جلیل پرشور
مسوولیت اخلاقی ورسالت جمعی رفقای ما :
« ترک دشمنیهای زیانبار و مبارزۀ متحدانه» میباشد .
باید همۀ ما باین حقیقت پی برده باشیم، که بدون مداخلۀ مستقیم، نیرومند،متحدانه وهمیشگی یی کادرها وفعالین معتقد به احیای حزب نیرومند،یکپارچه،واقعاً مبارز ودشمن با ظلم واستبداد،ازطریق ترک جنگ ها ورقابتهای تشکیلاتی وتوتم گرایی های تحمیل شده برما،نه وحدت خودرا تأمین کرده میتوانیم، ونـه تغیرات جذری درزندگی مردمان زحمتکش وطن ما بوجود آمده میتواند.
مبارزه علیه کلیه مظاهر مداخله واشغالگری ونجات وطن از این شعبده بازیهای سیاسی ایکه ازطرف قدرتمندان غاصب داخلی وخارجیهای حامی یی آنها،هرروز با ارائۀ اهداف وپلانهای ضد ونقیضِ، مردم مارا فریب داده ومشغول نگهمیدارند،ِبدون کوچکترین شک،بدون فعال شدن حزب سیاسی یی قدرتمند، فعال،یکپارچه،تسلیم ناپذیرِ چپ، وتشکیل جبهۀ نیرومند ترقیخواهان وطنپرست وعدالت طلبانِ واقعاً (ملی ودموکرات)،بکدام نتیجه یی نمیرسد.
کادرها وفعالین گرامی همرزمِ شامل تمام احزاب وحلقات وحدتخواه وهم اندیش!
بیائید،با حفظ احترام به همه تشکلهای قوی وضعیف(!)خودی، اقلاً یکباربدون اهمیت دادن به وابستگی های تشکیلاتی یی که باعث دوری، افتراق وحتی دشمنی دربین رفقای ماگردیده اند،وارد میدان شوید، وخواسته ها ونظریات نیک سیاسی تان را ازچوکات طرحها وتماسهای طولانی مدت تیلفونی وایمیل بازیهای بی نتیجه،خارج ساخته ووارد عرصه شوید،درغیر آن همۀ ما بسان صدها رفیق ومبارز دیگر با همه آرمانهای تحقق نیافته بدیار خموشی ابدی خواهیم پیوست.
هدف ما ،ازین نوشته، جلب توجه عمیق رفقا به خرابی گرائیدن هرچه بیشترروابط رفیقانه،ازطریق رقابت های کنگره سازی، حزب سازی، ائتلاف سازی وهراقدام دیگریست که به انقطاب وپراگندگی طولانی مدت ویا دایمی آنها بحیث فرزندان یک حزب ویک آرمان کمک میکند.مادرحالیکه درسابق نیز اقدامات خودسرانۀ حلقات(رهبری) احزاب وگروه های رفیق ودارای سرنوشت مشترک را درامر شامل شدن به اتحادهای سیاسی، بدون مشوره وطی مراحل گفت وشنود با صفوف وکادرهای حزب شان، حمایت نکرده ایم، اکنون ودر آینده هم چنان برضد اقدامات خودسرانۀ که بجای تلاشهای سالم سیاسی واساس گذاری سنگ بنای مستحکمی که برای آینده های دورجداًضروریست،با پیشه کردن اقدامات عجولانه ،باعث زایش ائتلافها یی میگردند؛که روحیۀ انتقامجویی از حریفان خودساخته ازدَروبام اقامتگاه های جدید شان میبارد، و صدای دهل وسرنای سمفونی ائتلافها واتحادهای جاگزین شدۀ وحدت حزبی رفقا، و حمایت بوسیلۀ مقاله های از قبل تدوین شده، خبردهندۀ غیر طبیعی این اتحادهابسان سرزدن سبزۀ بهاری بعد رعد وباران های شدیدیست، که گرمای تابستان ومواسم بعدی آن مقاومت چنین درختان کهنه ومستفید شده از رحمت بهاران را به(بوتۀ) آزمایش خواهد گرفت.
