محمدیعقوب هادی


 

توطئه گران بازهم یک چال دیگر رابا رسوائی بیشتر بازی کردند

در این روز ها که چشم براه دریافت‌های روشن وگوش به آواز سخن های شفاف هم قدمان منزل طی شده بودیم. اما به جای آن شاهد نیرنگ های تازه ورفتار های ناهنجار دیو های تذویر استیم که افتضاح بر پا میکند. حالا آشکاربه نظر میرسد که دیگر توطئه برای همیشه ورد زبان شان گشته و از آن احساس لذت میکنند .

اما ما که به کرسی نشینی عادت نداریم و صعود به آن رانیز تمرین نکرده‌ایم و نمیکنیم ، از سنگر نشینی احساس لذت وجدان میکنیم. بگذار هر کس لذت ایده‌آل خودش را داشته باشد، ولیکن «شکسته گردد آن سری که خم شود به شانه اش»

تا نگارش این یادداشت نسبت به عده‌ای از افراد خوش شانس در شوارای حزب ما، اصطلاح حلقه خود مختار را بکار می‌بردم اما اکنون دیگربا نفی تعلقیت آنان به اخلاق مبارزه، به اصول وپرنسیب حزبیت، دیگر این اصطلاح مورد ندارد. حتی مفهوم کودتاه هم این رفتار های مضحکه را توجیه کرده نمیتواند. این روش‌های فرسوده «لجاجت» عادت عقب‌ مانده انسانهای فارغ از تعقل وتفکر، بیان جهل و انتقام از اصول واساسات مبارزه درون حزبیست که به اساس تجربه به آن خوب آشنائی داریم. این همان لجاجت فارغ از تعقل است که گفته می‌شود «اگرآنان نی هیچ‌کس دیگر هم نی» و به سخن دیگر این برداشت آنان از سخن معروف « بعد از سر ما آفتاب هرگز طلوع نکند» مایه گرفته است

وقتی همه چیز ناهنجار و بی قاعده میشود بامداد هم به عقب بسوی تاریکی وسیاهی میرود. نگاه کنید که اوقات شامگاهی را حقیقت خود ساخته اند. «بامداد» زبان ونشریه انترنتی حلقه دسیسه وتوطئه حزبی سیاسی در قلمرو خود شب نامه پخش میکند.

نشانه لجاجت را در پس گفت وشنود نشر شده در «بامداد» مشاهده کنید.

به تاریخ مبارزات حزبی سیاسی ریشخند میزنند.

مقام دزدی، هنر نو توطئه گری،چقدر زبون اند آدم‌های که اگردزدان آنان را با مقام دزدی شده نیزبا خود برده باشند.آیا آنان عضو حزبی می‌شوند که ریس آن با توطئه ودسیسه انتخاب میشود؟

حقیقت این است که «حزب مردم افغانستان» دراثر یک توطئه نتوانست ریس خود را برگزیند. اکنون درپیامد تخریبی آن توطئه، حزب به ترمیم تخریب عایده مشغول است، تا بزودی بتواند خود را درپیامد فیصله های اصولی در مسیر اهداف خود قراردهد.

بامدادیان با پخش این گفت وشنود عجیب از تربیون توطئه تصور کرده اند که توطئه را پوشش بدهند واز جانبی برای توطئه ستیزان هم گویا پاسخی باشد . به این پرسش عجیب پرسنده «نوبرآمد» توجه کنید . زرین : شما در اجلاس شورای مرکزی منتخب کنگره، صرف با اکثریت 51 در صد به ریاست حزب مردم افغانستان انتخاب شدید آیا چنین اکثریت در تطبیق سیاست جدید مشکل زا نخواهد بود؟ پاسخ بسیارعجیب تر از پرسش را پیرامون رقم «نزدیک به 51 در صد» را برای اینکه اینجا تکرار نکنیم شما خوانندهء عزیزخود آن را در سایت بامدادایان بخوانید

