سلیمان کبیر نوری

 

فجایع سازمان یافته ی تروریستی در کشور، مهر تاییدی است بر مبرمیت و حقانیت شعار های سال مردم ما

 

درینجا میخوانید:

 

- جلسه اعضای رهبری طالبان در کویته تحت ریاست حمید گل و پیامد های ناگوار آن درافغانستان.

- طرح آی اس ای و طرح مردم افغانستان !!

- احمد رشید ژورنالیست پاکستانی اهداف مشخص سازمان جهنمی کشور خویشرا بصورت غیر مستقیم بیان میکند.

1 - تبصرهء مبرم سیاسی

در  واکنش به سوزانیدن قران کریم توسط یکی از کشیش های افراطی در ایالات متحده ی امریکا، کویا تعدادی از مردم در مزار شریف در مخالفت باآن دست به تظاهرات زدند؛ که با استفاده ازین موقع تروریستان توانستند تا به دفتر یوناما یورش برده؛ طبق گزارش تلویزیون    بین المللی « راشیا تودی»حدود 20 تن را به قتل رسانیده اند.

 بنا بر گزارش سایت بی بی سی "هشت نفر از کارمندان خارجی از جمله ی 12 تن، مربوط دفتر سازمان ملل متحد« یوناما» از قربانیان این حادثه بوده اند که مسوولیت این حادثه را طالبان نیز به عهده گرفته اند"( شاید رییس جمهور کرزی بازهم اذعان دارند که این کار طالبان نیست، بل کار تروریستان و دشمنان افغانستان است)، و به گفته سخنگوی سازمان ملل، چهار تن از کشته‌ شدگان تبعیت نیپالی داشته و جزو نیروهای انتظامی مقر سازمان ملل بوده‌اند. یک پیلوت زن از ناروی و دو کارمند سازمان ملل از کشورهای سویدن و رومانی نیز در میان قربانیان این حادثه هستند.

در تبادل آتش میان نیروهای انتظامی و مهاجمان چهار تظاهرکننده نیز کشته شده‌اند." دو تن ازین خارجیان  با حرفه و پیشه ی خشن اصلی طالبانی  سر بریده شده اند.  متعاقب حوادث فجیع و وحشیانه در مزار شریف، به روز شنبه دوم اپریل سال روان تظاهراتی در همین مورد( مخالفت با سوزانیدن قرآن شریف) در ولایت قندهارنیز با شرکت صد ها تن گویا از شهروندان قندهار راه اندازی شد. طبق گزارشات، تظاهرات به خشونت گرایید که در نتیجه حدود 82 تن کشته و زخمی شدند. در همین روز حمله مهاجمان مسلح به نیروهای ایساف در کابل ناکام ماند.

۱۵ عضو شورای امنیت به اتفاق آرا حمله به مقر سازمان ملل متحد در مزار شریف را به شدت محکوم کردند. شورای امنیت در روز جمعه (اول اپریل) از دولت افغانستان خواست که عاملان این جنایات را مورد پیگرد قرار دهد و امنیت کارکنان سازمان ملل متحد در افغانستان را تامین کند.

در حالی که عمل این کشیش افراطی در امریکا جدا" قابل تقبیح میباشد،  روحانیون، شوراهای علما!!!؟؟؟ و ملاهای مفتخوار به تقبیح اعمال ضد اسلامی طالبان  که ده ها مکتب را سوختانده اند و در آنها صد ها جلد از قرآن عظیم الشان نیز به آتش سوخته است، بایست واکنش تند تر نشان دهند؛ در حالی که همیشه با وقوع چنین حوادت اسفناک به نظاره نشسته اند و سکوت نموده اند.