آخرین ائتلاف نشان داد که رفقای گرامی ما از سنگر سوسیالیزم علمی،با دموکراتهای انقلابی ایکه دراینجا وآنجا وضع رادیده ابراز عقیده وایدولوژی میکنند، وماهرانه با دیروز توأمیت شان را نشان میدهند، بحیث بدنۀ چپ ائتلاف با گروهای پیوندی وتفاهم ودربین بحرانهای داخلی ومطابق مطالبات قدرتمندان داخلی وخارجی ناگزیرند، کارنمایند، متحد شدند وسندی را بنام ائتلاف نیروهای ملی ودموکراتیک، که بحث دقیق توضیحی را درمورد شخصیتها وحلقات باهم ائتلاف کرده میخواهد، امضا کردند ،ویکی از سادات اسماعیلی مذهب را با وجود آنکه مسوولیت مذهبی از طرف محترم آغاخان (امام حاضر اسماعیلیها) ندارد،ولی تعدادی ازمریدهای قدیمی براساس دوستیهای شخصی- مذهبی، مشکلات اقتصادی ، تاحال در سنگر دفاع واخذ دعا از (پیرها) در جنب ایشان باقی مانده اند، رئیس ائتلاف مقرر کردند.
امیدواریم که مجموع رفقای حزبی شاملین ائتلاهای جدید وگذشته، بدون حسادت ودشمنی یا اخذ موضع گیریهای قبلی دشمنان فرکسیونی وجانبداری از رهبران قدیمی وجدید، با روحیۀ رفیقانه وپذیرفتن یک دیگر درجایگاه رفیق وهمرزم،کلیه مسایل را درسرمیز مذاکره مطرح کنند، وبا حل اکثریت نقاط نظرهای انتقادی ومبهم وتوافق بخاطر مبارزۀ سالم تشکیلاتی وتدوین خط درشت وزرین مرامی وسیاسی، رهبری واقعی،دموکر اتیک وغیر تحمیلی را با اعضای شبکه های متمم ومستلزم فعال شدن،انتخاب وفعال ساخته واقلاً ساختن ائتلافی را دربین خودشان جاگزین وحدتهای ناپخته وتوأم با (وارخطایی) سازند، و در خیمۀ های کرایی ومحلات فعالیت وسازماندهی دستان مرموزونهادهای دشمن با وطن ومردم ما،داخل نگردند.
هدف ما اینست که همه احزاب رفیق میتوانند درحزب واقعی وبزرگ جمع شوند ویا، باهم ائتلافهای ملی،میهنی واتحادهای دموکراتیک را اگر هدف شان واقعاً نجات وطن ومردم ماست، تشکیل دهند. رفقای ما باداشتن چند دهه تجربۀ حزبی وساختار سازی ، درصورت تعهد به حزب واعتقاد به باورهای انسانی دیروز وامروز شان،میتوانند بادادن اعتماد ویا کسب اعتماد نیروهای ملی-مترقی، اکثریت ترقی خواهان دموکرات را درصف واحد ملی متشکل سازند ویک اپوزیسیون واقعی وقدرت مند وطنپرست عدالتخواه را بسازند، وبا ظلم،بیعدالتی،جهالت،عقبماندگی وتحمیق مردمان کم سواد وطن مبارزه کرده ومقاومت ومبارزۀ فعلی علیه مداخله گران خون ریز خارجی ومنطقوی را سمت وسوی منظم وهدفمند بدهند.این هدف،فقط درگرو وحدت رفقا ازطریق ترک دشمنیهای بیمورد وزادۀ خودخواهیهاست،میباشد. گروه های متشتت، بی اتفاق وبی اعتماد نسبت بهدیگر،هرگز طرف اعتماد دیگران قرار نمیگیرند.لطفاً خودرا فریب ندهید.
هیچ حزبی یی سالم دربین گروه های رفیق وشخصیتهای نیک اندیش وواقعاً مبارز رفیق فرقی قایل نمیگردد، وحرمت واحترام این بخش رفقا نسبت به رهبران وکادرهای مجموع احزاب وحلقات رفیق،یک سان بوده وتمایز آن بدرجۀ صداقت وزحمتکشیهای آنها درقبال تحقق اهداف مشترک مان متعلق میباشد.
رفقای گرامی، همرزمان ووطنپرستان واقعی وطن !
