احمد سعیدی
انکشافات أخیر بیانگر این حقیقت است که توافق بر سر امضای پیمان استراتیزیک میان افغانستان وآمریکا تقربیا به مر حلۀ نهائی خویش نزدیک شده است.چنانچه رؤساى جمهور افغانستان و ايالات متحدۀ امريکا، از طريق يک کنفرانس ويديويى در ماه ميزان ١٣٨٩ روى تهيۀ سند همکارى هاى ستراتيژيک طويل المدت ميان دو کشور، توافق نموده بودند. وجناب حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان روز دوشنبه 22حمل 1390
در حضور خبر نگاران گفت ، از مدت ۸ ماه به این سو نشست ها و بحث های متعددی روی روابط ستراتیژیک با ایالت متحده امریکا صورت گرفته است، آخرین جلسه درین خصوص روز یکشنبه بوده و سلسلۀ مباحث و مشورت ها درین مورد تقریباً نهایی شده است .
خوشبینی وإعتماد به نفس جناب رئیس جمهور: کلیماتیکه رئیس جمهور در حضور خبر نگاران بیان داشت حکایت از خوشبین بودن وعلاقه شدیدشان نسبت به امضا وحمایت مردم ازین پیمان دارد.رئیس جمهور میفر ماید شرائط سخت گذاشته ایم دست وپای شانرا بسته ایم وامریکا چارۀ جزء پذیرش شرائط ما ندارد ... شرائط معقول ومنطقی ومطابق به منافع طرفین بیشتر به نفع افغانستان.!
* اول باید عرض شود که هم پیمان دست وپا بسته به درد مردم افغانستان نمیخورد. واگر هدف رئیس جمهور این باشد که همه مفاد موافقت نامه به نفع ماست وآمریکا ازین سند هیچ سودی نمیبرد.شاید شک بر انگیز باشد که یک ابر قدرت چگونه بدون هیچ نفعی ملیارد ها دالر مصرف میکند وجان هزاران سر باز خودرا به خطر می اندازد.این صحبت رئیس جمهور را بر إعتماد به نفس شان در مورد مفید بودن موافقت نامه نسبت به افغانستان حمل مینمائیم. که باز هم معنی اش این است که رئیس جمهور خیلی به نتائج آن خوشبین بوده وتأئید آنرا از طریق لویه جرگه دقیقه شماری مکیند. وقتی میگوید دست وپای ایشان را بسته ام غیر مستقیم مردم را به حمایت از مفاد این سند تشویق میکند. خصوصا وقتی میگوید ما شرط نا معقول نمیگذاریم ومنافع آمریکارا که با منافع ما در تضاد نباشد رد نمیکنیم .یعنی با امضای این سند جزء سود هیچ ضرری متوجه افغانستان نمیشود. به همه جناب رئیس جمهور تلاش کرد با این کمپاین مطبوعاتی جادۀ امضای سند را هموار سازد.