گفتنیست که ماه گذشته( بتاریخ 6 مارچ ) در سایت همایون، برای پیشگیری از وقوع چنین حوادث تبصره ی تحت عنوان "نیرنگ زرنگ، طالبان  در شهر های افغانستان تظاهرات را راه اندازی میکنند( به دستور جنرال حمید گل)" انتشار یافته بود که هوشداری بود برای دولتمردان و نیروهای امنیتی افغانستان، لازم دانسته خواهد شد تا با مروری مجدد بر این تبصره ، بایست دیگر برای سازمان ملل و جهانیان، شک ، تردید و اندیشه ای برای شناسایی این چهره ها و طراحان اصلی تروریزم ، باقی نمانده باشد که این جنرال بازنشسته نیرومند تر از دوران ریاست استخباراتشان میتوانند بیشتر از پیش عمل نمایند.

در تبصره متذکره چنین میخوانیم:

طالبان  در شهر های افغانستان تظاهرات را راه اندازی میکنند.طی یکماه اخیر بمباردمان نیروهای خارجی در ولایات کنر و ننگرهار  باعث کشته شدن ده ها تن از افراد ملکی و به ویژه کودکان و زنان گردیده که خشم مردم عذاب دیده ی ما را بر افروخته است.  در چنین حالات حکومت دولت اسلامی افغانستان فقط به تقبیح این جنایات  اکتفا کرده و در نهایت برای فریب اذهان عامه، مثل همیشه هیاتی را برای تحقیق چنین حوادث موظف و به محل حادثه فرستاده است.کوتاه سخن اینکه این حوادث ناگوار بیشتراز همه به سود بنیاد گرایان طالب و حامیان شان تمام شده،  شرایط را برای بسترخشونت های دایمی در کشور مساعد ترگردانیده است.

طبق گزارش روزنامه ی آرمان ملی  طالبان به زودى تظاهراتى را در شهر هاى بزرگ افغانستان به راه مى اندازند. به گزارش رسیده به آرمان ملى، اعضاى شوراى رهبرى طالبان افغانستان و شوراى کویته پاکستان روز شنبه ۷ حوت تحت ریاست جنـرال حمیدگل رئیس پیشین استخبارات پاکستان جلسه اى را دایر کردند و در آن تصمیم اتخاذ نمودند تا در شهر هاى بزرگ و ولسوالى هاى افغانستان تظاهراتى را بر علیه دولت افغانستان به راه بیندازند.گزارش حاکیست که در این جلسه ملاقیوم ذاکر معاون دوم ملا محمدعمر رهبر گروه طالبان ، ملا عبدالرووف والى نامنهاد طالبان در ارزگان ، حافظ نجیب الله و یک تعداد دیگر از رهبران طالبان شرکت ورزیده بودند و دستور دادند تا به خاطر تقبیح از کشتار افراد غیر نظامى در ولایت کنر با موسفیدان و بزرگان محلى در ولایت هاى افغانستان تماس حاصل شود تا آنها این مظاهرات را سازماندهى نمایند.آنان اخطار کردند که اگر موسفیدان و بزرگان محلى از این امر سر باز زنند با آنها برخورد جدى نمایند.هرگاه این خبر دقیق باشد، همانطوریکه جنرال پرویز مشرف سابق رییس جمهور پاکستان قبلا” اظهار داشته بود که در تمام پست های دولت افغانستان مهره های پاکستان جا بجا گردیده است. بنا”این مهره هایی مزدوربه دستور باداران شان فعال شده در راه اندازی این تظاهرات   نقش اساسی ای را ایفا خواهند کرد.

این مبرهن است که طالبان این نیرو را درراه اندازی تظاهرات در مناطق جنوبی هم ندارند، و احتمالا” این عمل در  اثر فشار دستگاه های استخباراتی بر  بزرگان قومی منطقه و فامیل های عزادار تعمیل خواهد شد تا با تظاهراتی از نام طالبان ذهنیت عامه غرب را به حضور و نیروی بالفعل طالبان، در افغانستان معتقد سازند.

از جانب دیگر مطابق قانون اساسی افغانستان راه اندازی تظاهرات صرف با مجوز قانونی میتواند برگزار گردد. آیا چه کسی از جانب طالبان و به نمایندگی ایشان حاضر خواهد شد تا برای حصول این مجوز قانونی به ارگانهای دولتی مراجعه  نماید.»