انکشافات اوضاع وفعالیتهای فرکسیونی وگروپی ی اخیر احزاب وحلقات منتسب به حزب دموکراتیک خلق افغانستان، سبب گردید، که پیرامون این مسایل، اندکی تماس گرفته ونقاط نظر مان را برای آنکه کادرهای با احساس ،واقعاً مبارز ومدافع وحدت تمام رفقا وهمرزمان، حد اقل یکبار خود وارد میدان شوند وسرنوشت مان را ازدست (جلابهای سیاسی) نجات داده و بدست گیرند،مطرح کرده ودر مورد خطرات حرکتها وتشبسات تشکیلاتی،حزب سازی وجبهه سازیهای خودسرانهء حلقات محدود وچند نفری ،که قراردادها وتوافقات شان ، همیشه قبل از دادن آگاهی به رفقا وفعالین حزب واخذ مشوره ونقاط نظرستون فقرات حزب(صفوف وکادرها) صورت گرفته است، برتاکیدات همیشگی خود،اصرار نمائیم ، وخواهان بلند نمودن فریاد مخالفت علیه یکه تازیهای زیانبارِ (کفتانهای سیاسی) گردیم .این مخالفت عادی ترین وطبیعی ترین حق سیاسی ماست،زیرا درمورد سرنوشت حزب وافرادی درعقب درهای بسته تصمیم گیری میگردد، که اکثریت قاطع این افراد تمام دوران جوانی وحتی تمام عمر وزندگی شان را دراین راه سپری وقربان ساخته اند.لذا، گفتن کلمات (به کسی غرض نیست) بسیار بیجاوغیرقابل توجیه میباشد.
ازآنجائیکه درمورد آرمانها،فداکاریها،دستآوردها ،خوبیهای،بدیها ،دشواریها،اشتباهات وکجروییهای رهبران وکادرهای این حزب، همچنان درمورد تهاجم ارتجاع سیاه جهانی تحت رهبری امریکا- متحدین غربی-عربی واسلامی ی دشمن با خیزشها وقیامهای ملتها درراه بدست آوردن حق خود ارادیت واستتقلال واقعی درهمه زمینه ها، بارها ازطرف طرفداران ودشمنان حزب ابرازنظر گردیده است؛ وعلاوتاً پیرامون بیتفاوتیها وتماشاچی باقیماندن کادرهای باقی ماندۀ آن حزب ،خاصتاً بعد سقوط دراماتیک وتاحال مرموزحاکمیت ،درامر تداوم مبارزه ورسالت انسانی ی وعده داده شده به زحمتکشان ، شهدا وقربان شدگان آن حزب وحاکمیت،ازطریق تأمین وحدت صفوف پراگنده وفرکسیونهائیکه فعال ساختن آنها بوسیلۀ ( کلیدی ترین شخصیت های شامل تاپ ترین حلقۀ رهبری حزب ودولت دیروز) صورت گرفته و اکثریت آنها همین اکنون (زنده) اند، وبجای بسیج ساختن مجدد رفقا توأم با دلسوزی واحساس مسوولیت اخلاقی وناشی از جبر وجدان،که باید رفع اشتباهات گذشته را میکردند وادای دین وعملی شدن وعده های صدهابار ارایه شده بامشتهای بسته و(هوراها ی لرزاننده) ازطرف خودشان را مینمودند،اکنون تعدادی ازآنها باخاطر آرام، نوشیدن چای وکافی را درپیش گرفته وتعدادی با یکی دونفر از (بالکه) های مخلص شان، احزاب وحلقات انترنیتی وتیلفونی را رهبری واستقامت میدهند. این طرز کار وموقف گیری، درسابق یکی از عوامل اساسی سقوط ودر بدری مردم وکلیه ترقیخواهان وطنپرست گردید . چون دراینموارد مطالب زیادی نوشته شده است ، نیازی به تکرار( احسن ) نیز پیدا نمیشود.
طوریکه همه درجریان هستید ،مدتهای طولانی سپری شد،اما ، باکمال تاءسف که تعدادی از شخصیت های کلیدی دیروز وتعدادی از قدرتمندان درشورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ،بدون دادن قناعت وجروبحث سازنده ورفیقانه که کاملاً حق ما ومسوولیت اخلاقی وسیاسی خود آنها میباشد، عمدأ وقهرأ فریاد وحدت طلبانه ودادخواهانۀ فرزندان واقعی حزب را که هیج هدفی جز بهتر شدن وضع تشکیلاتی، قدرتمند شدن نیروی کمی وتعمیق وگسترده شدن کیفی فعالیتهای حزبی وسیاسی رفقای ما وسرانجام تأمین وحدت صادقانه ووسیع شمول همه احزاب وحلقات وابسته به حزب ودولت قبلی ، دربرنداشت ، نه تنها نادیده گرفتند ، بلکه اتهامات بیشماری نیز علیه تعداد زیادی از بهترین کادرها ی حزب ، که سراسر زندگی وجوانی شان را درراه تحقق اهداف حزب وپیاده شدن اوامر همین حلقات رهبری دیروز وامروز برباد دادند، وارد کرده وازطریق فعال ساختن وبلاگها وفارومهای تخریبی خاصتاً وبلاگ بدنام(داور !)به گردانندگی چهره های مشهور ومسوول شامل تشکیلات شورای اروپایی نهضت( حزب واحد!) مطالبی علیه فرزندان وحلقات رهبری احزاب رفیق به نشر سپردند، که مایۀ شرم وخجالت است.
