ا-پولاد

 

   TIME \@ "d-M-yyyy" 26-3-2011

مطابق اول قوچ، فروردین یا حمل

۳۰۱۵ زر- ۱۳۹۰هـ ش

 

نگاهی به عواقب دور و نزدیک

پایگاه دائمی

نظامی امریکا در

افغانستان

 

درین روز ها تاسیس پایگاه دایمی نظامی امریکا در افغانستان سر وصداهای مثبت و منفی فراوانی را به راه انداخته است.  این همه سروصدا ها نشان میدهد که تاچه حد ما مردم دورازواقعیت ها ی عینی زمان خود هستیم. ما بخواهیم یا نخواهیم تصمیم گیرنده نیستیم. چنانچه هیچ کشوری درین جهان پراز سیاست های پرپیچ و پرغرض نمیتواند دورازین اصل باشد، اماکشورهائیکه تا این حد به بیچارگی ودرد افتاده اند و ازنعمت سواد بی بهره و درگیرافسانه های واهی اند به هیچوجه نباید خواب آزادگی را برسربپرورا نند، راه آزادگی شناخت است، که متاسفانه چنین کشورها ازان بی بهره اند. کشورما نیز دررد یف آخر همین گونه کشورهامتاسفانه ایستاده است.

بعضی کرسی نشینان دیروزی با زبان اشخاض گرد دسترخوان خود سرو صدای ناشیانه را چنان بلند کرده اند که ما خود همه کاره خود هستیم؟ درکجا ؟ چه وقت؟ همین شما نبودید که با نشراحمقانه ترین مطالب صفوف اتحاد مردم ما را به آتش کشیدید. همین الآن از زاغه های طفیلی همان امپریالیزم جهان خوار صدای کریه خود را با هزار تفتین بلند میکنید. مگر نه میشرمید؟ به اصطلاح مردم ما تو خود که کچل(کَل) هستی، چرا سر کل خود راتداوی نمیکنی. لجنی را که تو پرپا کردۀ نه می بینی؟ اگردیگران ترا نمیشناسند تو  خودت خود را شناخته ای. پس سرو صدای بیجا وتفرقه اندازرا بلند نکن ورنه در نو شته بعد  تشت رسوائی شما را از آب میکشم.  به عوض فکر بسوی کشور عقیده وی ات بسوی کشور زاد گا هت فکرکن، درغیرآن وابستگیهای شما را روشن خواهم کرد که این صدای شما ازکجا آب میخورد؟

بیشتر از هشتاد فیصد مردم ما در واقعیت بی سواد اند. آنانیکه در مسجد، تکایا و روی منبرها پرورش و سواد آموخته اند به درد صنعت، ساختمان، کشاورزی مدرن نمیخورند. حتی بدرد صفوف نظامی نمی خورند. دوران پشت مرکب، تبنگ، تکری توت وکش نمودن کراچی را مردم شریف ما با مباهات گذشتانده اند، دیگر حق نداریم اوشانرا به آن دلگرم سازیم و به آن سو سوق دهیم. با تیرو کمان، تفنگ دهن پر، فیل، تفنگ چقمقی، دهن پرو چنین وسایل با دشمن مدرن نمیتوانیم ازخود دفاع کنیم. بر ما لازم است تا از خواب غفلت بیدارشویم. ما که نتوانسته ایم سواد نیمی از مردم خودرا تأ مین کنیم. یا کرده نتوانستیم، چه حق داریم که سرو صدای مفت و بی مفهوم خود را با سر بلند عرضه کنیم. آنهم به منافع بیگانه.

آمدیم سر پایگاه دائمی نظامی امریکا در افغانستان. (هیچکس نخارد پشت من ، جزسر انگشت من.) امابد بختانه از غفلت ما، بیگانه ناخن سر انگشت مارا بریده است. تا اینکه این انگشتان فرصت خاریدن بیابند و ناخن درآرند زمان را ضرورت داریم و آن زمان را دشمنان قسم خورده و درکمین نشسته با هزاران جیره خوار خود که دربین مردم مسکین و بیچاره ما خود را جا زده اند،  ما را نمیگذارند که ناخن بکشیم. برای اینکار ما به یک تنفس ضرورت داریم. این تنفس چطور بوجود میآید؟

یکی ازین راه های تنفس پایگاه دائمی نظامی امریکاست. اما نباید آنرا با بیعقلی تمام پذیرا باشیم. بنا بران من نظر و تائید یا تردیدی بشما ارائه نمیکنم، من وظیفه ایمانی، وجدانی و انسانی دارم تا عواقب دورونز دیک این معضله را به هموطنانم پیشکش و بگذارم که آنها درداخل آن کشورحقیقت این مسئله را سبک و سنگین کنند. بنا بر همین لحاظ به تحلیل دور و نزدیک معضله ها ، ضرر و مفاد این طرح میپردازم:

