از سوی حکومات جابر و ضد انسانی متحمل گردیده اند، یک واقعیت انکار ناپذیر می باشند. مسلمآ که مسؤلیت های چنین جنایت های ضد بشری و فجایع به دوش حاکمیت های گذشته تک قبیلوی بوده که متأسفانه این گونه خیانت، تبعیض و غیره بازهم در این قرن 21 نیز بالای تمام اقوام و طبقات محروم مردم کشور ما و خاصتآ بالای قوم بی دفاع هزاره و مناطق محروم هزاره جات ادامه دارند.

 در این مورد به عنوان چند نمونه از فقر مستمر و تبعیضات همیشگی که در قسمت هزاره جات و مردم آن از گذشته ها به این سو صورت گرفته اند؛ انتقاد انسانی، قانونی و مدنی صورت می گیرد که مشت نمونه خروار می باشد و ضمنآ خیانت زمامداران و حکام جزمگرای قبایلی را در مورد تک تک اقوام و مناطق مختلف کشور ما نیز به نمایش می گذارد.

برای تثبیت اعتراض انسانی، قانونی، ملی، اخلاقی و مدنی خویش، چندین نمونه کوچک عینی از بی توجهی و تبعیض حکام گذشته افغانستان را در مورد هزاره جات و مردم هزاره به صورت مستند نقل می نماییم که واقعیت انکار ناپذیر را به اثبات می رساند و در این صورت داوری عادلانه، عاقلانه، قانونمندانه و منطقی را به خوانندگان گرانقدر، مراجع قانونی داخلی و خارجی افغانستان می سپارم:

«هزاره جات از لحاظ تاریخی دارای قدامت بیش از دوهزارو پنجصد الی سه هزار سال می باشد. آثار تاریخی و باستانی بامیان به خصوص ساختمان ظاهری و فزیکی مجسمه های بودا با شکل و چهره جسمانی و فزیکی مردم هزاره شباهت های زیادی دارند. این خود به اثبات می رساند که اجداد هزاره ها در این ساحه زیست می نموده است و نیاکان مردم هزاره در این سرزمین کهن سال زندگی داشته و زادگاه هزاره های امروزی را هزاره جات باستانی و قدیم تشکیل می دهد؛ ولی متأسفانه بنا بر عوامل جنگ های خونین و حوادث طبیعی، قسمت از این آثار باستانی تخریب و یا از بین برده شده است. به خصوص طی مدت سه قرن اخیر هر کدام از قدرت های استبداد قبیلوی و خاندانی در افغانستان سعی کرده است، برای سرکوب مردم هزاره جنگ های خانمانسوزی را  در هزاره جات به راه اندازند که در این جنگ های خونین تقریبآ نصف نفوس این سرزمین از بین رفته است و یا به کوچ های اجباری مجبور ساخته شده اند.

حاکمان مستبد و قبیله سالار برای از بین بردن هویت تاریخی و فرهنگی هزاره جات هر کدام در ادوار مختلف دست به تخریب و نابودی آثار تاریخی هزاره جات زده است، تا از قدامت تاریخی و شهرت فرهنگی مردم هزاره جلوگیری کرده باشد.

هزاره جات از نظر انکشاف اقتصادی و اجتماعی از دیدگاه مسؤلان دولت های وقت یک منطقه کاملآ از یاد رفته و از توجه و نظر دور انداخته شده به حساب می آید.

از آن جائیکه در این ساحه فقر و عقب مانده گی طولانی در آن بیداد می کند و بر اساس ظلم و بی عدالتی و توجهی مقامات به آن، گاه گاهی اعتراضاتی به وجود می آمد. مردم هزاره جات نیم قرن در انتظار تحقق وعده های بی ثمر انکشاف منطقه به وسیله مسؤلان دولتی بودند؛ ولی آنان با دروغ، حیله، فریب و تحریف حقایق، مردم را در امیدواری نگه می داشتند.

 از سال 1330 شمسی به این طرف، دولت های وقت در نظر گرفتند تا برای ساکت ساختن مردم، مسوولان امور دولتی سفرها و مطالعاتی را در باره انکشاف اقتصادی و اجتماعی هزاره جات انجام دهند.

سال 1333 شمسی سردار محمد داود خان صدر اعظم وقت به هزاره جات سفر پنج روزه انجام داد. در این سفر او با منطقه آشنایی حاصل کرد و صدها عریضه و دردها و مشکلات فراوان مردم را دریافت نمود؛ اما برعکس ولسوالی های هزاره جات به شش ولایات همجوار مربوط ساخته شد و در دو پلان انکشافی که مبلغ 56 میلیارد افغانی برای انکشاف دیگر مناطق کشور به مصرف رسید؛ ولی از این پول برای انکشاف هزاره جات هیچگونه کاری صورت نگرفت.

