جلیل پرشور
گابریل مارکیزنویسندهء بزرگ امریکای لاتین، چه زیبانوشت :اگر قلب برسینه ام می تپید،نفرتم را بر یخ می نوشتم وطلوع آفتاب را انتظار میکشیدم.
نگرفتن درس عبرت ازگذشته وعدم استفادهءهمه جانبه ازآنهمه ارزش ها و تجارب طلایی درعرصه های سیاسی-اجتماعی وحکومتداری ایکه مدتی با مشارکت توده های وسیع مردم که صاحبان اصلی وطن بوده وبار زحمات گوناگون وطن را بانثار گوشت وخون خود وفرزندان شان بدوش کشیده وهمیشه ضامن استقلال،آزادی،پیشرفت، بقای وطن ودفع وطرد اشغال گران و تجاوزگران همین مردمان عادی وزحمتکشی اند،که حاصل همه قربانی های مردم به حساب چند مقام دولتی فاسد ویا خانواده های معلوم الحالشان ثبت تاریخ(!)گردیده است .
مشکل اساسی نسل فعلی مبارزین عدم توجه به آن حلقۀ اساسی، گم شده ویا بباد فراموشی سپرده شده ایست، که حتی دامنگیرپُرمدعاترین احزاب وشخصیتهای (چپی،دموکراتیک ومردم سالار)،دررأس رفقای حزبی یی همیشه هم سنگرومدافع صدیق مردمان زحمتکش گردیده است.
درحالیکه عدم اهتمام دراین زمینه را محکوم میکنیم، خواهان آن هستیم تا انکشافات اخیر سیاسی- نظامی،قرارداد موجودیت درازمدت نیروهای امریکایی درافغانستان وچگونگی روابط چندین جانبۀاعلان شده ونامعلوم استخباراتی بین امریکا ودولت فعلی را که بدون شک تأثیرات جدی در مسیریافتن شیوه های دولت سازی،فعالیتهای اقتصادی،فعالیت های فرهنگی ومهمترازهمه ساختمان،نحوۀعملکرد وتوانائیهای دفاعی-امنیتی ومجهز شدن قوای مسلح باکادرهای مجرب وبسلحۀ طرف ضرورت وسایر موارد بازی میکند.
مشکل بزرگ دراین زمینه بقاویاخروج وعقب نشینی این نیروها وهمراهان شان نیست، مشکل دراینست که مردم،پارلمان ونهادهای مدنی حقوقی واحزاب سیاسی این وطن درجریان هیچ مذاکره وقراردادی قرار داده نمیشوند،درحالیکه مردم اصلاً ازین جریانات خبر نیستند.
امضای توافق راه بردی بین افغانستان وامریکا،با آمدن مخفیانه وشبانۀ آقای اوباما وامضای عجولانۀ اسناد قبلاً توافق شده درنیمه های یک شب پر از اصطراب که خروج عاجل اورا درقبال داشت وپس لرزه های مخالفت بنیادگراها ویا(نیروی مرموزهمشه حاضر درصحنه ،انفجار وانتحار) که باعث مرگ وجراحت تعدادی ازمردمان بیگناه گردید، این سوالات را بمیان میآوردکه:رئیس جمهور امریکا که باوجود داشتن حمایت اردوی بی سر وبیپای ناتو،قوای مسلح افغانستان وشبکۀ وسیع افراد مخفی، نمیتواند یکروزوآنهم درقصر ویا پایگاه نظامی باقی بماند، چه اعتمادی به آیندۀ نظام ومؤثریت قوای خودشان درافغانستان،برای نابودی لانه های باقیماندۀ بنیادگراین خونریزی داشته باشد، که درطول ده سال گذشته از طرف شبکه های (مرموز)چندین بار قوی تر گردیده وبرای مردم ما ترس آورتر شده اند.باورهای مردمان ما گویندۀ این حقیقت است که اگر امریکا ومتحدینش میخواستند ویا بخواهند، درظرف یکماه نه تنها آنهارا از افغانستان،بلکه از آشیانۀ اصلی شان یعنی گاکستان، پاکسازی کرده میتواند.اما، منافع درازمدتش ایجاب میکند که این نیروها نابود نگردند.
هموطن گرامی!