 

با نظر داشت تشدید فوق العاده بی باکانه این چنین جریانات  ضد اسلامی و ضد بشری ؛ دیگر زمان آن فرا رسیده است که از شورای امنیت بخواهیم تا به بازنگری  و بازبینی مصوبات خویش در مورد پدیدهء تروریزم جهانی ؛ در دهمین سالگرد انها ، پرداخته قطعنامه ی تازه و هدفمند و تعیین کننده  ایرا در مورد کشور اصلی افشا شدهء حامی تروریزم (پاکستان) صادر و نیرو های جامعه جهانی را برای مهار و در صورت لزوم سرکوب ان بسیج نماید، تا افغانستان، منطقه و بشریت را از شر این سرطان مهلک بتوان نجات دهند.

 

2 – یک تحلیل مرتبط

 

طرح آی اس ای و طرح مردم افغانستان !!

 

طوریکه آگاهی دارید بتاریخ (   12 سپتامبر 2010) سال پار  تعدادي از مقام ها و پژوهشگران مراکز تحقیقات استراتژیک پاکستان!!!؟؟؟ در بحثي در مورد امنيت منطقه آسياي جنوبي" در شهر برلين آلمان، نکته هايي را که تا هنوز به صورت رسمي از سوي مقام هاي پاکستان مطرح نشده بود، بيان کردند.

پیامد های این نشست غرض آلود که کلا" تاکید بر مواضع استراتیژیک و اظهارات همیشگی جنرالان  بر حال و جنرالان متقاعد اما به مراتب مقتدر تر از جنرالان برحال استخبارات نظامی پاکستان ( آی اس آی) بود، منجمله  به ابتکار آقای احمد رشید ژورنالیست معلوم الحال پاکستانی سازمان یافته بود و چنانکه مفاد آن گویا طور ماهرانه طئ «نامه سرگشاده ای به اصطلاح متخصصان و کارشناسان امور جهان و منطقه !!»؛ عنوانی بارک اوباما در نشریه انگلیسی گاردین بازتاب یافت ؛ البته تحت عنوان « زمان مذاکره در افغانستان فرا رسیده است» و این درست در آستانه ی اعلام باز بینی استراتیژی امریکا در مورد افغانستان، بود.

 

- کسانیکه این نشست را مدیریت کرده اند، گویا بر این «باور!» بوده اند که این نشست میتواند بر قطعنامه های شورای امنیت( 1368 و1373)، مصوب 2001، سایه افگند و درین صورت میتوان ؛ با گروپ - باند های تروریستی و که  در آخرین تحلیل ؛ 9 سال پیش پای نیروهای «جامعه ی جهانی» را در افغانستان کشانیده اند، بالای  یک میز مذاکره نشست .  جان مطلب این نشست را دویچه ویله چنین فشرده کرده است :

«"تا زماني که پشتون هاي قبيله اي در نظام سياسي افغانستان در اکثريت نباشند و مشکل کشمير ميان هند و پاکستان حل نشود، ثبات در افغانستان تامين نخواهد شد."». بدینترتیب امریکا درین نامه بیشتر ازهمه ترغیب شده است تا با طالبان تروریست مذاکره نموده گویا به این بن بست درافغانستان و منطقه پایان دهد.*

اکنون آقای احمد رشید ژورنالیست کهنه کار پاکستانی که در همه آثارش استراتیژی و اهداف  سازمان جاسوسی جهنمی اردوی پاکستان( سی .آی. ای) بازتاب مییابد، در نوشته ی تازه خویش تحت عنوان« طالبان به دنبال فرصت در افغانستان و پاکستان» که بتاریخ  22 مارچ سال روان در سایت بی بی سی به نشر رسانیده است، هوشدار تازه ی را به کشور های منطقه و غرب داده است؛ و در واقعیت بازهم اهداف مشخص سازمان جهنمی کشور خویش را بازگو و پیریزی نموده است.

رشید مینگارد: « بسیاری از عوامل ناآرامی های جهان عرب، در پاکستان و افغانستان هم وجود دارند و این احتمال وجود دارد که طالبان با بالا بردن سطح خشونت ها، افسار هرگونه خیزش و جنبش احتمالی در این منطقه نا آرام را در دست گیرد.»

