ــــ
سیدموسی عثمان هستی
سیدموسی عثمان هستی مشهوربه مارک توین افغانی یا افغانستانی
من ازشماملیت های افغانستان چیزی راپنهان نکرده ام
آن پایکه درفرق خودازروشنی جل وبل دارد
مانندچناریست که درفرق خودگل مرسل دارد
هرکس که درعمرخوداگرچند معشوقه نداشت
مانندخریست که درقف پای خودچهارنعل دارد
شاعربیسنگ وبیتراز
بعدازاینکه درسایت وزین آریایی وسایت وزین پندار مطلبی تحت این عنوان( روابط ضبط احوالات ودستگاه جاسوسی ظاهرشاه) به نشر رسيد ، موروملخ تلویزون مسکنیاروتلویزون پیام افغان خطاب هجوم برگندم این قلم بردندوکوشش کردندکه علیه من وخانواده من اتهامی ببندند.
درفیس بوکهاچرندیات زیاد نوشتندوغیرمستقیم درتلویزون های خودشان وآغابلی گویان شان دست به اتهام وتوطئه های ناجوان مردانه علیه من وخانواده من زدند. برنج پاک من که ریگ نداشته ونداردآن اتهام هاسودبه مغرضین نه بخشیدوبرشهرت نیک من وخانواده من بخاطر واقعیت نویسی افزود، وهم شناخت بهتردرقسمت من وخانواده من ازاثرکنجکاوی خواندگان پیداشدکه من افتخارمی کنم
خوش بود گرمحک تجربه آید بمیان
تاسیاه روی شودآنکه دراوغش باشد
هرنوع چرندنویسی ، اتهام وتوطئه های ناجوان مردانه نتوانست که شخصیت مرازیرسوال ببرد.
این نوشته زیرکه پُرازسوالات است به گفته خودشان هرجاکه بخاطر نشرفرستادند چون مغرضانه بودکسی بنشرنرساند ، ناچارشدنددرفیس بوک های خودبنشرچرندیات زیر دست بزنند ، دم خودشان وفیس بوک های شان گرم
وقتیکه نوشته زیررابه من بعداز نشرفیس بوک هاایمیل کردندمن که چیزی راازملت خودپنهان نمی کنم خواستم که تشویش مغرضین را رفع سازم.
خانم ملالی نظام ازپدرپشتون ومادراش ازدیگر ملیت های افغانستان بوده شوهرش ازوبيک واولاد هايش مثل خودش شیروشکرنسل پاک افغانی می باشد. درافغان اصیل بودن ملالی نظام شکی وجود ندارد.
خانم ملالی ازنویسندگان وداستان نویسان چهل سال قبل مطبوعات افغانستان بوده ، نویسنده شجاع بی ترس است ولی اینکه برنفع کدام گروپ امروزودیروزقلم زده حق یک نویسنده است.
ولی من درجوانی عاشق داستان های ملالی نظام بودم وقتیکه میخواندم خودرا درآن داستان ها می دیدم .. اونویسنده امروزنیست. من ، عزیزه طرزی روان شادوملالی شاگردخاص مستقیم استادصفدرخان پنجشیری بودیم ومن مثل پدربه صفدرخان پنجشیروبرادران شهیدآن پنجشیری صاحب بزرگ غلام حیدرخان وغلام سخی خان احترام داشته ودارم واستادپنجشیری به فضل خداهنوزدرورجنیادرقیدحیات است دوسال پیش دریک محفل خانقایی موفق به دست بوسی آن درورجینیاامریکا شدم. طول عمراستادصفدرخان وملالی جان نظام درازباد! وروخ عزیزه طرزی شادباد!
ملالی بعدازفراگرفتن صرف ونحووقوانین نویسندگی وداستان ازجمله نویسنده گان توانا شدولی من نویسنده روزگذارن وبه گفته کابل پرس نویسنده دورگرشدم .
