ع باغبان

 

ندای مادروطن !

هموطنان گرامی بخصوص روشنفکران با درک افغانستان

 

بیش از نیم قرن میشود که کشورما میدان جنگ ومداخلات کشورهای همسایه ، ابرقدرتها وکشورهائیکه اهداف سود جویانه  دروطن ما دارند تحت نام جنگ سرد، نیمه سرد ، داعیه افغانستان ، اسلام درخطر است و... قرار دارد.ملیونها هموطنما شهید،معیوب،یتیم ومهاجردرکشورهای مختلف جهان گردیدند، فرهنگ کلتور،هست وبود جامعه افغانی تباه وبه یغما برده شد.جایداد های ملی وشخصی ویران ویا به اشکال وعناوین مختلف چوروغصب گردید.تجاوز به ناموس،جان مال،آزادی وسایرحقوق هموطنانما صورت گرفت وسلسله آن جنایات ادامه دارد.

اگر به علل وعوامل این بدبختیها با دید باز، وسیع ،عقل سلیم ،بدون وابستگیهای سیاسی،مذهبی،قومی ،لسانی ،منطقوی وسایرهمچو امراض که فعلاً درتاروپود جامعه عنعنوی ما دمیده است، بنگریم.برعلاوه عوامل خارجی ،نقش اساسی را درحوادث سه دهه اخیر بیسوادی،سئواستفاده ازدین ومذهب ،خرافات،دامنزدن به اختلافات قومی وملیتهای باهم برادر وبرابر که سالهای متمادی برادرانه و خون شریک درکشوربدون پروبلمهای مذهبی زنده گی نموده اند ،سئواستفاده از زبان که وسیله تفاهم بین انسانها میباشد وسایرامراض داشت، مسببین حوادث ادامه حیات ومنفعت خویش را درایجاد ودامن زدن نفاق وتدوام جنگ جستجو نموده ومینمایند.  طی سه ، چهاردهه اخیر سازمانها وگروپهای متعدد در کشورما با افکار،عقاید وایدولوژی های مختلف بوجود آمدند یک تعداد سازمانها با تعقیب اهداف انسانی درجهت منافع مردم و کشورایجاد وتاحدودی قدمهای لازم بخاطر تحقق اهداف خویش نهادند. اما عوامل متعدد داخلی وخارجی مانع خدمت شان به وطن ومردم گردیدند.

  مگراکثریت سازمانها ایجاد شده بدون شناخت ودرک ازجامعه افغانی (درک واقیعتهای عینی وذهنی جامعه) اهدافی را طرح کردند که ازنظرتیوری انسانی ودرجهت منافع اکثریت جامعه افغانی بود اما ازنظرعملی ،شرایط تطبیق آن مساعد نبود وضرورت به زمان  داشت تا ذهنیت جامعه آماده قبول آن تحولات گردند.باتذکراینکه دانشمندان وتیوریسن های آن ایدولوژیها برخاسته ازجوامع مختلف بودند که ازنظر سنن،عنعنات، کلتور،عقاید دینی ومذهبی با جامعه ما فرق فاحش داشت. لذا تطبیق کاپی آن ایدولوژیها بصورت  دگم امکان پذیر نمی باشد ومانند افکار طالبانی است که میخواهند مقید تر از1400 سال پیش اسلام را با خشونت در کشورما تطبیق نمایند. مثال دیگر که نمیتوان ازجامعه نیمه فیودالی دارای افکار وعقاید شدید سنتی ـ مذهبی به مراحل بلند فرماسیونها تکامل جامعه ( شگوفائی جامعه ) که مرحله رفاء جامعه نیز یاد کرد ، خیز زد. عدم موجودیت شرایط، عدم پخته گی کادرها که بعضاً ناشی ازعدم شناخت جامعه بود ، عامل شتابزده گی در پیاده نمودن اهداف به اشکال مختلف که مملو ازقانون شکنی وبیرحمی بود در بروز حوادث نقش داشت ، گردید. همچنان ملاکین ، فیودالان، روحانیون متعصب مذهبی که دین را وسیله امرار حیات خویش قرار داده بودند همه متحد گردیدند وبخاطر حفظ منافع شخصی خویش  موانع را درمقابل ترقی وپیشرفت، علم و دانش بوجود آوردند وتاحال مانند دیوارها سد راه علم ودانش ، ترقی وپیشرفت وتمدن شده ومیشوند ( میتوان ازملای کور تا ملای لنگ طی یک قرن یادآور شد ).