 آقای رشید به صورت عوامفریبانه بسیاری از عوامل خیزش هایی را که در جهان عرب با پیامد ها و تغییرات معین به پیش میرود  با شرایط افغانستان به مقایسه گرفته است، در حالیکه مشکلات افغانستان از ریشه با فرایند تحولات در کشور های شرق میانه همگونی ندارد.

 در آن جا در ظاهر امر ؛ مردم بر ضد دیکتاتوران مستبد به پا خاسته اند؛ ولی در نبود پیش زمینه سازماندهی و رهبری های سیاسی شناخته شده و پر نفوذ مردمی ؛ با احتمال نیرومند شکل گیری، سازماندهی و راه اندازی اکثر این  خیزش ها و دگرگونی ها در شرق میانه به گونه  پروژه های صدور انقلابات مخملین برای ایجاد شرق میانه ی بزرگ ؛ که یک دست و مطیعتر و قابل تحمل تراز پیش باشد ؛ روبرو میباشد ( واکنش های نا همگون قدرت های غربی در برابر جنبش های کشور هایی چون تونس- مصر، لیبیا – بحرین ، الجزایر – سوریه ... به وضاحت این نکته را آشکار میسازد).

در حالیکه ریشه ی مشکلات در افغانستان در تروریزم و بنیاد گرایی ساخته و پرداختهء خود غرب نهفته است که در پاکستان قرار داشته و طور بلافصل ؛ اردوی پاکستان ازان  حمایت و پاسبانی نموده و چون ملیشه درون مرزی و بیرون مرزی آنرا سوق و اداره می نماید.

در آخرین تحلیل برضد بازی های عوامفریبانه جناب احمد رشید با ظواهر قضایا توسط  تکنیک های « امپریالیزم اطلاعاتی» ؛ اگر هم بخش هایی از خیزش ها در شرق میانه « ناخواسته» و خارج از کنترول اجینتوری های غربی باشد ؛ چنین چیزی در مورد مزدوران جنگی موسوم به طالب و حتی القاعده مصداق و معنای واقعی ندارد . لذا بخشودن هویت مستقل و ترسیم هیولای افسانوی جدا از شبکه هایی جاسوسی پاکستانی و امپریالیستی برای طالبان نامنهاد ؛ شاید ابلیسانه ترین عملیست که در حال حاضر به عهده جناب احمد رشید گذاشته شده است .

احمد رشید در بخش دیگری از نوشته ی خویش به دولت ضعیف افغانستان اشاره نموده عوامل آن را چنین بر شمرده است: «حامد کرزی و مجلس افغانستان در گیر رویارویی سیاسی بی پایانی هستند که از زمان انتخابات پارلمانی سال گذشته آغاز شده است... برخی از مخالفان آقای کرزی که از ائتلاف سابق شمال هستند بر شدت انتقادهای خود از دولت افزوده اند. این انتقاد ها شامل مسائل بحث انگیزی همچون قصد آقای کرزی برای مذاکره با طالبان می شود

 این بخش از نبشته ی آقای رشید تا جایی دقیق است. زیرا طی دوسال گذشته آقای کرزی با همپایی و همیاری انگلیس ها بصورت پنهانی دور از انظار «پارلمان» و مردم افغانستان و همچنان در تضاد تصامیم با عده ی از مقامات و ماموران قصر سفید ؛‌  به مذاکرات  با طالبان تن در داده است .

به همین دلیل و نیز به علت تمایلات شخصی و قبیله وی ؛ حرف و عمل ایشان کاملا" در تناقض جدی قرار دارد. طوریکه باری به مردم افغانستان اعلام میدارد که برادرانش ( طالبان) آن طالبان چند سال پیش نیستند، و از جمله ؛‌ امروز مخالفتی با تحصیل و حضور زنان در موءسسات دولتی و تعلیمی ندارند. باری جار میزند که توقف جنگ برضد طالبان ؛ افغانستان را تباه میکند!؛ طالبان با تداوم اعمال خشونت آمیز خود موجب میشوند که حضور خارجی ها در افغانستان همیشه گی شود ! و.. و...