سرانجام به سایت وزین افغانستان آزادویا آزادافغانستان ،سایت وزین پنداروسایت وزین آریایی بخاطریکه دوره گری کارشاقه وخسته کن است مجبورشدم به چند سایت شناخته شده مراجعه کنم. اين سایت هاسر من شرط گذاشتندکه دیگرحق دورگری راندارم ، سنگ درجای خودسنگین است.
من ازچند سال به این طرف صرف به این سه سایت وگاه گاهی به سایت موج نوشته ام.
بلی من ازایام جوانی با قلم خانم ملالی جان نظام آشنابوده ام وقلم آن سبب شده بودکه عاشق آدمی سیرت اوهم شوم.
اینکه راجع به معشوقه من یادآورشدید، دوستی داشتم که نطاق رادیوبودوبه اثربازشدن دروازه موتررادیو دریکی ازچهاراهی های کابل افتادوشهیداشد. روان اش شاد!
چندسال من وآن خانم ازخانم ملالی بزرگتر بودیم. من چهل سال بی زن بودم اگربگویم که تازه خوری نمی کردم باورشمانمی آید ، من هم سرتازه خوردن ونخوردن پافشاری نمی کنم.
زمانیکه من ازشخصیت خانم ملالی آگاه بودم وعاشق داستان های آن بودم اونتنها خانم آزاده بودکه ازفاشیزم قبيلوی سخت بدمی برد بلکه هرنوع فاشیزم ملیت های افغانستان را محکوم می کرد.
اودرسطحی نبودکه مابرايش توصيه کنيم .اوازنگاه زبان وقلم بهترازمابودوماهرکدام که دریک سن وسال وچندسال خوردوبزرگ بودیم هرکدام آزاده بودیم مستقل فکرمی کردیم.
نه من پیربودم نه کس مریدمن. همه دوسنان هم سن وسال بوديم درخانواده ماپیرومرید زیاد بودوتاحال روش پیری ومریدی درخانواده من حکمفرمااست ولی من هیچ وقتی تشنه پیری ومریدی نبوده ام وهیچ وقت نخواسته ام که پیرخودراگوروان قبول کنم.
وبازاگرمعشوقه ومعشوقه بازی درروابط اجتماعی انسان هابدباشدمسوولیت این بدی رامن می پذیرم وطرفدارمعشوق ومعشوقه بازی درایام جوانی هستم ومخالف نظرسعدی بزرگ هستم که معشوقه بازی رادرپیری (...) می داند.
ملالی نظم هیچ وقت زن بیمارنبود. ولی شرایط ناگواروطن درسه ونیم دهه هرکس را به شهر های مفکوره های رنگارنگ سنگ پلخمان ساخت ویازیر تاثیردوستان هم نشینان وهمفکوره های خودوملیت های خود وخانواده های خودقرارگرفتند. حرف به جايی کشیدکه مرزبین نویسندگان ملیت خوا ، حتی بین چپ هاوراستی هابخاطرملیت وملیت پرستی جداشد. شایداین سیلاب ملالی نظام رابه جای برده باشدکه شماآن رامرزقرمزبین خودوملالی نظام فکرمی کنيدوشاید ملالی نظام بخاطرشق افغانی درخط قرمزی که کشیده شده مانده باشد ، مثلیکه ولی محمدخان نوری درکهن سالی بندمانده است ، هروزدرفگراین است که خط قرمزبین لغات دری وفارسی ایرانی بکشد که بجزتفرقه اندازی هیچ دردی را دوا نمی کند. آنهائيکه ازپوهنتون گفتن ودانشگاه گفتن نفرت دارندنه فهیده اندکه زبان تنها وسیله افهام وتفهیم است نه الماس افتخارکوه نوریک قوم وملیت.
اگرریشه یابی یک لغت هرزبانی که باشدبی تعصب بخاطر دانش دیگران به نقد کشیده شودکارخوب است. ازاینکه اززبان یک سایت ، تلویزون ، مجله نویسنده وگوینده بخاطربازارگرم کردن خودشان زخم شادی می سازندماآنهارابه وجدان شان می سپاریم . ملیت های باوجدان افغانستان که ساکن یک سرزمین ، بافرهنگ مشترک وکلچرمشترک که برادرواردورهم ودرپهلوی هم سالها زندگی کرده اند برای شان قضاوت سالم می طلبيم.