یکتعداد سازمانهای دیگربا تعقیب افکار وعقاید متعصب مذهبی وتحجری وآلوده با اختلافات مذهبی ( فوندامیتالستی) درجهت قبول نمودن عقاید شان با لجاجت و تشدد دارای پشتوانه قوی مالی دول متجاوز ، آن افکاررا بداخل کشورما صادر نموده که به اساس آن افکار،نصف نفوس جامعه افغانی را ازاکثرحقوق وآزادی ها محروم دانستند ومیدانند.(که ازتیزآب پاشی ها،سوزاند، ذبح کردن،شلاق زدن ،سنگسار کردن زنان تا ده ها جنایت دیگربشمول سلب حق تحصیل یاد کرد)     با توجه به این واقیعت که :  ( اسلام در ذات خود ندارد عیبی     هرعیب که است در مسلمانی ماست. )

نتیجه آن فعالیتهای خصمانه درجامعه سنتی اسلامی ما ایجاد تنظیمهای هفتگانه درپاکستان،هشتگانه در ایران شد ودرعقب آنان شاخه های مختلف مذهب وهابی بالخصوص شاخه القاعده درتفاهم با اخوان المسلمین پاکستان و مذهب دیوبندی بودند که برعلاوه سازمانهای فوق، ثمره فعلی آن گروه طالبان میباشد که در زایشگاه های پاکستان باتزریق افکارمشترک مخلوط ازمذاهب متذکره تولد و جهت بدنامی اسلام ازطریق کشتارهای فردی وجمعی، نسل کشی،انتحارها ، بم گذاریها درنقاط مختلف دنیا وسایرجنایات ، روحیه اسلام ستیزی را در سراسر جهان بوجود آوردند. درعقب جنایات مذکوراستخبارات  کشور های مختلف، بخصوص پاکستان قرار داشت ودارد   . 

سازمانها وتنظیمها فوق درتسلسل این جنایات ، شعله ورنمودن جنگ  وایجاد فضائی مکدر جامعه افغانی که درجهت منافع کشورهای همسایه وابر قدرتها در مقابل اخذ ملیاردها دالرو انتقام از رقبای فکری وسیاسی خویش زمینه کشتار ملیون ها هموطنان ما  وویران شدن کشور را بوجود آوردند.( اقتصاد نسبتاً ضعیف افغانستان دراثر جنگها کاملاً ازبین بردند وبه ویرانه تبدیل نمودند وبه اساس همان اهداف کشورهای ذیدخل درقضیه افغانستان بود که فعلاً افغانستان بازاری تولیدات اموال بی کیفت پاکستانی وسایرکشورها گردیده . )  اما رهبران جهادی به اثر فعالیتهای فوق الذکروخوشخدمتی به دشمنان اسلام ووطنما فعلاً به سرمایه داران بزرگ و زورگویان جامعه افغانی تبدیل گردیده وسلسله جنایات شان بیشترشده باایجاد فضائی نامطلوب تاحال ادامه دارد.آنان به انواع مختلف آتش جنگ را با شعله های متنوع روشن نگهداشته و احتمال شعله ورشدن جنگهای شدید تر، کشتار دوباره ملیونها هموطنما، ویرانی وحتا تجزیه کشور وجود دارد .

