مهرالدین مشید
نگرانی مثلث شیطانی به مثابۀ نمادی از آتش، خون و سرمایه
بدون تردید مثلث شیطانی به مثابۀ نمادی از آتش، خون و سرمایه نام آشنایی برای مردم افغانستان است و به مجرد شنیدن آن سه خاین ترین ضلع در ذهن شان خطور میکند که بیشتر از سه دهه و بویژه بعد از ده سال اخیر در زیر چتر تهاجم امریکا بد ترین جفا را در حق مردم افغانستان روا داشته اند . این مثلث خون آشام و به قولی "داراکولایی" و همدستان نزدیک تاجران خون و سرمایه که با مکیدن خون مردم مظلوم افغانستان به مراتب فربه تر از گذشته شده اند . در راس این مثلث سه نیروی شیطانی و انسان دشمن قرار دارند که به سان غول های خظرناک قدرت، ثروت و تزویر نه تنها بر شانه های مردم افغانستان با شکم های گندیده سنگینی دارند؛ بلکه دستان خود را چنان در گلوی این مردم فرو و دهن ها را زیر گلو های شان نشانه گرفته اند تا با فشار های آهنین خون بیشتری بیاشامند .
این مثلث بوسیلۀ مافیا های گوناگون شکل گرفته که عناصر متشکلۀ آن مافیای دولتی، مافیای جهادی و مافیای مواد مخدر است که در یک زنجیر فشرده و درهم بسته بصورت بیرحمانه یی به شکار مردم افغانستان و دارایی های آنان برآمده اند . این مثلث در ظاهر جدا و اما در اصل با هم و گسست ناپذیر اند . این مثلث شوم مانور بر سر منافع مردم را سکوی پرشی برای رسیدن به اهداف شخصی،سیاسی، قومی و گروهی خود قرار داده و برای تاراج دارایی های مردم همدست بوده و تنها زمانی نامتحد اند و به رقابت با یکدیگر می پردازند که منافع شان در خطر چپاول یکدیگر قرار بگیرد . این مافیا ها بویژه از ده سال بدین سو در خوان کمک های ذلت بار امریکا و هم پیمانانش بصورت شگفت آوری فربه شده اند . این زنجیرۀ خطرناک مافیایی و شرکای شان توانستند تا با تاسیس کمپنی های امنیتی و شرکت های ساختمانی در زد و بند با خارجی ها و مقامات دولتی ملیون ها دالر را دزدی نمایند . این مثلث مافیایی با تاسیس شرکت های ترانسپورتی جعلی از طریق به کرایه دادن موتر های زرهی به دولت ملیون ها دالر کمک های مالی را که برای مردم افغانستان کمک شده بود، در تبانی و سازش با خارجی ها به تاراج بردند . شهرک های رهایشی، ساختمان های بلند منزل، مارکیتهای تجارتی و ... را اعمار نمودند و به تاسیس موسسات اقتصادی و مالی پرداختند که تاراج کابل بانک یکی از نمونه های آفتابی آنها است. شمار زیادی از این زنجیرۀ مافیایی پول های به غارت برده شدۀ خود را به بانک های کشور های خارجی منتقل کردند؛ اما در این میان آنانی بیشتر نگران اند که بخشی از پول های دزدیده شده را در داخل افغانستان سرمایه گذاری کرده اند . این ها با خروج نیرو های خارجی از افغانستان بیشتر از دیگران نگران اند و شاید بخشی از مخالفت ها برای آشتی با طالبان ریشه در منافع شخصی آنان دارد تا مبادا با وارد شدن طالبان در صحنۀ سیاسی افغانستان یا احتمال تاسیس یک حکومت پاسخده و مسؤول پای مصادرۀ دارایی های این مافیا ها و به محاکمه کشاندن آنان امری حتمی به شمار رود . از همین رو است که این مثلث مافیایی در دو گروۀ به ظاهر مخالف یکدیگر بسیج شده و در صدد ایتلاف های تازه برای اخذ قدرت در آینده استند . این مثلث مافیایی که مانند کابوسی بر روان مردم افغانستان سایه افگنده است و با چشمان خود مشاهده میکنند که چگونه دزدانی زیر نام رییس، وزیر، والی ، قوماندان، رهبر جهاد، امیر جبهه، فرماندۀ پیشین جهاد در بافتی دیگر در ساختار مافیای مواد مخدر به نام رهبر و متنفذ قوم به مثابۀ شرکای نزدیک قدرت دولتی و مافیای جهادی دارایی های شان را می ربایند و هیچ کاری از دست شان ساخته نیست؛ زیرا اداره های تحقیقاتی وعدلی و قضایی یاران و پشتیبانان این مثلث جهنمی اند که به گونۀ "خود کوزه و خود کوزه گرو خود گل کوزه " از هیچ ناروایی در حق مردم افغانستان دریغ نمیکنند . از این رو دیده می شود که این مثلث در ساختار و تشکیلات هایی ایتلافی و جبهه یی به دو گروه تقسیم شده و از همین حالا وارد صحنه شده و خواهان به قدرت رسیدن سیاسی در آینده استند . این دو گروه که زیر بهانه های مختلف یکی زیر پوشش تشکیل حکومت پارلمانی