 سال 1343 شمسی در زمان صدارت داکتر محمد یوسف، تحت ریاست عبدالحی عزیز وزیر پلان هیأتی مشتمل بر عده از متخصصین خارجی و داخلی و نماینده گان با صلاحیت وازرت خانه های ذیربط به هزاره جات مسافرت کردند تا شرایط انکشاف آن جاه را مطالعه نمایند، هیأت گزارش مفصلی را با خود به مرکز آورد و در روزنامه انیس نیز خبر آن به تفصیل نشر شد. در رزونامه انیس چنین می خوانیم:

هزاره جات که قسمت سطوح مرکزی افغانستان را احتوا می کند، از نظر موقعیت طبیعی حیثیت ستون فقرات مملکت را دارد. این منطقه کوهستانی کشور ما از مناطق ثروتمند و غنی افغانستان است که از بسا جهات قابل انکشاف و استفاده می باشد. علاوه بر منابع طبیعی، این منطقه که هنوز دست نخورده است، هزاره جات همیشه یک منبع مواد حیوانی از قبیل گوشت، روغن و سایر محصولات حیوانی شناخته شده و یک قسمت عمده نیازمندی مردم کشور را مواد مذکور همین منطقه تأمین می کند.

عبدالحی عزیز رئیس هیآت اعزامی موقع بازگشت گفت:

هزاره جات قلب مملکت است و اکنون وقت آن رسیده است که برای انکشاف این منطقه علاقه و توجه مخصوص مبذول و پلان های مرتب گردد. گفته می شود که راپور این هیأت اعزامی حفظ گردید. و صرف بهره برداری تبلیغاتی از این گزارش هیأت اعزامی به نفع حکومت به عمل آمد.

سال های1344 و 1345 شمسی، محمد هاشم میوندوال صدراعظم، سفرهای کوتاهی به ولسوالی بهسود ولایت وردک و ولسوالی های جاغوری، مالستان و ناور ولایت غزنی انجام داد؛ ولی برای مردم هیچ کدام ثمری در پی نداشت.

سال های 1345 و 1346 شمسی، محمد ظاهرشاه سابق در یک سفر دوازده روزه که از ولسوالی های حصه اول و مرکز بهسود ولایت وردک، مرکز بامیان، یکاولنگ، پنجاب، ورس، دایکندی و لعل و سرجنگل دیدن نمود و به حیث یک رویداد عمده معاصر هزاره جات تلقی می شد؛ زیرا اولین سفر یک شاه از این سرزمین بوده است. جریان این مسافرت در مطبوعات وسیعآ انتشار یافت به صورت یک رساله مجلد مصور نیز چاپ گردید. شخصیت سیاسی و دینی، وکیل پارلمان، سخنور توانا، فلسفه دان، استاد دانشگاه، نویسنده ای کتب، رسالات و مقالات تحقیقی شهید محمد اسمعیل مبلغ می گفت که:

 محمد ظاهر شاه سابق در ملاقات ماه ثور سال 1343 شمسی با عده از اهل معارف مناطق هزاره جات راجع به اهمیت شاهراه آسیایی و نقش آن در منطقه سخن رانده بود.

سال 1349 شمسی، نور احمد اعتمادی صدراظم نیز مسافرت 12 روزه در هزاره جات به عمل آورد که گزا رش این سفر به طور مفصل در جراید کشور به نشر رسانیده شد. در هر یک از این سفرها بر ضرورت توجه حکومت به انکشاف مناطق هزاره جات تاکید شده است؛ ولی در عمل هیچ کدام از این سفرها ارمغانی برای مردم آن منطقه عقب مانده نداشته است.

شاهراه کابل- هرات از طریق هزاره جات که قسمتی از شاهراه بین المللی آسیایی شاهراه کابل- هرات از طریق هزاره جات که قسمتی از شاهراه بین المللی آسیایی سنگاپور- استانبول را تشکیل می دهد که کار سروی آن در سال 1344 شمسی به وسیله متخصصین و انجنیران شاهراه بین المللی ممالک ایکافی و انجنیران داخلی تکمیل گردید و کار مقدماتی این شاهراه مهم آغاز و بسیار به کندی و بی علاقگی به پیش برده می شد و بعدآ به علت نامعلومی توقف داده شد. قسمت بیشتر مصارف سروی و تهیه مقدمات کاری آن را صندوق وجهی بین المللی کارسازی می نموده است؛ ولی متأسفانه در میان پلان اول و دوم پنج ساله و نیز بعد از آن پروژه ای به این نام در نظر گرفته نشده است. هم چنان صدراعظم وقت در جلسه استضاح شورای ملی گفته بود که پروژه شاهراه آسیایی و استخراج معدن حاجیگگ برای مردم این بخش کشور از اهمیت زیادی اقتصادی برخوردار است.

سال 1344 شمسی، وزرای پلان و فواید عامه از معدن حاجیگگ دیدن نموده بودند و به مردم محل از پلان های انکشافی دولت در زمینه توضیحات ارایه داشتند و برای مردم نوید بیشتر در ارتباط به انکشاف منطقه دادند.

در این مسافرت ها و مطالعات مناطق هزاره جات بیشتر بالای احداث شاهراه آسیایی- کابل- هرات از طریق هزاره جات- استخراج معدن آهن حاجیگگ- تطبیق ماستر پلان شهری در بامیان- احداث یک شهر کوچک در ولسوالی پنجاب و ساختن شهرک های توریستکی در بند امیر و دره آجر تأکید صورت گرفته بود که متأسفانه تا هنوز تحقق نیافته است.

