محمدعوض نبی زاده

                                   

 تمایل میراثی شدن قدرت درافغانستان

 

یازده سال تجربه ناکام تطبیق نظام متمرکز ریاستی در افغانستان  نشان دادکه محصول آن تحکیم استبداد فردی ریس جمهور و تضعیف نقش پارلمان وکم رنگ ساختن نقش نهاد های مدافع ارزشهای دموکراسی در کشور بوده است . نظام ریاستی افغانستان، بربنیاد «دموکراسی اکثریتی» و استقرار سیستم متمرکز ریاستی در کشور، ایجا د گردید  که درطی مدت یازده سال  بیک حکومت مافیائی نا کارآمد , آغشته به فساد وناقض قوانین علیه شهروندان مبدل شده است. نظام فعلی با عملکرد شیوه های  تک روانه فردی و  خاندانی علیه اقوام محروم  همه ی مجرا های قانونی را برآنان مسدود نموده اند.نظام ریاستی  کنونی زمینه های گذار بطرف دیکتاتوری فردی را بشکل آرام آن فراهم نموده که برخی ازین نشانه های گذاربطرف میراثی نمودن قدرت در کشورتوسط تیم حاکم  را  هرروزبرملا و افشا میسازد.چنانچه اقای حامد کرزی،درین اواخیر به کمیسیون مستقل انتخابات گفته که برای جلوگیری از "مداخلات خارجی" در انتخابات ریاست جمهوری کشور، تدابیر بگیرد که" مداخله و اعمال نفوذ در انتخابات از سوی کشورها و نهادهای غیرمسئول به هیچ عنوانی قابل قبول نیست. این درحالی است که تیم حاکم درصدد حفظ قدرت تا سال های بعدی واعلان جنگ علیه تمامی نیروهای سیاسی است که مخالف میراثی شدن قدرت درافغانستان هستند. پافشاری روی جلوگیری از مداخله کشورهای خارجی , جامعه ی جهانی را ، بیش از پیش با چالشی سخت رو به روخواهندکرد. چون تیم حاکم تلاش دارد تا دورۀ انتقال قدرت بطور مسالمت آمیزدر افغانستان انجام نشود. دولت برای جلوگیری از شکل گیری مفکوره سیاسی در بین گروه های مختلف سیاسی دست به توطئه های غیرقابل قبول زده است.عکس العمل تند آقای کرزی در موردطرح جبهه ملی افغانستان بخاطر تغییر ساختار سیاسی، ریاستی به نظام پارلمانی تصادفی نبوده بلکه تیم حاکم ، ضمن فرصت‌سوزیهای بزرگ، افغانستان را به کشوري مافیایی تبدیل کرده است در حالیکه غیر متمرکز سازی ساختار نظام متمرکزبوروکراتیک فرد محورریاستی وانتخابی ساختن والیان ولسوالان و شهر داران در افغانستان در تامین عدالت و همگرایی قومی در کشور یکی از نیازهای اساسی جامعه به نظر می‌رسد در دموکراسی انجمنی ونظام سیاسی غیرمتمرکزفدرال پارلمانی احزاب سیاسی و اقوام با اعزام نماینده گان خویش  در پارلمان مرکزی در یک اتحاد داواطلبانه وحت ملی واقعی را بوجود اورده و هر گروه قومی به تناسب جمعیت خود در ساختار قدرت حضور یافته و حاکمیت مرکزی را اداره می نمایند.

 

 تبارزبرخی از نشانه ها ی موروثی ساختن قدرت توسط تیم حاکم ما را بیاد نظام حکومتی قرن نزدهم در افغانستان می اندازد که درنظام امپراتوری خاندان محمد زائی ها درقرن نزدهم جنگهای خونین میان برادران  محمد زائی بخاطر تقسیم مناطق قدرت صورت گرفت که با پادرمیانی چند تن ازبزرگان قبیله، برادران محمد زائی - افغانستان رابشکل ملکیت موروثی بین خود، ترکه وتقسیم کردند.همه برادرها وبرادرزاده ها جهت استحکام بنیاد سلسلهً قبیله ی وانتظام اموردولت صلاح برهمین کردند که : ملک کوهات وانکو وتوابعات آنرا نواب عبد الصمد خان ، ملک پشاوروهشنغر وخالصه جات وغیره متعلقات آنجاراسرداریارمحمدخان وسردارسلطان محمدخان وسردارپیرمحمدخان وملک دارالسلطنه کابل وکوهدامن وخالصجات وتوابعات آنرا سرداردوست محمدخان وسردارامیرمحمدخان ، ومالیات ومعاملات طائفهً غلجائی ودارالسلطنهً کابل را نواب عبدالجبارخان وملک لوگر وچرخ و تاجکیه ومیدان وغوربند وخالصهً لهوگرد را سردارحبیب الله خان وسردارمحمداکرم خان وبرادران او متصرف باشند این است نمونه ی  ازیک ساختار امپراتوری  قبیله ی درافغانستان قرن نزدهم که، بخاطربدست آوردن قدرت خانوادگی وفردی، قلمرواین مرزو بوم را، بیک آتشکدهً ملوک الطوائفی مبدل ساخته بودند. حدود دوسده پیش، افغانستان دربین برادران محمد زائی بشکل فلاکتباری نفس میکشید. این برادرهای 21 تنه درتاریخ بنام برادران قندهاری، برادران پشاوری وبرادران کابلی شهرت دارند. چیزی که نمونه های ویرانگرآن درتاریخ قرنهای نزده و بیست درافغانستان درزنجیرۀ برادرکشی ها وکورکردن های سریالی «برادران سدوزایی»نیز تجربه شده است.

