اسلام الدین  اندیش

 

انگیزه قوه محرکه برای فردائی بهتر

سال 2014 که سال پر از نگرانی ها بسیار وانمود میشود، بستگی به این دارد تا چه کس یا کسانی زمام امور کشور را بدست میگیرند، و چگونه کشور را رهبری می نمایند، به قول یکی دانشمندان   بنام که  در   هزار سخن خویش یاد اوری می نماید (که  رهبر یا زعیم ممکن است با یک تصمیم بجا، کشور را چندین سال به پیش ببرد ، یا برعکس جندین سال به عقب، کشور ما در سال های بعدی نیز می تواند شاهد پیشرفت های بیش از پیش باشد، اگر کشور دار  واقعا کشور دار باشد. این امر در جهان بسیار ااتفاق افتاده است .

روزی در یک سفر که از استانبول پرواز کردیم،در پهلوی من شخص جوان خوش سیمائی  نشست، چون پرواز چندین ساعت را در بر میگرفت ، خواستم با همسفرم صحبت نمایم وفتی به سویش دیدم نتوانستم که بفهمم که همسفرم اهل کجا است ، هر قدر به ذهنم فشار اوردم باز هم نشد چون اگر میدانستم که اهل کجاست در باره موضوعی صحبت میکردم که طرف علاقه اش میبود ، بهر حال مجبور شدم تا سر صحبت را بازنمایم ، رویم را طرفش گشتانده پرسیدم ساعت چند است به بند دست خود نگاه کرد گفت، ساعت سه شب است از طرزصحبتش به انگلیسی که لهجه روسی داشت ، دانستم که از کشور های مشترک المنافع،یا شوروی سا بق است ، به خود جرئت داده باز پرسیدم که اهل کجائید، گفت:  (اهل گرجستان)به مجرد شنیدم نام گرجستان صحنه های از انقلاب مخملین، یادم امد که صد ها هزار انسان با بیرق های رنگه، به خیابان بر امده بودند ، می خواستند به جای ادوارد شوارد نادزی، شخص دیگری که جوان وتحصیل کرده غرب بود ( میخائیل ساکاشویلی 1) برنده ریاست جمهوری گرجستان شود.

صحبت در مورد گرجستان شد من ازو پرسیدم ، که ان شخص که مردم انقدر به خاطرش در خیا بان ها شب روز را سپری کردند ، او به اساس را ی مردم رئیس جمهور شد، چگونه رهبری است ، جوان گرجستانی عین یا تقریبا همان حرفی را گفت که نزدیک به دو دهه پیش یک دختر چکوسلواکی در مورد رهبر و رئیس جمهور همان زمان چک (واسلاو هاول 2 ) گفته بود:ان دختر در جواب پرشس  رادیو بی بی سی یا آرادیو آزادی که دقیق به خاطرم نیست، اظهار داشت که  ( واسلاو هاول) شخصی است که ریاست جمهوری چک را وقار اعتبار بیشتر بخشیده است ، مردم به داشتن چنین رهبری  میبا لند ، که جواب جوان گرجستانی نیز عین مفهوم رافاده میکرد.

بدل گفتم زهی به چنین رهبرانی که حتی جوا نانی از شهر وندانش در حق ایشان چنین قضاوت مینمایند ، مطمئنآ ان کشورها با داشتن چنین رهبرانی توانستند و می توانند در قطار کشور های متکی به خود بایستند، رهبر به مردم خود و مردم به رهبر افتخار کنند. چنانچه همین اکنون جمهوری چک عضو فعال اتحادیه اروپا است ، و گرجستان در بدست اوردن اهدافش خیلی نزدیک است.

از طرف دیگر ، هر قدر هم، ملتی زعیم با درایت داشته باشد ، اگر شهر وندانش قدرت درک و ظرفیت پذیرش و اجرای ایده های رهبر را نداشته باشند ، به فکر من چندان نتایج مثبت را ببار نخواهد اورد، چون هر قدر هم زعیم با تدبیر، دانا،  صادق وسخت کوش باشد ، باز هم اگر مردم انگیزه قوی برای ابادی  وطن ،از خود گذشتن، به  میهن اندیشیدن را، نداشته باشند ، هرگز امکان رفاه مردمانش فراهم نخواهد شد، چون انگیزه چیزی نیست بتوان انرا خرید ،یا به کسی به زور ترزیق نمود، بلکه ارتباط به عواملی بسیاری دارد ، که درین جا مر بوط بحث مانیست.

