دوکتور جلال بايانی
 

برگرداننده : دوکتور جلال بايانی
جنوری
۲۰۱۲ سويدن

 


ظهورعــجــوبــــه ســـــــــــوم امريکايی در افـغـانســــــــــــــــــتان « حزب التــــحرير »

 

اقای عزيزمراد تونج کارشناس بين المللی و استاد پوهنتون انقره کشور ترکيه در روز نامه پوليتيکا چاپ انقره در شماره ۲۱ ماه جنوری ۲۰۱۲ خود چنين نگاشته اســـــــــت "حزب التحریر گروه مبهم جهانی و منطقوی در حالی که القاعده رو به ضعف و شکست در حرکت است، با جذب افرادگويا تحصیل کرده، بيتل مشرب ، ژيگولو و آراســــته با کف و کالر اروپايی توانسته مسلمان نما های را به سوی افراطیت بکشد و نسبت به هر گروه تروریستی مذهبی دیگر موثریت خود را به اثبات برساند.
حزب التحریر در 45 کشور جهان از جمله در افغانستان فعالیت داشته که درین میان آسیا محل یست که دعوت این حزب خیلی رو به رشد می‏باشد زیرا پیام افراطیت آن از چین تا اندونیزیا گسترش یافته است. حزب التحریر در صدد اتحاد تمام کشور های اسلامی تحت یک دولت بوده و می خواهد تا قانون سخت و محکم شریعت تطبیق گردد. و با جذب افراد مسلکی و محصلین پوهنتونها در بطن جوامع کار نموده و مردم را برای سرنگونی حکومت های مترقی و سيکولار شان تشویق می نماید.
ارتباط و دعوت این حزب با طبقات مختلف جامعه خیلی نزدیک می‏باشد. هدف حزب تأسیس و احیای دوباره دولت اسلامی طرازامريکايی بوده طوری که ادعا می شود این آرزو تا حال از حقیقت به دور مانده است. اما با آن هم در کشوری چون اندونیزیا که امر یکا آرزو داشت تا آن را به عنوان نظام مهم، همکار منطقوی، دوست بین المللی و نمونه اسلام معتدل ببیند، توانسته تا جلو رشد دیموکراسی در اندونيزيارا بگیرد و فعالیت های را که برای مهار افراطیت مذهبی صورت گرفته، بی تأثیر سازد.
رحمات لبیب، یکی از مسوولین حزب التحریر در اندونیزیا طی مصاحبه یی با خبرنگار غربی چنین گفت:- "پلان ما برای پنج تا ده سال آینده اینست تا به اعتبار خود میان مردم قوت بخشیده و اعتماد میان مردم و رژیم را ضعیف سازیم." وی افزود:- "اما چیزی که اکنون انجام می دهیم اینست که مردم را از دیموکراسی، سیکولرزم یا بی دینی و کپیتالزم یا سرمایه دا ری و کمونيزم به سوی اسلام فرا می خوانیم."
حزب التحریر به معنای گروه «آزادی بخش »«!!؟» بعد از سال 1990 م فعالیت های خود را در آمریکا افزده و کنفرانس مهم، بزرگ و نخست خود را در سال 2009 در آمریکا دایر نمودکه اکثر اشتراک کنند گان آن سوال برانگيز و مشکوک بودند. به تعقیب آن کنفرانس دیگر خود را در ماه جون همان سال در شیکاگو برگزار نمود.
دو نظریه متناقض درمورد حزب التحریر وجود دارد، طوری که در یکی آن حرکت صلح آمیزی توصیف گردیده که با تأسیس دولت اسلامی جلال و عظمت مسلمانان را دوباره زنده ميسازد «!!» و در دوم آن به عنوان پرورشگاه انتحاریان جديد توصیف می گردد. به اعتقاد متخصص امور اسلامی، حزب التحریر به عنوان "کمربند انتقالی تروریزم" بیان گردیده است.
حزب التحریر با وجودی که در بسیاری کشورها ممنوع می‏باشد اما با آن هم در کشور های چون ایالات متحده آمریکا، انگلستان ، آسترالیا ، اندونیزیا به شکل قانونی فعال ميباشند و در کشور های ترکيه ، بنگله ديش ، پاکستان ، ازبکستان ،تاجکستان ، قرغزاستان ، قزاقستان ، ترکمنستان و افغانستان به گونه مخفی ، در پوشش احزاب معتدل به ظاهر روشنگر ، دموکرات و به شکل مستعاری فعال ميباشند . به قول مسئولین حزب التحریر در اندونیزیا، حزب در همه 33 ولایت این کشور حضور دارد. فعالیت هایش در همه جا دقیق تحت مراقبت قرار داشته و به سختی فعالیت قانونی خود را حفظ نموده است.
(هنز جورگن بونیکسن) رئس اسبق استخبارات دنمارک با ابراز این که گفته های حزب التحریر با دیموکراسی منافات فاحش دارد، خواستار ممنوعیت این حزب در دنمارک گردید که این امر منجر شد تا وزیر عدلیه دنمارک دو بار از سارنوالان نامور کشور بپرسد تا آیا می توان حزب التحریر را با درنظر داشت قوانین دنمارک ممنوع اعلام نمود، که نتیجه هر دو مرتبه منفی بود.