زمانیکه ، به گذشته ها مراجعه شود، کشمکشهای اولادهً پاینده محمدخان محمد زائی ,باروند کشمکش های سیاسی ورویکردهای خانوادگی وقبیله ای نظام موجود تاحدودی همسوئی دارد، اکنون آقای حامد کرزی نیز،شاید  چنین تمایل داشته باشد که خواب چنین امپراتوری را درتقسیم وترکهً افغانستان، درسر بپروراند چنانچه خالصه جات قندهار، توابعات مشرقی وجلال آباد، دارالسلطنهً کابل، پکتیا ووردک وسایر ولایات ونیزجدیداً حوزهً نفت خیزدریای آمو وگازشبرغان دردست، نزدیکان رئیس جمهور، میچرخند، اما به نظرمیرسد که دیگر برادران قندهاری، برادران کابلی وبرادران طالبی، درکشاکش انتخابات ریاست جمهوری بعدی به نفع آقای کرزی ویا برادرش قیوم خان کرزی، پیروزی را درقبال داشته باشند . کاندیدنمودن قیوم کرزی نخستین پیام إحیای حس موروثی بودن قدرت درکشوراست که جمهوریت را ماهیت سلطنت میدهد ودموکراسی را زیر سایه تحکم واجبار می نشاند. با کاندید شدن کرزی ثانی بوی سلطنت وموروثی بودن قدرت به مشام میرسدکاندید شدن برادررئیس جمهور از نوع جمهوریت کیوبا وکوریای شمالی است که با دموکراسی وجمهوریت ارتباط ندارد در ضمن تیم حاکم میخواهد با تشدید تشنج اوضاع امکانات انتخاباتی ریاست جمهوری را به چالش بکشد، تا برای رئیس جمهورزمینهً میسرشود که ازهمان ابزارتاریخ زدهً لویه جرگه استفاده برده و ابقای خودرا تاچند سال دیگری تسجیل بخشد. نصب راتب جان پوپل پسرمامای آقای حامدکرزی، بحیث گردانندهً حوزهً نفت خیزدریای آمو، همه شواهد آنست که دادن امتیاز استخراج منابع نفتی شمال به چین، که این میدان انرژی همانند مس عینک لوگربه واسطۀ چند شریک اقتصادی مستقردرارگ به رهبری خانوادۀ رئیس جمهور، براساس یک «جورآمد» پنهانی به چینایی ها واگذارشده است. هدف اساسی حکومت ، دلسوزی برای حفاظت از ثروت های ملی نیست بلکه حفاظت ازمنافع برخی شرکا و اعضای همسو با خانواده مقامات دولتی است که در این پروژه شریک می باشند وقصد دارد تا منافع این حوزه نفتی را نیز در اختیار خود داشته باشند.

خاندان امپراطوری كرزی در واپسین روزهای حضور در مسند قدرت در افغانستان، سخت در تلاش برای حفظ جایگاه و موقعیت اجتماعی خود است .برای تداوم استبداد خاندانی و تک قومی خویش سعی دارد که برادرش قیوم کرزی ویا یک فرد دیگر از تیم حاکم را  آماده نمایدتا به عنوان رییس جمهوربعدی، درانتخابات آینده خودراکاندیدکند.اما عبورجنگ از جنوب به مرکز ازمسیرشمال ایجاد بسترسیلاب از دهلیزشمال به سوی مرکز، حزب اسلامی به یاری هسته های بومی خویش درشمال وحمایت های دولتی به شمال برمی گردد تا شرایط مناسب برای آخرین فاز تصادم سرنوشت سازبین حزب اسلامی و نیروهای مخالفش ، فراهم شود.آخرین تکانۀ جنگی واجتماعی درشمال ویگانه مبداء حرکت به سوی «شمالی» وپایتخت تلقی خواهد شد.ماهیت عملیات ازاستقامت شمال، براساس اجرای عدالت وشریعت تنظیم شده است. روشن نیست که فرماندهی عملیات ازشمال دردست طالبان خواهد بود یا آن که حزب اسلامی با توجه به تجارب زیستی وجنگی درمنطقه، ابتکارعمل را دراختیارخود خواهد گرفت برای مردم افغانستان دشوار است؛ چون درهیچ جایی از قاعده های بازی قرار ندارند بلکه بعنوان ابزار بازی دردست بازیگران  جهانی و منطقه ی قرار گرفته اند. درحالیکه گروه طالبان بخش مهمی از قبایل پشتون را قانع ساخته‌اند که مبارزه آنها، جهاد از بعد ایدئولوژیک آن برای نجات کشورازاشغال خارجی است و از بعد قومی، مبارزه‌ای برای احقاق حق تاریخی حکومت پشتون‌هاست که طی سه صد سال گذشته، همواره در کابل صاحب قدرت بوده‌اند واکنون حامد کرزی توان حفاظت از حق تاریخی این قوم را ندارد.

                                                                    پنجم   - ماه – اگوست– سال – 2012

 

 


بالا
 
بازگشت