سنجر غفاری

 

میرویم  ؟

بدون شک  کشور ومردم افغانستان  در گرو اهداف و منافع بیگانه ها   قرار گرفته است  .   موقعیت خاص جیو پولتیکی ،و استراتیژیکی  افغانستان در منطقه ، سنگ بنای این مصیبت هارا برای مردم ما گذ اشت . افغانستان به محور مقاومت  و استحصال منافع قدرت های منطقوی و جهانی مبدل شد .اساسات کشوری  و کلید سعادت همگانی  خانه  افغانها را که   رهبران  اقوام مختلف ،  روحانیون و روشنفکران  تشکیل  میدهد   در گرو بیگانگان به نوعی از اشکال آن  قرار گرفته  ، به  نابودی کشانیده شد و میشوند . در میان کشور های  منطقه  یگانه  مردم وکشوری  که  بزرگترین  قربا نی  ها را بخاطر حفظ و ایجاد اهداف بیگانه  ها  متحمل گردیده است  افغانها میباشند .  قرن ها است که این  سناریو ادامه دارد . 

خرقه  پوشان  دیگر مست  گذشتندو گذشت                                                                               قصه ماست که  بر هر سر بازار بماند ...         

دهه چهارم  مرحله نوین  برادر کشی  در افغانستان  پس از تدویر کنفرانس بن دوم  آ غاز میگردد.   مگر مردم محتاج و چشم در انتظار آینده  که در تصمیم گیری و برگشت سعادت کشوری شان هیچگونه  نقش و اهمیتی برای شان در نظر گرفته نشده و نمی شود  ، همین قدر تجربه حاصل نموده اند که پس از تدویر هر نشست و تصمیم گیری در بیرون از مرز های  کشور شان آنهم به ابتکار و سرمایه گذاری  دیگران  چراغی که روشن میگردد روشنائی آن  به خانه های شان مرگ فرزندان ، پدران ، مادران و اطفال را به همرا داشته و دارد.  اینکه  چه مصیبت های دیگری  با سرنوشت شان گره  میخورد  و کدام چهره  جد ید  یا بنام امیر المومنین ویا  قاعداعظم  روی مسند قدرت  و حاکمیت دولتی تاج پوشی خواهد  گرد ید و به اریکه قدرت  تکیه داده میشود، اراده ملی و مردمی افغانها در این  دست آورد بن دوم شامل نخواهد بود .

 افغانها  طی سه دهه  جنگ و مداخله این  بیگانه ها  با متانت و پای مردی ، مقاومت و قربانی این واقعیت را  تجربه و ثابت  نمودند   که   فرزندان واقعی  افغانستان را بیگانه ها  نگذاشتند و  نمی گذارند که سر بلند نمایند و تصمیم بگیرند .  این است واقعیت  تراژیدی  و ادامه آن در خانه مشترک  ما افغانها که دهقانش در خدمت دیگران قرار گرفته است . 

واقعیت این است که  کشور های  همسایه و  قدرت  های بزرگ منطقوی و جهانی  هریک  به نوبه خویش  در خانه من و تو  مصیبت  آفریده و می آفرینند.  بد بختانه ما افغانها  همه قدرت و توان  فکری و اندوخته های علمی و مسلکی خویش را در جهت  تخریب  بنیاد سعادت  همگانی  خود به مصرف رسانیده و میرسانیم ، شعارو کردار  عملی  روز برای یکعده از روشنفکران ، علمای دینی ، بزرگان قومی ما  افغانها  در داخل و خارج از افغانستان  چنین میباشد .  ، قدرت و توانم برای نابودی افغانم . این را همه میدانیم که  مردم و کشور محتاج ،  وابسته به  کمک  های خارجی بوده و هستیم . مگر این را هم بدانیم ،  

تو کز محنت  دیگران بی غمی – نشاید که نامت نهند آد می .                              

