سنجر غفاری

مسکو 

سیبی از بهشت

 فلم  سیبی از بهشت  نتیجه زحمات و اخلاص محترم داکتر همایون مروت به کشور و مردمش را  بیان میدارد . داکتر همایون مروت خواست تا برای نسل امروز و فردای کشورش بیان واقعیت های خوب و زشت حیات سیاسی - نظامی و اجتماعی خانه مشترک افغانهارا که در گرو مصیبت های موجوده تنها رنج و فریب  ، امید و انتظار کشیدن  ها ، چشم دوختن و توقع بردن به همگان که  در گرو خواست های خویش قرار دارند چیزی بیش از این نباید انتظار نجات و آرامش را بخاطر دریافت  آرزو های انسانی توقع داشت .

هر بیننده فلم سیبی از بهشت  بینش فکری خود را دارد مگر تفاوت در این است که هر بیننده  فلم میخواهد تا اندیشه و تفکر ذهنی و فکری ، برداشت مغزی خویش را تبارز بدهد . فلم سیبی از بهشت تمثیل واقعیت هایی از درون  جامعه افغانی را منعکس نموده است که جنگ و سنت های مردمی  چگونه  تضاد هایی رابا این  سر گذشت و سناریو در خویش  حفظ داشته است . سر آغاز فلم ، حادثه انتحاری را به نمایش قرار میدهد . این را همه  میدانیم  که همه دار وندار مردم مارا بنام  دفاع از وطن و اسلام  انتحاری ها در خطر نابودی قرار داده است  . انتحاری مرز و شخص  را نمی شناسد ، قوم و ملیت را در نظر ندارد و بلا خره مسلمان وغیر مسلمان را تفکیک نمی نماید  حتآ نظامی و غیر نظامی را ، انفجار مینماید و نابود میسازد. صحنه  دیگری از فلم  را با بی تفاوت بودن مردمی که در بس حامل شان از پهلوی حادثه انتحاری در حال عبور هستند  به نمایش گذاشته شده است که راکبین مینی بس به شمول چهره مرکزی فلم یعنی پدر یک انتحار کننده صرف با  بلند نمودن دست دعا از پهلوی حادثه خونین در حال عبور است  مگر خیلی بی تفاوت ، گویا چیزی نشده است . فلم داستان واقعیت های عینی ،  بینش عقید تی  پیر مردی دها تی  را به نمایش می گذارد که یگانه فرزندش را برای کسب آموزش دینی روانه مدرسه مخصوص فراگیری علوم دینی می فرستد. پسرش  یوسف نام داشت .  بنآ بر عقیده اسلامی و فلسفی خاصی این اسم را برای پسرش انتخاب نموده بود یوسف را برای شخص متنفذ  مذهبی مشهور به آغا صاحب فرستاده بود .پسرش را آغا صاحب انتحاری  ساخته و قربانی اهداف شوم دیگران نموده.

  پدریوسف که یعقوب نام داشت  پس از سرگردانی های بی شماری روانه زندان و نا ملایمات روزگار بخاطر دیدار با یگانه پسرش می گردد که هرگز اورا پس از این که روانه مدرسه نمود  دیگر ند ید . در فلم سیبی از بهشت  مصیبت ها و ناباوری های جنگ تحمیلی در خانه مشترک افغانها را به شکل فلسفی آن بیان داشته و بیننده را مجزوب واقعیت های خویش میدارد . بخصوص نمایا نگر این واقعیت است که چگونه مردم ما در گرو خرافات  و سوی  استفاده از اسلام توسط  افراد و اشخاصی بنام آغا ، پیرو مریدو مرشد ،  فال بین و جادوگر قرار دارند . محترم مروت خیلی ها با دقت لازم در انتخاب محلات ، ترکیب اشخاص و جایگاه پسند واقعیت های داغ  جامعه افغانی توانسته است  تا با این داستان غم انگیز و تراژیدی آفرین برای مردم خویش  بیان واقعیت های را نماید که شنیدنش نسبت به دیدنش درقالب یک فلم و سوژه فلسفی برای انسان خیلی ها اثر گذار میباشد . تراژیدی پیر مرد در سماوار ، وپناه آوردن به مسجد که از درب مسجد جواب ناخوشی شنیده و دریک  ویرانه پناه برده که مسجد ویران شده بود  و بعد ها مشاهده نمودکه خانه و محل عبادت و آغاصاحب  شخص مذهبی  به محل عیاشی و خرافات چهره بدل نموده  بازهم به فال بین و ملنگی مراجعه نموده  واقف گردید که  چه دستانی در عقب سرنوشت  خودش ، پسرش و کشورش  قرار دارد . او خودرا به  شخص بانفوذ و قدرتمندی رسانید که نماینده مردمش بود و مصروف تفریح در میدان سگ جنگی  با دوستانش خوشگزرانی داشت . او درب  واقعیت های را به رخ پیرمرد گشود که تصورش را هرگز نداشت .  داکتر مروت که فلسفه واقعیت و تاریخ تراژیدی های کشور و مردم مارا در آرشیف هنر هفتم برای اگاهی وکسب تجارب نسل بعدی حفظ نموده است قابل حرمت و عزت برای نسل امروزی و فردای کشور ما میباشد.

 افتخار به  کادر های علمی ومسلکی ما در این عرصه بزرگ هنری .

 

 


بالا
 
بازگشت