 بعد از سقوط رژیم شاهی و استقرار جمهوری سردار محمد داود نیز کدام کاری در هزاره جات صورت نگرفت. صرف در آن دوران مظالم حکومت های محلی و تجاوز لجام گسیخته کوچی ها بالای چراگاه ها و زمین های مزروعی مردم هزاره بیشتر از گذشته شدت پیدا کرد و هیچ کسی به داد مردم هزاره نمی رسید.

در سال 1354 ش.: مردم ولسوالی های پنجاب، یکاولنگ و ورس ولایت بامیان از چرانیدن مواشی کوچی ها بالای زمین های زراعتی شان به مرکز ولایت شکایت بردند. بالاخره قوماندان امنیه ولایت موظف گردید که به حل این ماجرا بپردازد. مجلس بزرگی از سران کوچی ها و موسفیدان، اربابان و علمای مناطق متذکره در ولسوالی پنجاب تدویر یافت. پس از چند گفتگوی مختصر، قوماندان امنیه ولایت در پشت مگرافون قرار گرفت و با صدای جهر اعلام نمود: کوچی ها، اگر شتران شما زمین های زراعتی هزاره ها را نمی چرند، من خودم شتر می شوم و این زمین ها را می چرم. این بود حل عادلانه این ماجرا آن هم بدست قوماندان امنیه یک ولایت هزاره نشین(!) در همین مجلس بود که یک از علمای بیداردل، صدای اعتراض خود را در برابر قوماندان امنیه ولایت بلند نمود، اما فی المجلس، آواز اورا با ضرب چوب و لگد خاموش کردند.

با سقوط دولت جمهوری داودخان به وسیله قیام افسران نظامی در 7 ثور جنگ های داخلی شدت پیدا کرد و اداره هزاره جات بدست مجاهدین قرار گرفت، از طرف دولت مرکزی نمی توانست برای انکشاف آن کاری صورت گیرد. چنانچه سلطانعلی کشتمند صدراعظم، انجنیر سلطان حسین وزیر پلان وقت و صاحب این قلم به خاطر احداث شاهراه آسیایی، کابل، هرات از طریق هزاره جات تلاش ها و مذاکرات با مراجع سازمان ملل متحد در زمینه انجام دادند؛ ولی بنا بر نبود امنیت کوشش ها جامه عمل نپوشید.

بعد از سقوط رژیم طالبان خوشبختانه هزاره جات یکی از امن ترین مناطق کشور است. به همین خاطر طی این مدت دومراتبه آقای کرزی و چندین بار عده از اعضای کابینه به ولایت بامیان و یک بار به ولایت دایکندی مسافرت های را به عمل آوردند که در این سفرهای ایشان وعده های زیادی در زمینه بازسازی امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی برای مردم داده اند؛ ولی متأسفانه صرف وعده های فریبنده تبلیغاتی و باغ های سرخ و سبز به مردم تحویل نمودند و رفتند تا هنوز هیچ گونه ثمری برای هزاه جات در قبال نداشته و گمان نمی رود در آینده نیز کدام نتیجه ای در پی داشته باشد.

 با استقرار حکومت کنونی مردم عذاب دیده هزاره جات امیدوار بودند، کار ساختمان سرک شاهراه آسیایی که کابل را از طریق ولایات وردک، بامیان، دایکندی و غور به ولایت هرات وصل می نماید با جدیت هرچه بیشتر آغاز و کارش به خوبی پیش خواهد رفت، تطبیق نقشه ماستر پلان شهری بامیان، اعمار میدان هوایی شیبرتو، ده سرخ یکاولنگ دشت غجور و یا تگاب برگ پنجاب، الشیغیجی ورس، کرمان لعل و سرجنگل، اعمار بند برق آبی بامیان، پیشبرد کار ساختمان و ترمیم آثار باستانی، اعمار سه شهرک های توریستکی در شهر بامیان، بند امیر یکاولنگ و دره آجر کهمرد، شهر نیلی مرکز دایکندی، استخراج معدن آهن حاجیگگ و معدن ذغان سنگ اشپشته، انکشاف زراعت و مالداری، بازسازی شفاخانه ها و مراکز صحی و کلینیک ها وغیره وظایف بودند که باید دولت آن ها را عملی می نمود؛ مگر دولت در طی این مدت هیچ کاری را در این زمینه انجام نداده است.

