ا-پولاد
تاریخ نهم گاو یا اردیبهشت سال ۳۰۱۶زردشتی مطابق
ماه حمل ۱۳۹۰هـ ش و29اپریل 2011میلادی
بازهم نیرنگ دیگرانگلیس
برای تو مینویسم ای فتنه هزارداستان جهان!
به هر رنگی که خواهی جامه میپوش من از طرز خرامت می شناسم
درین روزها بازهم هندوستان زیر دم گاومیش خارگذاشته است. خیزهای ناشیانه گاومیش میرساند که سرداروالایش لستی را برای تحمیل بر سران کشورهمسایه اش سپرده اند که نشانی های واضحی ازکار همیشه فتنه داراورا باخود به صراحت دارد. برای این منظور پخش مصاحبۀ را که دربی بی سی یعنی رسانه انگلیسی بنام رسانه بیطرف وآزاد به نشر رسانده است بشما تقدیم میکنم. این مصاحبه را می تو انید درسایت فارسی بی بی سی همین حالا نیز گوش نموده و بخوانید. بعد ازشنیدن این مصاحبه نوشته من را که همین حالا زیرمطالعه دارید لطفا" بصورت مکمل بخوانید.
یک مثل عامیانه و مشهوری داریم که میگویند: " تا نباشد چیزکی، مردم نگوید چیرها"
این مطلب را ازاینجا شروع میکنم، با آمدن بوش درقدرت سیاسی امریکا همزمان جمهوری خواهان که پلانهای ترح شده قبلی تسخیر جهان را مانند هتلر به سر میپروراندند درمنصه تطبیق قراردادند. طوریکه بارها نوشته ام بازهم مینویسم که حمله به دوقلوهای مرکزتجارت جهانی کارهیچ کس دیگرنبو ده بجز دارودسته بوش. سوابق نشان میدهد که اسامه بن لادن پرورده دستان نابکارهمین خاندان بوش بوده وبه هیچ قیمتی چنین شخصیت افسانوی درحقیقت وجود ندارد. آری دریکی ازخاندانهای تیل داغ خرمن سرمایه عربستان سعودی چنین آدمی به این نام ولقب است اما ازین نام ساختن این داستان، کار چند سرمایه داری است که درخوابهای هتلری خود حاکمیت جهان را رویائی به انتظارنشسته اند.
مقصدازین پلان زمینه سازیهائی است تا ازطریق ملل متحد که آنهم بصورت کل زیر تاثیر بلا منازع آن کشوربرای صحه گذاشتن روی کارهای غیرقانونی و طفره روی هایشان است، چهره اصل خود را نقاب انسانی بدهند. حتی درظرف هشت سال حکومت بوش به همکاری حکومت بلر این فتنه را چنان پرپیچ ومغلق ساخته اند که نه تنها توان بازکردن این گره ها ازاوباما ساخته نیست بلکه تمام حزب دموکرات را برای بازکردن این گره مصروف ساخته است. این بازی سیاسی درتمام نقاط جهان چنان پخش شده و هنوزهم درخفا روی آن همان جمهوری خواهان خیالی کارمیکنند که روز به روز به معماهای عجیب تر دیگر نیز تبدیل میکردد. یکی ازین معما ها جنگ افغانستان و تعقیب اسامه درپاکستان است.
این یک واقعیت بدون شک است که کشورپاکستان بزرکترین پایگاه سیاسی و استخباراتی غرب درآسیا وبرای کشورهای روسیه، چین، هند، ایران، عراق و کشورهای دیگرنفت خیر شرق میانه است. اما در عین حال این کشورلانه عقب کشاندن جهان ومرکزفوندامیتالیزم اسلامی هم است. این وجه پاکستان با این که سالها عراده فتنه را لولانده است اما درحقیقت سنگینی این عراده ها پیشانی طمع گران جهان غرب را نیزگاکاهی چکش میزند. یعنی چنان ازعقل دورساخته شده اند که امروز ولینعمت خودرا نیز درامان وبی بهره نمی مانند. برای اینکاراست که باید پلان اسامه را غرب هنوزدردست کارداشته باشد. و اگر هم بعضی ازاحزاب وجوانب سیاسی غرب بخصوص امریکا بخواهد شیوه کاری خود را درین زمینه تغیر دهد احزاب دیگر فعال گردیده وبا تمام قدرت به تقویه این لانه پرداخته وجلو تغیرمسیردادن این روند را میگیرند. ازهمین سبب است که ما دوگانگیهائی را در قدرت های غربی احساس مینمائیم. این دوگانگیها عمیق وبنیادی هستند اما چنانیکه ما مردم ساده دل فکر میکنیم نیستند. هرزمانیکه روی تقسیم قدرت با هم به توافق برسند دیگر دوگانگی ای وجود نخواهد داشت. اما خوشبختانه طمع هریک به اندازه ای است که امکان ندارد روی تقسیم قدرت کناربیایند. زیرا هرکدام شان مدعی بیش تراند. این ادعای زیاده خواهی درخاصیت درون سرمایه نهفته است. بنا بران دوری ازان ناممکن است. دولانه جاسوسی غربی پاکستان و اسرائیل مورد حمایه شدید کشورهای غربی است. بنا بران هر نوع سر وصداهای تهدید گرانه ایکه ازجانب غرب به مقابل این دوکشور میشنوید، کاملا" مصنوعی وتفننی است، نه واقعی و جدی. اسرائیل درین راه امتیازهای بیشتری نسبت به پاکستان دارد. زیرااسرائیل کشوریست ازنگاه علمی وتخنیکی رسیده وهشیارانه دربرخوردهای سیاسی عمل میکند. درحالیکه پاک واستان همانطوریکه درنام با چنان اسمی مسمی نیست، درسیاست هم لغزنده و درون گراست. به همین سبب بادار نیز با چنین نوکری سخت درمعضله است.
