پاکستان را چطور میتوان تعریف نمود
حوادث یازدهم سپتمبر سال (2001) را کسی نیست تا درمورد آن معلومات نداشته باشد. همه میدانند که بزرگترین فاجعه تاریخ رقم خورد و درجریان این حادثه اسفناک هزاران نفر امریکایی به قتل رسیدند وبه صدها میلیارد دالردولت امریکا متضرر گردید گرچه بعضی سیاست مداران کوتاه اندیش این حادثه را ساخته وپرداخته خود امریکا میدانند که به نظر شخصی بنده این اظهار نظرها به یک طنز میماند تا اینکه به سخن یک سیاستمدار. به هرحال پس منظر این فاجعه تاریخی جنگ بسیار گران قیمت افغانستان وعراق را در قبال داشت که منجر به کشته شدن ده ها هزار نفر گردید نفس صحبت بنده در مورد بازی گری چند جانبه کشور به اصطلاح پاکستان اسلامی را دربر میگیرد.طوریکه در بالا اشاره نمودم ماحصل حادثه یازده سپتمبر به جزتباعی وویرانی چیزی دیگری را در پی نداشت.دولت جمهوری اسلامی افغانستان همیشه به همکاران بین المللی خویش خاطر نشان مینمود که لطفا اگر میخواهید از این جنگ نتیجه درست بدست آورید حملات خویش را به انسوی مرزافغانستان (پاکستان) متمرکزی نمایید که متاسفانه هیچگاه این فریاد ها شنیده نشد ویا اینکه مصلحتا شنیده نشد!! تا اینکه در سال گذشته مخفیگاه اسامه بن لادن در در آغوش گرم نظامیان پاکستانی کشف گردید که منجر به کشته شدن بن لادن گردید درروزهای اول مقامات پاکستانی سخت در هراس بودند وخیلی ترسیده اظهار نظر مینمودند اما با گذشت چند روز موقف پاکستانی ها طبق گذشته خیلی بیشرمانه شده وصحبت از نقض تمامیت ارضی به میان آمد وجالب اینست درحال پاکستان از تمامیت ارضی خود دفاع میکند که با این نقض بزرگترین دشمن دنیا از بین رفته است وجالبتر اینکه کسیکه باعث گرفتاری بن لادن گردیده بود (داکتر افریدی ) به (33) زندان محکوم شده است به نظر شما خواننده گان محترم آیا پاکستانی ها با اینهمه بی شرمی که ازخود نشان میدهند معنی اعلان جنگ با دنیا را نمیدهد ویا اینکه نمایانگر حمایت بی دریغ ایشان از تمامی دهشت افگنان جهان نیست؟ چرا کشور های غربی با چشمان بسته با اینهمه بی بند باری ها ی پاکستان نگاه میکنند آیا غرب ما را مجبور میسازد تا به مبارزه که ایشان با تروریزم دارد به دیده شک بنگریم؟ اگر پاکستانی ها با افغانها جفا میکنند ما ایشان ر ا مقصر نمیدانیم برای اینکه افغانها پاکستانی ها را در جنگهای که با هندوستان داشت از عقب خنجر نزده ..... وگناه بزرگتر افغانها اینست که خودرا سپر گوشتی درمقابل قشون سرخ که دنیا را به لرزه می انداخت ساختند ونگذاشتند کشور به اصطلاح جمهوری اسلامی پاکستان را زیر موزه های خود پایمال کنند. وقتیکه ذولفقار علی بوتو به افغانستان سفر نمود وبه حضور اعلیحضرت محمد ظاهر شاه شرفیاب شد به چشمان پادشاه افغانستان نگاه نمیکرد وقتی جویای حال شدند ایشان عرض نمود برای اینکه افغانها همیشه با پاکستان از در مردانگی پیش آمده است من را یارای دیدن به چشمان شاه افغانستان نمیباشد و همیشه مدیون شما خواهیم بود وامیدوار هستیم روزی بتوانیم محبت های افغانهارا جبران نماییم وما افغانها دیدیم ومیبنیم که چطور جبران میکنند. به هرحال خواست من واکثریت افغانها از جامعه جهانی به خصوص ایالات متحده امریکا اینست تا لطفا سیاست مدارا با پاکستان را و تاکتیکهای های که به درد روزگار حالا نمیخورد را کنار بگذارند وفشار های عملی وموثر را بالای کشور پاکستان را بیشتر نمایند برای اینکه مردم افغانستان در طول (34) سال جنگ که در تاریخ جنگهای دنیا کم نظیر است بسیار خسته وناتوان شده اند. باید به عرض برسد که شما مطمئن باشید اگر با افغانها صادقانه برخورد نمایید هیچگاه محبت های شمارا فراموش نمیکنند برای اینکه افغانستان در دهه چهارم جنگ را پشت بسر میبرند وبه دوستی وهمکاری یک کشور با قدرت با حفظ منافع ملی وتمامیت ارضی نیازمند است که در اینصورت افغانها انتخاب بهتر ازشما ندارند ولطفا درپالیسی های خود تغییرات عمده وعملی را به میان بیاروید.
صمیمی