واقعیت طوریست که توطئه گران در این اجلاس توطئه رابه کرسی شانده نتوانستند. تمام گزارشات حتی گزارشی را که بامدادیان خود نیز نشر کردند ازاین توطئه زیرنام تفاوت رأی سخن زدند. لذا ریس را در آن اجلاس نه، بلکه توسط اعلامیه نشر شده از نام هیات ریسه پلینوم شورای مرکزی تحت ریاست سلیمان کامجو اعلان کردند. در پیامد این توطئه شکست‌خورده حالا این تناقض نا بخردانه باز گشت مشترکین را بسوی اصول دشوار ساخته و سیلاب توطئه آنان را در اعماق خود فرو برده است. از این جهت باید توطئه را با شعار نو سازی پوشش بدهند لذا در پاداش تحفه مقام دزدی شده بحث شرایط نو، وضعیت نو و رفتار نو مطرح میشود البته که نو شدن امر بدی نیست. اما فاصله زمانی شرایط نو وکهنه ایکه وابسته به فاصله زمانی کرسی معاونیت تا کرسی ریاست باشد این سیاست جدید را چگونه میتوان تعبیر نمود. چون یک روز پیش از آن در مقام معاونیت حزب نه شرایط نو، نه رفتارنو ونه هیچ نوع نوشدن مطرح بود. مگر این نو شدن فقط با احراز کرسی ریاست میتواند مطرح شود؟ برای قناعت پذیری به خود نگاه میکنم ، همین لحظه که این یادداشت را مینگارم هیچ شخصی بالای سرم نیست و از هیچ جائی هم هدایت نگرفته ام. ودر صدد پاداش هیچ تحفه ای هم نیستم . تنها چیزی باز و گشوده تعهد به اساسات حزبیت ومرام در برابرم قرار دارد. لذا از این پا کج گذاشتن آدم ها به اساس قرار داد وجدانی است که خون دل میخوریم.

حالا نقش تعهد ورای به اساسات حزبی شدن در کدام برخورد ها ورفتار ها نهفته است؟

اصول رهبری جمعی در حزب میاموزد که نظر ،طرح ، تدبیر وابتکار عمل در راه اهداف تعهد شده مبتنی بر احراز موقف وموقعیت نیست. وقتی ما به مفهوم اصل رهبری جمعی به توزیع صلاحیت ها و عدم تمرکز مسولیت باورمند باشیم دیگر جائی برای وعده سپاریهای سر «خرمن» باقی نمیماند. پروسه کار و مبارزه مشخصه کارائی هر یک را تثبیت میکند. حالا اگر هر یک ما به گذشتهء خود نگاه کنیم میدانیم که آیا وعده سپاری های سر «خرمن» ما را، علایمی کار کردی ما در گذشته صحه میگذارد؟

در نتیجه گیری این پرگراف فهمیده می‌شود که حزب مردم افغانستان حزب توطئه نیست. آنان تنها نام مقام ریاست را دزدیده اند وبا مقام دزدیده شده، حزب در حیطه صلاحیت آنان قرار نمیگیرد. در‌واقع آنان مخالفین حزب استند وجای آنان در بیرون از حزب باید باشد .

هیچ کسی باید شک وتردید نکند که شاید دلیلی باقی مانده باشد تاعناصرمعلوم توطئه، بقای شان در «حزب مردم افغانستان» محفوظ بماند.این قطعنامه قیام سپاهیان آرمان حزب ماست. بگذار آنان به توطئه خود خوش باور باشند. و اینرا نیز باید آنان بدانند که پیروزی قیام سپاهیان آرمان ما حتمی است. آنان خود با اعمال خود، پیروزی این قیام را تضمین کرده اند. هر قدر توطئه رنگ آمیزی میشود به همان پیمانه چهره توطئه گران بر جسته میگردد. «بامداد» چیست؟ کیست؟ کجائیست؟ آنانی که با خاموشی فکر میکنند در جانب اصول قرار دارند چرا این تربیون توطئه گران را توقف نمیدهند؟

