درود به شما. بسوی هدفی که استوار گام بر میدارید سر افرازی مبارک تان باد. عزم تان راستین رزم تان پیروز است.
بلی رفیق عزیز! از نام شما بامدادیان تاریک اندیش یادداشت نشر کردند . آنرا خواندم. از بی حالی نویسنده آن وهمکارانش سخت متأثر شدم، که لجاجت شان هیچ بر عقل شان غالب نشد. آنان که میدانستند گفتههای یادداشت « نگاه ما به توطئه علیه حزب مردم افغانستان یک نگاه مجرد نیست» سخن امانت رفقای حزب ماست، مگر باز هم از نام خود ما به رخ خود ما شمشیر کشیدند.
اما اینکه چرا خواستند از نام شما پناه گاه بسازند. پاسخ این چرا و همه چرا ها اینکه، توطئه قاعده ندارد. مفهوم توطئه خیانت وباز هم خیانت به همه ارزش هاست. آنان که یاداشت شانرا با کلمه رفیق گرامی آغاز میکنند و باز میگویند رفیق گرامی شان فتنه آفرین است، این تناقض فقط در قاموس توطئه می گنجد. آنان باید میدانستند که تنها میتوانند از نام های مصنوعی نامه بنویسند چرا که آدمهای مصنوعی قدرت تکلم ندارند. بی زبان اند. بی زبانان نمیتوانند چیزی بگویند.
جعل یادداشت از عنوان آن پیدا بود.نویسنده آن یادداشت یادش رفته، که از کابل مینویسد. با اینحال که هنوز فرصت آنرا نیافته بودم تا به کشاله سازی نام خود «یعقوبا، هادیا» از طرف نثر نویس هفت قلمه چیزکی بنویسم که جعلکاران بی انصاف، همان هائی که به سر چپه نویسی دستهای شان «رَو» است همان های که (حقداد) را «دادحق» نوشته بودند وبرایش سازمان ساخته بودند، باز همان قلم را به کج قلمی چرخاندند.
نتیجه اینکه نامه جعلی نشر شده در بامداد و حذف آن، تصدیق توطئه از طرف آنان است.
خوب بر گردیم به متن آن یادداشت که آنان خواسته بودند بگویند ما ورفقای ما از تدویرکنگره وحدت و جریانات قبلی و بعدی آن ،صورت دایر شدن پلینوم 21 ثوردر سطح آگاهی کامل قرار نداشته ایم. این دیگر خمیازه خواب در لحاف گرم ونرم توطئه است.
«حزب واحد(محصول تفکروحدتخواهی) ورویداد سرنوشتی دیگر» اولین یادداشتی بود که پیرامون تدویر کنگره وحدت با امانت داری حرفهای عزیزان ما را به دنیای انترنت رسانید، آنگاه که برای خفته گان در بامداد هنوز روز نشده بود. در آن یادداشت آنچه رقم خورده نشان از آگاهی و ورود همواره به مسایل سرنوشتی و بیان تسلسل و پیگیری ما ست.
بعد یاداشت « حزب مردم افغانستان در گذار از برزخ» هشیار باش رفقای ما را برای تعهد شکنان چندین باره گویا شد ونیز هم قدمان مان را از شکار شدن توطئه آگاه وبر حذر کرد.
از طریق «نامه سر گشاده به رفقای گرانمایه شورای مرکزی حزب مردم افغانستان» به تعهد شکنان گفته شد که سرگذشت شما مملو از تعهد شکنی وجفا به حزب و رفقا ست تکرار نکنید که شانس شما برای خیانت کردن شانس آخرین، و ما که اصلآ هیچ شانس دیگر برای بخشایش نداریم.
یاداشت «بمب های کوکی وبیصدا را در حزب مردم افغانستان باید خنثی بسازیم» در نتیجه لجاجت توطئه گران به دنیای انترنت راه یافت، که دستان توطئه را و آنانی راکه به هیچ معیار و پرنسیب تمکین نکردند آشکار ساخت
نوشتهء «از گریه های عاشقانه تا سکوت واعمال جفاکارانه» اعتکاف نیشینان پسخانه توطئه را دعوت به صداقت وشفا فیت کرده از ظاهر فریبی ها بر حذر داشت
دریادداشت «توطئه گران باز هم یک چال دیگر را با رسوائی بیشتر بازی کردند» از رنگ آمیزی توطئه سخن گفتیم که میخواهند خاک را به چشم ما بزنند. و تا اینکه یادداشت «نگاه ما به توطئه علیه حزب مردم افغانستان یک نگاه مجرد نیست» که زدو بند های پشت پرده را به اساس رابطه های پیشینه توطئه گران برملا ساخت، به «تلخه» نویسنده گان نامهء «پاسخ به نوشتار محترم محمد هادی یعقوب» بر خورد، ودر تاریکی خانه بامداد نامه جعلی ساختند ودر بامداد نشر کردند، وآنهم چون تف سر بالای که بروی خود شان افتاد.