 آقای کرزی نیز با استفاده از تجارب رژیم های گذشته چندین مسافرت به هزاره جات مرکزی انجام داده است تا مردم هزاره را مانند سابق به وعده های میان خالی و بی ثمر در قالب کلیمات زیبای تبلیغاتی امیدوار سازد.» (1)

آیا در مدت بیش از یک و نیم قرن، من جمله مردم هزاره  توسط حکام مطلق العنان و قبیلوی افغانستان به طور خاص مورد نسل کشی و قتل عام قرار نگرفته اند؟ آیا افشای سیاست های تبعیض آمیز و عمکردهای ضد انسانی حکام خودکامه گذشته و حتا تبعیض حلقات قانون گریز حکومت کنونی در مورد انسان های مظلوم کشور ما، حد اقل به معنای اتمام حجت در برابر نسل موجود، تاریخ و آیندگان نیست؟

آیا شواهد مستند فوق، دلالت بر خیانت و تبعیض هدفمند و آگاهانه حکام خودکامه و هژمونی خواه کشور در مورد هزاره جات و مردم آن نکرده و این میراث شوم و ضد قانونی با اشکال و نیرنگ های گوناگون بازهم توسط حلقات قانون شکن، مفسد، مستبد و تبعیض پرست در رده های مختلف در دولت جمهوری اسلامی افغانستان علیه مردم ما ادامه ندارد؟

از وقتی که اربابان تک قبیلوی؛حاکمیت سیاسی را با زیربنای فرهنگ بدوی و حتا با پشتوانه استعمارگران وقت از عوام الناس بی دفاع کشور ما غصب نمودند و با وسایل قدرت های نظامی و سیاسی؛ دارای های مادی، حقوق سیاسی و مدنی همه اقوام بی دفاع و تحت ستم کشور ما را با انواع گوناگون نیز تصاحب کردند که حتا میراث داران آن ها سلستآ تا همین زمان معاصر با تبعیض، تزویر، خشونت، دروغ گویی، وعده خلافی، حق تلفی، تمامیت خواهی و ... جلادیت در این سرزمین آبایی ما حکومت می کنند. از جمله نمونه های عریان و مستند آن عبارت اند از: قاچاق، کشت کوکنار، تولید مواد مخدر، تصاحب زمین ها عامه، غارت آثار تاریخی، فساد گوناگون اداری، غصب ملکیت دولت، قبیله گرایی، قوم خواهی، نژادپرستی، خصم، ترور، فریب دهی، دروغ گویی، قانون گریزی، عملیات انتحاری، نقض حاکمیت ضوابط بر روابط و سایر خیانات در حق همه مردم بی دفاع افغانستان به طور منظم و سازمان یافته صورت می گیرند.

 در همین رابطه است که مناطق و مردم هزاره جات در طول تاریخ مورد خصم ویژه ای قبیلوی، تعصبات مذهبی، بی رحمی، حق تلفی، وعده خلافی، بی غوری، ترورهای زنجیری و حتا قتل های دسته جمعی دست اندرکاران امور کشوری، نظامی و سیاسی افغانستان نیز قرار داشتند که چند مثال کوچک مستند آن را در بالا نقل نمودم تا تمام اقوام کشور و جهان بشریت در زمینه قضاوت کنند.

به سبب اطاله کلام از شرح مفصل خیانت و جنایت بیشتر حاکمیت های مستبد و ضد مردمی سه قرن آخر در قسمت هر یک از اقوام کشور، سخن انتقادی مستند و مدنی را به درازا نمی کشانم و صرفآ انتقاد بشردوستانه و قانونی خویش را از حاکمیت 11 ساله سیاسی آخیر می نمایم که همه مردم کشور ما و به خصوص مردم هزاره جات شکایت اسلامی، انسانی، قانونی، مدنی و اخلاقی خویش را از تبعیضات و بی توجهی حلقات خاص حکومت در قسمت هزاره جات و مردم هزاره دارند.

نهادهای جامعه مدنی، همه اقوام کشور، جامعه جهانی و دولتمداران جمهوری اسلامی افغانستان با تمام معنا می دانند که هزاره جات از امن ترین ولایات و مناطق کشور می باشد که از همه بیشتر لازمه و شایسته مساعدت، سرمایه گذاری، مستحق قانونی انکشاف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیوی می باشد؛ اما بنا با هر گونه انگیزه و علل که بوده و هنوز هم است که در جریان بیش از 11 سال آخر به صورت تعمدی از کمک های جامعه جهانی و انکشاف ملی برای هزاره جات جلوگیری صورت گرفت است که مانند آفتاب روشن است.

 از جمله ولایات غور، دایکندی، بامیان، میدان وردک و سایر مناطق هزاره از عقب مانده ترین ولایات افغانستان می باشند که به کام آتش تبعیضات قصدی و بی توجهی حلقات ویژه ای قانون شکن دولت جمهوری اسلامی و سایر وابستگانه آنان می سوزند و هرقدر که مردم شکایات انسانی، مدنی و فریاد های قانونی خویش را از ورای مطبوعات و سایر نهادهای مدنی به سمع زمام داران دولتی، نهادهای جامعه مدنی و جامعه جهانی مکررآ رساینده و هنوز هم می رسانند؛ هیچ مرجع داخلی و خارجی به شکایات قانونی این قوم مصیبت رسیده و مناطق محروم کشور گوش فرا نمی دهند و به این ها کمک قانونی نمی کنند. از جمله اعمار جاده های اصلی و فرعی برای این مردم به باد فراموشی سپرده شده است. بهبود اوضاع زراعتی، صنعتی، تجارتی، تولیدی، مال داری، فرهنگی، اجتماعی، منطقوی، صحی و نظایر این ها مطمح نظر و عمل دسته های مشخص حکومتی و حتا دولتی کشور ما در مورد هزاره جات نیستند.

