نویسنده : مهرالدین مشید

 

پاکستان هنوز هم  چرخ های نظامی و سیاسی طالبان را به پیش میراند

 

رابطۀ  نطامیان پاکستان با القاعده و طالبان چنان تنگا تنگ است که گفته می توان جنگ افغانستان جنگ پاکستان با نیرو های خارجی و دولت افغانستان است . این رابطه برای آنانی که در جهاد افغانستان نقش داشتند و از نزدیک جهاد افغانستان را زیر نظر داشتند ، چندان پوشیده نیست . هرگاه پاکستان از طالبان حمایت نظامی ، مالی و اقتصادی از طالبان نکند و رهبران آنانرا میزبانی و محافظت نکنند ، بدون تردید طالبان عمر کوتاهتری میداشتند و از توانایی های کنونی نظامی و مالی برخوردار نمی بودند . نظامیان پاکستان است که طالبان را تجهیز ، تمویل و آموزش داده و تمامی مراکز فرهنگی و نظامی شان را تحت نظر دارد . اگر چنین نمی بود ، پاکستان نمی توانستند ، خانه ها و مراکز مصؤونی در کراچی ، لاهور ، بلوچستان و پشاور داشته باشند .  نظامیان پاکستان بویژه استخبارات نظامی آن کشور آگاهی کامل از مزاکز نظامی و محل زنده گی سران طالبان دارد و از آنان حمایت میکنند .  نظامیان پاکستان چنان دست درازی در امور نظامی و استخباراتی  طالبان دارند که حتا میتوان گفت که تصمیم  آنان برای محو طالبان اقدامی یک شبه خواهد بود . 

برای آشکار شدن موضوع بیرابطه نخواهد بود ، اگر اندکی به زد و بند های استخبارات پاکستان در زمان جهاد با گروههای جهادی اشاره گردد . در زمان جهاد دولت پاکستان هفت تنظیم جهادی مانند حزب اسلامی به رهبری انجنیر حکمتیار ، حمعیت اسلامی به رهبری استاد ربانی ، حزب اسلامی به رهبری مولوی خالص ، جبهۀ نجات ملی به رهبری صبغت الله مجددی ، محاذ ملی به رهبری سید احمد گیلانی ، حرکت انقلاب اسلامی به رهبری محمد نبی محمدی و اتحاد اسلامی به رهبری استاد سیاف که مراکز اصلی آنان پشاور بود و مراکز دیگری در شهر های دیگر پاکستان مانند ، کراچی ، لاهور ، بلوچستان ، اسلام آباد و سایر شهر های این کشور داشتند . تمام مراکز آنان تحت نظارت مستقیم و غیر مستقیم استخبارات پاکستان قرار داشت .

هفت تنظیم که بوسیلۀ دولت پاکستان به رسمیت شناخته شده بودند . هر یک دارای کمیته هایی مانند ریاست های نظامی ، امنیت ، تخطیط و تنظیم ، ارشاد و فرهنگ ، دارالافتا ، تعلیم و تربیه ، امور صحی ، مالی ، مهاجرین و دارالانشا . این ادارهها که زیر نام کمیسیون ها وظایف خود را انجام داده و در راس هر کدام یک رییس قرار میداشت . برای تعیین رییسان کمیته ها هر تنظیم رویکرد خاصی داشتند که شماری ها رییسان بصورت انتصابی و شماری هم به شکل اانتخابی برگزیده میشدند .  رییسان کمیته ها بوسیلۀ رهبران تنظیم های تعیین میگردیدند که در شکل انتخابی آن هم بیشتر رهبران نقش تعیین کننده داشتند ؛ گرچه این ها از جانب شورای عمومی برگزیده میشدند .