اگرسرمایه دارانی انگیزه ملی نداشته باشند ، صرف هدف انها بدست اوردن مفاد بیشتر ، خطر پذیری کمتر باشد هرگز حاضر نخواهند شد تا در افعانستان سرمایه گذاری نماید، بویژه که حالا در تمام کشور های دیگر به سرمایه گذاران امتیازات زیادی میدهند ، حتی در پیشرفته ترین کشور های جهان ، ( چون امریکا ، کانا دا ، جرمنی ، جاپان)، پس کسیکه در کشورما با دانستن همه عوامل که می تواند برای سرمایه اش زیان اور باشد ، باز هم در افعانستان سرمایه گذاری می نماید ، این ا شخاص دارای انگیزه ملی اند، قابل احترام، که باید از چنین اشخاص سپاس گذار باشیم ، چون ،همین سرمایه داران در ایجاد شغل، تربیه کار گران ماهر ،رفع یک ضرورت مردم ، و خود کفائی وطن نقش اساسی دارند .

به همین منوال با وجودیکه فساد در همه جا تقریبآ وجود دارد ، ولی هستند کار مندانی صادقی ، که عاشقانه با همه مشکلات دست گریبان بوده ، جز بخورنمیر امکانات دیگری هم ندارند ، ولی با ان قناعت کرده ، دست به فساد نزده اند

،( گرچه چنین اشخاص انگشت شمار اند) که می توان انهارا با انگیزه ترین افراد وطن نام برد.

درین جا از قوای مسلح افغانستان نیز باید یاد اوری نمود، که عده از انهابا اینکه ، همه روزه در معرض از دست دادن جان های شیرین  خویش اند ، ولی   باز هم به خاطر امنیت و ارامی  مردم از هیچ گونه سعی تلاش دریغ نمیورزند،که نمونه بسیار زنده انگیزه عالی ، وطن پرستانه است .

وهم شهر وندانی داریم ، که در برابر دارائی های عامه بی تفاوت نبوده ، خودرا مسئول احساس میکنند، ولی تعداد چنین اشخاص با انگیزه نهایت کم بوده ، و همچون قطره در در یا میباشند ،با انهم خود این ها برای دیگران همچو الگو نمونه میباشند ، ایجاب میکند تا انگیزه آبادی وطن، تحریک شود ، تا مردم از بی تفاوتی بر ایند ، در هر کاری میکنند ، نه تنها نفع خود بلکه جامعه و کشور را در نظر بگیرند.

اگر بتوانیم چنین فضائی را ایجاد نمائیم ، مطمئن باشیم که کشور زود به سوی ترقی رهسپار خواهد شد ، اینکه چه کسی یا کسانی می توانندو یا با چه وسیله ای میشود ، جنین انگیزه جمعی  بیدار گردد، بحثی است که اندکی بالایش مرور می نمائیم.

برای انگیزه دهی وسایل و امکانات زیادی است ، ولی همان طوریکه هر پدیده تجربه شده در جوامع دیگر در کشور ما چندان موثریت نداشته است، در انگیزه دهی استفاده از تجارب دیگران نیز صدق می نماید.با انهم تعدادی از عوامل اند که می توانند درین راستا موثر واقع شوند .

در پهلوی رهبریت، موثر انگیزه دهنده ، رسانه های جمعی نیز می توانند در ایجاد انگیزه مثبت نقش مهمی ایفا نمایند، از ایجاد ذهنیت های منفی با گرایش سلیقوی، که تا اکنون اکثر رسانه ها به این مرض دچار اند، عبور نمایند به یک وطن واحد باندیشند .چیزیکه تا کنون متاسفانه کمتر شاهد بوده ایم.

و هم چنان اغوش فامیل ،دانشسرا ها می توانند درین راستا بسیار موثر واقع شوند.

از همین جاست که ضرورت به یک رهبر، قوی دارای جاذبه استثنا ئی (به قول ماکس وبر فیلسوف معاصر المانی) احساس میشود  دقیقآ مطابق نظریات دانشمندان این شخصیت ها در زمانیکه نیاز به انهاست پا به عرصه فعالیت میگذارند .

کشور ما نیز به چنین رهبری بعد سال 2014اشد ضرورت را دارد ، ورنه حفظ این همه دست اورد ها ی که تا کنون به وجود امده مشکل خواهد بود واز رهبری اینده  انتظار میرود که نتنها دست اورد ها را حفط کند بلکه در سائر ساحات افتصادی و اجتماعی   ، هم چنان سیر صعودیرا بپیماید ، که پیمایش و رشد انکشاف اینده،  که بیشتر در مراحل نخست به رهبری ار تباط میگیرد ،  در مراحل تطبیق است که همکاری مردم لازمی میباشد.

چو ن در افغانستان سطح سواد بسیار پائین است به همان تناسب خودرا متعلق به کشور دانستن پائین تر، و منظور من، البته در حرف نی ( چون همگی خودرا احساساتی وطن دوست نشان میدهند) بلکه در عمل میباشد( که متاسفانه بسیار کم اند) ، بنآء موجودیت یک رهبر، با جاذبه استثنائی بسیار ضروری پنداشته میشود ، که اگر با این جاذبه بتواند مردم  منابع رابه سوی خیر، صلاح ،آ بادانی و انکشاف کشور سوق دهند ، درین صورت می توان با اطمینان قاطع گفت که نتنها دست اورد ها حفظ خواهند شد بلکه پیشرفت های سریع مطابق امکانات کشورفراهم خواهد شد.