  آیا بازهم هزاره جات طی این سال های آخر در محور بی توجهی باندهای خاص قانون گریز زمامداران کشوری ما قرار ندارد؟ آیا ادامه بی غوری و تبعیضات حکام گذشته از طریق دسته های مشخص قبیلوی و قومی قانون ستیز دولت کنونی در مورد هزاره جات عملآ به مشاهده نمی رسند؟

همه می دانند که در مدت 11سال آخر، کم ترین و ناچیز ترین کمک جامعه جهانی به هزاره جات صورت گرفته که نظر به سایر ولایات به ویژه نسبت با ولایات ناامن جنوب و شرق کشور هرگز قابل مقایسته نیست.  وقت که دولت و به خصوص، قوه اجرائیه مجری قانون در سطح کل کشور است؛ پس چرا از مجاری قوانین نافذه ای کشور در مورد هزاره جات به طور عادلانه و عاقلانه استفاده ننموده است؟

 ما به هیچ صورت مخالف مساعدت های قانونی و انکشاف مستحق مدنی سایر ولایات و خدمات قانونی به اقوام عزیز کشور نیستیم؛ ولی اعتراضات انسانی، اسلامی و قانونی ما این اند که چرا تا حال کمک های به معادل سایر ولایات را به هزاره جات نکرده است؟ و حتا گفته می توانم که به اندازه «ده در صد» سایر ولایات به هزاره جات کمک صورت نگرفته و روی چه منظور تبعیضات تاریخی بازهم تا کنون در مورد این مردم فقیر هزاره و مناطق عقب نگهداشته هزاره جات ادامه دارند؟ آیا خالق و خدای هزاره ها و سایر اقوام مردم افغانستان یکی نیست؟

ناگفته نماند که اگر فرضآ یا در کدام منطقه جنوب، یا شرق، یا شمال و یا غرب کشور تبعیض و بی توجهی از سوی حکام کشور صورت گرفته باشد؛ بازهم یک عمل ضد انسانی و ضد قانونی می باشد. هم چنان حقوق یک منطقه و قوم که ضایع شده باشد، باید حکومت کنونی حقوق آن منطقه و قوم را بدهد تا هیچ گونه افراط و تفریط و تبعیض در بین اقوام  و مناطق کشور نباشد.

چرا مسؤلین دولت جمهوری اسلامی و به خصوص حلقات ویژه ای حکومت افغانستان در مورد خواست های انسانی، اسلامی، مدنی، ملی و قانونی مردم هزاره جات پاسخ قانونی و مثبت را نمی دهند؟ آیا هزاره جات جزء خاک مقدس افغانستان نیست که قانونآ از انکشاف ملی برخودار گردد؟ آیا مردم هزاره در دفاع از استقلال و حفظ میهن مقدس افغانستان از دیگران کم می باشند؟ آیا مردم هزاره جزء از اقوام نجیب افغانستان نیستند؟ آیا خدمت گذاری و وطن دوستی قوم هزاره نظر به سایر اقوام کشور کمتر می باشد؟ آیا خداپرستی مردم هزاره نسبت به دیگر اقوام در مرحله پایین قرار دارد؟ آیا مناطق هزاره جات و مردم هزاره از مستحق ترین مناطق و مردم افغانستان نیستند؟ آیا کشت کوکنار در هزاره جات «صفر» نمی باشد؟ آیا قوم هزاره از محروم ترین و فقیر ترین اقوام افغانستان نمی باشد؟ چرا مردم هزاره از حقوق قانونی خویش از سال 2001 تا 2012 میلادی تا حال از کمک های جامعه جهانی مانند سایر ولایات مستفید نشده اند؟ آیا هزاره جات از امن ترین و فقیر ترین مناطق افغانستان نیست که تا مورد توجه قانونی دولتمردان و انکشاف متوازن ملی قرار گیرد؟

 چرا باز هم در این قرن 21 مناطق هزاره جات و مردم هزاره از محور تبعیضات سیاسی، سمتی، مذهبی، قبیلوی، قومی، حزبی، فرهنگی و نژادی دور ساخته نمی شود و مطابق ارزش های اسلامی، مدنی، بین المللی، قانونی و حقوق بشر با این مردم فقیر و مظلوم رفتار نمی گردند؟

چرا تا هنوز هم در این قرن معاصر برتری جویی غیر قانونی یک عده ای خاص نسبت به سایر مردم در رأس همه امتیازات مادی، معنوی و اجتماعی قرار دارند و عمدآ تبعیضات قومی میان تمام اقوام بی دفاع کشور به نفع طبقات حاکمه، صاحبان قدرت، اجیران بیگانه و سایر دشمنان مردم افغانستان دامن زده می شوند؟

فراموش نباید کرد وقت که جناب حامد کرزی با آقای محمد کریم خلیلی، داکتر عبدالله وزیر خارجه وقت حکومت، سیما سمر و سایر مقامات بلند پایه دولتی در آغاز حکومت خویش به بامیان سفر نمودند. از محرومیت شدید مردم و جنایت طالبان در مورد بامیان و هزاره ها سرانگشت را به دندان گرفتند و نهایت تعجب کردند. آقای کرزی با سخن رانی آتشین خویش وعده هرگونه کمک های عاجل و وپروژه های انکشافی را در اولیت کاری خود برای مردم بامیان داد؛ ولی در عمل حکومت همه وعده ها را پشت پا زد و حتا از کمک های قانونی جامعه جهانی تا حال برای سراسر هزاره جات عمدآ جلوگیری می گردد.