این کمیته ها وظایف گوناگونی را به پیش می بردند که در این میان کمیته های نظامی ، امنیت و مالی مهمتر از دیگران بودند ؛ زیرا رهبران این کمیته ها به نسبت رابطۀ کاری بیشتر با نظامیان پاکستان در تماس  بودند . سلاح ، مهمات و پول بوسیلۀ نظامیان پاکستان برای تنظیم ها توزیع میگردید . روزانه صد ها میل اسلحه و مهمات به مراکز و غند های سرحدی تنظیم ها بوسیلۀ اردوی آن کشور منتقل میگردید و از آنجا ها به داخل افغانستان فرستاده میشد . نظامیان پاکستان با توجه به ساحۀ نفوذ ، گسترده و سرعت عملیات ها در داخل افغانستان ، شمار مجاهدین برای هر تنظیم سهمی میدادند که دولت پاکستان تا سال های 1368 بیشترین سهم را برای حزب اسلامی به رهبری حکمتیار میداد تا آنکه در این سال ها از این رویۀ نظامیان پاکستان ، امریکایی ها ابراز نارضایتی کردند و حتا گزارش های وجود داشت که دولت پاکستان با در حاشیه قرار دادن استخبارات امریکا خود به چنین تصمیمی دست یازیده بود . بعد از آن امریکایی ها برای نظامیان پاکستان دستور توزیع 17 در صدی کمک ها را برای هر هفت تنظیم مستقر در پشاور صادر نمودند .

کمیته های نظامی از طریق ادارۀ ارتباط خارجی خود تمامی فعالیت های مجاهدین را زیر نظر داشته و بصورت منظم روزانه گزارش های عملیات های مجاهدین در داخل افغانستان را برای استخبارات پاکستان می سپردند . آمران ارتباط خارجی نه تنها اشخاص مطمینی برای رهبران تنظیم بودند ؛ بلکه به نحوی از اعتماد نظامیان پاکستان نیز برخوردار می بودند . ادارههای ارتباط خارجۀ تنظیم ها تلاش میکردند تا از طریق گزارش های روزانۀ خود بیشترین فعالیت را جهت کسب کمک های بیشتر مالی و تسلیحاتی برای نظامیان پاکستان ارایه نمایند . از همین رو بود که هر تنظیمی به نوبت خود هر پیروزی مجاهدین را به گروۀ خود نسبت میدادند و هر تنظیم ادعای فتح و تصرفت ولسوالی یا شهرکی را مینمودند  ؛ گرچه این برای نظامیان پاکستان نگران کننده بود و اما از این که نظامیان پاکستان از نزدیک با مجاهدین در تماس بوده و در توزیع اسلحه و آموزش های نظامی  و نقل انتقال آنها به مراکز اسلحۀ تنظیم ها و از آنجا ها به داخل افغانستان بصورت مستقیم دخیل بودند . این گزارش ها چندان برای آنان گیچ کننده  نبود ؛ زیرا نظامیان پاکستان از توانمندی و ضرب شمشیر مجاهدین  هر تنظیم آگاهی داشتند و میدانستند که کدام تنظیم در کجا ها از نفوذ بیشتری برخوردار است .

بعد ها نظامیان پاکستان در تبانی با مقامات امریکایی برای کاستن از نفوذ رهبران تنظیم ها دست به برنامه ریزی تازه زدد  و شورای فرماندهان را تاسیس کردند . پتر تامسن سفیر امریکا درامور مجاهدین با اعضای این شورا دیدار های منظمی داشت . امریکا می خواست با تقویۀ این شورا و پرداخت کمک های بصورت مستقیم برای آنان رهبران جهادی را خلع سلاح  نماید . انجنیر حکمتیار مخالفت خود را با این شورا ابراز نموده و فرماندهان خود را اجازه نداد تا در آن اشتراک نمایند . نظامیان پاکستان با امریکایی ها بازی دوگانه را انجام میدادند . هر دو رابطه یعنی رابطه با فرماندهان و رابطه با رهبران گروه ها را حفظ نمیودند . پس از این شماری فرماندهان رابطۀ مستقیم با استخبارات پاکستان پیدا کردند و حتا کمک ها را بصورت مستقیم از نظامیان آن کشور دریافت می کردند . شماری فرماندهان جهادی در هفته یک یا دوبار به دفتر استخبارات پاکستان در صدر استدیوم با مقامات استخبارات پاکستان ملاقات می کردند . از این جمله چلال الدین حقانی از بسیاری ها پیشی گرفت و تا اندازه یی مورد لطف نطامیان پاکستان قرار گرفت . او با آنکه یکی از فرماندهان مولوی خالص بود و اما کمک های نظامی ومالی را بصورت مستقیم از اردوی پاکستان دریافت میکرد . او بصورت مستقل از خالص به نشر مجله یی پرداخت . این نشریه را استخبارات پاکستان بصورت مستقیم تمویل میکرد . از همین رو شماری ها تنظیم های را رها کرده و همکاری خود را با مجلۀ یاد شده آغاز کردند . بیشترین گرداننده گان آن از کسانی بودند که ارشاد و فرهنگ حزب اسلامی را ترک کرده بودند .