لذا ، برای جلوگیری از ضیاع وقت بیشتر، خاتمه بخشیدن به تفرقه وده پارچگی رفقای حزبی، ازدست دادن آخرین زمینه های کار سیاسی مؤثر ، تشدید ناامیدی وبه انزواکشانیده شدن تعدادبیشتر مبارزین اصیل وطن وبرای مطرح شدن باقوت درجامعه وبدست آوردن جایگاه شایستۀ سیاسی درقطار احزاب جدیدأ تشکیل شده وروز بروزدرحال قوتمند شدن بیشتر، که آنهم ناشی از عدم موجودیت فعال حزب ما وسایر احزاب ترقیخواه ووطنپرست میباشد، لازم میدانیم واکیدأ اصرار وخواهش میکنیم که به این نظریات وپیشنهادات حزبی وکاملاً ازروی صداقت واخلاص ما ، توجه جدی شود ، درغیر آن مسوولیت عواقب بد وخطرناک انکشافات ناشی از بیتفاوتیها وسبوتاژ های این حلقات ،بدوش خود آنها وافراد اجاره شدۀ شان است.
مسألۀ بسیار قابل توجه برای هر مبارز وعضو حزب اینست، که بایدهمۀ ما ازخود بپرسیم ،چه شد غروروطنپرستی،احساسات ملی ومترقی،مسوولیت پذیری وروحیۀ فداکاری جمعی ما، درقبال تأمین منافع زحمتکشان ونبرد بی امان علیه ظلم ،خیانت وغارتگریی شبکه های حاکم برسرنوشت مردم ومبارزه علیه ستمگران جهانی همدست آنها.
آیا، بالاف وگزافِ سیاسی، تشکیلات سازیهای بیمورد وغیر مفید از بقایای حزب دیروز، میتوانیم کمبود نیروی رزمنده ومعترض علیه تجاوز خارجیها، مداخله های روزافزون پاکستانیها ورژیمهای ارتجاعی منطقه، وجای فریاد گران مدافع مردمان فقیر ومظلوم وطن را که با همه جسارت وشهامت کم نظیرعلیه بیدادگرایان ، درفابریکه ها ومحلات شهری ودهاتی دست به اعتراض ،مظاهره واعتصاب میزدند، کمایی وپوره کنیم وبدست آوریم؟.
نظریات و پیشنهادهای ما شامل این موارد اند :
اول : تمام رفقا بخاطر دارند که همۀ ما برای رفتن به جلسۀ شکوهمند کنگرۀ حزب واحد ،با چه شور واشتیاق لحظه شماری میکردیم، ودرخیالات مان میدیدیم که حتمأ درختم کارکنگره، همه بصورت صادقانه یکدیگر را درآغوش گرفته وبا جاری ساختن اشکهای شادی ووحدت رفیقانه برای خدمت بوطن، زنگ وغبار تفرقه واختلافات ساخته شده بدست (چارکلاه های سیاسی ودشمنان قسم خورده) را از خود دورمیسازیم ،وبا سیل اشک،غسل تعمید واقعی سیاسی را برای تزکیۀ اخلاق حزبی وتکمیل شخصیت حزبی خود،انجام داده واجازه ندهیم که باردیگر دیو تفرقه وجهالت خودخواهی ویکه تازی بر ما چیره گردد. ولی با صدافسوس که چنان نشد وبه آرزوهای عمیق انسانی ماخیانت صورت گرفت، واجاره داران بخاطر رسیدن بمقام وتحقق پیش شرطهای تجارتی شان، کنگره ای را که خود به نفع آن تبلیغ میکردند، وآنرا ثمرۀ تلاش واقدامات خودشان وانمود مینمودند، به توپ وراکت بستند ومانع شرکت رفقایی شدند که تعدادشان دراروپا با مهارت های خاص وبالاتر از نورمهای تشکیلاتی واستحقاق، بسان غیر قانونی بودن تشکیلات شورای اروپایی ، تعین ویا انتخاب شده بودند، بشمول شخصیتهای مستحق درکنگره اشتراک نکنند، وبرعلیه کنگرۀ وحدت، وحدت شکنی کنند،وآنرا غیر قانونی قیمت دهند تا باشد روزی خود بازتعداد دیگری را ازبین رفقا جمع کنند ودرزیر سقفی یکجا نموده ،بادادن چند شعار احساساتی وقصه های ساختگی از دیروز ودیروزیها ورهبران فقید، که خود اینها درمقابله با آنها چه (شهکاریهایی!!) قبلاًانجام داده بودند، نام این گردهمآیی را کنگرۀ حزب واحد(!) بگذارند، تا باز نوبت به عروج وجلوس (امیر ارسلانهای افغانی) برسد.این دیگر نه تنها مایۀ شرم وخجالت است،بلکه به هیچ وجه نمیتواندبرای مبارزین واقعی حزب ما(بمعنی وسیع واژه) قابل قبول باشد. آرزومندی این بود که بعد این همه بحران سیاسی- تشکیلاتی،تشدید بی اعتمادی وچند دستگی درداخل تشکلات رفیق، نه خود این پیشکسوتان ، دست به اقدامات خودسرانه وغیر دموکراتیک خواهند زد،ونه برای این گروهک کسی اجازۀ (بدعت) جدید وفاجعه بار را خواهد داد.