 "پرس تی مولر" سابق وزیر خارجه دنمارک در اواخر دوره کاری اش با تعجب  شکوه داشت : هرباری که با آقای کرزی ملاقات میکنم ، حرف های خوبی ازاو میشنوم . زمانیکه به کشور برمیگردم، وئ برخلاف آن همه گفتار خود عمل میکند.

حالا واقعیت امر آنست که سیاسیون و مردم همه نسبت به حرف ها و شعار های آقای کرزی بی باور شده اند و این بی باوری ها در پهلوی فساد اداری؛ قبیله گرایی و سایر حرکات و تمایلات مشکوک و وخیم...خود زمینه  ساز برای ایجاد اختلافات ژرف میان پارلمان ؛ نهاد های مدنی و توده های بیشتر و بیشتر مردم با دولت گردیده است که عوامل عمده در تضعیف پایه های لرزان حاکمیت  آن شمرده میشود.

ولی آقای کرزی و دار و دستهء دور و بر او ؛ هم مانند طالبان واقعیت مستقل بالذات نبوده به هیچ عنوان چیزی که بود و نبود شان موجب یکه تازی طالبان و در دست گیری رهبری کلیه جریانات توسط آنان گردد و انگزایتی ! آقای رشید را توجیه نماید ؛ بوده نمی تواند .

آقای رشید  در جای دیگر پرده از روی تیره شدن روابط  امریکا و پاکستان برداشته آن را چنین بازگو میکند: در همین حال روابط پاکستان و آمریکا، مخصوصا روابط ارتش آمریکا و سی آی ای (سازمان اطلاعات مرکزی) و ارتش و سرویس امنیت داخلی پاکستان(آی اس آی) به طور چشمگیری کاهش یافته است. این تنش همه جانبه بین دو طرف، بر سر آینده افغانستان است. ارتش پاکستان از اجتناب آمریکا از مشارکت دادن پاکستان در برنامه های آن کشور برای آینده افغانستان و عدم تمایل آمریکا برای شرکت پاکستان در مذاکرات احتمالی آینده با رهبران طالبان افغانستان، که به عقیده بسیاری از ناظران در پاکستان اقامت دارند، به شدت عصبانی است.

این اظهارات آقای رشید در مورد مخالفت های راهبردی امریکا و انگلستان در مورد افغانستان نیات شوم پاکستان را برملا میسازد و بس. تا زمانیکه بیش از 9 هزار نیروی مجهز و جنگی انگریزی که  در ولایت ناآرام( که همین ها خود نامش را ناآرام گذاشته اند) هلمند مستقر بودند، همه روزه از طریق رسانه ها گزارش میشد که هلمند به مرکز تربیه ی تروریست ها مبدل شده است.از زمانیکه نیروهای امریکایی در هلمند مستقر شده و قومانده ی جنگ را از انگلیس ها تصاحب کردند، جنگ فروکش کرده حالا  چنین خبری بر مبنای نیرومندی طالبان  و یا مراکز تربیه ی ایشان بگوش نمیرسد. اینجاست که آقا از کارکرد های پدر ناخلف کشور خویش چیزی نمیگوید و طفره میرود.

آقای رشید در اخیر مقاله خویش یکبار دیگر، مثل همیشه به بزرگنمایی طالبان( چون غول هفت سر، سرکش و رام نشدنی) پرداخته است و سپس به ضعف رهبری و مدیریت دول پاکستان و افغانستان اشاره نموده چنین نگاشته اند: فقدان اراده و رهبری در هر دو دولت افغانستان و پاکستان، منازعات سیاسی داخلی در هر دو کشور بین دولت و نیروهای اپوزیسیون و جمع این عوامل با وضعیت بد اقتصادی به طالبان فرصت داده تا اقدامات تهاجمی خود را در هر دوی این کشورها افزایش دهد.