هدف از این بحث پرده برداشتن از نقش پنهان استخبارات پاکستان در بازی های پشت پردۀ آن  با طالبان است و اشارههای بالا به گونۀ مشت نمونۀ خروار مداخلۀ نظامیان پاکستان در امور  جهاد افغانستان است که چگونه رهبران نظامی پاکستان سیاستمداران آن کشور را برای سمت و سود دهی جهاد مردم افغانستان به نفع خود رهبری میکردند .

. نظامیان پاکستانی که در میان تنظیم های جهادی نفوذ گسترده یی پیدا کرده و موفق به خریدن رهبران و مقامات ارشد آن ها شده بودند .  در این معامله تا جایی به پیش رفتند که رهبران تنظیم ها را به کلی مطیع خود نمودند  و حتا گرداننده گی سیاسی آنانرا در سطوح مختلف مانند  سازمان ملل و ملاقات با کشور های منطقه بویژه ایران و شوروی سابق به عهده داشتند ؛ گرچه این گرداننده گی گاهی با اصطکاک هایی به همراه بود ؛ اما آنقدر جدی نبود . از همین رو اکثر اوقات حرف اول را پیرامون حل اوضاع افغانستان استخبارات پاکستان ارایه میکرد . نظامیان پاکستان تمامی مراکز تنظیم های مقیم پشاور  را تحت نظرداشتند و در رقابت با گروههای مقیم ایران چرخ نظامی و سیاسی آنان را به پیش مبردند . نظامیان پاکستانی نه تنها روابط سیاسی و نظامی آنان را تامین میکردند ؛ بلکه تمامی روابط استخباراتی آنان را بویژه با رژیم نجیب نیز تامین می کردند و حتا کلید های روابط استخباراتی آنان با رژیم کابل نیز  دست نظامیان پاکستان بود ؛ البته با تفاوت این که این تاثیر گذرای بر شماری ها بیشتر وبر شماری ها کمتربود .