نوشته زیر را که در مورد من وخانم ملالی نظام نوشته اند را ، بدون کم وکاست برنگ قرمزساختم که شماهم جواب مرابخواندوهم نوشته فیس بوک بازان را ودرود به اسرائیل وپیروان اسرائیل درفیس بوک هابگوید.
(ملالی موسی نظام زن بیماری که در سایت بدنام (جرمن آنلاین )درمیان فاشسیت مردان کهن سال افغان ذلتی یگانه فاشیست مونث( فاشیسته میرمنی ) قلم می زند یعنی در شهر کورهای (جرمن انلاین) یک چشمه پادشاه بوده و این صفت یک چشمه بودن را از برادرش داؤود موسی و امیرالمونین گرامی اش ( ملا عمرکور)به ارث برده است و این صفت تباری و خدا داد یک چشمه بودن برایش نعمت بزرگی شمرده می شود که فاشیستک های جرمن آنلاین ملالی موسی نظام که به ( تللی موش ها ده دام افتاده بود) ، با آنکه شوهرش اوزبیک و پسر نظام بای تاجر بود و از سوی مادر هم پشتون نیست، اما به برکت زبان مادری چند کلمه نوشتن فارسی را یاد گرفته و چند کتاب هم از خیرات منابع فارسی ایران مطالعه کرده، اما در نمکدان ریده است، چونکه پدرش موسی خان قندهاری که ملاک و استثمارگر قاجاق برمعروف قندهار بودو شرکت میوه قندهار را داشت ، ژنتیک در وی اثر گذاشته است٠
داوود موسی برادر ملالی نظام در لاس انجلس پس از عملیات ( کترک) چشمش، خود را به کوری زد و چند صدهزار دالر از بیمارستان گرفت و سوی قندهار فرار کرد، معلوم نشد که از شرم طلاق همسرش (محبوبه) که چون شماری از قندهاریان به همجنس گرایی پیوسته و داوود موسی را طلاق داده بود پا به فرار از امریکا نهاد و یا با پول باد آورده ی ( سو) برای تمویل طالبان رفت، با آنکه در سال ١٩٨٩ در مجلۀ ( قلم) که ناشر آن صفی الله ثبات بود، نوشت: " حضرت محمد که یک چلم چرس را که زد، در عالم برسامات با اسپ بالدار پرواز کرد و افسانۀ معراج را تراشید٠" آن زمان داوود موسی بعنوان یک آدم ضد دین اسلام که در واقع به بی دینی خود هم افتخار می کرد، بود٠ اما پس از به قدرت رسیدن طالبان، برای حفظ منافع تجاری و انار باغهای خود به طالبان پیوست و چشم کور ملا عمر رامانندخلیل هاشمیان بوسید و دشنه ی قومی و قبیله یی کشید و دو آتشه به پشتونیسم و اسلام طالبانی پیوست و ثابت کرد که حتا روشنفکران پشتون از زندان تعصب قومی و قبیله یی بیرون بر آمده نمی توانند و میرمن ملالی نیز برای همین در دام جرمن آنلاین تللی گویان گیر افتاد و هر چند گاهی با فتنه گری، مکاره گری، اتهام بستن به شخصیت های تاجیک تبار عقده گشایی می کند و این عقده ها از عقب افتاده گی های فرهنگی، زبانی و ملیتی قبیله یی ناشی می شود٠ تللی که گاهی گاه این وگاه آنرامی کوبد، گاهی غیرمستقیم سر افغانستان آزادیا آزاد افغانستان می جفد و گاهی اخبار وسایت ها وفیس بوک هارا به باد ناسزا می گیرد و پیوسته از عقده های حقارت تاریخی خود وخانواده خودرنج می برد که چرا در طول جهاد مردم افغانستان هنگام تجاوز ارتش سرخ یک قومندان از تبار و قبیلۀ پشتونها به نام آوری و شهامت و بزرگی بر نخاست تا از وی بت بتراشند و جهان و پارلمان اروپا در برابر عظمتش به پا بایستند٠
