محمدیعقوب هادی
توطئه گران شماره 21
جمع آمد مورخ 21 جولای 2012 در اروپا ادامه جعل وتقلب پلینوم 21 ثور 1391 است. در نتیجه پلینوم 21 ثور یک حزب بزرگ ومطرح ، با یک توطئه ریشه دار در رویکرد های جعل و تقلب زیر نام فیصله نامه « اعضای شورای مرکزی» در درون وبیرون خودش متقبل کوبنده ترین ضربات خورد کننده شد. و رفیق داوود راوش را قربانی گرفت. حالا باز هم عاملان آن خیانت با تاکتیک های تازه، مجلس تاج پوشی بپا کرده اند،تا برای خود مصونیت ایجاد نموده وبرای تامین این مصونیت رفیق کاوه کارمل را در جمع آمد 21 جولای هدف تعین نموده اند.
«خوشحالم که امروز در جریان یک پروسه دموکراتیک در حیات حزب مسئولیت خویش را به حیث ریس شورای اروپائی حزب مردم ا فغانستان به شخصی انتقال مینمایم که در پیش چشم من رویید، جوان شد و به پختگی سیاسی رسید» این سخنان داوود رزمیار است که در آن جمع آمد گفته شد. این بیان نشان دهنده آن است که تفویض صلاحیت از طرف او برای رفیق کاوه کارمل صورت گرفته وبه انجام رسیده است. مگر آیا چنین است؟ پاسخ چه میتواند باشد؟
ازچهار ماه بیشتر اصولگرایان حزب مردم افغانستان میگویند که در انتخابات ریاست حزب تقلب صورت گرفته است. تقلبی که ریشه در توطئهء گذشته بالای حزب ما، رهبر ما، رفقای ما دارد. اما توطئه گران با چال ها ونیرنگهای مختلف پلانهای شان را پوشش میدهند. اینک آخرین نیرنگ آنان زیر نام ترکیب جدید شورای اروپائی هدف را نشانه گرفته است.
صورت گزارش و رنگ آمیزی سخنان در گزارش بامدادیان همان حرف معروف را به توجه میرساند که دزد هم میگوید دزد را بگیرید. درآن نشست سخنان پر جاذبه گفته شده است. گزارش بامدادیان به توجه میرساند که چند تن از رفقا آسیب ها را در بیان کلمات به جبران گرفته اند. لذا میخواهم روی سخنانی که جعل کاران با انعکاس آن مصونیت خود را میخواهند تأمین نمایند مکث نمائیم.
«ما به کنگره وحدت که به موفقیت تدویر یافت امید بستیم اما صف آرائی ها در پی تصامیم پلینوم شورای مرکزی اعضای حزب را سر خورده ساخت. شکی نیست که قرار داشتن عناصر خود خواه و خود کامه در راس کار وشیوه های توتالیتار رهبری و مدیریت وعنصر مداخله یک بخشی از پرابلم بوده واست . ودر همه این رویداد های ناگوار اراده وخرد جمعی حزب به بازی گرفته شد واین افراد وپرده نیشینان بودند که بر مقدرات حزب ما فرمان صادر نموده و لاجرم فاجعه آفریدند» این سخنان رفیق محمد عارف عرفان است. این رفیق از صف آرائی ها، از عنصر مداخله ، از پرده نشینان، از به بازی گرفتن خرد جمعی و لاجرم از فاجعه سخن میگوید. وآن را بخشی از مشکلات میخواند، که درواقع بنیاد بحران وفاجعه است ، ولی این همه را به نتیجه نمیرساند. هر چند آنچه را رفیق عرفان گفته یک حرف تازه ونو نیست. رفقا حتی با ذکر نام افراد از آن دهها بار سخن گفته اند. این پلانها را توطئه وعاملین آن را توطئه گرتعریف کرده اند. اما بالاخره معلوم نشد که آیا رفیق عرفان میتواند در کنار آنانی که اینهمه را انجام دادند بنیشید؟