به تعقیب آن در دوران انتخابات ریاست جمهوری اول و به خصوص در دوره انتخابات ریاست جمهوری دوم، محترم کرزی وعده هرگونه کمک فوری را برای مردم محروم و مستحق هزاره جات داد و از حمایت و پشتیبانی مردم هزاره، اوزبیک، ایماق، بیات، قزلباش، ترکمن، تاجیک و سایر در انتخابات خوب برخوردار شد؛ ولی بعد از پیروزی انتخابات، حکومت همه وعده ها را عمدآ به فراموشی مطلق سپرد. حال پرسش این است که دولتمداران به چه منظور از اخذ رأی اقوام تحت ستم در هردو انتخابات ریاست جمهوری، شوراهای ولایتی، محلی و پارلمانی استفاده کردند و چرا ممثل خواست ها و اراده برحق مردم نشدند؟ چرا حلقات خاص حکومت و دسته های قبیلوی شان پس از انتخابات ریاست جمهوری دوم، بی توجهی و تبعیضات عریان تر را در مورد هزاره جات و مردم هزاره بیشتر نمودند؟

تمام مردم افغانستان و ملت های جهان خوب به حافظه دارند که چند سال قبل مردم ولایت بامیان با اعتراض قانونی از دولتمدران جمهوری اسلامی افغانستان، اقدام به «کاه گل کردن سرک های» مرکز ولایت خویش کردند تا مفسدین اداری حکومت مداران انحصارگر به سرغیرت انسانی و اسلامی بیایند و به ولایت بامیان توجه قانونی نمایند؛ ولی بازهم زمامداران مشخص امور کشوری به صورت قصدی از مساعدت های داخلی و حتا کمک های جامعه جهانی به بامیان و سایر مناطق هزاره جات جلوگیری کردند و به ندای برحق انسانی، اسلامی، اخلاقی و قانونی این مردم بی دفاع پاسخ مثبت ندادند.

 آیا تبعیض و بی توجهی تخطی گران حلقات مشخص حکومت کنونی؛ ادامه همان جنایات، خیانات و تبعیضات عبدالرحمن خانی، نادرخانی، هاشم خانی، داود خانی، ظاهر خانی، حفیظ امین خانی و... ملاعمر خانی به صورت خاص در قسمت مردم فقیر هزاره و هزاره جات عمدآ عقب گذاشته شده نیستند؟

جناب حامد کرزی در سال گذشته فرمود که مردم مرا به مصلحت گرایی انتقاد می کنند. من بعد از این مصلحت گرایی نمی کنم. آیا این یک شکل دیگری از مصلحت گرایی حکومت نیست که هزاره جات را تا حال از نعمت قانونی کمک های جامعه جهانی و انکشافات ملی محروم ساخته و مکررآ فریب می دهد؟ آیا این مصلحت گرایی نیست که هزاره جات معادل سایر ولایات کشور مورد توجه حلقات خاص حکام کنونی دولت جمهوری اسلامی افغانستان قرار نگرفته است؟  

همه خوب آگاه اند که در فصل زمستان هر سال راه های مواصلاتی به روی عبور و مرور به تمام مناطق کوهستانی و صعب العبور افغانستان و به خصوص به روی مردم هزاره جات فراموش شده، بسته و اهالی محروم این مناطق به مشکلات گوناگون مبتلا می شوند؛ ولی حلقات قانون گریز حکومتی به طور آگاهانه و تعمدی از کمک به هزاره جات جلوگیری کرده و قانون را زیر پا نموده اند. امسال بازهم مانند سال های گذشته ولایات غور، بامیان، دایکندی و سایر مناطق کوهستانی هزاره جات شدیدآ برف گیر شده و ارتباطات آن ها به مرکز و ولایات همجوار قطع گردیده اند؛ بازهم حکومت تا کنون کمک های لازمه و قانونی را به این مناطق نفرستاده و هنوز هم فرصت کشی می کنند تا مردم به اثر حوادث طبیعی مطلقآ تسلیم مرگ و آوارگی گردند.