اضلاع متحده امریکا بنا به ضرورتهای نظامی منطقوی خود ضرورت به تاسیس پایگاه دائمی نظامی در افغانستان را پلان کرده است. بنا بران نباید ازان امیدی داشت. اما ما درچه وضع هستیم؟ در دوکنارکشور خود همسایه هائی داریم که درانتظار مرک ما هستند تا آنها مانند گرگسها، لاشه مارا ببلعند. ما برای مقا بله  با این هیولا این مشکلها را داریم: اول نفوس کم آنهم اکثرا" معیوبها، فراریها  وآنچه درداخل کشور است نیمه آن بنام سیاسرو ننگ و ناموس فاقد سهم گیری دراقتصاد ساخته شده اند که این هم پلان دشمن  و یگانه دام عقب نگه داری ماست.  دوم  بیسوادی و عدم معلومات در مورد دستآورد های علمی بشرکه مایه رشد ترقی و زندگی است.  سوم اختلافهای ذات البینی مردمان ما که بنام زبان،  قوم، منطقه، عقیده یعنی (دین، مذهب، حزب و بستگیهای عنعنوی و قبیلوی) که هرروز قربانی های رنگارنگ میدهند. بنابر همین عوامل است که ما تا امروز نتوانسته ایم با وجود همکاریهای بین المللی یک گام هم به پیش برویم. باید اینرا خوب بخاطر داشته باشید که ماشین(موتر) های رنگ به رنگ و تعمیرهای بلند منزل و سرکهای اسفلت نمایه پیشرفت و تمدن نیست. به این دست آوردهائی که در داخل کشور همین روز دارید به دقت ببنید که سهم مردمان خود شما درین داشته های تان چیست؟ کمکهائی که بنام جهاد گرفته اید؟ کمکهائی که بنام تقویه اقتصاد ازکشورهای جهان دریافت کرده اید؟ ازفروش استخراج زمرد و دیگرمنابع طبیعی که بدون پروسس و کارفنی، علمی و هنری انجام شده و یک مقدار زیاد این مواد خام دراثرنا آگاهیهای علمی به تلفات رفته است و یا غارت اموال و دارائی های مردمان ما که دران راه جانهای خود را نیز ازدست دا ده اند؟ کدام یک را دست آورد میشمارید؟ نان گدائی ودزدی هیچ زمانی شکم را سیر نمیکند واگر بکند باز هم با سرافگندگی و اسارت عجین است. بنا بران آزادی نیست. زیرا طوق زنجیراسارت درگردن باقیست. عاید سرانه کشور ما درطول صد سال بعوض صعود نزول کرده است. بیلانس تادیات ما اززمان استفلال تا امروز منفی است. کمر کشور ما ازقرض شکسته است. ممکن کشورهای قرضدار زیاد باشد اما آنها در کنارقرض امکانات هم دارند، درحالیکه ما با هیچ امکانی تا گلو درقرضیم. با اینکه امروزدرهمین وضعیت قرار داریم تا سرحدی بیخبریم که ازهمین قرض ووابستگی هم برای رها ئی آینده کشور واولاد خود نمی اندیشیم.  بد تر ازان اینست که حالا نمیتوانیم باندیشیم. زیرا افکارو زمان را درکنار دزدیدن دست آورد ها ی ناچیزما (مثل، ریشه های درختان، مؤسسات کوچک صنعتی، تعمیرهـــا، موزیمها و آثار تاریخی ای که جلب توریست را بکند.) ازما گرفته اند. اولاد نه آرامی فکری دارد ونه آرا می معده تا بتواند درس زما ن را فرا گیرد. انسان برای کار آرامش، غذا، معلم، مکان و زمان ضرورت دارد که ما بدبختانه یکی آنرا در شرایط فعلی نداریم.  برای این منظورعاقبت نزدیک پایگاه را به بررسی باید بنشینیم. 

چه کاری بکنیم که ازشرتروریست ها و مداخله گران برای مدت زمان حد اقل سه نسل رهائی یابیم تا بتوا نیم اولاد کشور را به جائی برسانیم که آگاهانه به خیر وشر خود بپردازند. آیا ما میتوانیم با همین گروه بی سواد، ازسرمایه گذاران صنعتی درخواست کنیم که برای بکارافتیدن چرخ اقتصاد کشورما درکشورما ســر مایه گذاری کنند؟ آنها احمق نیستند. وقتی نیرویکاردرجامعه وجود نداشته باشد چرخ فابریک وصنعت را  چطوربچرخانند؟ با استخدام کارمندان فنی خارج این کشور؟ ممکن این کاررابکنند اما برای ما چه سود؟ اگرما بخواهیم اولاد خود را تربیه کنیم ، با کدام معلم، استاد، دانشمند یا پژوهشگر، آیا کاردرهای علمی و فنی ما برای رساندن تمامی اولاد وطن کافی است؟ دقت کنید که درکشور ما برای چندطفل یک معلم، یا برا ی چند جوان یک استاد داریم؟ برای چند نفر یک داکتری که صحت اورا کنترول کند درکشورما وجوددارد؟ برای تربیه این کدرها ما زمانیرا لازم داریم تا به آرامی به آن بپردازیم.