امریکا برای تعقیب اسامه حکومت طالبی دست نشانده خود را ازبین برد. اگر ادعایش حقیقی بود پس چرا بدون دلیل تعقیب اسامه را گذاشت و بسوی عراق حملات خود را سمت داد. مگرکشورسعودی و دیگر جزایرنفت خیر تحت تاثیر امریکا دیکتاتورتر و ضد انسانی تر ازصدام نبودند؟ یا نیستند؟ اگرفکر میکند که هستند پس اینرا هم فکر کنید که چراصدام به دارزده شد؟ برای اینکه با دزدی های نفتی یا مواد سوختی امریکا موافق نبود و بارها به کشورعربستان سعودی یاد آوری کرده بود که چرا نفت را برای امریکا و کشورهای غربی به ضرر اعراب معامله میدارد؟ چرا سرمایه های اعراب رابنام سود حرام است بدون ربح دربانکهای امریکا ذخیره نموده است؟ این مخالفت ها سر صدام را خورد. ورنه امریکا میدانست که با دورشدن صدام عراق دردست اهل تشیع قرار میگیرد که این امربه منافع امریکا بخصوص درین زمانیکه با ایران مشکل دارد نیست. اما رسک بودن صدام بالاتر ازرسک همرنگی یا هم مذهبی بودن عراق با کشوراسلامی ایران نزد کمپنی های نفتی که بوش یکی ازسرمایه گذاران مهم آن شرکتها بود ارزیابی شده بود. درعین حال انگلیس درین میانه با استفاده از عطش امریکا برای نفت استفاده برده و امریکا را تشویق نمود خود را درجنگ عراق بدن هیچ مجوزی ازهمان دستگاه تحت تا ثیرخودشان یعنی ملل متحد به عراق تعرض کنند. این جنگ امریکاراازصحنه سیاسی – نظامی پاکستان مدتها دورنگه داشت تا انگلیس زمینه را برای موفقیتهای خود هموارسازد. چنانچه همینطورهم شد و طالبهای پاکستانی دوباره توسط انگلیس تقویه وخطربزرگی برای خود امریکا و منطقه گردید. امریکا بعد از به قدرت رسیدن اوبا ما فهمید که انگلیس درعین حالیکه با امریکائی ها دریک جبهه قراردارند اما درغیاب به طالبان هوائی وزمینی اسلحه میفرستند و برای آنها کرزی که همدست جمهوریخواها ن امریکا و بقدرت رسیده توسط بوش است. سندی را به امضا برساند که نه تنها خط دیورند را صحه بگذارد بلکه حاکمیت پاکستان را بر افغانستان جنبه عملی دهد.
قبل ازهمه بی بی سی نوشت که :" یافته های بی بی سی از مذاکرات اخیر رهبران پاکستان و افغانستان" زیر این عنوان مطلبی را گنجاند که نشان میداد سران دوکشورافغانستان و پاکستان روی مسایل امنیتی و نظامی بصورت مشترک توافق نموده اند. برای صریح ساختن این موضوع قسمتی ازنوشته بی بی سی را برای شما نقل میکنم: "یک منبع آگاه در دولت افغانستان که نخواست نامش فاش شود به بی بی سی گفت که طرح مطالبات مشخص آقای گیلانی در دیدار اخیرش با حامد کرزی را تایید می کند.
به گفته این مقام افغان، آقای گیلانی گفته است در صورت برآورده شدن خواسته های پاکستان، این کشور برای مهارکردن گروه طالبان تلاش خواهد کرد.
پاکستان باید متحد منطقه ای افغانستان باشد، از دیگر خواسته های مقام های پاکستانی است که در مذاکرات اخیر آقای کرزی و یوسف رضا گیلانی در کابل مطرح شده است.
استدلال پاکستان این است که آمریکا دیگر توان حضور موثر و مفید در منطقه را ندارد و اتکای بیش از حد افغانستان به آمریکا، سبب خواهد شد تا افغانستان همکاری کشورهای همسایه خود را از دست دهد.