دوم : همه رفقا وتعقیب کنندگان جریانات حزبی ما میدانند ، که سه سال تمام درراه وحدت دربین دوحزب مبارزه کردیم وبه خبرها وراپورهای رفقای مسوول وحتی به گزارشهای غیر واقعی شان درمورد پیشرفت ، تعمیق وبرگشت ناپذیر بودن پروسۀ وحدت ورفتن به کنگرۀ حزب واحد، اعتماد کردیم ، ودل خودرا (خوش ) کرده بودیم که عنقریب رفقای ما باهم یکجا میشوند. باید اعتراف کنیم که مارا فریب دادند واز اعتماد ما،بی نهایت سوء استفاده کردند ، وسرانجام دیدیم که چه شد وچه کردند .
این افرادِ محدودِ خودپسند که خودرا باحیل مختلف وفعالیتهای مخفی ازطریق فریب دادن کادرها،قسم خوردنهای دروغین بنام(شرافت،وجدان ونام رهبران متوفای طرف حرمت )،تقارب پلانیزه شده با اعضای خانواده های رهبران عزیز وفقید ما برای کسب حمایت آنها از پلانهائیکه بعدأ غیرحزبی بودن وغیر سالم بودن اهداف شان برهمگان معلوم گردید، اولاًبرمقدرات رفقا درشورای اروپایی حاکم شدند، وبعدأ زمام امور را بدست گرفته بهر سو وطریقی که منافع شان بود،نه اینکه خود طی راه نمودند، بلکه تعداد زیادی ازصادق ترین رفقای مارا باخود،برای رفتن به آدرسهای نامعلوم همراه ساختند. اما ، خوشبختانه تعداد قابل ملاحظۀ رفقای ما درطول راه ، بعد عدم دریافت جوابهای قناعت بخش ومشخص نساختن آدرسهای جدید سیاسی ومکانی که باید درآن جا(نفس تازه) میکردند، راه شان را جدا ساخته یا تیم پیشقراول را تنها گذاشتند ، ویا به آدرسهای قدیمی ومطمین شان برگشت کردند.
سوم : اکنون که درکارکنگره ایکه قبلاً ازطرف خود این باصطلاح پیشکسوتان، بنامهای کنگرۀ حزب واحد، کنگرۀ وحدت وکنگرۀ احزاب نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وحزب متحد ملی افغانستان ویا کنگرۀ تاریخی خوانده میشد،باوجود براه انداخته شدن انتخابات ومشخص شدن تعداد نمایندگان درداخل وخارج وطن، بخشی از رفقا که قبلاً تعلق تشکیلاتی با رفقای نهضت داشتند، باثر مخالفت تعدادی ازرهبران نهضت ،خاصتاً بخش اروپایی آن که برهمه اموردرآن حزب مسلط اند، ازشرکت درآن کنگره ممنوع شدند، وتخریبات واتهامات درمورد حلقۀ رهبری حزب متحد ملی راطرف توجه قرارداده ویا قبول کردند، ودرنتیجه درکنگرۀ حزب واحد اشتراک نکردند، این سوال پیدا میگردد که چه باید کرد ، وچه راهی را باید درپیش گرفت؟ .