درسهائیکه باید از انقلاب وحوادث خونین ناشی از سپردن سرنوشت وطن ما بدست تاریک ترین حلقات ومحافل عدالت ستیزودشمن با تساوی حقوق انسانها وسیطرۀ یافتن تمام شبکه های عقبگرا وضدانقلاب منطقه وجهان،باآمدن نماینده گان شریر ترین کشورهای بنیادگرای عرب،منطقه وجهان درترکیب هیئت مجاهدین(پیروز شده برشرک وکفر«!؟»)ازطرف (جیزگر ورهبر)تمام نیروهای تشنۀ قدرت ازطریق تجارت دین وبه آتش کشیده شدن کشورهای (یاغی) شده بتاریخ هشتم ماه ثور1371 وهزاران رویداد خونین،وطنفروشانه وغیر قابل قبول برای هیچ دین وآئینی،نسل امروزی،ما وکلیه تحول طلبان دموکراتِ عدالتخواه باید آموخته باشیم، بدون شک ،برای اتخاذ سیاستهای سالم ملی وحزبی ،میتوانند رهنما ورهبر خوب اقدامات جمعی وفردی یی ما ،دراین زمینه ها میباشندکه بائیست از آنها بدرستی استفاده کرد.
این رسالت بشرط آنکه با چشمان باز،اسناد وحقایق راببینیم وبخوانیم وبا گوشهای شنوا فریاد های زجه ونالۀ ملیونها انسان مظلوم ومحتاج ونظریات همرزمان وهمه ترقیخواهان را بشنویم وبا صداقت وتصمیم قاطع ازطریق ترک دشمنیهای شخصی وتصفیه حسابات فردی خود(ما) وحفظ دشمنیها با سائرحلقات وطنپرست(ملی- مذهبی)، با ترک ابدی خود محوری وسیاستهای(تک حزبی)، نهضت وطنپرستانه وعدالتخواهانۀ وطن راواداربه دادن (کفاره وتاوان کجروییهای)خود نسازیم وهمین لحظه تصمیم بگیریم تا از(مورچل)های خودساخته بنام(اصول وپرنسیپ) که چیزی جز جال شکار پرندگان نیست، مردانه وباارادۀ بزرگ انسانی وجرأت سیاسی وحزبی خارج شویم، وهرکدام ما داوطلبانه ترنسبت بدیگری، بسوی رفقا ، بطرف آنانیکه بناحق آنها را دشمن (کثیف) قلمدادکرده ایم،بشتابیم،ویک دیگر را درآغوش بگیریم وبا سردادن گریه وریختن اشک ندامت ازکار کردهای نادرست وفرصت سوزمان،صف واحدی را باردیگر بوجودآوریم که مایۀ افتخار خودما، ضامن اتحاد بزرگ وطنپرستان وعدالتخواهان، باعث آرامش ارواح سرگردان همه مبارزین وقربان شده گان نبرد علیه ظلمت وجهالت وتسکین دهندۀ دردها وآلام هزاران خانواده وهمرزمان منتظرفرارسیدن (روزوحدت وآشتی رفقا)گردد.
ما ایمان کامل داریم که مصالح وطن،فشار مردم،فشاروجدانهای پاک خودما وفریادخونین مادروطن که سالهاست آب وخاک یکی اززیباترین قلمروها باخون، اشک، آتش آغشته است وفریاد گرسنگان ومحتاجان مظلوم وطالب صلح وحداقل وسایل زندگی انسانی،درفضای این وطن طنین انداز میباشد،ولی گوش شنوایی واحساس مسئولتی ازطرف حکام داخلی وخارجی این وطن وجودندارد.بناً، این روز(وحدت رفقا واتحاد وطنپرستان عدالتخواه)آمدنیست واین آشتی وتفاهم دربین لایه های اصلی مبارزین صادق وحزبیهای واقعی تحقق یافتنیست، زیرا،ما راهی برای بقا، مبارزۀ هدفمند وتحقق اهداف بزرگ انسانی ملیونها انسان مظلوم، توهین شده وطرف غارت وتجاوز قرار گرفته ،جز وحدت وترک دشمنیهای داخلی و(پوچ) موجود نداریم.