بگذار که از همان نسخه رفیق عرفان که دوای تلخ را تجویز نموده به خودشان تعارف نمائیم و بگویم رفیق عرفان عزیز! این برخورد ها و رفتار ها، برخورد ها ورفتار های کلیشه ای است. شما در عمق همه مسایل وارد استید. شما از ریشه داری توطئه هم میدانید. مگر باز هم آن قاطعیت گفتار در رفتار شما مشاهده نمیشود. شما از به بازی گرفتن اراده وخرد جمعی سخن گفتید. این اراده خرد جمعی را در کدام صف مشاهد میکنید؟ مگر شما نمیدانید که کسی حاضر نشد ونیست شفافترین در خواست اعضای حزب را برای برگزاری دو باره انتخابات بپزیرد؟ تن دادن به این اقدام مشکلش در چه بود واست ؟ اگردر همان مساله که باری گفته شد رفقای شورای مرکزی چگونه بکابل بیایند و چگونه دوباره بروند ونامش را سرگردانی بگذارند عجیب نیست؟ اگر مشکل، مشکل اقتصادیست همه مطمین باشند که پیش پرداخت ها برای عاملان و حامیان جعل وتقلب بزودی افشا خواهد شد. خلاصه باور این است که این رفتار های کلیشه ای کسی را به منزل مقصود نمیرساند.
برای اصولگرایان حزب ما عدم شرکت رفقای هدفمند در پلانهای جعل کاران ومتقلبین مورد حمایت جدی قرار دارد. تدابیری را که اصولگرایان حزب در تمام سطوح در نظر دارند وبه زودی جامه عمل خواهد پوشید مورد تائید و پشتیبانی قرار دارد.
توطئه گران پروپاگند های عجیبی را براه انداخته اند. هر باربه گونه ای از تفاهم در کابل مطلبی را پخش میکنند. در آخرین تماسی که با رفیق گرامی شیر محمد بزرگر در کابل داشتم پرسیدم که میگویند در کابل رفقا به توافق رسیده اند. رفیق بزرگر گفته است که تدویر پلینوم سبب انشعاب میگردد. لذا به تقسیم مقامات توافق صورت گرفته است. آیا این درست است؟ پاسخ رفیق بزرگر این بود که «این برخورد های کودکانه کار توطئه گران است من صلاحیت توافق را ندارم هر توافق خارج از دروازه های پلینوم وانتخابات شفاف معامله وسازش است»
من این پاسخ را به توجـه رفیق شفیقه رزمنـده میرسانم. که برای ترک توطئه و ترک پلینوم باید تفکیــک داشته باشند.
رفیق شفیقه رزمنده ! شما باید از این تعجب نماید که چرا عده خواستند دست به جعل و تقلب بزنند؟ چرا حلقه امامان شورای اروپائی سابق به تدویر دوباره پلینوم تن نمیدهند؟ شما باید اینرا ترک پلینوم بدانید نه اینکه ترک توطئه را ترک پلینوم قیاس کنید. تعجب این است که امامان وواعظان شورای اروپائی سابق به اساسنامه حزب متعهد نیستند. تعجب شما رفیق عزیز باید به این مساله بر انگیخته شود. این نام بردن از رفیق بزرگر وترک نشست آن پلینوم بهانه توطئه گران است. شما میدانید توطئه گران اینرا میگویند که برگه های رأی دهی از طرف مسئولین اضافه چاپ شده بود. حالا دیگر این گناه آنان نیست که از کدام صندوق بیرون شد. شما باید به این استدلال تعجب نماید. اشاره شما به صحبت رفیقی در مورد به چالش بردن پروسه وحدت با حزب متحد ملی که به اشاره امامان شورای اروپائی رفیق بزرگر ورفیق علومی در این مساله قلمداد شده، تلویحآ مکث نموده اید. شما از خود بگویید که در جنگ یک ساله بامدادیان با حریفان شخصی شان، در نشست های حضوری، پالتاکی، مقاله بازیها ، تهمت بستن ها در کدام موضع بودید که وحدت آسیب دید وشما تن به سلامت بردید ؟ این هم در حالیست که شما معترف استید «از یک سازمان بزرگ به یک سازمان کوچک مبدل شدیم» مگر توجه کردهاید که اینکار در اروپا صورت گرفته است نه در کابل؟ مگر آنانی که این ضعف را بالای سازمان اروپائی تحمیل نموده جز این مسئولین تشکیلاتی و امامان شورای اروپائی کسی دیگربوده است؟
کابل در مورد وحدت با حزب متحد ملی فقط یک ملاحظه داشت و آن اصول بود. مبنای که امامان شورای اروپائی از آن تا آنجا سوءاستفاده نمودند که پروسه وحدت را به چالش کشیدند. میخواهم از این اصول رفقا در کابل به شما حکایتی نمایم آرزو میکنم برای شما این بازگوئی، بسیار ساده جلوه نکند.