روشنفکران گرامی بخصوص نسل بالنده جوان کشور( زنان ومردان ) شما بهتر میدانید که  فعلاً هموطنان تان دربد ترین  شرایط  زنده گی قرار دارند و روزانه صدها افغان از فقر ومریضی وسایر معضلات دیگرجانهای شرین خویش را از دست میدهند وبیش از95  فیصد افراد جامعه درفقر وپروبلمهای متعدد زنده گی دست و گریبان هستند. با اینکه ملیاردها دالر جامعه جهانی جهت اعمارکشور و بهترشدن زنده گی مردم رنجدیده وغرقه در خون ، کمک نمودند.با اساس راپور های منتشرشده  فیصدی ناچیزآن دربعضی بخشها سطحی جامعه مصرف گردید ( ازآن پولها تاحال کدام پروژه های عام المنفعه احداث نگردید.حتا انرژی برق که ازجمله ضروریات عادی زنده گی انسانها درجوامع فعلی میباشد دولت موفق به ترمیم پروژه های قبلی برق ویا احداث کدام پروژه جدید برق نگردید تا مردم ازابتدائی ترین امکانات زنده گی بهره مند گردند.درحالیکه دها پروژ قبلی برق وجود داشت که صرف به ترمیم ضرورت داشتند .اما افسوس که مسئولیت آن را جناب امیر اسماعیل خان که فعلاً ازجمله سرمایه داران بزرگ،غاصب زمینهای دولتی وشخصی میباشد که دوسیه اتهامات موصوف درلوی سارنوالی افغانستان وجود دارد، وحالا هم جهت حصول غنایم بیشتر تلاش دارد تا شورای مجاهدین را به کمک سایرهممسلکان خود بوجود آورد، چنانچه به اساس مطالب نشر شده برای یک تعداد عامیان خود طی ماه های اخیر سلاح نیز توذیع نمود .مگرکجا است حکومت قانون تا این چنین رهبران جهادی وقوماندان را به پنجه قانون بسپارد.بهمین شکل دراحداث سایر پروژه  ضروری وحیاتی کار لازم صورت نگرفته ).قرارآمار نشر شده بیشتر ازسوم حصه آن کمکها حیف ومیل گردید . اولاً پولها داخل افغانستان نگردید ودرطول راه یک قسمت آن  توسط مافیای خارجی و متباقی آن ذریعه مافیای داخلی که اکثراً درراس رهبری دولت و ارگانهای مربوطه آنرا قراردارند چپاول گردید واین چپاولها اکثراًتحت عناوین فساد اداری توسط دولت مردان که خودعامل ومفسدین اداری میباشند صورت گرفته ومیگیرد. آنان مظالم خویش رابیشترنموده میروندهرآن درجستجوی شیوه ها وطرق جدید تحقق اهداف شوم خویش که خلاف منافع اکثریت جامعه میباشد ادامه میدهند . 

  لذا روزبروزظلم وستم خلاصه تباهی مردم وکشور بیشتر میگردد.

 دراین شرایط  مادر وطن ازهمه اتباع صادق وبا احساس خویش ( تمام افغانان  شامل اقوام مختلف که درجغرافیای افغانستان زنده گی مینمایند وهم افغانیکه به اساس پروبلمها یا دلایل مختلف به سایر کشورها مهاجرشده اند )  بخصوص روشنفکران که با استفاده از امکانات مادی ومعنوی افغانستان رشد، تحصیل وبه مدارج مختلف رسیدند با درنظرداشت مسئولیت وجدانی که دارند با درک ازآفت موجود وجلوگیری ازتباهی بیشتر کشور متحد گردند ودرجستجو ایجاد صلح وقطع خونریزی سعی، تلاش وازخود گذری نمایند. روی همین دلیل  جهت بیرون رفت ازوضع موجود باید از دو زوایه با قضایا فوق برخورد نمود :   وضع موجود درقدمه اول ضرورت عاجل به قطع خونریزی ورفع مظالم دارد. اگر ما فعلاً درجستجوی عاملین یا مسئولین حوادث وبدبختی افغانستان  گردیم ، جنگ وبدبختی ادامه پیدا میکند چراکه تثبیت عاملین واقعی قضایای افغانستان ضرورت به زمان ، شرایط صلح  وحاکمیت قانون دارد.  بروز قضایای افغانستان عوامل خارجی وداخلی دارد .  دربخش خارجی: نسبت نیرومند بودن ابر قدرتها ازنگاه اقتصادی ونظامی و اینکه خصلت استثماری وتوسعه طلبانه آنان را نمی توان تغیر داد وسد تحقق اهداف استعماری، منافع و طرحهای سودجویانه شان گردید. چنانچه  نیروهای ائتلاف مستقردرافغانستان که متعلق به بیشتراز چهل وشش کشورجهان میباشند آنان باعدم توجه به ارزش های ملی،اعتقادات عقیدتی وسنتی مردم ،عدم درک خصوصیت جامعه افغانی، عدم اعتماد وهمآهنگی با دولت افغانستان ، محدود کردن جنگ با تروریزم درداخل خاک افغانستان وتعقیب  سیاست های چندگانه مقطعی ومتضاد درمنطقه که روزبه روزاوضاع را درمنطقه  پیچیده ترمیسازد ودولت فعلی هدف،استعداد وتوانائی ایجاد حکومت قوی ومردمی را ندارد.

