میرویس بلخی
افغانستان در گیرودار امید و یاس
حضور نظامی نیرو های بین المللی به رهبری ایالات متحده امریکا در افغانستان در اکتبر سال 2012 سال یازدهم را تکمیل کرد. در تاریخ افغانستان این دور طولانی ترین جنگی است که در آن ارتش خارجی حضور داشته است. در واقع در حال حاضر این استقرار 32 ماه بیشتر از حضور نیرو های سرخ شوروی در افغانستان بوده است. البته این درگیری طولانی ترین برخورد نظامی در تاریخ امریکا نیز تبدیل شده است که فراتر از جنگ ویتنام می باشد. هزینه هنگفت پولی مصرف شده است اما با این همه افغانستان هنوز هم شکننده است و روشنی چندان به چشم نمی خورد.
زمستان سال 2012 بسیار به سرعت تمام خواهد شد و با رسیدن تابستان، خروج نیرو های امریکایی نیز آغاز می شود. تا هنوز هم در حدود 30000 سرباز ایالات متحده از افغانستان خارج شده اند. سربازان فرانسوی نیز قرار است تا دسمبر این سال افغانستان را ترک گویند. اگرچه ادعا های مبنی بر تقویت ظرفیت های نیروی امنیتی افغانستان شده است. تا این ماه جاری، تعداد 352000 نیروی دفاعی داشته ایم اما چیزی که قابل تردد بوده است، افزایش توانایی و ظرفیت این نیرو ها است که در عدم حضور خارجی تا چه حد می توانند به مبارزه ادامه دهند. از مجموعه 179 عملیات نظامی در برابر شورشیان و طالبان، 13 عملیات آن توسط نیرو های امنیتی داخلی انجام شد که موفقیت های خوب در پی داشت.
حملات نیرو های امنیتی افغانستان بر سربازان خارجی از مسائل بسیار جدی بوده است که کشور های حمایت کننده را به شدت متاثر کرده است و به نوعی از ادامه همکاری آنان را منصرف می کند چون به این نتیجه می رسند که حضور شان ممکن منجر به افزایش انگیزه های ضد خارجی در میان سربازان شود و تا آنجا پیش برود که دیگر قادر به مدیریت نباشد.
از سوی دیگر، طالبان در همان شرائط ارتجاعی باقی مانده اند. اگرچه که عملیات مشترک نظامی نیرو های خارجی و داخلی لانه های آنان در قندهار و هلمند و مرز های جنوبی را نابود کردند و به نوع سرکشی و جنگ های چریکی آنان را خنثی ساخته است اما در شرق و شمال سر بالا کرده اند. حملات تروریستی اپریل 2012 بر سفارت روسیه، حمله در جریان سفر اوباما در مئی 2012، حمله در بند قرغه و چند تا حمله دیگر نشان دهنده آن است که در زیر زمینی ها زنده اند و تلافی سرکوب شدن شان را انجام می دهند.
مسائل حکومتی از جمله فساد، نا رسی خدمات اجتماعی و امنیت در اداره کرزی تبدیل به طاعون شده است و در سراسر کشور، از مرکز گرفته تا اطراف همه مبتلا به آن است. ترور فرماندهان منطقه ای و ولایتی، روسای پلیس و اعضای شورای عالی صلح از جمله رئیس آن برهان الدین ربانی در ماه سپتامبر 2011 و ارسلا رحمانی در ماه مئی 2012 به معنای کلی ناامنی و بی ثباتی اضافه شده است. با توجه به انتقال مرحله سوم امنیتی در ماه مئی 2012 و پس از آن، بیش از نیمی از افغانستان و دو سوم از جمعیت ما تحت کنترل دولت افغانستان آمده است. این شامل پناهگاه های طالبان در هلمند، قندهار و حتی ولایات شرقی، که فشار حملات طالبان در سال گذشته از این اماکن بوده است، می شود.
با وجود اندوه و ناامیدی، برخی از پیشرفت های قابل توجه در واقع در افغانستان از سال 2001 اتفاق افتاده است به ویژه پس از سال 2007. خدمات آموزش و پرورش، بهداشت و درمان رشد کرده است. ضرب منیفولد، مواد معدنی و ثروت های نفتی کشف شده اند و به لطف اینترنت و فن آوری، آگاهی عمومی در میان مردم افزایش یافته است. حضور برجسته جوانان وجود دارد و جوانان مشتاق به چیزهای بهتر در زندگی می خواهند در حالیکه هیچ علاقه برای جنگ داخلی ندارند. زنان بیشتر و بیشتر در عرصه عمومی با مشارکت در تمام زمینه های زندگی افزایش یافته است. در واقع، بر اساس یک مطالعه، پارلمان افغانستان امروز دارای بزرگترین تعداد از زنان قانونگذار در این منطقه است که با عضویت 69 نماینده در مجلس 28 درصد از کل کرسی ها را تشکیل می دهند. در ولایت بامیان، حتی یک والی زن چند سال است که موفقانه ایفای وظیفه می کند.
دیگر شاخص های اقتصادی و اجتماعی همچنان در جهت مثبت اشاره دارند. خدمات بهداشتی درمانی بهبود یافته است. همانطور که در گزارش 2012 "گزارش صفحه اول کودکان" مادران "منعکس شده است. میزان مرگ و میر نوزادان کمتر است که 106 به ازای هر 1000 تولد، خیلی بهتر از 257 در سال 1990است. تعداد حضور دانش آموزان در حال حاضر 7.1 میلیون نفر از کل جمعیت کشور است. از جمله 2.7 میلیون دختر شاگرد داریم. در مقابل به رسمیت شناختن تنها سه کشور (عربستان سعودی، امارات متحده عربی و پاکستان) از حکومت طالبان، در حال حاضر بیش از 40 سفارتخانه در کابل و یک تعداد مشابهی از ماموریت های افغانستان در خارج از کشور وجود دارد. اینها و بسیاری دیگر از عوامل اجتماعی و اقتصادی ارائه امیدی برای مردم افغانستان می باشد.
با اینهمه سوال در ذهن همه است که روز اول جنوری 2015 افغانستان چه سرنوشتی خواهد داشت؟ به نظرم این پاسخ در آن زمان داده خواهد شد اما تا آنوقت اگر بخواهیم که جواب برای مردم بهتر باشد، باید در انتخابات پیش رو، رهبران سیاسی افغانستان بسیار محتاطانه عمل کنند و مجبور هستند که روی بسیاری غرایظ پا گذاشته در یک وحدت کلی از بحران بیرون شوند. جامعه جهانی نیز نباید پشت پا بزند و از مسولیت شانه خالی کند. افغانستان امروز زاده وضیعتی است که آنان بوجود آورده است و باید خودشان تا آخر حوصله کنند و مدیریت.
------------------------