حالا با اینهمه کیها بیخبر است؟ ؟ کیها خود را بخواب زدهاند و.....؟
فکر میشود تبصره بالای کار برد لغات، جمله بندی ها، توضیحات غیر ضروری برای پناه گاه ساختن، پند های قاضی مابانه آن نامه که خود سخن میگوید نیازی نیست. اما با آنهم میخواهم در مواردی مکث کوتاهی داشته باشم.
همه میدانند در قاموس سیاست یک سلسله لغات ووآژه ها در گفتارونوشتار عام موارد استفاده ندارد. این واژهها مفاهیم خاص را ارایه میدهند. لغات وواژه های که بار معنائی نکوهش را انتقال میدهد دشنام خوانده نمیشود در ادبیات سیاسی دشنام اصلآ وجود ندارد. فاشیست، توطئه گر، دسیسه ساز وواژه های مترادف، دشنام نی بلکه صفت عمل است. دشنام به یاوه و استعمال کلمات شرم آور گفته میشود. لذا اگر یک عمل توطئه آمیز را توطئه نگوییم پس چه باید بگوییم؟
نویسنده گان آن نامه میدانند که اعلان نتائیج جعلی پلینوم 21 ثور1391 با اعلامیه 19 جوزا 1391 توسط حلقه خود مختارو توطئه گر در شورای اروپائی از طرف اعضای حزب ما در تمام سطوح، توطئه شناخته شده است. لذا به صراحت میگوییم حلقه توطئه گران که در شورای اروپائی از صلاحیت آن شورا بر علیه حزب کار میگیرند وسایت انترنتی بامداد را به حیث تربیون ضد حزب بکار گرفته اند، به عنوان مسئولین شورای اروپائی حزب مردم افغانستان نزد اعضای حزب ما اعتبار ندارند. ما نمیتوانیم کسانی را که علیه حزب و اصول حزب بغاوت کرده باشند. دست به توطئه زده باشند وبا لجاجت تمام توطئه را مشروع بدانند، درجنب مسئولین سازمانهای حزبی خود بشماریم. بسیار واضح است که وقتی تقلب و جعل در انتخاب ریس حزب وجود دارد واین انتخاب مشروعیت ندارد هر آن شخص و مرجع که این جعل و تقلب را سازمان داده و از آن حمایت کند به هیچ معنی صاحب صلاحیت های مشروع بوده نمیتواند وشناخته نمیشود .
موضع گیری ما بیان دو مطلب اساسی است یکی اینکه توطئه گران را افشا نمائیم ودست توطئه را از حزب قطع نماییم ودوی دیگر رفقای شکار این توطئه را که توطئه گران تلاش دارند با حمایت های نا موجه ، تبارز کیش شخصیت در وجود آنان، آنان را با خود در قعر توطئه ببرند به عاقبت اندیشی فرا میخوانیم تا نا خواسته در لست سیاه توطئه قرار نگیرند. به این نمونه تاکتکی آنان در یاداشت جعلی توجه شود
«اینکه شما در نوشته تان بی موجب بالای رفقا تاخته اید ونام رفیق پوهاند دکتر محمد داوود راوش را با ارایه واژه های ناپسند شناسایی کرده اید مایه تعجب من می باشد»
وقتی توطئه گران میدانند که حرف، سخن وموضع ما ذوقی و کدام سروده به قد واندام کسی نیست، بلکه حرف حزب و اصول است پس توقع آنان چیست؟ واین در حالی است که هر کلمه سخن ما حامل اخلاق حزبی است. هیچگاه ، هیچ وقت از این سخن باز گیری نخواهد شد که رفیق داوود راوش را توطئه گران شکار توطئه خود ساختند و ما میخواهیم که رفیق عزیزما هدف این شکار قرار نگیرد. این داییی مهربانی های توطئه گران خودش تاکتیک توطئه است. بلی تا اکنون همینگونه فکر میکنیم واینکه فردا چگونه فکر خواهد شد مربوط به رفتار های میشود که از خود تعریف بجا خواهد گذاشت.
جعلکاران در مورد کنگره وحدت همچنان بسیار شکوهمند، شکوهمند میگویند. باری گفتیم وباز میگوییم که تدویر کنگره وحدت برای آنان پناه گاه شده است. باور این است که در پایان کار توطئه دیگر کنگره وحدت برای آنان شکوهمند باقی نخواهد ماند. نگاه آنان به آن، نگاهی به یک بلنداژ تخریب شده خواهد بود که فکر میکنند دیگر بدرد آنان نمیخورد. ما واقعیت این ظاهر فریبی را در رفتار های سیاسی آنان در گذشته شاهد استیم. سرگذشت سیاسی آنان سراسر از بازگیری ها ، بغاوت ها، تعهد شکنی ها حکایت میکند، یاد کسی نرفته از بس که روزانه انقلاب شکوهمند ثور میگفتند هر شب گلون شان به «نمک او وتربند» احتیاج پیدا میکردند. ولی بعد چه ؟ به گفتار و رفتار آنان در باره مسایل سرنوشتی ، سیاسی وسایر موضوعات مرتبط نگاه شود......