 دربخش عوامل داخلی هرگاه واقعبینانه قضایای راطی سه دهه بنگریم بصورت عموم (به جز اطفال وجوانان ) هرتبعه دیگرافغان تا حدودی نظربه موقف،نقش وعضویت درسازمانهای سیاسی ،ارگانهای دولتی، مذهبی (تنظیمی ) وارتباطات با موسسات داخلی وخارجی داشتند ویا تبلیغاتی بنفع گروه ها وسازمانهای درگیر از طریق رادیو، تلویزیون، اخبار ، مجلات، سایر وسایل تبلیغاتی ویا درمراسم خوشی وغم مردم انجام داده وزمینه های تغیرافکار ونظریات شنونده گان خویش رابه نفع یکی ازطرفین بوجود آورده اند مسئولیت دارد.(هدف ازبیان این مطلب سلب آزادی عقیده وبیان نمی باشد بلکه بدون درک حقایق یکی ازگروهها را در ذهنیت مردم محکوم نمودند وآن تبلیغات نسبت احساساتی بودن اکثرافغانان زمینه های بد بینی، دشمنی ،انتقام گیریها وشدت جنگها گردیده، وحدت ملی را خدشه دار وازبین بردند وسلسله آن جنگها فعلاًموجودیت افغانستان را زیرسوال قرار داده است) . بناءً هر تبعه افغان به اساس موقف خویش از ذره تا کوه مسئولیت دارد .  بدین اساس همه ما باید قبول نمائیم که مسئولیت درزمینه داریم .

وفعلاًهم  باید بپزیریم که درمقابل ایجاد صلح واعمار مجدد افغانستان نیز مسئول هستیم. صلح  وآرامی خود بخود برقرارنمیگردد،درمرحله اول ضرورت به تلاشهای همه جانبه  درجهت بوجود آوردن وحدت ملی یا وفاق ملی دارد.

بدین اساس فرد فرد افغان درداخل وخارج وطن شرایط موجود کشوررا که قتل وکشتار،زجروشنکنجه ، ظلم وتجاوز،خشونت واستبداد، فقروتنگدستی ، خلاصه تباهی وویرانی....... فضائی وطن رامکدر نموده است با جسم وجان لمس نموده با اندیشه ازخود گذری وروحیه برادری وبرابری دست بدست هم داده درمرحله اول با شعار قطع جنگ، ایجاد صلح ، اعمار افغانستان عملاً درجهت وحدت و وفاق ملی سعی وتلاش عملی نماید.

 ازنظرمعنوی با محاکمه وجدان واینکه به عوض انتقادهای بیجا ،برتری خود و محکوم نمودن دیگران،دشنام دادن دیگران که عامل عمده برهم زدن وحدت ملی میباشد و سبب تباهی بیشترمردم ووطن میگردد با فراموش نمودن خصومتهای قبلی ( لذتیکه در بخشش است در انتقام نیست ) بخاطر رفاء مردم وآبادی کشور بکوشیم. تاباشد که جلو طوفان های جدید و تباه کن گرفته شود.  گرچه مشکل است تا انسان خود راملامت نماید.مگر با تعمق و گذشت زمینه های بوجود آوردن وحدت ملی یا وفاق ملی بوجود میآید.  وحدت ملی ضامن پیروزی وشفا بخش امراض فعلی جامعه افغانی میباشد .   ( درموقع مریضی اکثراً خوردن ادویه تلخ باعث صحتمندی میگردد.)

  چون مردم وکشورما درمنجلاب نیستی وغرق شدن قراردارد ، اکثراً با افکار وخیالات متردد ومختلف راه قبلاً تعین شده خویش رارا گم نموده، یا بنیانگذاران آن مکاتب ازبین رفتند، یا اینکه اهداف طرح شده آن مکاتب باشرایط فعلی کشور سازگار نیست،نیمچه رهبران اگر درداخل یا خارج  کشورقراردارند بانظرداشت وضع موجود به اصطلاح ( سرکلاوه از نزد شان گم شده) جهت بقائی خود وهم فکرانش دست به ائتلافها وسازشها میزنند.دراین مرحله حساس که مردم و وطن درلبه پرتگاه نابودی قرار دارند  ( آن ائتلاف ها ی داخل کشورکه درجهت ایجاد صلح وآرامی مردم باشد صد مرتبه بهتراست ازائتلافهای خارج کشورکه بدون درک رنجهای ومشکلات واقعی مردم که ازفضائی آرام به اساس اخبار ونشرات مغرضانه مطلع میگردند، بشکل تصنعی یا نمایشی اقدام به ائتلاف میزنند).     باید همه هموطنانما بخصوص روشنفکران با درد ووطنپرست با الهام وعبرت ازگذشته درد ناک کشور، آلام ، کشتار، ویرانی وپروبلمهای عایده اولاً درجهت وفاق ملی داخل اقدام شده ودرجهت ایجاد صلح واعمار وطن کارعملی نمائیم .

