نصیرمهرین
چه سرنوشتی درانتظارفلسطین است ؟
سال 1974، هنگامی که نمایندۀ سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان ناظر وارد مؤسسۀ ملل متحد شد،گمانی برجای نمانده بود که زمینه های جهانی به رسمیت شناختن استقلال مساعد تر شده اند. زحمات و مبارزات فسلطینی ها،فشارهای وارده بررهبران جبون کشورهای عربی،عقب گاه های رهبردی درسطح جهانی؛ به آن پیروزی وافق های بعدی مژده میداد. سال 1988، اعلان استقلال فلسطین،طلب حقوق فلسطینی ها را بی چون چرا صحه می نهاد.
طی سالهای بعدتر، با وجود فروپاشی شوروی یا بخشی ازعقب گاه رهبردی فلسطنیان، به ویژه سازمان الفتح که یاسرعرفات دررأس آن قرار داشت،توان یابی استقلال خواهانه به جایی رسیده بود که پیمان اسلو را درسال 1994 بمیان بیاورد. پیمان اسلو با وجود نواقص، داشتن نکات مبهم ، ونارسا ،مهر تاییدی بود بر حق استقلال طلبی وداشتن حق تأسیس دولت مستقل فلسطین.
اما طی سالهای بعد ازآن، دوعامل مانع شونده بیش ازهمه درسر راه تحقق آمال مورد نیاز تبارز یافت.
آن دوعامل که در واقع همدیگر را به گونه یی کمک وتکمیل نموده اند، توان یابی سازمان شهرت یافته به نام حماس وجهاد اسلامی از یک طرف و مخالفت های دشمنان استقلال فلسطین در اسرائیل بود. محافظه کاران اسرائیل که با پیمان اسلو نیز موافقت نداشتند، در پی کار شکنی وایجاد فضای متشنج بودند. آن زمینه را شارون چهرۀ شناخته شدۀ دشمنی با فسطینی ها، با ماجراجویی ها وحملات نظامی برخلاف آمال فلسطینی ها مساعدتر نمود. گفته می شود که کفایتی ها، فساد اداری ورشوت ستانی ها،سران الفتح را از مردم فلسطین جدا نمود و به رشد جهاد اسلامی و حماس کمک نمود. حماس وجهاد اسلامی در حالی که وجود اسراییل را نپذیرفته بودند،وتکیه بر جهاد وشهادت وتربیۀ افراد انتحاری نمودند، رهبران اسراییل، فرصت را غنیمت شمرده،به حملات نظامی و ویرانگری درسطح نظامی؛ پرداخته ودرسطح سیاسی، کوشش هایی را به منظورتعلیق خواست استقلال وایجاد دولت مستقل فلسطین پیش بردند. جانبداری امریکا ازمواضع اسراییل، قطع کمک های اتحادیۀ اروپا وامریکا به دولت خود گردان فلسطین،دشواری هایی بیشتری را بر اکثریت مردم بیش از 4 ملیونی فلسطین تحمیل نمود. اسراییل با استفاده از فرصت به ساختن شهرک ها درقلمرو اشغالی ادامه داد.اگر اسرائیل باری با توجه به میزان فشارها و گسترش دامنۀ مخالفت در کشورهای عربی وجهان، عقب نشست، کار شهرک سازی نماد غایت اصلی سیاست غاصبانه، بارهم ادامه یافت. اصطکاک های داخلی،به ویژه جنگ های داخلی حماس و دولت فلسطین،عدم واقع بینی حماس و جهاد اسلامی که بیشتر به آرمان خواهی و نه به تحقق به دست آوردن دولت مستقل وسرزمین فلسطین می اندیشند،سیاست لجوجانۀ اسراییل را کمک نمود.
با تمام بن بست ها وبحرانی که در راه اعلان دولت مستقل فلسطین ایجاد شد، داعیۀ برحق آنها نمرد. و طلب حق ازطرف فلسطینی ها، در میان مردمان کشورهای عربی ومسلمان به گونه های مختلف، جای پیوند یابنده یافت.
