محمد الله وطندوست
اندرباب عاقبت شرکت سهامی دولت خداداد افغان زمین
راویان اخبار حکایت کردندی که یازده سال قبل
دستان غیبی و نامرئی دو پرنده غول پیکر آهنین را در دو برج فلک آسا در ینگی
دنیا چنان کوبیدی که از آن برج های فلک آسا آثاری در زمین باقی نگذاشتی و سه
هزار آدمیزاد را نیز بر زیر زمین رهسپار نمودی. صاحبان زور و زر ینگی دنیا از
این حادثه چنان بر آشفتی که فورا زور گویان عاکم را فرا خواندی و از آنان طلب
مشورت و یاری کردندی. زور گویان عالم یک صدا گفتندی که این قیامت صغرا را مسبب
جز عرب بچه دست پرورده خود ما و یا پادشاه یک چشم افغان زمین انسان دیگری نمی
توان بودندی. بایست این را از عالم هستی به دنیای نیستی فرستادی و در ملک
خداداد افغان زمین بجای پادشاه یک چشم، پادشاه بی چشم را جاگزین کردندی. القصه
صاحبان زور و رز ینگی
دنیا خریطه های زر با قاصدان چرب زبان به ملک افغان زمین
فرستادی و بزرگان بیگانه ستیز و کافر کش افغان زمین را با خریطه های زر و وعده
منزلت و مقام با خود همدستان ساختی و پرنده گان غول پیکر را بجان لشکریان
پادشاه یک چشم گسیل داشتی تا آن پادشاه یک چشم را مجبور به فرار از ملک خداداد
افغان زمین به ملک همسایه نمودی و اختیار ملک خداداد افغان زمین را بعد از
مشوره و رای زنی به شخصی که خود را به خدمتگذاری صاحبان زور و زر نسبت به
همقطاران سزاوارتر دانستی، سپردندی و از وی وعده ستانیتی که در اداره ملک منفعت
دنیائی و آخروی یاران و دوستان ینگی
دنیا را بایستی مراعات کردندی و از دایره مشوره و کنگاش
مشاوران ینگی دنیا گامی بیرون
نگذاشتی. پادشاه جدید که بجای پادشاه یک چشم بر اریکه قدرت تکیه زدی ، بعد از
مشوره و کنگاش با مشاوران بیرونی و دوستان و یاران همزبان داخلی، شرکتی تاسیس
کردی که نام اورا دولت خداداد افغان زمین گذاشتی. در دولت خداداد جدید، به
مشوره دوستان همه چیز آزاد اعلان شدی و سهمیه هر کس به قدر زور و زر و تعداد
لشکر و رعیت او معین شدی. چوکی و مقام دولتی را جز زر و زور معیار نبودی و
بزرگان دولت بعد از گماشتن اقربا، دوستان، یاران و خدمتگذاران صادق در مقام های
دولتی، باقی چوکی ها و مقامات را به لیلام گذاشتی و هر مقامی را به نرخی
عادلانه تعین فرمودی تا دواطلبان و خریداران نیز از آن مقام ها خیری نصیب شدی و
سرمایه را به زودی با مفاد دوباره بدست آوردی.
راویان گویند که لیلام مقام و چوکی ها چنان در
ملک شور و غوغا خلق کردی که هر کس
فراخور حال به خرید چوکی ها رجوع کردندی و با قرض و وام به خرید مقام های سود
آور و پر منفعت تلاش وجد و جهید ورزیدندی. چوکی های سود آور به استشاره بزرگان
دولت خداداد به خادمین حقیقی زورگویان و بزرگان تعلق گرفتی و کم پولان و
بیواسطه ها از خوان نعمت دولت خداداد محروم شدندی. بدین ترتیب شرکتی تاسیس
شدندی که نامش را دولت خداداد گذاشتندی و نظم و نسق آن را بدست زر پرستان و
زورگویان وفادار به نیکی دنیا سپردندی.