استتخبارات پاکستان سکان نیرومند جهاد مردم افغانستان را که بوسیلۀ هفت تنظیم پشاور رهبری می شد ، به پیش می کشاندند .  به همین گونه استخبارات ایران با بازی های خیلی مرموزانه تر جهاد مردم افغانستان را که تحت رهبری تنظیم های تشیع مقیم آن کشور بودند ، رهبری میکردند و آرزو های ملیون ها مجاهد را بصورت خصمانه به بازی گرفتند و در این راه تا کشیدن دهلیز به منطقۀ مرکزی افغانستان بحیث ساحۀ خود مختار با رژیم کابل چانه زدند .  در واقع از آغاز جهاد  تا پایان آن دستان شوم استخبارات  ایران و پاکستان تا ژرفها در امور جهاد آزادیخواهانه و کفر ستیزانۀ مردم افغانسان دراز بود . این دو دست شیطانی آرزو های خونین مردم افغانستان را خیلی بیرحمانه تباه و برباد کردنند . این دستان اهریمنی بعد از پیروزی جهاد مردم افغانستان حنگ داخلی را در افغانستان دامن زدند و با جنگاندن گروههای جهادی فاجعۀ دردناکی برای برای مردم افغانستان به بار آوردند . نه تنها آرزوی های ملیون ها شهید خونین کفن افغان را به یاس مبدل کردند ؛ بلکه با جنگاندن آنان تضاد های گروهی و مذهبی را در افغانستان دامن زدند ،  با داغ کردن رقابت های گروهی بر سر و گوش های مردم ما  میخ کوبیدند ، سینه های زنان را بریدند ،  زندان های وحشتناک کانتینری را بوجود آوردند ،  به عوض نان و آب از فراز کانتینر ها بروی مردم پارچه های اضافی نان و ادرار پاشیدند ، شکنجه ها و هتک حرمت های ناسزایی را درحق مردم ما روا داشتند و بالاخره با این ناروایی ها  وحدت ملی مردم افغانستان را شکستاندند . این دو کشور چنان جنایت های آشکار را در حق مردم افغانستان مرتکب شدند که مسؤولیت بخش عظیمی از دشواری های کنونی کشور بدوش آنان است . این ها بودند که رهبران جهادی را به روی یکدیگر زدند و آنان را طعمۀ اهداف بیشرمانۀ خود ساختند . سر نخ به قدرت رسیدن طالبان در سال 1996و تجاوز امریکا به افغانستان در سال 2001 را میتوان در سیاست های اهریمنانه هر دو کشور و بخشی از برنامه های آنان  است که در افغانستان جامۀ علمی پیدا کرد .

استخبارات این دو کشور هنوز هم از کشتار مردم ما خسته نگردیده و دهن اهریمنی آنها برای بلعیدن هر چه بیشتر هزاران انسان بیگناۀ افغان باز است . با تفاوت آنکه اکنون بازی عوض شده است . دیروز بازی زیر نام مذهب بود و اما امروز به مراتب پیچیده تر از گذشته است . دیروز موضع رسمی هر دو کشور در برابر رژیم کابل خصمانه بود ، هر دو دولت کابل را به رسمیت نمی شناختند ؛ گرچه ملاقات های پنهان و غیر رسمی زیادی با رژیم کابل تا سطح وزارای خارجه داشتند . امروز با آنکه دولت افغانستان را به رسمیت می شناسند و در بخش های بازسازی این دولت را کمک مینمایند و در نشست های داخلی و خارجی خود از مبارزه با تروریزم حمایت میکنند ؛ اما در خفا دو پهلو ، مبهم و مرموز عمل کرده و مخالفان دولت کابل را تجهنز ، تمویل نموده و آموزش میدهند . برخورد کنونی آنها در برابر افغانستان به مراتب کشنده تر از دیروز است .

