احمد سعیدی
رهائی اختلاسگران بزرگ نتیجه کاسه زیر نیم کاسه است
در مطبوعات سه ما یک مرتبه خبری از آدرس نهاد های عدلی وقضائی کشور به نشر میرسد که دوسیه اختلاس کارمندان عالی رتبه دولت در حال تکمیل شدن است وبعد تا سه ماه دیگر نه حرفیست ونه دوسیه اگر یک دفتر رهنمای معاملات ویا دلالی دروغ میگوید انسان فکر میکند این نهاد غیر مسئول به منافع خود فکر میکند اگر نهاد حامی قانون ومدافع حقوق مردم افغانستان مانند داد ستان کل اقدام به دروغگوئی کند باید فاتحه مردم وقانون را یکباره خواند. لوی سارنوال میگوید :عنایت الله قاسمی همچنان ممنوع الخروج است.؟! در کشوریکه ارگ ریاست جمهوری به کنترول نیرو های امنیتی باشد جلو خروج عنایت الله قاسمی را ازین خانه بی سر ودر کی میگیرد.؟ لوی خارنوال اعلان کرد که محمد صدیق چکری ورئیس سابق رادیو وتلویزیون ورئیس شرکت آریانا همه ممنوع الخروج اند.. آخر کی جلو خروج شانرا گرفت باز بخاطر فریب مردم اعلان کرد چکری توسط پولیس انتر پول دستگیر ودر توقیف به سر می برد اما فردایش چکری در مصاحبه با بی بی سی گفت من آزادم وتو در توقیف مافیا هستی.آخر لوی سارنوال صاحب چرا به آنچه از صلاحیت شما نیست اشاره میکنید.همه مردم میدانند بعد از حضور اختلاسگران به داد گاه ،پاسخ سه سوال سر نخ تا مقامات بزرگ میرسد وشما مجبور میشوید مشت پوشیده هزار دینار بگوئید ورنه این وزیر به تنهای جرئت وصلاحیت اختلاس ملیونها دالر را ندارد مگر اینکه اذنش را از مقامات بلند گرفته باشد. مردم از اول می دانستند که لوی سارنوالی توان آنرا ندارد تا زور مندان را به دادگاه بکشاند. گرفتاری مقامات عالی رتبه شکل نمایشی داشته مشابهت به سریال های دارد که نا آغاز شده انجام آن معلوم است درست است که بخشی از فساد اداری محصول شرايطی اجتماعی، اقتصادی و فرهنګی است که نه تنها افغانستان بلکه بسياری ازکشورهای جهان سوم ودرحال توسعه به ان مبتلا هستند٠اما فساد که در دولت افغانستان جريان دارد، بهتر است آنرا فساد سياسی ناميد، يا به عبارت ديگر فساد رسمی است .عمده ترين عامل فساد به ساختار سياسی دولت مربوط ميشود، که باعث تضعيف حاکميت در درون نظام دولت شده است.
عامل دوم
نبود يک سيستم شفاف و نظارتمند اداری است که به فساد مجال داده است.
مشکل سوم
ترجيح
ملاک های سنتی و مصلحتی از قبيل قوميت،حیثيت خانواده گی،جنسيت و غيره ميباشد که
مانع تحقق شايسته سالاری ميشود، ولی ضرورت زمان وخواست ملت شايسته سالاری
است. مسله ديگر عدم سيستم مکافات ومجازات برای کارمندان دولت و نداشتن اندیشه
قانون پزیری برای وزرا و کارمندان زور و زر از سوی دیگر مامورين عالی رتبه
که در هر کشوری باید ازشایسته ترین کدرها انتخاب وانتصاب می شوند ولی در کشور
ما بر عکس آن است باید رشوت بدهند تا مقرر شوند لیاقت و اهلیت ارزش ندارد.