روزی در دفتر حزب در کابل صحبت از کارت عضویت به میان آمد. من نیز بدون توجه به پرنسیب های اساسی، شفاهی درخواست اخذ کارت عضویت را نمودم. رفقای که حضور داشتند گفتند که دو قطعه فوتو ضرورت دارم. فردا که بدفتر رفتم وقتی فوتوی خود را به رفیق پهلو نشان دادم رفیق انجینر عزیز مسوول تشکیلات شورای مرکزی پرسید که با این فوتو ها چه میکنم؟ من همان درخواست اخذ کارت عضویت را باز گویی کردم. رفیق انجینر عزیز گفت اما ما صلاحیت نداریم که به شما کارت عضویت بدهیم چرا که شما به اساس کدام تعرفه برای ما معرفی نمی باشید. صلاحیت توزیع کارت مربوط شورای شما در کانادا است. وقتی رفقا با این جزئیات به اصول پابندی داشته باشند چگونه میتوانند از این چنین تقلب آشکار خلاف موازین حزب چشم بپوشند وآنرا کوچک تصور نمایند؟ مقیاس این اصولگرائی را در مورد سرنوشت عمومی خود تان سنجش کرده میتوانید.
حالا اگرشما به اصول گرائی باورمند استید وهمان گونه که خود گفتهاید « ازیک سازمان بزرگ به یک سازمان کوچک مبدل شدیم و دچار بحران سیاسی استیم. از دید من راه حل مشکلات، ترویج اصول دموکراسی و شفافیت در امور حزبی ماست، ما باید با صراحت و آزادنه در باره مشکلات در آغاز بروز آن حرف بزنیم نه بعد از آنکه یک مشکل کوچک به بحران علاج نا پذیر تبدیل شود» پس شما این گفتهها را متوجه چه کسانی باید بسازید؟ ببینید که شما به اساس تفکر خود تان موضع گیری نکرده اید. ورنه خواست دوباره دعوت پلینوم و انتخابات دو باره ، سخن صریح و آزادانه است دموکراسی است شفافیت است ترویج اصول ورفع بحران است و شما آنرا از کسانی درخواست دارید که الم بردار آن استند .
ولی برای آنانیکه تقلب نموده اند، به آن تأکید دارند و آنرا مشروع میخوانند، شما حرفی برای گفتن ندارید. به گفته شما از همان «آغاز مشکل کوچک» از شما کدام حرف شفاف شنیده نشده است. وشما با خاموشی تمام به این سخنگوئی جانبدارانه رسیدید. عجب اینجاست.
رفیق شفیقه رزمنده! من امیدوارم به کلمات زیبای که شما در بیان تان بکار بردهاید باور و اعتقاد تان استوار گردد. اجازه ندهید از وجود شما در موقف یک زن توطئه گران استفاده نمایند، و شما نیز کمبود رفقای زن را در مسئولیت های تشکیلاتی بدوش دیگران حواله نکنید، که این ضعف کارخود شماست. شما نامه رفیق شرافتمند ما رفیق مریم گرامی رااز شورای شهر کابل خواندید؟ همان راهرو استوار اصولگرائی که صدایش از سر زمین مردم درد دیده ما بلند است. شما میدانید که این حزب مریم هاست. هیچ کاندید شایسته زن به عنوان زن بودن در حزب ما از گذشته سیاسی تا اکنون غیرقابل پذیرش نبوده است. از طرف دیگر اینجا پارلمان کنونی افغانستان نیست که حقوق کاذب زن را به نمایش بگذارند. رفقای شایسته ما خود راه شان را برای مسئولیت پذیری های بیشتردر میابند. دیسانت وجابجائی به گفته خود شما با ترویج اصولگرائی در حزب ما در تضاد است. چه بسی که ما نتیجه آن را دیده ایم ومی بینیم.