و فدرالی و دیگری زیر نام دولت ریاستی سخت یه جان مردم افغانستان افتاده اند تا باشد که در آینده بر اریکۀ قدرت تکیه کنند و نه از تامین نظم، قانون وعدالت در کشور؛ بلکه از شهرک ها، ساختمان های بلند منزل، مارکیت ها و باغ های خود حمایت کنند . در اصل این ها هر گز دغدغه یی برای نجات کشور و تامین قانون و استحکام عدالت ندارند؛ زیرا استقرار نظم ،حاکمیت قانون و تامین عدالت سه دشمن آشتی ناپذیر آنان بوده و مانع تاراج و دزدی های آنان میگردد . این مثلث شوم بصورت زنجیره یی از راس تا قاعدۀ هرم دولت از اداره های اجرایی، عدلی و قضایی گرفته تا مجلس نماینده گان، در گسترۀ وسیع تا پایین ترین سقف جامعه تار دوانیده است. در تبانی نزدیک با یکدیگر به چپاول دارای مردم پرداخته اند .
تاراج زمین های شیرپور، غضب زمین های دولتی و تاسیس شهرک های غیرقانونی در سراسر افغانستان، افتضاح مالی کابل بانک، رسوایی غضب زمین کتابخانۀ عامۀ کابل، آخرین رسوایی خانوادۀ کرزی در دست داشتن در غضب زمین های دولتی و تاسیس شهرک عینو مینه و ده ها شهرک های دیگر، غضب زمین مجید زابلی بوسیلۀ محمد اسماعیل وزیر آب و برق، تاسیس شرکت های امنیتی، آخاذی های دیگر در کنار تجارت مواد مخدر از کمترین مواردی اند که تا کنون بصورت آفتابی از رسوایی های دولت و شرکای مثلث مافیایی آن پرده برداشته است . این مثلث مافیایی در ساختار های دولتی و غیر دولتی به سه گروپ تقسیم شده اند . شماری زیر چتر دولت مشترک المنافع، شماری زیر پوشش جهاد مردم مجاهد و مظلوم افغانستان و شماری هم تاجران مواد مخدر که در شب ها با چراغ و در روز ها با موتر های زرهی و شیشه سیاه، ار بام تا شام مصروف چور دارایی های مردم افغانستان استند . گروۀ اول در خوان گستردۀ پر تنعم فساد اداری، گروۀ دوم در گسترۀ تابوت های ارجمند مجاهدین و امروز در قبای جنگ سالاران و گروۀ سوم در بستر بد امنی ها و قانون شکنی ها به تاراج مصروف استند. نه تنها این ها که این مثلث جهنمی از راهگیری های آفتابی و آخاذی های کلان هم دریغ نمی ورزند . از قرار دادی های بزرگ معادن و نفت و کمپنی های امنیتی باج میگیرند . چنانچه باجگیری دوستم از پیمان کار حوزۀ نفت دریای آمو را چندی بیش رسانه ها افشا کرد . این ها جدا از حفر وکندنکاری های غیر قانونی است که روزانه به ارزش ملیون ها دالر مواد زیر زمینی و آثار تاریخی کشور بصورت خلاف قانونی استخراچ و کشف می گردند و به بیرون از کشور قاچاق میگردند . در راس این تاراج های سازمان یافته بیشتر زورمندانی وجود دارند که دیروز عبای کذایی جهاد را به تن کرده بودند و امروز در سیمای کلانترین تاراجگران دارایی های مردم افغانستان و وارثان جهاد رخ بنموده اند . آنانیکه دیروز نان خورد نداشتند، پدران خدا بیامرز شان در دخمه ها و کوخ ها زنده گی داشتند وامروز از خون ملت کاخ ها ساخته اند، با خروج نیرو های خارجی از افغانستان بیشتر از هر کسی نگران تر استند؛ گرچند در ظاهر بر این داشته های ننگین خویش نه تنها که از خدا احساس شرم ندارند . برعکس بر آنها می بالند و شاید آن کاخ ها را نمادی از پیروزی مجاهدین مظلوم افغانستان هم بخوانند؛ اما بی خبر از آنکه روح شهدای جهاد از آن آنان متنفر اند؛ گرچند درد درونسوز و جانکاۀ وجدانی جسم و روح این کاخ سواران را می سوزاند، اما از این که وجدان های شان مرده است . احساس درد داشتن چه که درد مردم را به نیشخند گرفتن، چاشنی بیش در پاتوق یاران بدنام آنان نیست . شگفت آور اینکه بر تن غارتگری های خود به گونۀ کذایی جامۀ تقدیس پوشانیده اند . شماری ها به رسم عقب نماندن از قافلۀ دموکراسی صادراتی غرب اندکی از شکم آرایی های خود کاسته اند و به نکتایی آرایی ها و ریش آذینی های خود افزوده اند و در یک قمار شگفت آور خود را وقف بازی تختۀ شطرنج لیبرال ها و دموکرات های برخاسته از زیر خاک و خون جنگ مبارزه با تروریزم کرده اند . نه تنها این که در یک تبانی نامقدس به دزدی حیرت آوری پرداخته اند . این ها دیگر نیاز ندارند که زیاد زحمت بکشند، خیلی ساده پول های هنگفت را در بکس های دپلومات اخذ و به خارج از کشور می فرستند .
