انجنیـر خلیـل الله روفی
نفوذ ستون پنجم درتار وپود
نظام حاکم
ازجملهً عناصرویرانگرجنگی وسیاسی که امروزنه تنها دولت آقای کرزی را درانحصارخود فروبرده وروزتا روزاین دستگاه ناکارآمد را درلبهً اضمحلال وآبرو ریزی برابرمیسازد، بلکه جغرافیای کشورنیزازخطرانفجاروتجزیهً آن، دم خوشی ندارد، همانا ظهورورخنهً نیروی غیرملموسی بنام ستون پنجم ویا شبکهً جاسوسی درتمام شئون سیاسی، فرهنگی واجتماعی جامعه است که مدتهاست زنجیرهً فعالیت آن درراستای منافع کشورهای بیگانه ازیکسو، تبعیض وبرتری خواهی نژادی ازسوی دیگر، درچرخش است، بویژه درین روزهای اخیرکه بیشترینه تصامیم مطرح شده، ازجانب تیم برسراقتدارارگ ریاست جمهوری، ازحنجرهً مهره های همین ستون بالامیشود وبدون آنکه دربرابرآن، آبی ازآبی تکان بخورد، ازتائید رئیس جمهورگذشته وصبغهً اجرائی پیدا میکند.
این ستون پنجم چیست وازکجاآغازگردیده است ؟
درجنگهای داخلی هسپانیا ( 39 ــ 1936 ) هنگامیکه جنرال امیلیومولا، یکی ازسرکردگان سپاه جنرال فرانکو باارتش خود بسوی مادرید به پیش میتاخت، برای کمونستهای چپی که بانیروی قوی درشهرمسلط بودند، پیغام فرستاد « من با چهارستون سربازوتجهیزات ازچهارسمت به مادرید پیش می آیم، ولی شما فقط روی این چهارستون حساب نکنید بلکه ستون دیگری بنام ستون پنجم هم داریم که درمادرید حتا درجمع شما هستند، دانسته ویا ندانسته به نفع ما فعالیت میکنند. اگرازچهارستون اعزامی واهمه ندارید، ازین ستون پنجم بترسید که درتمام امور وشئون شما نفوذ دارند وراه ورود چهار ستون رابه شهرهموارمیکنند» همین طورهم شد بالآخره جنرال فرانکوباکمک همین ستون پنجم وخرابکاری آنها توانست پایتخت هسپانیارا که کابوس قحط وگرسنگی بران سایه افگنده بود، تصرف کند.
ازان پس این واژه بکسانی ابلاغ شد که بمثابه مزدوران پنهانی وعوامل جاسوسی، ازبطن دولتهای خود، اعمالی رابه زیان وضررخودی وسود بیگانه ها انجام دهند. افراد ستون پنجم درحقیقت عوامل دشمن دردرون یک حاکمییت هستند.
آنگونه که ازتاریخ جهان برمی آید، پدیدهً این عنصرخطرناک دردرون رژیمهای حاکم، همیش سری ودرپوشش اعتماد غافلگیرانه، نقشه های زیرزمینی خودرا به قیمت مرگ وزنده گی درراستای اهداف ولینعمتان، طرح ریزی میکنند. اما دردولت آقای کرزی که ازیکسوهویت جاسوسان بلند پایهً دولت، به همگان آشکار است وازسوی دیگر برنامه های تخریبی ستون پنجم در وجود افراد وگروهای مشخص، بگونهً اظهرمن الشمس، یکی پیء دیگری درعمل پیاده میشود اما هیچگونه تدبیروحرکت بازدارنده یی دربرابرآن که بتواند عناصرضد منافع ملی رابرسرجای شان نشانده وازافتراق ملی جلوگیری بعمل آید، تاحال ازجانب اهرم رهبری، اتخاذ نگردیده است، آقای کرزی همه چیزرا بچشم خود می بیند مگراز کنارسردرگمی وبیچاره گی مردم، انزجاروسرانجام خشم آنها، که لاجرم روزی به انفجارمبدل شدنیست، چشم پوشیده و غیرمسؤولانه عبورمیکند، ولی درمقابل به برنامه سازی برتری خواهانهً قومی نمایندگان همین ستون درارگ، چشم امید دوخته است تاباشد زمینهً مذاکرهً صلح اورا باطالبان وحکمتیارفراهم سازند، امید وحسرتیکه سالهاست ازجانب این گروه ها، توام بااهانت وتحقیررد گردیده است. بناءً ازهمین جاست که مردم معتقد به آن شده اند که، خود نظام هم به نحوی از انحاازحلقهً این ستون جدانیست ودرآینده ها، بقای هژمونیکی خودرا درپیروزی آنها بمحاسبه گرفته است. اما کی میداند که تاریخ به عقب برگردد ودروجود همان برادران آزرده خاطر، حادثهً دوکتورنجیب یکباردیگرتکرارشود.