 ازابرازنظرهای میان تهی ومغرضانه که مملوازعقاید ونظریات آلوده باامراض نفاق افزاء می باشد، پرازید وار به داخل کشورتوسط نشرات جمعی از فاصله های دور، فضائی آرام ، فارغ ازگرد وغبار، نسخه های مغرضانه غیر واقعی میدهند، صادر مینمایند .اما درعمل خودشان مبتلا به امراض مختلف نفاق بر انگیز که جامعه افغانان دراروپا ،امریکاوسایرکشورها را آلوده نموده میباشند. آن زهرتباه کنند نفاق واختلافات حتااز درب خانه شان شروع ونسبت عدم موفق بودن درتربیه وایجاد محیط سالم فامیل، تا محیط افغانان مهاجردرشهر و کشور یکه درآن مهاجر شده اند، ادامه مییابد.آنان ازطریق تحریر مطالب غیرعلمی ، غیرعملی ونشر آن ازطریق سایتهای انترنتی ویا ذریعه پروگرامهای مختلف و اختلاف برانگیز، بستر نفاق را درداخل کشور وتمام جهان هموار مینمایند. طورمثال درپروگرامهای متعدد تلویزیونهای خارج کشور که از امریکا واروپا پخش میگردد هموطنان گرامی ما درقضایای مختلف ابرازنظر مینمایند گرچه واقعاً یکتعداد دانشمندان وکارآگاه هان سیاسی نظریات سود مندانه  ارائه می دارند اما اکثریت هموطنان ما به شکل مود وخود نمائی برعلاوه ابرازنظرات غیر واقعی ، نفاق برانگیز ومغرضانه مانند یکتعداد گرداننده گان پروگرامها تلویزیونها که با دشنام دادنها مایه نفاق وبدبینیها دربین افغانان شده ومیشوند.   این امراض ناشی ازعدم درک ودانش کافی ازقضایای افغانستان میباشد.  

باردیگراز تمام روشنفکران که تعلقات قبلی وفعلی به سازمانهای سیاسی مختلف داشتند ودارند بخصوص آن روشنفکرانیکه  منسوب به حزب دموکراتیک خلق افغانستان یا حزب وطن بودند وفعلاًعضویت شاخه های آنرا دارند تقاضا می گردد که با گذشت وشکیبائی،احساس مسئولیت درمقابل وطن ومردم خویش با درک از اوضاع موجود آنان در داخل کشورکه روزانه زیر بمباردهای طیارات واعمال خلاف انسانی بعضی عساکرناتو،انفجار ماینها القاعده ، سر بریدنهای طالبان ، ظلم وستم،تجاوزات مختلف به ناموس،جان ومال توسط قوماندان مسلح وزورمندان صدها نفر جانهای شرین خود را از دست میدهند، درزمینه وحدت و یاهمفکرشدن راجهت هدف مقدس صلح ورهائی مردم خویش عملاً بانظرداشت نکات فوق الذکراقدامات نمایند وعلاوتاً زمینه های تفاهم رابا سایر روشنفکران گرامی افغان بدون درنظرداشت ایدولوژی ها درداخل وخارج کشورفراهم نمایند به خصوص آنعده اعضای محترمیکه در خارج  کشورقراردارند درغیر آن تحریر مطلب ارزشمند تحلیلگرسیاسی ودانشمند گرامی محترم سعیدی که :

( ... بیرون آن هم از بستر استعمار غرب درمورد حزب وطن وأعضای بیدارش که درداخل کشوراند قضاوت نکنند بگزارید ما بسوزیم ولی چراغ امید و آرزو های حزب دمکراتیک خلق افغانستان را زنده نگهداریم .)

به امید اینکه هر تبعه افغان به ندای مادر وطن جواب مثبت داده و رسالت تاریخی خویش را در زمینه انجام دهد   

با احترام

ع باغبان

 

                                      

 

 


بالا
 
بازگشت