محمدیعقوب هادی

 

تفکر خود شدن مأخذ ساختار اصولگرائی در ح م ا

 

عقیده بر این است که همهانسانها خواستار سرنوشت بهتر استند.اینبهتری را یک عدهء از افراد به مصداق مثل معروف «چراغی که در خانه بسوزد مسجد را صبر است»اول برای خود میخواهند، و شماریازاشخاص آنرا برای همه میخواهند.همهیعنی جمعیتی که خودشان را نیزاحتوا میکند.

خواستنهم شدن نیست.برایشدن به وسایل نیاز است.وسایلنیز خود کار نمیباشند واحتیاج به قوه حرکت دارند. همچنانهر حرکت که مسیری را می پیماید، موانعی هم دارد.موانعنیز دو عامل دارد ، که یکی عاملطبیعی و دوی دیگر عامل بالقوه یا اثر گذاری پنهاناست.

همه میدانند که مجموعه های سیاسی در خدمت بهتر شدن سرنوشت مردم و حفاظت قلمرو زیستی مردم عرض وجود میکنند.آدرسمردم همان نشانیء است که برنامه های کاری این مجموعه ها در عرصه هایمختلف به مساله برای مردم وبخاطرمردم تمرکزداشته، بهتوجه رسانیده میشود.

در اندمگان یک مجموعه سیاسی تماماجزای آن تعریف شده وثابت میباشد.یگانهعضوی که همیشه مورد مطالعه قرار میگیرد قوه محرک حزب (اعضایحزب)بادر نظرداشت رفتارهای آنان است. این رفتار ها باید هنجاری باشد تا حرکت حزب را از موانع پیش‌بینی شده طبیعی عبور بدهد، و در غیر صورتمعلومدار که رفتارهای ناهنجار موانع اثر گذار پنهان را خود خلق میکند که نه تنها دور نما را مخدوش میسازد ، بیشتر از آنمیتواند باعث انهدام ساختار هم شود .لذاحفظ ساختار و رسیدن به دورنمای خواستنی مرا قبت به رفتارها وکردارهای ارگانیزم فعال مجموعه های سیاسی رابر بنیاد قاعده پذیرفته شده بصورت جدی میطلبد .

مبارزه درون حزبی قاعده ای برای بقای ساختاراست، که در حزب مردم افغانستان عده ازاعضا آنرا پایمال نموده اند.

ازهمان آغاز فعالیت مجموعه سیاسی(ن ف د ت ا جمع نهضت میهنی در یک مرحله حزب واحد وبعد حزب مردم)عدهاز افراد صلاحیتدار باخود کامگی روحیه غفلتوخود فریبی را بر ذهنیت ها تلقین نموده، ماهیت مبارزه درونی، قضاوت‌های سالم را با ذهنیت سازیهای خود غرضانه سبوتاژ کرده، و از افشا سازی عدهء خیانتکار به بهانه‌های مختلف و از جمله به بهانه اینکهدشمن از آن استفاده میکند همیشهباز گیری کردند

هراز آنگاهی که در مورد عدم کارائی ، بی‌تفاوت بودن ، پاسخ ندادن به خواست رفقا سخن گفته شد صلاحیت داران تشکیلاتی آنرا تدبیراشغال صلاحیت های تشکیلاتی شان تصور کرده به دسیسه وتوطئه متوصل شدند .

عیبشناختی جانبین به اساس رابطه های خون تباری، قومیقبیلوی، محفلی و شخصی فرکسیونیجرأت بر خورد های حزبی این عده را تضعیف نمودو آنانرا در حلقه توطئه بسیج ساخت لذا با ذرایع مختلف عده از شریف ترین رفقا را از سازمانها دور ساختند و با تصاحب امکانات مطبوعاتی بالای اعضای حزب سکوت راتحمیل کردند.

بهاعتماد نسبت به اشخاصدر یک محدودهزمانی اکتفا گردید و همهرفتار های غلط بعدی آناندر پوشش همان زمان تاریخی قرار داده شد و هر انتقاد از رفتار های آنان با چوب و چماق پاسخ داده شد

.آناندر برابر این خواست که به پا شوید، انگیزه خلق کنید، اندوخته پیش کش کنید،عقده مندانه بر خورد کردند

آنان فکر میکنند هر شی مقدس بدون تأثیر واثر گذاری باید همیشه مقدس باشد.آنهاخواست هاو توقوعات اصولیاعضای حزب را دشمنانه جواب دادند.لذاتا اکنون برای اینهمه انتقادات، خواست ها یک رفتار قناعت بخش از جانب آنان مشاهده نشده است.

یکعده نا پاک و آلوده بامرض سکتاریستی بسیار متظاهر ازنام رهبر قبول شده جنبش مترقی رفیق ببرک کارمل، از نام حزب بزرگ(ح د خ ا)، از پهلو نشینیء شخصیت های پذیرفته شده استفاده بسیار نا جایزبردند.