آقای رئیس جمهوربه اساس همان معادلهً تاریخ زده که «هم لعل بدست آید وهم یارنرنجد» سالهاست سیاست مذموم و زیانبار مصلحت گرائی رادرپیش گرفته است. هرچند خودش ازینکار، سود فراوان برداشته اما درناکامی مملکت سازی فقر وبیکاری، عقبگرائی، عدم رشد وتکامل جامعه، جفای تاریخی را برسرنوشت ملت خود تحمیل کرده است. وحال که اوضاع بگونهً دیگری بگردش درآمده است، آیاهنوزهم آقای کرزی نمیداند که باسهمگیری طالبها وحکمتیاردرقدرت، نی لعلی رانصیب خواهد شد ونی شرارهً عقده های قدرت وعصبیت تباری این گروه ها، نسبت بخودش ونسبت بمردم بیدفاع این کشور، فروکش خواهد نمود، بناءً افغانستان یکبار دیگربه محشرجنگهای خونین مبدل خواهد شد.
ما میبینیم دروزارتخانه های کلیدی دفاع، معارف، امنیت ملی، دفترریاست جمهوری ویک تعداد نهادهای استبداد گرای مذهبی دیگر که مقدرات مردم، فرهنگ واقتصاد وسیاست درانحصارمطلق آنها قرارگرفته چه روزگاری درگذراست، دریک حلقهً کوچک ولی خودکامهً مافیائی، دستبرد های مالی وفساد اداری تاکجاها بیداد میکند، شمشیرهای آخته بازهر تعصب زبانی ورجحان نژادی دربرابرزبان وفرهنگ فارسی چگونه به قیام برخاسته است. درغیرآن روی چه انگیزهً دیگری جناب فاروق وردک عمداً دستورصادرمیکند که درپشتی کتابهای درسی معارف با خط جلی بنویسند « دری زبان دوم کشور» فرهنگ ستیزی ییکه هاشم جلاد آنرا بکارنبسـت وسلالهً خودش محمدگل مهمند نیزباتمام قساوت، چنین عملی راانجام نداد. ویااینکه نام مکتب بی بی مهروی کابل را بنام یک تن از دست پرورده گان دربار، قیوم خان وردگ، ازنزدیکان خود تعویض کند.
باتاسف که زنجیرهً این زد وبندهای نژاد پرستانه که ازهمین مسایل درظاهرکوچک اما سخت تفرقه براندازآغازشده و
سخن را تا تجزیهً مملکت میکشاند، عمل تبه کارانه ایست که وجدان تاریخ وطن را می آزارد وبه یقین روزی خواهد رسید که عاملین آن درنزد مردم، احساس شرمساری خواهند کرد .
بهمینگونه دردفترریاست جمهوری گذشته ازمسایل جاسوسی به نفع دشمنان وطن، میبینیم چه توطیه های قومی وزبانی نیست که آقای کریم خرم، درجهت سرکوب دیگرملییتها انجام نمیدهد وچه برنامه های زیرزمینی یی نیست که فقط در راستای حسادت ودشمنی بافرهنگ وزبان دری، بکارنمی بندد. این به گروگان گرفتن مرکز رسانه های حکومت و خاموش ساختن سخنگویان دولتی، دروغ وخاک پاشیدن بچشم مردم که ازجانب این چهره های مشخص بکاربسته می شود، همه بیانگرهمین واقعییتهای تلخ تاریخ است که ما همه چیزرا خاموش وبیصدا بگفتهً اقبال « مینگریم ومیرویم »
مسؤول دیدبان رسانه های آزاد افغانستان، نفوذ بیش ازحد رئیس دفترآقای کرزی، برمرکزرسانه های حکومت رابشدت انتقاد میکند که این مرکزکاملاً تحت نفوذ یک شخص قرارگرفته وبا یک قدرت موازی با وزارت اطلاعات وفرهنگ در حرکت است، این ضربهً خطرناکیست که آزادی بیان ودموکراسی را درکشوربه نابودی میکشاند.
وزیرمحترم اطلاعات وفرهنگ هم، که درسایهً همین پالیسیهای قهارقبیله نفس میکشد بخاطرحفظ موقف خود، توان دفاع ازوظایف وزارت پرعرض وطول اطلاعات را نداشته بگفتهً عوام الناس شولهً خودرا میخورد وپردهً خودرا میکند. حتا زمانیکه تیم قبیلهً ارگ جمهوری با یک توطئهً نژادی، به بزرگترین هویت شکنی تاریخ، مبنی برحذف روزشهدا ونام شهید احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، ازصفحهً تقویم کشور، مرتکب خیانت میشوند، بازهم نه تنهاازطرف همین وزارت اطلاعات وفرهنگ که وظیفهً اصلی اش بوده، واکنشی برنمی تابد، که هیچ صدائی ازهیچ کرانهً بالا نمیشود.
واینکه جناب رئیس جمهوردربرابراینهمه دسایس وتفرقه اندازیهای تیم هواداران خود هیچ حرف تنبهی یی به گفتن ندارد پرسـشیست سخت حادثه خیزکه فرجام آن مسلماً روزهای سیاهی را درقبال خواهد داشت.