سالهاست کلمه ویا واژه شفافیت را میشنویم، میخوانیم وبکار میبریم. چه بسی که هر یک مدعی هم استیم که سخن شفاف را میگوییم.یقین دارم رفقای شریف وجود دارند که صحبت شفاف و صریح میکنند. شفافیت دید، بیان و کردار قابل درک ولمس مستدل و مستند است. متأسفانه از همین واژه هم سوء استفاده میگردد توجه شود به سخنان یک تن از اشتراک کننده گان جمع آمد 21 جولای که بامدادیان در گزارش شان این چنین آنرا به اهداف شان توجیه پذیر دانسته برجسته ساختهاند
«رفیق فرید مل با تائید صحبت های اصلاحی سخنرانان قبلی، از عدم پویایی سازمانهای داخل کشور انتقاد نموده گفت که " رهبری ما در افغانستان در تمام سالهای بعد از تاسیس نهضت فراگیر دموکراسی وترقی هیچگونه ابتکار سیاسی و اجتماعی را ازخود تبارز نداده است. ما باید شیوه های کار در شرایط جدید کشور را بیا موزیم. بگونه مثال حزب ما میتوانیست با استفا ده از ظرفیت کادری خویش ومساعدت های مالی جامعه بین المللی رهبری وادارۀ برخی پروژه های عمرانی در دهات وشهر ها ، برنامه حمایت از آزادی ورهایی زنان، آموزش وپرورش جوانان وغیره را به عهده گیرند وازین طریق مصدر خدمت به مردم ووطن شوند. پشنهاد مینمایم که نظریات وطرح های ارائه شده درین اجلاس جمعبندی شود ودر اجراآت بعدی شورای اروپایی درنظر گرفته شود»
حالا اگر گفته شود که نام رفیق ( فریدمل) اولین بار است که در پای یک نظر خوانده میشود وهیچ تبصره هم نکنیم که ایشان در اروپائی بزرگ وبا داشتن امکانات فراوان ومصونیت های شخصی و امنیتی وسایر سهولت ها چه دست آوردی داشتهاند، خود بخود اینرا میرساند که این «فوکس» ها همه وهمه بر ضد اصولگرائیان از طرف شورای امامان اروپا تنظیم میشود. این خواب آلوده زاده گان اصحاب کرام شورای اروپائی تا اکنون کجا بودند که از وجود آنان در این دهها سال بیخبر بودیم؟ روشن است اینکه چرا اکنون از عدم پویائی سازمانهای داخل کشور سخنگوئی میشود. این سخنگوئی ها ریشه در اهداف جعل و تقلب پلینوم 21 ثور دارد. کاش با این رفیق ( فرید مل) در صد ها موضعگیری لازم وضروری به حیات حزبی و سیاسی ما از قبل معرفت میداشتیم تا قضاوت ما در مورد بیانات شان رنگ وبوی دیگر میداشت
نتیجه اینکه باز هم همان بامدادیان حرف خود را گفتند وتوطئه را باز هم این چنین مشروع خواندند
و نوشتند: «قابل یاد آوری است که در جریان اجلاس؛رفیق پوهاند داکتر محمد داوود راوش ریس حزب مردم افغانستان از طریق سیستم اسکایب وتلفن به جلسه وصل شد» پس ما هم حتمی است که میگوییم وقتی پلینوم وانتخابات 21 ثور 1391 مشروعیت نداشته باشد هر پیامد متکثر ومتاثر از آن نیز مشروعیت ندارد
محمد یعقوب هادی