مختصراز صحبت گل اقا عمرزی در جلسهء کمیسیون تفاهم و وحدت..مورخ 21-7-2012 شهر هامبورک آلمان

 

ای بسا هندوو ترک همزبان   ای بسا دوترک چون بیگانگان

پس زبان همدلی خود دیگراست  همدلی ازهم زبانی بهتراست  "مولانا "

 

رفقا و دوستان محترم

مطابق توافقنامهء جلسهء کمیسیون تفاهم و وحدت... که به تاریخ 30و31 جنوری 2010 صورت گرفته بود. یکعده احزاب و حلقات سیاسی در آن شرکت نموده بودند.در این جلسهء تاریخی توافق به عمل آمد که تدویر مجمع عالی پروسهء است کثیرالجوانب و طولانی. اعضای کمیسیون تفاهم و وحدت صلاحیت دارند تا تدویر مجمع عالی به اقدامات معین سیاسی تشکیلاتی از جمله اتحادها و ایتلاف ها دو جانبه و چند جانبه اتخاذ مواضع مشترک در رابطه به مسایل با اهمیت ملی و بین المللی متوسل گردد.

       باید عرض نمایم که این نوع  اتحاد ها و ایتلافها باید دارای ابعاد گسترده و وسیع باشد.زیرا برای تحقق وحدت ملی مثمر است.       

موضوع اتحاد ایتلاف و وحدت نزد عدهء از اشخاص و افراد مبهم است.ولی دیده میشود که در عمل زمینه برای چنین عمل کرد ها فراهم گردیده است.درین مورد میتوان بطور مثال از کمیسیون تفاهم و وحدت.. جبههء نجات از بحران و ایتلاف احزاب نام برد.بلاخره ما همه به این عقیده باید شویم که به تنهائی هیچ عمل مثمر امکان پذیر نیست.

توجه باید کرد که کار کمیسیون تفاهم و وحدت موقتی و گزرا نبوده بلکه انرا بصفت یک پروسهء دوامدار در تیوری وعمل مدنظر باید داشت.

من امیدوار هستم به همکاری هموطنان خویش مطالب عملی و نظری جدید مطابق تحلیل از وضع جدید جامعهء ما تنظیم گردد.وراه های بیرون رفت از معضلات که سد راه تفاهم و وحدت است از میان برداشته شود.

کمیسیون تفاهم و وحدت در  ابتدای مرحلهء کار خود به مشکلات و مقاومت های گوناگون روبرو بود و تا حال ادامه دارد.اگر چه کار کمیسیون تفاهم و وحدت انقدر هم چشمگیر نیست ولی فراموش نباید کرد آن چیزی را که گزارش دهندهء کمیسیون ارائه نمود قابل غور و دقت است.

همان طوریکه استقرار حالت های دموکراتیک به حیث پیشقراول برای مراحل پیشرفته و مترقی در یک جامعه مشکلات های خود را دارد کمیسیون تفاهم و وحدت نیز مراحل ابتدائی خود را با موجودیت مشکلاتها سپری مینماید.هرگاه در یک جامعه برای تفاهم و وحدت کار صورت نه گیرد ادامهء وحدت ملی با خطر بزرگ روبرو میگردد.چنانچه وضع کنونی جامعهء ما شاهد ادعای ماست.

به اطمینان کامل عرض مینمایم که کمیسیون تفاهم و وحدت چنانچه از نامش پیداست تفاهم به حیث یک عمل پیشفرض وحدت ها اتحاد ها واتیلاف ها و سایر کنار آمدنها در نظر گرفته شده است که خوشبختانه نتایج مثبت دارد.با تاسف باید گفت که بعضی از حلقات سیاسی معتقد به تفاهم و وحدت بین نیروهای ملی ودموکراتیک نیستند.باید به ادامهء مبارزه علیه این طرز تفکر نا درست آنها متفق باشیم.

فراموش نباید کرد که تفاهم و وحدت به صفت یک اصل زرین باید در مرکز ثقل کار هر افغان متجلی باشد.هرگاه با طرز تفکر خام وبرداشت نا درست از تفاهم و وحدت با قضایا برخورد نمائیم به اطمینان میتوان گفت که  در تحلیل خود دچار اشتباه شده ایم .برای دریافت حقیقت همه امکانات را در جامعهء خود جستجو نمائیم.