 آیا این چنین بی توجهی مانند گذشته نسبت به هزاره جات به معنای یک تبعیض عریان عملی نسبت به مردم هزاره اهل قبله نیست؟ 

 آیا برای حلقات مفسد و تبارگرای حکومت شرم نیست که این چنین بی توجهی و تبعیض ویژه ای را بازهم به صورت خاص در مورد هزاره ها روا می دارند و از خدا، روز آخرت و داوری تاریخ هم ترس ندارند؟

آیا تا کنون از سوی قبیله گرایان، مفسدین اداری و قانون ستیزان در مورد مردم هزاره و مناطق هزاره جات مغایر کرامت انسانی و ضد اسلامی عمل صورت نگرفته و چرا بازهم با تعصبات خاص و بی رحمی ویژه ای در قسمت این قوم بی دفاع، میهن دوست، خداپرست، مدنیت طلب و صادق عملآ رفتار می شوند؟

اگر اعتراضات مدنی و انتقادات عقلانی صاحب این سطر در مورد اعمال سیاست های تبعیض آمیز و ظلم های حاکمان گذشته و بی توجهی حکومت کنونی برای هزاره جات؛ دارای جنبه ای انسانی، اسلامی، قانونی، ملی و اخلاقی نباشد، من شخصآ از زمام داران دولت جمهوری اسلامی و مردم افغانستان پوزش می طلبم. و اگر انتقاد من دارای صبغه انسانی، اسلامی، ملی، مدنی و قانونی است؛ پس چرا مسؤلین دولتی و به طور مشخص قوه اجرائیه در مورد هزاره جات توجه قانونی و عملی نمی کنند تا هزاره جات از عقب گذاشتگی و فقر مستمر نجات یابد؟ در حالیکه حتا همه مردم کشور، جامعه جهانی و تمام مقامات دولت جمهوری اسلامی افغانستان خوب می دانند که هزاره جات تا حال از کمک های جامعه جهانی و دولت افغانستان کمترین استفاده را برده و در نهایت فقر و مشکلات عدیده ای مبتلا می باشد. چرا حکومت از بی توجهی خویش در مورد هزاره جات معذرت خواهی نمی کنند و فورآ کمک های قانونی را معادل سایر ولایات برای مردم هزاره جات نمی کند؟ اگر ناقضین حقوق بشر، مفسدین اداری و قانون شکنان از تمام ارگان های کلیدی دولتی و خصوصی جامعه ما قانونآ مجازات و به زندان انداخته نشوند، آیا بعد از این هم، تبعیض و بی توجهی در قسمت هزاره جات بازهم ادامه نخواهند داشت؟

پس، از مقامات مسؤل دولت و خاصتآ از ارگان های عدلی و قضایی و سایر نهادهای ذیدخل احترامانه و قانونمندانه تقاضا می گردد تا عاملین تبعیض و بی توجهی نسبت به هزاره جات را مورد محاکمه قانونی قرار دهند و بعد از این عملآ در قسمت تمام ولایات و اقوم کشور به صورت یکسان از عدالت الهی و قانونی کار گیرند تا فقر، بی سرنوشتی، بیکاری، بی عدالتی و سایر مشکلات از دامن تمام اقوام و به خصوص مردم نهایت فقیر هزاره و هزاره جات فراموش شده، از اساس برچیده شوند.

 

خلاصه اینکه:

در طول تاریخ آحاد از مردم افغانستان مورد هرگونه استثمار، استحمار، کشتار، تبعیض، کله منارها و استبدادهای گوناگون شاهان جابر و حاکمیت های میراثی کشور قرار گرفتند که اوراق غم انگیز و خونین تاریخ کشور بدان به طور مستند شهادت می دهند؛ اما در این میان، مردم هزاره جات به طور مشخص از سوی زمامداران خودکامه و قبیله گرای افغانستان مورد عمیق ترین و عمده ترین خشونت، شکنجه، تبعیض، حق تلفی، آوارگی، غصب دارایی، کوچاندن اجباری، کله منارها، بردگی و نسل کشی های زنجیری قرار گرفته اند که فقط خدای پاک حساب اش را می داند و بس.

باید با جرأت اظهار داشت که دفاع مدنی و عقلانی راقم این سطر از حقوق عادلانه و قانونی تمام مردم مسلمان و غیر مسلمان افغانستان یکسان می باشد، نه اینکه تنها از مظلومیت و محکومیت یک قوم و یک منطقه باشد. برای اینکه تمام اقوام کشور جزء از مخلوقات خداوند می باشد؛ پس عدالت، سعادت، خوش بختی و برابری همه جانبه آنان برای من یک «محور» کتمان ناپذیر می باشد و تبعیض را هرگز در قسمت هیچ قوم و منطقه کشور در گذشته ها نیز نذیرفتم و بعد از این هم قبول ندارم.

جای بسا تعجب است که در این قرن 21 و با تشهیر قانون اساسی ، وجود نهادهای جامعه مدنی و حضور جامعه جهانی در افغانستان؛ بازهم مردم هزاره و مناطق هزاره جات به طور عامدانه و قصدی از کمک های جامعه جهانی و قانونی دولت افغانستان محروم می مانند و حلقات خاص حکومتی، همه اقوام کشور و به خصوص هزاره ها را مکررآ فریب می دهند.