عوامل اقتصادی و اجتماعی مانند خیل جوانان بی کار که موجب قیام عمومی در کشورهایی مثل مصر، تونس و لیبی شد  در افغانستان و پاکستان هم شایع و معمول است. البته واضح است که جنبش های عمومی که به راحتی و با یک جرقه ممکن است در این کشورها ایجاد شود لزوما به دموکراسی و رعایت بیشتر حقوق بشر ختم نخواهد شد.

برعکس، این طالبان و متحدانش هستند که منتظر فرصتند تا رهبری چنین حرکت هایی را در دست گیرند. اگر این دو دولت همگام با هم عمل نکنند ممکن است خود را در وسط معرکه بزرگی بیابند که عواقب منطقه ای و جهانی وحشتناکی خواهد داشت.***

ببینیم که با چه تظاهر به دلسوزی نسبت به دو کشور نگاشته است. درین جای شک نیست که هردو دولت ضعیفند. در پاکستان تصمیم و حرف اخیر از سازمان استخباراتی  آن  میباشد که لگام تروریست ها و واپس گرا ها را در دست دارد نه از دولت زرداری.

اما در کشور ما از آغاز به اصطلاح « چیزی آسیا کند بوده و چیزی گندم نمدار»

تعاملات غالباً نافرجام و محدود نگهداشتن صلاحیت های آقای کرزی ازجانب تعدادی از کشور های خارجی از یک جانب و معاملات و سازش های پنهانی ، بی برنامه گی و تیمگرایی رییس جمهور کرزی از جانب دیگر ، حاکمیت افغانستان و جامعه ی جهانی، هردو را در منگنه ی سرخوردگی قرار داده که اکنون مردم ما درد و آلامش را میکشند.

اینکه آقای ژورنالیست با وقاحت و بیشرمی تمام در اخیر نبشته ی خود با دادن هوشدار و تاکید بر هردو دولت، بر آنها توصیه میکند تا باهم کنار آمده همگام باهم عمل نمایند ؛ معنی اش این است که هردو مشترک در تعمیل استراتیژی توسعه و گسترش تروریزم و بنیاد گرایی فوق ارتجاعی پاکستان بذل مساعی نمایند. لذا اهداف ؛ شعار ها و داعیه هایی که ده سال پیش به تصویب شورای امنیت ملل متحد در منطقه تعیین و تثبیت گردید و نیرو های یک ائتلاف بیسابقه و بزرگ جهانی برای تحقق بخشیدن مطمئینانه آن ها از سراسر دنیا بسیج گردیدند ؛ همه گویا چون باد معده احمد رشید ، فت شد و به هوا رفت !!!

اما بر عکس مردم هوشیارو آبدیده شده و بیدارافغانستان طرح نجات بخش خود و بشریت آزاد و ترقیخواه را طی  فراخوان  به یک کمپاین ملی، مدنی و تاریخی*** آماده ساخته و از شورای امنیت ملل متحد اند و میخواهند تا قطعنامه هایی را که 9 سال قبل در مورد افغانستان به فیصله رسیده بود، در دهمین سالگرد آن، مورد باز بینی و تفتیش قرار دهد که نتیجه منجمله میتواند و باید  قطعنامه ای در مورد کشور تروریست پرور پاکستان و سایر حامیان منطقوی تروریزم اصدار یابد تا باشد که ریشه های تروریزم درین کشور ها خشک شود و منطقه و بشریت از شَرِ این سرطان مهلک و خطر ناک جهانی رهایی  یابد.

رویکرد ها:

 

* سلیمان کبیر نوری- پاکستان ؛ و هوس شیطانی حاکمیت بلا منازع در افغانستان، بخش دوم

http://www.ariaye.com/dari7/siasi/noori7.html

**  احمد رشید نویسنده و روزنامه نگار پاکستانی - طالبان به دنبال فرصت در افغانستان و پاکستان؟

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/03/110322_an_taliban_afghan.shtml

 

*** سلیمان کبیر نوری – فراخوان به یک کمپاین ملی، مدنی و تاریخی.

 http://homayun.org/weblog/?p=14259

 

 

 


بالا
 
بازگشت