گرچه در کشور ما ازینکه مردم هنور به یک ملت تبدیل نشده اند ، هنوز طایفه و قبیله است که خود نمائی مینماید ، که درین شرایط هر چند یک زغیم برجسته گی های زیاد،  هم وجاذبه لازم را  داشته باشد ، بیشتر از طرف هم ملیت های خود قابل پذیرش  خواهد بود تا ملیت های دیگر که این حالت رهبری را بسیار در تنگنا قرار میدهد، که نتایج انتخابات دردو، دوره قبلی در افغانستان به همین منوال بود، و هم در همین سی سال گذشته قدم به قدم با چنین طرز دیدی مواجه بودیم،همین اکنون ، اگر تلویزیون ها و نشرات به ویژه بیرون مرزیرا تماشا کنیم ، در هر یک از تبصره ها به وضاحت این ایده های نا مطلوب به مشاهده میرسند، که سخت به اینده کشور و پیشرفت ان زیان بار است.

از سوی دیگر مردم افغانستان به منقعت های انی بسسیار اهمیت میدهند تا به منفعت های دراز مدت و وقتی حرف از پول در میان می اید  ، دیگر همه چیز از یاد میرود،و شاید مردم ما پول را ازهر  چیز دیگری بیشتر دوست دارند ،در حالیکه  در کشورهای دیگر معیارنتنها پول بلکه  چیزهای دیگری هم است.

 هم مردم ما به امور عامه کمتر اهمیت میدهند، و خود راهمچو یک شهروند مسئول احساس نمیکنند،تا جائیکه  گاهی ممکن ،  زیر پای خودش هم چاه بکنند ، باز هم خودرا زحمت نمیدهد که حتی بپرسد که چرا این چاه را میکنند، و فرهنگ( به من چه ، شوله ته بخور ، پرده ات را بکن)  را معیار قرار داده به هیچ یک از مسئولیت های شهروندی پابند نیستند.

، با در نظر داشت مطالب فوق هرچند یک شخصیت با جاذبه استثنائی شاید در همه موارد بسیار تاثیر گذار نباشد ، ولی به همه حال از یک رهبر عادی بدون جاذبه بهتر است ، چون حد اقل سبب انگیره دهی تعدادی ولو کم، خواهد شد،  به نسبت اینکه به هیچ کسی هیچ نوع انگیزه داده نتواند.

پس بر ماست تا در انتخابات اینده به شخصی رای بدهیم ، که دارای ویژه گی باشد که در فوق ذکر شد.

و هم رسانه ها اگر می خواهند که کار بنیادی برای رفاه فرزندان خود انجام دهند،  باید انگیزه دهی مثبت را ،هرچه بیشتر وموثر تر سر لوحه کار نشراتی خود قرار دهند.

در اخیر باید خاطر نشان گردد: که اماده گی ذهنی مردم شرط اساسی پییشرفت یک جامعه میباشد، که بدون ان هر قدر منابع وامکانات زیاد هم باشد، به هدر میرود، که تجربه سالیان گذشته گویای این مدعا است .

به امید اینکه افغانستان دارای رهبری گردد، تا بتواند این کشتی نیمه شکسته را به ساحل نجات رهنمون شود، و انتخاب چنین زعیم کار همه ماست ،که بدون تعصب شایسته ترین فرد را به این وظیفه خطیر انتخاب و کشور را به سوی رفاه رهنمون شویم، ورسیدن به این هدف بی تردید امکان دارد، اکر انتخاب درست باشد، بی تعصب.

با احترام اسلا م الدین اندیش

همبورگ المان

 

 

1-  رئیس جمهور گرجستان که تا ماه میزان سال جاری در ین پست قرار داشت ، با برنده شدن حزب رقیب از صحنه کنار رفت، وی در زمان تصدی خود کار های  زیادی برای رفاه مردمش انجام داد ،.......برای معلومات بیشتر orjiran.blogfa.com/tag مراجعه فرمائید.

2-  رئیس جمهور فقید چک درامه نویس مشهورکه دوباربه این مقام بر گزیده شد(        مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه پیشین امریکا، در نوامبر ۲۰۰۲ در سفری به پراگ، در ستایش واسلاو هاول چنین گفت: «رئیس‌جمهور هاول، مردم چک را مردمی مغرور و مفتخر ساخت و من نیز از زاده شدن در این سرزمین بسیار خرسند و راضی‌ام. من فکر می‌کنم که با نبودِ او در عرصه بین‌المللی، فقدانِ عظیمی را احساس خواهیم کرد. برای بسیاری از مردم جهان دو واژه «چک» و «هاول» مترادف با هم شناخته می‌شوند. هاول به راستی نامِ جمهوری چک و شهر پراگ را در نقشه جهانِ پس از جنگ سرد برجسته کرد.»

برای معلومات بیشتر  da.azadiradio.org/.../24425939.html - Afghanistan

 

 

 


بالا
 
بازگشت