شاید برای تعدادی خواندن این جملاتی که با اشک وطپش قلب همراه است، خنده آور ویا(مضحک ) باشد، اما،برای مبارزین واقعی،برای فرزندان واقعی مردمی که بارها طرف اشغال،تجاوز وچوروغارت همسایگان وابرقدرتان قرار گرفته اند،هرگز نباید قابل قبول باشد که بقیۀ عمر شان را درادامۀ دشمنیها وتبلیغات منفی علیه همرزمان شان سپری نمایند.
وقتی به مجموع رویدادهای بیشتراز دو دهۀ اخیرافغانستان،آن بخشهائی که درمقابل دیدگان مردم واقع گردید، ازجمله: ( بحران های داخل حزبی « ح د خ ا » ، «حزب وطن»،تشدید اختلافات حلقات بالایی وپائینی ی حزب ودولت درمورد نحوۀ کنارآمدن با طرحهای سازمان ملل متحد،این سازمان جهانی ی همیشه زیرفرمان امریکا ومتحد ینش وگروه های جهادی- سیاسی تفنگداروطرف حمایت غربیهای دموکرات، عربهای بنیادگراوتسلیمی ی قدرت که بعداً پیروزی مجاهدین نامگذاری شد، اجازه نیافتن حضرت صبغت الله مجددی به سپری کردن دوماه رهبری توافق شده درپاکستان، به حاکمیت جهادی،اعلام امارتهای اسلامی تا سرحد قریه وقشلاق،به تقسیم منابع دولتی وشخصی بحیث مناطق متعلق به فلان قوماندان،حزب وقوم،تقسیم وترکۀ همه داراییهای مردم بشمول طیارات ،راکتهاوتانک وتوپ اردویی که بزرگترین اروی منطقه بود، بنام غنیمت(قیچی کردن قالینها وفرشهای دولتی به آغاز کاردفاتردولتی درسرحد فرهنگ مندوی مجاهدین برای رسیدن به اهداف نیک انسانی وتحقق آنچه رسالت میهنی ووسیع شمول مان قیمت یافته اند،همین اکنون بدون شک به حزبی یکپارچه،آگاه بعمق دشواریها،مبتکر،خبر ساز، مطرح وقابل محاسبه درعرصه ها و بازیهای داخلی وخارجی، دارای برنامۀ علمی وشناخت دقیق درمورد توان های کمی وکیفی وعمق باورها وپابندیهای احزاب وحلقاتیکه آنها راهمسنگران عقیدتی وسیاسی ویا متحدین خود وانمود میسازیم، وبا تعدادی از آنها توافقات وقرارداد های اتحادی- سیاسی را امضا کرده ایم، ضرورت جدی احساس میگردد.
ما بدون شک براساس پیشینه های سیاسی- عقیدتی مان ورسالتی که خودآنرا برگزیده ایم،به حزبی غیرخودمحور،دموکرات،خدمتگار مردم وجدأ متواضع ولی صاحب غرورملی ورزمی ،ادامه دهندۀ صدیق راه تمام مبارزین گذشته وانتخاب رهبری یی ضرورت داریم که متواضع، عادل،دموکرات ،دشمن تبعیض وقاطع درمبارزه باشد !
حزبی را که باید دوباره فعال بسازیم،بهیچ وجه نباید از خوبیها، اقدامات سالم ملی ،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی حزب دیروزتهی ساخت وبر اساس دیکته ، سفارش، فشار وبرداشتهای فردی ویا حلقه یی دیگران بسازیم.