حالا از لطف و مرحمت این حکومت کار بجای رسیده که همه
مردم مي دانند حاجت به رهنمای و خواستن نیست که در فلان اداره، نرخ يک امضا به
چند دلار رسيده است. لاشخوران بی وجدان افغانستان را به سه کتگوری تقسیم کرده
اند یعنی درجه يک، درجه دو و درجه سه و تصدي يک پست در نقاط درجه يک 300
هزار دلار هزينه دارد. رشوه در افغانستان عامل پيدا و پنهان بيروني دارد و
شواهد قطعي، حاکي از نفوذ اين غده سرطاني در بين نيروهاي خارجي از دولت موجود
کمتر نیست. همچنين تجربيات روانشناسي، نشان داده است که عطش فزاينده رشوه
ستاني، هر روز به سان مصرف مسکرات و مواد مخدر افزايش مييابد و هيج مرزي را
نمي شناسد. اگر مقامات تأثيرگذار در افغانستان كه در اين روزها هر روز وعده
ميدهند كه رشوت را نابود ميكنيم نتوانند جلوي آن را بگيرند، اين روند مي رود
تا سرنوشت کشور و ناتو را قمار نمايد. رشوهستاني، يکي از عوامل زمينگير شدن
ارتش در افغانسان نیز شده است. بعضي از سربازان، وسايلي را که در اختيار دارند،
با پول اندک و حتي مقدار «چرس» معامله مي دارند. آنها که به توسعه مواد مخدر و
فساد اداري دست دارند، بايد بدانند که پديده رشوه به سان شمشير دو دم مي ماند
که به صاحب خود نيز آسيب مي رساند.با ورود نيروهاي خارجي در باتلاق مواد مخدر
و ارتشا، ديگر پرسش از چون و چراي شکست غرب در افغانستان نيست، زيرا مرداب
کوکنار آن را قطعي ساخته است و حتي سؤال از روزشمار شکست و چگونگي افغانستان پس
از ناتوست؟
3-
آتش خشم ملت:
کشورهاي بيگانه و دولت هيج توجهي به خواستههاي بر حق ملت ندارند، زيرا
ديدهاند که ملت افغانستان ساکتند، در حالي که ملت از ياد نبرده اند آنها چه
وعده هاي دروغيني سپرده اند که ما افغانستان را نه تنها در منطقه، بلکه در
جهان نمونه ميسازيم. پس از ده سال وضعيت اقتصادي و امنيتي کشور به مراتب بدتر
شده است؛ سال 1382 يک کارگر، روزانه 400 افغاني کار مي کرد، در حالي هماکنون
به کمتر از 200 افغاني سقوط كرده است. با احتساب تورم، درآمد هر فرد به کمتر از
يک چهارم تنزل يافته است. هر روز که از عمر دولت مي گذرد، فاصله بين دولت و
مردم بيشتر مي شود، شکايت و انتقادات مردمي افزايش مي يابد و خشم فزاينده هر
ملت صاعقهاي است و گرايش ملت حتي به طالبان ديروز افزايش يافته است.
4-
مهمترين عوامل خشم ملت:
ـ وعدههاي دروغين مقامات غربي و دولت موجود جامه عمل نپوشيدن به آن.
ـ ناامني.
ـ ارتشا و فساد اداري.
ـ قتل فزاينده غير نظاميان.
ـ بيتوجهي به فرهنگ و عنعنات مردم و تحميل فرهنگ بيگانه.
ـ بي توجهي در اجرای مصوبات که خود فیصله و تصویب می کنند
ـ ناتواني در کنترل بازار به ويژه مواد ضرورت اوليه مردم حالا بازار آزاد و
بازار آزار ملت تبدیل شده است.
ـ نبود خدمات شهري مثل آب بهداشتي، برق و غیره حالا اگر گوش شنوای وجود دارد
مشوره و توصيه ما و مقتضاي عدالت و خرد سالم اين است که به خواسته هاي برحق
مردم پاسخ مثبت داده شود، وگرنه سيل خشم ملت کنترل ناشدني خواهد بود. و دامان
هر وطن فروش و خائين ملي را كه منافغ شخصي و قومي و قبيلوي خويش را بر منافع
ملي مقدم ميدانند خواهد گرفت. مردم و تاريخ قضاوت ميكنند كه چي كساني سرنوشت
شان را به بازي گرفتند و يا از خود بي تفاوتي نشان دادند اند. كه هرگز بخشيده
نمي شودند. باور داريم زمستان مي گزرد رو سياهي به ذغال مي ماند.
گرچه می دانم متاسفانه در حال
حاضرچنین نیست٠راه حل مشکل فساد اداری درقدم نخست بستگی به اراده سياسی لازم و
بازنگری کامل به مجموعه سیاست کدری ومناسبات درتشکيلات دولت دارد. در شرايطی
حاضر و در دولت موجوده نه اين اراده ديده ميشود ونه اين فرصت و ظرفيت وجود دارد
گرچه بعضی ها با ایجاد پارلمان جدید امید و آرزو های داشتند اما این امید و
آرزو به نا امیدی تبدیل گردیده فقط یک راه وجود دارد مردم تصمیم بگیرند به بازو
و اتحاد خود تکیه نموده هر بی کفایت را که است از سر راه بر دارند .