دراین زمینه یگانه گزینۀ عاقلانه، طرف قبول اکثریت رفقا وبی مصرف سیاسی،مراجعۀ همه احزاب، گروه ها وکادرهای حزب دیروز به میز مذاکرۀ وتفاهم رفیقانه غرض از سرگیری گفتگوهای مؤثرو توأم باعلاقمندی واحساس مسوولیت غرض فراهم سازی زمینه برای ایجاد صف واحد رزمی ووطنپرستانه میباشد، که خودمیتواند عامل قوتمند برای تأمین وحدت صادقانه وساختن حزب واحد باشد. حزب واحدی که تشکیل وفعال شدن مجدد آن بر اساس نورمها وقواعد دموکراتیک حزب سازی معاصر، خاصتاً دراحزاب دموکراتیک، آرزوی دیرینۀ ده ها هزار مبارز فداکار،باتجربه وآمادۀ هر نوع فداکاری درراه تحقق آرمانهای بزرگ عدالت خواهی وظلم ستیزی میباشد.
چهارم : اکنون که به برکت سخاوت نامحدود رفقای ما درنهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان درمورد تعبیر وتفسیر واژه ها ومورد شناسایی قرار دادن همرزمان ویاران درمبارزه،یا شاید باثر ناگزیری ویا انتقامجویی از حزب متحد ملی که کنگرۀ حزب واحد را یکجانبه دایر نمود، وبقول این رفقا اساسنامه وبرنامۀ حزب واحد را (دزدی) کرد،ویا شاید بنابرسایردلایلی که در (قلب شاعر میتوان معنی واقعی) آنرا پیداکرد، ازیک طرف وازطرفی ، بنابردرکِ عمیقِ فلسفی یی ایدولوگ های سوسیالیزم معاصرو دادن مفهوم جدید وعملگرایانه به(چپ معاصرافغانی)،ازسوی رفقای گرامی ما در حلـقــۀ رهبری ( نهضت آینده)، ما، بی خبران از سیاست، خوشبختانه خبر شدیم که حزب (پیوند ملی) ، خاصتاً رهبر آن (آقای سید منصور نادری) ازلحاظ فکری،سیاسی وموضعگیری درقبال منافع زحمتکشان ومظلومان افغانستان وجهان ،با آرمانهای مقدس حزبی واجتماعی ( چپ ترین بخشهای جداشده از پیکر دیروزی حزب ما، کاملاً همنوا میباشد . شنیدن این خبر مهم واین رویداد بزرگ که باعث اتحاد وطنپرستانۀ (پنج) حزب نیرومند سیاسی افغانستان گردیده است، بدون شک درآیندۀ نزدیک مردم را شاهد پیروزیهای بزرگ سیاسی خواهد ساخت.!!!!!!!!!!!
پنجم : علی رغم یقین نداشتن وعدم اعتماد تعدادی از رفقای مسوول دراروپا، که درطول سالهای گذشته (به زعم خودم) آنهارا دشمن دموکراسی درداخل حزب قلمداد کرده ام، وعلیه پندیدگی تشکیلاتی وخویشخوری ورفاقت بازیهای شخصی شان درداخل تشکیلات دست به واکنش ومبارزه زده ام،میخواهم با تمام صداقت اذعان کنم وقسم بخورم که من همه یاران وهمرزمانم را بالاتر ازجانم دوست دارم وهیج برتری یی برای احزاب وگروه ها، جز عملکرد وصداقت شان درراه نجات مردم ووحدت رفقا ومبارزین ومبارزۀ عملی درداخل وطن، قایل نیستم. رفقای مبارز وهمرزمان قدیمی ام در نهضت فراگیر جز افتخارات ومباهات سیاسی وشخصی من اند،من برای هرکدام آنها ارزش واحترام بزرگ قایل هستم. ولی اینرا خوب میدانم که ماهمه اسیران استبدادهای تشکیلاتی بودیم وبه آزادی ودموکراسی نیاز داشتیم وداریم.هر حزبی، چه رفیق وچه دوست ومخالف که استبداد تشکیلاتی، خودسری، قوم وزبان پرستی ،موضع گرفتن درعقب نام وجایگاه رهبران فقید بقصد شکار سیاسی وکسب امتیاز،چپ اشاره دادن وراست خزیدن را پیشه کند، وباوحدت همرزمان تحت عناوین فریبنده مخالفت نماید وبه سیاست شرم آورعدم واکنش عملی وافشاگری دربرابر کلیه اقدامات شرارت پیشگان داخلی- منطقوی وجهانی ادامه دهد، بدون شک با مخالفت ما وسایر مبارزین وطنپرست مواجه میگردد.
