.

 عبدالباری عارض

 

 رمز انتخابات قبل از موعد

جناب کرزی غیر مترقبه خواستار انتخابات قبل از وقت برای مقام ریاست جمهوری گردید.و دلیل انرا ناممکن بودن دو کار بزرگ در یک وقت وانمود کرد، این دو کار یکی خروج قوای خارجی الی ختم سال 2014 و دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال 2014 میباشد.باشنیدن این مطلب در وحله اول قابل درک است که پروسه انتخاب شدن رئیس نظام را برابر ویا معادل با خروج قوای ناتو دانسته است ، در حالیکه معمولا انتخاب به موقع رهبر کشور در راس تمامی قضایا قرار داشته ممثل حاکمیت ملی ،تمثیل دموکراسی و استقلال کشور پنداشته شده الویت اساسی تلقی میگردد.  ازجانبی هم بر همه هویدا است که خروج قوای خارجی صرف در ماهای انتخابات صورت نمیگیرد بلکه ازهمین اکنون با شروع خروج قوای فرانسوی اغاز ودر سالهای 13و14/ 2000 به تدریج این پروسه دوام می یابد لذا هیچ نوع ارتباط منطقی بین وقت خروج قوا  و وقت انتخابات  مشاهده نمی شود . ونیز تغیر در یک محدوده  معینی از افراد ،مشکل و معضله کنونی کشور را حل نخواهد ساخت بلکه باعث بروز تشنجات جدید و صف بندیهای جدید خواهد شد. خیزش به طرف صلح ، قانونیت و محوه فساد مستلزم تغیر کُلی در سیستم است  تغیر و تبدیل مُهره های یک سطرنج نمیتواند معضله ومشکل جاری را حل نماید. و اینکه جناب کرزی ازین موضوع در بطن خود چی مطالبی و اهدافی را دنبال مینماید قابل مکث و بررسی است . احتمالات زیادی متصور است که شاید پیوندی با این موضعگیری کرزی داشته باشد . از یک طرف بعید و حتی ناممکن به نظر میرسد که ریس جمهور بنا بر اراده خودش چنین تصمیم را اتخاذ نموده باشد ، زیرا سود و زیان انتخابات قبل از وقت تنها متوجه اقای کرزی نه بلکه متوجه امریکا ،ناتو و سایرجوانب ذیدخل نیز میگردد. از جانب دیگر سرنوشت سیاسی و نظامی ناتو را که با افغانستان ګره خورده اقای کرزی رقم زده نمیتواند و نه در موقفی قرار دارد که بتواند مستقلانه بر مبنای منافع علیا کشور بدون در نظر داشت جوانب ذیدخل عمل نماید. برای انکه از مطلب دور نرفته باشیم جهت وضاحت بیشتر موضوع احتمالات ممکن و ناممکن را در اتموسفیر سیاسی و نظامی افغانستان به بررسی ګیرم.

1 : ایا رئیس جمهور با درک این حقانیت که دیگه اداره کنونی از نهایت فساد پوسیده شده و پاسخگوی نیازمندیهای ملی و جهانی شده نمی تواند ،میخواهد فداکارانه قدرت را قبل از موعد انتقال نماید ؟ که بعید به نظر میرسد ،پس چرا با تغیر یکسال در حالیکه مطالبه هم وجود ندارد باید نظم نیم بند اجتماعی را برهم زد؟ مهمتر انکه ایا انتخابات قبل از وقت ریا ست جمهوری به تصمیم رئیس جمهور بدون استعفا و معاذیر موجه بوده ،مجوز قانونی دارد یانه ؟  سوالی است که ملت را در دوراهی شک و تردید قرار داده است ،زیرا در بند دوم ماده شصت ویکم قانون اساسی زمان را محدود و مقید به چهار سال نموده است ،و نیز ماده شصت ودوم فقره سوم بند دوم قانون اساسی حکم مینماید که(هیچ شخص نمیتواند بیش از دو دوره بحیث رئیس جمهور انتخاب گردد).

2 : بعضی منابع  چنان وانمود کردند که رئیس جمهور افغانستان در صورت سپری نمودن دو دوره مکمل برمبنای قانون اساسی حق انتخاب مجدد را ندارد. کلمه (مکمل)چنان تفهیم مینماید که اگر بنا بر عوامل مختلف دو دور مکمل را سپری نکند میتواند باردیگر کاندید و انتخاب شده میتواند.در حالیکه در فقره سوم ماده 62 قانون اساسی مدت کار رئیس جمهور دو دور خوانده شده کلمه مکمل در ان بکار نرفته است و شاید مقسود از دو دوره ، موفقیت در دور انتخابات باشد. اگر طرحی وجود داشته باشد که با برپا نمودن انتخابات قبل از اکمال دو دور، راه را برای اشتراک مجدد اقای کرزی در انتخات بعدی باز نماید،توجهی قانونی و منطقی نخواهد داشت. مهمتر انکه جناب رئیس جمهور روشن نساخت که خود بازهم اشتراک کننده انتخابات خواهد بود یا چطور؟