واقعاً حسادت و عقدۀ حقارت میرمن ملالی نظام و فاشیستان جرمن آنلاین که زمانی همکاربودندهار ساخته بودو برای کوبیدن دیگرملیت های افغانستان به پای ملالی جویا این دخترک بیسواد صنف ششم مکتب کویتۀ پاکستان و جاسوس ( آی٠ اس٠آی) می افتند تا اگر با چند دشنام تند وتیز و بی حیایی در برابر ملیت های دیگربه عقده ها و زخم های آنها مرهم بگذارد و آنگاه برایش چه چه و حسنت بگویند و دل فاشیستان باغ باغ شود٠
اما میرمن ملالی موسی نظام ( تللی موش ها ده دام) پا از ملالی جویا هم فراتر گذاشته وهر چند گاهی در سایت ( کابل پرس) زخم های افشار را نمک پاشی نموده و تاجیک وهزاره را به جان هم می اندازد، بخصوص پس از انتخابات پارلمانی که معنوی از هزاره های غزنی دفاع نمود و هزاره ها و تاجیک ها بنابر داشتن فرهنگ و زبان مشترک پارسی و ستمی که از پشتونها می کشند در کنار هم قرار گرفتند، تللی موشا ده دام می پندارد که با تمام کم دانشی با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن ارباب انگلیس خود با تازه کردن فاجعه افشار تفرقه اندازی می کند، در حالیکه محرک و آغاز گر جنگ های افشار عبدالرب رسول سیاف پشتون و انور دنگر پشتون بوده که آنها بنابر برنامه های پاکستان در پایان ماجرا پای دیگرملیت های افغانستان را به میدان کشیدند٠ باز چند تاجیکان افغانستان نیستند که میرمن ملالی نظام هزاره و تاجیک را به جان هم می اندازد و از آب خت ماهی می گیرد٠
(تللی موشها در دام) اما باید بداند که امروز هزاره ها ، تاجک ها وازبيکها وترکها دیگر کله خام نیستند آنقدر دانش آموخته اند که اقلیت پشتون را صد سال دیگر سواد و درس می دهند، مردم سخت بیدار شده اند و بحران هویت را دریافته اند و بزودی توفانی در راه است که بیخ وبن سیستم قرون وسطایی قبیله را از بیخ خواهد کند٠
ملالی نظام یک چرند گوی فرسوده که دردام فاشیزم قبلۀ افتاده چرا از سیاف، گلبدین، ملاعمر و ملاکرزی جنایتکاران زنده و برحال تان که کشور را به مرکز مافیا و بم های انتحاری و کشتارگاه مبدل نموده اند چیزی نمی نویسید، برای اینکه پشتون بودن مانع جنایتکاری آنها شده نمی تواند٠
عبدالرحمن خان خاک فروش و جاسوس انگلیس که با معاهدۀ دیورند نیم وطن را فروخت، مگر پشتون تبار شما نبود؟ چرا امروز ملیت های غیر پشتون قربانی خاک فروشی شما می شوند و شما دست های خونین (معاهده دیورند) تبار تان را به دامن (فرید یونس) پاک می کنید ومسوولیت آنرا بدوش ملیت های شریف کشور می اندازید
قاضی سیدموسی عثمان هستی که شما از ایام جوانی دریک خیابان با خانم ملالی زندگی می کردید وهمه می دانند که زمانی دوست نزدیگ شما قبل ازازدواج بودشمابا فاشیستی خانم ازایام جوانی همنوابودید؟ لطفاً بگوید که به اودرآن ایام گفته بودید که فاشیزم غده سرطانی است