محترم داوود رزمیار رئیس شورای اروپایی نهضت فراگیر درنوشتۀ اخیر شان ازنام کمیتۀ اجرائیۀ (حزب واحد) نوشته اند:(( ائتلاف احزاب دموکرات و ترقیخواه، دورنمای پایه گزاری حزب سرتاسری را در برابر خود قرار داده است. کنگرۀ وحدت نه تنها مغایرتی با این دورنما ندارد، بلکه زمینه های عملی مساعد را برای رسیدن به این هدف دورنمایی ایجاد می کند. ما علاقه مند رشد و نیرومندی هر حزب و سازمان عضو ائتلاف هستیم و ترجیح می دهیم که حزب سرتاسریی که ائتلاف به حیث فرجام مأموریت خود مطرح می سازد، آمیزش احزاب و سازمان های نیرومند باشد.)).
این سخنان واضح هیچ حاجتی به تفسیر ندارد.هدف ایشان از رسانیدن این مژده برای رفقای حزبی یی ما اینست که (پنج) حزب شامل ائتلاف برای تشکیل حزب واحد کارمیکنند. این اقدام بحدی خطرناک است ، که یاحزب پیوند ملی که اساساً ازطرف تعدادی از برادران اسماعلیه مذهب تا حال حمایت شده اند،قربان این قمارسیاسی خواهد شد، ویا رفقای حزبی ایکه بیشتر از چهل سال درپای آرمان وتفکری جهان شمول که تأمین عدالت اجتماعی وبرابری حقوقی انسانها درهمه ساحات زندگی درمرکز اهتمام ورسالت شان قراردارد،حزب مشترک را باهر حلقه وسازمان قومی- مذهبی-شخصی ومنحصر به بخشی از اعضای خانواده های مذهبی،برای آن تشکیل نخواهند داد، که تاهمین اکنون حزب متحد ملی را بخاطر رفتن درائتلافی تحت ریاست داکترعبدالله عبدالله،مورد انتقاد شدید قرار داده وآن عضویت را باعث ناکامی وحدت قلمداد میکنند، قربانی خواهند بود.
رفقا، مسوولین وکادرهای عزیز حزب !
بیایید، صادقانه آشتی نمائیم وباهم وحدت کنیم وبجای رفتن درائیتلافهای بی مفهوم ومقطعی یی دل خوش کنندهء موقتی، با لشکریان عظیم مبارزین با تجربه ومعتقد به عدالت اجتماعی یکجا ومنحد گردیم ، وپرچم مبارزه را برای نیل به آزادی، استقلال واقعی، تأمین صلح وامنیت دایمی ، نابودی آخرین آشیانه های ظلم، فساد، تبعیض، برتری جوئیهای قومی- زبانی وکلیه مظاهر ستم ، جهالت ، تحمیق مردم، بنیادگرایی وفرهنگ ستیزی وعلیه هرنوع مداخلهء منطقوی وجهانی تحت هر نام ( ظاهراً جذاب وفریبنده ) ،ولو ازهرمصدری به وطن ماصادر گردیده ومیگردد،طوری به اهتزاز در آوریم، که دراطراف آن، هر حزب عدالتخواه ، مترقی ،ملی وخواهان دموکراسی( چپیها ومذهبیها)، هرگروه وشخصیت مبارز، وطنپرست وترقیخواه، بطور طبیعی خودرا دریابد، وهیچ مانع وپیش شرطی بسان بهانه تراشیهای معمول امروز درامر متحد شد نهای رفقا، در آن وجود نداشته باشد .
ما به توان واستعداد رفقای خود باور داریم. آنهائیکه ( گِل را گُل )ساخته وبا آنها ائیتلافها وجبهه های رنگین ساخته میتوانند، رفقای خودشان را که سالهاست بهترین گلهای سرسبدِ ترقیخواهی ،وطن پرستی ودفاع از مظلومان بوده اند،باید باکل دلسوزی واحساس مسوولیت متحد سازند، ویا خود با آنها متحد گردند. رفتن در اتحادهای که خود به دموکراسی،حقوق بشر، تساوی حقوق انسانها، اعتقاد ندارند، ولقمۀ نان وشوکت وزندگی های افسانوی شان از پول حرام،از دارایی عامه وآبله های دستان مردمان تهیدست وبند افتیده درجال فریب ودروغ بدست آمده است، نه تنها قابل اعتماد نیستند،بلکه آنها را دموکرات وترقیخواه یعنی( رفیق ) جازدن، جفا درحق اندیشه وآرمانهای پاکیست که بهترین فرزندان وطن درراه تحقق آن قربان شده اند.