3 : اوضاع و حالات جاری در کشور به حساس ترین و بحرانی ترین مقطع زمانی رسیده است ،  متاسفانه محسوس است که در پشت پرده در عدم اگاهی مردم تحولاتی در جریان است که علایم ان در جریان یکی دو سال به وضاحت و عینی ظهور خواهد کرد. سفر طویل اقای زلمی رسول وزیر خارجه به قطر، مطالبه پناهنده گی عبدالسلام ضعیف با فامیلش در امارات متحده ،زمزمه گشودن قریب الوقوع دفتر طالبان در قطر و انتقال اسیران بلند پایه طالبان از گوانتانامو به قطر همه اجراات مرموزی است که در هر صورت بیانگر تحولات جدید و جدی در اینده میباشد. از جانبی هم اوباما قبلا اظهار داشته است که امریکا میخواهد بعد از خروج قوای ناتو در سال ۲۰۱۴ از افغانستان یک حکومت قوی را پشت سر بګذارد انچه که در وجود دولت کنونی متصور نیست ، لذا احتمال دیگری عرض وجود میکند اینکه قبل از خروج قوای ناتو از افغانستان به نحوی برای مخالفین راه اشتراک در دولت هموار  گردد تا از طریق یک پروسیجر دقیق و قانونی زمینه اشتراک وسیع طالبان را در دولت مساعد سازد،یعنی اګر قدرت انتقال هم میشود نباید از طریق سرنګونی نظام و هرج ومرج این پروسه به منصه اجرا ګذاشته شود بلکه تغیر نظام باید مسالمت امیز و از طریق مجراهای قانونی در موجودیت قوای ناتو به وقوع بپیوندد  حتی سعی خواهد شد که مطالبات مخالفین نسبت به تغیر قانون اساسی نیز با حوصله مندی از طریق اصول متداوله و مجراهای قانونی مرعی ګردد.

4 : همچنان فکت دیګری که قابل توجه میباشد انست که بارها مذاکرات بین حزب اسلامی به رهبری حکمتیارو دولت از طریق مطبوعات داخلی و خارجی شنیده است و همین اکنون هیت حزب اسلامی جهت مذاکره به کابل امده و مهمان ارګ نشینان است که تفاسیر اخری  مذاکرات قبلی طوری بود که گویا دولت با طرح چند ماده ای حزب اسلامی توافق نموده صرف در مورد یک یا دو ماده ان تفاهم بیشتری درکار است. وشایعات میرساند که یکی ازمواد مورد منازعه دو جانب انتخابات قبل از موعد است . لذا این یک بعد دیگری یا یک احتمال دیگری است که به اذهان خطور میکند. شاید ارتباطی با انتخابات زود هنگام داشته باشد.با انکه حزب اسلامی در مرحله اول خواستار حکومت موقت بود تا در وجود ان انتخابات شفاف برای ریاست جمهوری بعمل اید .

5 : اگر اقای کرزی واقعا اراده کرده باشد که کنار رود و ریاست را در جریان انتخابات شفاف به شخص دیگری واگذارد پس ضرورت سناریو  در رابطه به تعین زمان چیست؟ هیچ تنظیم ،نیرو و کسی رسما و علنا خواستار انتخابات قبل از وقت از رئیس جمهور نشده است حتی هر نوع تغیر در وقت معینه انتخابات برعلاون نقض صریح قانون اساسی ،امن و نظم نیم بند کنونی را نیز خدشه دار خواهد ساخت.  فلهذا چنین اقتباس شده میتواند که دولت در غیاب عساکر خارجی توانایی برپا نمودن انتخابات را ندارد ،دلیل هم انکه بدنه دولت از داخل دامنگیر اختلافات عمیقی شده است که در عدم حضور قوای ناتو، همچو دهه هشتاد امکانات رویاروی مسلحانه بین حلقات حاکم فراهم خواهد شد . درهر صورت این عمل بر بی باوری مردم نسبت به توانایی دولت می افزاید .و سوالات مهمی را در اذهان عامه ایجاد و شکوک را برانگیخته است.    

موارد فوق در محدوده احتمالات ارزیابی گردیده است مکررا یاد اوری باید شد که جامعه در جریان هیچ یک از تصامیم و تحولات مربوط به حال و اینده افغانستان قرار داده نمیشود بلکه تمام وقایع مربوط به افغانستان بین امریکا ، طالبان و حکومت افغانستان به شکل استخباراتی پشت پرده و در عدم اګاهی ملت از روند جاری به وقوع میپیوندد لذا طبعی است که مسایل باید صرف در محدوده تصور و پیش بینی  بادر نظرداشت حالات و شواهد تحلیل و بررسی گردد . چیزیکه روشن است ان اینکه ناتو افغانستان را ترک میگوید،کمکهای اقتصادی تقلیل می یابد در ان صورت دوام نظام مشکل خواهد بود. بنا وقت ان رسیده که تغیر عمده در نظام حتمی تلقی ګردد. جبر زمان پیام دهنده این مطلب است. و اگر با روند جبر ستیزه جویی صورت گیرد  تکرار تاریخ را شاهد خواهیم شد.   در دهه شصت حاکمان وقت در کابل شرایط فروپاشی پیمان نظامی وارسا واتحاد شوروی را مساعد ساخت ، اکنون بار دیگر حاکمان کنونی شرایط شکست امریکا و فروپاشی پیمان ناتو را تسریع خواهد کرد .

.

 


بالا
 
بازگشت