پایگاه نظامی برای همین منظورزمان رابرای ما مهیا میسازد. درکنارآن پایگاه نظامی ایالات متحده کمبود توریست را که ممکن ده ها سال دیگر به طول بانجامد تقریبا" پوره میکند. زیرادرکشوروحشت توریست رسک آمدن نمیکند.  پایگاه نظامی امریکا یک دست وبدون مداخله صاحبان غرض دیگرکاری را درجلو گیری تروریست ها مینماید که درطول ده سال قبلی دراثراختلافات سلیقوی و حمایه ازفرزند سیاسی خود این کشورها بنام قوای ناتو نتوانسته بودند انجام دهند. امریکا هم درجلوگیری ازآمدن تروریست ها ومدا خله گرها دشنه محافظوی است و هم در رشد اقتصاد کشورازین طریق غیر مستقیم مفید تمام میشود. بازارتجارت یا حد اقل خرید وفروش که مردم دست ودهن ما را بکارمیاندازد گرم نموده وزمینه تحصیل او  لاد کشور با کمکهای خود امریکا وکشورهای دیگر مهیا میگردد.

اگر بسیار مبالغه نشود میتوان گفت که وجود پایگاه نظامی امریکا در کوتاه مدت که حد اقل پنجا سال باشد کمک بزرگی است برای سرزمین ما. اما اگر این امکان ازطریق کشور های پیشرفته آسیائی صورت گیرد که آنهم کم غرضانه باشد یا میبود بهتر بود. چونکه نیست همین امریکا بهترین گزینه خواهد بود.

حال بر میگردیم بسوی گزینه درازمدت:  به اساس قرارداد های بین المللی دارائیهای کشورنه میتواند که بیشتر از ۹۹سال به اختیار کشورقرارداد کننده باقی بماند.  اما درمورد پایگاهای نظامی دایمی من حد اقل فعلا" نمیدانم که این اصل وجود دارد یاخیر؟ برای ۹۹سال کشورما به حمایه ضرورت دارد. بعد ازان رابا این محاسبه باید درنظر گرفت:

نگاهی به اطراف افغانستان: کشورهند با %۸ تا %۱۰ رشد صنعنی و تجارتی سالانه  وکشور چین با ر شد ۱۰٪  تا ۱۲٪ سالانه چنان به حرکت اند که ممکن به ابر قدرتهای جهان تبدیل شوند. این رشد ها تا پنجا یا شصت سال دیگر اگر با همین منوال به پیش رود توازن اقتصاد جهانی ازغرب بسوی شرق سیران خواهد کرد. درین وقت است که برخورد ها روی منافع اقتصادی، ستراتیژیک و نظامی تغیرمیکند. ناگفته نباید گذاشت که بشر ازنگاه کلتوری، اخلاقی، علمی و درک متقابل نیز رشد  خواهد نمود که این بزرکترین وسیله بازدارنده جنگها و منازعات است. اما اگر فرهنگ، اخلاق و درگ به همین منوال بی تحرک بماند رشد اقتصادی زمینه جنگها را مهیا میسازد.  درین زمان است که کشور ما با وجود پایگاه دائمی نظامــی امریکا درخطر میافتد و مردم ما یکبار دیگر به خاک وخون کشیده میشوند.

درینجاست که سیاست مداران با تدبیر ووطن دوست باید زیر بار پرنمودن جیب خود و تهیه وسایل آرا مش تنها اولاده خود بر نیایند. بلکه در قرارداد تصریح نمایند که درپایان سال ۹۹ قرارداد، خاک کشورما را ترک نمایند. گرچه این هم یک تضمین قوی زمانی نیست. زیرا دیده شده که کشورهای زورمند تعهدات خود هارا زمانیکه تا دندان مسلح شده اند فراموش کرده اند.  ازجانب دیگر فاصله های مکانی را صنعت و دست آورد های بشر روز به روز کوتاه ترمیسازد. همین امروزجهان برای جنگهای ستاره ای آمادگی میگیرند. پس مکان وزمان درآینده نزدیک علم بشر به سوی نا دیده گرفتن میرود و نمیشود درشرایط کنو نی با این مقدارمعلومات بدون علمی که حد اقل من دارم به بررسی آن پرداخت.

من این نوشته را برای هر فرد افغان پیشکش میکنم تا درمورد آن تفکر نموده و روی آن تصمیم آن یا نه خود را بگیرند. بلی و نه کیفی و چوت انداز کارمارا زار تر و کشورمردم ما را بد بختتر ازین که هستیم می سازد. خواهشمندم درهر صورت تصمیم فرد فرد کشور ما البته آنهائیکه فکر کرده میتوانند و انسانها را سوق داده میتوانند بیشتر از دیگران با تعمق و دور اندیشی همراه با شد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت