روایت پدر خوانده ء مافیا از اجماع ملی ! و قانون اساسی در افغانستان !
جایگاه زن در « مانیفیست اجماع ملی ! »
محمد امین فروتن
قسمت سوم
میگویند دریکی از جنگها یک سرباز نزد قوماندان رفت و تفنگی که از دشمن گرفته بود را به او نشان داد ، قوماندان نیز به او پنج روز رخصتی تشویقی داد ، سرباز بعد از مدتی یک تفنگ دیگری را آورد و ده روز رخصتی گرفت ، یک روز که قوماندان فرقه در جمع نظامیان و دیگر سربازان از آن سرباز تقدیر میکرد از او خواست تا تاکتیک جنگی اش را به همه سربازان بازگو کند ، سرباز بلادرنگ شروع به جواب دادن کرد و گفت : قربان ! هر مرتبه ای که تفنگ بدست می آورم یک تانک خود ما را به دشمن می دهم و از آنها یک میل تفنگ می گیرم . !
حکایت درد ناک این سرباز سرود و ترانه ای غم انگیز تاریخ کشورو تمدن ما شده است . بنابراین طبیعی است که درچنین بافت جامعه و در اوجی از یک درد لاعلاج فرهنگی و اقتصادی برنامه ها و مواضع متنوع فکری توسط رجال گوناگون و حتی آنهای که ستون اصلی این فاجعه را تشکیل می دهند عرضه میگـــردد که خوشبختانه ما درحال نقد طرحی بنام « اجماع ملــــی !!» که از زبان یکی از طراحان و مهندسان اصلی این بحران در روزنامه وزئن هشت صبح بیان شده است هستیم . این طرح که تحت عنوان " ضرورت اجماع ملــــی " به نمائنده گی از گروه کوچک و به قول انها نخبه که خود را در برابر هیچ مرجعی به جز اعضای انگشت شمار گروه خودشان پاسخگو نه میدانند پس از سپری شدن یازده سال تمام برای غارت کردن آخرین آثاراخلاق - فرهنگ و تمدن این مرزوبوم ارائیه کرده است . به هرحال این خیل عظیمی از مرشدان و تحلیل گران مافیائی که در جهان کنونی بویژه افغانستان ویران شده تنها بر مدارک و القاب جعلی ای که در دوره انتقال دست و پا کرده اند فخر فروشی میکنند امروز نه تنها نظام مافیائی حاکم بر افغانستان را مائده آسمانی می خوانند بلکه تمامی منتقدان اصلاح طلب و معتقد بر تغییر مسالمت آمیز در جامعه را با سلاح سرد و نرم افزاری فتواهای مذهبی سرکوب میکنند
مؤسسه راند RAND بزرگترین مأخذ قانون اساسی افغانستان !
زلمی خلیل زادیکی ازسهم داران افغان تبارو نمائنده تام الاختیار شرکت سهامی یونوکال UNOCAL و متخصص بلند پایه مؤسسه امریکائی راند RAND در گفتگوی تاریخی منتشرشده در روزنامه هشت صبح در پاسخ به این پرسش خبرنگارروزنامه هشت صبح که :
اتهامات تنها در مورد کنفرانس بن وارد نیست . همچنان اتهاماتی بر شما در مورد نقش تان در تصویب قانون اساسی و استفاده از نفوذ سیاسی در آوردن فشار برجوانب ذیدخل در تصویب قانون اساسی وارد است . در این مورد چه میگوئید ؟
چنین پاسخ ارائیه میکند :
طبعأ در افغانستان بعداز تحولات و آمدن امریکا و قوای ناتو ، این کشور به یک قانون اساسی ضرورت داشت و به اساس فیصله کنفرانس بن ، قانون اساسی گذشته بدون فصل پادشاه ، مداراعتبار قار گرفت .ولی وقتی که شرائط برای این آماده شد که درافغانستان یک قانون اساسی نو ساخته شود ، معلوم دار که آقای کرزی برای این کار ، کمیسیونی را موظف ساخت ساخت متشکل از شخصيتهاي نخبه و حقوقدان افغان. اين کميسيون، مشاوراني هم داشت. نقش من در تصويب قانون اساسي، جابهجايي کدام ماده خاص در هيچ يک از فصول آن نبوده، اما تلاش ما اين بود که گروههاي مختلف افغان که به علت جنگهاي دوامدار گذشته از هم فاصله گرفته بودند.....
تنها پرسشی که نزد بسیاری از فعالان سیاسی و تحلیل گران سیاست های منطقه و جهان علی الرغم گذشت حداقل یازده سال از تسوید و تصویب قانون اساسی جدید افغانستان در پاسخ های جلالتمآب خلیل زاد از سهم داران و شرکای اصلی کنسرسیوم نفت و گاز یونوکال UNOCAL و عضو مؤسسه پژوهشی راند American Research and Development Corporation(RAND) نیافتند همانا تدویر سیمیناری بوده که از سوی مرکز پالیسی آسیای پاسیفیک وابسته به مؤسسه راند RAND قبل ازانتخاب کمیسیون تسوید قانون اساسی جدید افغانستان به ابتکار مؤسسه پژوهشی راند تدویر شده بود و پس از تصویب قانون اساسی جدید افغانستان اسناد آن کنفرانس درجزوه ای بنام « دموکراسی و اسلام در قانون اساسی افغانستان » توسط دوتن از اعضای بلند پایه مؤسسه راند RAND به شمول خانم شیرل بنارد Cheryl Benard یکی از کارمندان بلند پایه آن مؤسسه و همسر زلمی خلیل زاد که قبلأ در باره بیوگرافی این خانم و نسبت اش با زلمی خلیل زاد بصورت مختصر و لازم از این قلم و در بخش اول این یادداشت یاد آوری بعمل آمده است با شماره شابک یعنی ISBN 1-3358833000 چاپ سال 2003 به هزینه مؤسسه تحقیقاتی راند RAND که به قول خانم شیرل بنارد Cheryl Benard که یک مؤسسه غیر انتفاعی بوده چاپ ومنتشر شده است . در این جزوه که به مثابه مانیفیست افغانستان نوین بر مبنای یک گردهم آئی که بتاریخ ۲۸ جنوری سال ۲۰۰۳ و به اشتراک برخی ازاین مستشرقین وابسته به مؤسسه راند RAND امریکایی تدوین یافته است :
۱ – خالد م . ابوالفضل استاد در فاکولته حقوق پوهنتون " کالیفرنیا
۲ – سید ارجمند پروفیسورجامعه شناسی در " پوهنتون" ایالتی نیویورک واقع درستونی بروک
۳ –خانم شیرل بنارد متخصص عالیرتبه در علوم سیاسی مؤسسه راند RAND
۴ – ناد ن برون پروفیسور علوم سیاسی در پوهنتون جورج واشنگتن .
۵ – جورالد گرین رئیس بخش برنامه های بین المللی سازمان راند RAND
۶ – نینا هاچگیان رئیسه مرکز پالیسی های پاسفیک مربوط مؤسسه راند RAND
۷ – دونالد هارویتز پروفیسور حقوق وعلو م سیاسی دیوک
۸ – مایکل ریچ معاون سازمان راند RAND
۹– بانت روبین رئیس تدریسی وعضوعالیرتبه درمرکزهمکاری های بین المللی مربوط پوهنتون نیویارک .
۱۰– بیرول یــــســـیلاده پروفیسور علوم سیاسی در پوهنتون ایالتی پورتلند
جالب ترین بخش این جزوه ای که بنام « دموکــراسی و اسلام در قانون اساسی افغانـــستان » انتشار یافته است مقدمه یا پیشگفتار آن است که در آن مقدمه چنین می خوانیم :
.....هدف از گردهم آیی عبارت از شناسائی راه های بود که از طریق قانون اساسی افغانستان بتواند آن کشور را در ایجاد یک دموکراسی مستحکم وبا ثبات سوق دهد ، دموکراسی ایکه اداره سالم و حکومت قانون از مشخصات آن باشد و در آن احترام به اسلام حقوق بشر و تعهدات بین المللی صورت بگیرد ............و این گزارش برای ارائیه نظریات برای کسانی که در کار تسوید قانون اساسی دخیل اند ترتیب گردیده است .مؤسسه راند RAND با استفاده از منابع خصوصی خویش مصارف تهیه این گزارش و مجلس مربوطه را بر عهده گرفته است . ...
محتمل است که شما خواننده گان عزیز و ارجمند این یادداشت ، در فضای غبار آلود قدرت وثروتی به باد آورده ء مافیائی ملتفت جوابات متناقض و پارادُکسیال والا حضرت خلیلزاد نه شده باشید که چگونه سعی نموده است تا « آفتاب قدرت ! » را با دو انگشت خویش پنهان کند . ! البته ما هیچ گونه اعتراضی به هیچ نظر و اندیشه ای راجع به هر چیزی که ابراز فرموده باشد نه داشته ایم و نه داریم و نه خواهیــم داشت ! زیرا ما اکیدأ باور داریم که بعضی از نظریات « بزرگانی » که در کاروبار قاچاق کشورها مشغول اند نظریات مفیدی اند که هرچه بیشتر ابراز شود بهتراست و سبب تقویت حق وحقیقت خواهند شد . البته عنایت مردم فقیر و رنج کشیده ما به فرما ئشات و آفاضات حضور خلیلزاد حساب علیحیده ای دارد .!! ازاینکه جناب زلمی خلیل زاد از سالهای سال بدینسو به مرکز ثقل قدرت لایتنهی مبدل شده و از همین جهت به "نایب السلطنه" افغانستان شهرت دارد و تاهنوز هم سکه اش به نرخ بلند معامله میشود هر آنچه که «بلا نسبت » از دهن مبارک اش بیرون آید با عجله و شتاب گروهی از مریدان و ذاکران اجاره ای با مارک مافیائی گردهم می آیند و چند شعاری را در بازار مکاره" سیأ" ست برسم هواداری ازآن مرشد معنوی سر میدهند که بلا درنگ آوازه اش در اقطار عالم می پیچد که به !!، به !! چه بجا و دانشمندانه !! ارشاد فرموده است .
همان گونه که فرهنگ تحقیر آمیز نسبت به قانون که نگاه مادی به فرآیند قانون سازی به مثابه بزرگترین تحقیر به قانون و تمدن بشمار می آید و نظم اجتماعی را دچار اختلال می سازد وبدون هرگونه بگو مگو های ساده لوحانه و استدلالات متحجرانه فرآورده های سیستم سرمایه داری لِبرال با قرئت مافیای و مؤعظه های آتشین حضرت زلمی خلیل زاد « نائب برحق» شرکت های نفتی جهانی و دررأس آن کنسرسیوم بزرگ نفت وگاز یونوکال UNOCAL در جامعه افغان بشمار میرود به همان پیمانه فرهنگ مقدس ساختنِ قانون پویائی جامعه و توده ها ی روبه انکشاف در تاریخ را دستخوش نا رسائی ها کرده و اختلالات و پی آمد های تعرض آمیزی بجا خواهد گذاشت . لهذا برای هرگونه بررسی و نظریه پردازی در باب « قانون » و داوری درباره آن گزاره های ذیل لازمی و ضروری پنداشته میشود .
۱ – قانون موضوع کردار و عمل است نه اندیشه ؛ لهذا قانون از آنجا که قانون است خواستار التزام عملی شهروندان و نه اعتقاد ظاهری آنها به قانون است . باید جناب خلیل زاد قبل از همه از زمینه سازی های عملی به این فرآیند را به بحث بگیرد که مرشد خلیل زاد بحیث وایسرای جامعه جهانی در کسوت نمائنده و سفیر کبیر ایالات متحده امریکا برای این مأمول پُر اهمیت چه راه کارهای توام با برنامه های عملی را انجام داده اید ؟
۲- قانون باید محصول خِرد جمعی بوده و از رأی آزاد توده های مردم مشروعیت گرفته باشد که متأسفانه در تمامی ارشادات و مؤعظه های مافیایی حضرت خلیل زاد از « اصل خِرد جمعی » هیچگونه خبری نیست .
۳ – نسبت قانون و جامعه ، نسبت بدن و لباس است . ازآنجا که جامعه یک واقیعت دیگر شونده و
پویا است ، قانون نیز ناگزیرباید انعکاس دهنده چنین پویائی و تحؤل بوده باشد که بدون شک رشد
وتکامل قانون بدون رشد و تکامل جامعه تعارض آمیز و بحران زاست ، سوالی که مطرح میگردد این است که تکیه بر چنین سازوکار پویا تا چه میزان در اندیشه های حضرت خلیل زاد و سائر اصحاب و حواریون بلند پایه بازار آزاد مافیائی به مشاهده میرسد ؟
۴ – تأسیس و تدوین هرگونه قانون بالاخص قانون اساسی کشور از فرآیند آزمون –خطأ تبعیت میکند که هیچ قانونی –قانون خاص و معطوف به دوره ای از حیات اجتماعی – قانونِ مطلق ، کامل و نهای نیست . محدودیت ذهن ، دانش و معرفت بشری که از یکسو و پیدائیش شرائط نو به نو و پیشبینی ناپذیر اجتماعی ، مؤلد خطا و ناسازگاری و پارادُکس میان قانون و نیازهای اجتماعی و اقتصادی ضرورت مکانیزمی ناظر بر این عملیه حقوقی را بر ملا میسازد . که با تأسف به جز تأسیس یک نهاد بی کفایت و غیر حقوقی بنام « کمیسیون نظارت بر قانون اساسی افغانستان » که بدون شک محصول تمامی روند چگونگی مشروعیت این قانون شمرده میشود ،در تحلیل ها ی حضرت زلمی خان خلیل زاد و حواریون اش هیچگونه اشاره ای به مشاهده نه میرسد .
۵- مسأله حضورفعال زن در جامعه وتاریخ ما یکی از آن دست مسائل زیربنائی پنداشته می شود که نباید درارائیه « نقشه های راه » روشنفکران و فعالان سیاسی این مرزوبوم نادیده گرفته شود . درعصری که اندکترین بی توجهی به این مسأله بزرگترین مصیبت ها را به بار می آورد و سبب بسیاری از فجائع کنونی در کشور افغانستان شده است اما با درد وتأسف که در دکتورین و مانیفیستی بنام « طرح اجماع ملی » حضرت خلیل زاد که یکی از معماران فاجعه امروزی در جامعه ما شناخته میشود هیچگونه توجه لازمی به آن معطوف نه شده است و یاهم اگر گاهی بصورت ضمنی از آن یادآوری صوت گرفته است محض برای استفاده ابزاری و غیر وقایوی است که ناگزیر باید به آن توجه مبذول می داشتند.البته باید گفت که در « طرح اجماع ملی » جناب زلمی خلیل زاد توجه به مسأله حقوقی زن درجامعه افغانی نیز بصورت مجموعی به فرآورده ها و«نعمت های مافیائی!» نظام سرمایه داری واگذارشده است و به «چندین سال دست آورد های نظام حاکم بسنده شده است !» که هیچگاه و درهیچ کجای از جهان حتی در جوامع پیشرفته صنعتی غرب کنونی نگاه نظام سرمایه داری لبرال به مسأله زن معیوب و در مغائرت به جایگاه فطری زن قرار دارد .
ادامه دارد
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
طـــرح " اجـــمـــاع مــــلی ! " یا فورمولی برای اشباع غریزه ء قدرت !
گاهی انسان بیش از« آن چه هست » می خواهد !
« ژان پل ساتر »
بخش دوم :
وقتی نخستین قسمت این یادداشت از سوی وسائل ارتباط جمعی منتشر گردید برخی از عزیزان با ارسال ایمیل ها و برخی ها هم با تلفن های خویش این حقیر را مورد تفقُد قرار دادند و یاد آوری فرمودند که شاید من از نخستین قلم بدستانی باشم که اندیشه ها را به برخورد رویارویی کشانده ام و به اصطلاح اندیشه ها را بدور از کدورت و عداوت آنچه صلاح مملکت و انسان افغان بوده است به نقد میکشم و از سوی دیگر با کشاندن اندیشه ها به بحثهای آزاد و آشکار و با پرداختن عالمانه و متکی بر شواهد و مدارک ثقه به حوادث تاریخی از سیر خود رو و طرح بی ظابطه و بدون قاعده مسائل که مسلمأ باعث ایجاد جدل های زرگری و بی معنی خواهد گردید جلوگیر بعمل می آید .
به هرحال ازیکایک شما سروران وعزیزانی که این حقیررا مورد تشویق و نوازش قرارمیدهید قلبأ ابرازامتنان میکنم .اما ناگزیر باید بحث مانرا از همانجا آغاز کنیم که به پایان برده بودیم .چنانچه شما خواننده گان ارجمند واقف هستید بخش اول این یادداشت با این جملات به پایان رسانده بودم که زلمی خلیل زادیکی ازسهم داران افغان تبارشرکت سهامی یونوکال UNOCAL البته« نه ازکارمندان معمولی معاش بگیر! » نه تنها حقائق وواقیعت های مربوط به جریانات نخستین کنفرانس موسوم به بن را آنچنان که واقع شده بودند مسخ کرده اند بلکه با تمام شواهد و اسناد کنفرانس بن بویژه مصاحبه های مستند جناب آقای عبدالستار سیرت رئیس هیأ ت نمائندگی موسوم به هیأ ت روم که به دلیل اقامت مرحوم محمد ظاهر پادشاه سابق افغانستان درشهر روم پایتخت ایتالیا که یکی از عمده ترین شخصیت های تأثیر گذاربر پروسه حل سیاسی مسأله افغانستان به شمارمیرفت نمائنده گی میـــکرد کاملأ در تناقض قرار دارد که اینگونه تناقض و پارادُکس دراظهارات آقای خلیلزاد آنگاه خوبتر به نمائیش گذشته میشود که پشت پرده ای ازنخستین کنفرانس بن رادرامتداد چندین دهه تاریخ غم انگیز افغانستان وسیاست های ژیوپولیتیکی کشورهای بزرگ صنعتی منجمله همسایه گان طماع این کشوررا از دوران جنگ سرد تا لشکر کشی های آخیری که با برپائی خیمه شب بازی بنام کنفرانس بن رنگ دیگری با خود گرفته است با دقت و ظرافت لازم مورد پژوهش قرار گرفته شود . با توجه به این حقیقت که از یک سو اظهارات آقای عبدالستار سیرت مبنی بر اینکه وی با رأی اکثریت هیأ ت موسوم به روم که وظیفه تعیین رئیس اداره مؤقت شش ماهه را بر عهده داشت به حیث رئیس اداره مؤقت انتخاب شده بود اما به دلیل مخالفت قدرت های پشت پرده که آقای خلیل زاد نمائنده ایالات متحده امریکا و اخضر ابراهیمی نمائنده سازمان ملل متحد حاملان و زمینه سازان آن فیصله ها بودند با توجه به وابسته گی « قومی » جناب عبدالستار سیرت که با " قوم " شریف ازبیک تعلق دارد و منافع استراتیژیک یکعده کشور های بزرگ شامل در ائتلاف جهانی ضد تروریزم مانند انگلیستان ، پاکستان وغیره هم پیمانان منطقوی شان بر حضور یک شخصیت " پشتون تبار " از ملت افغانستان در رأس اداره مؤقت وابسته گی داشت سبب گردید ، آقای حامد کرزی که دارای ملیت پشتون بوده به حیث رئیس اداره موقت تعیین گردد . هرچند به قول جناب ستار سیرت بخاطر اینکه این فرصت از نزد افغانها به هدر نرود و کنفرانس " بن " به ناکامی نه انجامد برا ی دو تن از پیام آوران قدرتمند جامعه جهانی ( آقای خلیل زاد و لــخضر ابراهیمی ) گفته شد که وقتی برخی کشورها بر مؤلفه ء تباریی رئیس اداره مؤقت پافشاری دارند و ما نیز نه میگذاریم که کنفرانس بن به ناکامی با نجامد لهذا بگذارید شخصیت مناسب و دارای ظرفیت های لازم دیگری وابسته به قوم پشتون را به شما معرفی کنیم ، که در زیر چتر جریان روم بسیاری از رجال برجسته وابسته به قوم پشتون وجود و حضور فعال دارند . !
وقتی آ قای خلیل زاد و لخضر ابراهیمی نمائنده سازمان ملل متحد را که سعی داشتند و به هر دری میکوفتند تا به هر قیمت و هزینه ای که باشد کشور های مختلف جهان بویژه کشورهای بزرگ مانند انگلیستان ، فرانسه ، آلمان و روسیه و دیگران را بخاطرسهم گیری و اشتراک درائتلاف بین المللی ضد تروریزم تشویق سازند تا عملأ در ائتلاف جهانی برضد تروریزم که با تدویر موفقانه نشست بن سهم بگیرند ، لذا آنگاهی که پس از ناکامی نخستین انتخاب آقای عبدالستار سیرت بحیث رئیس اداره مؤقت به دلیل تعلق تباریی وی دومین پیشنهاد هیأ ت روم یعنی معرفی یک شخصیت دیگر پشتون تباری برای ریاست اداره مؤقت افغانستان با این دو نمائنده با صلاحیت جامعه جهانی مطرح گردید و یقین داشتیم که این بار نه تنها کنفرانس بن به ناکامی نخواهد انجامید بلکه هیأ ت روم بصورت عاجل تشکیل جلسه داد تا شخصیت دیگری را که با قوم بزرگ پشتون ارتباط داشته باشد به کنفرانس معرفی کنند اما این بار نیز تیر به هدف نخورد زیرا از دیربدینسو بالای شخص معین یعنی آقای کرزی بحیث رئیس اداره مؤقت توافق نا امضأ شده بعمل آمده بود . وقتی تحلیل گران بیطرفی که اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان و منطقه را مورد تحلیل وارزیابی قرار میداد با این توطئه استعمار جهانی که زاده ء عوامل پیدا و پنهانی استعمار انگلیس است پی بردند هرچند ریشه های اصلی این معاملات پنهانی مافیایی نتوانیستند به مردم تهی دست افغانستان نشان دهند ، لا اقل این را یقین داشتند که تأکید جامعه جهانی بویژه کشور انگلیس و راهروان منطقوی آنها مانند پاکستان قصد دارند با این هیاهوی که بنام فلان قوم و تبار براه انداخته شده است یک آشوب ناگهانی نیست بلکه این توطئه یکدست و همدست حکایتی است که سرِدراز دارد ! .
چنانچه دیدیم آنگاهی که حکومت مجاهدین برهبریی مرحوم استاد ربانی توسط القاعده و دیگرجنگجویان خارجی منجمله گروه های بی بصیرت و ساده اندیش طالبان افغانی بنام امارت اسلامی افغانستان مجبور به عقب نشینی از شهر کابل گردید پیوست به آن یک فهرست چند نفره بصورت آتی از طریق وسائل ارتباط جمعی وقت اعلام گردید :
۱ -ملا محمد ربانی بحیث رئیس شورای کابل
۲ - ملامحمد غوث بحیث وزیر امورخارجه که درعین حال به مثابه رهبر سیاسی اعلام گردید .
۳- ملا شیر محمد عباس استانکزی که یک افسر نظامی و نمائنده نظامی اتحاد اسلامی در شهر کویته بود بحیث معاون وزیر خارجه
۴ - ملا احسان الله " احسان " رئیس بانک مرکزی
۵ - ملا امیر خان متقی وزیر اطلاعات و فرهنگ
۶ - ملا فاضل احمد فاضل رئیس عمومی امنیت یا استخبارات
۷ - حامد کرزی نمائنده افغانستان در سازمان ملل متحد
۸ - قاری دین محمد وزیر پلان
۹- ملا عبد الرقیب وزیر مهاجرین
می بینیم که مسأ له به آن ساده گی که جناب زلمی خلیل زاد با ضرب زبانی های که روزنامه هشت صبح چاپ کابل در پاسخ به پرسش نقش وی در کنفرانس بن از وی نقل قول نموده است نبوده ، که به قول آقای خلیل زاد گویا طرح جاگزینی آقای عبدالستار سیرت بحیث رئیس اداره موقت از سوی « ..گروه های دیگربخصوص گروه اتحاد شمال،که قوی ترین گروه درمیدان بود ،این پیشنهاد را نپذیرفتند ..۱»
بدون شک باتوجه به تجربه ای که از شیوه های زرنگانه ونفاق انگیز شبکه های استخباراتی پاکستان وجود دارد شاید برخی از چهره های معلوم الحالی به مثابه ستون پنجم در هیأ ت جبهه شمال که رهبریی آنرا محمد یونس قانونی که با آقای عبد الستار سیرت نسبت خویشاوندی و خانواده گی نیز دارد بعهده داشت جابجا گردیده باشند و در برخی زمینه ها بصورت انفرادی در راستای استراتیژیی قومی و استخباراتی سازمان استخبارات پاکستان وارد عمل نیز شده باشند اما قضاوت و اظهارات مبنی بر مخالفت یکدست و تمامی اعضای هیأ ت جبهه شمال موجود در مذاکرات بن با انتخاب آقای سیرت بحیث رئیس اداره مؤقت شش ماهه افغانستان برخلاف حقائق وواقیعت های است که بصورت عموم بر کنفرانس بن مستولی بودند. سخت شگفت انگیزو مأیوس کننده است که با گذشت دست کم یازده سالی که ازکنفرانس بن سپری میشود جناب آقای زلمی خلیل زاد در سمت یک شهروند دارای تابیعت دوگانه ء باز نشسته سیاسی اما فعال در امور اقتصادی نه می خواهد و یا هم نه میتواند پرده از روی دکتورین و سیاست های استراتیژیک کشورهای منطقه بالاخص پاکستان بردارد و یاهم به گمان غالب « در زیر کاسه نیم کاسه ای هست ! » زیرا آنچه که ازترکیب کنونی هیأت حاکم بر اداره مافیائی منجمله جلالتمآب کرزی که درنخستین فهرست اداره ای بنام « امارت اسلامی افغانستان » به حیث نمائنده اداره طالبان درسازمان ملل متحد معرفی شده بود هرچند سمت نمائنده گی رژیم طالبان به دلائیل خاص سیاسی و استخباراتی تا به سقوط رژیم طالبان توسط شخص جلالتمآب حامد کرزی احراز نگردید اما نه میتوان به عنوان یک فاکتور مهم در حوادث آئنده از آن چشم پوشی کرد که بدون تردید به مثابه یکی ازانگیزه های مهم تمایل عمیقأ قلبی تیم حاکم برارگ به یک صلح کاذب ونا عادلانه با مخالفین مسلح و یا به قولی « برادران طالب» و دیگرمخالفین مسلح به مشاهده میرسد .
جالب ترین و مضحکترین بخش گفتگوی جناب آقای زلمی خلیلزاد با روزنامه ۸ صبح چاپ کابل آنجاست که حالت پس از عدم پذیرش نامزدیی آقای سیرت بحیث رئیس اداره مؤقت افغانستان را به تصویر می کشد و میگویند :
پس از اينکه آقاي سيرت از سوي گروههاي ديگر رد شد، ملل متحد بهشمول هيات امريکا، دوباره به گروه روم مراجعه کرد و تصميم به اين شد که گروه روم کسي ديگر را معرفي کند و يا اگر ميگويد که آقاي سيرت يگانه کانديدايش است، به گروههاي ديگر مراجعه ميشود. بالاخره بعد از بحث چندروزه، گروه روم آقاي کرزي را بهحيث کانديدايش معرفي کرد. به اساس همين تصميم، يک تعداد ميگويند که اين فيصله حمايت از قومي خاص بود؛ چون من هم جزو تيم بينالمللي بودم. رول شخص من در آنجا به نمايندگي از امريکا، کمک به موفقيت مجلس بود. به فکر من اين غلط فهمي است که مشوره به اساس گرايشهاي قومي بوده. طبعا مسايل قومي در بحثها مطرح بوده، اما اين بحث که بايد يک شخص از قومي خاص بهحيث رييس اداره موقت انتخاب شود، نه نظر امريکا بود و نه از سازمان ملل متحد. اين چيزي بود که همين چهارگروه به اساس فرمولي که دراول بالاي آن به موافقه رسيده بودند، انجام شد.
اظهاراتی که فوقأ به آن اشاره شد نشان میدهد که اکنون نیز آقای خلیل زاد در دفاع از خود به چه استدلال های ضعیف ، بی پایه و غلطی توصل جسته که حتی حاضر است برای درست جلوه دادن یک غلطی فاحش که همانا نتائج کنفرانس بن بوده باشد اشتبا هات بزرگتری که مسخ تاریخ است مرتکب شود . این ها اند تناقضاتی که دامنگیر افغانستان و اظهارات یکی از معماران فاجعه یعنی آقای خلیل زاد که درعین حال از پایه های اصلی مافیای حاکم نامیده میشود در ارتباط به برگزاریی نخستین کنفرانس بن شده اند
خلیل زاد و رویا هایش !
چنانچه دیدیم اشتباه آقای خلیل زاد تنها به معادلات و محاسبات غلط کنفرانس بن ختم نه میشود بلکه بیشترین آثار سؤ بحران در افغانستان از زمانی آغاز شد که جناب خلیل زاد به مثابه وایسرای شرکت بزرگ سهامی یونوکال UNOCAL که اکثریتی از سها مداران آن با حضور در حزب جمهوری خواه امریکا برقصر سفید حکمرانی میکردند وآقای خلیل زاد را بحیث سفیرکبیر و نمائنده تام الاختیارنه تنها ایالات متحده امریکا بلکه بحیث نمائنده غیر مستقیم جامعه جهانی ی که در " ائتلاف جهانی برضد تروریزم " وارد افغانستان شده بودند منصوب کردند . زیرا در تیمی از دولت بوش که لابی قدرتمند نفتی تگزاس در انتصاب رهبران سابق شرکتهای نفت وگاز از نفوذ خاصی برخوردار بودند و بدون تردید در انتصاب پست های کلیدی دفاعی و سیاست خارجی دست باز و بالای داشتند . قابل ذکر است که خانواده جرج بوش ولی نعمت آقای خلیلزاد از سال ۱۹۵۰ چندین کمپانی نفت و گاز را رهبری میکنند و ریچارد بروس دیک چینی Richard Bruce Cheney معاون جورج بوش که در پایان دهه نود ریاست " هالی بیرتون " Halliburton بزرگترین شرکت نفتی جهان را بر عهده داشت که این مؤسسه یکی از بزرگترین حامیان حزب جمهوری خواه امریکا تلقی می شد .
۱ : ازنخستین بخش متن گفتگوی زلمی خلیل زاد با روزنامه هشت صبح چاپ کابل
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
در آمدی بر اظهارات زلمی خلیلزاد و طرح اجماع ملی
رویاهای سلطنتی زلمی خلیل زاد وایسرای شرکت نفتی یونیکال درارگ کابل !
آنچه را که در این نوشتار مرور خواهید کرد ! ۱ : ا جماع ملی و خواب های تعبیرنشده ای از زلمی خلیل زاد ! ۲: زلمی خلیل زاد واقیعت های کنفرانس بن را مسخ میکند ! ۳: زلمی خلیل زاد کیست و نقش وی در شرکت نفتی یونوکال UNOCAL چیست ؟ |
بخش اول :
وقتی مصاحبه آخیری که بروز چهارشنبه مورخ ۲ حوت ۱۳۹۱ با تیتر درشتی « برای بیرون رفت از خطر به اجماع ملی نیاز داریم » از قول زلمی خلیل زاد در روزنامه وزئن هشت صبح چاپ کابل انتشار یافت و نُقل بسیاری از مجالس و محافل روشنفکری و نیمه روشنفکری ! در داخل و خارج افغانستان شد وطبیعی است که بیان چنین اظهارات نه اززبان یک مصلح و پیشوای معنوی جامعه درد دیده افغانستان بلکه ازجانب کسی که عملأ و گام به گام سیر تاریخی حوادث دردناک این کشور را همراهی کرده اند ، شبه مهم وتاریخی ی را بوجود می آورد که شاید بازهم مشام "فیل قدرت" آقای خلیل زاد هوای هندوستان زده است ! و رویا های حکمرانی مجدد بر سرنوشت توده های فقیرافغان را درحال تعبیر کردن دیده است و این گفتگو نخستین آغاز کمپاین انتخاباتی جناب زلمی خلیل زاد باشد . !
من که بِنا نداشتم پای مسائل شعاری و جزئی را به حریم مقدس رسالت نویسندگی بکشانم اما دلائیل فراوانی اینجانب راواداشت تا بصورت فشرده و مختصربا این گفتگوی جالب وپارادُکسیال بپردازم . بدون شک این نقد گونه مغائر با روش واسلوب یکعده منتقدان مزد بگیروبیمار درجهان و جامعه ما خواهد بود که با نداشتن موازین اصلی وضروری برای نقد یک تفکر واندیشه ؛ بجای نقد شاخص ها و نورم ها ، شخصیت ها و مناسبات آنها در جوامع بشری را مورد انتقاد قرار می دهند . من اکیدأ بر این باورم که اگر اعتقاد و ایمان بر تکامل تاریخی « انسان و جامعه» در «جهان و هستی» را به مثابه موازین اصلی اندیشه و اعتقادات خویش میدانیم ، بنأ قلمرو جغرافیاوی اندیشه مانرا نیزباید حداقل در حوزه نقد متناسب با مقتضیات « هرزمان »مورد نظر داشته باشیم . خلاصه اینکه منتقد معاصر نه باید آب را گِل آلود کند و در زمان کنونی به شعار های قبل از میلاد !! متوصل شود ویاهم فلان نویسنده ای ، دانشمند و سیاستمداری اگر در موردی و حوزه ای ابراز نظر نموده است قبل از اینکه نظر شانرا با حقائق وواقیعت های موجود تاریخی انطباق دهند و آنرا به یک نقد مشفقانه و دلسوزانه بکشانند با راه اندازیی یک هیاهوی نامناسب و شعاری به وسیله ای از تکفیر و تفسیق متوصل می شوند که اینگونه برخورد با حوادث تاریخی کاری نه در شأن منتقدانی است که ریشه ها را با تبر قلم و خِرد می بُرند ، ونه هم آنرا میتوان ازجنس نقد که همیشه تقویت کننده یک اندیشه بوده است شمرد.
اما نخست لازم میدانم برای پایه گذاریی و بسترسازیی مناسب به این مبحث که به نظرمن یک معرفی مختصری از جلالتمآب زلمی خان خلیل زاد یکی از ستون های اصلی مافیای حاکم بر افغانستان که در محافل واشنگتن به او "شاه زل" میگویند و در دوران سفارت اخیرش در کابل بسیاری او را "نایب السلطنه" میخواندند. داشته باشیم .
ځلمی خلیلزاد کیست ونقش وی درشرکت نفتی یونوکـــالUNOCAL چیست ؟
ځلمی خلیل زاد فرزند دگروال خليل خان نامی است که تمام دورهً ماموريت خود را در قوای کار مربوط وزارت فوائد عامه انجام داده است. وى تحصيلات عالي خود را در دانشگاه امريکايي بيروت آغاز کرد و سپس از دانشگاه شيکاگو دکترا گرفت. وی که متولد مارچ ۱۹۵۱ است نماینده پیشین ایالات متحده آمریکا درسازمان ملل متحد بشمارمی رفت یکی ازبالاترین مقامات امریکائی افغان تباردر دولت جورج دبلیو بوش بود که تا این رتبه به حریم قدرت در امریکا نزدیک شده بود . زلمی خلیلزاد متولد افغانستان و از قوم پشتون است. هرچند زبان رسمی وی فارسی دری است. وی در جوانی به عنوان محصل "دانشجو" به آمریکا مهاجرت کرد و بعداً شهروند این کشور شد. خلیلزاد اولین آمریکایی افغان تـباری است که در پلههای قدرت آمریکا به قلب دستگاه حاکمه آن کشور راه یافته و به دلیل خصوصیات تباریی آقای خلیل زاد و حوادثی که یکی پی دیگری در شبه قاره هند منجمله افغانستان بؤقوع پیوست از آقای خلیل زاد افغان تبار چراغ راه استراتیژیست های امریکا ساخت ، تولد و پرورش وی در یک خانواده ء نظامی و با انضباط باعث گردید تا وی با جناح محافظه کاران سنتی حزب جمهوری خواه ایالات متحده امریکا که آنرا به کلوپی ازاعیان و ثروتمندان امریکا ئی نیزمسمی ساخته اند بپیوندد . چهرههای شاخص این جناح، جورج دبلیوبوش George H. Bushرئیس جمهوری اسبق، دنیس هاسترت Dennis Hastertرئیس اسبق مجلس نماینده گان امریکا و سناتور بیل فریست Belfrest که وی از جراحان معروف امریکا است و دراواخیر سال ۲۰۱۲ بریاست مجلس سنای امریکا برگزیده شد ، زلمی خلیل زاد کسی است که تجربه رهبری نقشه های خاورمیانه ای امریکارا در کارنامه سیاسی خود دارد وپس ازشکست طالبان به عنوان سفیر آمریکا در افغانستان انتخاب شد . یکی از عمده ترین وظائف زلمــی خلیلــزاد در دهه هشتاد مــیلادی آنگاهی که با ؤرود قشون ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان کتله عظیمی از افغانهامجبور به ترک وطن شدند و درست درهمان زمان نیز زلمي خليل زاد تحقيقات دكتراي خود را تحت نظارت پروفیسورهوهلستيتر گذراند. اين پروفیسورکه يكي از استادان راستگرايان تندروي دانشگاه شيكاگو بود تاثير بسزايي بر زلمي خليل زاد بر جاي گذاشت بطوري كه وي به حلقه محافظه كاران جدید در وزارت امور خارجه امریکا پيوست ،درست درهمین برهه ای از تاریخ یک هیأ ت بلندرتبه ای ازائتلاف مجاهدین افغان مقیم پیشاور تحت سرپرستی مرحوم استاد برهان الدین ربانی و به اشتراک حضرت صبغت الله مجددی ، مولوی محمد یونس خالص ، پیر سید احمد گیلانی وغیره اعضای بلند پایه گروه های مجاهدین مقیم پیشاور به دعوت حکومت ایالات متحده امریکا عازم واشنگتن گردید که شخص زلمی خلیلزاد نیز در دعوت و ترتیب برنامه های این هیأت با مقامات امریکا بویژه اداره ای تحت زعامت حزب جمهوری خواه ایالات متحده امریکا و شخص رونالد ریگن Ronald Regan رئیس جمهور نقش بسزای داشت .
تصویرازملاقات مولوی خالص با رونالد ریگن که آقای زلمی خلیلزاد درحال نوشتن پروتوکول جلسه به مشاهده میرسد
جالب است که روزنامه معروف " دیلی میرورDaily Mirror " د رشماره مورخ ۲۹ اکتوبر۲۰۰۱ از قول زلمی خلیل زاد یکی از سهم دارانی که تازه به فهرست سهامداران شرکت نفتی یونوکال UNOCAL پیوسته بود نوشت که « قبول حكومت طالبان و كنار گذاشتن اتحاد شمال توسط واشنگتن بخشی از"بازی بزرگ" برای کنترل مطلق ذخایرنفت وگازمنطقه و همچنین شبكه لوله های گازونفتی بوده كه ازتركمنستان وقزاقستان شروع می شوند و تا استرالیا و زلاند نو ادامه می یابند » همچنان همین روزنامه به قول منبعی که قبلأ از وی نام برده شد گزارش شده بود که یک هیأ ت بلند پایه رژیم طالبان برهبریی ملامحمد غوث وزیر خارجه طالبان و به اشتراک ملا احمد جان وزیر معادن و صنایع طالبان ، ملاامیرخان متقی وزیر اطلاعات و کلتور طالبان از دفتر مرکزیی یونوکال UNOCAL واقع در ایالت تکزاس ایالات متحده امریکا دیدن کرده است و زمینه ملاقاتی را با آقای کارل ایندر فورس Karl EnderForse از سهمداران شرکت یونوکال UNOCAL و معاون در امور آسیای جنوبی وزارت امور خارجه دولت بل کلینتن Bill Clinton مساعد سا ختند .
چنانچه در سوابق زندگی خصوصی زلمی خلیل زاد به چشم میخورد وی آنگاه که در" پوهنتون " یا دانشگاه امریکائی بیروت مشغول آموزش بودبا دختراطریشی تبارامریکائی بنام چیرل بنارد Cheryl Benard ازدواج کرد .که با سفارش و تلاش همسر اش به مقامات بلند پایه مؤسسه استراتیژیک و تحقیقاتی RAND ارتقأ ودسترسی یافت ومطابق با شرائط و معیار های مؤسسه تحقیقاتی نظامی راند RAND در جمله سهمداران بزرگ این مؤسسه انتفاعی قرار گرفت .
ایشان دارای دو فرزند بنامهای" الکــساندر بنارد alexander Benard " متولد (۲۴ اکتوبر ۱۹۸۳)که در امریکا و اطریش پرورش یافته است الکساندر پس از فراغت از کالج کلاری مونت Claremont Colleges که یک کالج خصوصی در رشته حقوق وعلوم سیاسی است به عنوان مدیر عامل یک شرکت خصوصی تجاری برای آسیای مرکزی آغاز به کار کرد البته باید گفت که این شرکت خصوصی در کسوت یک «نهاد تجاری سرمایه گذاری متمرکز» نیز یکی از آنعده شرکت های به شمار می رود که به پول و سرمایه شرکت یو نوکال UNOCAL تأسیس شده است . اما جالب ترین مأموریت " الکــساندر بنارد alexander Benard علاوه بر این که در تلویزونهای جهانی مانند CNN و NBC به عنوان یک تحلیلگر اقتصادی و سیاسی در زمینه بررسی و تحلیل بر اوضاع آسیای میانه و جنوب غرب آسیا سهم میگیرد کار در دفتر سناتور چُک هیگل Chuck Hagel یکی ازاعضای مهم حزب جمهوری خواه امریکا می باشد البته باید گفت که سناتور چُک هیگل Chuck Hagel که به حیث عضو مهم حزب جمهوری خواه شهرت دارد به حیث وزیر دفاع امریکا از سوی باراک اوبامای دموکرات Barack Obama به مجلس نمائنده گان معرفی گردید ، بالاخیره آقای هیگل پس از چانه زنی ها و سبک سنگین ساختن های فراوان پُست وزارت دفاع وتناسب شخصیت هیگل با منافع امریکا که در گذشته بصورت علنی با جنگ با عراق و تحریم های ایران مخالفت نموده بود با ۱۴ رأی موافق و ۱۱ رأی مخالف رسمأ بحیث وزیر دفاع امریکا انتخاب گردید طبیعی است که انتخاب آقای هیگل به حیث وزیر دفاع امریکا برمؤقیعت آقای خلیل زاد در آئنده افغانستان تأ ثیری خواهند گذاشت.
دومین فرزند آقای خلیل زاد ماکسی میلان بنارد William Benard Maxi است که کمتر در مسائل سیاسی و اقتصادی فعالیت می کند . و بیشتردر حوزه فرهنگی و هنری به عنوان یک آماتور مشغولیت دارد
آنگاه که آقای زلمی خلیل زاد به مسخ تاریخ می پردازد !
در گفتگوی که آقای زلمی خلیل زاد وایسرای شرکت نفتی یونوکال در افغانستان در کسوت سفیر کبیر ایالات متحده امریکا با روزنامه هشت صبح چاپ کابل و به نوشته ء روزنامه متذکره با اشتراک رادیو آریانا انجام یافته است در پاسخ این پرسش روزنامه هشت صبح که گویا شما در نخستین کنفرانس بن از یک جریان خاص قومی حمایت کرده اید نه از یک جریان ملی ؛ توضیح شما چیست ؟
من به این باور هستم که لابد گذشت یازده سالی که ازسیطره نظام بازار آزاد و مافیائی در کشور ما سپری شده است غریزه ثروت و قدرت را در وجود جناب زلمــی خلیلـزاد چنان به طغیان آورده و در آن غرق شده است که برای اشباع این غریزه به مسخ تاریخ مردم افغانستان متوصل گشته است وسخت در شگفتم که چگونه آقای زلمی خلیلزاد به عنوان یکی ازپایه گذاران اصلی فاجعه کنونی درافغانستان با ارائیه فورمول هاوضرب زبانی ها ی چون ضرورت « اجماع ملی ! » قصد کرده است تا یک باردیگر تمامی وظائف و کارهای نا تمام وباقیمانده ءخویش را در پروژه انهدام نرم افزاریی فرهنگ و تمدن باستانی کشور افغانستان به اتمام برساند .!
زلمی خلیل زاد سهم دار افغان تبار شرکت سهامی یونوکال UNOCAL نه تنها حقائق وواقیعت های مربوط به جریانات نخستین کنفرانس موسوم به بن را آنچان که بود مسخ کرده اند ......