امروزدرحکومتداری نظام حاکم، همه چیزبسوی شکست وناامیدی درحرکت است، نفوذ استخبارات کشورهای همسایه درخط ستون پنجم، سخت قابل نگرانی وتشویش است. جاسوس وجاسوس بازی که ازارگ ریاست جمهوری آغازشده وتا وزارتخانه های کلیدی و قسماً افراد پارلمان را درخود پیچیده است، بیشترازهرچیزی دیگر، تکاندهنده است. درجلسات عالی ارگ، نخبه گان رهبری دولت، که دیگرکدام ظرفیت مملکت سازی درمغزواندیشهً شان راه پیدا نکرده است، روی عصبیتهای وابستگی، یکی بردیگری میتازند، ازجمله آقای کریم خرم که سکانداردفترریاست جمهوریست وهمه رازهای پشت پردهً ارگ را به نفع خود وحزب اسلامی به چرخش درآورده است، طعن جاسوس بودن سی، آی، ای را به آقای لودین میزند ودرمقابل جاوید لودین اورا جاسوس آی، اس، آی پاکستان خطاب میکند، حقایق کاملاً آشکاری که اززبان خود این ارگ نشینان برمیخیزد ورسوائی آن درداخل وخارج انعکاس پیدا میکند.
یکی ازشاعران تیرباران شدهً امریکای لاتین گفته بود :
« روزی خواهد آمد که ساده ترین مردم میهن من، روشنفکران ابترکشوررا استنطاق خواهند کرد وخواهند پرسید : روزیکه ملت بمانند یک بخاری کوچک وتنها، فرو میمـرد، بچه کاری مشـغول بودید ؟ »
این شاعربارسالت هرچند مرگ را درچند قدمی خود میدید وملتش درآتش جفاکاران میسوخت اما بایک ایمان بزرگ، چنین آرزوئی را که سرانجام، قدرت به دست مردمش قرارگرفته وروز محاکمه واستنطاق آغازخواهد شد، آرمان خودرا شجاعانه تبارزمیداد. اما درسرزمین من وتوحتا چنین اندیشه وآرمانی هم بخاک خفته است. ملت ماهم درحوزهً جغرافیای خفتهً خود،خاموش وبیصدا میمیرد. همه میدانند که بالا نشینان نظام بچه کاری مشغول اند ومردم بینوا وعذاب دیدهً کشور باچه روزگاری دست وگریبان اند وسرانجام رئیس جمهورما، باچه رهتوشه یی برای خود وبرای ملت پریشان خود، از تنگهً تاریخ این برههً سرنوشت سازعبورخواهد کرد؟
پس ازفروپاشی طالبها، درابتدا مردم آمدن آقای کرزی رابفال نیک گرفتند مگردرمدت ده سال، باوجود ملیاردها دالر کمکی، آنچه ازین نظام ریاستی خودکامه بیادگارگرفته اند، همین بدبختی، فقروبیکاری وبی امنی وهمین فساد خانمانسوز مافیائی بوده که دود ازنهاد مردم پریشان حال کشورکشیده است. روی همین سیاست بازیهای خام وانفعالی ودرعین زمان عدم توجه به حقوق شهروندی سایرملییتها بوده که آقای کرزی در جمع کل، نه تنها ازخواستگاه ملت محروم گشته، بلکه امروزباادامهً چنین ادارهً ضعیف وعدالت ستیز ونظامی پرازعجزوتقصیر، فواصل بدبینی وانزجارمیان مردم وحکومت بحالت وحشتناکی روبه افزایش است.
ستراتیژی نظام حاکم بویژه حلقهً رهبری ارگ جمهوری که تاحال درکشورکدام تغییرات بنیادی وپروژه های عام المنفعهً تولیدی واقتصادی را، پایه گذاری نکرده واصلاًاین کابینه های مصلحتی ومیراثی بوده که ازانجام چنین ظرفیتهای کاری وتمدنی عاری بوده اند، فقط کلوخ را درآب مانده وازان گذشته اند، اینست میراث شوم وازهم متلاشی شده ییکه سپس آن را به جانشینان بعدی واگذارمیشوند وازنتیجهً ادارهً فاسد بجا مانده خود، هربلای دیگریکه برسرمردم نازل گردد، به آن کاری ندارند.
مگربااینهمه نابسامانیهای تاریخی بازهم زمزمه هائی ازمحافل سیاسی بالاست که پس ازسال 2014 آقای کرزی بااتکا به نیروی طالب ویاهم ادامهً هرج ومرج وناامنیهای بیشتر، انتخابات رامعطل اعلام کرده وبااستفاده ازان چند صباح دیگری برسکوی قدرت باقی بماند. اینهم یکی ازدلایل موجه بوده میتواند که جناب شان بگونهً آشکار درحمایت ازستون پنجم، تا این حد ازمماشات کارمیگیرد. ودر مقابل، بخش عظیمی ازمردم افغانستان را دریک سناریوی کاملاً گنگ وسردرگم، بدست قسمت وتقدیررهاکرده وروزنه های نور وامید را به روی شان بسته است.
اپریل ــ 2012