 من یقین کامل دارم که باندهای تمامیت خواه و قانون گریز حکومت کنونی بازهم وعده های دروغین را مثل گذشته ها به همه اقوام کشور و خاصتآ به هزاره ها و هزاره جات نیز خواهند داد و به هیچ صورت تا که به قدرت هستند، به مناطق هزاره جات کمک قانونی نخواهند کرد. پس، آیا همه مفسدین اداری و قانون گریزان در برابر خدا، بشریت، قانون، اقوام محروم کشور و به ویژه در برابر خواست های برحق انسانی و حقوق قانونی مردم هزاره چه پاسخ دارند؟ آیا ایجاب این را نمی کند که تمام مردم کشور ما و خاصتآ هزاره ها به مبارزات مدنی، قانونی و صلح آمیز خویش علیه تخطی گران قانون دولت جمهوری اسلامی افغانستان دست به کار شوند تا دولت کنونی مجبور گردد که به تحقق حقوق مردم محروم ما عملآ تن در بدهند.

دیگر اینکه، اقوام محروم هزاره، اوزبیک، پشتون، تاجیک، ایماق، قزاق، نورستانی، بیات، پشه یی، قزلباش، براهوی و سایرین در انتخابات دوم ریاست جمهوری به جناب حامد کرزی رأی دادند تا اینکه مذکور پیروز گردید؛ ولی بعدآ حکومت ممثل اراده و خواست های دموکراتیک مردم در افغانستان نگردید و همه اقوام از حکومت مأیوس شدند.

پس، آیا مفسدین اداری و تخطی گران قانون، همین طالبان نیکتایی دار و ناقضین حقوق بشر در محور کرسی های کلیدی دولت جمهوری اسلامی افغانستان در برابر تحقق منافع ملی تمام مردم کشور نیستند؟ آیا حلقات متمرد حکومت با مصلحت گرایی مکرر، قانون اساسی کشور را از همه بیشتر نقض نکرده است؟ آیا اصل حاکمیت روابط بر ضوابط در مرکز ثقل باورها و عملکردهای مفسدین ادارای و قانون ستیزان و سایر قبیله گرایان سنتی منحط و ظاهرآ مدرن قرار ندارد؟ آیا حامیان کشت کوکنار و تولید مواد مخدر در محور کرسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان حضور ندارند و باعث بحران عدیده ای کشور نگردیده اند؟

آیا ناقضین حقوق بشر و قبیله گرایان از آغاز اداره مؤقت تا کنون خلاف منافع ملی و غیر قانونی کشور از تروریستان مسلح و منافع غارتگرانه اجانب عملآ دفاع و حراست نکرده اند؟ آیا تمام بحران کنونی کشور ناشی از عدم شایستگی و مدیریتی حلقات تبعیض گرا و مفسد حکومتی در افغانستان نیستند؟

 آیا تخطی مکرر از قوانین نافذه ای کشور، اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی به صورت خاص در مورد هزاره جات و مردم آن توسط حلقات خاص دولت کنونی عام نگردیده است؟ آیا حلقات انحصارگر حکومتی، خلاف ارزش ها و دستورات الهی تا کنون در مورد تمام اقوام کشور و به طور خاص در قسمت مردم هزاره عمل نکرده اند؟

چرا جامعه جهانی، نهادهای جامعه مدنی،  کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، سازمان ملل متحد، دست اندرکاران میثاق های بین المللی، مردم افغانستان و سایر ملت های جهانی؛ اعتراضات قانونی تمام مردم کشور و به خصوص شکایات مدنی و خواست های قانونی مردم هزاره را نمی شنوند و از حقوق انسانی، قانونی و عادلانه آن ها در برابر سیاست ها و اعمال مفسدین ادارای و ناقضین حقوق بشر در دولت جمهوری اسلامی افغانستان دفاع نمی کنند؟

آیا افشای دردهای مردم، خیانات، جنایات مستبدین کشور و تأکید بر تحقق مطالبات اسلامی، انسانی، ملی و قانونی تمام اقوام کشور به معنای انتقاد قانونی و مدنی از کنش ها و منش های حکام خودکامه و قبیله گرای دولت های میراثی گذشته و حتا کنونی افغانستان نیست؟

پس، همه مردم کشور ما و صاحب این قلم بر بنیاد باورهای انسانی، اسلامی، قانونی، مدنی و ملی خویش از کلیه دولتمداران جمهوری اسلامی افغانستان احترامانه و مصرانه تقاضا دارند تا قوانین نافذه ای کشور را در مورد انکشاف متوازن تمام ولایات و تحقق حقوق عادلانه همه اقوام این وطن بدون هرگونه تبعیض و به طور یکسان عملآ  رعایت نمایند تا هم خدا و هم تمام مردم کشور ما راضی گردند.

ومن الله توفیق

 

تاریخ: شنبه  7 دلو 1391 خورشیدی برابر با 26 جنوری 2013 میلادی/ افغانستان

Ghulam Sakhi Oruzgani

--------------------------------------------------------------------------------------------

منبع:

(1) – ص 99 تا 103 « مجموعه مقالات محمد عوض نبی زاده» نویسنده: محمد عوض نبی زاده/ چاپ دوم: ماه سنبله سال 1391/ مطبعه شرکت هوپس گرافیک دیزاین/ چاپ دوم به فرمایش انجینر سلطان حسین خان وزیر پیشین پلان گذاری دولت جمهوری افغانستان.

- استفاده از مقالات نشر شده  و یادداشت های این جانب.

 

 

  

 


بالا
 
بازگشت