.
عبدالباری عارض
مقایسه عینی دو جنګ در دو دهه
من از دوران متعلمی شنیده بودم که تاریخ تکرار نه میشود. اما در حیات خود بعضی مشابهت هائی از تکرار تاریخ را مشاهده مینمایم با انکه تفاوتهای خورد و کوچک وجود دارد اما با انهم در عمومیتها تکرار مشاهده میشود.میخواهم انرا با شما در میان بگذارم.
· روسها در اوایل ورودش به افغانستان شصت الی هفتاد هزار عساکر تخمین زده میشد امریکایها هم تقریبا در اوایل به همین تعداد داخل افغانستان شدند.
· در دوران حضور قوای روسی روز تا روز امنیت خراب شده رفت تاانکه روسها نظر به تقاضای جنرال گروموف حدودا سی تاچهل هزار عساکر دیگری فرسادند که جمله الی یکصد و ده هزار تخمین زده میشدند. به همین ترتیب قوای امریکا به افغانستان نیز به همین تعداد عساکر را داخل و بعدا نظر به تقاضای جنرال پطروئیس سی هزار عساکر دیگری به ان افزود گردید که بازهم همان تعداد زمان روسها را پوره کردند.
· در زمان دخول روسها در اوایل وضع امنیتی نسبتا خوب بود و با کدام مقاومت جدی مواجه نه شدند ولی با گذشت زمان صحنه برایش تنگتر شده رفت، اکنون هم باورود عساکر امریکا کدام مقاومت جدی وجود نداشت و امنیت هم به مراتب از امروز بهتر بود ولی با گذشت زمان با مشکلات بیشتری مواجه شده است.
· در زمان وجود روسها میزان تلفات جانی و معلولیت با گذشت هر روز بیشتر میشد تا انکه اجتماعی از مادران عساکر، در مسکو به راه پیمایی و اعتراض علیه جنگ پرداخته به تدریج در شوروی وعلل الخصوص روسیه نارضایتی عمومی در برابر جنگ درافغانستان ابراز گردید، اکنون هم میزان تلفات و معلولیت عساکر امریکائی بیشتر شده رفت و شما شاهد حال هستید که در نظر سنجی اخر در امریکا به حواله نیویارک تایمز ثابت نمود که شصت وهشت فیصد مردم امریکا خاتمه جنگ در افغانستان را عاجل میخواهند.و در ماه جاری در بروکسل تظاهراتی توام با خشونت دربرابر مرکز ناتو به وقوع پیوست وبیش از 400 نفر بازداشت شدند،معترضین علیه دوام جنگ شعار میدادند .
· و وقتی مقدمات ازهمپاشی اتحادشوروی فراهم میشد اختلافات و مخاصمتها در بیروی سیاسی ان ،به ارتباط حضور و خروج عساکر از افغانستان اوج گرفت، که به دو دستگی ان منجر شد ، بعد از مرگ بریژینیف یک جناح به رهبری اندریفوف و جناح دیگری به رهبری چرنینکو تبارز کردند. اکنون هم اختلافات و موضیعگیریهای متضادی بین نظامیان پنتاگون و دیپلوماتان قصر سفید به ارتباط چگونگی خروج عساکر امریکائی روز تاروز شدت بیشتر کسب میکند،چنانچه جنرال چهار ستاره مک کریستال قربانی همین اختلافات شد و اکنون هم نظر به اظهارات جنرال جان الن در کانگرس امریکا ،و عقاید و مطالبات جوبایدن،به گونه ناهمگونی عقاید ونظریات را در اداره امریکا میرساند.
· جنگ افغانستان اقتصاد شوروی را سخت صدمه رساند تا انکه دیگه نمیتوانست جنگ در افغانستان را تمویل نماید. اکنون هم در حالیکه بحران اقتصادی اروپا وامریکا را فراگرفته است مصارف افغانستان بر شانه های امریکا علل الخصوص اروپا سنگینی میکند. مصارفیکه جز فساد موثریت دیگری را به همراه نداشت.
· روسها درهنگام خروج با مخالفین افغانی مذاکراتی را اغاز کردند شواهدی وجود دارد که با شورای نظار در وجود جمعیت اسلامی توافقاتی را بعمل اوردند ،روسیه میکوشیدند برای خروج خود فاکتهای را دریابند که به موجب ان خروج نیروهای روسی ازافغانستان موجه و هدفمند وانمود گردد به همین منظور خارج از افغانستان کنفرانسهای را با مخالفین براه انداختند ولی تمامی تلاشها نتوانست شکل و محتوای شکست شوروی را بپوشاند.اکنون هم امریکا بعد از یک دهه جنگ روبه مذاکره با مخالفین اورد و به همان گونه تلاش مینماید تا شرایط ابرومندانه خروج قوا را فراهم نماید. وتاحدی هم تلاش مینماید دست اوردهای داشته باشد تا بر رُخ مردم امریکا و جامعه جهانی بکشد.