حال این هایی که بیشتر از سی سال بدین سو دارایی های مادی و معنوی مردم افغانستان را به تاراج برده اند و ملیون ها دالر اندوخته اند و صد ها جریب زمین های دولتی و شخصی را غضب کرده اند و بر روی آن ساختمان های بلند منزل و مارکیت های تجارتی اعمار نموده اند . هر روزی که خبر خروج نیرو های خارجی را می شنوند، خیلی هیجانی شده و گویی دل از دلخانۀ شان کوچ میکند . نگرانی های هر راس و ضلع این مثلث شیطانی متفاوت از یکدیگر بوده و اما در یک چیز وحدت نظر دارند که ادامۀ تاراجگری ها و بقای ثروت های باد آوردۀ شان را در ادامۀ حضور نیرو های خارجی در افغاننستان می بینند . از این رو است که این مثلث شیطانی هر روز در صدد بحران آفرینی های تازه و بزرگتر نشان دادن بحران افغانستان استند و برای حفظ منافع خود از هرگونه سازش و مزدوری با خارجی ها بویژه امریکا، پاکستان، ایران، روسیه، هند و... دریغ نمی ورزند . این مشت جنایتکار نه تنها که مخالف استقرار صلح در افغانستان استند؛ بلکه هر آن در پی فاجعه آفرینی های تازه اند تا اوضاع را هرچه بیشتر بحرانی نشان بدهند و گویا امریکایی ها را برای ماندن در افغانستان تشویق کنند . این در حالی است که امریکایی ها هر روز سخن از برد جنگ افغانستان و شکست القاعده و طالبان به زبان می آورند تا گویا اعادۀ حیثیت شده و جنگ باختۀ افغانستان را پیروزمند نشان بدهند . از این رو دیگر اشتیاق ماندن در افغانستان را نداشته و در کنفرانش شیکاگو تصمیم نهایی شان را برای خروج از افغانستان ابراز کردند .
این به معنای آن نیست که عامل جنگ افغانستان تنها ریشه در داخل دارد و از دخالت خارجی ها درامان است؛ بلکه عامل اصلی جنگ افغانستان منشای خارجی داشته و کشور های همسایه مانند ایران و پاکستان بیشتر از دیگران در صدد به آشوب کشاندن افغانستان استند . روسیه ، هند و چین افغانستان غرق در جنگ داخلی را گزینۀ بهتری میدانند تا تاسیس یک حکومت مقتدر و کارا با اقتدار و حاکمیت ملی؛ زیرا افغانستان نیرومند و با اقتدار خار چشم آنان بوده و مانع دخالت های آنان در این کشور میگردد. از این رو کشور های یاد شده در صدد حمایت زمامداران مزدور در افغانستان استند تا منافع سیاسی، اقتصادی و مذهبی آنان در این کشور تامین شود و برای رسیدن به هدف خود از راه اندازی هیچ نوع توطیه در این کشور دریغ نمیکنند.