این دو کشور اکنون هم از همان مجرا های استخباراتی طالبان را تجهیز، تمویل و تربیه میکنند که دیروز از آن مجرا ها مجاهدین را کمک میکردند . رهبران و فرماندهان طالبان مورد عنایت و حمایت استخبارات هر دو دولت بوده و در هردو کشور از مصؤونیت کامل برخوردار اند .  گزارش های بین المللی بار ها از گونه حمایت های هر دو کشور پرده برداشته است . چنانکه روزنامۀ وال استریت ژورنال (1) در سمارۀ اخیر خود نوشه است : نظامیان پاکستان نمی خواهند جنگ در افغانستان پایان یابد ؛ زیرا این جنگ در محراق عمق استراتیژی آنان قرار دارد . این پروژه در زمان ضیاالحق شروع شد که او امریکا را بعد از تهاجم شوروی به افغانستان متحد گردانید . بعد از این سال 1980 بود که کمک های امریکا به افغانستان سرازیر گردید ؛ اما این کمک ها در سال 1990 به پاکستان قطع گردید تا بعد از تهاجم امریکا به افغانستان بار دیگر به آن کشور سرایر شد . اهدافی را که ضیاالحق در جستجوی آن بود ، اکنون آن رویا ها در آن کشور تحقق پیدا کرده است . حالا نیرو های افراطی بصورت مسلح در کوچه های کراچی و لاهور گشت و گذار نموده و هیچکس مزاحم آنان نمی شود . استخبارات هر دو کشور بویژه استخبارات پاکستان تمام خانه ها و مراکز شخصی و گروهی رهبران و فرماندهان ارشد طالبان در پاکستان اطلاع داشته و حتا زیر چتر استخبارات آنان بدون نگرانی زنده گی مینمایند . استخبارات پاکستان نه تنها به حمایت آنان می پردازد ؛ بلکه اطلاعات خود را با آنان تبادله نموده و هر لحظه اطلاعات  جدید را در اختیار طالبان قرار میدهد . هر زمانیکه مراکز آنان بوسیلۀ استخبارات امریکا یا بریتانیا کشف می گردد . نظامیان پاکستان بصورت فوری دست به عمل زده و محل آنان را تغییر میدهد .  چنانکه زمانیکه رییس جمهور افغانستان آدرس مراکز طالبان را در شهر های مختلف پاکستان برای مشرف رییس جمهور سابق این کشور تحویل نمود .  استخبارات پاکستان بصورت فوری محل ها و مراکز رهبران طالبان را تغییر داده و بعد مشرف گفت که آدرس های داده شده تازه نیستند گویا رهبران طالبان آدرس های شان را تغییر داده اند .

نظامیان پاکستان گاهی دست به تاکتیک های استخباراتی زده و برای جلوگیری از درز کردن اطلاعات استخباراتی به بیرون و هم برای انحراف اذهان مردم جهان یکی یا دو تن از رهبران طالبان را زندانی کرده و بعد از مدتی به بهانه های مختلف به رهایی انان مبادرد می ورزد . باز داشت یاسر ، ملا برادر و شماری دیگر از این گونه بازی های استخباراتی نظامیان پاکستان است که هر از گاهی در زمان ضرورت به آن اقدام میکنند ؛ زیرا پاکستان نه تتها از آدرس های رهبران طالبان آگاهی کامل دارد ؛ بلکه زنجیرۀ ارتباطات نطامی و سیاسی طالبان در دست استخبارات آن کشور بوده و هر زمانیکه خواسته باشند ، طبق میل خود آنرا به حرکت در می آورد .  نظامیان پاکستان بیشترین بخش اکمالات طالبان در داخل پاکستان را به عهده داشته و اسلحۀ ،  مهمات و سایر نیاز های مخابراتی و فناوری آنان را بصورت منطم تا سرحدات به مراکزو قرارگاۀ آنان میرسانند . گزارش ها از منابع آزاد بین المللی بر چنین رخداد ها تاکید داشته و بر نقش نظامیان پاکستان در این رابطه مهر صحت گذاشته اند . نظامیان پاکستان این پروسه را چون گذشته در زمان جهاد بصورت منظم ادامه میدهند . در این روند نظامیان پاکستان کمک به گروۀ حقانی و هر گونه تسهیلات اکمالاتی  برای آن گروه را در دست اول خویش قرار میدهند .

در این شکی نیست که شبکه های زیادی در وزیرستان فعال هستند که شاید شماری از آنها مخالف دولت پاکستان باشند وشاید بوسیلۀ انگلیس ها یا امریکایی ها اکمال شوند و شماری هم به گونه های دیگری اکمالات شوند ؛  اما هر طوری که باشد نظامیان پاکستانی بربخش عظیمی از این گروهها و شبکه ها نفوذ داشته ، چون گذشته چرخ نظامی ، سیاسی و استخباراتی آنان را رهبری و هدایت  میکنند و فعالیت های نظامی آنان در افغانستان را از نزدیک تحت نظر دارند .

 

1 -  رادیو آزادی ، اخبار صبح ، 15 مارچ

 

 


بالا
 
بازگشت