عملکردهای اسراییل، دفاع یک جانبۀ امریکا وکشورهای اروپایی از آن، بدون دشواری هم تمام نشد. یکی از پیامد های آن بذر فزایندۀ مخالفت ودشمنی در سینه های مردم کشورهای عربی بود که با تأثیر پذیری از داعیۀ فلسطین و رفتار نامعقول مدافعین اسراییل،رو ز تا روزگسترش یافت. ازهمین رو بود که بارک اوباما سال پیش ،هنگام سخنرانی در دانشگاه قاهره سعی نمود، تا ازفشاری که به دشمنی با امریکا تمام شده است، بکاهد. اما نه تنها مردمانی که ازین ناحیه با امریکا سر مخالفت دارند، عملکردها را می بینند نه سخنرانی هایی دپلوماتیک را ؛ بلکه مردمان علاقمند به سرنوشت فلسطین همچنان مفسرین سیاسی دروقت شروع ریاست جمهوری اوبا ، با معیار توجه به عملکر اوباما به انتظار نشسته بودند.
اینک، درفرصتی که حوصلۀ دولت خودگردان فلسطین به سر رسیده و محمود عباس رئیس جمهور فلسطین اعلان نمود که در اجلاس عمومی ملل متحد؛ استقلال وایجاد دولت مستقل فلسطین را اعلان می نماید. ایالات متحدۀ امریکا، همان اوبامای که دوسال پیش موضوع فلسطین راچنان مطرح می نمود که سرانجام درتحقق حق آنها کاری کند، همزبان با نتانیاهو صدراعظم اسرائیل، مخالفت خویش را ابراز کرد. آن چه را مقامات امریکایی به اصطلاح دلیل میاورند، این است که به رسمیت شناختن کشورمستقل فلسطین از راه مذاکرات صلح آمیزبا اسرائیل میسر است!!
سران همان اسرائیلی که میدان هوایی نو ایجادشدۀ در فلسطین را ازبین بردند، بندر بحری تازه بنا را ویران کردند، ساختمان های دولتی وبیمارستان را به آتش کشیدند؛ در سرزمین های اشغالی شهرک سازی را بی اعتنا به فشار های مردمان جهان ادامه دادند، آیا همان دولتمردان از راه مذاکره و فتار صلح آمیز کشورمستقل فلسطین را بهرسمیت می شناسند؟!
ایالات متحدۀ امریکا تهدید به استفاده از حق ویتو هم نمود.
کارشکنی واستفاده از " حق ویتو"، حقی که از بی عدالتی موجود در یک مؤسسۀ جهانی حاکی است، وبی احترامی وبی اعتنایی به اکثریت کشورهای جهانی را با خود دارد. با این "حق"، یا استفاده از ویتو، ایالات متحدۀ امریکا به تعداد مخالفان خود در شرق میانه وجهانی که طرفدار تشکیل دولت مستقل فلسطین اند، خواهد افزود. جنبش های که ازبهارکشورهای عربی سر برآورده و دیکتاتورهای دزد سالار رابه زیر کشیده ویا درراه پایان دهی به حیات سیاسی آنها هسستند، با بیشترین احتمال که بـــُـعد مخالفت با امریکا و اسراییل را با خود حمل خواهند کرد.
صلح با فلسطینی ها و پایان یابی تشنج اسراییل در شرق میانه باید ازین معبر بگذرد:
پس دادن اراضی اشغالی، رفتن اسرائیل به قلمرو پیش ازحملۀ 1967، پذیرش حق تعیین سرنوشت واستقلال فلسطین،انصراف از برنامه های غاصبانۀ شهرک سازی، زمینه های صلح را برای فلسطنی ها فراهم میاورد. نیاز مردم رنجدیده و سرزمین زخم دار فلسطین به صلح وبازسازی به اندازه یی است که هر نوع جنگ طلبی ماجراجویانه وآرمان خواهی های تعصب آمیز ودور از عقل، در برابرآن سر تسلیم فرو خواهد آورد.
اما تصمیم ایالات متحدۀ امریکا مبنی مخالفت با اعلان کشور مستقل فلسطین و درصورت لزوم استفاده از" حق ویتو"، سرنوشت غم بار مردم فلسطین را باردیگر درچشم انداز اذیت بار ودلسوزانه تری نهاده است.