دستگیر نایل
دزد قند فارسی !
روز یکشنبه 15 می ، سایت فارسی بی بی سی را مرور میکردم که صفحه ویژه ای بنام ( قند فارسی ) عنوان درشتی بود که خواننده را بخود جلب می کرد.این بخش، عنوان های جالبی مانند: فقه و قدرت سیاسی ، فارسی در پاکستان؛ از سرود ملی تا شرافت فرهنگی، فارسی و شاهنامه در گفتار تاجیکان، در هوای بخا را و سمرقند، فارسی، به مثابه ء میراث معنوی و عنوان های جالب دیگر که همه آموزنده وخواندنی اند.خواننده گان عزیز میتوانند این صفحه جالب و اموزنده را مطالعه نمایند.
در جمع این مطالب،« فارسی به مثابهء میراث معنوی» بقلم نورالحق نسیمی خراسانی! استاد! زبان فارسی نیز جلب توجه میکرد.من تا کنون که از نسیمی جز خبر نامه ها، گزارش های تجارتی از محا فل نمایشی و کلیشه ای و گاهی هم چرند و پرند سیاسی و فرهنگی نخوانده بودم، نشر این مقاله برایم جا لب امد و تا پایان انرا مرور کردم.در این مقاله، اقای نسیمی لقب « دو کتور » را کنار گذاشته و فقط نسیمی خرا سانی نوشته بود. اما افتخار استادی زبان فارسی را اینبار به ان افزوده بود.این که چرا ایشان لقب دوکتور بودن راحذف کرده بود،جز خودش کس دیگری نمیداند.حال انکه در گزارش ها، خبر نامه ها ومقالات خود پیوسته لقب« دوکتور» را هرگز فراموش نمی کرد.
با خواندن مقاله نسیمی خراسانی، فکر کردم که آقای نسیمی این مقاله را از منابع روسی ویا انگلیسی ترجمه کرده اما چون سواد کافی ندارد، نتوانسته است جمله ها را با هم مرتبط سازد و واژه ها را بجای مناسب بنشاند و حتا نخواسته است منابع ترجمه شده را هم نشانی یا معرفی نماید.و یا اینکه مقاله از کدام منبع ایرانی است که اقای نسیمی از ان استفاده کرده مگر چون معنی جمله ها را نمیدانسته است، هرچه دلش خواسته نوشته لذا یاد داشت هایی را سر هم گذاشتم که به سایت ها ارسال کنم اما برخی گرفتاری ها فرصت این کار را نداد. خوشبختانه که با نشر اعتراضیهء ( فرهاد عرفانی_مزدک ) نویسنده ایرانی در سایت وزین آریایی، گره از این کار فروبسته گشاده وسرقت ادبی اقای نسیمی این شک وگمان ها را به یقین تبدیل کرد.اینک که مساله افتابی شد این نوشته نه ترجمه از منابع انگلیسی و یا روسی بلکه زنده از نوشته ء نویسندهء ایرانی سرقت شده واقای خراسانی باید پاسخگوی عمل خود در برابر جناب( فرهاد عرفانی مزدک) باشد لذا چند سوال را با اقای خراسانی مطرح میکنم:
نخست اینکه اقای نسیمی خراسانی لطف بفرمایند و بگویند که در کدام دانشگاه یا مکتب، درس زبان فارسی داده اند ویا اکنون درحال تدریس زبان فارسی اند که خود را استاد زبان فارسی معرفی کرده اند.و دو دیگر اینکه ازکدام دانشگاه وبه کدام رشته از رشته های علوم،دوکتورا بدست اورده اند ؟ لقب استادی عمومن به کسانی داده می شود که در دانشگاه ها و مدارس عالی درس داده باشد و یا درس بدهد.نه برای کسانی که به بچه ها الفبا می امو زاند.به این اشخاص القاب آموزگار، آخوند و یا معلم را داده اند.
حالا که با دیده درایی وبیشرمی مقاله ء جناب عرفانی را بنام خود نشر کرده ، لطفن توضیح بدهند که جمله « ..در نتیجه یک رابطهء دایمی با بستر خویش متا ثر از دیالکتیک تکامل قوانین برحرکت جامعه » یعنی چی؟ و این جمله را نیز«این زبان، دست کم در دوره های کوتاه از این بخت بر خوردار بوده که مورد حمایت سیا سی، بر بستر رشد مدنی وعلمی قرار گیرد.واز سوی دیگر، کار بران نیز انرا مورد توجه قرار داده اند....»
اقای نسیمی! این جمله های سراپا شکسته و زده و زخمی چه معنا دارند؟ چرا با بکار بردن واژه گان بی معنا ومغلق، زبان شیرین فارسی دری را بخاطر شهرت یافتن و صاحب برگ و نوا شدن خود، گند آلود و تهی از زیبایی های لفظی ومعنوی مینمایید..این زبان که سعدی و حافظ انرا به بغداد و« بنگاله» رسانید تا حکومت نماید بر زمینش می زنید.؟ در واقع شما پاسدار ادب و فرهنگ فارسی نه بلکه ویرانگران کاخ بلند و با شکوهی هستید که فردوسی بزرگ انرا پی افگنده بود.مگر نه اینست که مزد بگیر کدام مرجعی هستید که عمدن میخواهید ماجرا خلق کنید واز آب گل آلود، ماهیان مقصود را بدست آورید؟.
. این تنها نیست،آقای دوکتور نسیمی خراسانی، یکی دوسال پیش هم مقاله ای از خانم ثریا بهاء را زنده بنام خود در سایت های انتر نتی به نشر رسانید که بگو مگو های فراوانی را به دنبال داشت. تا انکه اقای نسیمی از خانم بهاء عذر خواهی کرد وگفت که دیگر این ( بد ) را نمی کند.
تعجب اور اینست که سایت فارسی بی بی سی چگونه این مقاله را در کنار ان مقاله های ناب و ارزشمند نشر کرده است.( زهر را در کنار قند پارسی گذاشته است.) برای درک و فهم درست از سطح سواد جناب نسیمی خرا سانی یکبار به (جریده ء ابتکار ) نشریه ء انجمن « سازمان اجتماعی افغانستان و اُسیا » که از طرف ایشان به چاپ میرسد؛ وگزارش ها و مقالاتی که در سایت ها بقلم او منتشر میگردد، مراجعه گردد در صورت گرفتن پاسخ به سوالات فوق، گفتنی ها ونگفته های دیگر را هم خواهم نوشت.
یار زنده وصحبت باقی.