لویه جرگه یا اتمام حجت: منظور از تدویر لویه جرگه اتمام حجت وگذاشتن بار بر دوش مردم است ورنه همه امور مربوط به پیمان متذکره به پایه اکمال رسیده است.طبق اظهارات روز دوشنبه محترم رئیس جمهور کرزی که گفت: در مورد چگونگی حضور نیروهای خارجی به شکل یک پیمان ستراتیژیک و میعاد حضور شان تبادل نظرها ادامه داشته و احتمالاً تا سه ماه دیگر یک لویه جرگۀ دیگر به خاطر سمت دهی این گونه مسایل ملی در افغانستان دایر گردد ودر مورد لویه جرگه کار ها تقریبا نهائی شده فهرست نهائی أعضا تشکیل کمیسیون ها ورئیس یعنی سند این پیمان کاملا تهیه وتر تیب شده وبرای تأئید ان قبلا زمینه سازی شده وقتی ساختار لویه جرگه در تئوری که بعمل هم نزدیک است تکمیل شده باشد برای تأئید آن چندان فاصله باقی نمانده است. رئیس جمهور در مورد لویه جرگه گفت: ما ترتیبات اش را گرفته ایم ، فهرست آنهایی که اعضای جرگه را تعیین بکند ترتیب شده است و بالای کمیسیون و رئیس کمیسیون هم صحبت شده است" یعنی خلاص....حال تلاش صورت میگیرد تا أعضای لویه جرگه برای امضا وتدئید آماده شوند.این مسئله را رئیس جمهور با مقامات آمریکائی در میان گذاشته است که با ملاحظه حساسیت های ملی وتحریکات همسایه ها مجبور است این سند را به تأئید مردم محول سازد تا در آینده مردم علیه آن دست به إعتراض نزنند.خوب به نتیجه میرسیم که هدف اساسی از تدویر لویه جرگه یکنوع فرار از مسئولیت وگذاشتن بار به دوش مردم است ورنه پیمان نامه وسند همکاریهای استراتیزیک قبلا مطالعه تحقیق وتدقیق شده وتنها به بلی مردم نیاز دارد.
د : واقعیت چیست وحقیقت په خواهد بود.؟
واقعیت های موجود در افغانستان عبارت از نیاز مند بودن افغانستان به جامعه جهانی در عرصه های مختلف است. تا بتواند افغانستان را از شر همسایه های حریص وخود خواه نجات دهد.اما اینکه این واقعیت ها روزی به حقیقت تبدیل خواهد شد یا خیر تاریخ پاسخ خواهد گفت. واقعیت ها ی دیگر ظاهراحکایت از مسئولیت گریزی مقامات ذیصلاح از پذیرش حقیقت دارد.وقتی یک رئیس جمهور منتخب باشد ودارائی مجلس ملی هم باشد بهانه تدویر لویه جرگه مفهومی جزء مسئولیت گریزی ندارد. یک رئیس جمهور منتخب باید جزأت موازی به جرأت تمام مردم افغانستان داشته باشد.اما دریغ که در عمل خودرا جدا از مردم فکر میکنند.طوریکه در پشت پرده همه اسناد وشرائط تکمیل وحتی ممکن امضا شده وحال تلاش صورت میگیرد تا مسئولیت های آینده این میثاق ها بدوش مردم انداخته شود. گو اینکه رئیس جمهور همیشه با آمریکا در جدال بوده وتحت بخاطر تأئید وحمایت لویه جرگه این سند را امض1ا نموده است.اصلا به این فلم سازی ها نیازی نیست
ع : آیا این سند استراتیژیک امضا شود؟:.اگر افغانستان به تنهائی قادر به اداره کشور وتأمین ثبات وامنیت است نیاز به این پیمان ندارد.وهم اگر هدف آمریکا منهای ثبات وامنیت افغانستان باشد باز هم ما نیازی به امضای این سند نداریم.ما امید واریم آمریکا در دراز مدت از افغانستان به مثابه تخته خیز بکشور های دیگر استفاده نکند.واما اگر آمریکا هدفش حفظ ارزش های دموکراتیک در افغانستان ونهادینه ساختن ساختار سیاسی دموکراتیک در افغانستان باشد درانصورت باید ازین پیمان ودوستی استراتیژیک بین کشور ها حمایت کرد.اما مسئله این کلی بازی ها نیست که پیمان وسند میگوئیم مسئله ایجاد پایگاه های دایمی آمریکا در منطقه است اما مقامات دولت بخاطر اینکه ذهنیت عامه را علیه خود وآمریکا می بینندآنرا زیر لفافه پیمان استراتیزیک پیچا نیده اند.باید حقیقت را گفت وآن اینکه امضای سند بخاطرایجاد پایگاه های دایمی آمریکا در منطقه ویا افغانستان.حرف از سند همکاری های استراتیزیک است واما هدف ایجاد پایگا های دایمی است وبس...اسناد همکاری استراتیژیک سه مر تبه قبلا نیز امضا شده است.