(سدنی جونز) مفکر گروه بین المللی بحران که در جنوب شرق آسیا به عنوان تحلیل گر و متخصص امور اسلامی اشتغال دارد، درمورد؛ چنین حزب عجوبه جديد ابراز نظر می کند: - "بخش آسیایی حزب التحریر از اندونیزیا و همسایه اش مالیزیا به سوی هندوستان ، پاکستان ، افغانستان ، ايران ،کشور های آسيا ميانه و مسلمان های چین الغور درحرکت است، رژيم ماويست چين نیز حزب التحریر را متهم می سازد که در شرق دور مسلمانان ایغور را به خشونت تحریک می کند. این گروه؛ مزاحم ترین، محرک ترین ؛ افراطی وخطرناکترين گروه اسلامی در آسیای به شمار می رود." به نظر وی "این گروه در اندونیزیا، بزرگ ترین بخش آن را در آسیا تشکیل داده که به صد ها هزار فرد عضو آن می‏باشد." این تحلیل گر ساکن جاکارتا و عضو سازمان بین المللی بحران در ادامه می افزاید: "این ها (حزب التحریر) نیروی واقعی در اندونیزیا به حساب آمده و تهدید بزرگ و دراز مدت را برای کسانی که از خشونت دست می کشند، تشکیل می دهد. مجموعاً می توان گفت که گروه های افراطی غیر مسلح می تواند نقش بهتری نسبت به تروریست های مسلح و مجاهدین قبلی ادا نمایند."
هم چنین ژینگ جیادانک، کارشناس امور مبارزه با تروریزم در پوهنتون فیودان چین این موضوع را تائید نموده می گوید: "این حزب درمقایسه به گروه های تروریستی دیگر مضر تر می‏باشد زیرا بین مردم عام زیاد نفوذ کرده است." وی افزود: "این حزب تخمیناً بیست هزار عضو در چین داشته که نسبت به دیگر گروه ها قدرت انقلاب ها، بغاوت ها و منازعات را دارند " اسماعیل یوسانتو، سخنگوی این حزب در اندونیزیا تأکید می ورزد که: "ما جماعت صلح آمیز در دنيا ميان مسلمانان هستیم"، نامبرده می افزاید: "ما باور داریم که انسان ها از محیط شان متأثر می شوند، آنانی را که اصطلاحاً تروریست می نامند توسط هر کسی دیگری متأثر شده می توانند نه تنها توسط ما؛ و حزب بر ادامه مسیر عدم خشونت خویش متعهد است." اما زمانی که از وی پرسیده شد: "آیا گمان نمی رود در آینده اعضای شما به خشونت دست بلند کنند؟" چنین پاسخ داد: "درین مورد هیچ گونه شواهدی موجود نیست."
اما موقف صلح آمیز این گروه با بیانات اش در تضاد قرار دارددر پشت پرده دنباله رو القايده ميباشند. طوری که این حزب خواهان محوه اسرائیل نبوده – که همین امر سبب شد تا در 2003 فعالیت های آن در کشور آلمان غیر قانونی اعلان نگردد – و در افغانستان و عراق مردم را به جنگ علیه نیرو های ائتلاف و آمریکائی تشویق نمی کند، ولی هم چنین در یکی از کاغذ های این حزب مجسمه آزادی در شهر نيورک به چشم می خورد که بدون سر بوده و به آتش کشیده شده است، آن هم طوری که در عقب اش شهر نیویورک با تصوير اسامه بن لادن نمایان است.
وزارت خارجه ایالات متحده امریکا می گوید: " شاید این گروه به گونه غیر مستقیم ترورستان را حمایت کند ولی شواهدی در دست نیست که خودش به کدام عمل تروریستی اقدام کرده باشد."
پیروان حزب التحریر بعدها شاید تحت رهبری گروه های دیگر به تروریزم بپیوندند. چنان چه می گویند که نخستین حمله انتحاری توسط آصف حنیف و عمر خان شریف که در سال 2001 بالای یکی از شراب خانه های تل ابیب صورت گرفت قبلاً با حزب التحریر ارتباط داشتند. هم چنین گزارش داده شده که شیخ محمد، طراح حادثه 11 سپتمبر، و ابو مصعب الزرقاوی، قوماندان پیشین القاعده در عراق، ملا برادر از گروه طالب و داکتر عبدالله عبدالله سابق وزيرخارجه رژيم حامد کرزی در افغانستان نیز به این حزب التحرير ارتباط دارند. حزب برای ایجاد دولتی فعالیت می کند که تمام کشور های کنونی اسلامی را به دولت واحد با مدیریت مرکزی –چنان چه در سابق بود- مبدل می سازد. حزب برای رسیدن به این هدف؛ نخست ذهنیت ها و افکار مسلمانان را تغییر می دهد تا آن ها بتوانند فراتر از مرزهای شان فکر کنند و در قدم دوم پیام خویش را به رهبران سیاسی، نیرو های نظامی و متنفذین می رساند تا حمایت شان از حکومت های فعلی ساقط شده و بتوانند آن ها را به