از آنجا که خارجی ها منافع خویش را به گونه یی با منافع مثلث شیطانی مزدور در افغانستان یک سان دیده و از سویی هم با آنان در ادامۀ نفاق در افغانستان هماهنگ استند . از این رو این ها را ابزار خوبی برای به کارگیری اهداف سیاسی خود در افغانستان پنداشته اند؛ ورنه چگونه ممکن است تا کشور هایی که جز آرزوی ویرانی افغانستان را ندارند، به چند آدم های خود فروش آن پول بدهند و آنان را به نوازش بکشند. بعید نیست که نگرانی های این مثلث شیطانی و حامیان خارجی شان در افغانستان یکسان بوده و شماری ها طی بیشتر از سی سال گذشته و شماری هم از ده سال بدین سو سرمایه گذاری های هنگفتی در افغانستان نموده اند . ممکن نیست تا به ساده گی از اهداف خود در افغانستان بگذرند . نگرانی های این ها در پیوند با خروج نیرو های خارجی از افغانستان نیز منشای واحدی دارد که همانا بهم خوردن توازن نیرو ها در این کشور است که بصورت جدی منافع این مثلث شیطانی و حامیان آنها را به خطر مواجه میسازد که در این میان نگرانی مثلث شیطانی خاص بوده و نگرانی این ها از هم گسیختگی های دردناک اجتماعی، اختلافات قومی، گروهی و مذهبی در افغانستان در بستر نبود زیرساخت های اقتصادی بازدهنده نبوده؛بلکه نگرانی این ها در خطر بودن سرمایه های باد آورده و دزدانۀ شان است که بهای وقار و خون مردم افغانستان بدست آورده اند که نگرانی آنان را بیشتر از هر کسی فراهم گردانیده است؛ زیرا این ها طی ده سال اخیر سرمایه های زیادی را در کشور به مصرف رسانیده اند و هراس دارند که با بهم خوردن نظم و یا آمدن حکومت پاسخده، سرمایه های شان قابل بازپرس است. نگرانی این ها بخاطر ناآرامی مردم و و از هم پاشیدن ثبات نسبی در کشور نبوده و نیست ؛ زیرا هراس این ها نه از به قدرت رسیدن طالبان است که دارایی های دزدانۀ آنان را بصورت حتمی مصادره میکنند؛ بلکه بیشتر از مردم هراس دارند که به مجرد بهم خوردن نظم، اولین کسانیکه در معرض تهاجم و حملۀ مردم قرار خواهد گرفت، اعضای این مثلث شیطانی خواهد بود. چنانچه من شاهد استم، که با رسیدن طالبان در نزدیکی دروازۀ شهر مقامات دولت به اصطلاح مجاهدین رو به فرار نهادند. اولین کسانیکه خانه های این مقامات را تاراج کرد، همسایه های آنان بود . از خانۀ جناب قانونی به گونۀ مشت نمونۀ خروار می توان یاد آور شد که بوسیلۀ همسایه هایش به تاراج رفت و طالبان دوباره اجناس خانۀ او را بازستاندند . این نشانگر بدترین و انزجار آور ترین نفرت و خشم مردم نسبت به کسانی است که در حق مردم شان جفا و جنایت میکنند . چنانچه یکی از عزیزان قدرتمند کاخ نشین شیرپور را عاجزانه گفتم: ای کاش ختم قرآنکریم نمیکردی و خوب بود که مردم از خانۀ شیرپور شما خبر نمیشدند؛ زیرا هراس از آن دارم، روزی اگر مردم فرصت یابند سر و روی شیرپوریان غاصب زورمند را با چنگال های شان خواهند درید . حرف های من که برای آن جناب چندان دور از واقعیت نبود، از شنیدن سخنم گویی تکان خورد و با گفتن این سخن که ( ) اشتباه شده است، به گونه یی از عمل خود اظهار ندامت کرد و شاید هم از مکافات عمل غبطه خورد . برمصداق این شعر: از مکافات عمل غافل مباش آتش ایمن نیست از اشک کباب
در این میان آنچه مسلم است، همانا نگرانی مردم افغانستان است . بویژه از آنانیکه بار گرانسنگ زنده گی را از سال ها بدین سو با حداقل زنده گی بخور و نمیر سپری کرده اند و یا در تاراج های شریک نشده اند و یا دست شان به تاق تاراج ها نرسیده است. هر طوری که بوده، حالا با تنگدستی ها چرخ دشوار حیات را با شانه های نحیف به پیش میرانند . به مجرد اندکترین بهم خوردن نظم نسبی کنونی بیشتر آسیب پذیراند، این ها حق دارند که نگران باشند و نگرانی های شان موجه هم است . آنهم نگرانی بزرگی که هرگز مثلث شیطانی به آن توجه ندارد؛ زیرا این ها چنان در خود غرق اند و خطر نابودی دارایی های شان را بعد از خروج نیرو های خارجی به هر طوریکه صورت گیرد، حتمی پنداشته اند . این نگرانی ها مانند کابوسی بر رون آنان سایه افگنده است که هرگز از وهم پرمخاطرۀ آن در میان شعله های آتشین وجدانی بدور نیستند . قرار را باخته اند و در جهنم درونی خویش سخت می سوزند که هرگز در جهان بیرون قراری را نمی یابند .