نویسنده گان جعلکار مینویسند «به شما پیشنهاد می کنیم که بهتر است دشواری های آمده از جریان انتخابات ریاست شورای مرکزی حزب مردم افغانستان را به بیروی اجراییه ، به شورای مرکزی وبه مسولان آن بسپارید وبی حوجب( موجب) با نوشته های فتنه برانگیز خود وبا تنفرهای خود ساخته ای خود موجب دردسرما نشوید» وباز مینویسند «از شما واز رفقای دیگری که بی مورد به امور سیاسی داخلی؟ حزبی ما مداخله می کنند صمیمانه تقاضا می کنم تا بهتر زیستن؟ ، درست اندیشیدن ، به خود وبه دیگران احترام کردن رافرابگیرند هنوز که دیر نشده به امور دیگران دخالت نکنند»
از این فکر جعلکاران به قول لقمان حکیم الهام خوب باید گرفت. بلی باید به این نتیجه رسید، کسانی که به فیصله های این مراجع تن ندادند، تمکین نکرده اند و آنرا قبول ندارند، این مراجع باید در مورد آنان فیصله خود را صادر نماید.
بلی این وضعیت سر در گمی هر روز اعتبار حزب ما را تضعیف میکند.تقابل یادداشت نویسی و مقاله نویسی بیشتر از این در این باره به نفع حزب ما نیست. البته به نفع توطئه گران است.
بلی سرنوشت انسجام بزرگ سیاسی ما تجربه فراموش نشدنی است. تکرار آنرا نباید مجال داد. حتمی و حتمی دستان توطئه گر را از امورحزبی باید قطع کرد.هر دست پیدا وپنهان راباید قطع کرد.
بلی توطئه گران میخواهند از مصلحت های عاملانهء اصولگرایان در شورای مرکزی برای بقای خود زمینه بسازند. برای آنان مجال کافی داده شد. آنان از لجن زار توطئه نمیخواهند بیرون شوند. میخواهند به حیات توطئه آمیز خود شان ادامه بدهند. دیده میشود آنان بیشتر از پیش خیره سری میکنند
بلی توطئه گران بر علاوه یاداشت نویسی از نام رفقا، از نام سازمان های جعلی،و از طرف آدمهای جعلی یگان شخص را نیز به هر نحوه، وبه هر شکلی که به قناعت میرسانند که چیزکی بنویسد ولی نمیتوانند راز توطئه را پنهان کنند . به یادداشتی زیر عنوان «پیشنهاد صمیمانه ورفیقانه» مورخ 4/6 1391 در سایت بامدادیان توجه کنید که مینویسد:
«پلینوم تاریخی حزب مردم افغانستان بخاطر انتخاب رهبری حزب دایر گردید. دوتن از رفقای قابل احترام هریک شیر محمد بزرگر و داکتر داود راوش خود را برای سمت ریاست حزب کاندید نمودند. رفقای ما بااستفاده ازحق رای شان، با حفظ احترام به هردو رفیق از کاندیدان مورد نظرشان حمایت نمودند . متاسفانه نسبت نبود تجارب لازم از انتخابات آزاد و دموکراتیک وعدم دقت درثبت وشمار رقم واقعی اعضای شورای مرکزی وچاپ برگه های رای دهی و بنا بر مدیریت ضعیف دست اندر کاران، پروسۀ انتخابات با مشکل اندک مواجه گردید. ولی مشکل ما چنین بزرگ نبود. اصلا نمی توان بر دشواری سه رأی یا سه رأی دهندۀ قابل بحث و سؤال آفرین در جمع 109 رأی دهنده، نام تقلب گذاشت” .
به این میگویند استدلال برای برائت دادن توطئه و توطئه گران که سایت بامداد آنرا انعکاس میدهد.
هیچ وجدان پاک وصادق نمیپذیرد که بعد از این هم ما سرنوشت حزبی خود را به دست آدمهای بسپاریم که اینگونه طرز فکر وبرداشت دارند
لذا با روحیه مسلط برافکار رفقا اززبان این قلم به رفقای شورای مرکزی حزب مردم افغانستان مقیم در کابل پیشنهاد میکنم که اعضای حزب را از این سر در گمی بیرون بیاورند. وتصمیم به یکسو سازی بگیرند. همین گونه به شخص رفیق داوود راوش باز هم این پیشنهاد را راجع میسازم که با ایستاده گی در برابر توطئه نام تانرا در تاریخ مبارزات حزبی سیاسی ما ثبت کنید. توطئه را رد کنید و انتخابات دوباره را تائید کنید .
تنها راه صلاحیت پذیری، انتخابات شفاف و برنده شدن قانونی است
این پیشنهاد را به رفقای سازمان خود ما در کانادا، به رفقای شورای سراسری ماسکو، به رفقای ما در شوراهای اروپائی نیز تکرار میکنم.
اعتبار حزب فقط درشکست توطئه نهفته است وبس. لذا چون شما این اعتبار را خواستار استید تقاضا میکنم برای صدور فیصلهء مشروع و جمعی تصمییم بگیرید
پیروز باد اصولیت، حزبیت، رفاقت، همصدائی و همقدمی
محمد یعقوب هادی