سادگی سرنگو ن سازندو احزاب چپ نما و يا کمونست نما را برای پوشش فعاليت های بعدی خود با پول خريداری و در رديف خود تحت نام « جبهه »« اتحاد » « اعتلاف » کشانيده که حرکت اخير درکابل پيوست حزب متحد ملی جنرال علومی گواه اين اقدامات ميباشد. تقی الدین النبهانی، حقوقدان فلسطینِی و کسی که این حزب را در سال 1953 تأسیس نمود، خشونت در مرحله سوم تاسیس خلافت را رد ننموده و برای حفظ و توسعه خلافت، جنگ علیه غرب را نیز از احتمال دور ندانسته است. حزب در اوایل فعالیت هایش، برای سقوط نظام کشور های اردن، لبيا ، تونس ، لبنان ،مصر و سوریه تلاش های را به راه انداخت است و در عربستان به ناکامی مواجه شده است . و فعلاً فعالیت های این حزب به پیمانه وسیع در خاور میانهبخصوص عمارات متحده عربی ، قطر ، کويت و عربستان شديدأممنوع می‏باشد.
جونز می گوید: "حزب التحرير در اندونیزیا بالای هر دو نظام یعنی دکتاتوری سابق و دیموکراسی کنونی انگشت انتقاد بلند کرده و می گوید که هیچ یکی از آن ها برای مردم اندونیزیا نتیجه ندارد. وی افزود: "حزب توانسته تا میان علمای دینی بلند رتبه، شورای علما ، مقامات محلی و رهبران احزاب ديگر اسلامی و احزاب چپ نما نفوذ نموده و آن ها را با بعضی مسایل اسلامی در عمل از قبیل شناخت قوانین شرعی و طریقه تطبیق آن، ممانعت از فعالیت گروه های غیر سیاسی غربی و هم چنین مخالفت با عملیات شرکت های غربی آشنا سازد. برعکس گروه های اسلامی دیگر، حزب التحریر زنان را نیز دعوت می نماید.
محمد نواب عثمان، کارشناس در پوهنتون تکنالوژی نینیانگ چنین می گوید: "جوانان افراطی در مالیزیا از فعالیت گروه های سیاسی میانه رو نا امید شده و به این حزب می پیوندند. چون فکر می کنند که این حزب نسبت به سایر گروه ها به ارزش های اسلامی بیش تر پابند است. چنانچه در سال 2004 این حزب به سختی می توانست یک اطاق را از اعضایش پُر نماید در حالی که در همین نزدیکی ها ده هزار فرد در کنفرانس آن اشتراک نموده و حالا در هر ایالت تحت چتر واحد وجود دارند. رهبران و پیروان این حزب در هر دو کشور از پاسخ به سوالاتی که تعداد اعضای شان را افشا سازد و یا متوجه امور داخلی شان شود، خودداری می نمایند. تا جائی که از محل زندگی رهبر فعلی خود یعنی عطا بن خلیل ابو رشته نیز چیزی نمی گویند جز این که در خاور میانه زیست دارد."
اعضای حزب در روسیه، ممالک اسیای مرکزی و دیگر جاها زندانی اند. کارشناسان می گویند که به دلیل موجودیت تعریف وسیع از تروریزم درین ممالک؛ باعث شده تا افراد قبل ازین که کدام عمل تروریستی انجام دهند، زندانی گردیده و حتی در بعضی موارد تا سرحد اعدام نیز برسند.
نظریات پیرامون حزب در داخل دولت ایالات متحده متفاوت است. طوری که وزارت خارجه امريکاحزب را در لست گروه های تروریستی شامل نمی نماید. اما اسنادی که از دیپارتمنت پولیس نیویارک به دست اسوشیتت پرس در سال 2006 افتاده بود، حزب در صدر لست گروه های تروریستی قرار داشت. ولی حزب درین مورد خاموش مانده است.
بعد از بم گذاری سال 2005 در لندن، حکومت برتانیه به این تصمیم نزدیک شد تا این گروه را ممنوع قرار دهد و گفتند که اعضای این حزب به 2000 فرد تقلیل یافته است. اما برتانیه هنوز هم برای این حزب محلی ست که می توانند به آسانی در آن امکانات پولی و تبلیغاتی خویش را فراهم ساخته و هم چنین برای تقرر و تنظیم افراد بلند پایه اش استفاده نماید. علاوه بر آن، بسیاری از رهبران فعلی این حزب در اندونیزیا و مالیزیا، تحصیلات شان را در برتانیه به پایان رسانده، در همین جا روابط شان شکل گرفته و دوباره به وطن برگشته اند. و تحليلگران به اين نتيجه رسيدند که دست های استخبارات انگليس
M14 و M16 ، امريکا C.I.A و موساد اسارائيل دست به دست هم داده در تشکيل اين حزب تحت فرمان خود جانشين القايده در سطح جهانی و جهادی ؛ طالبی در افغانستان از چهره های در ظاهر آراسته ، روشنگر ، مترقی ، متمدن ، غرب گرا ، شيک و متخصص کار گرفته است.

 

 


بالا
 
بازگشت