وبه ملالی نظم درآن زمان گفته بودیدکه فاشیزم رادروطن ما جواسیس تربیه می کنند انگلیس وپاکستان وروس وامریکا سالها از فاشیستان استفاده کرده اندبه تاریخ ننگین تان مراجعه کنید؟ اگرقاضی موسی شما آن روز قوشق پنجشیری به سازخانم ملالی نمیخواندید امروزکرزی را امریکا برنعش مردم به تاج و تخت رساند و ملاعمر را القاعده و پاکستان که ننگ و نفرین تاریخ است این خانم مثل توازتمام فاشیستان ملیت های افغانستان نفرت می داشدباید اعتراف کنید که شاگرد خوب به جامعه تقدیم نکردیدباید مانند یک انسان با وجدان واقعیت هارا نوشته کنیدواین را تو پنهان کرده نمی توانی که خانم ملالی نظام ازشاگردان خاص تودرایام نوجوانی بود ومعشوقه تو که شکل نام زاد بتوداشت بخاطرارتباط توبااین خانم دست به خودکشی زدکه درآن جنایت توشریک هستی وشما قاضی موسی نوشته های زیررا که درکابل پرس بنشررسیده خوانده ایدوبا خانم درقسمت نوشته های آن هم نوا هستید؟
عطا خیل تازه در سایت کابل پرس نوشته است : " خانم ملالی نظام با سیاه کردن ورق پاره ها خودرا میخواهد نویسنده جا بزنند. خانم ملالی نظام درین اواخر نشان داده است که گویا دربرابر به اصطلاح تهاجم فرهنگی ایران به عقیدهء خودش سخت حساسیت دارد ودرراه حفظ اصالت زبان سچۀ دری شب وروز خون دل میخورد. هرکسی خلاف همان کلیشهء تعین شده اش چیزی به رشته بیاورد با برچسپ نوکران ایرانی مورد شماتت قرار میگیرد.
خانم ملالی نظام بحیث علم بردار زبان سچهء دری دربرابر فارسی ایرانی مانند بقیه خانم های سازمان راوا زبان فارسی ایرانی را نامانوس میداند. پس به عوض کلمات : نامهء سرگشاده ، همان اصطلاحات عربی و املائی (مکتوب) را استعمال میکند. به عوض کاربرد کلمه(زبان)لسان را بکار میبرد وبه عوض کاربرد زبانها لغت ثقیل ( السنه) را آسانتر وخفیف ترپنداشته است. مرحبا به این زبان سچهء دری که اصلا یک کلمهء آن ثقیل نیست!؟ خدا سایه این خانم نابغه را ازسرهمهء نویسنده گان ملیگرا !؟ کم نکند.
خانم نظام به این هم اکتفا ندارد که تنها نویسنده شناخته شود بلکه میخواهد بحیث یک کارشناس مسایل مطبوعات نیزمطرح گردد. او درجامعهء امریکا زنده گی میکند اما خواهان این است که تلویزیونهای که به زبان دری نشرات دارند بخاطر استعمال کلمات ایرانی باید درامریکا مسدود شوند زیرا منافع ملی را تهدید میکنند. ازنظر این کارشناس مطبوعاتی هرنظرخلاف که با عقاید به اصطلاح ملی گرایانی چون سید عبدالله کاظم وخودش وچند تا پیرفرسودهء دیگر درتلویزیونها پخش شود آن نظریات نظریه های تفرقه افگنانه است وجامعه را به سوی تفرقهء قومی سوق میدهد. اگر کسی مانند داکتر فرید یونس خواهان برسمیت شناختن مرز دیورند شد باید برچسپ پشتون ستیزی بخورد است. به قول حافظ شیراز پیر محترمه خانم نظام قاضی موسی ازمسجد به میخانه رو آورده است اما مریدان هنوزروبه سوی کعبه میاورد خانم نظام روبه کعبه آوردن از ... است نوشته های قاضی موسی را بخوان مانند پیرت قاضی موسی روی به سوی خماربیاورکه به کعبه رفتن سودی ندارد چون پیر رو بسوی خانهء خماردارد یادجوانی کنید)
نوت : ازخدابترسیدبیت بالایک شوخی طنزی است نه اعتراف شاعرونویسنده گوروگردن خودشماهرچیزکه فکرمی کنیدحق داریدوخواننددرقضاوت خودآزاداست