بیائید ، اهداف بزرگ میهنی ،عدالت خواهی وباور به اندیشه های تابناک انسانی را قربان اهداف تاکتیکی ناسالم وزودگذر نسازیم، تافردا نزد اندیشه،وجدان ومردمان عزیز وطن احساس شرمساری وکمبود نکنیم.چرا استعداد ها وقدرت مانرا درراه برائت دادن،مطرح ساختن وهمراهی با گروه هایی بکار ببریم که دیر یازود، وجدان بیدار وحسابگیر هموطنان وجامعۀ عدالتخواه جهانی درصدد تصفیۀ حساب با آنها وارد عمل خواهد شد.
بیائید، باردیگر تلاشهای وحدت طلبانه را زنده وفعال سازیم، واینبار فراتر از اعضای نهضت فراگیر دموکراسی وحزب متحدملی افغانستان بیندیشیم، و زمینه را درقدم اول برای آغاز گفتگوهای صریح،رفیقانه،دارای برابری حقوقی(منتفی دانستن کمیتها ومنتسب بودن به شخصیتهای کلیدی دیروز) وکاملاً دموکراتیک با تمام احزاب خورد وبزرگ، تمامی حلقه ها وشخصیت های رفیق، مساعد سازیم.آغاز این پروسه،اینبار باید هیچ نوع مخفی کاری وفعالیت های تخریبی زیرزمینی را بهمراه نداشته باشد، وازاین نیز نباید بترسیم که کیها درحلقۀ رهبری ویا دررأس حزب آینده قرارخواهد گرفت.باید با صراحت بیان کنیم وبپذیریم ، که یکی ازعوامل اصلی شکست کنگرۀ قبلی «کنگرۀ حزب واحد»،همین (چانه زنیهای تشکیلاتی وپیش شرطهای غیر دموکراتیک وخواسته های محدود فردی وفرکسیونی بود) که باید ، به هیچ صورت تکرار نگردند. نتیجۀ آن تلاشهای وحدت طلبانۀ جمعی وچندین سالۀ رفقای وحدت خواه وحلقات بااحساس دررهبری دوحزبِ گویا(واحد) شده، قربانی یی مصلحتهای شخصی وتوقعات فردی برای رسیدن دررأس حزب واحد وبیرون آمده از کنگره یی وحدت گردید.
رفقای عزیز ! تا به کَی،کادرها،صفوف حزب ومدافعین ومتحدین آن درهرزمان وشرایطی باید کفاره پردازان خرابیها وکجروییها ی قدرت طلبان بی احساس (تعدادی پیش کسوت«! ») وباج دهنده برای چنین عملکردهای ضدحزبی وضد منافع مردم وطن خودباشند؟! . لذا،باید ابراز نظر نمائیم که تحمل ،گذشت وخموشی باید خاتمه یافته باشد.« از استعمار ،تجاوز وامپریالیزم ،چشم انتظار کمک داشتن وبا آنها کنارآمدنویا همنوا شدن، خودرا فریب دادن،وقت را ضایع کردن وکسب بی آبرویی وتجرید از مردم ونیروهای واقعاً دموکراتیک است». آنها برای نجات ما ومبارزه علیه بنیادگرایی ونابودی گروه های خون ریز و تروریست برای آن نیامده اند، که این گروه های جنگی وتعدادی اخیراً سیاسی شده، مخلوق خود آنها اند . استکبارجهانی هیچ ملتی را جز برای تأمین منافع خودشان همراهی وکمک(!) نکرده ونمیکنند.
بیائید، صادقانه متحد شویم ویکدیگررا باکل صمیمیت واخلاص درآغوش بگیریم وحزب واحد،متحد، یکپارچه،مبارز و پویا را که مدافع راستین منافع زحمتکشان ودشمن با ظلم ،تبعیض، بیعدالتی وغارت واستثمارباشد، احیا وفعال سازیم. درصورت داشتن اعتماد به نیروی خود واقدام عملی درراه تحقق آرمانهای انسانی یی مان،ازطریق وحدت همرزمان واتحادکلیه وطندوستان، بدون تردید براهریمن جنگ، تجاوزوبیعدالتی وغارتگران دارایی های رو زمینی وزیر زمینی وطن، پیروز میگردیم.
درآشتی ووحدت هیچ خساره وجود ندارد، ودرتداوم کشیدگیها ودشمنیهای داخل خانۀ مشترک، نه تنها منفعت وافتخاری نصیب ما نمیگردد، جز، آنکه همیشه رنج ببریم، خجالت بکشیم واحساس کمبود وسرافگندگی نمائیم .
بادرودهای رفیقانه : جلیل پرشور