دولت خداداد که دموکراسی و آزادی را هر روز و شب
با هزاران دهل و کرنا به گوش رعیت رسانیدی،و گفتندی که بعد از این در ملک
خداداد افغان زمین، رعیت در گفتار و کردار آزاد و در تعین و انتخابات وکیل و
وزیر خود مختار خواهند بودی. رعیت که پنداشتی دولتیان واقعا آزادی و آبادی و
عدالت را منادی اند و بکمک لشکریان و مشاوران بیگانه صلح و امنیت را به ارمغان
آوردندی، با شور و شوق از فرار پادشاه یک چشم و جانشنی پادشاه بی چشم مسرور و
مشکور بودی و بر آینده امید های بزرگ ببستندی. انصافا که در کمترین زمان رعیت
از ظلم و فشار و آدمکشی و نسل کشی لشکریان پادشاگ یک چشم نجات یافتندی و در ملک
احساس آرامش نمودندی. سالی چند نگذشته بود که آزادی و دموکراسی، تحفه نیکی دنیا
به بار نشستی در پهلوی آزادی گفتار، آزادی چور و چپاول، آزادی غارت رعیت، آزادی
فسق و فساد، آزادی کشت کوکنار، آزدی غصب زمین و ملک، آزادی رقص اطفال، آزادی
تصاحب سرمایه های دولتیو ده ها آزادی دیگر نیز در ملک خداداد افغان زمین مروج
شدی و سهمداران شرکت دولت خداداد افغان زمین از این آزادی
ها قصر ها و شهرک ها و شرکت ها و ترانسپورت ها و بانک ها را
مالک شدندی و رعیت امید وار به آینده به لقمه نانی محتاج و دست نگر.
لشکریان پادشاه یک چشم که هنوز در کمین نشسته و
وضع ملک را نظارج می کردندی از این آزادی ها سود بردندی و رعیت را بر ضد
حکومتیان شوراندی، در مناطقی حاکمیت خود را در میان مردم قائم کردندی و قوانین
خود ساخته را بنام دین بر مردم تحمیل کردندی. رعیتی که لشکر پنجاه ملک بیگانه
را ناجی و امنیت آور پنداشتی، اینک متوجه شدی که این لشکریان نیز جز آدم کشی و
نابودی رعیت کار دیگری نفهیدی و گاه گاهی با لشکریان پادشاه یک چشم به نابوده
خلق الله پایگه گذاشتی.
سهمداران شرکت خداداد که جز افزودن سرمایه و
احداث بانک و شهرک و قصر دغدغه دیگری نشناختندی آهسته آهسته دریافتندی که
لشکریان بیگانه تا ابد امنیت مقام و چوکی سهمداران را هراست نتوانستی و ناگزیر
به ملک خود باز گشتی. علی الخصوص که صاحبان زور و زر ینگی دنیا فیصله کردندی که
تا دو سال دیگر از همه مسئولیت ها خود را مبرا ساختی و مقابله دوستان را در
برابر لشکریان پادشاه یک چشم بر نظاره نشستی.اعلان خبر بازگشت لشکریان پنجاه
ملک بیگانه، سهمداران شرکت را از خواب غفلت با وارخطایی بیدار کردندی و هرکدام
در فکر آن شدی که در روز مبادا پناهگاه امنی بایست سراغ کردندی و با اولاد و
... زنده گی بی درد سری را دست و پا کردندی.
سهمداران اصلی در ملک های دور و نزدیک به تهیه سر
پناه آغازیدی و جایداد ها را در ملک خداداد به نقدینه تبدیل کردندی و به ابتیاع
منازل رهایشی در ملک های دیگر بپرداختی. گویند در ملک بهشت مانند دبی هر کدام
این سهمداران چندین قصر و منزل و جایداد را با قیمت های افسانوی بدست آوردی و
به انتقال زن و فرزند و حتی خدمه و فعله وفادار شروع کردندی.
عده یی از سهمداران فیصله کردندی که با پادشاه یک
چشم شرکت جدیدی تاسیس و مقام و چوکی های دولتی را همچون گذشته باز هم به لیلام
گذاشتی و مفاد سر شاری را نصیب شدندی. اما پادشاه یک چشم تا هنوز به تاسیس شرکت
موافقه نکردی و گفتندی که ملک خداداد را پادشاه یک چشم بدون شریک کفایت کردندی
و انشآلله بعد از فرار لشکریان بیگانه با سهمداران شرکت سهامی دولت خداداد
افغان زمین مطابق شریعت طالبی و حکم شاه یک چشم بر خورد عادلانه و منصفانه
کردندی و اکثریت این سهمداران را در صورت دستیابی از رنج حیات و عذاب وجدان
نجات بخشیدندی.