جا دارد با یاد هانی از یک خاطره، سخنی از بحث گذشته ام را در مورد مسولیت رفیق ما نصیر احمد «صدیقی» به حیث منشی ناحیه هفتم حزبی شهر کابل، که همزمان با دوران تصدی داود «رزمیار» به حیث منشی کمیته حزبی شهر کابل نبوده،در یک جمله چنین تصحیح نمائیم ، سه تن از کسانی که بعد از پلینوم هژدهم در مقام منشی کمیته حزبی شهر یکی پی دیگر آمدند همان سیاست توطئه خط فکری و عمل‌کرد آنان بود و آن را دنبال کردند.

و اماخاطره ایکه میخواهم یاد هانی نمایم اینکه بر حسب اتفاق به دعوت رفیق عبداله «بهروز» یک «چاشت» در ناحیه هفتم حزبی که رفیق ما «صدیقی» بعد از معصوم سر باز؟منشی آن ناحیه شده بود دعوت شدم در هنگام صرف غذا صحبت از حزب و حزبیت بود رفیق «صدیقی» مخاطب به من قاشق وپنجه نانخوری که در دست داشت نشان داد گفت: «میدانی رفیق ! من حتی همین نان خوردن با قاشق و پنجه را مدیون حزب خود استم» حالا بعد از سالها میخواهیم از این آموزش دیده حزب بزرگ ما بدانیم اکنون که« حزب مردم افغانستان» به حیث یکی از وارثین آرمان‌های «حزب مادر» با اساس توطئه مورد تخریب قرار گرفته وشما رفیق نویسنده مقاله « در آستانه کنگره حزب ما» چه نقشی را ایفا نمودید؟ میخواهم این پرسش را به رفقای که به صداقت و اصولیت شهرت یافته‌اند نیز در حالی متوجه بسازم که آنان میدانید توطئه گران تا اکنون به فیصله های درون حزبی تمکین نکرده اند پس این رفقا باید چه موضع اختیار نمایند؟ سکوت؟ یانصحیت برای سپاهیان آرمان؟ ویااگر اراده در جهت خنثی ساختن وسرکوب توطئه وجود دارد نتیجه ایکه چنین اقدام‌ عملی را منعکس بسازد چه است وکدام است؟ .

این بحث را به بهانه استقبال ازنامه سر گشاده رفقای وحدت خواه که در سایت‌ها همه خواندیم ادامه میدهیم. این نامه متکی به بحث عمومی، وارائه فکر درباره آنچه که در کنگره از نظر این رفقا مورد بحث باید قرار میگرفت، درمحتوای پراگراف های مشخص، وحدت دو حزب رفیق، انتخابات ریاست جمهوری وپارلمانی مطرح شده و مزید به آن روحیه تفاهماتی را تا قبل از جعل سازیها در مورد شوراها، جلسات حمایتی، واساسی تر از همه اعلامیه معرفی ریس حزب وبالاخره گفت وشنود منتشره بامدادیان منعکس میسازد.

از آنجا که با این رفقا تماس وحدتخواهانه بسیار مثبت وجود دارد، و هر یک ایشان قابل حرمت واحترام استند. واز آنجا که این تماس یک رابطه شفاف حزبی برای ما پذیرفته شده است . چون که نامه ایشان را هم‌ زمان با نشرآن دریافت نمودم در حالیکه از ایشان تشکر مینمائیم که انگیزه شگافتن بیشتر بحث حاضر رامساعد نموده اند، میخواهم روی اصطلاحات چون جدال بالای پست رهبری، مطالب ضد ونقیض، مغشوش ساختن اذهان رفقای دلسوز حزب، اعلامیه ها از آدرس‌های نامعلوم، تقابل ارگانهای نشراتی،نکوهش رفقا زیر این نام وآن نام که در این نامه آمده مکث نمایم.