افغانستان و مردمش را بیگانه پرستی ها ی  افراطی و از حد گذشته  آن  به سوی این همه  ناباوری ها و مصیبت های کنونی به وسیله  مشتی از نا بکاران  که  به نام  دموکراسی و دفاع از اسلام  و مقد سات فرزندان ترقی  پسند و آزادی خواه  خویش را به  کفر و بی دینی متهم نمودند  سوق  دادند .

دو نسل را بر اثر این تفکرات  پوچ و تحمیل اهداف بیگانه   قربانی دادیم  و نسل سومی را  در تشویش و بی باوری علیه همدیگر برای انجام وعملی شدن خواست های شوم وغرض آلود استراتیژی   کشوری های ذ ینفع  در بحران  موجوده کشور ما بر علیه همدیگر شان  آماده  نموده  خانه امن مردم خویش را به پلیگون و لابراتوار های استحصال منافع بیگانه ها مبدل  نموده  این افتخار را به خود نسبت میدهند که ما فلان قدرت و امپراتوری را شکست داده ایم ، خوب که  قبول میکنیم که شما  فاتح هستید و غازی پس لشکر بزرگ  نظامی بیگانه به اصطلاح شما کافر ها در خانه ما و شما چه میکنند و چه میخواهند ؟  پس از حضور طالبان و تسخیر کابل به وسیله طالب و پاکستان به همکاری دوستان  بین المللی شان که بر علیه حکومت  به اصطلاح شان  شر و فساد خوانده شده بود و رهبران  این حاکمیت شر و فساد در اپریل 1992از قرار گاهای شان که تحت  نظارت و حمایت استخبارات نظامی پاکستان  قرار داشتند برای آغاز یک مرحله خونین جدید ( فتح کابل )  باهم در جنگ و مقابله قرار گرفتند دوستان بین المللی ما که در بن دوم  برای مردم آفغانستان  ثبات و آرامش را بر میگردانند به کجا تشریف برده بودند ؟      آیا جنگ سرد و مقابله با شوروی را در افغانستان  تجاوز و حضور نظامی  بیش از چهل کشور خارجی را به رهبری پیمان نظامی ناتو و امریکا که طالبان را پس از حضور به اصطلاح مجاهدین  و پیروزی جهاد بر کفر و کمونیزم بوجود آورده و حاکم بر سرنوشت سیاسی و نظامی  مردم ما  بدیل مجاهدین تربیت یافته  و حمایت شده خویش  یک واقعیت  میدانید ؟ اگر حضور نظامی شوروی در افغانستان تجاوز و اشغال بود امروز حضور شما چیست ؟ بن دوم  یکی از ادامه  این درامه های است که بن اول بود حتآ میتوان گفت آ غاز جنگ های  دهه هشتاد علیه  حاکمیت دولتی و ملی در افغانستان  بر ضد  منافع کشوری ما  میباشد که این بار به  استخبارات  نظامی پاکستان  صلاحیت سپرده میشود تا با اختیارات کامل  در حالی که در این اجلاس حضور فزیکی خویش را ندارد مگر پیشتاز و تصمیمگیرنده و بر گزیده ، محبوب القلوب همگان با در اختیار داشتن  هزاران  چریک و جنگجوی  افراطی  و بنیاد گرایان از سرتاسر جهان بشمول افغانستان ، کشور های آسیای میانه ، قفقاز روسیه ،هندوستان ، ایران و چین  آتش جنگ را  به نفع  پدران و نیاکان خویش  بر افروخته  تر از امروز الی  رسیدن به  آخرین اهداف دشمنان ملی مردم افغانستان ،کشور های  منطقه  و شاخه افریقآ  باطالبان و مواد مخدره خویش  القاعده گویا  به این کشور ها  خواهد رسید .  مگر  هنوز هم نمی دانیم که ما به کجا میرویم ؟ .        

اما فرزندان واقعی رنج و عذ اب  مشترک  خانه همگانی ما چنین  میگویند و می سوزند  .                                                                    

اگر گناه  من این است که عاشق وطنم   

بدان تا که جهان است  فدای این سخنم    

سنجر غفاری سوم دسامبر 2011                                                                                                                                                                              

 


بالا
 
بازگشت