ما،نباید برای جلب اعتماد امریکاییها وسایر نیروهای همرکابش،ازهمه مواضع سیاسی ،ملی وعقیدتی خود بگذریم وبه این بیندیشیم که چه کاری کنیم تا( خنده ، شاباش ، آفرین ویا تحسین) امریکا را نصیب شویم. تحسین کشوری را که رهبرانش درطول موجودیت آن کشور به هیچ ملیت ورهبری وفادار نبوده ودربدترین حالات بهترین دوستان وعلامانش را دربدل ( تیل،موادخام دیگر،بازیهای سیاسی وتحقق اهداف مقطعی اش، قربانی کرده است.امریکا سیاست ثابت،درازمدت وبقول وطنی ما،قول وقرار ندارد.ماباید بجای گفتگو با مهرهای افغانی- امریکایی، با همونان عزیز خود، باروشنفکران،حلقات فرهنگی ودانشگاهی،با احزاب وحلقات هموطن خواهان آزادی،استقلال ،ترقی وعدالت ، نزدیک شویم، ولو دیروز باهم جنگیده باشیم وخونهای همدیگر را درجریان جنگ ریخته باشیم،زیرا دستآورد هر جنگی ،غلبه یافتن، کشتن اشغالکردن قلمرومخالفین وسرکوب کردن تفنگ بدستان دشمن استو دروطن ما میگویند که: درجنگ حلوا تقسیم نمیشود،واضافه میگردد که درجریان جنگ بدشمنی که بقصد مرگت کمین گرفته، دستۀ گل تحفه داده نمیشود .نیروهای درگیر درجنگ ومخالف با حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن، بجای استفاده از مرمی برای کشتن یک نفر، حتی از راکت استفاده نمودند.
باید وهزار بارباید باصداقت تمام برای ایجاد جبهۀ بزرگ ترقیخواهان ونیروهای ملی- سیاسی ومذهبی، فعالیت کنیم وصداقت مانرا دراین زمینه بدیگران ثابت نمائیم.
نیروهای دشمن با حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن،بنوبۀ خود باید احساس مسئولیت نمایند وازنشرآهنگهای کهنه وزنگ زدۀ (کفر،کمونیست وبیدین) درمورد کارمندان نظامی- ملکی وحامیان صدها هزار نفری جمهوری دموکراتیک وجمهوری افغانستان،بحکم اهداف دوراندیشانه وملی، برای خودداری کنند،که مخالفین شان درجبهۀ مخالف میتوانند با نشر ده ها هزار سند واتهام نامه مبادرت بورزند وباین وسیله آخرین امکانات برای ایجاد صف واحد ملی،درشرایطی که بود ونبود این وطن متعلق بهمۀ ما باخطرات جدی مواجه گردیده است.
درفرجام باید اذعان نمود که خواهران وبرادران هموطن وعزیز!
این وطن از ماست وباید سرنوشت آنرا خود رقم بزنیم.برای تعین سر نوشت وطن مشترک،همکاری واتحاد عمل تمام مردم ما اصل عمده واساسیست.وحدت عمل خود درگرو اتحاد بزرگ ابنای این وطن قرار دارد که به اقوام،زبانها، مناطق ،مذاهب وفرهنگهای مختلف متعلق هستیم. این تعلقات ووابستگیهای فرهنگی وقومی بناید به هیچ صورت باعث تفرقه وجدایی ما گردد.نیروهای سالم سیاسی ومذهبی باید درک کنند که ما فقط ازطریق دادن اهمیت یکسان به همه مردمان این وطن وداشته های فرهنگی یی اقوام خورد وبزرگ این سرزمین زخمی وبربادشده، میتوانیم از روابط رعیتی –اربابی به حقوق شهروندی وارزشهای جامعۀ متمدن دست یابیم.
برای نجات وطن از اینهمه بحرانها ودشواریهای طاقت فرسا ،وحدت دربین احزاب خورد وبزرگ اگرچه از ارزشمندی برخوردار است،اما حلال کل مشکلات وطن نیست.افغانستان ومردم آنرا نجات دادن ومرهم گذاری برزخمهای دیرینۀ این مردم مظلوم وزحمتکش، اتحاد بزرگ میهنی را میطلبد که باید همه دارندگان وجدانهای بیدار وصاحب وقار سیاسی، بهرحزب وگروه سیاسی ومذهبی ایکه تعلق دارند، بنام وطن مشترک ومردمان محتاج ومظلوم آن، به دشمنیهاها وکینه توزیهائیکه بذر آن بدستان دشمنان دور ونزدیک وطن ما صورت گرفته است،خاتمه دهند ودین اسلامی، اخلاقی وانسانی شان را دراین بدترین شرایطی که سرنوشت وطن مارا به بربادی میکشاند،صادقانه انجام دهند.
پیروز باد اتحاد بزرگ وسراسری وطنپرستان وترقیخواهان عدالت پسند تمامی مردم افغانستان!
بادرود فراوان: جلیل پرشور