احمد سعیدی
كنفرانس استانبول اميد ها و چالش ها
هفته آينده شهر استانبول تركيه مهمان دار شخصيت هاي مهم سياسي و نظامي كشور هاي منطقه و فرا منطقه خواهد بود. هيت افغاني با اميد فراوان به سراغ كنفرانس استانبول ميرود تا روزنه اميد براي فرداي روشن و مطمعن افغانستان جستجو كند ، گرچه در داخل كشور همیشه صحبت از بحران است ، بحران یعنی رنج فرا گیر و درد بی درمان ودودیکه چشم همگان را اشک آلود ساخته. همه در حالتي قرار داریم که بحران ، سر زمین مارا را مانند طوفان حوادث غمبار بخود پیچیده است. راستی سر زمين ما مهد دردهاى بى پايان و رنجهاى بيکران است که ازساليان طولانی به اينطرف در اثر مداخله بيگانه ها در بستر طوفندۀ حوادث دردناك مجال آرامش را پيدا نكرده است. کشوریکه در هر مقطع زمان جور ستم ، بیعدالتی و مداخله همسايه هاي شرير ، روح و روان آنرا در چنبره ستم خورد و خمير کرده است وبا گذشت هر روز در کوره داغتر وبدتر از گذشته ذوب میشود. این سر زمین رنج آشنا وحادثه خیز با کوله بار نفاق و شقاق، داخلي و ویرانگری هاي كشور هاي منطقه هر روز نا گهان به مصیبت بس بزرگتر و پیچیدتر از گذشته مبتلا میگردد، تو گوئی دست قضا در دفتر رنج ، مصیبت ، و دشمنی را دردرازنای حیات بشریت همقرین زندگی مردم افغانستان ساخته است ، و به هیچ صورت برای شان مجال نفس کشیدن براحت را نمیدهد. در اصطلاح سیاسی امروز نام این همه نگون بختی هارا در افغانستان بحران گذاشته اند ، گرچه بعضي ها بهانه جنگ را در افغانستان گزينه هاي دمكراسي و آزادي مي دانند ، اما حقیقت این است که مشكل جنگ و ستيزه جويي در افغانستان ربطی همه جانبه به دموکراسی، آزادی و حقوق زن، تمدن و مدرنیسم و یا سکولاریسم ندارد. این درست است که کشور افغانستان دارای منابع نفتی و گازی و ذخاير عظيم مهمی زير زميني را در سينه خود پنهان دارد ، و تا كنون از اين ذخاير به نفع مردم افغانستان استفاده صورت نگرفته است ، و در حال حاضر انگيزه شعله ور ساختن جنگ براي کنترل منابع طبیعی آن شمرده نميشود. اساسا نمی توان شرایط این کشور را با عراق، ليبيا ،مصر ، سوريه، تونس، يمن، و يا كشور ديگري مقایسه نمود. اما دلایل اصلی جنگ و ويراني افغانستان را باید در اهمیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک آن درمنطقه جستجو كرد.
افغانستان در قسمت شرقی دارای مرز مشترک2400 كيلو متر با پاکستان و دربخش غربی با جمهوري اسلامي ایران است. ازسویی ديگر نزدیکی مرزی با کشور چین و ارتباط با جمهوریهای نفت خیز سابق شوروی ، اهمیت استراتژیک افغانستان را دو چندان میکند. بیش از یک پنجم نفت جهان برابر با 270 میلیارد بشکه ذخیره نفتی در کشورهای اطراف دریای خزر قراردارد. درهمین منطقه قریب به یک هشتم گاز طبیعی جهان موجود است. ازاینرو مشكل افغانستان را بايد در مسايل جيو پوليتيك و جيو اكانميك آن جستجو كرد. موضوع قتل اوسامه بن لادن و یا طالبان ، و مبارزه علیه تروریسم و ظلم و ستم بر زن در افغانستان هدف اساسي نيست ، بلكه جنگ و حمايت از تروريسم ، وسیله است براي اهداف دراز مدت پاكستان.
همه مي دانند همین آقای اسامه بن لادن در ايبت آباد پاكستان حضور داشت ، و در آنجا كشته شد ، و ملا محمد عمر و طالبان بیش از تقريباً دو دهه است كه از جمله متحدین طبیعی پاكستان اند. از مدت ده سال بدينسو همين آمریکا و پنتاگون برای مبارزه با تروريزم و بنياد گرايي درافغانستان و منطقه ، میلیاردها دالر را به پاكستان سخاوت مندانه تحفه داده اند. حالا ثابت گرديده كه اين پاكستان است كه بخاطر سلطه جويي و رشد نفوذ خود در افغانستان از سیاه ترین و ارتجاعی ترین نیروهای آدمخوار دفاع نموده و مي نمايد. همين امريكايي كه حالا از دست طالب به جان آمده ، در اوايل نيز با هسته گذاري جنبش طالبان توسط جنرال نصير الله بابر پاكستاني مشكل جدي نداشت. اختلاف آمریکا با رژیم طالبان از آنجا آغاز گردید که کمپنی نفتی یونوکال برای انتقال لوله نفت از آسیای مرکزی از طریق افغانستان با شکست روبرو شد ، و روابط آمریکا با رژیم طالبان نیز از سال 1997 تیره گردید ، و پنتاگون تصمیم به سرنگونی طالبان و جایگزینی آن با یک حکومت ديگري گرفت.