· مشابهت مهم دیگری که در موجودیت روسها و امریکائیان وجود داشت ان بود که روسها بر گروپها و حلقات کوچک و درعین حال متضاد که پایگاه مردمی نداشت تکیه کرده بودند . و امریکائیان همچنان بر حلقات کوچک ،متضاد و فاقد حمایت مردمی حساب کرده است.
شکی نیست که تفاوتهای نیز بین وجود روسها و امریکاییان در افغانستان وجود دارد اما من فکر میکنم وارنتهای مهم نظامی و سیاسی در جریان هر دو دخول روسها وامریکاییان مشابه بوده که بوی تکرار تاریخ را میرساند.
تفاوتهای رانیز اگرچه خورد و یابزرگ باشد باید برشمرد.
1 : روسها قرات را ویران میکرد و هر کسی راکه در جریان عملیات مدیدند بنام ارتباطی مجاهدین دستگیر می نمود ،امریکا ئیان نیز همین پالیسی را در پیش گرفته است . با تفاوت اینکه روسها پرستیژ و حاکمیت دولت افغانستان را احترام کرده زندانهای جداگانه را ایجاد نکرده بودند اما امریکایان اینکار را کردند و زندانهای جداگانه را تحت سلطه خود ایجاد کردند که در ان پرنسیبهای قبول شده حقوقی مراعات نمیشود.
2 : تفاوت عمده ایکه بین حضور قوای روسی و قوای امریکائی موجود بود انست که امریکائیها پیام اوران حقوق بشر هستند چنانچه قدرتمندان افغانی هم برای ارضای خاطر انان چندین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر را در قانون اساسی منعکس کردند ،درحالیکه روسها این پیام را باخود نداشتند اما در زمان حضور روسها بالای اجساد ادرار نشده بود ویا استخوانهای اجساد را به شکل یادگار به همرای خود به مسکو نه برده بود و یا به خانه های مردم نه ریخته از یکسر کشتارجمعی را انجام نه داده بود و یا عمدا به سوختاندن قرآنکریم نه پرداخته بود اما امریکائیها همه این کارها را کردند. بخاطر انکه متصدیان حقوق بشر هستند.
3 : امریکائیان هیچ کار زیربینائی اقتصادی را انجام نداده است باوجود ملیاردها دالر مصرف یک پروژه عمده را که درحال و اینده نمای از اقتصاد باشد عملی نکرده است طورمثال یک خط رییل کشور را عبور نکرد ،یک بند بزرک اب وبرق ایجاد نشد ،سکتور زراعتی که اساس اقتصاد فامیلها و دولت است به پا استاد نشد،یک فابریکه بزرگ تولیدی ایجاد نشد اما کارهای زیربینائی را که روسها قبل از ورود قوای روسی و بعد از ان انجام داده به شکل خاطره باقی مانده است مثال تنها فابریکه تولیدی خانه سازی که محصولش تمام مکرویان اول دوم و سوم است در تاریخ افغانستان بی مثال است، و اگر برشماریم از سیلوی مرکزی گرفته تا شهکار سرکسازی در سالنگ ،فابریکه کود وبرق دربلخ ،بندبرق نغلو، تخنیکم کابل وغیره
4: وبالاخره هنگامیکه روسها از کشور خارج میشدند اکثریت وسایل وتجهیزات نظامی را به شمول وسایط سنگین و قرارگاهای مجهز به قوای افغان گذاشتند.اماطوریکه مشاهده و شنیده می شود غربیها تمامی وسایل و وسایط و تجهیزات را انتقال میدهند حتی در مطبوعات اظهارات احصائیه های مقایسوی در مورد ارزش ان و قیمت انتقال ان داشته است.
5 : مردم افغانستان به یاد دارند که هنگامیکه انقلاب ثور برپا شد روسها از خوشی زیاد به وجد امدند وبه یک باره گی کمکهای واقعی را سرازیر نمودند ،هنگامیکه از کمکهای واقعی میگویم بخاطر انکه فرد فرد افغان از ان مستفید شده بودند مردم کشور به یاد دارند شوروی به تنهایی تمام مامورین افغانستان را کوپون داده بود که در ان شش قلم مواد اولیه و اساسی زنده گی را ماهانه رایگان توزیع میکرد، مغازه های تعاونی برای مردم و مغازه های تعاونی نظامی برای قوای امنیتی تمامی وسایل زنده گی را به ادناترین قیمت عرضه می نمود ،بورسهای تحصیلی به اتحاد شوروی و بلاک شرق اروپا بسیار گسترش یافته بود. اما اکنون هیچ یک از موارد فوق ،در وجود امریکا و تمام کشورهای سرمایه دار جهان به منصه اجرا گذاشته نه شده است.
6 : تفاوت قابل توجه همانا با ګذشت 35 سال ،ازادی مجدد مطبوعات است که در وجود غربیها مشاهده شد با انکه این ازادی بیان محدود به شهرهای بزرگ است ولی اراده برای تکامل ان مشاهده میشود درحالیکه روسها به این اصل معتقد نبودند.
این بود مشابهت های عمده ایکه در دو تجاوز عملا به مشاهده میرسد ،نمیدانم انرا تکرار تاریخ ګفته میتوانیم یا نه ؟؟