نخست وزیر پاکستان همچنین پیشنهاد کرده است که افغانستان و پاکستان باید همکاری های استراتژیک در عرصه نظامی داشته باشند."
این نوشته با بی بیشرمی دیده درایانه درمصاحبه ای که خبریال بی بی سی با آقایون سیامک هروی سخنگویدفتر ریاست جمهوری افغانستان، محی الدین مهدی عضو پارلمان افغانستان و حیدر رضا زیدی خبرنگارپاکستانی نموده است آشکارمیگردد که دست مستقیم انگلیس درین قضیه شامل است. حتی طراح اصلی این پیشنهاد شیادانه بوده است. دراول ترکیب این هیأت نشاندهنده جانب داری انگلیس را میکند و در مرحله دوم آنجائیکه دیده میشود خبرنگارپاکستانی ناآگاهانه به نقاط افشا گرلب به سخن می گشاید سوال کننده به بهانه خرابی رسیدن آواز ومشکل ارتباطی آنرامانع میگردد. پرسنده بی بی سی با اینکه سخنگو ازجانب ریاست جمهوری افغانستان به صراحت اعلام میدارد که چنین سخنانی رد وبدل نشده است پر سش گر تاکید میکند که این موضوع رااززبان یکی ازاعضای مهم دولتی شنیده است. وبه اینطریق میخواهد عمدا" این افواه را رسمیت دهد.
درحقیقت این گفت وشنید ها بعمل آمده امامقامات رسمی ریاست جمهوری افغانستان آنراردنمود یا دران مورد هیچ علاقه ای نشان نداده است که این هم به معنی عدم تفاهم و رد ادعا وپیشنهاد را میرساند. چه خوب بود اگر همه گفته ها تذکرداده می شد ورد این نوع تقاضاهای مهیلانه را نیزدرکنارآن توضیح میدادند. تا نیت نا پاک پاکستان روشن میشد و قطه بازی انگلیس رومیگردید. ازسوالهای کثیف الریشه سوالگر پیدا بود که لست داده شده انگلیس همین مطالب را شامل بوده که به یکی دو از اجنتهای شان که در داخل رسمیات دولتی افغانستان فعال اند خانده شده وبه اوشان تحمیل شده که این مطالب را گفته اند. عدم افشای این اشخاص نشاندهنده پریشانی انگلیس ازبرملا شدن شهرت گماشتگان آنها درچوکات رسمی دولت است.
چنین افواه است که رئیس جمهور پاکستان با این سوالها به حضور رئیس جمهورافغانستان شرف حضور یافته بود:
- افغانستان باید امریکا وهند را کناربگذارد.
- مقامهای وزارت دفاع،داخله وامنیت را به مشوره پاکستان تعین نماید.
- پشتون هارا بیشتر در اموردولتی سهم دهد.
- افغانستان وپاکستان باید کمیسیون مشترک صلح تشکیل دهند.
- پاکستان خواستارهمکاریهای استراتیژیک نظامی بین دوکشوراست.
- پاکستان باید متحد منطقۀ افغانستان باشد.
اما سکوت مقام های پاکستان و افغانستان در مورد گفت و گو های اخیرشان، گمانی زنی در سطوح مختلف از گروه های سیاسی تا رسانه های داخلی و خارجی را به دنبال داشته است.
برخی از منابع و رسانه ها گفته که در این دیدار پاکستان همچنین خواستار نقش کلیدی و مستحکم پشتونهای افغانستان در نهادی های امنیتی شده است و همچنین آقای گیلانی تاکید کرده است که وضعیت کنونی ناشی از دخالت های آمریکا و هند در امور افغانستان است.
یوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان در شانزدهم آوریل به کابل سفر کرد و پس از دیدار با حامد کرزی هردو رهبر در کنفرانس خبری اعلام کردند که افغانستان و پاکستان کمیسیون مشترک صلح تشکیل می دهد.
آقای کرزی در این کنفرانس خبری گفت این نخستین باری بوده است که گفت و گو هایی چنین صریح با مقام های پاکستانی داشته است.
با توجه به روابط نزدیک و دیرینه پاکستان و آمریکا، بعید به نظر می رسید که پاکستان با نقش آمریکا در روند کنونی مسایل افغانستان و همچنین ایجاد پایگاه های دائمی این کشور در افغانستان مخالفت کند.
درلابلای نوشته ها وصحبت های مقامات دولتی افغانستان، زمزمه های مردم، روزنامه ها وخموشیهای عمدی حدس زده میشود که چنین سوالات بیشرمانه ای را ازچنان یک دشمن مکاروعقبگرا میتوان انتظارداشت، بخصوص زمانیکه دستگاهای رسانه ای و سیاست های دولتی سیاست مداران انگلیس مؤید آن باشد. فکر میکنم دورازواقعیت نخواهد بود که منحیث افغان این شعارراضمیمه این نوشته خود کنم که:
نگذارید دست ناپاک دشمن به سرنوشت پاک کشورما بازی کند .