رويداد 11 سپتامبر 2001 و سر نگوني تعميرات آسمان خراش در امريكا یک فرصت طلایی برای آمریکا و هم پيمانانش بود ، تا با سرنگونی فوری حكومت طالبان در افغانستان موقعیت استراتژیک خود را بطرف جلو راهنمون شوند ، و حلقه را بر سایر رقبا در منطقه تنگ نماید. اما تحركات و عملكرد هاي دوگانه پاكستان روي اين سناريو كه با دزد مي گفت هوشيار باش ، با صاحب خانه بيدار باش ، امريكا را در تنگناي خطر ناك و بحران آفرين قرار داده است. اين بازي هاي شيادانه پاكستان ، مشكلات و بحران هاي فراگير را در منطقه و فراه منطقه ايجاد كرده است. كار به جايي رسيده كه حمايت پاكستان از تروريزم ديگر براي هيچ كس جاي شك و ترديد را نگذاشته است. حكومت ملكي پاكستان در ظاهر امر خود را مخالف تروريزم معرفي مي كند ، اما اردوي پاكستان حمايت كننده همه جانبه پلان هاي تروريزم است. در ديگر دنيا اينطور اردو ها تعريف شده اند. بگونه مثال كشور امريكا اردو دارد اما در پاكستان اين حقيقت است كه اردوي پاكستان كشور دارد. حالا كه افغانستان با يك اميد با عملكرد قوي در راه سفر استانبول است ، دست اندر كاران اين سفر مهم ، هرچه عاجل تر و بهتر بايد پيش زمينه هايي را براي يك
استراتژی مدونی در راه يك دیپلماسی عمومی در مورد همسايه ها در اين كنفرانس ارائه نمايد. این استراتژی باید شامل استفاده از کلیه منابع قدرت و شیوه های مشخصی برای برقراری ارتباط با همسايه ها مزين شده باشد. ما مي دانيم و معتقديم
كه همسایه هاي افغانستان بخصوص پاكستان و ايران دلایل سود جويي خود را برای برقراری ثبات در افغانستان دارند ، و از آن عينك رهسپار كنفرانس استانبول اند ، آن ديدگاه بدون ترديد متضاد با منافع ملي ماست. اما افغانستان نيز در كاربرد اين نشست بايد از زواياي مختلف آزموده شده ، در برقراري همكاري هاي كوتاه مدت و دراز مدت استفاده كند و نگذارد تا همسايه هاي مداخله گر ، مداخله خويش را در زير چمبر خود پنهان كنند و به چشم همه خاك بزنند. هيئت افغاني بايد بدانند كشور هاي اشتراك كننده در اجلاس استانبول ، همه افغانستان را از زير عينك پاكستان و ايران نمي بينند. افغانستان ، چین ، هند ، ایران ، قزاقستان ، قرغزستان، پاکستان، روسیه، عربستان سعودی، تاجکستان، ترکمنستان، ازبکستان و امارات متحده عرب كه در اين كنفرانس حضور خواهند داشت باور و ديدگاه مشخص خود را دارند ، و اكثريت شان بر حقانيت افغانستان باور دارند. اما کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، جاپان، ناروی، هسپانیا، سویدن، بریتانیا، ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و ملل متحد كه از جمله ناظران این کنفرانس اند مي توانند حمايت كنندگان قوي و موثري بر حقانيت افغانستان واقع شوند .
درست است كه تضاد هاي ايدولوژيكي ، تضاد هاي اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي و هم گرايي هاي منطقوي و فرا منطقوي بين كشور هايي كه در اين اجلاس حضور مي يابند وجود دارد، اين تضاد ها مي توانند تصاميم سازنده را خيلي شكننده و مشكل زا سازد. تضاد امريكا و ايران ، تضاد ايران با عربستان سعودي ، لابي گيري سعودي و چين ، به نفع پاكستان و تشويش حضور امريكا در منطقه از طرف كشور هاي آسياي ميانه ، كه در سايه مقناطيسي فدارتيوي روسيه قرار دارند. يكي پي ديگري مي توانند سد راه دست آورد هاي بزرگ اين كنفرانس شوند. اما سياست آگاهانه و ديپلوماسي فعال افغانستان دراين كنفرانس مي تواند ، اميد و اميدواري هايي را براي آينده نويد دهد. در غير آن ، دست آورد اين كنفرانس رفتني خواهد بود و آمدني.