اینحلقه در پناه نام ها و افتخارات گذشته پنهان شده اند. با این پنهان شدن‌ها ضایعات فراوان بالای حزب تحمل شده است

آنان تا توانستند در پناه نام ها و افتخارات گذشته خود پلانی ها و خود سری های خود را پنهان ساختند.تا توانستند تمام امکانات را درجهت دسیسه و تخریب اصولخرچ نمودند.کهنمونه آن در نامه‌های خصوصی، در ایمیل ها، در یادداشت‌هاو در سایت‌ انترنتی «بامداد»فراوان است

کسانیکه در تشکیلات ما مزدک وار پنهان شده‌ بودند با لاخره خود چهره‌های خود را افشا ساختند و از خودآشکارا کار نامه‌های خیانت بار نام دزدی، مقام دزدی، دفتر دزدی ، حزب دزدی بجا گذاشتند.

وقتی شناسائی آنان مطرح شد با این ذهنیت که گویا به جایگاه مقدس سنگ پرتاب شده ، زنبور وار به اصول حمله نمودند.اصولگرایان را به جرم اینکه میخواهند در مورد سرنوشت خود، خود تصمیم بگیرند گنهکار شمردند.

در نتیجه واقعات پیاپی این ریزکردنها ها تفکر خود شدندر درون مجموعه سیاسی ما قوام یافت.

سخن بر سر تفکر خود شدن است.تفکری که بسوی ساختار سازی خود میرود.این خود شدن بسوی ساختار یک امر تصادفی نی بلکه از منظر واقعات عمومی در نتیجه باز خوانی رویداد های درون جنبش داد خواهانه ومترقی کشور واز منظر سرنوشت حزبی در نتیجه رفتار ها و کردار های صلاحیتداران تشکیلاتی ح م ا وخود کامگی های بی بند و بار آنان که در پیش چشم همه گذشته، وهمه شاهد عینی آن استند ونمیتواند قضاوت در برابر آن منجمد باقی بماند پا به هستی گذاشته است .در یک سخن که گذشته برای این تفکر انگیزه داده، از رفتار ها و کردار ها پند گرفته، از واقعیت ها الهام یافته و بر بنیاد تحلیل‌ها وارزیابی های عمیق و دقیق زایش پیدا کرده وساختاری می‌شود

باور این است که نسل پیشرو قدیم جنبش دادخواهانه درحالیکه سالهای متمادی در اسارت دیروز زیست کردند رو به انقراض میرود.عده ای که از این اسارت برآمدند از آن میان شماری خلوت گزین شدند وشماری راه را گم کردند.یک بخش عظیم که در امروز زیست میکنند و میخواهند به فردا بروند تا زه به خود شدنرسیده اند.این‌ها دیگر کسانی نیستند که بخاطر عبور از کوتل های مشکلات دوباره رسیدن صلاحیتداران تشکیلاتی به صلاحیت، و بقای قدرت مبرا از مسئولیت آنان خود را قربان بسازند.اینها محرکین اصلی جنبش داد خواهانه وترقی خواهانه کشوراستند.اینها توده جنبش خوانده میشوند.توده ای که در عبارتاصولگرائیبرای خود شدنآغاز کرد.

عبارتاصولگرائیدر محتوای خواست ها ودر وجود محرکین آن قابل تشخیص و شناخت است.اصولگرائی جنبش خود شدن است.جنبشی که هر تن با شناخت خود دیگری را شناخت.این خود شناختی پخته جوش و از آزمون برآمده بسوی ساختار از پائیندر حرکت است و میرود که این بنا را تکمیل کند و خود پیشوای خود را برگزیده سازد.جنبش اصولگرائی ، جنبش خود شدن جنبش خود جوش صفوف وتوده ائی است.بجا خواهد بود از نام این جنبش خود شدن بار، بار اعلان شود و به تکرار گفته شود که این جنبش به نام هیچ شخصیتی به قیام برنخواسته بلکه به خاطر اهداف و آرمانهای که در طول حیات مبارزه شان به آن متعهد بوده واستند وبرای سمت و سو بخشی آن قاعده ای را پذیرفته‌اند به قوام رسیده است، اما حق دارند شخصیت بر گزیده پیش قدم برای خودشان بر گزینند این شخصیت، شخصیتی میتواند باشد که از ادای مسئولیت خود در برابر فعالین جنبش و مسئولیت فعالین جنبش در برابر جنبش ومسئولیت جنبش در برابر مردم و کشور بخوبی برآمده بتواند .

خود شدن واصولگرائی جنبش مسئولیت است.جنبش مسئولیت حضور تمام رفقای هم اندیش متعهد و متحد به امر خدمتگذاری به مردم زحمتکش و شرافتمند وکشور عزیزمان را در انسجام خود جوش خود شان خواستار است وبا این عزم به پیش میرود

جنبش مسئولیت پیروز باد

 

محمد یعقوب هادی

 

 


بالا
 
بازگشت