در این جای شک نیست که آنچه را رفقا در نامه به تفصیل سه بخش ارایه نموده اند، دارائی یک اجزائی شکل‌گیری است. به اثر تکامل وتکثر این اجزا وضعیتی که ما از آن شاکی استیم شکل گرفته است. پس برای اینکه شکل را تغیر بدهیم باید به تفریق وتعویض اجزا بپردازیم. به خاطر میاوریم که صدها یادداشت ومقاله با اشاره وایما نگاشته شد، مگر کسی هرگز بخود نگرفت. وحتی اگر دانست که متوجه به او است لیکن نخواست که به روی خود بیاورد. با سوء‌استفاده از این احتیاط ها ما اکنون در وضعیت حاضر قرار داریم.

لذا با وجود نقد نامه وحدتخواهان در مورد کنگره که باید مواردی شمرده آنان را به بحث میگرفت هم خود آنان وهم همه ما تصاویب کنگره را یک دست آورد بسیار ارزنده میدانیم. حالا دیگر ما از بحث کنگره خارج می‌شویم بحث دیگر که باقی میماند بحث توطئه در مورد انتخاب کادر رهبری حزب وبر طرف کردن توطئه که پیرامون آن سازمان داده شده است .

در این بحث منابع و ماخذ جدال‌ مقام دزدی ، موضعگیریهای ضد و نقیض، مغشوش ساختن اذهان، پخش اعلامیه های جعلی ، تقابل نشراتی بر ضد اصول و بلاخره دلایل نکوهش باید روشن گردد، که اینرا میتوان به شکل سؤالات ذیل ارائه نمود

مقام دزدی بدون دایر شدن پلینوم قانونمند وانتخابات آزاد، و دموکراتیک با وجود اعتراف به جعل خیانت نیست؟

باز گیری اعتراف به جعل و اعلان نتیجه دلخواه به عنوان رفتار های ضد ونقیض خیانت نیست؟

مغشوش ساختن اذهان آنانیکه از واقعیت نمیدانند با ایجاد شورا های جعلی ، جلسات جعلی، مسولین جعلی، وبالاخره اعلامیه جعلی خیانت نیست؟

مقاومت در برابر اصول با در اختیار گرفتن نشرات انترنتی از نام حزب ما خیانت نیست؟

و بالاخره تدوام توطئه توسط آنانی که نام هایشان وشیوه توطئه شان اکنون به همه معلوم شده خیانت نیست؟

باور این است که در این حال و احوال که بامدادیان پا فشاری به قایم مقامی توطئه دارند، جز افشا سازی آدم‌ها توطئه گر، شیوه‌های توطئه آنان، استناد به خیانت های شان و بالاخره حتمی ساختن عقب گرد آنان راه دیگری وجود ندارد. لذا وحدتخواهان را ورفقای سالم اندیش مانرا به موضعگیری های جدی تر وارائه بدیل دعوت میکنیم.

ما وقتی از وحدت سازمانهای هم اندیش سخن میگوییم به روشنی که در تفکر وحدتخواهی ما حزب متحد ملی افغانستان چون همیشه ارجیحت ومرجحیت داشته ودارد. جا دارد تا اینکه هم ازموضع تفکر وحدتخواهی وهم از موضع وابستگی سازمانی در «حزب مردم افغانستان» ازاختیار کردن بیطرفی «حزب متحد ملی افغانستان» در قبال مشکلات عایده حزب ما، مانند آنکه حلقه توطئه درون حزب ما در برابر آنان انجام داد انتقام جوئی نکردند سپاس گذاری نماییم. وبرای آنانی که برای پراگنده نگهداشتن نیرو های رفیق و هم اندیش سخت سری کرده‌اند ویا از این به بعد خیال آنرا داشته باشند، تجربهء قیام سپاهیان آرمان وهدف در برابر این توطئه پند و اندرز بسیار آموختنی باید باشد که اگر امروز نه فردا هر بار کج چپه خواهد شد


 

سر بلند باد رفقای سالم اندیش

پیروز باد اصولیت

میرویم و میرسیم

 

محمد یعقوب هادی

 

 


بالا
 
بازگشت