ما متوجه هستیم که یک عدهء از دوستان موضوع تفاهم و وحدت را دچار ابهام میسازد.این حقیقت را به خاطر باید داشت که مسئلهء تفاهم و وحدت برای اجرای کار پلان شده بین حلقات مختلف سیاسی مطابق خواست جامعهء افغانی از طرف کمیسیون  تفاهم و وحدت طرح است بجا و مطابق خواست زمان.مفهوم تفاهم ممکن است که یک مفهوم محدود باشد ولی مفهوم وحدت و ایجاد یک حزب افغانستان شمول خیلی ها وسیع و گسترده است.نخستین عملکرد کمیسیون تفاهم و وحدت در داخل کشور همکاری به خاطر ایجاد ایتلاف احزاب همسو بود.

بعضی از حلقات سیاسی با طرح مطالب تحت نام اصول وموازین در مورد ایجاد تفاهم و وحدت و کنار آمدنها بالای اصول لمیده اند.دست به حلقهء سکتاریسم سازمانی زده اند.مخالفت با اصل کنار آمدنها مخالفت با عمل نیک و صلحجویانهء انسانها است.زیرا کنار امدنها انعکاس دهندهء همدلی است.عدهء با طرح های بلند پروازانه نه تنها در وضع کنونی در داخل جامعه راه ندارند بلکه به اصطلاح عامیانه از فضای افغانستان هم عبور کرده نمیتوانند.باید یاد آور شد نظریات و طرز تفکرکه در گذشته ها مروج بود در وضع فعلی کشور ما کار آئی اش ضعیف گردیده است.

حوادث و فروپاشی که در جهان به خصوص دریکعده از کشورها و احزاب سیاسی  بوجود آمده ما را وادار میسازد تا دست به طرح یک سلسله سوالات بزنیم.

این حق طبیعی ما خواهد بود.عدهء از دوستان از طرح چنین سوالات طفره میروند علت این است که هنوز هم در حصار عقاید گذشته محدود باقی  مانده اند.هرگاه ما خودرا مقید به یک سلسله طرح  های ایدیالوژیکی دور از شرایط جامعهء ما بسازیم .با حول خود بیگانه خواهیم بود.

به قول نیچه  " نقد خرد نفی خرد نیست" منطق زده ها با تعبیر غلط از جامعه خودرا به صفت عاقلان بالای دیگران تحمیل مینمایند

باز هم به قول نیچه عاقل مرکز ثقل عالم نیست و کلید یافتن حقیقت هم در جیب آنها نیست.

ایا دوستان به این  مطلب توجه نموده اند که موضوع تفاهم چه در سطح یک کشورو چه در سطح از جهان به یک موضوع داغ و حیاتی بشریت مبدل گردیده است.موجودیت سلاح های نابود سازی بشریت هر لحظه انسانهای سیارهء ما را تحدید مینماید این همه بخاطر برتری جوئی انسان بر انسان مروج گردیده است.سازش ها وکنار آمدنهای عدهء از کشور ها ما را به گذشته ها متوجه میسازد که در ایام  جنگ سرد عدهء از کشور ها حتی پرندگان مهاجرکشور دیگر را نمی پذیرفتند ولی ما می بینیم که  امروز بخاطر منافع خود چگونه کنار می آیند. قصد ایجاد پایگاه حمل و نقل ناتو در اولیانوفسکی با اعتراض شدید مردم والگا روبرو گردید.

هرگاه به جهان نظر اندازیم به یک نظم جدید در جهان بر میخوریم. این نظم نو  هر لحظه ما را به یک زیست آرامش و صلح آمیز با سایر مردم  فرا میخواند.

لذا اگر ما ادعای  صلح و سعادت برای مردم را داریم باید فضای تفاهم میان افغانها را به خاطر رسیدن به یک وحدت و تشکل واحد سیاسی تقویت نمائیم.در غیر آن لاف وگزاف بی جای یک عده در  میدان سیاست جز فریب  مردم چیز دیگر نخواهد بود

 

    

به امید ایجاد صلح وحزب واحد سیاسی در افغانستان عزیز

 

 


بالا
 
بازگشت